Print

روایت شهرام مکری از فیلم های کوتاه خارجی جشنواره

پایان نیمه اول

شهرام مکري


1- بخش مسابقه بين الملل جشنواره به کارش پايان داد و نمايش فيلم هاي ايراني شروع مي شود و همه اميدوارند جشنواره روزهاي پرشورتري را داشته باشد. به عنوان آخرين بخش نمايش هاي بين الملل، فيلم هاي کوتاه مسابقه را در سينما عصر جديد (2) ديدم. سينما عصر جديد (2) مخصوص نمايش فيلم هاي مستند و کوتاه داستاني بود و طي اين چند روز اولين باري بود که مي ديدم سالن پر از جمعيت است و حتي صندلي هاي اضافي که از سالن انتظار آورده بودند هم پر شده بود. به نظر مي رسد فيلم هاي کوتاه، حداقل مخاطب جشنواره يي خود را پيدا کرده اند و نگراني بعضي از مديران در مورد ناديده گرفته شدن فيلم هاي کوتاه در جشنواره هاي داخلي از سوي تماشاچيان، نگراني بي موردي است و به جاي برنامه ريزي براي حذف فيلم هاي کوتاه از چنين جشنواره هايي بهتر است به فکر بهتر برگزار کردن آن بود.

2- اما فيلم هاي پخش شده برخلاف استقبال مخاطبان چنان چنگي به دل نمي زد. «هاراچف» يک فيلم تجربي اسکاتلندي بود که از تکنيک فيلم زنده، انيميشن تک فريمي استفاده کرده بود و کسي از ترتيب تصاويري که پشت سر هم نمايش داده مي شدند سر درنمي آورد. تا آنجا که من فهميدم فيلم از جذب شدن اشيا به وسيله چيزي شبيه سياهچاله ها صحبت مي کرد، فيلم هاي تجربي اغلب با مشکل عدم ارتباط با مخاطب گسترده تر روبه رو هستند و البته ادعايي هم براي جذب مخاطب ندارند، اين نوع فيلم ها سعي در ارائه دستور زبان جديدي براي سينما دارند و آشنايي زدايي را نه به مفهوم معمول آن در سينما، بلکه به شکل وسيع تر (با مفهوم کلي تر از ماهيت تصوير برداشت مي شود) مدنظر گرفته اند. به بيان ديگر فيلم تجربي، فيلمي است که تجربه ديدن تصوير را در مخاطب به چالش مي کشد و سعي دارد به او مفهوم جديدي از تصوير ارائه کند و قطعاً مخاطب در مقابل چنين فيلمي با گارد بسته مي نشيند. ديروز بعد از تمام شدن «هاراچف» با زمزمه هايي که از سالن بلند شد، معلوم بود که با فيلم ارتباط برقرار نشده.

فيلم «ال اچ او» يک فيلم آلماني در مورد ماجراي ترور«جي اف کي» بود، فيلمي خيلي کوتاه که ماجراي ترور «کندي» را محصول يک اشتباه کاملاً غيرعمد و تصادفي نمايش مي داد و استفاده خيلي خوب از صداي راديويي مراسم استقبال کندي، بازي خوب بازيگر و فيلمبرداري خوب از نکات مثبت آن بود.«رستوران رانندگان» يک فيلم آلماني ديگر بود که برخلاف فيلم قبلي نه قصه جنايي داشت و نه ساختار متفاوت و محکمي. آقايي که رستوران سياري داشت به علت ترافيک، بي مشتري مانده بود و به همين خاطر با رستورانش به دل ترافيک زد تا سوسيس هايش را بفروشد و فيلم همين جا تمام شد، فکر کنم از آن فيلم هايي بود که مثلاً براي رفع مشکل ترافيک يا چيزي شبيه به آن توليد مي شوند.

«استشمام کننده» فيلمي نروژي ساخته «بابي پي ير» است که از فيلم هاي کوتاه معروف سال هاي اخير است. فضاي سرد و زندگي ماشيني تصوير شده در اين فيلم بدون ديالوگ با بهترين نمونه هاي تاريخ سينمايي آن رقابت مي کند. داستان در مورد مردي است که در شهري که به پاي مردمانش کفش هاي آهني بسته اند، بالاخره پرواز مي کند (البته قصه فيلم به اين بدي که من نوشتم نيست). اين فيلم دو سال پيش در جشنواره فيلم کوتاه تهران با تعداد پلان هاي بيشتري نمايش داده شد و فکر کنم محصول سال 2004 باشد و اينکه در جشنواره امسال چه مي کند، نمي دانم.

سينماي انيميشن قطعاً نياز به حمايت و نمايش هاي ويژه و جشنواره يي دارد و در همه جاي دنيا که مدعي داشتن سينما هستند اين اتفاق کاملاً بديهي و واضح است. اما اينکه فيلم هاي انيميشن در جشنواره فجر در کنار فيلم هاي کوتاه داستاني نمايش داده مي شوند و حتي مورد قضاوت قرار مي گيرند، بدعتي است که تنها خاصيت آن تضعيف فن فيلمسازان فيلم کوتاه و انيميشن سازان است، به همين خاطر است که سال هايي که انيميشن سازان جايزه يي مي گيرند، فيلم کوتاه سازان ناراضي اند و برعکس اميدوارم مسوولان تصميم گيرنده بالاخره براي حل اين مشکل که همه را ناراضي کرده، فکري بکنند.


Print
منبع خبر : اعتماد
جمعه,19 بهمن 1386 - 15:37:19