سينمای ما - گفتگویی بی‌پرده با کمال تبریزی درباره فیلم جنجال‌برانگیزش / اگر قرار بود خودم انتخاب کنم، دل‌‌ام می‌خواست زن بودم!
چهارشنبه 24 آذر 1389 - 16:18

I نظرسنجی I

مایل به تماشای کدامیک از نسخه‌های فیلم «جرم» (مسعود کیمیایی) در سینما هستید؟




سينماي جهان
«گفتار پادشاه» در هفت رشته نامزد دريافت جوایز گلدن گلوب شد
موفقیت‌های «شبکه اجتماعی» در فصل جوایز هم ادامه دارد
«قوی سیاه»‌ در 12 رشته نامزد جوایز منتقدان رسانه‌ای‌ شد
هاليوود به قربانگاه جوانان تبديل شده است
ميشل يوئه نقش «سان سوچي» را بازي مي‌كند
ضارب لئوناردو دي‌كاپريو به دو سال زندان محكوم شد
برلوسکونی نزدیک به 000/400 یورو به جشنواره ونیز رشوه داده است
آدام سندلر و کوین جیمز در کمدی " پیشخدمت‌های هتل" بازی می‌کنند
برادران واچوفسکی نسخه‌ مدرن رابین هود را می‌سازند
مایکل مان بزودي پروژه تلویزیونی"ماهی تن بزرگ" را می‌سازد
«ژولیده‌پولیده» به صدرنشینی «هری پاتر» پایان داد
«شبکه اجتماعی» بهترین فیلم سال 2010 شد


سن پطرزبورگ


  (446 رأي)

کارگردان :
بهروز افخمی
ملک سلیمان


  (342 رأي)

کارگردان :
شهریار بحرانی
شکلات داغ


  (80 رأي)

کارگردان :
حامد کلاهداری
یک جیب پر پول


  (70 رأي)

کارگردان :
قدرت‌الله صلح‌میرزایی
بعدازظهر سگی سگی


  (80 رأي)

کارگردان :
مصطفی کیایی



گفتگویی بی‌پرده با کمال تبریزی درباره فیلم جنجال‌برانگیزش
اگر قرار بود خودم انتخاب کنم، دل‌‌ام می‌خواست زن بودم!
اگر قرار بود خودم انتخاب کنم، دل‌‌ام می‌خواست زن بودم!


سینمای ما - محمد تاجيك - زهرا نعيمي: اگر پاي صحبت كمال تبريزي درباره هميشه پاي يك زن در ميان است بنشينيد، حتما تعجب مي‌كنيد. نگاه او درباره زن‌ها نگاهي خاص و ويژه است كه گاهي رنگ و بوي مخالفت با زنان را مي‌گيرد، اما همين كه اين موضوع را به او يادآوري مي‌كني، تاكيد مي‌كند نه‌تنها مخالف زنان نيست بلكه برعكس حتي آرزو دارد كه ‌اي كاش يك زن بود! حالا‌ اينكه چرا حرف ما با كمال تبريزي به بحث درباره زن كشيد، به فيلم تازه اكران‌شده‌اش <هميشه پاي يك زن درميان است> مربوط مي‌شود. او يك روز به دفتر روزنامه اعتماد ملي آمد و با صميميت به همه پرسش‌ها و انتقادهاي ما درباره فيلم جواب داد. اين شما و اين هم گفت‌وگوي ما با كمال تبريزي. در اين گفت‌وگو البته دو نفر ديگر هم همراه ما بودند. او يك نفر بود در برابر ما چهار نفر. حرف‌هاي كمال تبريزي از انتقاد از وضعيت مميزي در سينماي ايران آغاز شد. جايي كه او به فيلم كتاب قانون اشاره كرد. فيلمي ‌كه كمال تبريزي معتقد است هيچ چيز ندارد. چون من فيلم را ديدم معتقدم اين فيلم هيچ چيزي ندارد و احمقانه‌ترين كار ممكن اين است كه بگويند اين فيلم مثلا‌ نبايد نمايش داده شود؛ فيلم، فيلم ساده‌اي است.

مشكل اينها چيست؟ مشكل فيلم تعابيري است كه گويا از فيلم مي‌كنند؟

بله، مشكل فيلم تعابيري است كه از فيلم مي‌كنند و گويا نمي‌توانند راحت فيلم را ببينند! من اين فيلم را كامل ديده‌ام و تعابيري كه از فيلم مي‌شود خنده‌دار است. انتقاداتي در فيلم وجود دارد كه به شكل نرم و لطيفي گفته مي‌شود. ‌

 برويم سر فيلم هميشه پاي يك زن در ميان است، با توجه به حواشي و جنجال‌هايي كه فيلم مارمولك داشت، به نظر مي‌رسد هميشه پاي يك زن هم با چنين حواشي و جنجال‌هايي مواجه خواهد شود، البته در زمان اكران فيلم يك تكه نان گفته مي‌شد اين فيلم توبه‌نامه تصويري مارمولك است و...

 ‌
‌يك تكه نان از نظر مضمون خيلي شبيه مارمولك بود، ولي از فرم ديگري براي بيان حرف خود استفاده كرده بود، تاكيد فيلم بر ساده بودن و ساده نگاه كردن به مسائل ديني است. اين‌گونه نظرها و تعبيرها چه در مارمولك و چه در يك تكه نان است. اساسا نگاه دين نگاه خلا‌صه‌كننده و ساده‌كننده‌اي است. كساني كه مي‌گويند يك تكه نان توبه‌نامه مارمولك بود تنها به پوسته و ظاهر ماجرا نگاه مي‌كنند. در يك تكه نان دو شخصيت وجود دارد؛ يكي سرباز امي بي‌سواد و ديگري شخصيت كربلا‌يي عالم ديني. در اين فيلم مي‌بينيم عالم در مقابل سرباز كم مي‌آورد و يك‌طوري مقهور او مي‌شود و حتي مي‌فهمد او مرتبه بالا‌تري دارد و حتي ما در اسلا‌م مي‌بينيم پيامبر اسلا‌م (ص)كه سواد خواندن و نوشتن ندارد با كشف و شهود به پيامبري مي‌رسد، بنابراين مي‌توانيم بگوييم اين اشاره و صحه گذاشتن ديگري بر مضموني است كه در فيلم مارمولك وجود دارد. ‌‌

پس يك تكه نان توبه‌نامه تصويري نيست؟!

آخر آدم كه به اعتقادات خودش پشت نمي‌كند، يعني به چيزهايي كه باور دارد. منتها ممكن است انعكاس‌ها و تصورات متفاوتي نسبت به كار آدم به وجود آيد. اين مهم نيست؛ مهم آن است كه آن چيزي كه آدم مي‌خواهد بگويد بايد هميشه بگويد.

گاهي معني‌اي كه مردم از فيلم مي‌كنند با معني‌اي كه مدنظر كارگردان بوده، متفاوت است!

گاهي نه، هميشه! هميشه معني‌اي كه مردم از يك اثر استنباط مي‌كنند از معني‌اي كه مورد نظر كارگردان بوده، متفاوت است. در كليت يك اثر همه يك نوع استنباط مي‌كنند ولي جزئياتي در همه كارها وجود دارد كه آن هر كسي از ظن خود شد يار من است و بر اساس شخصيت، تربيت و جهان‌بيني مخاطب است كه شكل مي‌گيرد و به خاطر آن است كه علا‌قه و تنفر به وجود مي‌آيد و براساس آن يكي جذب و ديگري متنفر مي‌شود. به نظرم بخش زيادي از دوست داشتن‌ها و نداشتن‌ها به شخصيت مخاطب برمي‌گردد. اين جزئيات است كه در مخاطب تعيين‌كننده است و در كنار اصلي قرار مي‌گيرد و جذابيت و كشش‌ها و... را به وجود مي‌آورد. من كتابي به تازگي خوانده‌ام كه درباره رمز است؛ با عنوان رمز و داستان‌هاي رمزي در ادبيات فارسي. اين كتاب، كتاب باارزش و معتبري است. در اين كتاب همه اتفاق‌هايي كه مي‌افتد براساس تعابير و استنباط‌هايي است كه ما مي‌كنيم. من به هرمنوتيك و اينها كاري ندارم و خيلي ساده مسائل را مي‌گويم، مثلا‌ در فيلم مارمولك جمله به عدد آدم‌ها راه رسيدن به خدا وجود دارد را دست گرفته بودند كه من مي‌خواهم از عبدالكريم سروش دفاع كنم! اين نگاه و برداشت ساده‌اي است كه در همه طبقات مختلف مردم ما وجود دارد.

 ‌در حالي كه اين جمله، 50 بار ديگر در جاهاي مختلف تكرار شده بود.

در اغلب كار‌هاي سينمايي و نمايشي، در عصر حاضر به‌طور خودآگاه و ناخودآگاه، اين برداشت‌ها و استنباط‌ها وجود داشته است.

كداميك از اين برداشت‌ها ارجح است؟


 اين جمله كه همه چيز نزد همه كس است به نظرم اينجا صدق مي‌كند و اگر كسي مي‌گويد كه آنچه مي‌گويد حقيقت مطلق است كاملا‌ اشتباه است. به نظرم ما تعابير و تفاسير خودمان را نسبت به پيرامون‌مان داريم و در طول تاريخ جهان‌بيني‌مان نسبت به همه موضوعات در حال تغيير است. به هرحال اين همه تفاسير حتي از كتاب قرآن كه از خداست نوشته مي‌شود و خواهد شد و از قرآن كه يك كتاب كامل است اين همه تعبير مي‌شود چه برسد به موضوعات ديگر. ‌اصلا‌ در هنر نبايد به دنبال چيز مطلق بگرديم و بگوييم يك فيلم جامع و كامل و از نظر همه مثبت است. مي‌تواند فيلمي ‌مورد توجه همه جشنواره‌ها باشد ولي ممكن است كساني خوش‌شان نيايد. فيلم خوب و زيبا امري نسبي است و نمي‌توان به آن مطلق نگاه كرد. در جماعت‌هاي مختلف نوع نگاه زيبايي‌شناسانه كاملا‌ متفاوت است و از غرب تا شرق تا قبيله‌هاي آفريقايي نوع نگاه تفاوت دارد. خداوند اختلا‌ف را به وجود آورد تا بشر رشد كند. اين اختلا‌فات وجود دارد كه ما را به سمت كشف حقيقت سوق مي‌دهد.

 ‌آقاي تبريزي به نظر مي‌رسد طنز فيلم بسيار رو است و پيام فيلم مستقيم است؟!

مبناي فيلم براساس ديالوگ و مكالمات است و اين مكالمات از اهميت بسياري برخوردار است. مكالمات و جملا‌تي كه گفته مي‌شود همه‌ حساب شده و خط محوري شكل گرفته است. مجموعه اين گفت‌وگوها، ديالوگ‌ها و مونولوگ‌ها غير‌مستقيم در وهله اول شوخي است. شوخي يك جور است؛ شوخي يك جور كنايه‌اي است اينها همه جملا‌تي است كه وراي آن هم‌چنين حسي است و يك لا‌يه‌اي دارد.

شايد شگرد فيلم اغراق است؟

 ‌
بله شگرد فيلم اغراق است و در واقع مي‌توان گفت كاريكاتور است. همه چيز در يك فضاي فانتزي است. اين فيلم مانند يك طنز تلويزيوني كه جمله‌اي در آن گفته مي‌شود و بيننده صرفا در آن مي‌خندد نيست! اگر تمام اينها را كنار هم قرار دهيم اينها همه جملا‌تي است كه آن جهاني كه قرار است در فيلم براي بيننده به وجود آيد را باز مي‌كند و قرار است وراي آن هم‌ چنين حسي را شما پيدا كنيد. ‌اين كه استنباط يك جوك و طنز سطحي از فيلم مي‌كنيد به خاطر اين است كه اين فيلم يك‌‌لا‌يه‌اي و پس و پشتي دارد كه اينها وقتي در كنار هم قرار مي‌گيرد معنايي براي جهاني كه در آن زن‌ها و مردها زندگي مي‌كنند باز مي‌كند و تمام اينها در كنار يكديگر است

 ‌اين جهان اصلا‌ جديد نيست؟

‌چرا جديد نيست؟

به نظر نمي‌رسد اين مساله به خاطر شگرد اغراق باشد؟ همه چيز در اين فيلم اغراق شده است و همه چيز در يك فضايي فانتزي روي مي‌دهد.

ساختار فيلم با ساختار فيلم مارمولك متفاوت است. چرا فكر مي‌كنيد يك فيلمساز بايد كارهايش شبيه هم و ادامه آن باشد ‌

من طنز را مقايسه مي‌كنم... .

 ‌
‌طنز را هم نمي‌توان مقايسه كرد، در اينجا طنز فيلم بايد رو باشد و صرفا براي خنديدن نيست و قرار است فضايي را بهوجود آورد.

 ‌‌ولي جهان فيلم جهان جديدي نيست؟

چرا جديد نيست؟ چه چيز آن جديد نيست؟ براي همين جهان در يك فيلم ايراني ديگر مثال بزنيد؟ ‌

مثلا‌ جمله هميشه پاي يك زن در ميان است، اين جمله اصلا‌ جديد نيست.

 ‌
يعني چه؟ نمي‌فهمم، اين فيلم يك اشاره تاريخي را در بستر امروزي باز مي‌كند.

من فكر مي‌كنم لا‌يه پنهان فيلم رياكاري است... .

نه تنها فقط رياكاري، بلكه اينها جنبه‌هاي ديگري كنار محور اصلي فيلم است. خيلي‌ها ممكن است از زاويه ديگري به فيلم نگاه كنند. زن‌ها و مردهاي مختلف مي‌توانند عكس‌العمل‌هاي ديگري نشان دهند. مهم اين است كه اين فضا را به وجود آوريم و اين فضا در بدنه قصه‌هايي كه به صورت كولا‌ژ در كنار هم قرار مي‌گيرند قرار است به وجود آيد. اينكه تماشاگري در لا‌يه‌هاي سطحي فيلم متوقف مي‌شود مقصر كارگردان نيست بلكه مقصر مخاطبان فيلم هستند. فيلم از نظر فضا تازه است و شما نمي‌توانيد يك فيلم را مثال بزنيد كه از نظر ساختمان و نوع قصه‌پردازي و پيشروي قصه شبيه اين فيلم باشد. شبيه فضاي اين فيلم را در كدام فيلم ديده‌ايد؟

فكر كنم خانم نعيمي‌منظورشان اين است كه توضيحاتي داديم كه بيننده را بيش از اندازه شيرفهم مي‌كند؟

به نظرم اصلا‌ اين‌گونه نيست. از نظر بسياري فيلم ابهام داشت و بسياري مي‌گفتند متوجه نشديم. من خوشحالم كه چنين حرفي مي‌زنيد، ما روي هوش مخاطب عام خيلي حساب باز كرده بوديم. ما سعي نكرديم همه چيز را به صورت لقمه جويده شده در اختيار مخاطب قرار دهيم. يكي از اشكالا‌تي كه به فيلم گرفته مي‌شود همين است. بايد مقداري شفاف‌تر از اين عمل كند براي اينكه بتواند دايره وسيع‌تري از مخاطبان را همراه كند...

و اين نشان مي‌دهد كه ‌آي‌كيوي شما خيلي بالا‌ست‌!


اتفاقا اين جور بحث‌ها باعث مي‌شود يك مقدار زواياي پنهان آشكار‌تر شود.

درباره مميزي فيلم‌تان هم صحبت كنيد.

چيز خيلي عجيبي كه درباره فيلم رخ داد بخش مميزي فيلم بود. موقعي كه شوراي پروانه نمايش فيلم را دادند براي من پيغامي‌ دادند كه شوراي صدور پروانه نمايش درباره حذفيات مي‌خواهد با شما صحبت كند. به‌شدت تعجب كردم چون تمام موارد حذفي هيچ‌كدام نبود كه در ذهن ما وجود داشت. من خيلي از قسمت‌هاي فيلم را فكر مي‌كردم ايراد بگيرند ولي قسمت‌هاي ديگري را ايراد گرفته بودند؛ ايرادهايي كه به ما گفته بودند ساده‌ترين بخش‌هاي فيلم و متعلق به بخش‌هاي مثبت غير‌انتقادي و ساده فيلم بود و انتظار داشتم به اين بخش‌ها كاري نداشته باشند. ‌

براي مثال در صحنه‌اي از فيلم يك روحاني به زبان فرانسوي حرف مي‌زند و گفتند اين روحاني نبايد به زبان فرانسوي حرف بزند و حذفش كن، در حالي كه من در ذهن خودم فكر مي‌كردم كار خيلي خوبي كردم. اين يك صحنه مثبت نسبت به قشر روحانيت بود كه گفتند دربياوريم.

 ‌
 تازگي‌ها از اين اتفاقات عجيب و غريب زياد مي‌افتد؛ در سريال شهريار يك اعلا‌ميه از امام گذاشتيم ولي مجبور شديم آن را دربياوريم‌! يا صحنه‌اي از فيلم كه يك روحاني در اينترنت صحبت مي‌كرد. مي‌گفتند در اين صحنه، كلمات روحاني باشد ولي تصاوير روحاني نباشد! در صحنه‌هايي شوخي‌اي با نيروي انتظامي ‌شده بود، گفتند اين جملا‌ت را دربياوريد و كلا‌ حذفش كنيد. به نظر مي‌آيد حذفياتي كه در فيلم صورت گرفته، حذفياتي نبوده كه به معناي واقع حذف شدن را داشته باشد. در حقيقت حذفياتي بوده كه به نوعي ما را متنبه كرده باشند تا بفهميم هر كاري هم كه مي‌خواهيم، نمي‌توانيم انجام دهيم و بدانيم پايمان را از گليم‌مان خيلي بيرون نكنيم. جالب است بدانيد به آقاي اربابي گفتم از نظر شما اين اشكال نيست و خود اين بنده خدا مي‌گفت كه از نظر من اين صحنه‌ها اشكالي ندارد ولي بايد به نظرات شورا احترام گذاشت. ‌

 چند دقيقه از فيلم حذف شد؟

‌ حذفيات فيلم جمعه بيش از دو دقيقه نشده است. يا در صحنه‌اي از فيلم زن و شوهر تخته‌نرد بازي مي‌كنند، اين صحنه را گفته‌اند بايد حذف كنيم. در بازي‌هاي مختلف كامپيوتري بازي تخته‌نرد وجود دارد؛ بازي‌هايي كه با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلا‌مي ‌توليد شده است! اين حذفيات نشانگر اين است كه بحث نظارت بحث بسيار سليقه‌اي شده است، اينكه به ما مي‌خواهند بگويند محدوديت‌ها را رعايت كنيد. مثلا‌ مطمئن هستم در مورد فيلمي ‌مثل فيلم بهمن فرمان‌آرا، بحث سليقه حاكم است وگرنه ايراد اساسي در اين فيلم وجود ندارد. يك جور سليقه و التهاباتي هست كه باعث مي‌شود به اين نتيجه برسند كه در مقام شوراي صدور پروانه نمايش نمي‌توانند به آن مجوز بدهند.

 ‌گويا اين نوع برخورد براي دوستان عادت شده است؟

 ‌
از مدت‌ها قبل كه اين فيلم قرار بود اكران شود با اين اتفاقاتي كه براي فيلم سنتوري افتاد ما مطمئن نبوديم كه اين فيلم اكران مي‌شود.

 ‌روزنامه‌هايي مثل كيهان و جمهوري هم درباره فيلم نوشته‌اند. ‌

‌ روزنامه‌هايي مثل جمهوري و كيهان هميشه مطالب منفي درباره سينما مي‌نويسند. مگر مي‌شود آنها مطلبي مثبت بزنند؟ اگر در مورد اثري نظرات‌شان مثبت باشد چيزي نمي‌نويسند، اگر نسبت به اثري سكوت كردند بدانيد از آن اثر بدشان نيامده و اشكالي از نظر آنها ندارد. چند وقت پيش آقاي بهشتي اشاره جالبي درباره ذهن‌هاي كلنگي داشت، شايد در اين زمينه مصداق داشته باشد.

 ‌به نظر مي‌رسد شما در فيلم‌هايتان هميشه علا‌قه بسياري به اميد دادن داشته‌ا‌يد؟

من مخالف به بن‌بست رسيدن هستم. به نظرم هيچ بن‌بستي وجودندارد و اين ما هستيم كه بن‌بست را در ذهن‌مان به وجود مي‌آوريم. راه‌هايي وجود دارد كه انسان را از بن‌بست خارج مي‌كند؛ كورسوي اميدي كه در اعتقاد شخصي و زندگي من وجود دارد. من الا‌ن خودم در بدترين شرايط زندگي قرار دارم ولي هميشه به همسرم مي‌گويم خيلي از اتفاقات ممكن است در كنار هم ذهن شما را مشغول كند و يك لحظه فرصت آسايش و آرامش نداشته باشيد. اين اتفاقات به همراه نيرويي از خلقت و طبيعت است كه همراه با انسان‌ها است و اين موج سهمگيني را از دريا به سوي ساحل مي‌آورد. ‌تو نبايد از بزرگي اين موج بترسي و بايد حواست باشد زيادي دست‌وپا نزني. من معتقدم كسي كه دست‌وپاي زياد مي‌زند غرق مي‌شود. كساني موفقند كه بتوانند سوار اين موج شوند و بتوانند رها شوند و راحت باشند. براي همه آد‌م‌هاي كره زمين اين مشكلا‌ت وجود دارد. ما بن‌بست‌ها، ناچاري‌ها و عدم وجود راه‌حل‌ها را خودمان در ذهن‌مان به وجود مي‌آوريم. جهاني كه ما به وجود مي‌آوريم ساخته و پرداخته ذهن است. مادربزرگم هميشه جمله جالبي مي‌گفت: هميشه خودت را نسبت به طبيعت غني نشان بده و به آن لبخند بزن. ما در كودكي يك تاكستان مو داشتيم و در كلبه كاهگلي زندگي مي‌كرديم. مادربزرگم مي‌گفت: اگر نسبت به طبيعت عصباني باشي او هم عصباني مي‌شود و اگر خوشحال باشي او هم خوشحال مي‌شود. يادم مي‌آيد ما از زنبور گله داشتيم و در آن زمان زنبور زياد بود. مادربزرگم مي‌گفت: تو اگر از زنبور بترسي او هم از تو مي‌ترسد. اگر با او مهربان باشي او هم با تو مهربان است. الا‌ن وقتي فكر مي‌كنم مي‌بينم كه حرف خيلي بزرگي است. ‌ما در جهاني زندگي مي‌كنيم كه كليد روشنايي آن در دست ماست و ماييم كه مي‌توانيم بافشار دادن كليد، جهان را روشن و خاموش كنيم. خيلي‌ها مي‌گويند پايان فيلم خيلي هپي‌اند و كليشه‌اي و غيرروشنفكرانه است. در درجه اول مخاطبي كه با فيلم همراه است برايم اهميت دارد و ما نبايد او را به سمت نقطه تاريكي هدايت كنيم كه هيچ راه‌حلي وجود ندارد و از زندگي نااميد شود. ‌من هر چقدر تلخي نشان دهم باز هم دريچه‌اي نشان مي‌دهم كه به آن روشنايي وصل مي‌شود.

 ‌در فيلم هميشه پاي يك زن درميان است تركيب اين دو تا به نظرم خوب است؛ زن و شوهري كه با هم اختلا‌ف دارند و مي‌فهمند كه چقدر همديگر را دوست دارند. ‌

فضاي فيلم فضايي فانتزي و تخيلي است. اولين قرارداد در اين فيلم اين است كه هيچ چيز واقعي نيست، قهرمان فيلم تيري مي‌اندازد كه در فضاي بيرون مي‌خورد به كف دست پيرمرد آبدارچي. ‌

زن‌ها در طول تاريخ دچار احساساتي مي‌شوند كه خيلي از طرف مردان به آنها ظلم شده و با هم هم‌قسم و يكي مي‌شوند تا بتوانند حق تضييع‌شده خود را اعاده كنند. ‌

فيلم هم ضد زن است و هم ضد مرد. هم طرفدار زن‌هاست و هم طرفدار مردها. هم نقد نوع نگاه زنان به مردان است و هم نقد نوع نگاه مردان به زنان. ‌

زنان هميشه با يك ظلم تاريخي مواجه بوده‌اند... ‌


من با ظلم تاريخي كه شما به آن اشاره مي‌كنيد مخالفم. شما زن‌ها خودتان را باور نداريد. مردها زيرمجموعه‌اي از مجموعه زنان هستند. چيزي كه مردها مي‌فهمند زنان نيز مي‌فهمند، برخي چيزها هست كه فقط زن‌ها مي‌فهمند و مردها درك نمي‌كنند. در حقيقت در خلقت زن و مرد خداوند استثنا قائل شده و به نفع زن‌ها پارتي‌بازي كرده است.  تاريخ را زن‌ها درست كرده‌اند تا بگويند اين‌طوري بوده است. مظلوميت زن‌ها در تاريخ واقعي نيست و ساخته خود زن‌ها است؛ ظلمي‌ كه به زن‌ها مي‌شود كاملا‌ ازسوي زن‌ها اعمال شده و خود خانم‌ها اين فضا را به‌وجود آورده‌اند. ‌زن‌ها مخلوقات خداوند هستند كه اگر نباشند هيچ كاري در جهان درست انجام نمي‌شود. صحنه بيروني نمايش است كه مردان در آن وجود دارند و پشت صحنه هميشه زنان هستند و آن كس كه هدايت و كارگرداني مي‌كند زن است. مردها فكر مي‌كنند كه همه كارها را خودشان انجام مي‌دهند، در حالي كه در پشت صحنه زن حضور دارد. ‌بهترين روش كارگرداني اين است كه شما فضايي را به‌وجود آوريد تا چيزي كه شما مي‌خواهيد خود بازيگر آن را بازي كند. بدترين كار كارگردان اين است كه براي بازيگر بازي كند و اين كشتن بازيگر است. اين مثل اين است كه بگويند تو مثل عروسك كوكي هستي كه فقط بايد تقليد كند و اين بدترين نوع هدايت بازي است. ‌اين كه چگونه فضا را به وجود آوري كه چه با حرف‌ها و رفتارها و چه در موقع روخواني فيلمنامه، با كلمات و نگاهتان به سمت چيزي كه مي‌خواهيد هدايت شود. در اين وضعيت اين نوع كارگرداني بهترين نوع كارگرداني است و شايد همه احساس كنند كارگردان كاري نمي‌كند و همه كارها را بازيگر انجام مي‌دهد. زن‌ها كاملا‌ آگاهانه و قاطعانه اين كار را انجام مي‌دهند. ‌

از اين مظلوميت‌نمايي زن‌ها به چه نتيجه‌اي مي‌خواهند برسند؟


جامعه و قاطبه زنان، اعم از سنتي و غير‌سنتي اعمال و كارگرداني در طول تاريخ انجام داده و مي‌دهند. سرپرست واقعي خانواده زن است. مردها هميشه در بيرون از خانه و در حال كار كردن هستند و آن كس كه هميشه محور خانواده را هدايت مي‌كند زن است. الا‌ن همه كارها را زن‌ها انجام مي‌دهند از كودكي تا زماني كه بزرگ مي‌شويم كسي كه ما را تربيت مي‌كند و راه زندگي را به ما نشان مي‌دهد زن، مادر يا مادربزرگ است. ‌چرا وزير زن نداريم؟ چرا درسهميه‌بندي كنكور... ؟ ‌اين موضوع به خاطر شرايط و سيستم حكومتي‌مان است. من براي اين سوال پاسخ صريحي دارم. اصلا‌ قرار نيست زن بيايد جلوي صحنه نمايش؛ يعني كسي كه رئيس‌‌جمهور مي‌شود، زنش است كه او را هدايت مي‌كند كه چه بگويد و چه نگويد. اين زن است كه يك مرد را به موفقيت مي‌رساند يا نمي‌رساند.

يعني برخي كه با اشتباهات‌شان به جامعه ضربه مي‌زنند مقصر زنان‌شان هستند؟

گر از رجال بزرگ جهان سوال كنيم خيلي‌ها موفقيت خود را مديون همسر، مادر يا و... خود مي‌دانند. خيلي از پادشاهان چه كار خوب انجام داده باشند و چه كار بد، همه مال زنشان بوده است. اين هدايت فكري و اين همت اصلا‌ در مردها وجود ندارد. به اين جمله خوب فكر كنيد، مرد از دامن زن است كه به معراج مي‌رود؛ يعني مرد به تنهايي چيزي ندارد و سكوي پرتاب مرد، زن است. زن اگر ضعيف عمل كند به تبع آن مرد نيز ضعيف عمل مي‌كند. بخش كامل‌كننده مرد در موفقيت و عدم موفقيت زن است.

مردم از هنرپيشه‌ها امضا مي‌گيرند من هميشه كه با رضايي، پرستويي و گلشيفته فراهاني هستم همه از آنها امضا مي‌گيرند و كسي با من كاري ندارد، آن كس كه ديده مي‌شود بازيگر است. اصلا‌ به اين فكر نكنيد پشت صحنه و كارگرداني مهم است. شما زنان موقعيتي داريد كه خودتان اطلا‌ع نداريد!

ولي اصل ماجرا اين است كه حق انتخاب ندارند... . ‌اصلا‌ انتخاب در مرحله بعدي است اولين مرحله اين است كه ما در اين موقعيت قرار داده شده‌ايم، هيچ‌كدام را ما انتخاب نكرده‌ايم. ما بخشي از زندگي را مي‌توانيم انتخاب كنيم و بخش عظيمي‌ را انتخاب كرده‌اند. جنس خودمان را هم خودمان انتخاب نكرده‌ايم.

 ‌چه فايده دارد، نقش اجتماعي را كه خودمان انتخاب نكرده‌ايم... ‌

يكي از استثنايي‌ترين نقش‌ها، يعني توليدمثل، زايش و به وجود آوردن يك انسان جديد، موقعيت ممتازي است. حسي كه زن در خلقت و زايش دارد را ما مردها نمي‌توانيم درك كنيم. هميشه يك زن است كه نسبت به فرزندش نگران مي‌شود و دلشوره دارد. دلشوره‌اي كه مادر نسبت به فرزند دارد، قابل‌قياس با پدر نيست. ‌الا‌ن برخي زنان مي‌گويند كه نمي‌خواهند باردار شوند چون مي‌گويند هيكل‌مان به هم مي‌خورد يا با لقاح مصنوعي مي‌خواهند باردار شوند. در حالي كه متوجه اين نيستند كه چه امتياز بزرگي را از دست مي‌دهند. هميشه غبطه و حسرت اين را مي‌خورم. هميشه كسي كه بچه‌اي را به دنيا مي‌آورد و در درونش يك موجود زنده دارد و اين حس عجيب و غريب و زيبايي است كه ما هيچ‌وقت نمي‌توانيم آن را درك كنيم. زايش امتياز بزرگي براي زن است و حسني براي زن به وجود مي‌آورد. يكي از مشكلا‌ت فمينيست‌ها همين موضوع زايش است. ‌‌ يك چيز احمقانه‌اي در درون همه مردها وجود دارد كه احمقانه‌ترين موضوع ممكن است و آن اين است كه يك جور و امتياز و برتري نسبت به زنان احساس مي‌كنند، به همين خاطر تعداد خانم‌هايي كه مي‌خواهند مرد باشند بيشتر است. ‌و در اين زمينه جامعه مقصر است... ‌من به برابري جنسيتي اعتقادي ندارم. حقوق انساني مي‌تواند برابر باشد اگر مي‌توانستم جنسيت خودم را انتخاب كنم جنس زن را انتخاب مي‌كردم. ‌من سوژه‌اي داشتم كه به دلا‌يلي ساخت آن امكان‌پذير نشد. خلا‌صه‌اي از آن در بازار فيلمي ‌در هنگ‌كنگ ارائه شد. در اين بازار طرح‌هاي مختلف مي‌آيد و در باكس‌هايي تهيه‌كننده‌هاي مختلف درباره آن صحبت مي‌كنند و ما با خيلي از آدم‌هاي مختلف اسپانسر و تهيه‌كننده صحبت كرديم. و البته هنوز ساخت اين فيلم منتفي نشده است.داستان اين فيلم از اين قرار است كه روزي زني از دست همسرش شاكي مي‌شود و احساس مي‌كند كه خيلي به او ظلم مي‌شود. زن دعا مي‌كند، يك شب دعا مي‌كند كه مردان زن شوند و از خدا مي‌خواهد كه جاي مردان و زنان عوض شود، جلسه‌اي تشكيل مي‌شود و فرشته‌ها تصميم مي‌گيرند به خاطر دعاي اين زن از فردا همه خصوصيات زن‌ها و مردها عوض شود و خيلي فضاي جذابي به وجود مي‌آيد. اين وضعيت باعث مي‌شود كه شهر به هم بريزد و همه مردها بيرون مي‌آيند و زن‌ها وارد اين شهر مي‌شوند. در پايان اين قصه شهر به شهر عقيم و خشكي تبديل مي‌شود. ‌اين فيلم در كارنامه شما چه جايگاهي دارد؟فيلم <هميشه پاي يك زن در ميان است> به بخش قدرتمند بودن زن‌ها در اتحاد و پيش بردن حرف‌هاي خود مي‌پردازد. اين فيلم جزو فيلم‌هايي است كه خيلي دوستش دارم و خيلي تلا‌ش كردم كه ساخته شود. نمي‌خواهم بگويم كه تجربه كامل و بي‌نقصي است. اين فيلم تجربه تازه‌اي است و مشابه‌اش را با اين فضا نداريم. فضايي سوررئاليستي و فانتزي و با اين كولا‌ژ در طول تاريخ سينما وجود نداشته است. ‌با اين فضايي كه در سينما وجود دارد آيا از اينكه به سمت چنين موضوعي برويد هراس نداشتيد؟ اتفاقا در اين فضا، برخي مي‌گويند كمال تبريزي نبايد چنين كارهايي انجام دهد و اتفاقا اين فيلم در راستاي كارهاي من است. ‌اما به نظر مي‌رسد تماشاگران به خاطر بازي مديري از اين فيلم خوش‌شان آمده؟من مخالفم كه تماشاگران به خاطر بازي مديري از اين فيلم خوش‌شان آمده است. اتفاقا جايزه تماشاگران جايزه بسيار ويژه‌اي است چون جماعت مردمي‌كه در جشنواره فيلم را مي‌بينند درجه‌اي از نگاه فرهنگي و هنري دارند و با مردم عادي فرق دارند. البته اين به معناي موفقيت در اكران عمومي ‌نيست. براي من در درجه اول مخاطب خيلي اهميت دارد. ‌جايزه تماشاگران بله ولي از نظر منتقدان... . ‌جايزه منتقدان ممكن است اقبال نداشته باشد البته نمي‌گويم كه نظر منتقدان اهميت ندارد ولي براي من مردم و جامعه بسيار مهم هستند ‌ البته هيچ نقدي كه ساختاري و منطقي داشته باشد نديدم و اغلب كساني كه نقد نوشتند سليقه‌اي ابراز نظر كرده بودند. ‌‌ نقد روزنامه‌هايي مثل كيهان... . ‌نقد كيهان بيشتر نقد مضموني است. برخي نقدها را كه دوستان برايم فرستاده بودند وقتي ديدم بيشتر خنده‌ام گرفت. من يك حرفي مي‌زنم ولي حمل بر خودستايي نكنيد اگر منتقدي بدترين چيزها را بنويسد با او سلا‌م و عليك مي‌كنم و برخورد خوبي دارم. در جشن منتقدان فيلمي ‌از حرف‌هاي من درباره منتقدان گرفته شد. من در آنجا گفتم ما از نظر نقد و انتقاد دچار مشكلا‌ت اساسي هستيم. اگر نقدي در جهت سازندگي باشد، اين به رشد سينماي ملي كمك مي‌كند. متاسفانه كمتر نقدي را ديدم كه ساختار درست و منصفانه و بي‌طرفانه‌اي داشته باشد، اغلب نقدها از دريچه گروه‌گرايي و دسته‌بندي و سفارشي است. من هر موقع داور جشنواره‌اي مي‌شوم به تيتراژ نگاه نمي‌كنم چون ممكن است در تيتراژ فيلم اسم دوست من باشد و در قضاوت من تاثير بگذارد.


منبع خبر : اعتماد ملی
پنجشنبه,17 مرداد 1387 - 4:50:29

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو
اخبار مرتبط:

نظرات

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       








             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2009, cinemaema.com
Page created in 1.52702498436 seconds.