صفحه مناسب براي چاپگر


کارگردان «گشت ارشاد‌» مي‌گويد قطعاً فيلمي تندتر و جسورانه خواهد ساخت
من سيلي خوردم و منتظر سيلي‌هايي كه ‌خواهم زد‌ باشند!


سينماي ما- سعید سهیلی کارگردان فیلم گشت ارشاد گفت وگویی با محمد بیات در اعتماد کرده ودر آن حرفهای تندی زده است . به گزارش وبلاگ به رنگ ارغوان مهمترین بخشهای این مصاحبه به شرح زیر است :

/می گفتند چرا یک سوپراستار بسیجی شده /

هر فيلمي كه ساختم پيش بيني مي كردم كه يا اكران نشود يا مميزي شود يا محدوديت ها و مخالفت هايي درباره اكران فيلم هايم اتفاق بيفتد. پيش بيني هايم هميشه در اين موارد درست بوده و حتي در مورد اولين فيلمم «مردي شبيه باران» در خيلي از شهرستان ها به شكل معدود تجمعاتي عليه فيلم مقابل سالن هاي سينما شكل گرفت. در آن زمان براي اولين بار بود كه يك سوپراستار(ابوالفضل پورعرب) لباس بسيجي مي پوشيد و نقش يك بسيجي را ايفا مي كرد و فيلم نيز صحنه ها و مواردي داشت كه در آن مقطع حساسيت برانگيز بود. از جمله رقص و آوازي كه اسرا در اردوگاه داشتند مورد اعتراض قرار گرفت يا يكي از اسراي ايراني كه در فيلم خيانت مي كرد يكي ديگر از مواردي بود كه برخي آزاده ها عقيده داشتند هيچ اسير ايراني اي در دوران اسارت خيانت نكرده است ولي به نظر من همان طور كه عده زيادي مقاومت كردند عده معدودي هم بودند كه بريدند و نتوانستند شرايط سخت را تحمل كنند. اما برخي عقيده داشتند همه چيز گل و بلبل است. همه مقاوم، استوار و آرمانگرا بودند و هيچ كس هم كوچك ترين تزلزلي در اراده اش نداشته اما در فيلم چنين نبود، در آن زمان هم عده يي موسوم به انصار حزب الله بيانيه دادند كه ما جلوي اكران فيلم را خواهيم گرفت. به طور مشخص يادم مي آيد جلوي سينما آفريقاي مشهد تجمع كردند و اجازه نمي دادند مردم وارد سينما شوند. آن زمان مصاحبه يي كردم كه بعد از 17، 18 سال آن مطالب دوباره تكرار شد، همان زمان در مصاحبه يي گفتم اگر شما انصارحزب الله هستيد من خود حزب الله ام.

/تقلبي ها يا متقلب ها/

در مورد «گشت ارشاد» بيش از يك سال صدور پروانه ساختش به درازا كشيد. آنها اصرار داشتند اسم فيلم تغيير كند، آنها مي خواستند عنوان فيلم هر اسمي باشد جز «گشت ارشاد» مثلامي گفتند اسم فيلم مي تواند «تقلبي ها» يا «متقلب ها» باشد كه اسم هاي بي ربطي بودند. اما من مي گفتم اين فيلم مثل فرزند من است و مي خواهم اسم فرزندم را خودم انتخاب كنم.

/قاسطين و مارقين و ناكثين/

اكران «گشت ارشاد» باعث جمع اضداد شد، به قول شريعتي قاسطين و مارقين و ناكثين. در مخالفت با «گشت ارشاد» طيف هاي مختلف دست به دست هم دادند كه براي من دور از انتظار بود.وقتي سازمان فرهنگي و هنري شهرداري و مجموعه شهرداري دائما در حال گرفتن عكس يادگاري با هنرمندان هستند و افتخار آنها تعامل با هنرمندان است و مي خواهند با اهالي سينما همكاري داشته باشند، وقتي آنها در كنار عده يي به نام انصار حزب الله قرار مي گيرند و حوزه هنري وارد اين اتفاقات مي شود، از آن سو مي بينيم بخشي از اهالي سينما خود را پشت اين قضيه پنهان مي كنند، وقتي اينها دست به دست هم مي دهند، چنين وضعيتي دور از انتظارم بود.

/در زمان جشنواره درمشهد برایم بزرگداشت گرفتند ولی اجازه اکران دراین شهر راندادند/

براي من عجيب است، در جشنواره فيلم فجر «گشت ارشاد» در مشهد نمايش داده شد و دومين فيلم منتخب از سوي مردم در مشهد شد و نمايش ويژه هم براي فيلم برگزار شد كه همه مسوولان شهر مشهد فيلم را ديدند و بزرگداشتي براي من تدارك ديدند، اما زمان اكران فيلم شهري كه با اكران فيلم مخالف بود و حتي اجازه يك سانس اكران نداد مشهد بود. در شهرستان هاي ديگر نيز همين اتفاق افتاد كه مسوولان استان ها فيلم را ديدند از جمله فرماندارها، فرماندهان نيروي انتظامي و فرماندهان سپاه فيلم را ديدند و هيچ گونه مخالفتي با فيلم نداشتند. همه مخالفت ها از زمان اكران آغاز شد و آنقدر هم گسترده نبود و حكايت آن كسي است كه سنگي را در چاه مي اندازد و هزار نفر نمي توانند آن سنگ را از چاه بيرون آورند، حالاوضعيت فيلم «گشت ارشاد» هم چنين شده است.

/به قول فردوسي پور اين حركت «خودجوش» نبوده است /

150 نفر جلوي ساختمان وزارت ارشاد تجمع كردند كه اين 150 نفر هم نطفه اوليه اتفاقات نبودند چرا كه 10 نفر هم از اين تعداد فيلم را نديده بودند، پس مشخص مي شود كه نطفه اوليه يكي، دو نفري بودند كه يا با من، يا با فيلم يا با ارشاد، يا با وزير يا با معاونت سينمايي يا با سينما مشكل داشتند. آنها بودند كه 150 نفر را تحريك كردند، به قول فردوسي پور اين حركت «خودجوش» نبوده است و معلوم است كه يكي دو نفر اين عده را هماهنگ كرده اند، چون اين عده با بلندگو، پلاكارد و سخنران مشخص در برابر وزارت ارشاد حاضر شده اند و در مورد فيلم به هياهو پرداخته اند.

/سينما خيلي از رسانه هاي ديگر عقب تر است /

سينما خيلي از رسانه هاي ديگر عقب تر است و مطبوعات خيلي راحت تر مي توانند موضوعات را بيان و تحليل كنند. اما در سينما محدوديت ها بيشتر است. بسياري از اتفاقاتي كه در صفحه حوادث روزنامه ها منتشر مي شوند، در سينما اجازه و امكان پرداختن ندارند. جسارت اهالي سينما هم كم شده يا جلوي جسارت آنها گرفته شده، به همين دليل وقتي يك فيلم يا دو فيلم كمي انتقادي به موضوعي مي پردازند، خيلي سريع به چشم مي آيد.

/من موسس حوزه هنري استان خراسان بوده ام/

من موسس حوزه هنري استان خراسان بوده ام و هشت سال رييس حوزه هنري خراسان بودم و حالاحوزه هنري پاداش بدي به من داد، كساني كه دستور توقيف «گشت ارشاد» را داده اند يك ساعت سر فيلمبرداري هيچ فيلمي نبوده اند كه بدانند يك فيلم با چه سختي و مشقتي ساخته مي شود. پيام اين اتفاق اين است كه مردم شما حق انتخاب نداريد، ما مي گوييم چه فيلمي را ببينيد، چه فيلمي را نبينيد. آنها فيلم ام را آتش زدند و خاكسترش را به جا گذاشتند ولي مطمئن باشيد دودش به چشمان شما هم خواهد رفت و خوشحال نباشيد. «گشت ارشاد» در تاريخ خواهد ماند: زماني كه نام، مقام و پست ها نخواهند بود و اين پست ها وجود نخواهند داشت.

/جوانان درفیس بوک به کارگردان گشت ارشاد چه می گویند ؟/

خيلي از جوانان به خصوص در فيس بوك به من مي گويند، اتفاقات پيرامون «گشت ارشاد» به دليل همزماني اش با اكران «قلاده هاي طلا» است. آنها مي گويند همه مسوولان فرهنگي، هنري و سياسي كشور دوست داشتند «قلاده هاي طلا» پرفروش ترين فيلم سال باشد.

/پس از سه چهار روز همه پوسترها و بنرها پاره شد/

هم وزارت ارشاد پوسترها را تاييد كرد و هم شهرداري تعدادي از جايگاه بيلبوردهايش را به رايگان در اختيار ما قرار داده بود، اما بعدا نظرشان عوض شد. من هم فكر مي كردم حساسيت برانگيز باشد اما همان طور كه گفتم در وزارت ارشاد و سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تاييد شد. ما براي پوسترها و بنرها 90 ميليون تومان هزينه كرديم اما متاسفانه پس از سه چهار روز همه پوسترها و بنرها پاره شد.

/قطعا فيلمي تندترو جسورانه خواهم ساخت/

قطعا فيلمي تندتر، صريح و دردمندتر و جسورانه خواهم ساخت و اين برخوردها باعث نخواهد شد محافظه كار شوم. تصميم گرفتم فيلمي بسازم كه چند برابر «گشت ارشاد» بحث برانگيز باشد. چون اين انگيزه در من ايجاد شد كه اگر مي خواهي فيلمي بسازي كه مورد استقبال مردم باشد، فيلمي باشد كه درد مردم را بيان كند و بازگويي درد مردم عواقبي دارد.

/زير آتش خمپاره هاي خمسه خمسه بزرگ شدم/

من كسي هستم كه زير آتش خمپاره هاي خمسه خمسه بزرگ شدم، يعني بچه تركش، گلوله و خاك و خاكريز هستم. اين برخوردها باعث نمي شود كه من عقب نشيني كنم، كله شق تر از اين حرف ها هستم و مبارزه مي كنم.

/منتظر سیلی های من باشید/

سينماي مورد علاقه من سينماي اجتماعي است، اما در اين سينما قطعا مسائل سياسي خودش را نشان مي دهد و سينماي من سينماي عاصي و وحشي و پرخوني است، قهرمانان من اگر سيلي بخورند نمي روند كلانتري شكايت كنند، بلكه قهرمان هاي سينماي من اگر يك سيلي بخورند، دو سيلي مي زنند و خودم هم اين طوري هستم و در ماجراي اكران «گشت ارشاد» من هم سيلي خوردم و منتظر سيلي هايي كه من خواهم زد، باشند.