صفحه مناسب براي چاپگر


یادداشت محمد قوچانی درباره فیلم حاتمی‌کیا؛
اگر حاصل سکوت حاتمی‌کیا فیلم «به رنگ ارغوان» است سکوت او به هزار فریاد می‌ارزد


سینمای ما - محمد قوچانی سر دبیر نشریه ایران دخت نوشت : به نام اکبر گنجی که می رسم نمی توانیم از محسن مخملباف هم یاد نکنیم که فیلمساز محبوب وجنجالی عصر نوجوانی ما بود و با دیگر خاطرات دهه شصت بر باد بال نشست و از یاد رفت .این روزها دیگر کمتر کسی از آثاری چون دستفروش، بایسیکل ران و ناصر الدین شاه آکتور سینما یاد می کند وهمه مخملباف را به نامه ها ونوشته های این روزهایش می شناسند که دیگر اثری از آن ظرافت هنری در آثارش نمانده وتنها مواضع سیاسی است که در کار هایش فریاد می زند .

محسن مخملباف که روزی شاهکاری همچون جراحی روح ورمان باغ بلور را می نوشت ،هم او که ما حتی تا "نوبت عاشقی " اش از او دفاع می کردیم سالهاست که ترجیح می دهد به جای فیلمسازی و داستان نویسی به علاقه اصلی اش که که بیانیه نویسی و شعار سازی است بپردازد .

اما به همان اندازه که محسن مخملباف باهمه علایق پیدا و پنهان اش در تبدیل یک فیلمساز موثر به فعال سیاسی ناموفق موثر است افرادی که زمینه فیلمسازی او را فراهم نکردند هم دراین از دست دادن یک سرمایه هنری مقصرند .

اگر همان اتفاقی که امروز برای حاتمی کیا افتاده واثر بی نظیرش به رنگ ارغوان از توقیف رهایی یافته است درباره محسن مخملباف هم رخ می داد هرگز اکنون به جای یک فیمساز محبوب با یک فعال سیاسی ناکام مواجه نبودیم .البته ابراهیم حاتمی کیا هم با هوشمندی اش در ایجاد این موقعیت موفق موثر است .نه تنها سیاستمداران که هنرمندان هم باید بدانند گاهی لازم است سکوت کنند.گاهی لازم است با سکوت فریاد کنند .

یک بار دیگر هم در مجله شهروند امروز به بهانه نقد فیلم جنسیت وفلسفه حاتمی کیا و مخملباف را مقایسه کرده ام و این قیاس را تکرار می کنم تا مبادا دراین فضای سوئ تفاهم گمان شود که به جای محین مخملباف ،فرج الله سلحشور ویا مسعود ده نمکی را می پسندم .فرض کنید ابراهیم حاتمی کیا به عنوان هنرمندی محافظه کار شناخته شود که هنوز با نهادهای حکومتی همراهی می کند و آثاری می سازد که هم اصولگرایان آن را تحسین کنند وهم اصلاح طلبان آن را بستایند .فرض کنید که ابراهیم حاتمی کیا به این اتهام متصف شود که در هفت ماه اخیر با سکوت خود به اصلاح طلبان یا اصولگرایان کمک کرده ویا در حق آنها خیانت کرده است .فرض کنید اینکه ابراهیم حاتمی کیا با حمایت شهرداری تهران فیلم دعوت را بسازد و با حضور سید محمد خاتمی آن را رونمایی کند نشان از دکان دونبش داشته باشد .این همه یعنی حاتمی کیا نه مخملباف است ونه ده نمکی .اما این همه می ارزد به اینکه برترین آثار سینمای سیاسی ایران امروز اثر ابراهیم حاتمی کیاست . انتخابات دوم خرداد ۷۶ را نمی توان بدون در نظر گرفتن فیلم آژانس شیشه ای تحلیل کرد ،انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ را نمی توان بدون به رنگ ارغوان فهمید .آژانس شیشه ای به نوعی نقد اصلاح طلبان بود در دوره حکمرانی اصلاح طلبان و به رنگ ارغوان به نوعی نقد اصولگرایان است در دوره حکرانی اصولگرایان .حاتمی کیا نه اصلاح طلب است ونه اصولگرا . در تردید است ودر ترددو مگر کار هنرمند جز این است .

محمد قوچانی در بخشهای دیگری از مقاله خود نوشته : اما اگر کسی بخواهد تاریخ دودهه اخیر را بنویسد اگر بخواهد از فراموشی نسل جنگ سخن بگوید مگر می تواند به از کرخه تاراین اشاره نکند ؟ اگر بخواهد از تبدیل فراموش شده های جنگ به نیروهای اعتراضی و تبدیل شدن حاکمیت به نهادی بوروکراتیک حرف بزند مگر می تواند آژانس شیشه ای را فراموش کند؟اگر بخواهد فاصله میان نسلها را یاد آوری کند و از شورش پسران علیه پدران یاد کند مگر می تواند موج مرده را نادیده بگیرد ؟اگر بخواهد جامعه منتظر را نشان دهد و احیای معنای مهدویت در جامعه را نشان دهد مگر می تواند بوی پیراهن یوسف را نبیند ؟اگر بخواهد تضادها وشکافهای اجتماعی وسر گشتگی جامعه ایران را نمایش دهد مگر می تواند ارتفاع پست رافراموش کند؟چه کسی می تواند هشدار های به نام پدر را در تاریخ نگاری موضوع هسته ای ایران ثبت نکند؟و سرانجام چه کسی می تواند به رنگ ارغوان را نبیند ؟

فیلم ابراهیم حاتمی کیا را به لطف تهیه کننده اش نه بر پرده سینما که برروی صفحه تلویزیون دیدم قبل از جشنواره فیلم فجر .پرده شیشه ای اما تاب هنرنمایی بر پرده نقره ای را نداردو به نظرم اهمیت فیلم به رنگ ارغوان در آن دیده نمی شود اما عظمت فیلم تااندازه ای است تا پرده سینما صبر کنم و اگر جرات کردم آنچه را برای دیگران افسانه است و برای ما خاطره ،می نویسم .اما اگر بلیط جشنواره را دارید به رنگ ارغوان راازدست ندهید .چراکه ممکن است با همه الطاف آقای اسفندیار رحیم مشایی این فیلم هم با مخالفت همان کسانی مواجه شود که این روزها مخالف نمایش آثار ابراهیم حاتمی کیا در لبنان بودند و آن را تضعیف کننده روحیه مقاومت معرفی کردند .

پس از دوم خرداد ۷۶وقتی خاتمی ومهاجرانی مجوز نمایش آژانس شیشه ای را دادندهیچ کس تعجب نمی کرد که فیلم استفاده مجوز نمایش می گیرد .اما پس از بیست ودوم خرداد ۸۸ هنگامی که {با مساعدت }مشایی و شمقدری به رنگ ارغوان پخش می شود با وجود شگفتی باید کاررییس دفتر رییس جمهوررا ارج گزارد که مهمترین فیلم سیاسی معاصررا آزاد کرد .همین مارا بس که اگر حاتمی کیا همین امروز اعلام بازنشستگی سینمایی کند باافتخار وداع گفته است اگر حاصل سکوت حاتمی کیا فیلمی به نام به رنگ ارغوان باشد سکوت او به هزار فریاد می ارزد .ای کاش محسن مخملباف هم اندکی صبر داشت و درایران می ماند وبه جای بیانیه ،قصه هایش را تبدیل به فیلم می کرد .شاید دراین صورت کمی متعهدانه تر به واقعیتها قصه هایش را می نوشت و فیلمهایش را می ساخت .