صفحه مناسب براي چاپگر


فرامرز فرازمند،تهيه‌كننده «سنتوري» درگذشت
تنها بودن يه كابوس شومه


سینمای ما - صوفيا نصرالهي: خبر درگذشت هنرمندان خيلي ساده در مطبوعات درج مي‌شود. فلان هنرمند در سن بهمان درگذشت. خبر درگذشت فرامرز فرازمند، تهيه‌كننده خوب سينماي ايران را هم به همين سادگي خوانديم. به سادگي همان خبري كه سه سال پيش درباره«سنتوري»، درست چند روز پيش از اكرانش خوانديم: «سنتوري توقيف شد.»

نام فرازمند و داريوش مهرجويي با هم گره خورده است. او را به عنوان تهيه‌كننده چند تا از بهترين فيلم‌هاي مهرجويي مي‌شناختيم. به كارنامه‌اش كه نگاه مي‌كنيم مي‌بينيم چقدر خوب است كه همه كارهاي كارنامه كاري يك نفر قابل دفاع و ارزشمند باشد. كارنامه‌اي كه با يكي از شاهكارهاي مهرجويي، «ليلا» در سال 75 آغاز شد. «ليلا» تا اين تاريخ احتمالا هنوز هم بهترين ملودرام ايراني است. فيلمي كه ليلا حاتمي را جاودانه كرد و هنوز هم بهترين بازي كارنامه‌اش است. فيلمي كه كارنامه پربار استاد مهرجويي را پربارتر كرد اما كمتر كسي اسم فرازمند را در اين فيلم به ياد مي‌آورد در صورتي كه اگر «ليلا»يي ساخته شد به همت فرامرز فرازمند و حمايت‌هايش بود. اگر يادمان نمي‌آيد كه تهيه‌كننده و مجري طرح «درخت گلابي» فرازمند بود مشكل هم از حافظه تاريخي پوسيده ماست و هم اينكه در سينماي ما تهيه‌كننده جدي گرفته نمي‌شود. در ذهن بيشتر مردم و متاسفانه حتي سينمادوستان تهيه‌كننده آدمي است با يك كيسه پول كه خرج فيلم را مي‌دهد و بيشتر از آنكه براي فيلم دل بسوزاند براي سرمايه‌اش نگران است. كه به همين خاطر هم بيشتر جلوي پاي كارگردان و گروه سنگ مي‌اندازد. تهيه‌كننده متفكر در ذهنيت ايراني جايگاهي ندارد. اشتباهي بس تاسف‌بار كه گريبان خودمان و سينمايمان را مي‌گيرد. اگر تهيه‌كنندگاني از جنس فرازمند كه براي سينماي ايران دلسوز بودند و فيلم‌هايي ساختند كه هم مردم را به سينماها كشاندند و هم در ذهن عشاق سينما سكانس به سكانس‌‌شان ماندگار شد، از بقيه متمايز مي‌شدند و مورد تشويق و تحسين قرار مي‌گرفتند وضعيت سينمايمان بهتر از امروز بود. كارگردان بزرگي مانند داريوش مهرجويي در كنار تهيه‌كننده فهيمي مانند فرازمند است كه مي‌تواند اثري چون «ليلا»، «درخت گلابي» يا «سنتوري» را خلق كند. حالا كه فرامرز فرازمند را از دست داده‌ايم و سينماي ايران بايد حسرت جاي خالي يكي ديگر از دست‌اندركاران‌اش را بخورد، لااقل بد نيست در كنار تحليل جايگاه فرازمند به عنوان يك تهيه‌كننده و نگاه به كارنامه پربارش، به حضور تهيه‌كنندگان مسئول و باسواد در سينمايمان هم فكر كنيم. تهيه‌كنندگاني كه مي‌توانند با كارگردانان بزرگ همراهي و همفكري داشته باشند تا آثاري از جنس فيلم‌هاي مهرجويي و فرازمند بيشتر در سينماي ايران ساخته شود.

فرازمند يكي از تهيه‌كنندگان «ميكس» هم بود. يادتان هست كه در فيلم «ميكس» آن شخصيت تهيه‌كننده چقدر براي رسيدن فيلم به جشنواره كه شرط اكرانش در سال آينده بود، حرص مي‌خورد و كارگردان و گروه را تحت فشار مي‌گذاشت؟به‌رغم اينكه خيلي‌ها «ميكس» را به عنوان فيلمي از داريوش مهرجويي دوست نداشتند هروقت كه فرصت ديدار دوباره‌‌اش دست بدهد، مي‌بينيد كه چه فيلم گزنده و تلخي است و مهرجويي استادانه با آن طنز مخصوص به خودش چه‌طور مصائب اين گروه را روايت كرده. فرازمند بر سر اكران آخرين فيلمش زير بار فشارهايي قرار گفت كه اگر بيشتر از تهيه‌كننده فيلم «ميكس» حرص نخورده باشد، كمتر نبوده. تهيه‌كننده فهيمي كه براي پخش «سنتوري» در ايران حتي حاضر بود از پخش خارجي آن صرفنظر كند. بارها زمان اكران «سنتوري» در آمريكا و كانادا را به تعويق انداخت تا به گفته خودش ابتدا در ايران و براي مردم ايران فيلم به نمايش درآيد. (نگاهي كه اتفاقا با سياست امروز معاونت سينمايي همسو است و چه حيف كه ارشاد و معاونت سينمايي قبلي قدر اين ديدگاه را ندانستند. «سنتوري» اگر الان ساخته شده بود لذت ديدنش روي پرده از ما دريغ نمي‌شد.) فرازمند به دليل نگاه‌هاي غلط و بدون دليل خاصي از ديدن دسترنجش با مهرجويي روي پرده سينما محروم شد. درست مثل ما كه حسرت نديدن فيلم موردعلاقه‌مان روي پرده سينما تا ابد همراهمان مي‌ماند. در حالي كه با تغيير معاونت سينمايي ديديم كه مهر توقيف از روي فيلم برداشته شد و هيچ اتفاقي هم نيفتاد و اواخر همين ماه هم قرار است به صورت رسمي از شبكه خانگي پخش شود. اما چه كسي جواب دل دردمند فرازمند و دوستداران «سنتوري» را مي‌دهد وقتي درست زماني كه در تلاش براي اكران فيلم بودند سي‌دي‌هاي غيرمجاز فيلم به خيابان‌‌ها آمد و دست به دست شد؟اگر مسئولان قبلي هم مثل معاونت سينمايي فعلي به ساحت سينما و هنر اهميت مي‌دادند، مطمئنا فرازمند درحسرت ديدن آخرين فيلمش زير خاك نمي‌رفت. (باز هم تاكيد مي‌كنيم اين فيلمي است كه با مساعدت معاونت سينمايي و ارشاد قرار است آخر ماه در سطح كشور و شايد حتي سوپرماركت‌ها توزيع شود!پس معلوم است كه آن همه حساسيت و تاكيد بر توقيف اين فيلم پايه و اساس محكمي نداشته است.)

فرازمند رفت و پرونده اکران فیلمی که میلیون‌ها نفر منتظر دیدنش روی پرده‌های سینما بودند بسته شد. ما دلمان را به «درخت گلابي» و «ليلا» خوش مي‌كنيم كه روي پرده ديديمشان و «سنتوري» هم كه در دلمان است. حواسمان باشد كه در سينماي ايران تعداد كساني كه مي‌توانند فيلم‌هايي مثل «ليلا» و «سنتوري» بسازند انگشت‌شمار است. كاش آخرين فرصت ديدن «سنتوري» روي پرده را از فرازمند و از خودمان نمي‌گرفتيم. دريغ و درد بزرگي است.