يکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۳ - 2015 March 08
آخرین اخبار
کد خبر: ۱۵۴۲۹
تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۰:۱۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
گزارش پر جزئیات و خواندنی درباره پیچیدگی‌های تکنیکی «مرد پرنده‌ای»: برای نقاط کات خیلی تمرین کردیم و جاهایی که خیلی سخت بود، به جلوه های بصری متوسل شدیم
سینمای ما- تلاش فراوانی لازم است تا بتوان تصور پیوسته بودن تصاویر یک فیلم را به تماشاگر قبولاند. چیدمان صحنه و هماهنگ سازی حرکت بازیگران در چنین فیلمی باید کار طاقت فرسایی باشد. برای «مرد پرنده ای»، فیلمبرداری «امانوئل لوبزکی» کم از معجزه ندارد ...

«مرد پرنده‌ای» فیلمی در ژانر کمدی – درام ساخته «آلخاندرو گونزالز ایناریتو» است. فیلم داستان یک بازیگر هالیوودی (مایکل کیتون) را روایت می کند که مدت ها پیش با یک نقش ابرقهرمانی به شهرت رسیده و اینک در دوران افول خود سعی میکند با اجرای یک تئاتر اقتباسی از آثار «ریموند کارور» در برادوی، شهرت از دست رفته خویش را بازیابد.

«مرد پرنده ای» در طول ماه های اخیر توانست جوایز بسیاری را در زمینه های مختلف کسب کند. از جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی مرد در گلدن گلوب و independent spirit awards گرفته تا جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه غیراقتباسی اسکار. اما شاید برجسته ترین ویژگی «مرد پرنده ای» را بتوان سینماتوگرافی آن دانست که جوایز متعددی (از جمله جایزه انجمن سینماتوگرافرهای آمریکا - ASC) را در این رشته برای مدیر فیلمبرداری خود «امانوئل لوبزکی» به ارمغان آورد.

ASC-award

«مرد پرنده ای» طوری ساخته شده که مثل یک برداشت بلند به نظر برسد که البته در واقع اینطور نیست. اما قطعا تلاش فراوانی لازم است تا بتوان تصور پیوسته بودن تصاویر یک فیلم را به تماشاگر قبولاند. چیدمان صحنه و هماهنگ سازی حرکت بازیگران در چنین فیلمی باید کار طاقت فرسایی باشد. برای «مرد پرنده ای»، فیلمبرداری «امانوئل لوبزکی» کم از معجزه ندارد؛ حرکت دوربین به شکلی یکپارچه به طوری که کوچکترین اثری از قطع شدن تصویر نباشد. تدوینگران فیلم، «داگلاس کرایس» و «استفن میرون» باید بهترین نقاط را برای قطع از نمایی به نمای دیگر می یافتند (که در بیشتر موارد موقع حرکت افقی دوربین بوده است). رنگپرداز فیلم «استیو اسکات» هم با مشکل مشابهی روبرو بود، با این تفاوت که او باید به جای جریانی از تصاویر، جریانی از رنگ ها را در تصاویر ویرایش می کرد. و تلاش تمام این عوامل کمک کرده تا فیلمی متشکل از چند صد نما، مثل یک نمای پیوسته بلند به نظر برسد.

با این اوصاف، به گفته «امانوئل لوبزکی» بلندترین برداشت این فیلم 15 دقیقه است. بیشتر فیلم در یک لوکیشن پر پیچ و خم فیلمبرداری شده و سپس بخش هایی نیز در سالن تئاتر سنت جیمز برادوی انجام گرفته و به آنها اضافه شده است. پیش از شروع فیلمبرداری لوکیشن مشابهی در لس آنجلس ساخته شده بود که در آن «ایناریتو» و «لوبزکی» چیدمان صحنه را برای تمام نماها مشخص کرده بودند. لوبزکی می گوید: «سر صحنه از همان موسیقی ضربی درام که در فیلم می بینید استفاده کردیم، چون درام مثل ضربان قلب شخصیت هاست و به بازیگران کمک می کرد با فضای فیلم ارتباط برقرار کنند و به حرکت دوربین ریتم می بخشید. برای نقاط کات خیلی تمرین کردیم و جاهایی که خیلی سخت بود، به جلوه های بصری متوسل شدیم.»

lubezki-inarittu

اما اساساً چطور میتوان چنین فیلمی را نورپردازی کرد؟ فیلمی که عموما از برداشت های بسیار بلند ساخته شده (به طور متوسط 10 دقیقه) تا در نهایت به طور یکپارچه در هم ترکیب شوند.

با توجه به سبک فیلمبرداری «مرد پرنده ای» که تشکیل شده از نماهای استدیکم و دوربینی که روی دست های فیلمبردار در پیچ و خم راهروها به گردش در می آید، قطعا نورپردازی به روش های سنتی ممکن نخواهد بود. بهترین راه حل برای نورپردازی چنین فیلمی استفاده هر چه بیشتر از منابع نور در طراحی صحنه است، به طوری که هم آزادی عمل و حرکت را برای دوربین و بازیگران فراهم کند و هم حسی از طبیعی بودن نورپردازی را به فیلم بدهد.

practical-lights

با این حال، ایجاد نوری که حس و ظاهر نورپردازی صحنه را داشته باشد، به خصوص برای فیلمی که داستان آن در صحنه تئاتر روایت می شود، آن هم صرفا با اتکا بر نورپردازی توسط وسایل صحنه کار دشواری است. سختی کار آنجا بود که «لوبزکی» هم باید چهره بازیگر را طوری نورپردازی میکرد که آن اثر نمایشی و فریبنده نورپردازی های استودیویی را داشته باشد، هم شرایط حرکت مداوم دوربین در درون فضاهای مختلف را فراهم می آورد.

«لوبزکی» در این باره می گوید: «برای نمونه، نوری که مایکل را در آینه اتاق گریم روشن میکند، چند لحظه بعد موقع حرکت در اطراف اتاق، ایجاد سایه خواهد کرد. پس باید تغییرات نور را در نظر می گرفتیم، و مطمئن می شدیم که تماشاگر سایه ها را نمی بیند. پس منابع نور را جابه جا می کردیم، دیفیوژن ها (ملایم کننده های نور) را جا به جا می کردیم. دائما مجموعه ای از دستیارها با من در حرکت بودند. هر بار که می بینید دوربین به حرکت در می آید، هشت نفر در آن واحد با من به حرکت در می آمدند. مثل رقص باله بود. همین باعث می‌شد تجربه هیجان انگیزی باشد.»

پیچیدگی این رقص باله را می توانید در ویدیوی زیر که حاوی بخش هایی از تصاویر پشت صحنه «مرد پرنده ای» است، مشاهده کنید:


birdman1 (لینک دانلود فیلم)

همانطور که اشاره شد، «استیو اسکات» رنگ‌پرداز «مرد پرنده ای» است. کسی که مجبور بوده با مشکلات متعدد رنگ‌پردازی و تصحیح رنگ فریم هایی که دائما در حال حرکت بودند، دست و پنجه نرم کند. در ویدیوی زیر او تجربیات خود را از کار روی این فیلم و تلاش گروهی صورت گرفته برای ساخت آن با ما در میان می گذارد:


birdman2 (لینک دانلود فیلم)

در نهایت باید گفت «مرد پرنده ای» فیلم بزرگی است، که نه تنها از لحاظ هنری منحصر به فرد است، بلکه از نظر فنی نیز تجربه عظیمی است که به دست مجموعه ای از عوامل حرفه ای و توانا انجام گرفته است. و اگر دلیل دیگری برای نبوغ سینماتوگرافی «لوبزکی» نیاز داشتیم، «مرد پرنده ای» قطعا همان دلیل است.

نویسنده: فاطمه براتی (فیلمچی)

منابع:filmchi.net

Hollywoodreporter – Variety Artisans – Nofilmschool

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: