صفحه مناسب براي چاپگر


حالا نوبت تهیه کننده «کوهستان سرد» است؛
اسکاری‌ها از ایران گفتند


سینمای ما - «ما اولين گروه هنرمندان غربي بوديم که بعد از انقلاب ايران به تهران سفر کرديم. سيد گانيس، آنت بنينگ، آلفره وودارد، فرانک پيرسن، فيل رابينسن، تاد پولاک، من و جيمز لانگلي- که اين روزها در تهران است- مهمان خانه سينما بوديم و در چند سمينار و برنامه نمايش فيلم و جلسه پرسش و پاسخ با اعضاي خانه شرکت کرديم.» اين جملات آغازگر خاطرات ويليام هوربرگ از سفر به ايران است. او چندي پيش به همراه چند تن ديگر از اعضاي هيات رئيسه آکادمي اسکار به دعوت «خانه سينما» به ايران آمدند تا در کارگاه هاي تخصصي براي هنرمندان و علاقه مندان از تجربيات شان بگويند. گرچه سفر اعضاي هيات رئيسه آکادمي اسکار به ايران با حواشي زيادي روبه رو بود و دامنه انتقادات از مشاور هنري رئيس جمهور تا نمايندگان مجلس رسيد و تا آنجا پيش رفت که وزراي اطلاعات، ارشاد و امور خارجه براي توضيح به مجلس احضار شدند اما انگار «مهمان نوازي» خانه سينما و مردم ايران خاطره خوشي براي اسکاري ها بر جاي گذاشته چرا که چندي پيش سيدگانيس از مهمان نوازي ايراني ها تعريف کرد و حالا خاطرات هوربرگ از سفر به ايران در سايت رسمي آکادمي اسکار قرار گرفته است. تهيه کننده «بادبادک باز» در بخشي از خاطراتش مي نويسد؛ «به جرات بايد بگويم ايران پيچيده ترين کشوري است که من تاکنون ديده ام و از بابت سفر به آنجا واقعاً خوشبخت هستم. در هيچ کجاي دنيا مردم طبقه عادي چنين استقبال گرمي در خيابان از ما نداشتند؛ به طوري که ما جمله «دوست تان داريم» را بارها از زبان آنها شنيديم.» هوربرگ در حالي اينها را در خاطراتش مي نويسد که سفر آنها به ايران از سوي دولتمردان به سفري سياسي تعبير شد و بسياري سفر آنها به ايران را به خاطر ساخت فيلم هاي هاليوودي ضدايراني محکوم کردند تا آنجا که سيدگانيس رئيس آکادمي اسکار در يکي از سخنراني هايش در تهران گفت؛ «ما نمايندگان آکادمي اسکار هستيم نه نمايندگان هاليوود. ما براي اهداف فرهنگي به ايران سفر کرده ايم نه اهداف سياسي.»

هوربرگ در بخش ديگري از سفرنامه اش به سفر اصفهان اعضاي آکادمي اسکار همراه اعضاي هيات مديره «خانه سينما» هم اشاره مي کند؛ «يکي از نکات جالب اين سفر نمايش فيلم «لوک خوش دست» فرانک پيرسن با حضور خودش بود. من و آنت بنينگ در ميدان مرکزي نقش جهان اصفهان شعرهاي امينم را براي طرفداران جوان ايراني او ترجمه مي کرديم. تلاش دسته جمعي ما هنگام بازگشت از اصفهان به تهران که داخل خودرو در خيال مان، طرح فيلمي را مي ريختيم که روزي با بازگشت به ايران خواهيم ساخت از ديگر نکات بامزه اين سفر بود.» او سفرشان به ايران را به فيلم هاي جاده يي دهه 40 ايراني تشبيه کرده و مي نويسد؛ «در سفري که ما رفتيم شبيه فيلم هاي جاده يي دهه 40 آنها رنگارنگ، ماجراجويانه، شگفت انگيز و کم نظير بود. بسياري از کساني که آنجا ديديم از سفر ما به ايران شگفت زده بودند اما شايد نه به اندازه فرانک و فيل وقتي چند سال پيش به اين سفر فکر مي کردند. آنچه 9 ماه پيش به نظر غيرممکن مي رسيد ناگهان به واقعيت تبديل شد و به لطف و کمک برخي سينماگران ايراني گروه ما نيمه شب 28 فوريه 2009 وارد فرودگاه امام خميني تهران شد.»

تهيه کننده فيلم «کوهستان سرد» به سينماي ايران هم اشاره مي کند و مي نويسد؛ «مطمئناً ميان سينماي ايران و سينماي جهان تفاوت هايي است. در ايران شرايط کار متفاوت است. ديدن فيلم سينمايي «درباره الي...» در يکي از مالتي پلکس هاي تهران هم تجربه يي شگفت انگيز بود و به نظر مي رسيد صداي نسلي جديد از سينماي ايران را به گوش ما مي رساند.»

هوربرگ مهم ترين تجربه هايش از سفر به ايران را اين طور بيان مي کند؛ «مهم ترين تجربه ما از سفر به اين کشور، از اين فرهنگ، از سينماي کيارستمي و شعر حافظ، از نگرش مردم به يکديگر به معناي زيرين آن بازمي گردد.» هوربرگ سفرنامه اش را اين طور به پايان مي رساند؛ «توصيف همه اتفاقات اين سفر 10روزه در يک گزارش مقدور نيست اما شما هرچه بيشتر يک فرد، ملت و فرهنگ را بشناسيد، آسان تر مي توانيد بر اساس احترام متقابل موافق يا مخالف آن باشيد و اين آشنايي با گفت وگو و آموزش حاصل مي شود. آنچه ما را به ايران کشاند، تلاش براي دانستن داشته هاي مشترک ما و ايراني ها به عنوان هنرمندان، بازيگران و فيلمسازان حرفه يي بود. 10 روز حضور ما در ايران دنيايمان را تکاني اساسي داد و سفر زميني به اصفهان و بازگشت به سرزمين مادري يک موفقيت غيرقابل وصف است.»