محمد شایسته (تهیهکننده):
+ ما بر روی موضوعی بحث میکنیم که حرف نسل جوان را بیان میکند و تا به حال در سینمای ایران این موضوع وجود نداشته است و در نهایت مشاهده میکنیم که نسل من آن را درک میکند.
+ جشنواره آن قدر به کیفیت اهمیت نمیدهد که لابی در آن تاثیرگذار باشد. ما
از آن آدمهایی که پشت فیلم ما بایستند نداریم. از هیات انتخاب تشکر میکنم
که فیلم ما را در بخش مسابقه قرار دادند، ولی من بچه سینما هستم امیدی به
جایزه ندارم، اگر جایزهای هم بدهند مطمئنا باید به حامد بهداد داده شود.
پگاه آهنگرانی (بازیگر): + می دانستم شهرام شاه حسینی، فیلمساز خوبی است اما تا کنون نتوانسته است
فیلم خود را بسازد و الان موقعیت بسیار خوبی برای ساختن فیلم توسط او به
وجود آمده است. فیلمنامه ای بسیار خوب نوشته پرویز شهبازی، کارگردانی بسیار
عالی به نام شهرام شاه حسینی که باید فیلم خود را ۸ سال پیش می ساخت،
گروهی خوب و حرفه ای، دلایلی خوب و کافی برای بازی در این فیلم بود.
+ من خیلی با این موضوع که این فیلم برای گروه سنی خاصی ساخته شده، موافق
نیستم، اگر چه به نظر من این فیلم یک نوع فیلم زنانه است و جذابیت ویژهای
برای دختران دارد.
+ تعدادی از فیلمها هستند که بر روی یک معضل اجتماعی تمرکز میکنند. من راجع
به این فیلم این فکر را نمیکنم. سیر اصلی داستان این فیلم جستوجوی حقیقت
است. مثلا در فیلم دختری با کفشهای کتانی معضل اجتماعی فرار دختران بود
ولی در این قصه دختری را مشاهده میکنید که به دنبال آزادی است و حقیقت
گمشده را جستوجو میکند.
+ به نظر من فیلم خوب احتیاجی به ترغیب کردن مردم ندارد. در چند سال اخیر
ثابت شده است که فیمی که خوب باشد، همه مشاهده میکنند. آقای شایسته گفتند
فیلم جنجالی نیست اما به نظر من این فیلم یکی از جنجالبرانگیزترین آثار
سینما است قطعا در جشنواره و زمان اکران میبینید که شهرام شاهحسینی در
این فیلم حرفهای کار کرده است.
حامد بهداد (بازیگر):
+ پرویز شهبازی به شهرام شاه حسینی می گفت که «بگذار فیلمنامه را بخواند» اما
یک روز مانده به آغاز پروژه، فیلمنامه را خواندم و همین امر سبب شد، داغ،
تازه و با احساسی که در اولین برخورد با فیلمنامه به من دست داده بود، بر
سر فیلمبرداری روم در واقع شهرام شاه حسینی این فرصت را به من داد که با
برخوردی تاره جلوی دوربین روم. طی چندین سال فعالیت در جامعه و شناخت
پیرامون خود، و پس از حرفه ای شدن، دیگر می دانیم، کی و کجا، خود را به
دست کارگردان و نویسنده بسپاریم. تحلیل فیلمنامه مهمترین قسمت در ساخت فیلم
است. همواره سعی کرده ام فیلمنامه ها را آنالیز کنم و بیشتر با نویسنده و
کارگردان اثز دمخور باشم و پرویز شهبازی و شهرام شاه حسینی را کاملا قبول
دارم.
+ هنرمندی که برای نخستین بار به سراغ یک سوژه می رود و بینشی جدید را در
جامعه تولید می کند، بیشترین صدمه را می بیند. البته در فیلم «خانه دختر»،
درباره سوژه ها با جسارت اما پنهان سخن گفتهد شده است و این نوع برخورد،
لازمه نگاهی هنرمندانه است.
+ اصولا در روند حرفه ای خود اینگونه تشخیص می دهم که فقط باید کار کنم. در
این بین با همکارانی آشنا شدم که این آشنایی بعدا تبدیل به دوستی شد.
+ من این فیلم را نقطه طلایی برای شاهحسینی میدانم و خوشحالم که او مرا برای این فیلم انتخاب کرد. نمیدانم که چرا شهرام شاهحسینی فیلمنامه را به من پیشنهاد داد. قبل از آنکه وارد این کار شوم از قصه فیلم خبر داشتم ولی شهرام شاهحسینی یک روز مانده به شروع فیلم فیلمنامه را به من داد.
+ خوشحالم که در این مجموعه قرار گرفتم و اینکه شهرام شاهحسینی این فرصت را به من داد تا با تجربه جدیدی را کسب کنم.
+ من به کسانی که به سالن سینما میروند، از هر رده سنی که به این شعور
رسیدهاند که به سینما بروند، ارادت دارم. متاسفانه ما تبدیل به تماشاگران
ترسو شدهایم. در سمت تکاشاگر خودمان را سانسور میکنیم و جرات روبهرو شدن
با سوژه و زیباییشناسی را نداریم. خواهش میکنم فرهنگ و تبادلات را در
این راستا بیشتر کنیم.
مانی شاه حسینی (بازیگر خردسال): + قسمتی از فیلم را که در آن گریه کردم را بسیار دوست دارم اما در مورد
چرایی آن چیزی نمی گویم چرا که یک راز است. این فیلم بسیار پر احساس است و
بازیگران بسیار خوبی دارد.
امیرعلی نبویان (بازیگر):
+ وقتی به شما بگویند یک فیلمنامه خوب داریم که بازیگران مطرحی در آن حضور دارند مطمئنا بدون فکر کردن آن را میپذیرید. شاه حسینی قصههای امیرعلی را دیده بود و کاراکتری شبیه آن میخواست. من برای بازی کردن به دنبال بهانه نیستم، به دنبال دلیل هستم.
+ وقتی که فیلمنامه را میخوانی در پی آن به دنبال کاراکتر هستی و اینکه باید به دنبال چه چیزهایی برای پیدا کردن نقش خود باشی. من این روند را دنبال کردم تا توانستم این شخصیت را پیدا کنم.
+ خیلی زود روی این صندلی نشستم. برای من به عنوان یک تجربه اول کار خطرناکی است که این کار را انجام دهم. وقتی سه سال در تلویزیون دیده میشوی ممکن است مخاطب باورت نکند.
صحنههایی از فیلم «خانه دختر»