پرهام
دوشنبه 1 مهر 1387 - 6:58
-3 |
|
|
|
به وبلاگ سینمایی من سری بزنید پشیمان نمی شویدcutnews.blogfa.com
|
مسافران
دوشنبه 1 مهر 1387 - 7:6
-13 |
|
|
|
اقای قادری در شماره اخر ماهنامه فیلم لیلا هم 6 رای اورده پس برای چی کنار مادیان نیست
|
ستاره
دوشنبه 1 مهر 1387 - 8:49
-9 |
|
|
|
زیبا ، زیبا ، زیبا بود ممنونم از شما مانی حقیقی عزیز لذت بردم از تک تک جملات شما منتقد واقعی و دوست داشتنی بی صبرانه منتظر کنعان هستم...
|
m
دوشنبه 1 مهر 1387 - 10:8
2 |
|
|
|
تبریک به مانی حقیقی. عالی بود. لذت بردیم
|
رضا کاظمی
دوشنبه 1 مهر 1387 - 12:56
15 |
|
|
|
بسیار درست و به جا و مهمتر از آن به موقع بود.
|
دوشنبه 1 مهر 1387 - 14:18
-18 |
|
|
|
in ketaab khoondan daareh...ey val...
|
خورشید پور احمد
دوشنبه 1 مهر 1387 - 14:43
-16 |
|
|
|
مانی حقیقی عزیز: دیگر موضوع حقیر پنداشتن سینمای کیارستمی در ایران، دارد کم کم بوی ترشی و ماندگی می گیرد. نمی دانم تا به کی باید این قضاوت های سطحی و پر غرض را تحمل کرد. بدتر اینکه الان این تفکرات پر ابهام و ضد و نقیض، پیچیده شده درلفافه ی پر لعاب و رنگی از فلسفه و دانش، تبدیل به کتاب می شود، اجازه ی چاپ می گیرد و به دنبال کشف خواننده در سایت های اینترنتی تعریف و تمجید می شود. انگار تا بوده همین بوده، یاد تعریف آن شاعری می افتم که سهراب سپهری را "بچه بودای اشرافی" نامید و فقط دست زمان خط میان شعر سهراب و قضاوت این آقا را روشن کرد. بدتر از همه اینکه در غرب، سینمای کیارستمی تماشاگرش را به خواندن و عمیق شدن در فرهنگ ایرانی تشویق می کند، هر روز به تعداد خوانندگان ترجمه ی شاعران نوی پارسی مثل فروغ، سهراب و شاملو، و شاعران قدیمی مثل مولانا و حافظ و سعدی افزوده می شود؛ و آنوقت خودمان کمر به نابودی این فرهنگ بسته ایم و فرزند این فرهنگ را "خارجی رنگ کن" می نامیم. خود که با خود این می کنیم دیگر چه نیاز به دشمن. اگر تمامی نگاه، برداشت و قضاوت این آقایان از سینما همین قدر است که در این کتاب آورده اند، و اینان سینمایی نویس این مملکت اند، پس باید بار دیگر فاتحه ی نقد سینما در ایران را خواند. در مملکتی که جوانان سینما دوستش به جای مشاهده ی سنت های هنری شان، و آموختن از اساتید فراموش شده ی خط و مینیاتور و تعزیه، به دنبال کینتین تارانتینو می روند و این قاتل هر چه فرهنگ و استعداد است را، "استاد" می نامند، این دشمنی با کیارستمی، البته که مانی جان، بدیهی است و صد افسوس که فقط رنگ وبوی جهالت می دهد و دیگر هیچ. کسی که شعر پارسی را نداند، کیارستمی را نخواهد شناخت. کسی که تعزیه نداند، سینمای کیارستمی تعجب زده اش خواهد کرد. کسی که از مینیاتور چیزی نداند، از قاب تصویر کیارستمی چیزی دستگیرش نخواهد شد. ریتم سینمای کیارستمی مانند شعر پارسی است، عنصر تکرار و سکون که در اثرش تکرار می شود آدمی را یاد ترجیع بند می اندازد. فاصله گذاری اش، همان فن قدیمی تعزیه است، که از میانه ی فرهنگی زاده شده که برای حقیقت جایگاه ویژه ای قائل است و در نمایش اش، به تماشاگر گوشزد می کند که آنچه می بیند، واقعیت نیست بلکه تصویری از آن است . هر اثر کیارستمی مانند هنر مینیاتور پرده ی اسراری را می ماند که تماشاگر را به کشف آنچه مخفی دارد، می خواند. و ساده انگاری است که اینطور فریاد بزنیم که ورای قاب تصویر کیارستمی چیزی نیست و او را به حیله و نیرنگ متهم کنیم. غربیان، کیارستمی را به اشتباه هنرمندی مدرن می دانستند و کیارستمی را تحت تاثیر د سیکا، روسلینی و یا برسون می دانستند و بعد به صرافت افتادند که واژه ی مدرن در غرب اختراع شده است، و ایران در مشرق زمین واقع شده است. اینان که همین معامله را قبلا با کوروساوا و ساتیا جیت رای کرده بودند، چند سالی طول کشید که بفهمند که آنچه برای آنان در سینمای عباس کیارستمی مدرن است، برای ما ایرانیان سنت است و مدت ها گذشت تا دست از این قضاوت بردارند و به این نتیجه برسند که سینمای کیارستمی پیش از آنکه از سینماگران مولف اروپا ریشه گرفته باشد، فرزند خلف ادب و هنر سرزمین مادری اش است. چقدر حیف است که آثار سینماگری در تمامی دانشگاه های معتبر دنیا تدریس شود، و از او به عنوان یکی از هنرمندان نمونه ی عصرش نام برده می شود، در مملکت خودش اینقدرغریب بماند و اینطور با او رفتار شود. دیگر به گمانم وقت آن است که به جای نفی کیارستمی، او را نقد کنیم. نفی کردن چیزی، دلیلی بر صحت و سقم گفتار ما نیست، که دلیلی بر کم بودن شناخت ما از آن است. مطمئنا این آقایان هم، دلیلی برای کتاب کردن گفتگوی شان داشته اند که امید وارم این دلیل، کسب شهرت و اعتبار نبوده باشد. قربانت خورشید پوراحمد
|
رضا عليپور متعلم
دوشنبه 1 مهر 1387 - 18:10
27 |
|
|
|
متاسفانه آقاي " ماني حقيقي " هم مثل آقايان" احمد ميراحسان " و " اميد روحاني " و چند نويسنده و فيلمساز ديگر به بيماري بدخيم " حمايت مفرط از عباس كيارستمي " مبتلا هستند كه هر گونه انتقاد از كارهاي هنري/ادبي ايشان را به حساب حسادت و كينه ي شخصي مي گذارند.بي ترديد آقاي " كيارستمي " با داشتن دوستاني چون حضرات اصلا و ابدا نيازي به دشمن ندارند چرا كه بيشترين و بدترين ضربه ها را از ناحيه ي همين حاميان افراطي مي خورند. رضا عليپور متعلم - 1387/7/1
|
sanaz
سهشنبه 2 مهر 1387 - 2:12
-3 |
|
|
|
نقش بي نظير استاد كيارستمي در سينماي ما غير قابل انكار است و توهين به ايشون درواقع توهين به هنر و سينماي اين مملكته كه فقط بلده كاربلداشو به باد نقد بكشه آن هم نه نقد درست بلكه اعمال نظرهاي شخصي و سليقه اي تند و يك طرفه واقعا براي اين آقايون متاسفم كه در واقع با اين كتاب سطح شعور و فكرشون نشان دادن....
|
sanaz
سهشنبه 2 مهر 1387 - 2:16
4 |
|
|
|
نقش بي نظير استاد كيارستمي در سينماي ما غير قابل انكار است و توهين به ايشون درواقع توهين به هنر و سينماي اين مملكته كه فقط بلده كاربلداشو به باد نقد بكشه آن هم نه نقد درست بلكه اعمال نظرهاي شخصي و سليقه اي تند و يك طرفه واقعا براي اين آقايون متاسفم كه در واقع با اين كتاب سطح شعور و فكرشون نشان دادن....
|
چهارشنبه 10 مهر 1387 - 9:41
2 |
|
|
|
ببینید کجاها اقبال داشته این فیلمها و به چه دلیل و قضاوت کنید در مورد اقبال فرانسوی ها.در مورد آنچه هم این سینما هست باید بگم اگر قراره آدم مث فرانسوی ها بگرده و سینمای خوب کشف کنه (که شماها عمل جشنواره ای رو تائید میکنین) پس چرا "غیرت ملی"مون گل کنه؟به جای فردین بازی برای هموطنان "متوسطی "مث کیارستمی بریم دیگران "عالی" رو تائید و تحسین کنیم و ببینیم.
|
بهزاد
شنبه 20 مهر 1387 - 7:10
-8 |
|
|
|
هر نظری میدید بدید، ولی جون مادرتون کیارستمی رو دیگه متخصص تعزیه، شعر، درام و ... نکنید. لطفا فاصله گذاری رو با دو کلمه انقدر تنزل ندید. التماس میکنیم دیگه از فیلمساز جهانی فراتر نرید. آخه فاصله گذاری چه ربطی به کیارستمی داره؟ جواد خیابانی هم دیگه از این حرفها نمیزنه. باشه، باشه، باشه، کیارستمی خوبه.
|
کیارستمی زده
پنجشنبه 25 مهر 1387 - 17:47
-31 |
|
|
|
مگه بغییر از کیارستمی کسی میتونه فیلم هایی همچون مشق شب "طعم گیلاس"خانه دوست کجاست"زیردرختان زیتون و...بسازه بشخصه طرفدار تفکرات آقای فرهادپور هستم (به جز نقد کیارستمی)ولی در زمونه ای که همه کارا تخصصی شده هیچکس نمی تونه ادعا کنه که درهمه زمینه ها صاحب نظره .عباس کیارستمی همین که تونسته سینمای ایرانو جهانی کنه کلی کار انجام داده .
|
سيامك .م
پنجشنبه 2 آبان 1387 - 18:39
-9 |
|
|
|
به نظر من اين آقايوني كه مانند نظر ماني حقيقي را مي دهند و به اصطلاح لذت مي برند بهتر است از اين گونه ادعا ها واقعا دست بكشند . قدري دقت كنيد من كتاب پاريس تهران را خواندم و نوع تحليل هاي آورده شده در آنجا واقعا جاي بسي خرسندي و افتخار داره كساني كه به جز حمايت هاي مترسك گونه كاري ندارند و اصطلاح فقر نقد را مي آورند من ميخواهم بگويم اصلا كجاي اظهارات كتاب اريس-تهران نقدي به جز تعمق شديد و كاملا حرفه اي به سينماي كيارستمي دارد. ما در كتاب به جز منطق محض صحيح تحليلي كه واقعا از استاد فرهاد پور و مازيار اسلامي و سواد و اوج نگرش آنها بر مي آيد چيز ديگري نيست . و ماني حقيقي كه با ور كنيد فقط مي خواهد تملق و رفاقت منفعت طلبانه اش را برساند اصلا در حد سواد درك مطالب كتاب هست و كجاي آن نقد ايراد دارد پس اول تامل كنيد خواهشا بعد هر چقدر دلتان خواست از ماني جون لذت ببريد
|
بهزاد
پنجشنبه 9 آبان 1387 - 22:34
11 |
|
|
|
هواداران کیارستمی و مانی و... باید خوشحال باشند. چون این کتاب جدی ترین بحثی ست که راجع به نه فقط فیلمها بلکه کیارستمی شده. با این کار اتفاقا کیارستمی توی محافل جدی فکری هم دیده شد. برای مقایسه نگاهی به نقدهای آبکی طعم گیلاس در مجله فیلم و ... بیندازید
|
مانو از تهران
شنبه 11 آبان 1387 - 9:19
-5 |
|
|
|
مشکل این است که سینمای کیارستمی سینمای "مچ گیری" است، سینمای ناظر بی طرفی که یک چشم بر سوراخ کلید دارد و با چشم دیگر فستیوال ها را می پاید. مشکل این است که این سینما در خودش "نازل" است.خود فیلم های کیارستمی هستند که نگاه شان به بیرون از فیلم است. تصویرهای این فیلم ساز مشهور ایرانی محمل مغلطه و تخت روانی برای تأیید هستند و نه در خودشان آثاری، ردپاهایی، برای تفکر. کتاب پاریس-تهران می خواهد بگوید هنر هنوز ممکن است اما این نیست که کیارستمی جان گفته اند.
|
مرتضي
يکشنبه 13 بهمن 1387 - 19:35
19 |
|
|
|
انتقاد شديد ماني حقيقي به کتاب مراد فرهادپور و مازيار اسلامي درباره سينماي عباس کيارستمي
كاش لااقل يه آدمی كه در حد مراد فرهادپور بود نقدش ميكرد . نابغه ی فلسفه و ترجمه ایران و روشنفکر رادیکال محبوب بسیاری از بزرگان را شاید فقط باید بزرگان نقد کنند نه . . ..
|
بابک
جمعه 21 اسفند 1388 - 11:45
19 |
|
|
|
با آقای مرتضی موافقم و بنظرم بهتر است مانی حقیقی کلا دور فلسفه و مترجمان را خط بکشد و وبرود دنبال همان نقشهای درجه سه در فیلمهای درجه دو!!!
|
آرش
چهارشنبه 11 فروردين 1389 - 16:21
19 |
|
|
|
این کتاب برای کسانی که مطالعاتی در زمینه های فلسفه و روانکاوی دارند به خاطر فرم دیالوگی اش بسیار روان و البته جذاب است چرا که در آن موضوع نقد پست مدرنیسم پیرامون یک موضوع ملموس و شناخته شده برای ما یعنی سینمای کیارستمی شکل گرفته و از این نظر خواندنش تجربه ی مثبتی ست . به نظر من کسانی که از خواندن این کتاب برآشفتند و تاب تحمل آن را نداشتند مخاطبانی بودند که به خواندن انواع و اقسام مجلات سینمایی موجود در بازار خو کرده بودند و منتظر یک به به و چه چه دیگر در مورد کیارستمی و افتخارات جهانی اش بودند ، چرا که معمولا طرفداران کیارستمی دلیل ارزشمندی کیارستمی را مورد توجه واقع شدن اش در غرب می دانند و از این منظر از او دفاع می کنند و نه یک نقد درونی از کارش ، و چون این کتاب دقیقاً همین موضوع یعنی مکانیسم کار جشنواره های غربی و در مجموع نگاهی که ایقدر کیارستمی برایش جذاب است را مورد نقد قرار می دهد دقیقاً موضع آن ها به چالش کشیده می شود و برای همین احساس خشم و کین توزی ای که در آن ها ایجاد شد چنان نقد های عصبی و سطح پایینی را موجب شد که در آن مذبوحانه تلاش می شد تا کل کتاب را نادیده بگیرند . دسته ی دیگر هم عده ای از سینماگرانی هستند که کیارستمی شدن کعبه ی آمالشان است و می کوشند به نوعی پا جای پای او بگذارند و از هر گونه نقادی از کیارستمی به هراس می افتند . در مجموع همه ی این ها باعث شد تا اگر هم بتوان نقدی در خور بر این کتاب نوشت و آن را به چالش کشید این امر اتفاق نیفتد . من فکر نمی کنم فرهاد پور آدمی باشد که بخواهد به " به به و چه چه " شنیدن از دنیای سرمایه داری حسادت کند و اشارات زیادی که به این حسادت از طرف فرهاد پور در نقد ها می شود ناشی از همان از کوره در رفتن کسانی ست که موضع خود را ناگهان زیر تیغ نقد جدی دیده اند . ؛
|
روزبه
يکشنبه 19 ارديبهشت 1389 - 8:10
8 |
|
|
|
نه به ناف فرهادپور نابغه و غول و... ببندید، نه حقیقی را در حدِ بزرگان ندانید... چه کلمه ی احمقانه ای را برایِ تشخیصِ درستی و نادرستیِ حرف هایِ فرهادپور و حقیقی به کار می برید: بزرگان... نقدِ مانی حقیقی جدی است... ازقضا، چون با یک مشت کیارستمی زده، فرهادپورزده و یا فرهادپورستیز روبه روییم، کار به فحاشی هایی می کشد که بی سروته اند. فقط کافی است که به نکته ای که حقیقی می گوید توجه کنیم: کیارستمی را اگر می خواهید نقد کنید در تمامیت اش نقد کنید! و سخنِ اسلامی و فرهادپور: تمامیتِ کاذبِ کیارستمی باید برانداخته شود.
|
شایان
يکشنبه 17 مرداد 1389 - 0:34
-2 |
|
|
|
من دیگه دارم به نتیجه می رسم که تو این کشور نه کسی کارهای کیارستمی را دیده و نه کتاب فرهادپور و اسلامی را درست فهمیده. ما همه داریم خودمونو پشت سر دو تا چیزی که درکشون نکردیم پنهان می کنیم و کورکورانه ازشون دفاع. هیچ کدوم از کامنتای بالا نیامد یه تحلیل درست بده. همه فقط داد و بیداد می کنین. یه سری از طرف فرهادپور، یه سری از طرف کیارستمی. من به شخصه بیشتر طرفدار دیدگاه فرهادپورم و از خلال مصاحبه های کیارستمی و دیدن کارهاش بیشتر و بیشتر دارم به این تصادفی بودن بختش پی می برم، ولی خب، دو نکته: در آمدن کتاب پاریس-تهران یک رخداد بی سابقه در کشورمان بود. حالا به فرض هم که متناقض گویی داره، باشه. نخستین کار، هیچوقت بهترین نیست، ولی موثرترینه. این نخستین تریبون یک نقد حرفه ایه. دوم، دیدگاه های مانی حقیقی هم نیاز به تفکر داره. من دوباره مجبورم کتاب را بخوانم و به این ایرادهای گرفته شده فکر کنم. خب، در این که حقیقی فلسفه نمی دونه (در اندازه های فرهادپور) شکی نیست. ولی نمیشه انتقاد را با اینجور استدلال ها پیشواز رفت. خب، اگه نظر فرهادپور ثاقب تره، پس باید بشه از کتاب در اثباتش حرفی زد (اگر خودش چیزی نگه). وگرنه، خب میشه اشتباه نویسنده را اگر انتقاد برحقه پذیرفت. ولی قدر مسلمش اینه که چه توی کتاب فرهاد پور و چه اینک حقیقی هر دو یکطرفه یا بهتر بگویم تک صدایی قاضی رفته اند. حالا که یک دیالوگ (به تعبیر حقیقی) تشکیل شده، چرا نشه از این تفاوت ها سود برد و قضیه را بازتر کرد. من که فقط تو این چند وقته از طرفدارای متاسفانه نامسلط به هر دو حیطه فحش به هم شنیدم. بعد خوندن کتاب وقت کنم، یه نقد می نویسم اینجا. امیدوارم باقی هم همین شیوه را پیش بگیرن تا آخرش به فحش های چارواداری نرسیم مثه همه بحث های دیگه.
|
میثم
پنجشنبه 11 شهريور 1389 - 14:7
-3 |
|
|
|
آقای حقیقی هیچ کدام از منطق ها و تحلیل های کتاب را نتوانسته اند رد کنند. فقط و فقط نوشته اند که این نقد بدی است و دشمنانه است و تناقض است . آقای حقیقی کمی باید بیشتر مطالعه کنند که جواب نقد را با نقد بدهند نه اتهام الکی و بدون دلیل. کاش مانی حقیقی یکی از تحلیل های کتاب را می توانستند نقد کنند. .
|
عليرضا
پنجشنبه 8 مهر 1389 - 19:59
-7 |
|
|
|
همين بي اعتنايي به انسجام نظر در تحليل جايگاه اومانيسم در سينماي کيارستمي نيز به چشم مي خورد. اينجا بحث بر سر استفاده از مضامين بوديستي در فيلم باد ما را خواهد برد است: "مساله اتفاقا همين بّعد ضد اومانيسم کيارستمي است... هيچ فيلم سازي بعد از انقلاب اسلامي نتوانسته است تصويري چنين ضد اومانيستي ارائه کند، تصويري چنين منطبق با جوهر ارزش هايي که نهادهاي رسمي ترويج و تبليغ مي کنند." (ص115-114) ولي فقط سيزده صفحه بعد، اين ..... نوعي شبه اومانيسم بدوي قرن هجدهمي که مي خواهد شکوه و جلال زندگي را در همين کنش هاي پست و پيش پا افتاده به تصوير کشد. و البته چشم انداز بهترين قالب براي بيان اين اومانيسم است." (ص128) جاي تعجب هست كه حقيقتي فرق بين اومانيته مورد نظر فرهادپور و شبه اومانيته قرن هجدهمي رو نمي دونه !!؛
|
رضا
شنبه 8 آبان 1389 - 21:37
-2 |
|
|
|
به آقایان بابک و مرتضی با سلام آقای حقیقی فارغ التحصیل کارشناسی فلسفه از دانشگاه مکگیل ، کارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه گولف و کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی از دانشگاه ترنت است.
|
شهلا منشی
چهارشنبه 29 تير 1390 - 23:11
-5 |
|
|
|
بازی مانی حقیقی در «ورود آقایان ممنوع»
اجازه هست یه چیز بی ربط به بحث بگم؟ بازی آقای حقیقی در «ورود آقایان ممنوع» معرکه بود. خیلی تأثیرگذار بود.
|
مهدی
دوشنبه 5 دي 1390 - 11:42
-1 |
|
|
|
آآآ امشب دو پک زدم
بالاخره یک کتابی درباره آقامون کیارستمی نوشته شد چه خوب چه بد / آقای حقیقی و امثالهم هم می توانند یک کتاب بنویسند و تحلیل کنند ببینیم چی در چنته دارند این بضاعت فرهاد پور و .. بود و آقامون آقای کیارستمی خواهشا اون عینک رو ی بار هم شده از چشماشون بردارن خدای ناکرده ایشون روشنفکر که هستند ی موقع روشندل نباشند
|
غ. ص
سهشنبه 7 شهريور 1391 - 8:45
0 |
|
|
|
نقد و تحلیل اعتراضی خوبی بود. ممنون
|