Print

اگر «دایره زنگی» با همان پایانی که من برایش نوشته بودم اکران می‌شد...

سینمای ما - اصغر فرهادي در نشست پاياني همايش سي‌سال سي‌نما و پس از نمايش «چهارشنبه سوري» با اشاره به اين كه سينما فوتبال نيست كه هدفش برد و باخت باشد، گفت: منحني سينماي ايران در سي‌سال اخير مسير مستقيم و مشخصي از نقطه الف به نقطه ب نبوده است.  اصغر فرهادي در آخرين نشست برنامه «سي سال سي‌نما» كه عصر چهارشنبه به همت دانشگاه صنعتي شريف برگزار شد، در ابتداي صحبت‌هاي خود در جمع دانشجويان اظهار داشت: فرصتي فراهم شد تا در جلسه‌اي در جمع سه منتقد درباره فيلمم صحبت كنم و من اين فرصت را مغتنم مي‌شمارم چرا كه با وجود گذشت زمان از ساخت فيلم با فاصله‌اي كه از آن گرفته‌ام مي‌توانم تمام قد، سرتا پاي فيلم «چهارشنبه سوري» را ببينم.
وي ادامه داد: وقتي فيلمي تازه ساخته شده است، فيلم‌ساز آنقدر در نزديكي اثر خود است كه در مقابل هر سؤال و نقدي جز دفاعيه مطلبي ارائه نمي‌دهد و اين نه از سوي غرض و خودپسندي است اما امروز از زمان ساخت «چهارشنبه سوري» به اندازه كافي فاصله گرفته‌ام كه بتوانم در نماي باز و از دورتر همه وجوه آن را ببينم.
فرهادي در ادامه با پيچيده خواندن صحبت در مورد تاريخ سي‌سال سينماي پس از انقلاب گفت: صحبت و ارائه نظر در مورد تاريخ سي‌ساله سينماي پس از انقلاب خيلي پيچيده است چرا كه راجع به عمر طولاني سي‌ساله سينماي يك كشور ويژه و خاص كه پر از اتفاقات منحصربه‌فرد و پرسرعت است، صحبت كردن سخت است.
اين فيلمساز سينماي كشورمان ادامه داد: من به دليل آن كه بخشي از اين تاريخ سي ساله را بيشتر ناظر بوده‌ام، نظراتي كه ارائه مي‌دهم غالبا برگرفته از شنيده‌ها، خوانده‌ها و خاطراتم است اما در مورد سال‌هاي اخير، به دليل حضور و نزديكي بيشترم به اين سينما شايد بتوانم صحبت‌هاي واقع‌نگر‌تري داشته باشم.
كارگردان فيلم‌هاي «رقص در غبار» و «چهارشنبه سوري» تصريح كرد: در قالب بحث‌هايي كه راجع به سينما مي‌شود، سينما مانند عضوي از پيكره جامعه جدا شده و منفك از شرايط اجتماعي و محيطي، مورد بررسي قرار مي‌گيرد. وقتي مي‌گوييم سينما، به نظر من غيرممكن است بدون اشاره به هنرهاي ديگر مانند تئاتر، معماري، نقاشي، موسيقي و مجسمه سازي، به نتيجه‌اي برسيم.
فرهادي خاطرنشان كرد: اگر دنبال پاسخ اين سؤال هستيم كه سينما در اين دوران از چه مسير يا تنگناهايي عبور كرده، لاجرم بايد مسيري را كه ديگر هنرها در اين زمان مشابه پشت سرگذرانده‌اند، بررسي كنيم چرا كه سينما همواره متأثر از ديگر هنرها است و تقويت و تغذيه خود را از هنرهاي ديگر مي‌گيرد، نه به‌طور مستقيم.
وي ادامه داد: سينما با مخاطب روبروست و فيلم و مخاطب آن نياز به يك فهم بصري و شنيداري مشترك دارند كه در اصطلاح روزمره به آن سليقه مي‌گوييم. اين سليقه در مخاطب و هر فيلمسازي متاثر از هنرهاي ديگر و شرايط فرهنگي طولاني مدت شكل مي‌گيرد. يك مخاطب بدون تغذيه از هنرهاي ديگر نمي‌تواند مرز مشتركي با اثر هنري كه در حال تماشاي آن است، پيدا كند. همينطور يك اثر هنري بدون كمك و مدد از هنرهاي ديگر به اين فهم مشترك با مخاطب نخواهد رسيد.
او با ارائه مثالي در اين مورد تصريح كرد: در شهري مثل پاريس وقتي شهروند پا از خانه‌اش بيرون مي‌گذارد تا به محل كارش برسد به طور قطع در طول مسير هر روز با ده‌ها المان و اتفاق فرهنگي روبروست، ساختمان‌ها، نماها، معماري‌هاي با وقار، نقاشي‌هاي نو، تئاتر، مجسمه، نوازنده كنار پياده‌رو چه بخواهد و چه نخواهد او را در معرض زيبايي قرار مي‌دهد.
وي با اشاره به سليقه شهروندان در زندگي در چنين محيط‌هايي، گفت: سليقه اين شهروند به دليل زندگي در محيطي اينچنيني همواره پويا است. او هر روز سليقه‌اش با روز گذشته در سطحي متفاوت قرار مي‌گيرد، چون كمتر روزي است كه در شهر پيرامونش با يك المان تازه فرهنگي يا هنري روبرو نشود و در مقابل در محيط پيرامون ما كمتر در طول روز در زاويه نگاهمان چيزي را مي‌بينيم كه سليقه بصري‌مان را نسبت به روز قبل بالاتر برده باشد.
كارگردان فيلم «شهر زيبا» خاطرنشان كرد: ما در محيط‌مان روزانه هزاران ساختمان و بناي وقيح و بي‌قواره مي‌بينيم كه آلودگي‌هاي بصري، تابلو‌هاي تبليغاتي ناموزن، چركي‌هاي شنيداري طبيعتا انتظار خلق آثار بزرگ را در چنين شرايطي از ما مي‌گيرد و يكي از رنج‌هاي بسياري از ما تخريب شبانه بناهاي قديمي و خاطره‌انگيز است.
اين كارگردان سينماي ايران بيان داشت: ما اين روزها تلاش مي‌كنيم در مسير رسيدن به محل كارمان كمتر بيرون را ببينيم و اين به شكل تؤامان باعث نزول سليقه بصري و شنيداري مخاطب و فيلم‌ساز شده است.
فرهادي با اشاره به بي‌تفاوت نبودن سينماي ايران نسبت به زمانه‌اش، بيان داشت: ويژگي سينما متاثر بودن از محيط پيرامونش است، سينما اين ويژگي را به نسبت ديگر هنرها برجسته‌تر دارد اگر شاهد فيلم‌هاي پرشور و حالي نيستيم به‌دليل زمانه بي‌شور و حالي است كه شاهد هستيم.
اين كارگردان سينماي ايران گفت: شور و شوق حاصل از اميد است و اميد اولين جوانه نسيم آزادي است. در طول تاريخ اين مرز و بوم هرگاه نسيمي از آزادي وزيده به دنبالش اميدها جوانه زده و شور خلق و خلاقيت در اين اميد به دست آمده است.
وي با اشاره به مشكل موجود در سينماي ايران گفت: البته در اين سينما، اين مشكل باقي است كه وقتي در خلاقيت آثار و شور توليد كار در اثري نسيمي از آزادي ايجاد مي‌شود تا فيلم يا اثر حالص شود، چندسالي مي‌گذرد و ديگر اثري از آن نسيم باقي نمانده و شرايط تغيير كرده است و اين دلمردگي و يأس با ما خواهد بود.
نويسنده فيلم‌نامه «دايره زنگي» در پاسخ به يكي از دانشجويان در خصوص مميزي سكانس پاياني اين فيلم، افزود: من به‌هرحال بعنوان نويسنده همان پاياني را كه نوشته‌ام، تأييد مي‌كنم. پايان فعلي به ناچار به فيلم الصاق شد كه با جنس فيلم و جنس نوشته‌هاي پيشين من هم‌خواني ندارد اما به‌طور كلي در سرنوشت فيلم تاثير ويران كننده‌اي نگذاشته است.
فرهادي ادامه داد: اگر فيلم با پايان خودش اكران مي‌شد، تماشاگر با زهرخندي سالن را ترك مي‌كرد كه او در او براي مدت طولاني باقي مي‌ماند.
او فيلم‌نامه «دايره زنگي» را پيچيده‌ترين فيلم‌نامه‌اي دانست كه به نگارش درآورده و به لحاظ ساختاري آن را تجربه‌اي ويژه براي خود دانست.
اين كارگردان سينماي ايران در مورد مميزي اظهار داشت: آنقدر در باب اين موضوع از هر سمت و سويي و با هر گرايشي صحبت شده كه ديگر ارزش حرف‌ها رنگ باخته است و حالا همه در اين مورد صاحب‌نظر هستند چه آنها كه خود در دوره‌هايي نگاه ايجابي به مميزي داشته‌اند و چه ‌آنها كه هميشه در مقابل آن بودند.
اين فيلمساز سينماي ايران خاطرنشان كرد: امروز سانسوري كه حاصل سوءظن و بي‌اعتمادي به فيلمساز است نه تنها باعث سد كردن توانايي‌هاست از سوي ديگر پرده و سپري است براي پنهان كردن ناتواني‌ها.
وي افزود: سانسور فرصتي را براي ناتوان‌ها بوجود آورد كه ضعف خود را برگردن مميزي بيندازند هر جا فيلمي كم‌مايه ساخت شد به اين معنا نيست كه اگر همه چيز در شرايطي آزادانه مي‌گذشت، آن فيلم كيفيت برتري پيدا مي‌كرد، اين هم يك نگاه تك بعدي و بيمارگونه است كه همه مشكل را فقط متمركز به سانسور كنيم و مشكلات ديگر را در سايه آن به فراموشي بسپاريم.
فرهادي تأكيد كرد: مميزي يكي از موارد بحث‌برانگيز در مورد سينماي ايران است اما نه همه مشكلات و بحث‌هاي سينماي ايران.
اصغر فرهادي در ادامه نشست سي سال سينماي ايران در جمع دانشجويان دانشگاه صنعتي شريف با انتقاد از تعريف غلط سينماي اجتماعي در كشور ما اظهار داشت: من معتقد نيستم هر اثري كه از فقر، اعتياد و ناهنجاري‌ها صحبت كرد اثري اجتماعي است.


اين تعريف سطحي و دم‌دستي و عوامانه است، ممكن است شما فيلمي ببينيد درباره تعداد موجودي فضايي در كره‌اي ديگر و آن فيلم فيلم اجتماعي به حساب بيايد، چرا كه شما در حال تماشاي فيلمي درباره اجتماع موجودات فضايي هستيد و ارتباط بين آنها كه قطعا اين اجتماع تمثيل و يا نشانه‌اي از اجتماع بشري است.
وي بيان داشت: من فيلم اجتماعي را با دايره تنگ چند موضوع مهم اما نخ نما شده نمي‌بينم و از اين مهم‌تر از اين تعاريف نبايد بار ارزشي را براي اين اصطلاحات منظور كنيم. خيلي مواقع فيلم اجتماعي براي عده‌اي مساوي و مترادف با فيلمي ارزشمند است و ديگر گونه‌ها به نسبت بي‌ارزش، در حالي كه چه بسا يك فيلم روانشناختي يا تخيلي از فيلمي كه مدعي اجتماعي بودن است، تاثيرگذار‌تر و ماندگارتر باشد.
فرهادي همچنين درباره آينده سينماي ايران گفت: درباره آينده هيچ پيش‌بيني از پيش فكر شده‌اي ندارم و نمي‌توانم حدس بزنم چه مسيري را طي خواهيم كرد اما درباره شرايط امروز مي‌توانم به اين نكته اشاره كنم كه در هيچ مقطعي هنر اين مملكت اينقدر آلوده به رقابت نبوده است.
اين فيلمساز سينماي كشورمان خاطرنشان كرد: سينما فوتبال نيست كه هدفش برد و باخت باشد، امروز آتش رقابت به جان سينما و اساسا همه عرصه‌هاي زندگي مردم افتاده است و همه در حال پيشي‌گرفتن به هر قيمتي از ديگري هستند و اين حاصلي جز عقده‌مندي به بار نخواهد آورد.
وي تصريح كرد: رقابت در ميداني نه چندان بزرگ مانند سينماي ايران چيزي جز عقده‌مندي و در طي آن بي‌اخلاقي در عرصه حرفه‌اي در پي نخواهد داشت.
اصغر فرهادي در خاتمه صحبت‌هاي خود تاكيد كرد: مي‌شود فيلم ساخت و در طول خلق فيلم از آن لذت برد و به جاي آنكه با زجر و مرارت خلق كرد، به تلافي آن لذت نكشيده زمان خلق را در رقابت‌ها، حاشيه‌ها و لابلاي خبرهاي روزنامه‌ها جستجو كرد اما مي‌توان اين لذت را با ساختن و در فرآيند شكل‌گيري خود اثر پيدا كرد.


(عکس از فارس: موشی هاشم‌زاده)




Print
منبع خبر : فارس
جمعه,8 آذر 1387 - 20:10:14