يادداشت ماني حقيقي درباره تصميم مديران سينمايي براي تحريم اسكار: چرا جز حذف و تحریم، هیچ ابتکاری نداريد؟
خالی گذاشتن عرصه مبارزه تبلیغاتی قابل بخشش نیست/ هنوز میتوان امید داشت کسی از جایی برخیزد و این اشتباه عجولانه را جبران کند
سينماي ما- پس از اعلام عجولانه و بيبرنامهريزي تحريم اسكار توسط مسولان سينمايي و در واكنش به فيلم موهن به ساحت پيامبر اسلام ص، واكنشهاي مختلفي درباره اين اقدام منتشر يا عنوان شد. يادداشت امروز ماني حقيقي درباره اين ماجرا در روزنامه شرق، زاويهي تازهاي به اين بحث ميگشايد. متن كامل اين يادداشت را اينجا بخوانيد:
«مهر خشنترین ماه است. ما را یاد جنگ میاندازد، یاد ویرانههای خرمشهر، یاد از دست رفتن دوستها، یاد رشادت. مهر به ما یادآوری میکند که سیسال و اندی پیش، مردک ابلهی در بغداد در محاسبه عزت و قدرت ما اشتباه کرد و تصمیم جنونآمیزی گرفت، و در نهایت تقاصش را داد، به قیمتی گزاف.
امروز جنگ دیگری در جریان است. مردک دیگری در گوشه دیگری از دنیا تصمیم جنونآمیز دیگری گرفته و فیلم ابلهانهای ساخته تا اعتقادات گروه عظیمی از مردم جهان را تحقیر کند. او هم در محاسباتش اشتباه کرده و تقاص اشتباهش را خواهد داد. در این میان، مدیران سینمای ما طی اقدامی که تنها حاصلش بهتزدگی ما است، ترجیح دادهاند میدان را برای او خالی کنند.
تصمیم مدیران وزارت ارشاد و حوزه هنری مبنی بر تحریم مراسم اسکار حاکی از بیتدبیری آنهاست. باورکردنی نیست که سیاستهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران با بشکنزدن دیوانهای خشکمغز در دهات آمریکا یک شبه زیر و زبر شود. چرا مدیران سینمای ما جز حذف و تحریم، هیچ وقت ابتکار دیگری برای حل مشکلات در ذهن ندارند؟
فیلم «یه حبه قند» ساخته رضا میرکریمی یکی از بزرگترین، زیباترین و غنیترین آثار سینمای ایران است؛ غزلی است در ستایش ظرافتهای روحیه ایرانی، با همه ضعفها و کاستیهایش. انتخاب این فیلم برای ارایه به آکادمی اسکار تنها تصمیم درست مجامع رسمی سینمایی ما در سالجاری بود و نمایش این فیلم برای سینماگران آمریکا حاصلی نمیداشت جز کنار زدن پیش داوریهای دیرینه آنها درباره لطافت و زیبایی فرهنگی که هرگز فرصت درکش را نداشتهاند. به نظر من و نه فقط من، فیلم میرکریمی شرافتمندانهترین پاسخی است که میتوان در این شرایط ملتهب به ایرانستیزان داد. دریغ کردن این فرصت از مردم ایران (و از سینماگران آمریکا) صرفا نشانه سردرگمی حیرتانگیز مدیران سینمای ما است.
میتوان به عظمت فیلم میرکریمی اعتقاد نداشت، حتی میتوان با حضور نمایندهای از کشورمان در بزرگترین رخداد سینمایی جهان مخالفت کرد. ولی در شرایط فعلی، خالی گذاشتن عرصه مبارزه تبلیغاتی علیه افراطیون جنگطلب- مبارزهای که مدیران سینمایی ما بیش از هرکس بر اهمیت آن پافشاری کردهاند - قابل بخشش نیست. اینکه وانمود کنیم چنین عقبنشینی منفعلانهای حرکتی انقلابی و دلاورانه نیز است، حقیقتا چیزی نیست جز یک شوخی تلخ و رقتانگیز.
اما هنوز دیر نشده. هنوز میتوان امید داشت کسی از جایی برخیزد و این اشتباه عجولانه را جبران کند. در غیر اینصورت، مهرماه سال91 غیر از خاطره خالیکردن میدان توسط مدیران، حاصلی برای سینمای ما نخواهد داشت.