يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۳ - 2015 March 15
آخرین اخبار
کد خبر: ۱۵۳۵۷
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۲:۵۴
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
یادداشت نیما حسنی‌نسب درباره «محمد رسول‌الله» و پتانسیل‌هایی که هدر شد: ای‌کاش قضاوتی در کار بود
تماشای فیلم بیش از هر چیز افسوسی‌ست برای یک فرصت‌سوزی تاریخی، برای صدها فیلم نساخته صدها فیلمساز جوان و پیری که در حسرت یک هزارم این بودجه عمرشان هدر شد، برای آثار مستقلی که می‌شد با هزینه تدارکات یک هفته این فیلم ساخت، برای سالن‌های سینمایی که می‌شد با دستمزد دلاری عوامل خارجی فیلم بنا کرد، برای زیرساخت‌هایی که پوسیده و ناکارآمد باقی ماند، برای ابزار و ادوات و امکاناتی که می‌شد در اختیار همه این سینما و اهالی آن باشد و نیست و ریال به ریالش لابه لای راش‌ها و فریم‌های فیلمی جا مانده که چندان عمری نخواهد داشت و متاسفانه نمی‌شود به ساختنش، به بودنش و به داشتنش افتخار کرد...

نیما حسنی‌نسب: «محمد رسول‌الله» بعد از کلی حرف و حدیث و اخبار ضد و نقیض درباره نمایش آن در جشنواره، بالاخره در سینما فرهنگ برای جمع محدودی از مدیران، سینماگران و اهالی رسانه و منتقدان نمایش داده شد و کیفیت فیلم نشان داد که این نگرانی‌ها برای نمایش جشنواره‌ای فیلم چه دلایلی داشته است. فیلم تازه مجیدی متاسفانه ضعیف‌ترین ساخته او از بدوک تا امروز است. نکته‌ای که گفتن و نوشتنش تاسفی بزرگ و افسوسی عمیق در هر بیننده و منتقد و علاقمند سینما ایجاد می‌کند. واقعاً کمتر کسی را سراغ دارم که مشتاق تماشای فیلمی خوب و دیدنی و تاثیرگذار از سینمای ایران درباره موضوعی به این اهمیت و شخصیتی با این درجه و مقام در تاریخ نباشد. خبرهای تولید فیلم، فهرست نظرگیر چهره‌های شاخص تاریخ سینما پشت دوربین و قابلیت‌های مجیدی در کارگردانی و توان تاثیرگذاری صحنه‌ها و لحظه‌هایی از اثار قبل فیلمساز هم این حس را تقویت می‌کرد که «محمد رسول‌اللله» یک فیلم با استانداردهای جهانی از سینمای امروز ایران خواهد بود.

نمایش فیلم اما همه این تصورات را باطل کرد؛ بجای این گمانه‌زنی‌ها، با روایتی پاره پاره و مغشوش و بی شکل از کودکی پیامبر اسلام و چند صحنه از حصر در شعب ابی‌طالب روبرو شدیم که در طول 190 دقیقه حتی دقایقی هم حس ناب سینما و تاثیر معنوی مورد نظر فیلمساز و در خور موضوع فیلم را روی پرده سینما منتقل نمی‌کند. مسیر روایت خسته‌کننده و فاقد اوج و فرود دراماتیک فیلم با استناد به حوادثی گنگ و روایاتی نه چندان موثق و معتبر از کودکی حضرت محمد ص و مشکلات زندگی در آن دوران در کنار تعقیب و گریز بد و بی تاثیر یک شخصیت ناشناس یهودی برای از بین بردن حضرت جلو می‌رود. کمبود و فقدان دستمایه مناسب برای جلو بردن داستان هر لحظه و هر سکانس فیلم به چشم می‌آید و از جنبه بصری و زیبایی‌شناسی هم نه تنها چیزی در خور نام‌های بزرگی چون ویتوریو استورارو فیلمبردار نام‌دار سینما نمی‌بینیم، بلکه در حسرت کیفیت و جذابیت تصویری و استتیک فیلم‌های قبلی مجیدی هم باقی می‌مانیم.

استوراروی بزرگ احتمالاً در یکی از بدترین تجربه‌های پشت دوربینش کاری جز انباشتن بی‌دلیل قاب از نورهای زرد و قهوه‌ای – لابد به قصد افزایش معنویت و بار مذهبی فیلم- نکرده و حرکت‌های دوربین بی شمار و بی دلیل و تصحیح کادرهای ناشیانه‌اش در لحظاتی یادآور کارهای آماتوری سینمای خودمان با ابزارهای حرکتی مستعمل دوربین است. انگار استورارو خواسته همه کیفیت بصری فیلم را براساس قطعه معروف «زمین و آسمان مکه آن شب نورباران بود ...» (در توضیح و توصیف میلاد پیامبر اسلام) طراحی کند و در کمال تعجب به سطحی‌ترین و دم‌دست‌ترین تمهیدها برای جلوه‌گری با نور و رنگ و قاب‌بندی کارت‌پستالی قناعت کرده است؛ جوری که گمان می‌بریم نکند استاد کلیت سینمای ایران را این همه دست کم گرفته و بیشتر از این برایش انرژی و خلاقیت خرج نکرده است!

تیم نویسنده‌های فیلمنامه به عنوان ضعیف‌ترین بخش فیلم از عهده نوشتن یک سکانس خوب و جذاب یا دیالوگ موثر و شنیدنی برنیامده‌اند. شاید اگر درصد کمی از هزینه هنگفت فیلم صرف آماده سازی متنی خوب و در شاءن چنین موضوع و چنین پروداکشن عظیمی شده بود، الان با فیلمی مواجه بودیم که می‌توانست نماینده استانداردهای بین‌المللی سینمای ما و بهترین مُبلِغ برای موضوع و شخصیتی باشد که این روزها تیتر اصلی رسانه‌های جهان است.

بازی‌های بد یا معمولی و صدایی که بدترین انتخاب برای جایگزینی چهره کودکی پیغمبر است، موسیقی پر حجم و یک‌نفس و لاینقطع که چیزی بیشتر از کرال و آواهای آشنا و کلیشه‌ای به قصد القای معنویت نیست و جلوه‌های بصری متوسطی که قابلیت و کیفیتی بهتر از «ملک سلیمان» یا نمونه‌های مشابه ندارد، تاب و توانِ تاثیرگذاری را از «محمد رسول‌الله» گرفته است. مقایسه فیلم با ساخته چند دهه پیش مصطفی عقاد این روزها باب شده و نوشته و گفته‌ای بی اشاره به فاصله بعید ساخته مجیدی و فیلم موثر و جذاب «الرساله» نمی‌بینیم و  موضوع فقط تفاوت مقاطع تاریخی دو فیلم و دست و بال بسته‌ی نویسندگان و فیلمساز ما در روایت سه ساعته از دوران کودکیِ کم ماجرا و کم حادثه حضرت محمد ص نیست، بلکه به تلقی از سینما و مقوله تاثیرگذاری رسانه برمی‌گردد. متاسفم که بگویم فیلم متوسط عقاد پس از سال‌ها و بارها نمایش هنوز دیدنی و موثر است، ولی تماشای مجدد فیلم مجیدی کار دشواری به نظر می‌رسد (البته شاید نه برای دوستانی چون جواد نوروز بیگی که سه بار فیلم را دیده و سه بار دیگر هم دوست دارد ببیند.) هنوز که هنوز است، شنیدن یک قطعه کوتاه از موسیقی نفس‌گیر موریس ژار در آن فیلم چنان احساس‌برانگیز است که یادآوری کلیت فیلم مجیدی نیست. به نظر می‌رسد اگر قصد مقایسه باشد، کیفیت‌ها و ویژگی‌های فیلمی مثل «رستاخیز» (احمدرضا درویش) - با هزینه‌ای بسیار کم‌تر - ملاک و محک بهتری باشد؛ فیلمی که ظاهراً پس از دیده‌شدن «محمد رسول‌الله» باید نگاه دیگر و تجدید نظر اساسی نسبت به آن داشته باشیم.

نقد و تحلیل فیلم مجالی دیگر و فرصت و حوصله‌ای فراتر از اکنون می‌طلبد و یادداشت‌ها و اظهار نظرهای منفی این روزها بیش و پیش از هر چیز افسوسی‌ست برای یک فرصت‌سوزی تاریخی؛ برای فیلمی که همه چیز آماده بود تا از بهترین‌های تاریخ ما باشد، برای فیلمساز و گروه پشت دوربین که کارهای خوب و شاخص‌شان متوقع‌مان کرده بود، برای موقعیتی که ایران و هنر ایران برای مقابله با موج منفی رسانه‌های جهان داشت و از کف رفت، برای ده‌ها میلیارد پولی که اگر به فیلمی موثر و با کیفیت منجر می‌شد سرمایه‌گذاری بجایی بود و حالا فقط تاسفی شده برای صدها فیلم نساخته‌ی صدها فیلمساز پیر و جوان که عمرشان در حسرت یک هزارم این بودجه هدر شد، برای آثار مستقلی که می‌شد با خرج تدارکات یک هفته این فیلم ساخت، برای سالن‌های سینمایی که می‌شد با دستمزد دلاری عوامل خارجی فیلم بنا کرد، برای زیرساخت‌های صنعتی سینمای ما که پوسیده و ناکارآمد باقی ماند، برای ابزار و ادوات و امکاناتی که می‌شد در اختیار همه این سینما و اهالی آن باشد و نیست و ریال به ریالش لابه لای راش‌ها و فریم‌های فیلمی جا مانده که چندان عمری نخواهد داشت و متاسفانه نمی‌شود به ساختنش، به بودنش و به داشتنش افتخار کرد.

... ای کاش/ ای کاش/ ای کاش/ قضاوتی/ قضاوتی/ قضاوتی در کار/ در کار/ در کار بود.


نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۴
سمیه
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۴۲ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
6
4
من فک می کنم نقد شما یه کم بی انصافانه باشه. بهرحال باید دید
پاسخ ها
کمیل
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۵۸ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۹
اما داوری آنسوی در نشسته است...
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۳۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۸
4
4
بخش آخر نوشته شما درددل خيليها بود و حال بدي بهم دست داد با خواندنش و با يادآوري اينهمه ضرر و زيان كه با روابط خاص بعضيها به استعدادهاي سينما ميخوره
مرسي كه هنوز شجاعت و صراحت و استقلال رأي و نظر دارين
حبیب
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۱۲ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۹
2
2
تمام ایران در حسرت ساخت یک سالن سینمای استاندارد و مدرن می سوزد و میلیاردها تومان پول بابت چه فیلم هایی به هدر می رود
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: