| |
سینمای ما - پویان عسگری: 1) یکی از چندین تاثیری که فیلمی میتواند روی مخاطبش بگذارد، این است که تماشاگر را با حالوهوای دنیایش به بیرون از سالن هدایت کند. این حالوهوا میتواند چند وجه داشته باشد. یکیاش این میشود که تماشاگر مثلا موسیقی فیلم را با سوت بزند یا اينکه مثلا دنیای بیرون را به شکل فیلمی که دیده تصور کند؛ با همان فضا، اتمسفر و قاببندیهایی که دنیای فیلم را شکل داده. این وجه، البته نکته و اتفاق مهمی است و درباره هر فیلمی صدق نمیکند. فیلمهایی به این ویژگی میرسند که خالقان باهوش و عاشقی داشته باشند. باهوش نسبت به کاری که میخواهند انجام دهند و عاشق در برابر مدیومی که میخواهند، هوش خود را صرف آن کنند. با این مقدمه، میخواهم درباره «عیار 14» صحبت کنم. چهارمین و آخرین فیلم پرویز شهبازی که دیروز در سالن مطبوعات به نمایش در آمد و واکنشهای متناقضی را برانگیخت. فیلم شهبازی نه تنها یک فیلم خیلی خوب، بلکه اثری مهم در شرایط این روزهای سینمای ایران است. «عیار 14» طلای 14 عیار این روزهای سینمای ایران است.
2) «عیار14» فرم چیده شدهای دارد. با وانتی که نعش شخصیت اصلی یعنی فرید (محمدرضا فروتن) را حمل میکند، آغاز میشود و با وانتی دیگر که قرار است منصور (کامبیز دیرباز) را به سمت دخترش ببرد به پایان میرسد. همه چیز در بین این دو وانت و در کشاکشی که بین فرید و منصور حکمفرماست، اتفاق میافتد. منصور که غریبهای ساکت، مرموز و با یک عینک آفتابی به چشم است، وارد دنیای فیلم میشود تا به گونهای که فیلم به ما میگوید حساب پنج سال پیشش را با فرید صاف کند و انتقام کار او را ازش بگیرد. همه اتفاقات براساس قراردادی که فیلم پیش روی ما میگذارد، بنا شده و فیلم به داستان موش و گربهای شبیه میشود که گربهاش به دنبال موش است و موش، فراری از دست او. شهبازی هم (که این فیلم نشان میدهد موفقیت «نفس عمیق» بیدلیل نبوده) بیشتر، تماشاگر را با فرید همراه میکند و قسمت اعظم داستان را از نقطه نظر او پیش میبرد. با این استراتژی، بیننده متوجه انگیزه و هدف اصلی شخصیت کم حرف نمیشود و با فریدی پیش میرود که تصورش از بازگشت منصور، انتقامگیری شخصی اوست. در این مسیر، فیلم هر چه پیش میرود، فرید در چاله چولههای بیشتری میافتد و منصور در حاشیه به انتقامگیری شبیه میشود که مشغول استراحت است. در دقایق پایانی فیلم است که کارگردان تغییر کوچکی به عنوان رودست، در استراتژی خود به وجود میآورد و کل قضاوت تماشاگرش را به هم میریزد. ایده اصلی فیلم که تا اینجا بازی موش و گربهای بوده جای خود را به یک «سوءتفاهم» بزرگ میدهد؛ «سوءتفاهمی» که با اصرار و تاکید فیلمساز بر کاراکتر فرید( به عنوان عنصر پیش برنده درام)، گریبانگیر بیننده فیلم هم شده و گفتههای پایانی منصور مبنی بر اينکه به شهر آمده تا دخترش را پیدا کند، هم دنیای فیلم را وارد حالوهوای تازهای میکند و هم پرده از اسرار بر میدارد. در این شکل تازه، تکلیف انتقامگیر کم حرف و موش فراری به درستی روشن میشود؛ انتقامگیر به دنبال دخترش است و فرید به شخصیت آزمند و طماعی شبیه میشود که پول، طلا، مینا (میناساداتی) و جانش را یکجا با هم میخواهد. داستان وسترن فیلم شبیه حکایتی بازیگوش از فیلمهای پست مدرن (مثلا فارگو(برادران کوئن)، هم به خاطر برف مشترک در دو فیلم و هم به خاطر تصویری که هر دو فیلم از آدمهایش (ارائهمیدهد) میشود که میخواهد تا لحظه آخر تماشاگرش را سرگرم کند و از او واکنش بگیرد.
3) «عیار14» فیلم سلیقه و استیل است. سلیقه سازنده فیلم به شکلی عالی خود را درون دنیای فیلم نشان میدهد و شکل و استیلی را برای فیلم به وجود میآورد که در سینمای این سالها بیسابقه است. از انتخاب زوایای دوربین گرفته تا اندازه قاب، از مدل سرد و با تپق حرف زدن آدمها گرفته تا نوع کنترل شدهای که نقشهایشان را بازی میکنند، از کارکرد صدای خارج از کادر گرفته تا صداهای بولدوزر و وسایل دیگر که قرار است حاشیه صوتی فیلم را پر کنند و جایگزین موسیقی شوند، از تیتراژ ساکت و بدون کلام ابتدای فیلم گرفته تا کارکرد معنایی/حسی«آداجوی آلبینونی» در تیتراژ پایانی که رایت آن به شکل قانونی خریداری شده، از بازیهای عالی و درخشان محمدرضا فروتن و کامبیز دیرباز گرفته تا بازیهای خیلی خوب مینا ساداتی و بهرنگ علوی تازهکار و در نهایت از بازیگوشی فلاش بکهای فیلم که تماشاگر را به عمد به اشتباه میاندازد گرفته تا دو فیدی که اول و آخر فیلم به شکل قرینه میآید، همه و همه فیلمی را پدید آوردهاند که نام «عیار14 » را دارد و از با استیلترین فیلمهای سینمای ایران در دهه هشتاد شمسی است؛ شاید بااستیلترین فیلم این دهه.
4) «نفس عمیق» در سال 1381 «عیار14» در سال 1387. برای طرفداران «نفس عمیق» شش سال گذشت تا ساخته جدید پرویز شهبازی را ببینند. ولی اگر حقیقتش را بخواهید، به عنوان یکی از دوستداران «نفس عمیق» میگویم که ارزشش را داشت. ارزش داشت که شش سال صبر کنیم و به تماشای فیلمی بنشینیم که نام «عیار14» را دارد. پرویز شهبازی با فاصله بسیار، بهترین، خلاقترین و کارگردانترین فیلمساز دهه هشتاد سینمای ایران است. این یگانه حقیقتی است که زمان آن را ثابت و تائید خواهد کرد.
روزنامه فرهنگ آشتی
|