دانلود

سينمای ما - جشنی که برای صنف برگزار کننده‌اش، حرمت و آبرو و اعتبار بود

Print

جشنی که برای صنف برگزار کننده‌اش، حرمت و آبرو و اعتبار بود

سینمای ما - امیر قادری: این جور موقع‌ها معمولا جماعت به روی‌شان نمی‌آورند، ظاهرا ذوق نمی‌کنند یا می‌خواهند پنهان کنند یا این که واقعا برای‌شان مهم نیست. اما راست‌اش را بخواهید شخصا از این که در جشن امشب، از طرف انجمن منتقدان به عنوان یکی از ده منتقد برگزیده سی سال اخیر انتخاب شدم، خوشحالم و به این جایزه افتخار می‌کنم. تندیس‌اش را هم گذاشته‌ام آن بالای DVDها، کنار یک نسخه اریجینال دبل از بوچ کسیدی و ساندنس کید، و کنار پوستر سرپیکو و عکس آدری هپبورن. که از فردا نگاه‌اش کنم و حال‌اش را ببرم. (هر چند که بین منتقدهای برگزیده، حداقل از نسل‌های قبل از من، جای هوشنگ گلمکانی و کامبیز کاهه و ایرج کریمی و مجید اسلامی خیلی خالی بود.) خوشحالم که در این مدت درباره تارانتینو و پالین کیل و الکس دل‌پیرو و جان فورد و مایکل مان و نفس عمیق و سنتوری و رد پای گرگ و کلود سوته و ژان پیر ملویل نوشتم و از ان‌ فیلم‌هایی که بدم می‌آمد و اغلب‌شان هم وطنی بودند، نفرت‌ام را ابراز کردم، احساسات‌‌ام و آن چه را که بلد بودم، در لحظه بروز دادم و همکاران‌ام مرا پذیرفتند. این که هر کاری دوست داشته باشی بکنی و باز قبول‌ات کنند، خیلی حس و حال خوبی دارد. به خصوص در جشنی که ابعادش و مهمانان‌اش، برای صنف برگزار کننده‌اش ایجاد قوت و هویت می‌کرد. این جشنی بود که برگزارکنندگان‌اش، همت بلند و جاه‌طلبی و بلندپروازی و شور و شوق داشتند، و کوشیدند این همت بلند را خرج همکاران‌شان کنند. کمبودها در برگزاری جشن زیاد بود (ببخشید، در کدام جشن دیگر که باقی نهادها و صنف‌ها برگزار کرده‌اند، کمبود و اشتباه نبوده؟) اما نتیجه‌اش به نظرم در تغییر جایگاه نقد و منتقد در ایران موثر است و نتیجه‌اش تا مدت‌ها باقی خواهد ماند. هر چند که به نظرم جا برای پرداختن به سایت‌های سینمایی که آینده خبر و نقد سینمایی،در اختیار آن‌هاست بود و کوتاهی شد. (این یک اشاره مستقیم به سایت خودمان است ها!) به هر حال کاش این جشن تکرار شود. کاش ادامه پیدا کند. کاش دوستان برگزار کننده ما، نتیجه برگزاری چنین جشنی را در میان همکاران‌شان ببینند. کاش خسته نباشید‌مان را ابراز کنیم. هر چه نباشد، نقد فیلم، یکی از موفق‌ترین گونه‌های ادبیات ایران است. گاهی وقت‌ها تاثیرش حتی از شعر و رمان هم بیش‌تر است و لایق چنین مراسمی است. اوه، اوه. کار بدتر هم شد. یک نفر از دست برگزار کنندگان یک مراسم جایزه بگیرد و ازشان تعریف هم بکند. نهایت بدنامی است. ولی گفتم که، همیشه احساسات‌ام را در لحظه بروز داده‌ام، و راست‌اش این جایزه رویم را زیاد کرده، که باز هم از این کارها بکنم. ظاهرا هنوز که مشکلی پیش نیامده!


Print
منبع خبر : سینمای ما
سه شنبه,11 تیر 1387 - 6:36:9