سينماي ما- حرفهاي پوريا پورسرخ و مهراوه شريفينيا - دو بازيگر سريال «روز حسرت» - و سيروس مقدم كارگردان سريال را درباره ويژگيها و شرايط كارشان در مجموعههاي مناسبتي و نقش خاصشان در اين گزارش ميخوانيد:
پوريا پورسرخ
پوريا پورسرخ معتقد است كساني كه در سريالهاي مناسبتي كار ميكنند برگزيدههاي بازيگري هستند و شبكهها در اين ميان تلاش ميكنند تا بهترينها را در اختيار داشته باشند. پوريا پورسرخ بازيگر نقش مسعود در مجموعه تلويزيوني «روز حسرت» به كارگرداني سيروس مقدم گفت: نقش من در اين سريال نقش خاكستري خوبي است و دليل انتخابش هم خيلي صادقانه، وجود خود آقاي مقدم و گروه سازنده كار بود.
وي افزود: به دليل اين كه سيروس مقدم از جمله كارگردانهايي است كه حتي كار متوسط هم نداشته و همه كارهايش خيلي خوب بوده، من خوشحالم كه در اين كار با او همكاري ميكنم.
اين بازيگر ادامه داد: چند بار دوست داشتم كه با سيروس مقدم همكاري كنم اما شرايطش براي هر دو طرف مهيا نشد اما اين اتفاق افتاد و گروه جلو و پشت دوربين هم اين پشتگرمي را به من داد كه مطمئن باشم حتي در بدترين شرايط نيز «روز حسرت» كار متوسطي نخواهد شد.
وي درباره عوامل موفقيت سريالهاي مناسبتي تصريح كرد: به نظر من سبك كار تاثير بسياري در موفقيت آن دارد، نه شاخصهاي مثل زمان پخش كار چون به نظر من، آن زماني كه كار پخش ميشود، مهم نيست، بلكه سطح و موضوع كار مهمتر است.
وي با بيان اين كه به نظر من كساني كه در سريالهاي مناسبتي كار ميكنند، گزيدههاي هر شبكه هستند، ادامه داد: شبكهها در اين ميان تلاش ميكنند بهترينها را در اختيار داشته باشند و حتي از بازيگران سينما نيز كمك ميگيرند. مانند همين سريال «روز حسرت» كه بازيگراني همچون «فرامز قريبيان» و «افسانه بايگان» در آن حضور دارند.
وي درباره حضور دوبارهاش در سريالهاي مناسبتي پس از عدم موفقيت سريال «شكرانه» كه سال گذشته در ماه رمضان از شبكه تهران پخش شد، گفت: من همه كارهايم داراي مقبوليت عمومي بودهاند. در «شكرانه» نيز به اين مشكل برخورديم كه زمان پخش آن خيلي بد بود و مسئولان كار نيز پشت آن نمانند. ما وقتي يك قسمت 15 دقيقه پخش ميكنيم و 15 دقيقه ديگر حذف ميشود، يعني فقط 50 درصد از كار روي آنتن رفته است با چنين وضعيتي ديگر چه انتظاري ميتوان داشت؟ من در سريال «شكرانه» قرار بود ايفاگر نقش يك طلبه باشم كه در تاجيكستان عاشق ميشود، اما كاري كه ما ساختيم، با كاري كه پخش شد، تفاوت بسياري داشت. بازيگر نقش فريده در سريال «روز حسرت» گفت: بازيگر زمان حضور در سريالهاي مناسبتي زير ذرهبين مردم است و مجبور است هر چه در توان دارد، رو كند.
مهراوه شريفينيا
مهراوه شريفينيا گفت: كارگردان خوب، نقش خوب و عوامل خوب باعث شده تا حضور در كار آقاي مقدم را بپذيرم، كما اين كه قبل از شروع اين پروژه هم علاقه داشتم كه با ايشان كار كنم. وي در ادامه درباره فشار كار بر ساخت سريالهاي مناسبتي گفت: خدا را شكر آنقدر انرژي دارم كه از پس كارهاي سخت بر بيايم. من پيش از اين در يك تلهفيلم تجربه كار با آقاي مقدم را داشتم و فشار كار در گروه ايشان را تجربه كرده بودم و به نظرم هيچ فشار و سختي كاري نيست كه انسان نتواند آن را تحمل كند. جو آنقدر در كارهاي مقدم خوب است كه شما متوجه فشار كار نميشويد و ايشان آنقدر به كار آرامش تزريق ميكند كه خستگي عوامل ناخودآگاه در ميرود، ضمن اين كه وقتي نقش، كارگردان و ساير بازيگران خوب باشند، فشار قابل تحمل ميشود.
شريفينيا درباره نقش خود در «روز حسرت» گفت: در اين سريال نقش دختري را دارم كه خيلي عاشق، جسور و تنها است و دلش ميخواهد يك زندگي خوب داشته باشد ولي هيچوقت موقعيتاش را نداشته است.
وي تصريح كرد: اين نقش براي من نقش خاصي است كه باور كردنش از همان اول كار هم براي خود من خيلي سخت بود و دچار تضاد زيادي بودم تا بتوانم فريده را باور كرده و بپذيرم. او دختر خاصي است و شرايط خاصي در زندگي دارد. در مقطعي از زندگي خود نيز عشق و شيدايي كوركورانه اي را طي ميكند و اين عشق مسيري را طي ميكند كه منجر به هزار اتفاق در زندگياش ميشود.
وي با بيان اينكه گره كور قصه در اين سريال حضور فريده است، درباره تجربه كار در اثري ماورايي نيز گفت: من خيلي فضاهاي ماورايي را تجربه نميكنم اما كلا با اين بخش مشكلي ندارم. كارشناسان به من ميگويند كه چه كارهايي بايد انجام بدهي و من هر كجا كه دچار مشكل بشوم از آقاي مقدم كمك ميگيرم. من با حضور ايشان، از بازي در هيچ صحنهاي از اين كار نميترسم و از حضور در كارهاي مناسبتي دلهرهاي ندارم بلكه معتقدم بازيگران در اين آثار زير ذره بين مردم است و مجبور است هر چه در چنته دارد رو كند.
شريفينيا گفت: من در خانه هم با خود بازي ميكنم. با يك شخصيت خيالي حرف ميزنم تا با او به خنده و گريه برسم. فريده هم شخصيت عجيبي دارد و همه سكانس هايم سخت است. ولي من دوست دارم درگير كارم بشوم.
وي گفت: ما در ابتداي كار متن نداشتيم. كار بدون متن خيلي سخت است. من تا متنها آماده شود دلم شور ميزد اما به مرور خيلي هماهنگ شديم و من مداوم در حال بحث با كارگردان هستم تا بفهمم كه چرا فريده اين حرف را زده و يا چنين كاري را انجام داده است.
وي درباره بازي در سريالهاي تلويزيوني گفت: زماني كه نقش مهشيد در سريال «ساعت شني» را بازي كردم، حسابي آبديده شدم. سريال بازي كردن، فهميدن نقش، اين كه تداوم كار، حس را به هم نزد و بازيگر بتواند بازي خود را يكدست ادامه دهد، كار بسيار سختي است. البته به نظر من نقش بايد سخت باشد. من بعضي از وقتها كه يك سكانس را خوب بازي ميكنم از خوشحالي فرياد ميكشم. از اين كه اين سكانس را زندگي كردهام.
سيروس مقدم
سيروس مقدم كارگردان مجموعه تلويزيوني «روز حسرت» گفت: ساخت سريال هاي مناسبتي رياضت دلچسبي براي من محسوب ميشود و من تلاش ميكنم قصه كارم را با نظر تماشاگر و منتقد جلو ببرم. سريال «روز حسرت»، يك موضوع ماورايي دارد كه به طور مستقيم به بحث دنياي آخرت دنياي بعد از مرگ، وادي برزخ و حد فاصل بين دنياي ذهن و روز معاد و قيامت ميپردازد. قصه به حال و روز آدم هايي ميپردازد كه آنچنان درگير روزمرگي، مشغلهها و مشكلات مادي زندگي شدهاند كه از دنيا آخرت و دنياي بعد از مرگ غافلاند.
وي افزود: اين سريال به اين غفلت ميپردازد و اينكه بهشت، جهنم و برزخ آدمها، در كنارشان و با انجام كارهاي خوب و بدشان، در حال شكل گرفتن است و به همين خاطر زنده هستند. پس بايد توقفي كرده تا آنها به تصحيح اعمال غلط و اشتباهات گذشته خود بپردازند و در حقيقت آخرتشان را تصحيح كنند.
وي ادامه داد: اين سريال از لحاظ مضمون، جنس،فضاسازي و تصوير هيچ شباهتي به سريال «اغما» ندارد، چون اصلا جنس كار ما با «اغما» فرق ميكند. در «اغما» از نقطه ديد شيطان داستان روايت ميشد اما اينجا از نقطه ديد يك انسان وارسته و پاك و مؤمن روايت ميشود و بههمين خاطر، در فضاسازيها هم «روز حسرت» هيچ شباهتي به «اغما» ندارد.
مقدم اظهار داشت: تيم نويسندگان ما از كارشناسان مذهبي و مشاوران حوزه پژوهشهاي صدا و سيما در قم، حجتالاسلام گلي ، عليرضا برازش و كساني كه در اين زمينه كار و تحقيق كردهاند، بهره بردهاند و مرجع مكتوبي مانند معادشناسي آيتالله تهراني و مآخذ ديگر نيز مورد استفاده ما قرار گرفتهاند.
وي در ادامه درباره فضاي تعليقآميز حاكم بر سريال نيز اظهار داشت: اگر تعليق به مفهوم ايجاد جاذبههاي داستاني براي جذب مخاطب (براي اينكه پيام اصلي قصه ما را ببيند و بشنوند) باشد، اين قصه هم همانطور كه در قسمتهاي اوليه ديديد، با يك تعليق بسيار قوي و بزرگ شروع شده و ما اين تعليق را تا انتها با خود داريم.
مقدم در ادامه گفت و گو با فارس، درباره گوناگوني رفتارهاي شخصيت مسعود با بازي پوريا پورسرخ نيز گفت: ما در قصه «روز حسرت» با شخصيت مسعود آشنا ميشويم كه چند شخصيتي است و ابعاد متناسب و گوناگون شخصيتي روحي و رواني دارد. حتي در قسمت اول ما نماهايي داشتيم كه خودم صلاح ديديم كه آن نما نباشد. ما در اين بخش كاملا ميديديم كه او آدم چند رنگي است و از كنار آئينههاي كارگاه حامد كه رد ميشد، چند رنگ بودن و چنگ شخصيتي بودنش را ميديديم كه اين قضيه در قسمتهاي بعد مشخص ميشود كه چرا اين آدم چند گونه رفتار ميكند، چند گونه زندگي ميكند و چندگانگي و تنوع روحي زيادي دارد.
وي درباره شيوه پيامرساني به مخاطب نيز گفت: به نظرم ميرسد كه اگر ما حرف اصلي كارمان را در لابه لاي قسمتها تعريف كنيم و آن را خوب تعريف كنيم، بايد نتيجهگيري و قضاوت را برعهده مخاطب بگذاريم تا او آنها را دريافت و نتيجه گيري كند كه با توجه به آنچه كه من ديده و شنيدهام، به اين ميرسم كه كدام شيوه و راه و كدام مسير درستتر است و از كدام نتيجه، بينيده ما به سر منزل مقصود ميرسد. در «روز حسرت» هم باز با چنين فرمي كار را ميسازيم.
مقدم در پاسخ به اين سؤال كه آيا پرداختن پياپي به ماوراء و متافيزيك مخاطب را خسته نميكند، گفت: ماوراء و متافيزيك دنياي وسيعي است. ما در ژانرهاي محدودتري مثل ژانر پليسي، معمايي و ... انواع و اقسام كارها را ميبينيم كه نهايت ندارد و تماشاگر هيچوقت نگفته كه از كار پليسي خسته شده و نميخواهد ديگر اينگونه كار را ببيند. كار پليسي خوب كه ساخت شود، باز هم ميبيند. مهم اين است كه شما از چه زاويهاي و از چه منظر و دريچهاي به موضوعات ماورايي نگاه كنيد. اگر به موضوعات ماورايي از يك زاويه تكراري و شبيه به هم استفاده شود، تماشاگر طبيعتا ارتباط خود را قطع ميكند، ولي اگر شما لايههاي خيلي جذاب موضوعات ماورايي و قرآني را كه فراوان است و انتهايي ندارد، بيرون بكشيد و از مناظر مختلف به آن نگاه كنيد، تا دنيا دنيا است موضوعات ماورايي، ميتوانند جذابيت داشته باشند.
مقدم تصريح كرد: به نظر من فقط ماه رمضان موعد پرداختن به موضوعات اينچنيني نيست، كما اين كه كاري كه من در عيد ساختهام (پيامك از ديار باقي) به گونهاي ديگر به يك بحث ديني، اخلاقي و متافيزيكي ميپرداخت كه آن موقع به من انتقاد كردند كه اين سوژه مناسبتي با عيد ندارد. حرف من اين است كه چرا ما بايد فقط در يك ماه بخصوص از اخلاق، خدا ، احاديث، ماورا و ... صحبت كنيم؟ آيا ماههاي ديگر متعلق به بشر نيست؟ در اين زمينه بهنظرم هيچ قاعدهاي وجود ندارد و ميتوان در تمام طول سال راجع به ارزشهاي اخلاقي و حرفهاي خوبي كه از قرآن، نهجالبلاغه و ساير كتب دينيمان ميشود بيرون كشيد، صحبت كرد و آنها را به تصوير كشيد. فقط بايد كمي با مناسباتي كه وجود دارد، بهروزشان كرد.
مقدم درباره فشار كار موجود در سريالهاي مناسبي نيز گفت: اگر فشار به عنوان حجم كار قلمداد شود، ما تحت فشار هستيم. اما اگر فشار روحي و جسمي مد نظر است، اينگونه نيست و ساخت سريالهاي مناسبتي براي خود من، رياضت دلچسبي محسوب ميشود. من قصه را با نفس تماشاچي و منتقدين جلو ميبرم. اين نفس در كار تزريق ميشود و من ميتوانم به اشتباهاتم برسم. اگر سريالهاي مناسبتي ما دير شروع ميشوند به خاطر اين است كه مديران تا آخرين لحظه منتظر رسيدن قصههاي ناب هستند. سوژههاي بكرتر مراحل نگارش طولانيتري را سپري ميكنند و زمان براي توليد كم ميآيد ولي اين روند براي من شيرين است.