گفتوگو با فرزاد موئتمن کارگردان "پوپک و مش ماشاالله"
از اعتراض و شکایت محمدرضا اعلامی خبری ندارم
سینمای ما- زهرا قزيلي: فرزاد مؤتمن گفت: وقتي فيلمنامه سروش صحت را خواندم متوجه شدم خوشبختانه «پوپك و مشماشالله» كمدي لودهاي نيست، بلكه يك كمدي داراي استيل و سبكدار خوبي است، در عين حال كه سرگرمكننده است و از آن ميتوان فيلم آبرومندي درآورد.
فيلم سينمايي «پوشك و مشماشالله» ساخته «فرزاد مؤتمن» قرار است به عنوان يكي از فيلمهاي اكران نوروز 89 در گروه سينمايي قدس روي پرده برود.
فرزاد مؤتمن را باساخت آثاري متفاوت و در ژانرهاي گوناگون ميشناسيم. «صداها» از ساختههاي اين كارگردان در شرايطي بسيار بد، اواخر مهرماه اكران شد. تعدادي از سينماها زيربار اكران اين فيلم متفاوت كه روايتي نامتعارف در سينماي ايران بود و داستان فيلم از آخر به ابتدا روايت ميشد، نميرفتند. تا چند روز ابتدايي سينما فلسطين اصلاً فيلم را نشان نداد، پرديس ملت و سينما فرهنگ در روزهاي خاص و سه سانس فيلم را به نمايش گذاشتند و...
«هفت پرده» اولين ساخته فيلمساز هيچ وقت رنگ پرده به خود نديد و پس از آن فيلمهاي «شبهاي روشن»، «جعبه موسيقي»، «باج خور»، «بيداري»، «صداها» را در گونههاي مختلف سينمايي ساخت.
«پوپك و مش ماشاالله» فيلمي كمدي و مفرح است كه زمان مناسبي از اكران در نوروز 1389 روي پرده سينماهاي كشور خواهد رفت، انگيزه مؤتمن براي ساخت فيلمي عامه پسند، بهانه گفتوگوي كوتاه ما بود.
** فيلم «پوپك و مش ماشاءالله» در كارنامه شما، از نظر مخاطبشناسي، كار تازهاي به نظر ميآيد. از قصه و حال و هواي آن بگوئيد.
- پوپك دختري است كه در كانادا بزرگ شده و هيچ تصور و خاطرهاي از ايران ندارد. او با فرهنگ جامعه كانادا رشد كرده و با فرهنگ سنتي ما فاصله دارد. پوپك از كانادا به ايران ميآيد تا مدتي را دركنار عمهاش كه هيچ وقت او را نديده بگذراند. درست روزي كه پوپك قرار است به ايران بيايد عمهاش سكته ميكند و به بيمارستان مي رود و پيشكار او ماشاءا... كه به شدت مذهبي و سنتي و آذري زبان است.، عمه از ماشاءالله ميخواهد كه از پوپك نگهداري كند. تفاوت دنياي پوپك و دنياي ماشاءالله، جنگ و دعوايي را بين اين دو كاراكتر به وجود ميآورد كه ماجراهاي فيلم را شكل ميدهند.
** فيلمنامه اين فيلم چه ويژگيهايي داشت؟ اين فيلم را بايد از جمله كارهاي مردمپسند و گيشهاي قلمداد كرد؟
- «پوپك و مش ماشاءالله» يك كمدي از جنس كمديهاي مردم پسند است. سالها بود دوست داشتم يك كمدي بسازم. اصولاً يكي از علايقام ساخت فيلمها در ژانرهاي مختلف است. گاهي فيلمهايي را ميسازم كه براي تماشاچي خيلي خاص ساخته ميشود؛ مثل «صداها» و «شبهاي روشن» و گاهي فيلمهايي ميسازم كه براي تماشاچي وسيعتري ساخته ميشود. «پوپك...» را براي تماشاچي انبوه ساختم، براي عموم مردم و براي خانوادهها. اين فيلم، يك كمدي شاد و مفرح و سرگرم كننده است كه در عين حال يك پس زمينه اجتماعي دارد و مردم به راحتي بخشهايي از خودشان و مسايلي را كه در جامعه با آن روبرو هستند، در قصه و كاراكترهاي فيلم ميتوانند پيدا كنند. چيزي كه باعث شد فيلمنامهاي را كه پيشنهاد شده بود، براي ساخت انتخاب كنم، اين بود كه وقتي فيلمنامه سروش صحت را خواندم متوجه شدم خوشبختانه كمدي لودهاي نيست، بلكه يك كمدي داراي استيل و سبكدار خوبي است، در عين حال كه سرگرم كننده است و از آن ميتوان فيلم آبرومندي درآورد.
** پس به نظر ميرسد با كمديهايي كه اين روزها ما شاهد آنها هستيم، متفاوت خواهد بود؟
- فيلم متفاوتي نيست. كمدي كاملاً مردمپسند است و با كليشههاي ژانر كمدي هم كار پيش رفته، ولي فيلم سخيفي نيست و كمدي بسيار آبرومندي است. سعي كرديم فيلم خوش ساختي از آب دربيايد. سعي كرديم وقتي تماشاچي از سالن سينما خارج ميشود هم تفريح كرده باشد و هم احساس كند به شعورش اهانتي نشده و كلاه سرش نرفته است.
** اين فيلم در كارنامه كاري شما چه جايگاهي را دارد؟
- به نحوي در كارنامه من ميتواند فيلم خيلي مهمي باشد. من تا به حال فيلمي براي مخاطب انبوه نساختم و اين اولين كار من است و حال اين كه چگونه جواب بدهد و چگونه با آن برخورد بشود، ميتواند تعيين كننده باشد.
** و اكران خوبي براي اين فيلم صورت گرفت برخلاف «صداها»...
- صاحبان و مديران سينماها يك ماه گذشته فيلم را ديدند و فكر ميكنم خيلي لذت بردند و خوب خنديدند و در نتيجه به راحتي فيلم را براي اكران نوروز انتخاب كردند و بر اين اعتقاد بودند كه فيلم ميتواند با مخاطب خوب ارتباط برقرار كند.
** پس باز هم صاحبان سينما فيلم را انتخاب كردند برخلاف «صداها»....
- بله. (با خنده) سينما دست آنهاست.
** اخيرا آقاي اعلامي نامه اعتراض آميزي را در زمينه انتخاب نام فيلم منتشر كرد. در اين باره توضيح بفرماييد.
- من نامه آقاي اعلامي را نخواندم و نميخواهم وارد بحث قانوني قضيه شوم كه ما زودتر تقاضاي پروانه ساخت داديم و يا ايشان. اين كه ما فيلم را ساختيم و ايشان پروانه ساخت فيلمش بايد تمديد ميشد و... من وارد اين بحثها نميشوم. فيلم من سه كاراكتر اصلي دارد. ماشاءالله، پوپك و محسن دي وي دي. ماشاءالله كاراكتري است كه در مركز ماجراها قرار دارد و به نظرم كاراكتر بسيار جذابي است كه فرهاد آئيش آن را بازي ميكند. اما تا آنجايي كه من ميدانم، «ماشاءالله» يك اسم است و هركسي حق دارد كه اين اسم را استفاده كند و كسي نميتواند بگويد چون در تيتراژ فيلمي اسم كسي بوده ديگر نميتوان از آن اسم استفاده كرد. اين درست مثل اين است كه وقتي دالتون ترومبو قصد ساخت فيلم «جاني تفنگش را برداشت» را داشت نيكلاس ري اعتراض كند و بگويد من «جاني گيتار» را ساختهام!
يك مثال تاريخي براي شما ميآورم كه خيلي بامزه است. وكلاي هاوراد هيوز پيش هاوارد هاكس ميروند و به او ميگويند در يك صحنه از فيلمت كسي هفت تير بر روي كسي ديگر ميكشد و مي گويد: «دستها بالا»! هاوارد هيوز گفته تو حق نداري اين ديالوگ را به كار ببري چون آن ديالوگ را من در فيلمام استفاده كردهام. هاوارد هاكس متوجه بود كه چرا هيوز اين حرف را ميزند زيرا او قرار بود يك فيلم براي هيوز بسازد زير قولش زد و فيلم ديگري ساخت. هاوارد هيوز رنجيده خاطر بود و ميخواست انتقام بگيرد در نتيجه وكلايش را فرستاده بود و اين جملات ميان آنها رد و بدل شد. هاكس هم به وكلاي هيوز ميگويد: احتياج به شكايت نيست و من اين ديالوگ را حذف ميكند و كاراكتر من به جاي «دستها بالا»! ميتواند بگويد «تكان نخور»! و اين اتفاق ميافتد اما بعدها اين تبديل به يك جوك در هاليوود ميشود و روز بعد بيلي وايلدر يك آگهي در روزنامههاي لسآنجلس چاپ كرد كه مضمونش اين بود «بدينوسيله من «بيلي وايلدر» اعلام ميكنم كه جمله I love You متعلق به من است و هيچكس حق استفاده از آن را ندارد»!
** چه پيشبيني از فروش فيلم در اكران نوروز89 داريد؟
- من واقعاً كارشناس به اكران و فروش فيلمها نيستم اما چند بار فيلم را براي عدهاي نمايش داديم و خوب هم خنديدند. تصورم اين است كه اين فيلمي است كه با استقبال مردم روبرو ميشود و اميدوارم اين اتفاق بيافتد.
** تبليغاتي كه براي فيلم شروع كرديد، متفاوت است و در پوسترها از كاريكاتور استفاده كرديد. اين ايده از كجا آمد؟
- همان روزهاي اول كه قرار شد فيلم را بسازيم، من به خانم حكمت گفتم دوست دارم براي پوسترهاي فيلم از پوسترهاي هميشگي كه دو چهره بزرگ بازيگران را استفاده ميكنند، فاصله بگيريم و برگرديم به سنت پوسترهاي كمدي كلاسيك و فيلمهايي را مثال زدم مانند «دنياي ديوانه ديوانه ديوانه ديوانه» (استنلي كريمر)، «پارتي» (بليك ادواردز)، آوانتي (بيلي وايلدر) اينها پوسترهايي داشتند كه كاريكاتور بودند و با كارتون ساخته ميشدند. من گفتم خوب است برگرديم و اين سنت پوسترهاي كمدي را در ايران زنده كنيم، چون مدتهاست اين نوع پوسترسازي براي فيلمهاي كمدي فراموش شده است.
** البته در فيلمهاي ايراني هم، پوسترهاي كاريكاتورگونه داشتهايم...
- بله، قبل از انقلاب فيلمهايي را به خاطر ميآورم مثل «دزد و پاسبان» آقاي كوشان كه در پوستر آن از كاريكاتور استفاده كرده بود. اينگونه موارد را داشتهايم اما محدود بوده است. در سالهاي اخير اينگونه پوسترها را نداشتيم و ما براي اين فيلم سعي كرديم شيوه سنتي طراحي پوستر خاص براي فيلم كمدي را، زنده كنيم.