Print

اول قرار بود کیوان مقدم این نقش را بازی کند!

محبوبه ریاستی


سینمای ما - زماني كه در كلاس‌هاي آزاد بازيگري شركت مي‌كرد، شايد فكر نمي‌كرد كه در اولين تجربه بازيگري‌اش، نقش دكتر محمد قريب را ايفا كند. شهاب كسرايي مهندس عمران است، اما شيفته بازيگري و بخصوص دنياي پرزرق و برق سينماست. مي‌گويد در كودكي اكثر فيلم‌هاي مهم دنيا را ديده است، از «كازابلانكا» گرفته تا «مادر» علي حاتمي. وقتي براي مصاحبه آمد چهره‌اش اصلا شبيه تصويري نبود كه در مجموعه «روزگار قريب» مي‌ديديم. اين تفاوت به حدي بود كه در برخورد اول، او را نشناختيم. البته اينها به اندازه بازي او در سريال روزگار قريب مهم نيست، بازي در نقش جواني دكتر قريب.

از كجا شروع شد؟ بازيگري را مي‌گويم.

به صورت جدي از سال 1380. بعد از پايان بيستمين جشنواره فيلم فجر، ديدم ديگر طاقت نمي‌آورم و از طرفي هم رشته تحصيلي‌ام (عمران)‌ نيازم را به آن شكل برطرف نمي‌كند. براي همين وارد كلاس‌هاي آزاد بازيگري شدم و درست بعد از اين كه در سال 82 فارغ‌التحصيل شدم، پس از چند ماه براي بازي در «روزگار قريب» انتخاب شدم.

در وادي بازيگري به دنبال چه چيزي بودي يا هستي؛ شهرت، تجربه يا...؟

ببينيد، من در خانواده‌اي بزرگ شدم كه با سينما بيگانه نبودند. پدر و مادرم تماشاگران حرفه‌اي فيلم هستند. يك سري از درخشان‌ترين فيلم‌هاي دنيا را در كودكي‌ام ديده‌ام. براي همين هم بخشي از آن كارها در ذهن من باقي مانده‌‌اند. بنابراين بازيگري برايم مقوله ناشناخته‌اي نبود.

مثلا‌ چه فيلم‌هايي، مي‌تواني اشاره كني؟

از ديدن فيلم‌هاي «هامون»، «مادر»، «روسري‌آبي» و «دستفروش» يا تئاتر «شازده‌كوچولو» در آن دوران بشدت لذت بردم.

پس ديدن اين فيلم‌ها به مرور زمان اثر خودشان را روي تو گذاشتند؟

بله كاملا. براي همين هم زماني كه در كلاس‌هاي آزاد بازيگري شركت كرده بودم زماني كه امير پوريا فيلم‌هاي مختلف دنيا را تحليل مي‌كرد، من راحت‌تر اين تحليل‌ها را درك مي‌كردم، چون آن فيلم‌ها را ديده بودم.

به هنر ديگري غير از بازيگري هم فكر كردي؟

هميشه اول سينما برايم اهميت داشت و پس از آن نقاشي. در 16 سالگي شاگرد آيدين آغداشلو بودم، اما چيزي كه براي من مهم بود، اين بود كه يك كار خوب و ماندگار انجام دهم، الان خيلي‌ها هستند كه نقاشي مي‌كشند يا موسيقي كار مي‌كنند، اما وقتي كارشان را نگاه مي‌كني يا مي‌شنوي، درمي‌يابي كه چيزي از خودشان ندارند، انگار تنها تقليد كرده‌اند. فكر مي‌كنم اين آدم‌ها هرگز نمي‌توانند در هنر تاثيرگذار باشند.

تو براي اين كه تاثيرگذار باشي چه كار كرده‌اي؟


به هر حال هر كسي شيوه خودش را دارد. من در حال حاضر فقط سعي مي‌كنم انديشه‌ام را نسبت به سينما بالا ببرم،‌ چون به معناي واقعي بيمار سينما هستم و فكر مي‌كنم كه سينما آينه تمام‌نماي زندگي آدم‌هاست.

حتي سينماي امروز ايران؟

در سينماي امروز ما كمتر اين تاثيرگذاري ديده مي‌‌شود اما هنوز هستند افرادي مثل اصغر فرهادي يا رضا ميركريمي كه حرف تازه‌اي براي گفتن دارند و فيلم‌هايشان در واقع همان آينه تمام‌نماي زندگي است.

بيشترين تاثير را در بازيگري از چه افرادي گرفتي؟

آتيلا پسياني در بازيگري و آيدين آغداشلو در يادگيري هنر بيشترين تاثير را روي من داشته‌اند.

و اما روزگار قريب، هيچ وقت از كيانوش عياري (كارگردان)‌ نپرسيدي چرا تو را انتخاب كرد؟

پرسيدم، ولي وقتي در كنار كارگرداني مانند عياري قرار مي‌گيري، سعي مي‌كني از تمام توانايي‌هايت استفاده كني. براي عياري، شباهت بيش از هر چيز ديگري مهم بود و بعد بازي. در ابتدا قرار بود كيوان مقدم (طراح صحنه)‌ عهده‌دار اين نقش باشد،‌ ولي به دليل كارهاي متعدد نتوانست و بعد 4 نفر براي اين نقش انتخاب شدند، ‌از آن تعداد من و دوست ديگري باقي مانديم و در تست گريم با راي‌گيري افراد زيادي در نهايت اين نقش به من واگذار شد و پس از آن ديگر خودم را به عياري سپردم. يادم مي‌آيد يك بار عياري به من گفت:‌ «به غير از 2 پلان اولي كه خيلي استرس داشتي، به يكباره ترست را كنار گذاشتي و شروع كردي به بازي كردن.»

اولين باري كه مقابل دوربين قرار گرفتي، حواست بيشتر به دوربين بود يا بازي؟

به هر دو،‌ البته بيشتر حواسم جمع بازي‌ام بود، اين كه عكس‌‌العمل‌ها و نوع بازي‌ام هماني باشد كه عياري توقع دارد. چون عياري كارگرداني است كه اگر آن چيزي را كه مي‌‌خواهد اتفاق نيفتد، همه چيز را عوض مي‌كند، حتي بازيگر را و از اول تمام سكانس‌ها را مي‌گيرد. بنابراين دوست داشتم طوري رفتار كنم كه او مي‌خواهد و دكتر قريبي را بازي كنم كه عياري مي‌‌خواهد نشان دهد و به تصوير بكشد.

خودت با شخصيت دكتر محمد قريب تا چه حد آشنا بودي؟

در ابتدا فقط در همين حد مي‌دانستم كه ايشان بنيانگذار طب كودكان در ايران هستند و بعد در طول كار به واسطه كيانوش عياري بيشتر با اين شخصيت آشنا شدم و يك دوره هم تاريخ معاصر آن زمان را مطالعه كردم.

اين سريال فيلمنامه آماده‌اي نداشت،‌ اين مساله برايت سخت نبود. چون تا پيش از آن تجربه بازيگري نداشتي؟

ببينيد، ما با كارگرداني مواجه بوديم كه كل ساختار قصه در ذهنش وجود داشت، ضمن اين‌كه سيناپس سكانس‌ها هم آماده بود و مي‌دانستيم كه در سكانس‌هاي مختلف چه اتفاق‌هايي خواهد افتاد و تنها ديالوگ‌ها و ميزانسن‌ها بودند كه روزانه به‌ دستمان مي‌رسيد. بنابراين از اين جهت كار دشواري برايمان نبود.

از بازي‌ات راضي هستي؟

اوايل خيلي مي‌ترسيدم و نمي‌دانستم در نهايت آن چيزي خواهد شد كه توي ذهنم هست يا خير؟ ولي وقتي كار پخش شد، خوشبختانه از نتيجه آن راضي بودم، البته نه صددرصد ولي حداقل قابل دفاع است. به هر حال راهنمايي‌هاي خوب عياري قطعا بي‌تاثير نبوده است.

يك انتقاد از بازي‌‌ات؟

در بعضي از سكانس‌ها نگاه‌هايم شتاب‌زده است كه مي‌توانست آرامتر باشد.

كار بازيگري براي تو به واسطه يك سريال تاريخي و قابل قبول آغاز شد، اين مساله چقدر به شانس شهاب كسرايي برمي‌گردد؟

به‌نظرم زندگي شبيه به بازي لابيرنت‌ (labirent) است. گاهي ممكن است وقتي از خيابان رد مي‌شويم، 4 تا خيابان آن‌ طرف‌تر دوست خوبي را ببينيم كه پيشنهاد فوق‌العاده‌اي را براي كار به آدم مي‌دهد. من هم مثل بقيه مسيرم را رفتم و دلبستگي‌هايم را دنبال كردم، شانسم هم خوب بود؛ چرا كه درست زماني اين بازي در سريال «روزگار قريب» به من پيشنهاد شد كه از هر جهت آماده بودم.

به قول خودت بيمار سينما هستي، چرا از سينما شروع نكردي؟

چون تجربه كار با عياري برايم لذتبخش بود و دوست داشتم به واسطه او براي اولين بار ديده شوم. براي همين طي اين 3 يا 4 سال هيچ‌وقت سر كار ديگري نرفتم. در واقع عجله‌اي هم براي ديده شدن نداشتم.

بازي در نقش دكتر محمد قريب تاثيري هم روي تو گذاشت؟

دكتر قريب بسيار آدم ركي بود و من خودم استعداد رك بودن را دارم اما به واسطه بازي در اين نقش، فكر مي‌كنم رك‌تر شده‌ام، وقتي كسي حرف نامربوط مي‌زد، دكتر قريب جدي يا شوخي به او تذكر مي‌دادند و حرفشان را مي‌زدند. اين خصلت به واسطه ايشان در من تقويت شد.

دوست داشتي به جاي دكتر قريب بودي؟

خوشحالم كه شهاب كسرايي هستم و خوشحالم كه تجربه محمد قريب بودن را به دست آورده‌ام، اصلا يكي از بخش‌هاي جذاب سينما براي من همين است. سينما انگار يك جورهايي افسانه «آه» را تحقق مي‌بخشد، اين كه تو مي‌تواني به جاي ديگران باشي و به جاي ديگران در يك زمان محدود زندگي كني.

روزگار قريب؟

دل چسب، طاقت‌فرسا و پر از تجربه‌هاي سخت و لذتبخش.

اگر قرار باشد تجربه‌هايي را كه به ‌دست آوردي روي يك بوم نقاشي كني چه تصويري روي آن حك مي‌كني؟

شايد يك سري خطوط آزاد.

شبيه به خطوط آزاد تيتراژ در اين مجموعه؟

شايد. اين خطوط آزاد بيانگر سيال بودن ذهن عياري است و اين‌كه او مي‌تواند همه چيز را به‌ راحتي شكل بدهد.
خطوط آزاد، درست است كه آزادند ولي در عين حال از يك فرم خاص شكل مي‌گيرند.

فكر مي‌كني دكتر قريب چه نمره‌اي به بازي‌ات مي‌دهد؟

نمي‌دانم، فقط خدا كند كه حق مطلب ادا شده باشد


Print
منبع خبر : ضمیمه نسل سوم جام جم
جمعه,24 خرداد 1387 - 3:3:39