از خسرو سینایی تا سیروس الوند و یدالله صمدی در گفتگوهای این روزها اعلام کردند که مسئولان جشنواره یا اعضای هیات انتخاب از آنها خواستهاند به عنوان پیشکسوت از جشنواره کنار بکشند تا فضا برای جوانها باز شود. این عجیبترین و نامربوطترین موضوعیست که تا به حال در یک فستیوال هنری و سینمایی اتفاق افتاده و به نظر میرسد متولیان جشنواره باز هم برای مدیریت حاشیه و مقابله با اتفاقهای آتی نقشه اشتباهی کشیدند.
ظاهراً لازم به ذکر است که شرط سنی و کارنامه طولانی و کسوتِ تقویمی هرگز در هیچ کجای جهان و هیچ وقتِ تاریخ ملاک گزینش و داوری آثار هنری و فیلم نبوده و نخواهد بود؛ مگر این که قبول کنیم جشنواره فجر قرار است از این به بعد شاخه رقابتیِ انجمن سینمای جوان باشد. با منطق امسال جشنواره فجر لابد «پول» (روبر برسون) و «آشوب» (آکیرا کوروساوا) و «ساراباند» (اینگمار برگمان) راهی به بخش مسابقه ندارد، چون هر سه فیلم را کارگردانانی ساختند که بیشتر از هشتاد سال سن داشتند. مانوئل دی اُلیویرا فیلمساز پرتغالی در عین ناباوری اکنون 106 ساله است و هنوز فیلمش به فستیوالهای معتبر جهان میرود، اسکورسیزی در هفتاد سالگی تازه اولین اسکارش را گرفت و ژان لوک گدار هم فیلم جدیدش را که از فستیوال کن شروع کرد و از صدرنشینهای حضور و تقدیر جهانیست در هشتاد و چند سالگی ساخته و ...
واقعاً ادامه دادن اینجور فهرستهای بدیهی لزومی ندارد، ولی لازم است بپرسیم اگر ملاک شما کسوت و سن و سال است، چرا تعدادی جوان با انگیزه و توانا الان پشت درهای همین جشنواره از سودای سیمرغ محروم شدهاند؟ لازم به نام بردن هست؟ از طرف دیگر، در فهرست نهایی مسابقه فجر امسال نامهایی وجود دارد که براساس این ابتکار دوستان باید کنار میایستادند تا جوانها جلو بیایند. مسعود جعفری جوزانی، بهروز افخمی، کمال تبریزی و علیرضا رئیسیان هم سن یا هم نسل بعضی از همین سینماگرانی هستند که بهشان توصیه شده به خاطر سن و کسوت کنار بکشند و راه را به تازه نفسها بدهند! چرا به این دوستان کسی توصیه به بوسیدن چهار گوشه پرده سینما نکرد؟ اصلاً چه کسی به خودش حق میدهد به انسان زنده و حی و حاضر و فعال و پویا بگوید "چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون رو". آیا کسی تاوان این تضعیف روحیه و این تزریق ناامیدی و از کار افتادگی را برای چهرههای معتبر و مطرح سینمای ما قبول میکند؟ این علاقه و توجه جدیدِ مدیران فجر به جوانها را بگذاریم کنار مشکلات و موانعی که ساختههای همین نسل جوان در سال گذشته و امسال دچارش شد، تناقضی بزرگ جلوی ما سبز میشود و باز قضیه دم خروس و قسم را پیش میکشد.
ماجرا خیلی ساده به نظر میرسد؛ یا این سینماگران سن و سالدارِ متقاضی فیلمهای بد و ضعیف و غیر قابل دفاعی ساختهاند یا آثارشان خوب و قابل رقابت در جشنواره هست. اگر فرض اول درست باشد، باید این موضوع به صراحت و شفاف مطرح شود و نیازی به نعل وارو زدن و کوچه علی چپ نیست و هیات انتخاب باید پای تصمیم و کنار گذاشتن به دلیل ضعف کیفیت بایستد. اگر هم فیلمهای خوبی هستند که به دلیل شرایط و مصالح و ممیزی و الخ راهی به جشنواره ندارند، بهتر است این موضوع را لای ادای احترام و نگرانی برای حرمتِ قدیمیها نپیچند و با شجاعت و صراحت اعلامش کنند. شنیدههای غیر رسمی میگوید چندتا از فیلمسازان امسال کارهای ضعیف و غیر قابل دفاعی ساختهاند و بیم آن میرود که در نمایش برج میلاد دچار وضعیتی شوند که سال قبل آثار کیمیایی و مهرجویی و پوراحمد دچارش شد. اینجاست که باز هم تناقضی دیگر سر باز میکند؛ اگر هیات انتخاب سال قبل نتوانسته این همه ایراد و ضعف آشکار را تشخیص بدهد و فیلمهای خندهداری را به فهرست مسابقه فرستاده، باید در شناخت و صلاحیت سینمایی آنها شک کرد نه در حس و حال معترضانه جمعی که در سالن برج میلاد برای برخی فیلمها شکل میگیرد. جالب اینجاست که سال گذشته برای توجیه حضور این آثار ضعیف در مسابقه، صحبت از لزوم احترام به کسوت و استقبال از حضور پیشکسوتان در جشنواره بود و حالا...!
در خوشبینانهترین حالت، متولیان جشنواره امسال برای آرایش ابروی جشنواره به چشمش آسیب رساندهاند و به جای اینکه صریح بگویند فلانی فیلم بدی ساخته و جایی در مسابقه ندارد، پیغام و پسغام دادهاند و توصیه به کسوت و ریش سفیدی کردهاند؛ یک جور آبروداری به شیوه باستانی و یک اشتباه تاکتیکی دیگر از کسانی که لااقل در ضربه فنی کردن فیلمسازهای جوان و معترض نشان دادند هوشِ سیاسی بالایی دارند!
متولیان جشنواره فجر 33 بهتر است اجازه بدهند که فضای رسانه سلامت و اعتماد متقابلش را لااقل کم تا قسمتی حفظ کند و از تصورِ غلط و عقبمانده خطدهی و مدیریت فضای رسانه دست بردارند؛ اینکه فلان فیلمسازها را ترغیب به یادداشتنویسی و تشکر از این و آن و توصیه دیگران به صبر و پذیرش کنیم یا مفاد توصیهها و نظرات خاصه را به یادداشتهای از سر اجبارِ فیلمسازها دیکته کنیم، نتیجه عکس به دنبال خواهد داشت. نشان به آن نشان که هنوز یک ماه مانده به شروع جشنواره، حواشی و شایعات و پچپچهها چنان بالا گرفته که معلوم نیست روزهای برگزاری جشنواره چهها شود.
تلاش برای برپایی بیمسالهترین جشنواره فجر، سال قبل به جنجالیترین و پر حرف و حدیثترین جشنواره منجر شد. لااقل امسال کمی حواسجمعتر لطفاً!