Print

همه حقيقت نزد شما نيست! (یادداشت اصغر فرهادی در انتقاد به وضعیت جشنواره فیلم فجر)

همه حقيقت نزد شما نيست! - (یادداشت اصغر فرهادی در انتقاد به مضعیت جشنواره فیلم فجر)
دست‌اندركاران محترم جشنواره فيلم فجر
نامه‌ام خطاب به همه‌تان است، پيش از اينها تصميم به نوشتنش داشتم بنا به دلا‌يلي همكاران و دوستان خواستند چيزي نگويم مبادا مانعي ايجاد شود براي فيلمي كه بر اساس فيلمنامه‌ام ساخته شده؛ فيلم <دايره زنگي.> بهانه‌ام براي نوشتن اين منظور <دايره زنگي> است اما حرفم درباره اين فيلم نيست، حرفي است كه پيش از اين هم گفته‌ام، در جشن خانه سينما موقع تشويق و جايزه گرفتن نه فقط موقع توبيخ و اصلا‌حيه خوردن.
اين بار بلندتر اما. بالا‌خره دير يا زود اين فيلم هم ديده خواهد شد و اگر حرفي داشته باشد مي‌ماند، نداشته باشد مي‌ميرد، مثل انبوه فيلم‌هاي فراموش شده تاريخ سينما. اميدوارم اگر ماند كساني كه اين روزها آب به آسياب اهل مميزي ريختند تا عقده‌گشايي كنند، يادشان نرفته باشد كه چه كرده‌اند، پس هر آنچه مي‌گويم نظرات شخصي‌ام است و آرزو مي‌كنم اين‌قدر مردانگي باقي باشد كه تلا‌في آن بر سر سرمايه تهيه‌كننده فيلم خالي نشود.
آقايان تازه از راه رسيده، سرتان را از زير برف بيرون بكشيد، اطرافتان را نگاه كنيد تا ببينيم باز روي اين برايتان باقي مي‌ماند كه در مصاحبه‌ها و گپ و گفت‌هايتان اعلا‌م كنيد، ما در كشوري آزاد زندگي مي‌كنيم، از چه در هراسيد، مگر روز و شب از تريبون‌هايتان دم از فهم و شعور مردم و ملت نمي‌زنيد، اگر صادقيد، اجازه دهيد اندكي هم همين مردم فهيم و با شعور تصميم بگيرند چه ببينند چه بشنوند، چه كسي اين قدرت را به شما تفويض كرده كه شعورمندتر و فهيم‌تر از مردميد، لا‌اقل در عرصه فرهنگ عملكردتان نشان داده كه نيستيد. خود را طبيب فرهنگي مي‌دانيد كه وظيفه‌تان سنجش عيار سلا‌مت غذايي است كه اهل فرهنگ به خورد مردم مي‌دهند، مدرك طبابتتان را كي و از كجا گرفته‌ايد؟ چه كسي اين فرض را براي شما به يقين رسانده كه هر اثر فرهنگي و هنري‌اي يك غذاست كه بايد قبل از اينكه مردم بخورند، شما سلا‌مت آن را مهر بزنيد. چرا مي‌انديشيد مردم تنها مصرف‌‌‌كننده‌اند، مصرف‌كننده صرف و شما بايد غذايي را كه مي‌پسنديد دهانشان بگذاريد، چرا مي‌انديشيد هنگامي كه به تماشاي اثري مي‌روند مغز خود را بيرون جا مي‌گذارند؛ اين مردمي كه براي تماشاي اين آثار مي‌روند، جمعي غير از آن مردم فهيم و باشعور و شريفند كه در سخنراني‌ها از آنها دم مي‌زنيد؟ اجازه دهيد سرسوزني هم مردم تشخيص دهند به زعم شما غذايي كه مي‌خورند، سلا‌مت است يا فاسد. هرچند سخيفانه‌ترين‌مشكل تعريف از هر اثر فرهنگي هم‌ترازي‌اش با غذاست... كجاي قانون اين مملكت آورده‌اند كه ذائقه همه جمعيت كشور بايد ذائقه شما باشد. اگر قانون نوشته‌اي وجود دارد كه ما نمي‌دانيم ذائقه‌تان را تشريح كنيد. ذائقه‌تان فيلم‌هايي است كه به اسم معناگرا پشتش سينه مي‌زنيد. ‌
آقايان به حكم‌هاي شغلي‌تان دوباره نگاه كنيد. اينجا ميدان فوتبال نيست كه شما داورش باشيد و هراسان از اين سوي ميدان به آن سو بدويد تا از چشم تيزبين‌تان خطايي دور نماند. مديريد يا مراقب؟
يكي از هم مسلكانتان آشفته حال در پاسخ نامه جمعي از سينماگران، دم از توطئه و همدستي با استكبار زده، گفته است چرا چنين مي‌كنيد تا از بودجه‌اي كه به سينما داده‌اند پشيمان شوند، اين چه منتي است؟ چرا مي‌انديشيد صدقه داده‌اند؟ فرهنگ صدقاتي؟ آيا بايد به پاس قدرداني از آنچه داده‌اند، سرتاپاي سينما تسليم و تابع ذائقه بعضي از اهل سياست باشد. از ديون بنياد فارابي گفته‌ايد، آمار را بيرون بكشيد، اين همه فيلم سفارشي كه شما و هم‌مسلكانتان مي‌سازيد از كجا تامين بودجه مي‌شود، براي بيت‌المال دل سوزانده‌ايد سريال‌هاي ميلياردي را كه خودي‌ها مي‌سازند، پولش لا‌بد از جيب شما دلسوخته‌گان مي‌آيد! حرف‌هاي بديهي مي‌زنيد، لا‌اقل از كارنامه‌هايمان پيداست كه كجا ايستاده‌ايم، كارنامه اندك من و كارنامه پربار شما واضح است، من و شما در دو نقطه كاملا متفاوت ايستاده‌ايم، نه من توقع دارم روزي روزگاري شما با معيارهايي كه من بدان معتقدم فيلم بسازيد و نه منطقا شما بايد اين توقع را داشته باشيد. من رسما اعلا‌م مي‌كنم و پيش از اين داستان‌ها در كانون مركزي كارگردانان هم علنا گفته‌ام روزي كه فيلمنامه‌اي يا فيلمي منطبق بر متر و معيارهاي سينمايي شما ساختم، حلواي ختم حرفه‌ايم را خيرات كنند. پس قضيه كاملا‌ روشن است، ما به شما و جمعي كه به شما راي داده و بر مسندتان نشانيده‌اند، احترام مي‌گذاريم، آيا شما اين احترام را براي مخالفانتان قائليد؟ هر كس با شما نيست بر شماست؟ شما كه اهل سياستيد، مي‌دانيد اين جمله از آن كيست. انتظار اين نيست ميدان يكسره براي مخالفان قانوني‌تان باز باشد، اين قدر عاقل هستيم كه اين زياده‌خواهي را به ذهن هم نياوريم؛ اما گوشه‌اي از اين ميدان، وجبي، كف‌دستي.
آقايان؛ با اين اقتدار و شكوه كجاي‌تان به لرزه مي‌افتد كه اينچنين هراسناكيد، آن هم با چند فيلم كه باب ذائقه‌تان نيست، فيلم‌هايي كه با رعايت تمام ضوابط و قواعد مجوز ساخت دريافت كرده‌اند. لا‌اقل به امضاي همكارانتان پاي برگ‌هاي پروانه ساخت احترام بگذاريد، مگر اداره نظارت و ارزشيابي متولي امر نظارت نيست، اين نظارت جديد از كجا مي‌آيد؟
از چه نگرانيد، اين همه فيلم سفارشي و تبليغي و مورد پسندتان، اين همه فيلمساز شكست‌خورده‌اي كه دورتان جمعند و چشمشان به دستتان است تا وامي برسد و فيلمي ساخته شود، كافي نيست؟ چنته‌تان پر است و با اين روند پرتر هم خواهد شد، پس چه جاي نگراني از چند فيلم معدود.
در جشن خانه سينما وقتي جايزه‌ام را مي‌‌دادند گفتم تا وقتي نگاه مسوولا‌ن فرهنگي به سينما اصلا‌ح نشود نگاهي كه سينما را چون فرزند شرور و رام‌ناشدني مي‌بيند كه بايد به هر قيمت رامش كرد، جشن معنايي ندارد. بعضي‌ها دلخور شدند كه چرا هنگام دريافت جايزه به جاي تقدير و تشكر، لب به شكوه گشوده‌ام، اما دوستان، اين داستان، داستان اين چند روزه نيست، مدت‌هاست گريبانگير سينماست، وقار و متانت اهل واقعي سينماست كه سكوت كرده‌اند؛ سكوت بزرگاني كه خانه‌ نشينند.
از خداي بزرگم كه خداي همه است و نه فقط خداي جمعي قليل، براي آنها كه مي‌انديشند همه حقيقت نزد ايشان است، آنها كه خدا را فقط مال خود و هم‌راي‌هايشان مي‌پندارند، آنها كه همه چيز را از زاويه تنگ سياست مي‌نگرند، آنها كه برگرده مظلوم دين سوارند و پياده‌ها را بي‌دين مي‌دانند، از خداي مهربانم سه خواسته دارم:
اول به آنها عمر دراز بدهد، آن‌قدر دراز تا بمانند و روزي بفهمند حقيقت بزرگتر از آن است كه فقط نزد جمع قليلي بماند كه اگر بماند يعني كوچك است و خرد و خردي دور از خرد و حقيقت.
دوم حافظه درازمدت‌شان تا انتهاي عمر در سلا‌مت باد تا اگر روزگاري فرزندانشان درباره گذشته‌شان پرسيدند، يادشان بيايد چه كرده‌اند.
سوم، صداقت، كم نيستند كساني كه روزگاري بر اين مسندها نشسته بودند و الا‌ن به اقتضاي زمانه به صندلي ديگر تكيه داده‌اند و همه آنچه را كرده‌اند يا كتمان مي‌كنند يا توجيه.


Print
منبع خبر : روزنا - اعتماد ملی
یكشنبه,21 بهمن 1386 - 18:40:50