آیندهٔ سینما در عصر شبکههای اجتماعی، یوتیوب و نمایش آنلاین فیلم
آیا سینما، سینما باقی میماند؟
احسان خوشبخت - موقعیت سینمای امروز ناامیدکننده (یا نگرانکننده) است، اما به قول بیلی وایلدر چندان جدی نیست، یا ما میتوانیم آن را چندان جدی نگیریم. در دورهای که اصطلاحات ادبی برای توصیفِ شرایط کنونی ته کشیدهاند و دیگر معلوم نیست در عصر «پسا-چی» هستیم، اصطلاح داغ دیگری از تنور صاحبنظرانِ سینمایی بیرون آمده است: عصر «پساسینما» (Post-Cinema).
این عنوان تازه به شکل مضحکی قابل حدس زدن است. هرکسی که آن را برای بار اول بشنود، میداند دربارهٔ چه چیزی حرف میزنیم و با آن که کمابیش توصیف درستی از حال است، جدی گرفتن آن در دورهای که معنای خود کلمه «جدی» دچار استحالههای اساسی شده، غیرممکن به نظر میرسد.
در میان تفاسیر مختلف از پساسینما ارجاع به رواج شیوههای خانگی تماشای فیلم که مبتنی بر استفاده از اینترنت هستند یکی از مهمترین اسباب گفتگو دربارهٔ سینمای معاصر است. در این بازی تازه حتی دیویدی نیز دیگر نقشی ندارد. دِیو کِر در مقاله تازهای در «نیویورک تایمز» از افول شدید فروش دیویوی خبر داد و نوشت که بسیاری از کمپانیها در حال ورشکسته شدن هستند. مسأله ناخوشایند، به قول کِر، افت دوباره کیفیت فیلمهاست که با مرسوم شدن استفاده از نتفلیکس در آمریکا (که میتوانید با پرداخت پول هر فیلمی را آنلاین تماشا کنید) اتفاق افتاده و دیگر نه مرمت و احیای فیلم در کار است و نه همه آن افزودههای دیویدی که باعث میشد در صورت اشتیاق به یک فیلم بعضاً سه نسخه مختلف از یک فیلم را تهیه کنیم.
دوره دورهٔ شبکههای درخواست فیلم است که با کنترل از راه دور گیرندهتان هر فیلمی را که خواستید انتخاب میکنید و میبینید و عصر سینمای سه بعدی است که هنور تردیدهای فنی زیادی درباره آن وجود دارد، اما به نظر میرسد تسلط آن بر صنعت سینما اجتناب ناپذیر باشد. نیک جیمز در سرمقالهای در «سایتاندساوند» بستنِ درِ کارخانهٔ تولید فیلم 16 میلیمتری در انگلستان و حرکت سینمای هنری (مثل کارهای مستند آخر ورنر هرتزوک و ویم وندرس) به سمت فیلم سه بعدی را از دیگر نشانههای دوره پساسینما میداند. در این عصر، تماشای تکههایی از فیلمها در یوتیوب، جملات قصار بیمعنا در نقدِ این تکه فیلمها در فیسبوک و ردیف «کامنتها» و «دوست دارم-دوست ندارم»های کسانی که فیلم را دیدهاند، یا ندیدهاند، جای شیوههای قدیمیتر را خواهد گرفت، البته نه برای مدتی طولانی. در این دورهٔ سختِ گذار، تماشاگر یک تنه مولف فیلم خواهد بود و در این راه اصرار دارد که حتی از خود سینما پیشی بگیرد و دنیای خودش را از این تکههای پراکنده بسازد. برای بعضی این حکم مرگ را دارد، و برای بعضی دیگر، تولد دوباره. بیشتر کسانی که از این دگرگونیهای دوره گذار نفع مالی میبرند (متخصصان تکنولوژی دیجیتال، نخبههای کامپیوتری، منتقدانی که نان شبشان فقط وابسته به اکران روز و برنامههای تلویزیونی است، و آدمهای تنبل) آن را تولد دوباره میخوانند. قدیمیها و آنهایی که حوصله «کنترل آلت دیلیت» ندارند، و دل پٌری از دسته اول دارند آن را مرگ سینما میدانند. اما نباید فراموش کنیم هر اتفاقی که بیفتد، آنچه که تا به حال به عنوان سینما داشتهایم همچنان باقی خواهد ماند، درست مثل حالا که میتوانیم هم فیلمهای امروزی را ببینیم و هم به فیلمهای صامت دسترسی داشته باشیم. تازهترین فیلمهای معاصر (امروز)، کلاسیکهای آیندهاند که آدمهای پا به سن گذاشته و جوانهای کنجکاو یا «خورهٔ فیلم دوبعدی» به تماشای آنها خواهند نشست. مشابه تجربههای گذشته این هنر در دوران گذار– به خصوص از صامت به ناطق – سینما برای مدتی به گردابِ اشتباهات، فیلمهای بد و سردرگم و آدمهای بیاستعدادِ فرصتطلب خواهد افتاد. پیشبینی من این است که سالهای ملالآوری پیش رو خواهیم داشت، اما سینما – یا هر اسمی که حالا دوست دارید روی آن بگذارید – راه خود را پیدا خواهد کرد و در آن زمان مختاریم که با آن همراه شویم یا از مرکب پیاده شده و راه خودمان را برویم.