دانلود

حالا نقد مفصل امیر قادری برای فیلم محبوب‌اش: «درباره الی...» : «درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده... :: سينمای ما ::

   






حالا نقد مفصل امیر قادری برای فیلم محبوب‌اش: «درباره الی...»
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

سینمای ما - امیر قادری:

«...همان لحظه سخت انتخاب که برای هر آدمی شکل می‌گیرد. هر انتخابی یک جنبه اخلاقی دارد و فقط درجه ان است که فرق می‌کند. برخی نسبت به آن حساس‌اند و بعضی دیگر نه. می‌خواستم نشان بدهم که باید نسبت به جنبه‌های اخلاقی انتخاب‌های خودمان حساسیت و دقت بیش‌تری داشته باشیم...»
از حرف‌های پارک چان ووک درباره فیلم آخرش

زمان جشنواره و در اولین یادداشت‌ها برای فیلم درباره الی... نوشتم که نباید این فیلم تازه اصغر فرهادی را در چارچوب‌ها و با استانداردهای سینمای ایران سنجید. این فیلم، محصول 2009 سینمای جهان است و بی هیچ تخفیف و مراعاتی، در حد و مرزهای بهترین فیلم‌های سال این سینما. حالا و بعد از چند بار دیدن فیلم و گذشتن چند ماه از اولین دیدارش، نظرم فرق کرده است. درباره الی... نه فقط یکی از بهترین فیلم‌های 2009 که یکی از مهم‌ترین نشانه‌ها و پدیده‌های کشور ایران در سال‌های اخیر است... و البته نه فقط در حوزه هنر و فیلم و سینما. که این یک اتفاق مهم اجتماعی است. از جمله آثار هنری بزرگی که آمدن روزگاری نو را؛ نوید می‌دهند، خبر می‌دهند، هشدار می‌دهند؛ هر چه می‌خواهید، اسم‌اش را بگذارید. هر جور می‌خواهید فکر کنید... حالا باید ادعایم را ثابت کنم دیگر. باید درباره دلایل اهمیت‌اش بنویسم. پس:


درباره الی... از مهم‌ترین پدیده‌های اجتماعی و هنری این سال‌هاست چون:
 این نه فیلمی درباره طبقه متوسط ایرانی، که به شکل جزء مابانه و ریزبینانه‌ای، فیلمی است درباره طبقه متوسطی که ویژه و خاص این روزها و این سال‌هاست. آدم‌های این طبقه حتی با هم طبقه‌های پنج سال پیش‌شان هم کلی فرق می‌کنند. هنوز به انتهای مسیر نرسیده‌اند و در مسیره «شدن‌اند». این طبقه متوسطی است که حضور و وجودش در تاریخ این مملکت سابقه نداشته است. طبقه‌ای که برای اولین بار در مسیر تاریخی سرزمین ما، میدان و حوزه وسیع‌تری برای «انتخاب» دارد و هزینه این «آزادی» افزون‌‌تر برای او، این است که باید بیش از همیشه، «مسئولیت» این انتخاب را به دوش بکشد. انسان آزادی که انتخاب‌اش را در شرایط بسیار پیچیده‌تری به لحاظ اجتماعی و اخلاقی و حتی ارزش‌های فردی انجام می‌دهد. به طفلی می‌ماند که در جهانی با ارزش‌های گوناگون و پیچیده رها شده است و در اولین گام‌ها، صاحب زنگ هشداری شده است، صاحب آینه‌ای، صاحب فیلمی، به اسم «درباره الی...». حالا این نسل و طبقه هم، بعد از «نفس عمیق» و «سنتوری»، به شکل روشن‌تر و واضح‌تری نسبت به همیشه، اثر هنری خاص خودش را خلق کرده است. فرهادی آدم‌های فیلم‌اش را عریان در برابر خودشان و نتیجه عمل‌شان قرار می‌دهد و ارزش‌ها و الگوهای معمول فیلم‌های اجتماعی و شهری این سال‌ها، به این ترتیب کارکردهای وارونه‌ای می‌یابند. آخر، این بار الگوی داستانی پالایش‌گرانه سفر، نتیجه‌ای معکوس دارد و از سوی دیگر تمام این پیچیدگی‌های اخلاقی و انتخاب‌ها و مسئولیت‌ها، در جایی رخ می‌دهند دور از شهر. نمی‌شود تمام بار مسئولیت و ارتکاب گناه را به دوش نهادهای سیاسی و قضایی و اجتماعی و مردمی انداخت. و حتی نمی‌شود در دهلیزهای تو در تو و سایه برج‌های غول‌آسای متروپلیس تهران پنهان‌شان کرد. دیگر نه «شهر زیبا»یی در کار است و نه آئین‌های اسطوره‌ای – مذهبی فیلم «رقص در غبار» و نه مراسم جمعی «چهار شنبه سوری». به دریا نگاه می‌کنی و عکس خودت را در آن می‌بینی و با نتیجه انتخاب‌ات رو به رو می‌شوی و هزینه‌اش را در درون‌ات می‌پردازی. اواخر فیلم، نامزد ترانه که از راه می‌رسد، در جواب آدم‌هایی که انتخاب‌شان را کرده‌اند و حالا قرار است هزینه‌اش را بپردازند، اما جزا و خشونت و تحقیق یک نیروی خارجی را به قاضی سخت‌گیر درون‌شان ترجیح داده‌اند، می‌گوید: «من به پلیس چی کار دارم، می‌خوام سپیده رو ببینم.»


درباره الی... از مهم‌ترین پدیده‌های اجتماعی و هنری این سال‌هاست چون:
قهرمانی مثل سپیده خلق کرده است. وقتی از «آزادی انتخاب» حرف می‌زنیم و مسئولیتی که تولید می‌کند و هزینه‌ای که دارد، بیش و پیش از همه چیز باید از «حق»‌ای صحبت کنیم که به فرد فرصت چنین انتخابی می‌دهد.از این منظر، سپیده قهرمان فیلم ماست. «درباره الی...» بیش از آن که درباره شخصیت الی (ترانه علیدوستی) باشد، درباره سپیده (گل‌شیفته فراهانی) است. الی بهانه سپیده است. اصلا مخلوق ذهنی اوست. وسیله‌ای برای ابراز وجود تا حق انتخاب‌اش را به رخ بکشد. سپیده، برنامه مسافرت را جور کرده، درباره ویلای اجاره‌ای دروغ گفته تا این سفر جمعی به هم نخورد، بعدش الی را وارد جمع کرده، احمد (شهاب حسینی) را خبر کرده، تا با وجود مخالفت‌های همیشگی شوهرش امیر (مانی حقیقی)، فرصت و امکان یک زندگی تازه را به الی ببخشد. الی که از عشق فراوان نامزد سابق‌اش علیرضا خسته شده، به تنگ آمده، و حالا سپیده می‌خواهد کاری کند تا الی از این گرداب عشق، بیرون بیاید و انتخاب خودش را داشته باشد. گذر از دوران تسلط نیروهای عاشقانه به روزگار آزادی‌های فردی. انتخابی که شاید آرزوی خود سپیده بود و حالا که به هر دلیلی از کف‌اش رفته، به الی هدیه‌اش می‌کند و پایش می‌ایستد. این جاست که به نظرم می‌رسد، الی نه لایق عشق احمد است و نه حتی ارزش‌اش را دارد تا نظر ما را به عنوان شخصیت مرکزی داستان (که بیش‌ترین سهم را از نام فیلم دارد) به سوی خودش جلب کند. الی، کاتالیزور داستان است برای شناخت بیشتر و بهتر شخصیت سپیده. او مخلوق سپیده است، حق سپیده برای مبارزه و خلق یک دنیای نو. بهانه‌ای تا سپیده بتواند قوانین خودش را بسازد و از زیر سایه امیر و باقی شخصیت‌های داستان، خلاص شود. به این ترتیب سپیده، «انتخاب»‌اش را صریح و واضح انجام می‌دهد و مسئولیت‌اش را می‌پذیرد. خوشنامی و بدنامی‌اش را. ثواب و گناه‌اش را. درست به همین دلیل است که عاشق سنتی (که نه قرار است ردش کنیم و نه کنارش بگذاریم) در انتهای فیلم، طرف حساب‌اش را در ماجرای از دست رفتن الی می‌شناسد: «می‌خوام با اون خانمی صحبت کنم که الی رو دعوت‌ کرده این جا.» قطب‌های مخالف داستان، این جا به هم می‌رسند. باقی کاراکترها ناظرند. سپیده اگر نبود، علیرضا و الی، می‌توانستند داستان دیگری داشته باشند. راویان و قهرمانان یک قصه عاشقانه کهن. از خسرو و شیرین بگیر تا تریستان و ایزولد مثلا. که تولدشان و سرنوشت‌شان عشق با تعریفی است که اختیار را از انسان می‌گیرد؛ نه این که مسیرهای تازه‌ای برای انتخاب و اختیار در برابر او قرار دهد. سپیده اما الی را بالغ می‌خواهد. آورده‌اش کنار دریا تا با درون خودش و با انتخاب‌های تازه‌ای رو به رو شود. پس «درباره الی...» به نظرم بیش از آن که فیلمی باشد درباره ریا (که آن هم هست و بعدا درباره‌اش صحبت می‌کنیم) فیلمی است درباره گرفتن حق در این مسیر و به این شکل، که به انتخاب پرهزینه‌ای منجر می‌شود. اگر روزی روزگاری، قهرمان این ملت، «قیصر» بود که تلاش می‌کرد تا حق‌اش را در مسیر رسیدن به همان فضای عاشقانه، از نوع علیرضا بگیرد، حالا دوران جدید، قهرمان خودش را دارد. سپیده‌ای که حق‌اش را می‌خواهد تا عوض قرار گرفتن در حریم گرم و مومنانه عشق، خودش را به جهان انتخاب‌های گوناگون پرتاب کند و مسئولیت‌ و هزینه تنهایی و سرگردانی‌اش را بپذیرد. این طوری فیلم محبوب علیرضا، همان «قیصر» به نظر می‌رسد و فیلم محبوب سپیده، «درباره الی...». و بیچاره و سرگردان مایی که هر دو فیلم را دوست داریم و هر دو جهان را. و مانده‌ایم که چطور می‌شود گرما و خشونت آن عشق را، با آزادی و تنهایی و بی‌پناهی این انتخاب پیوند زد. سپیده، قیصر روزگار ماست، نه در کشتارگاه خونین، که در شمال باصفا و سرسبز. این یکی برای زندگی مبارزه می‌کند و نه برای مرگ، اما خشونت درون او چیزی کم از خشونت بیرونی قهرمان چهل سال پیش این مملکت ندارد. سپیده آخر قصه، هر چند که کم کم، و به تاوان این انتخاب، از دنیای پرشور میزانسن‌های جمعی اوایل فیلم خارج می‌شود، و همراهان‌اش کنارش می‌گذارند تا تنهای تنها با هجوم جهان عاشقانه خالص و گرم و خشن علیرضا رو به رو شود؛ اما در عوض در میان قاب‌های گوناگون فیلم، که آدم‌های مختلف داستان، از در و دیوارش بالا می‌روند، کم کم صاحب تشخص و فردیتی می‌شود. پس در نماهای آخر فیلم، پشت میز آن اتاق خلوت، تنها می‌ماند و به آدم‌هایی نگاه‌ می‌کند که ماشین‌شان، خرشان، در گل گیر کرده، و دل‌شان به این خوش است که به کمک همدیگر دارند بیرون‌اش می‌آورند تا چند دقیقه دیگر، چند روز دیگر، چند سال دیگر، دوباره در گل گیر کند.

درباره الی... از مهم‌ترین پدیده‌های اجتماعی و هنری این سال‌هاست چون:
تعریف بسیار بسیار پیچیده‌ای از مفهوم صداقت و ریا با تماشاگرش در میان می‌گذارد. ظرافت و دقت دروغ سنج اصغر فرهادی، نسبت به دو فیلمنامه تحسین شده اخیرش یعنی چهارشنبه سوری و دایره زنگی، معلوم نیست چه جوری، ولی ظرف این چند ماه خیلی خیلی بالاتر رفته است. یعنی اصلا قابل مقایسه نیست. قرار نیست با تعریف دم دستی دایره زنگی از مردمی که در خانه‌های‌شان تپیده‌اند و دروغ بار هم می‌کنند و با خودشان و جامعه‌شان رو راست نیستند، سر کنیم و همچنین شعله‌‌های آتش ناشی از عقده‌های مردمی که شهر را در شب چهارشنبه سوری پر کرده‌اند. حتی با کنکاش نه چندان ظریف فرهادی در شهر زیبا با مفهوم «حق فردی» که با حقوق دیگر انسان‌ها به تعارض می‌رسد هم فاصله داریم. درباره الی... همه این حرف‌ها را در چارچوب بسیار ظریف‌تری مطرح می‌کند. این یک اثر هنری است که در آن، راست‌گوها دروغ‌گو هستند و دروغ‌گوها راست‌گو. چون نظام ارزشی پیچیده‌ای را مطرح می‌کند که بر پایه وظیفه انسان برای خود بودن استوار است. فرهادی این بار استانداردهای صداقت را چنان در سطح بالایی مطرح می‌کند که جز سپیده ظاهرا دروغ‌گو و پنهان‌کار، کس دیگری در چارچوب آن نمی‌گنجد. خالق این اثر، چنان مرزهای سختگیرانه‌ای می‌کشد و گناه خود نبودن را به گونه‌ای از شرک پیوند می‌دهد، که به نظرم اغلب ما مردمان ظاهرا راستگو، که در سکانس آخر فیلم، الی را انکار کردیم، در میان این مشرکان قرار می‌گیریم. این جهانی است که در آن، عبور مورچه‌ای بر سنگی سیاه، به دقت رصد می‌شود. پس وقتی باقی آدم‌های داستان، در انتها، اتفاقا به راستی، وجود الی را انکار می‌کنند، خیلی زود در برابر سپیده‌ای قرار می‌گیرند که برای چند روز هم که شده، تلاش‌اش را کرد تا شرایطی برای خودش و الی فراهم کند تا اندکی به آن چه خود می‌خواهند نزدیک شود. جای خالی چنین درکی از مفهوم صداقت در برابر ریا، در گفتمان این سال‌های ما خالی بوده است. پس در این مسیر پیچیده، دروغ‌های سپیده و مخلوق‌اش الی را برای رسیدن به حق‌شان و خودشان، می‌بخشیم و راست‌های بقیه را نه. و پیش از این گفتم که نظام ارزشی «درباره الی...»، ستاندن حق و آزادی انتخاب را بیش از این راست و دروغ‌های ظاهری می‌شناسد و می‌پسندد. آخر فیلم که سپیده مجبور می‌شود راست دروغین‌اش را بگوید،تصویر قطع می‌شود به شوهرش امیر، که شاید بیش از هر کس دیگر، نابودی الی را لازم داشت تا مطمئن شود سپیده با او خواهد ماند. که شکست‌اش را در مسیر هر جور تعیین مسیر و رسیدن به انتخاب شخصی را باور خواهد کرد. یکی هم که در جمع مسافران فیلم حاضر است تا مسئولیت انتخاب‌اش را به دوش بکشد و هزینه‌اش را بپردازد، بقیه نمی‌گذارند.

درباره الی... از مهم‌ترین پدیده‌های اجتماعی و هنری این سال‌هاست چون:

چنین فیلمی که درباره آزادی فرد و حق انتخاب اوست، چطور می‌تواند تبدیل به اثر هنری بشود، از نوع تمامیت‌خواهی که راه را بر هر گونه مکاشفه و قضاوت تماشاگرش ببندد؟ این جا خالق اثر، روی مرز باریک میان ابهام و اطمینان، طرح معما و گره‌گشایی حرکت می‌کند، طوری که نه داستان برای تماشاگر از دست می‌رود و نه ذهن او اسیر نظام داستانی سفت و محکم و خلل ناپذیر فیلمساز می‌شود. فرهادی میزان ابهامات فیلم را کنترل می‌کند و در عین به مخاطب اجازه می‌دهد تا در مسیر شکل گرفتن داستان مشارکت کند. اگر به نظرم می‌رسد که فضای تماتیک واقعا روشنفکرانه درباره الی... (که محافظه کار نمی‌شود و ذره‌ای از تناقض‌های ذاتی قصه‌اش کوتاه نمی‌آید)، بسیار با ابتذال و ساده‌انگاری‌های پوشیده و پنهان در پناه یک جور گنده نمایی روشنفکرنمایانه آثار ظاهرا هنری سینمای ما تفاوت دارد، همان طور هم فکر می‌کنم که ساختار چند لایه و بازیگوش و پر سوراخ و سنبه داستان، حاصل کار نویسنده‌ای است که تکنیک نوشتن یک مثلا ملودرام کلاسیک را داشته، اما با آگاهی و دانایی، از شاخ و برگ آن کاسته و حذفیات داستان را بر پایه یک نظام روشمند و دقیق انجام داده است، تا مخاطب در مسیر مهندسی شده مورد نظر نویسنده، آزادی داشته باشد و از حد تاثیر خارج نشود. این فرق می‌کند با کمبودهای داستانی و ضعف‌های شخصیت‌پردازی که در مملکت ما با اصطلاحاتی مثل «پایان باز» و «امکان مشارکت مخاطب با اثر هنری»، توجیه می‌شود. از این گذشته راست‌اش توقع چنین واقع‌نمایی را این روزها حتی از محصولات درجه یک بین‌المللی هم نداشتم. کمتر صحنه‌ای در فیلم وجود دارد که تماشاگر را از پی‌گیری ماجرا منفک کند، و فیلمساز تمام تلاش‌اش را برای حضور نامحسوس خود و گروه‌اش به خرج داده است. اگر فیلمساز بودم، اولین آرزویم شاید این بود که تا جایی که می‌شود، جای کات در فیلم‌ام کمتر مشخص باشد. در درباره الی... این اتفاق افتاده، در شرایطی که کمترین نمای بلند را در فیلم داریم. شاید از جمله به این دلیل که تعداد قابل توجهی از پلان‌های فیلم به همدیگر مچ کات می‌شوند. آن‌هم از طرق خاصی مثل دنبال کردن عنصری در پس زمینه، یا جهت نگاه آدم‌های حاضر در کادر.
این جا دیگر نمی‌شود شخصیت‌پردازی هنگام نوشتن فیلمنامه را از بازیگری که آن را ایفا می‌کنند جدا کرد. کامل‌ترین و موثرترین نوع شخصیت‌پردازی، جوری که از روی کاغذ و متن فیلمنامه شروع می‌شود و در مسیر رسیدن به بازیگر و تماس با فضای روزهای فیلمبرداری ادامه پیدا می‌کند و کار خلق شخصیت‌ها حتی به مرحله تدوین هم می‌کشد. مثال دم دستی که الان توی ذهن‌ام هست، می‌تواند زودیاک دیوید فینچر باشد که موقع تماشای آن فیلم هم هر کاری می‌کردم نمی‌توانستم مرحله شخصیت‌پردازی روی کاغذ و مرحله اجرای بازیگر را از هم جدا کنم. مارک روفالو، رابرت داونی جونیور و جیک گیلنهال آن فیلم هم، مثل مانی حقیقی و گل‌شیفته فراهانی و پیمان معادی و صابر ابر و رعنا آزادی‌ور و ترانه علیدوستی و احمد مهران‌فر و مریلا زارعی «درباره الی...» شخصیت‌ها را به جزیی از زندگی خودشان تبدیل کردند. یعنی مثلا نمی‌فهمیدیم که وقتی مارک روفالو دست‌‌اش را این طوری حرکت می‌دهد، به خاطر روفالو بودن‌اش است، یا نقشی که بازی می‌کند. و این بیش از هر چیز در شکل و نحوه و آهنگ و ریتم بیان دیالوگ‌ها خودش را نشان می‌دهد. فیلمبرداری حسین جعفریان و تدوین هایده صفی‌یاری هم به سالم ماندن این زندگی جلوی دوربین کمک می‌کنند و با انتخاب‌های‌شان، باعث می‌شوند که این واقع‌نمایی، موثرتر واقع شود. این طوری است که درباره الی... خارج از همه کارکردهای تماتیک و فرمی‌اش، به تصویر آینه‌واری از جهان اطراف‌اش تبدیل شده. آیندگان می‌توانند این فیلم را ببینند و بدانند که ما چه جوری مسافرت می‌رفتیم. با چه آهنگی حرف می‌زدیم. چه غذایی می‌خوردیم. چه لباسی می‌پوشیدیم. کجا جمله‌های‌مان را خلاصه می‌گفتیم. کدام کلمه‌ها را می‌کشیدیم. اتفاقی که مثلا در دهه 1350 با گوزن‌ها افتاده و 1360 با هامون و اجاره‌نشین‌ها و دهه 1370 احتمالا با آژانس شیشه‌ای. به همین ترتیب فرهادی و گروه‌اش، از مرحله نوشتن داستان بگیر تا ختم امور فنی فیلم، تا جایی که توانسته‌اند از شاخ و برگ‌ها و اضافه‌ها زده‌اند، اما خیلی خوب به آن «کم» جذاب و لازمی که باقی مانده، چسبیده‌ و رس‌اش را کشیده‌اند. درباره الی... به شکل شگفت‌انگیزی هم در جزء، جواب می‌دهد و کار می‌کند و هم در کل. پر از جزئیاتی که ظاهرا بداهه، خلق شده‌اند، اما جور دیگری نمی‌شود به کل اثر، در آن لحظه فکر کرد. به تدوین لحظه ورود الی به جمع (وقتی با احمد دوری زده‌اند و برگشته‌اند) توجه کنید و نمای نقطه نظر علیرضا هنگام ورودش به محوطه خانه ساحلی، و همچنین وقتی که دوربین، موقع آخرین نصیحت‌های امیر به سپیده (که آخرین دلایل‌اش را می‌آورد تا سپیده را به دروغ گفتن راضی کند) روی صورت سپیده می‌ماند و به سمت امیر برنمی‌گردد.
از همه این‌ها می‌خواهم به این نکته برسم که اصغر فرهادی، انگار یک اتاق نمایش در ذهن‌اش دارد که در آن کل فیلم‌اش را دیده است. همگنی تمام عناصر فیلم از این جا می‌آید. درباره الی... حاصل یک جور فوران خلاقیت است که پیش از هر چیز در ذهن فیلمساز اتفاق افتاده و بعد مسیرش را پیدا کرده است.

درباره الی... از مهم‌ترین پدیده‌های اجتماعی و هنری این سال‌هاست چون:
به تمام این دلایل، این فیلمی است که آغازگر موج نوی سینمای ایران در جشنواره‌‌های گوناگون شده است. مهم جایزه جشنواره برلین و ترایبکا نیست. این فیلمی است متعلق به دورانی جدید، از آدم‌ها و طبقه‌ جدید، با معضلات و مشکلات تازه، که فیلم و فیلمسازش را خلق کرده است. وقتی در یادداشت شب تماشای فیلم در جشنواره فیلم فجر، به شباهت خط داستانی‌ درباره الی...، با ماجرای میکل‌آنجلو آنتونیونی اشاره کردم (اتفاقی که در ذهن هر کدام از تماشاگرهای فیلم فرهادی، که فیلم آنتونیونی را هم دیده باشند، می‌افتد) هیچ فکر نمی‌کردم که این شباهت، بعدها از سوی تماشاگران و منتقدان دیگری که همین نکته به ذهن‌شان رسیده، به عنوان یک نکته منفی مطرح شود. بس که درباره الی...، مسیر متفاوتی را، چه در الگوی روایتی و خصلت‌های فرمی، نسبت به ماجرا دنبال می‌کند. شب اولی که ماجرای شباهت میان این دو فیلم را مطرح کردم اما منظورم شباهت‌های دیگری بود که حالا فیلم اصغر فرهادی هم می‌تواند مثل ماجرای آنتونیونی، آغازگر موج مدرن سینمای ایران در سطح جهانی باشد. و حوزه‌های تازه‌ای در صنعت سینمای ما بگشاید، که تا پیش از این، کسی انتظارش را نداشت و لزومش را حس نمی‌کرد. این‌ها اتفاقاتی است که برای سینمای ایتالیا پس از نمایش ماجرایی افتاد که در ایتالیای پانزده سال پس از جنگ ساخته شده بود، و حالا این یکی بیست سال پس از جنگ تحمیلی، خلق شده است. این فیلمی است که حضورش بر پرده سالن‌های سینما در خیابان‌هایی که این روزها چنین ماجراهایی را تجربه می‌کردند، اصلا اتفاقی نبود. این فیلمی است که بیش از هر محصول دیگر این سال‌ها، شانس حضور در میان پنج نامزد بهترین فیلم خارجی سال در مراسم اسکار را دارد. می‌شود عوض تصمیم‌گیری‌ در مهلت نهایی و اعلام نام نماینده ایران در آخرین لحظه، از همین حالا برای این حضور برنامه‌ریزی کرد تا این فرصت برای سینمای ما از دست نرود.

حرف‌های پارک چان ووک، سازنده فیلم محبوب ما همکلاسی قدیمی که اول این نوشته نقل کردم، البته فقط آغاز ماجراست. رسیده‌ایم به جایی که بفهمیم مفهوم اخلاق و انتخاب اخلاقی، بسیار پیچیده‌تر از آنی است که بخواهیم همین جا ختم‌اش کنیم. نتیجه پافشاری و مبارزه قهرمان داستان ما، سپیده، اما فقط تنهایی آخرش نیست. (این طوری، به فکرم می‌رسد که ماجرای آنتونیونی می‌تواند قسمت بعدی درباره الی... باشد که با رابطه ماساری و فرزتی عوض فراهانی و حقیقی، آغاز می‌شود.) اگر سپیده نبود، الی – حالا چه مرده یا زنده – فرصت آن چند دقیقه بادبادک هوا کردن را پیدا نمی‌کرد. در شرایطی که معلوم بود کسی بالای سرش نیست و آن بادبادک را محض دل خودش و کودکی که آن حوالی بازی می‌کند، به آسمان فرستاده است. این که بعدش چه شد، نتیجه‌اش چه بود، چه هزینه‌ای برای همان یک لحظه شور و شعف ناشی از خود بودن پرداخت، بحث دیگری است. دل‌ام بیش‌تر از این سوخت که سپیده، موقع بادبادک هوا کردن، رفته بود خرید و نبود که حاصل کارش را تماشا کند. که برای لحظه‌ای هم که شده، «خود» الی را ببیند.


منبع : ماهنامه فیلم

به روز شده در : پنجشنبه 29 مرداد 1388 - 18:6

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

نظرات


جمعه 30 مرداد 1388 - 15:35
23
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

inke hamune ketu mahname filme.amir khan ie naghdam ru postchi benevis

baran
جمعه 30 مرداد 1388 - 16:46
-2
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

boro baba har ki nadone engar har che to begi khodast

to ham behtarin montagedio

asgar farhadiam behtarin kargardane

darbare eliam behtarin filme

va...................


جمعه 30 مرداد 1388 - 17:14
6
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

به داشتن یکچنین کارگردانی در کشورم افتخار می کنم،

و همین طور به داشتن چنین منتقدی.

کورش
جمعه 30 مرداد 1388 - 17:33
-5
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

جناب آقای قادری عزیز

با احترام فراوان به نوشته های شما و سایر علاقه مندان "درباره الی"

و با احترام به تمامی ارزش های هنری و بیانی این فیلم که پیش از این بارها بدان ها اشاره کرده ام ...

باید عرض کنم که به دور از هرگونه غرض ورزی در شرایطی که فیلم هایی نظیر "اخراجی ها" اینقدر فروش می کنند و فیلم های دیگر ی چون "چارچنگولی" و غیره رونق بازار سینمای ایران شده اند فکر می کنم هرچند فیلم های انگشت شماری نظیر "درباره الی" در جبهه مقابل این قبیل آثار کم ارزش قرار دارند اما یا شاید هم به همین دلیل در بیان ارزش های "درباره الی" اندکی مبالغه و بزرگنمایی شده است !

ببینید فکر می کنم قرار نیست برای مقابله با همه گیر شدن و فروش غیر قابل تصور فیلم هایی نظیر "اخراجی ها" که اینجانب به سختی می توانم نام فیلم بر آن ها بگذارم جبهه مقابل یا باصطلاح روشنفکری سینمای ایران اینقدر بی محابا و مبالغه آمیز همه ارزش های داشته و نداشته را اینطور به یک فیلم نسبت بدهد !

به نظر من "درباره الی" در بیان سرگشتگی و دورویی و ظاهر فریبی و عدم صداقت عده ای افراد که ظاهرا" ایرانی هستند ( چون به زبان فارسی صحبت می کنند ! و چهره آن ها برای مخاطب ایرانی آشناست ) بسیار خوب و تاثیرگذار عمل کرده و بیننده را به خوبی با خود همراه می سازد .

اما چه دلایلی وجود دارد که ما این افراد بی پیشینه و فاقد هویت را نماینده یا حتی عده ای از افراد طبقه متوسط ایران بدانیم ؟؟

ممکن است بسیاری از افراد این طبقه دارای چنین عدم صداقت و نادانی هایی باشند اما آیا اثری از آن دسته افرا با مطالعه و عمیق و اندیشمندی هم که هرچند در اقلیت در میان طبقه متوسط وجود دارند در میان این دسته افراد الکی خوش و سر به هوا و اعصاب خورد کن یافت می شود ؟؟

به عبارت دیگر آیا افراد حاضر در فیلم های اخیر اصغر فرهادی از جمله همین "درباره الی" نماینده و انعکاس گر همه افراد و انگیزه های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی طبقه متوسط هستند ؟؟؟

به فرض اگر بنده و جنابعالی هم خودمان را جزئی از همین طبقه اجتماعی بدانیم آیا حاضریم اینگونه بازنمایی مجعول از طبقه متوسط را در ابن فیلم پذیرا باشیم ؟؟؟

شاید اصغر فرهادی و دیگران خیلی راحت بگویند که فیلمشان هرگز چنین ادعایی ندارد و افراد فیلمش نماینده این طبقه نیستند ! اما این جواب چیزی جز رفع مسوولیت و فرار کردن از صورت مساله نیست ضمن اینکه در تمامی گفته ها و نوشته ها درباره این فیلم بارها و بارها چنین ادعایی مطرح شده است !

اما مشکل اصلی من با چنین ادعایی در ترسیم طبقه متوسط اینست که در هیچ کجای فیلم هیچ فرد یا افرادی وجود ندارند که به واقع از انگیزه ها و گرایش ها و افکار واقعی و جدی این طبقه برخوردار باشند ! افکاری نظیر آزادیخواهی و گرایش به دموکراسی و مطالعه و اندیشیدن به مسایل مهم تر بشری !

بلکه همه افراد حاضر در "درباره الی" و فیلم های قبلی افرادی الکی خوش و سر به هوا و بی مسوولیت هستند که هیچ دغدغه ای مهمتر از بزن و برقص و مسخره بازی و جفتک چارگوش انداختن ندارند !!!

آیا شما بعنوان عضوی از طبقه متوسط چنین تصویری را از افراد طبقه متوسط اجتماع می پذیرید ؟؟

این در حالیست که احساس می کنم که "درباره الی" در ترسیم شناسنامه و پیشینه و انگیزه های اجتماعی و انسانی شخصیت هایش بسیار بسیار ضعیف عمل کرده بطوریکه به سختی می توان نام شخصیت ( کاراکتر ) را روی افراد حاضر در فیلم گذاشت که دارای تمایزها و عمق مشخص و قابل توجه از یکدیگر باشند !

( کاراکتر به معنای شخصیتی که دارای عمق و جهان بینی باشد و ضمن علاقه مند ساختن تماشاچی به سرنوشت تک تک افراد در پایان فیلم دچار تحول عمیق شود )

بلکه ما همه افراد حاضر در "درباره الی" را بصورت مشتی افراد الکی خوش و سر به هوا و بی مسسولیت می بینیم که گویی در فضایی به کلی دور از شرایط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشورشان بسر می برند و هیچ دغدغه و اندیشه مهم دیگری هم جز تفریح و خوشگذرانی در این دنیا ندارند !!

به نظر شما آیا این همه آن دغدغه های طبقه متوسط است ؟؟؟

در مورد ساختار "درباره الی" هم همچنان اعتقاد دارم با محدودیت زمان و مکان و دیالوگ های سرنوشت ساز و مکرر و بیش از اندازه بازیگران آن که همگی در یک محیط محدود دور می زنند این اثر را بیش از هرچیز به یک اثر "تئاتری" تبدیل کرده که جذابیت های دیداری و تصویر پردازانه سینمایی در آن به حداقل می رسد !

البته این خصیصه محدودیت زمان و مکان در دو اثر پیشین اصغر فرهادی هم دیده می شود !

از اینکه نقدهای مرا درباره فیلم مورد علاقه تان منعکس می کنید از شما سپاسگذارم ...


جمعه 30 مرداد 1388 - 17:39
6
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

در ضمن

درباب انگیزه های طبقه متوسط لطفا" مقایسه کنید انگیزه های افراد و تصویر طبقه متوسط در "درباره الی" را با انگیزه ها و اشخاص حاضر در فیلم "زندگی دیگران " ساخته فلورین هنکل فون دونرسماک که در جشنواره فجر هم جایزه گرفت.

پارسا مشتاقي
جمعه 30 مرداد 1388 - 17:55
-3
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

قبلا سينماي ماييها بيشتر جواب ميدادند .

اين رسمش نيست آقاي قادري و ساير دوستان .

چرا براي فيلم درباره الي .... مجلس نقد و گفتمان تشكيل نميديد دوباره ؟؟؟؟

مگه اين فيلم چشه ؟؟

ميدونم يه بار تشكيل داديد ولي بليط نرسيد بهم . قبول كنيد.

متشكرم

حسام گرداني
جمعه 30 مرداد 1388 - 19:43
0
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

شما براي درباره الي جلسه نقد بذاريد . من با سر ميام .

ممنون - خداحافظ

هادی
جمعه 30 مرداد 1388 - 20:11
21
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

من فکر میکنم درباره الی برای تک تک ما یک ناجیه...یک هادیه... مثل یه دوست دست هممونو میگیره...و اگه بتونیم با تمام وجود درکش کنیم به همه چیز میرسیم...همه چی....................

شیدا
جمعه 30 مرداد 1388 - 20:13
-16
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

مطمئنم این کوروش یکی از اهالی سینماست که از شاهکار درباره الی حسابی ضربه خورده و ضرر کرده.یک نگاهی به خبر ها و نقدهای این فیلم در این سایت در چند ماه اخیر بیاندازید همه جا مصرانه کامنت می گذارد و یک حرف تکراری و بی پایه را بلغور می کند .اینکه این شخصیتها ایرانی نیستند .پیشینه ندارند .به نظرم احمقانه ترین ایرادی که میشه به این فیلم گرفت همین است.درباره الی با ظرافت تمام و نه با اغراق خصوصیات بسیار ظریفی از بخشی از جامعه ارائه می دهد .شاید این اقا به شخصیت پردازی از نوع اغراق امیز عادت دارد.من همه نقدهای این فیلم را میخوانم و 3 بار انرا دیده ام احساس نزدیکیو اشنایی مخاطب چه عام چه خاص با ادمهای فیلم نشاندهنده شخصیت پردازی واقعگرادقیق و چند لایه فیلم است .منهم تقاضا دارم جلسه دیگری با اقای فرهادی و اقای قادری (بدون نمایش فیلم )و فقط برای پرسش و پاسخ بگذارید.امیدواریم این اقای کورش را هم با هویت واقعی انجا ببینیم.

عاطفه
جمعه 30 مرداد 1388 - 20:16
-23
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

این جزو متفاوت ترین نقد هایی بود که در این چند وقت اخیر خونده بودم, لذت بار اول خوندنش در مجله ی فیلم همیشه با من خواهد بود. هیچ چیز مثل یه نقد خوب و منطقی بعد از دیدن یه فیلم خوب نمی چسبه!! ممنون امیر قادری از این که هنوز متفاوت فکر می کنی و می نویسی...

کورش
جمعه 30 مرداد 1388 - 21:2
-1
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

شیدا خانم یا هر اسمی که دارید.

مطمئن باش من با هویت واقعی مطلب می نویسم و ترسی از فاش شدن هویتم ندارم ! اما برای شما چه فرقی می کند ؟؟

بجای توجه به اصل مطالب و نوشته های من اینقدر مغرضانه و کینه توزانه درباره نظرات من می نویسید !!

جالب اینکه در همه نوشته های مغرضانه و شتاب زده خودت هم هیچ اشاره ای به احترام من به فیلم و نظرات دیگران نداری !!

خب تعجبی هم نداره از افراد متعصب و بی دانشی مثل شما که اینقدر کورکورانه از یک فیلم حمایت می کنند و بدون ارائه دلیل منطقی تمام مخالفانشان را احمق و دیوانه می خوانند !!

متاسف تر می شوم وقتی می بینم "درباره الی" که در شرایط حال حاضر سینمای ایران فیلم نسبتآ" قابل توجه تری است طرفداران بی منطق و دیکتاتوری چون شما دارد !!

لطفا" اگر نظر منطقی و استدلالی در جواب نظرات من دارید بفرمایید تا همه از دانش گرانمایه شما بهره مند شوند ! اما اگر از جمله طرفداران سینه چاک و بی منطق و احساساتی و جوگیر سینما هستید مسلما" مخاطب حرف ها و نوشته های من امثال شما نیستند !

با سپاس

کورش
جمعه 30 مرداد 1388 - 21:8
-10
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

درباب انگیزه های طبقه متوسط :

لطفا" مقایسه کنید انگیزه ها و جهان بینی افراد و تصویر طبقه متوسط در "درباره الی" را با انگیزه ها و اشخاص حاضر در فیلمی نظیر "زندگی دیگران " ساخته فلورین هنکل فون دونرسماک از کشور آلمان که در جشنواره فجر هم جایزه گرفت.

فکر می کنم انگیزه و عمق شخصیت ها و عملکرد شخصیت ها در فیلم "زندگی دیگران " بعنوان افرادی از طبقه متوسط به مراتب قابل مطالعه تر و جدی تر از بی انگیزگی و سر به هوایی افراد در "درباره الی" باشد که هدف و دغدغه ای جز خوشگذرانی و جفتک چارگوش انداختن ندارند !!

سید آریا قریشی
جمعه 30 مرداد 1388 - 21:19
-3
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

"درباره الی... از مهم‌ترین پدیده‌های اجتماعی و هنری این سال‌هاست چون:

قهرمانی مثل سپیده خلق کرده است."

آفرین. این نکته ایه که من خیلی دوست داشتم بشنوم یا بخونم. (البته قبلاً تو مجله فیلم خونده بودیم!)سپیده کسیه که من با افتخار می تونم بگم من و اون مال یه نسلیم. هرچند بیشترین اشتباه ها رو انجام می ده، اما عملاً تنها کسیه که پای حرفش می مونه و این مایه ی خوشحالیه.

محمد تفضلی
جمعه 30 مرداد 1388 - 21:57
-6
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

تصویر نقد در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده... این بود:

http://www.cinemaema.com/index.php?module=pagesetter&type=file&func=get&tid=26&fid=image9&pid=1390

رضا
جمعه 30 مرداد 1388 - 21:57
0
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

با سلام.

به نظرم نقطه اوج فیلم صحنه دروغ گفتن سپیده به علیرضاست. جایی که برای خلاصی جمع از مشکل پیش اومده حاضر میشه به آبروی کسی که حتی تو مردن یا زنده بودنش شک دارن چوب حراج بزنن. این صحنه آخر فیلمه که وقتی همه دارن از سینما میرن بیرون آدم رو بهت زده می چسبونه به صندلی سینما که واقعا چه بلایی داره سر ما میاد و اگه خودمون اونجا بودیم تو اون موقعیت چه تصمیمی می گرفتیم؟ راستش رو می گفتیم و پاش وایمیسادیم یا یه دروغ می گفتیم و خودمون رو خلاص می کردیم؟ یه دروغ مثل همه دروغ هایی که این ور و اون ور می گیم.

رضا
جمعه 30 مرداد 1388 - 22:8
-7
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

و من آقای قادری هر چقدر با خودم کلنجار می رم که دروغ گفتن سپیده تو این صحنه رو برای خودم حل کنم نمی تونم و به نظرم مقصر اصلی تو این قضیه خود سپیده است که از همون اول پای الی رو به این جریان باز کرد و بعد تو اون صحنه کذایی چوب حراج زد به آبروش. هر چند تو اون شرایط و فشار اطرافیان واقعا نمیشه به این سادگی حکم کرد. اما این که سپیده رو قیصر بدونیم یه مقدار زیاده رویه به نظرم

علیرضا
جمعه 30 مرداد 1388 - 22:44
0
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

آقاي قادري، من اين نقدتان را همان نخستين روزهاي انتشار شماره ي مردادماه ماهنامه ي فيلم خواندم. به همان سبک هميشگي نقدهایتان بود ؛ توجه کامل بر روي مضمون و لايه هاي پنهانی اثر و شخصيت ها. سبک نقدهاي تحليلي شما بدين گونه است که به مسائل روئه فيلمنامه و همچنين کارگرداني، بازي ها، نکات فني و... نمي پردازيد(به جز در يادداشت هاي زمان جشنواره). اين خودش یک نوع سبک است و کاملا هم قابل توجه. تا پيش از اين، بهترين نوع از اين نقدتان(همانطور که حتما خودتان هم مي دانيد) بر فيلم سنتوري بود و در واقع اين فيلم مي طلبيد که بنشيني و لايه هاي عميق و نکات ريز مضموني اش را به نقد بکشي و اصلا نقد تکنيکي بر آن بي معنا بود. به همين دليل جنس نقد شما بر اين فيلم، راست کار آن بود و از همین رو، به شدت جواب داد و دلچسب و درخشان شد. اما حالا همين نوع نقد مضموني شما بر درباره الي، در زماني که اکثر مخاطبان و منتقدان، مجذوب نکات فني و تکنيکي بالاي آن و بازي ها و کارگرداني درخشانش هستند و از آنها مي نويسند، يک نوع قالب شکني و تغییر ساختار است که خوشبختانه باز هم جواب داده است. همان موقع از خواندن نقدتان لذت بردم. صميمانه بهتان تبريک مي گويم که شما هم همچون اصغر فرهادي که انتهايي ندارد و فيلم به فيلم بهتر مي شود، نقد به نقد بهتر مي شويد و احساس مي کنم علت موفقيتتان هم اينست که بيشتر در مورد فيلم هايي که دوستشان داريد مي نويسيد. به همين دليل نوشته هايتان خالصانه و صادقانه مي شود و کمتر تن به مخالف خواني ها و بغض ها و کينه ها و عصبانيت ها می دهید. چيزي که اينروزها همان اندک مخالفان درباره الي دچارش شده اند و مشکلشان همين است که در مورد چيزي که دوستش ندارند و يا نمي خواهند که داشته باشند، دوست دارند(چقدر هم دوست دارند!) که حتما بارها و بارها بنويسند و چه در قالب نقد و چه يادداشت و...، در هر نشريه و سايتي خودنمايي کنند و به همين دليل دچار يک نوع بیماری شده اند. این یک نکته ی حائز اهمیت است. شما بیشتر برای فیلمهایی که دوستشان دارید می نویسید(و یا حداقل برای آنهایی که ازشان متنفر نیستید!)، اما برخی ها جدای آنکه برای فیلمهای محبوبشان در آماده باش هستند، اصرار هم دارند که برای فیلمهایی که ازشان متنفرند هم بنویسند و یا برای فیلمی که سر و صدای زیادی بپا کرده و دوست و دشمن در موردش بحث کرده اند، بیایند و با توجه به شرایط موجود، شب و روز مطلب بنویسند! از همین روست که اندک مخالفان این فیلم، چون این فیلم را ظاهرا دوست ندارند، اما اصرار هم دارند که به اندازه ی موهای سرشان برای این فیلم مطلب بنویسند(این تناقض جالب نیست؟)، به همین دلیل نقد را محل خودنمایی و منم منم کردن و عقده گشایی و تسویه حساب قرار می دهند و چون با آرامش و صداقت و ذهنی پاک برای این فیلم(و این قبیل فیلمها) نمی نویسند، نوشته شان از مدار خارج می شود و رو به هذیانگویی و سخیف نویسی و دشنه کشی می آورند. این البته برای بزرگ ترهای این قبیل افراد است. کوچکترهایشان(که مثلا برخی هایشان می آیند در این سایت هم کامنت می گذارند) روزانه کارشان به جز جستجو در نشریات، جستجو در نت برای یافتن تعدادی نقد منفی(و یا انتقاد) است تا آنها را حفظ کنند و بیایند برای هر پست مربوط به این فیلم، به تعداد انگشتانشان کامنت بگذارند و همان چیزهایی را که اینور و آنور دیده اند را با تغییر نگارش(بازنویسی) عینا اینجا پیاده کنند! برای همین هر روز یک حرف جدید می زنند(چون روز قبلش چیز جدیدی خوانده اند). آن بزرگترها را کاری ندارم، چون دیگر همانگونه عادت کرده اند و منششان شکل گرفته. اما آن ریزترها را باید به فکر اصلاح فکریشان بود تا در گام نخست بتوانند استقلال رای پیدا کنند(استقلال رای به معنی مخالف جریان حرکت کردن نیست. تو می توانی همچون همه عاشق یک اثر هنری باشی، اما دلایل و نوع نگاهت مستقل از دیگران باشد و از رو دستان دیگران نگاه نکنی. برای مخالفت با یک فیلم هم همینگونه است)، در گام دوم بتوانند درک کنند که باید با آرامش، صداقت و با ذهنی مطمئن دست به نظردهی بزنند، در گام سوم متوجه شوند که نقدنویسی محل مجادله و کلکل و عقده گشایی و مطرح شدن و دیده شدن و مخالف خوانی نیست، و در گام بعدی به این اصل برسند که وقتی توانستند با تکیه بر این سه گام مهم، به یک تحلیل خوب و پاک برسند، لازم نیست که کل وقت و انرژیشان را شب و روز برای نوشتن در مورد اثری بگذارند که معتقدند دوستش ندارند. چون این امر موجب کشانده شدن آنها به بیراهه و همان آفت کلکل و کینه و دشنه کشی و نفس کش طلبیدن می شود و اگر ناپخته هم باشند، گامهای گذشته شان را هم فراموش می کنند و به همان جستجو در نشریات و نت روی می آورند تا چند مثلا ایراد و ضعف و... پیدا کنند و حفظ کنند و بنویسندشان ؛ که وقتی در این منجلاب بیفتند، ناگهان متوجه می شوند که سرخوش از این بازی، هنوز اطلاعات ساده و عمومی مربوط به سینمای خودشان را هم نداشته اند! فیلم بد همچون خاطره ی بد می ماند، خاطره ی بد را سعی می کنی هیچگاه به یاد نیاوری و زیاد به آن فکر نکنی(بر عکس خاطره ی خوش). پس کسانی که یک اثر هنری را دوست ندارند، باید سعی کنند زیاد به آن فکر نکنند و به جز اندکی، چندان برایش ننویسند(برحلاف دوستداران یک اثر هنری، که آن اثر حکم یک خاطره ی خوش را بریشان دارد و دوست دارند مدام برایش بنویسند و به آن فکر کنند). پس این چه نوعش می تواند باشد که یکفرد از یک اثر هنری اعلام انزجار کند و روز به روز هم بر آن افزوده شود، اما شب و روز و مکررا بخواهد برای همان اثر(که حکم همان خاطره بد است) بنویسد؟ پاسخ این تناقض ها و خود آزاری ها چیست؟ علتش جز همانهاییست که بنده بیانشان نمودم؟

به هر حال. بنده به عنوان یکی از کسانی که شدیدا به درباره الی معتقد و علاقمندم، هنوز هم پس از گذشت 6 ماه از نخستین نمایش این فیلم در ایران، دنبال یک نکته و اشاره ی خوب و قابل تامل در نقدهای اندک مخالفان(و یا کسانی که دوستدار فیلم نیستند) فیلم هستم. ولی متاسفانه چون اکثر این عزیزان به همان مشکلاتی که مطرح کردم دچار شده اند، نوشته هایشان چیزی نیست که بیش از روزنامه خوان کردن، لایق باشند. اگر می شد و جایش بود، یقینا لیستی از انبوه انتقادات اندک مخالفان و یا حتی برخی دوستداران این فیلم را که خواسته اند انتقاداتی را بر فیلم مطرح کنند، در اینجا می نوشتم، تا خودمان با وجدانمان بنشینیم و قضاوت کنیم که آیا این نوشته ها قابل تاملند یا خیر. ایرادگیری ها و بهانه هایی که بی شک تمام تازه واردترین دوستداران سینما هم قادر به پاسخگویی به آن هستند(مثلا اخیرا آقای شیخ حائری می گفت نام این فیلم درباره الی است، اما ما چیز زیادی از الی نمی دانیم و فیلم بیشتر درباره سپیده است و این یک ضعف است!! دقت کنید که این منتقد خوبمان حتی متوجه نشده بودند که نام فیلم یعنی قضاوت و فکر کردن درباره الی، نه جستجو در زندگی او! منظور از نام فیلم را سپیده در خود فیلم می گوید. خیلی ساده! اما آقای حائری این را نفهمیده بود! انتقاد ایشان مثل تمامی انتقادهای وارده، از جنس همان جمله ی درخشان "سپیده، دوست دیرینه ی الی" بود که جناب نوری مطرحشان نمودند!). وقتی اصرار داشته باشی که برای ارضای همان نیازهای درونت، حتما یک مخالفتی بکنی، حاصلی جز تمسخر خود در بر ندارد.

به هر حال آقای قادری، همچنان انرژی و نبوغ را در نقدهایتان خرج کنید، که خیلی ها از همین نبوغ ها برای خودشان برداشت می کنند. هنوز یادم هست که آقای پرویز نوری برای آن جوابیه ی پرت و پلا و بی ادبانه شان خطاب به آقای امیر پوریا، برای هر بخش از مطلبشان، از معکوس نمودن تیتر ثابت شما(البته با کسب رخصت از خودتان!) استفاده نمودند تا جدای یک نوع دهن کجی زشت به طرفداران فیلم، از خلاقیت خوبی که شما در نقدتان بر فیلم استفاده کرده اید، بهره برند. خبر خوب هم چند روز قبل این بود که قبل از آغاز نمایش عمومی درباره الی در فرانسه، این فیلم برای منتقدان فرانسوی اکران شده و اکثریت منتقدان از این فیلم تمجید نموده و آنرا به عنوان درامی شگرف ستایش کرده اند(ایسنا). این برایم خوشحال کننده بود که آنانی که مخالفت چند منتقد فرانسوی با این فیلم برایشان شده بود همه چیز و حکم مطلق، حال پاسخ خود را دریافت نمودند!

آرزوی موفقیت برای درباره الی را در آستانه ی اکران جهانی و همچنین حضور احتمالی(!!) در اسکار دارم. باز هم تبریک می گویم بهتان آقای قادری، از بابت این نقد کاملا موشکافانه و عمیق.


شنبه 31 مرداد 1388 - 1:5
-13
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

علیرضا... فاشیست... نباش...

رضا بهروز
شنبه 31 مرداد 1388 - 8:47
9
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

قبل از هر سخن ديگري بايد بگويم درباره الي از من تماشاگر امتياز بالايي مي گيرد چراكه از نظر تكنيك، ساختار و مضمون در سطح بالايي در سينماي ايران قرار دارد و اين قابل انكار نيست و همه انچه در اين نقد امد متين و صحيح است اما ...

ايرادي به اين فيلم و فيلم قبلي فرهادي دارم كه بيانش كمي دشوار است شايد كمي مبهم به نظر آيد اما مي گويم كه گفته باشم.

چهارشنبه سوري و درباره الي هر دو بسيار تحسين شدند و هر دو در بار اول تماشاگر را خوب مبهوت مي كنند اما (باز هم اما)...

اين دو فيلم فيلمهايي هستند كه هيچ خاطره و لحظه نابي در ذهن آدم به جاي نمي گذارند و در بار دوم كه به تماشايشان مي روي غير از تمركز بر ظرافت ها معمولا صحنه اي نيست كه منتظرش بماني تا دوباره با آن دم بگيري و بقول معروف حال كني.

اينگونه است كه مثلا مي بينيم كه فيلمي مانند چهارشنبه سوري چطور به سرعت فراموش شد در عين نقاط قوت فراواني كه داشت. برعكس شهر زيبا كه هنوز فرامز قريبيانش تماشا دارد و هنوز لحظات زيبا و پرحس و حالي دارد كه به ديدن چندباره اش مي ارزد و همين طور رقص در غبار.

بدون تعارف بگويم حداقل شخص من كارم اين شده كه آثار اخير فرهادي را ببينم و شديدا تحسين كنم و بعد هم بسرعت فراموششان كنم. برعكس آثاري مثل نفس عميق، خيلي دور خيلي نزديك و حكم كه هربار ديدنشان حال ديگري است اما چهارشنبه سوري و درباره الي را هر چه كردم بيش از 2 بار نشد كه ببينم. حس ميكنم فيلمساز جدي و عبوسي اجازه نمي دهد كمي بازيگوشي كنيم و با فيلمش حالي كنيم. مثالش لحظه اي كه الي و احمد از شهر برمي گردند و در ماشينشان آهنگي از محمد نوري در حال پخش است و لحظه فكر كردم يكي از آن صحنه هاي شبانه دم گرفتني دارد شروع مي شود كه آهنگ بسرعت قطع شد و باز همه چيز به همان زمختي برگشت.

دوست دارم بدانم اين مساله من است يا مشكلي است كه دامنگير آثار فرهادي شده كه فيلم به فيلم زمخت تر و سردتر مي شود؟ كيشلوفسكي هم همين تعارض ها را بازنمايي نمي كرد اما با تصاويري سرشار از زيبايي و لطافت كه فيلمهايش را جاودانه كرد.

سالها پيش امير قادري از قول كامبيز كاهه نوشت: كوبريك واقعا يك غول است اما فيلمهايش با اينكه فوق العاده اند حال نمي دهند.

به نظر بي نقص بودن براي يك فيلم همه چيز نيست و زيبايي روحي است كه بايد در كالبدي گيرم شكيل و منظم و بي عيب دميده شود كه گمانم فرهادي فعلا چنين قصدي ندارد.

سینمای شما
شنبه 31 مرداد 1388 - 9:0
4
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

آقای کورش نوشته بودند:

بلکه ما همه افراد حاضر در "درباره الی" را بصورت مشتی افراد الکی خوش و سر به هوا و بی مسسولیت می بینیم که گویی در فضایی به کلی دور از شرایط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشورشان بسر می برند و هیچ دغدغه و اندیشه مهم دیگری هم جز تفریح و خوشگذرانی در این دنیا ندارند !!

هرچی خوندم نفهمیدم مردم اصولا واسه چی میرن شمال ؟؟؟؟؟

علیرضا احمدی
شنبه 31 مرداد 1388 - 9:4
0
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

خودمان را هم بکشیم باز انسان های احساساتی هستیم که توانایی نه گفتن به عده ای که فکر می کنند خیلی سرشان می شود را نداریم.بی خود و بی جهت سعی می کنیم کسی یا کسانی را بزرگتر از ان چیزی که هستند نشان دهیم.

در باره ی الی ... فیلم خوبی است و لی نه این قدر که دوستان می گویند.لطفا پیاز داغش را زیاد نکنید.

انسان هایی که با یادداشت دیگران بالا می روند با گذشت زمان به شدت زمین می خورند.

البته امیدوارم هرکس به ان چیزی که لیاقت ان را دارد برسد.

با تمام تحلیل کوروش موافقم.

دوستان یک بار دیگر یاداشت رضا کاظمی در همین سایت را بخوانند.

در ضمن این حق برای وکیل مدافع اقای فرهادی یعنی امیر پوریا وجود دارد تا از موکل خود دفاع کنند.

با تشکر

كيارش وجداني
شنبه 31 مرداد 1388 - 9:28
13
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

فيلم بعدي كه جلسه ميذاريد براش حتما درباره الي باشه .

متاسفانه نتونستم اونروز حاظر بشم .

لاله
شنبه 31 مرداد 1388 - 12:38
6
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

شعله‌‌های آتش ناشی از عقده‌های مردمی که شهر را در شب

چهارشنبه سوری پر کرده‌اند. ............من همش فکر میکردم

ا ین یه سنته !!!!!!

حالا فهمیدم عقده های مردمیه !!!!؟؟؟؟؟؟

shiva
شنبه 31 مرداد 1388 - 15:21
-9
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

راستش نميدانم شايد يه نظر شخصي است .من اين فيلم را خيلي دوست دارم .از همه نظر فيلم خوبي است تكنيك واقعا عالي و يازيهاي خوب كلا كار زيبايي است.ولي راستش با اين همه تعريف از ان اولين باري كه ان را ديدم گمان كردم واقعا خيلي خاص است... ولي بعد از ديدن فيلم خيلي اين احساسم ارضا نشد. ميتوانم بگويم تقريبا همه نقدهايش را خواندم تو جلسه نقدو بررسي هم بودم و خود فيلم را هم 3 بار ديدم.همه چيزش خوب است فقط يه نكته اقاي قادري انهم اينكه شما ميگوييد:(حالا این نسل و طبقه هم، بعد از «نفس عمیق» و «سنتوری»، به شکل روشن‌تر و واضح‌تری نسبت به همیشه، اثر هنری خاص خودش را خلق کرده است. فرهادی آدم‌های فیلم‌اش را عریان در برابر خودشان و نتیجه عمل‌شان قرار می‌دهد و ارزش‌ها و الگوهای معمول فیلم‌های اجتماعی و شهری این سال‌ها، به این ترتیب کارکردهای وارونه‌ای می‌یابند. آخر، این بار الگوی داستانی پالایش‌گرانه سفر، نتیجه‌ای معکوس دارد و از سوی دیگر تمام این پیچیدگی‌های اخلاقی و انتخاب‌ها و مسئولیت‌ها، در جایی رخ می‌دهند دور از شهر. نمی‌شود تمام بار مسئولیت و ارتکاب گناه را به دوش نهادهای سیاسی و قضایی و اجتماعی و مردمی انداخت. و حتی نمی‌شود در دهلیزهای تو در تو و سایه برج‌های غول‌آسای متروپلیس تهران پنهان‌شان کرد. دیگر نه «شهر زیبا»یی در کار است و نه آئین‌های اسطوره‌ای – مذهبی فیلم «رقص در غبار» و نه مراسم جمعی «چهار شنبه سوری». به دریا نگاه می‌کنی و عکس خودت را در آن می‌بینی و با نتیجه انتخاب‌ات رو به رو می‌شوی و هزینه‌اش را در درون‌ات می‌پردازی. اواخر فیلم، نامزد ترانه که از راه می‌رسد، در جواب آدم‌هایی که انتخاب‌شان را کرده‌اند و حالا قرار است هزینه‌اش را بپردازند، اما جزا و خشونت و تحقیق یک نیروی خارجی را به قاضی سخت‌گیر درون‌شان ترجیح داده‌اند، می‌گوید: «من به پلیس چی کار دارم، می‌خوام سپیده رو ببینم.»اقاي قادري اين فيلم در شمال سرسبز است و به دور از دهليزهاي تودر تو .اري و به دور از مسائل مملكتي و سياستمداران و شايد به دور از مسائل ريشه اي.يه جور روانشناسي فردي در يه اجتماع كوچك.امايك سوال اين افراد از كجا ميايند ؟ از شهر با دهليزهاي تو در تو و زندگيهاي پر از خفقان و يكنواخت كه لحظه اي ميخواهند براي ارامش اما غافل از اين كه ان زندگي روزمره انقدر با انها عجين شده كه اگر چيزي بخواهد ان را برهم بزند حتي اگر مجبور باشند دروغ بگويند ميگويند...ذهن انها در استانه ي تخريب شدن است.شمال سرسبز حكم همان اسايشگاه سنتوري را دارد كه همه چيزش خوب نيست چون علي ديگر معشوقه اش را از دست داده و او را هرگزنخواهد ديد .اين شمال سرسبز هم با ان همه خوشي و اوازه خواني و درياي زيبا و ارام الي را ميبرد و قضاوتي نادرست به جا ميگذارد...فيلم خيلي خوبي است از همه نظر. اما شاهكار نيست. اثري نيست كه خيلي هم انجور كه شما ميگوييد ماندگار باشد ارزش ديدن دارد ولي راستش فقط روايتگر داستاني است تلخ كه ريشه يابي و تحليل نميكند گذشته و شرايط و همه عوامل دخيل را روايت نميكند اقاي قادري ما جهان سوميم و اعضاي جشنواره برلين و هيئت فرانسه جهان اول.راستش اگر اين فيلم در جاي ديگر ساخته ميشد واقعا يك شاهكار بود ولي در ايران نه. ميدانيد چرا؟ چون ما ادمهاي از هم بيگانه يا جدا از دولت نيستيم يا در يك كشور دموكراتيك زندگي نميكنيم.و ما همان ادمهايي هستيم كه يك چيزي در حدود 87 درصدمان راي ميدهد .از نانوا و راننده تاكسي گرفته تا مهندس و پزشك حرف سياست و مملكت و ازادي بوده. راستش ايينه واقعي جامعه ماو مردم ما همان سنتوري است حتي اگر جايزه هم نگيرد. طبيعي است جشنواره هاي خارجي ان را بپسندند چون به انها خيلي شبيه است.به ماهم شبيه است . ما خودمان رادر فيلم ميبينيم ولي انجور كه شما ميگوييد اين فيلم دقيق و تحليل گرانه نيست.اشتباه نكنيد كه در مثلا سنتوري مملكت و سياست و فضاي كدر شهر نمايان است انجا تصوير حسادتهاو عقب ماندگي ها وپايان نافرجامي است كه به راستي مهرجويي چقدر قشنگ به تصوير كشيده و چقدر عادل در اين جهان بي داد قضاوت كرده .اين يك برداشت سطحي است كه بگوييم انجا فقط خانه ها و دهليزهاي تودر تو و برجهاي بلندو روساي مملكت مقصرند. اين همان كج فهمي است كه به خاطرش فيلم ان طور كه بايد نمايش داده نشد.انجا علي هم مقصر است. پدرش . معشوقه اش همه مقصرند. نويسنده هرگز انها را تبرئه نكرده. راستش فقط علي به اندازه كافي مجازات شده. خانواده اش. معشوقه اش .دوستانش. شهرت اش .كارش همه را از دست داده و از او فقط به قول خودش سايه اي مانده. همين و بس. راستش اقاي قادري گمان ميكنم شما خيلي ذوق زده شده ايد.گمان ميكنم بايد دوباره سنتوري را ببينيد و رمان تازه ي مهرجويي را بخوانيد تا تازه فيلم را بفهميد. راستش من تازه بعد از خواندن رمان يه سري چيزها را فهميدم و متوجه شدم كه واقعا اشتباه نميكردم كه سنتوري را يك شاهكار ميدانم.شايد شما فكر كنيد من تعصبي ام و از اين حرفها. ولي باور كنيد كه اين گونه نيست .از شما ميخواهم چشمهايتان را بيشتر باز كنيد .جور ديگر ببينيد.عادل باشيد. من هر چند منتقد نيستم و تحليلگر نيستم و يك جوان ساده ام ولي به اين گفته خود ايمان دارم كه سنتوري نماينده جامعه من و هنرمند روشنفكر من (علي)و حتي ادم معمولي پر از افكار ازادي نخبه اي كه ميرود تا در ان سوي ابها زندگي بهتر بجويد.(_معشوقه اش)پدر ثروتمند علي كه نمونه بارز يك انسان موفق در خارج و شكست خورده در داخل و در خانواده اش. مادر مذهبي اش كه در جستجوي خداست اما دارد هرز ميرود. مولودي ميگيرد .زيارت ميكند ولي گناهي بزرگ ميكند. فرزند مستعدش را طرد ميكند و به هنر انگوته نگا ه مي كند كه هنورز ما دراين عصر تجدد و با اين پيشرفت علم هنوز اينگونه نگاه ميكنيم و برادرش كه يك سكانس كوتاه ميبينيم همان طبقه ي متو سطي است كه ميخواهد ننه بابايش را تيغ بزند و تمامي معتاداني كه در اواخر فيلم ميبيند مثل حسن پور شيرازي كه ارزويش دود و بافور و ترياك است نمونه بارز فقر و اختلاف طبقاتي و استعدادهاي از دست رفته ي جامعه ماست .دوستش تدين هم طبقه ي متو سطي است كه دنبال اين است كه گليم خود را از اب بكشد. و اسايشگاه يك منطقه ي ممنوعه اي روشن تر. يك بهشت نسبي كه باز هم از ايده ال دور است حتي از همان زندگي ساده ي پر از شوق اول فيلم كه هر دو باهم ميخوانند و شادي ميكنند.واقعا اين فيلم اييينه تمام عيار جامعه ماست و دربازه الي هم بسيار زيبا وارد زندگي هاي فردي شده و زيبا طبقه متوسط و جامعه را تفسير ميكند. ولي من گمان ني كنم پله اي بالاتر از سنتوري يا پايين تر از ان باشد. بلكه در كنار ان فيلم ارزشمندي است.به اميد ساخت درباره الي .... هايي بهتر سنتوري هايي بهتر.... باز هم ممنون اقاي قادري... نقد خوبي بود.... فقط خوب نگاه كنيد واقعا ريشه يابي و جامعيت سنتوري را نميشود اينقدر ساده نگاه كرد كه فقط نمايانگر تصوير كدر جامعه اش است.

sahar
شنبه 31 مرداد 1388 - 18:3
-8
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

لطفا با مانی حقیقی هم مصاحبه کنید.بازیش تو درباره الی فوق العاده است.


شنبه 31 مرداد 1388 - 18:47
8
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

vaiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii base dige

کورش
شنبه 31 مرداد 1388 - 20:2
8
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

دوستمون به مطلب جالبی اشاره کردند.

بله مردم میروند به شمال تا از همه درد و رنج ها و مشکلات آسوده باشند و فارغ از همه مشکلات روزمره زندگی کمی هم تفریح کنند.

اما انگار این اتفاق برای "درباره الی" و البته گروه سازنده فیلم هم افتاده و انگار همه عوامل فیلم و داستان فیلم به کلی با مسایل اجتماعی و سیاسی کشورش فاصله گرفته و اصلا" همه مسایل اجتماعی حال حاضر سیاسی ایران را به کلی نادیده گرفته است !!

گویا گروه سازنده فیلم هم مدتی رفته بودند به شمال و کنار دریا تا از همه مشکلات و مسایل اجتماعی فارغ باشند و یک کمی هم کنار دریا تفریح کرده باشند !!

این در حالیست که در اکثر فیلم های مهم وشاخص و حتی فیلم های درجه پایین تر سینمای جهان حتما" نشانه هایی از محل و اقلیم وقوع داستان و شرایط فرهنگی و اجتماعی و سیاسی اون کشور وجود داره و به این عوامل اقلیمی اشاره میشه ...

منتها دوستان ما اینقدر جذب داستان و کشش دراماتیک فیلم شده اند و یکجورایی هم جشنواره زده و جوگیر شدند که متعصبانه نمی خواهند این نقایص فیلم را هم ببینند !!

احمد خشنودي
شنبه 31 مرداد 1388 - 20:9
0
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

ما منتظر جلسه نقد درباره الي هستيم

هيچ جا نميريم همين جا هستيم .

(فقط تو را قران تو همين شهريور جلسه نقدشو بذارين)

کورش
شنبه 31 مرداد 1388 - 20:16
28
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

به نظرم

انگیزه ها و کلا" افرادی که در "درباره الی" وجود دارند بسیار بیشتر شبیه قشر "تازه به دوران رسیده" و نوکیسه ای هستند که هیچ دغدغه و مشغولیت مهمتری به غیر از تفریح و خوشگذرانی ( عشق و حال ) ندارند !!

این در حالیست که افراد بسیاری از طبقه متوسط با درد و رنج و تحمل بسیاری از سختی ها به مطالعه و دانش اندوزی و سایر فعالیت های فرهنگی و هنری در جامعه می پردازند...

اینکه افراد حاضر در "درباره الی" را افرادی یا نماینده های طبقه متوسط بدانیم یک توهین بزرگ و نشانه عدم شناخت اصغر فرهادی از "طبقه متوسط" و انگیزه های آن است ...

با تمام احترام به فیلم و خوبی های آن باید عرض کنم اگر صادقانه نگاه کنیم سوژه "درباره الی" در نهایت و در مقایسه با انگیزه های واقعی طبقه متوسط یک سوژه به اصطلاح "خاله زنکی " ( اگر این تعبیر مودبانه و مناسبی باشد ) است.

دختر جوانی به دوستش نگفته که نامزد دارد ... یعنی گفته ها ... اما دوستش زیاد توجه نکرده و او را به شمال آورده تا با دوست دیگرش که یک مرد زن طلاق داده است آشنا کند !

وای که چقدر انگیزه های طبقه متوسط در این فیلم موج می زند !

کورش
شنبه 31 مرداد 1388 - 20:35
-17
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

به نظرم

انگیزه ها و کلا" افرادی که در "درباره الی" وجود دارند بسیار بیشتر شبیه قشر "تازه به دوران رسیده" و نوکیسه ای هستند که هیچ دغدغه و مشغولیت مهمتری به غیر از تفریح و خوشگذرانی ( عشق و حال ) ندارند !!

این در حالیست که افراد بسیاری از طبقه متوسط با درد و رنج و تحمل بسیاری از سختی ها به مطالعه و دانش اندوزی و سایر فعالیت های فرهنگی و هنری در جامعه می پردازند...

اینکه افراد حاضر در "درباره الی" را افرادی یا نماینده های طبقه متوسط بدانیم یک توهین بزرگ و نشانه عدم شناخت اصغر فرهادی از "طبقه متوسط" و انگیزه های آن است ...

با تمام احترام به فیلم و خوبی های آن باید عرض کنم اگر صادقانه نگاه کنیم سوژه "درباره الی" در نهایت و در مقایسه با انگیزه های واقعی طبقه متوسط یک سوژه به اصطلاح "خاله زنکی " ( اگر این تعبیر مودبانه و مناسبی باشد ) است.

دختر جوانی به دوستش نگفته که نامزد دارد ... یعنی گفته ها ... اما دوستش زیاد توجه نکرده و او را به شمال آورده تا با دوست دیگرش که یک مرد زن طلاق داده است آشنا کند !

وای که چقدر انگیزه های طبقه متوسط در این فیلم موج می زند !

امينو
يکشنبه 1 شهريور 1388 - 8:13
3
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

جزء محدود فيلم هاس سينماي ايران بود كه بلافاصله وقتي تموم شد ( بعد از اينكه تونستم خودمو از صندلي بكنم )

براي سانس بعديش هم بليط خريدم

و تا مدت ها لذت بردم

بعضي موقع ها يك فيلم هايي در ايران ساخته ميشه كه آدمو خيلي اميدوار ميكنه به آينده سينماي ايران

كيوان پورمهر
يکشنبه 1 شهريور 1388 - 10:44
-2
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

منم با نظر آقاي خشنودي موافقم .

لطفا بازم جلسه نقد اين فيلم برتر را بگذاريد .

پدرام آذرشیب
دوشنبه 2 شهريور 1388 - 0:8
5
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

آقای امیر قادری بنده نقدتان را در همین جا خواندم و لذت بردم خاصه از دو سه جایش که حسابی کیف کردم اما ...!

بروبچ سینمای ما و حالا بچه های باشگاه فیلم که حسابی با هم حال می کنیم و بعضی وقت ها هم با هم دعوا می کنیم می خواستم یک مطلبی بگویم با توجه به نقد آقای قادری بر " درباره الی ... "

آنجا که ما قبلا ً همگی و یک صدا گفتیم که ؛ فیلم آقای فرهادی یک درام روانشناختی و نیز فلسفی همچون داستان ها ی هدایت نظیر بوف کور است که مستقیما ً از مردم زمانه اش روایت می کند ( آنهم طوری روایت می کند که تا سالها سند محکمی برای رجوع به تاریخ مردم این سرزمین باشد ) بی ربط هم نگفته بودیم و درست و حسابی بود که خیلی ها بهمان انگ غرب زدگی و جو زدگی و روشنفکر نمایی زدند و بر ما و " درباره الی ... " تاختند !!

"انتخاب" و "وظیفه در برابر آن انتخاب" مبحثی است در باب فلسفه و ما را به اگزیستانسیالیسم پیوند می زند . فرهادی خواسته یا ناخواسته توانسته این مکتب فلسفی و نحله ی فکری ، که کامو و سارتر و دوبووار و چندین نفر دیگر از پیشروانش بودند ، را به ما بنمایاند . این مهم در ساختار پیچیده و سهل و ممتنع فیلمنامه ی درباره الی ... در هم تنیده شده است. چه این کار خودآگاه بوده و چه ناخودآگاه ، این اتفاق افتاده و الحق که درست و درمان هم افتاده !

اینکه همه ی فیلم ، تک تک سکانس هایش ،لحظات واقعی و ملموس را برای ما تداعی می کند و انگار خودمانیم که بر پرده نقره ای تصویر شده ایم درش شکی نیست و همه می دانیم که سپیده چقدر در مقابل جبر امیر غیر مستقیم می جنگداما براساس یک الگوی کاملا ً معمول و مرسوم تلاشش به شکست منجر میشود چون مردسالاری این را حکم می کند و خاصه ایران و ایرانی حتی اگر یکسره دست به کتمان آن بزند در این قوانین نانوشته ی زور و ظلم بزرگ شده و اینگونه تربیت گشته و دست خودش هم نمی باشد . سپیده هر چقدر که می خواهد سرتق بازی در بیاورد و روحیه ساختار شکن و پرجنب و جوشش را نشان دهد به همان اندازه دریا که نمادی از جبر و تقدیر زندگی است بی رحمی اش را به رخ می کشد و تمام آرزوهای سپیده را که در قالب الی مجسم گشته به باد می دهد و باد هم آن را با خود می برد و سپیده می ماند و یک عالمه فکر و خیال و تشویش و استیصال !

راستی آقای قادری آن نمای گیر کردن ماشین در ساحل و هل دادن جمع در یاد همه می ماند و تلنگر سختی بر همه می زند !

قبلا ً درموردش نوشته بودم که ؛ ناخودآگاه جمعی ماشینش در شن گیر کرده و یک جای کارش می لنگد و تو گویی تا ابدالدهر قرار است کمیت اش لنگ بماند .

آقای قادری من با یک جای نقدتان سخت مشکل دارم و توی کتم هم نخواهد رفت و آن اینکه چرا میگویید " الی نه لایق عشق احمد است و نه حتی ارزشش را دارد تا نظر ما را به عنوان شخصیت مرکزی داستان( که بیشترین سهم را از نام فیلم دارد ) به خودش جلب کند "

الی ، این الهه ی معصومیت ، سنگ محکی است برای همه ی ما که با داوری در مورد آن و ابراز نظرمان نشان دهیم که چقدر به سادگی و کودکی یک انسان ارج می نهیم . از شما بعید بود که این گونه بی رحمانه بر الی حمله کنید تا بتوانید قهرمان خودتان را از دل این یورش بیرون بیاورید و بر بلندای سینما و اجتماع ایران بنشانید . من فکر نمی کنم که اصغر فرهادی هم با شما موافق باشد . اگر سپیده همچون قیصر برای شماست اما الی برای من بی نظیر و بی همتاست و هم از این روی است که تنها و مهجور مانده و در سردخانه منتظر است تا یکی حداقل بسراغ جسدش برود و خانواده اش را از هم بی اطلاعی دربیاورد ! در بین ما انسان ها کیست که وجدانش را بیدار می کند و الی را در کنج تاریک گورستان درمی یابد ؟! براستی ما چگونه فکر می کنیم درباره الی ، درباره این دختر ، این آدم ؟!

کیانا
دوشنبه 2 شهريور 1388 - 6:51
16
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

آقای قادری واقعا ممنون که نقدتون رو تو سایت گذاشتید

من چند روزی سفر بودم و تازه تونستم بخونمش

عالی بود درباره الی... درباره سپیده... درباره من... درباره تو...


دوشنبه 2 شهريور 1388 - 10:52
-7
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

طوری از این فیلم تعریف و تمجید کردید که انگار چه تحولی در مردم این سرزمین بوجود آورده! همون مردم دروغگوی ریاکار کماکان دارن سر هم شیره می مالن و به خیال خودشون زرنگی میکنن. برید از همون مردمی که از سینما میان بیرون بپرسید از این فیلم چی فهمیدی؟ مطمئنا اکثر قریب به اتفاقشون برای الی و علیرضای عاشق ناکام دلسوزی میکنن فقط همین.یه عده فیلم دوست و سینما روی حرفه ای فقط اینطوری میشینن تجزیه تحلیل میکنن که مثلا دوربین فرهادی در این صحنه فلان طور عمل کرد و منظورش چی بود و ازش لذت میبرن. به نظر من فیلم ماندگار و خوب فیلمیه که در عوام هم تاثیرگذار باشه. فکر میکنین چند درصد اونایی که این فیلمو دیدن بعد از دیدنش متنبه شده و مثلا دروغ و ریا رو گذاشتن کنار؟ ایرانیا فقط متخصص تعریف و تمجید و بزرگ نمایی هستند.

یه موضوع دیگه هم که در رابطه با این فیلم به ذهنم رسید، تبلیغات مردم فریب و گیشه ای اونه. از کارگردانی مثل فرهادی بعید بود که با نشون دادن قسمت اول فیلم که شاد و گیشه ای بود، فیلمو یه فیلم شاد معرفی کنه و عده ی زیادی رو با این ترفند به سینما بکشه.درصورتیکه این فیلم نمونه ی کامل یه تراژدیه. این موضوع نظر چندین نفر از دوستانم که دوستدار سینمای شاد و سرگرم کننده هستند بود و معتقد بودند در صورت اطلاع از تراژیک بودن فیلم به تماشاش نمیرفتن!

سهیل
دوشنبه 2 شهريور 1388 - 10:57
-3
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

به نظر من یک اشتباه صورت گرفته

ما هنوز قبول نکردیم که سپیده قهرمان ماست بعد چطور صحبت می کنید از قهرمان چهل سال پیش و از این جور چیزا

سپیده شاید نماد ما باشه ولی اصلا قهرمان روزگار ما نیست

شاید خصوصیت قهرمان دوستی و کدخدا دوستی ما باشه که این آدما رو اینطور می بینیم سپیده یه آدم معمولیه مثل همه ی ما و ما همون صفرهایی هستیم که اعداد بزرگ رو درست می کنیم یعنی الی ها رو من احساس می کنم الی قهرمان شد و قهرمان ماست در حالی که ما سپیده ها اون رو قهرمان می کنیم

سپیده مثل همه ی ما این نسلی ها بدون قهرمان مونده ....

درباره ی اینکه این افراد طبقه ی متوسط هستن یا نه خیلی راحت نمیشه صحبت کرد این افراد برای تفریح به محلی اومدن تا خوش باشن نمیشه که وسط خوشی و سوت و غیره یکی بپره وسط صحبت روشنفکرانه بکنه مگه توی کشور ما همه صحبت از دمکراسی و فلسفه و هنر می کنن ضمنا این افراد تازه از خود واقعی و عبوسشون دور شدن می خوان چند روز راحت باشن نگاه کنید وقتی که دعواشون میشه و بحث میکشه به زمانی که توی شهر بودن...همشون معلومه که کلی مشکل دارن و الان وقت چیه ؟ خوشی و سرگرمی... با اینحال اینها ایرانی هستن مرام ایرانی ها توی اخلاقشون هست اینکه سپیده می خوات واسه ی دوستشون که یه جورایی براش مثله برادرشه(بعضی وقتا آدم فکر می کنه برادرشه)زن بگیره یا اینکه اینقدر بی برنامه عمل می کنن اینجا نشد یه جای دیگه مهم اینه که بریم حال کنیم اینها خود ماها هستن مگه شما چطور می رین تفریح...

با اینحال ممکنه خیلی پرت گفته باشم مهم اینه که فیلمی توی ایران ساخته شده که میشه بیشمار نقد و تفسیر ازش کرد


دوشنبه 2 شهريور 1388 - 21:41
0
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

چراسپیده درآخردروغ گفت؟من هم نمی تونم این مسئله روباخودم حل کنم.

Ebi-s
سه‌شنبه 3 شهريور 1388 - 6:55
3
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

دوستمون به مطلب جالبي اشاره کردند

اولاً از آقاي قادري و مديران سايت تقاضا دارم تا نقد مفصلي درباره ي هويت طبقه ي متوسط اجتماعي و زندگي آنها ارائه دهند چرا که خيلي ها بر سر اين موضوع در فيلم حرف دارند و تا آنجا که ميدانم واردترين نقد ها به فيلم است

دوماً اين آقا کورش وقتي به شمال ميروند با خودشان يک گوني کتاب ميبرند که از آدمهاي درباره ي الي انتظار دارند درحاليکه آمده اند براي خوشگذراني بنشينند و کتاب بخوانند تا از مسايل سياسي اجتماعي روز خداي نکرده عقب نمانند.مثل اينکه فراموش کردند اين آدمهاي الکي خوش حقوقدان هستند و به خوبي از مسايل روز باخبرند.

موضوع ميزانسن هاي شلوغ را قبلاً هم منتقد پيشکسوت آقاي فراستي بيان کرده بودند که به نظرم خاصيت واقع گراي فيلم اين نوع کار را مي طلبيده است

اين با هدف درگير کردن تماشاچي با فيلم هم سازگاري دارد و باعث نمي شود فيلم را تئاتري بخوانيم مخصوصاً با آن شيوه تمرين بازيگران که خود شاهکاريست، حالا اگر فيلمبرداري روي دست را هم به آن اضافه کنيم ديگر فيلم نمي بينيم، چيزي که مي بينيم واقعيت محض است.

در ضمن اين آقاي فراستي نقد جالبي درباره ي فيلم نوشتند ايشان فرمودند دريا در فيلم دکور است بچه ها هم کارکردي ندارند و دکورند تازه نماي اضافه هم که دارد . بله، اين هم از منتقدين ما!!!

اگر يک جوجه فيلم بين اين حرفها را ميزد يک چيزي ولي...

کورش
سه‌شنبه 3 شهريور 1388 - 11:35
-1
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

مساله این نیست که افرادی که برای تفریح و خوشی اومدن شمال یک دفعه بپرند و سط حرف های فلسفی و روشنفکرانه !!

مساله اینست که افراد حاضر در "درباره الی" درست مانند قشر تازه به دوران رسیده و نوکیسه هیچ هدف و دلمشغولی به جز تفریح و خوشگذرانی ندارند و هیچ اثری از دغدغه های واقعی و اصلی طبقه متوسط حتی برای ذره ای در میانشان دیده نمی شود!!

دوست عزیز داستان پردازی و روایت یک فیلم در دنیای سینما با واقعیت روزمره تفاوت هایی دارد. اگر فیلمی ادعای تصویر کردن طبقه متوسط را دارد باید همه جنبه های آن را در بر بگیرد .

مساله اینست که در فیلم های اخیر فرهادی هیچ شخصیتی یافت نمی شود که ذره ای هم دغدغه های جدی و مهم داشته باشد !

خصوصا" در "درباره الی" که گویی همه افراد داخل فیلم یک تخته کم دارند و افرادی به غایت سر به هوا و گیج هستند !!

سهیل
چهارشنبه 4 شهريور 1388 - 17:50
3
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

به نظر من این سخته که بگیم کی داره درست قضاوت می کنه وضعیت دقیقن مثل خود فیلم درباره الی شده

اما اگه داخل فیلم یه نفر بلند می شد یا نه اصلا همشون صحبت از سیاست و هنر و ... می کردن شاید خود شما الان می گفتین چطور شد!اینا که اومده بودن تفریح حالا نشستن به جای جک گفتن و خندیدن حرفای آنچنانی می زنن

به هر حال کارگردان چند چیز کوچیک رو ول کرده برای بدست اوردن چیزهای مهمتر

بعد از فیلم به خاطر شباهت این آدما با خودمون ما گفتیم اینا طبقه متوسطن ولی کارگردان همچین ادعایی نکرد

شهاب از خارج برگشته به داخل طلاق گرفته و شایدم ناراحته حالا دوستاش می خوان اون رو از این وضعیت در بیارن با تفریح و غیره

اگه بخوایم اینطور نگاه کنیم باید خیلی از بهترین فیلمهای تاریخ رو حذف کنیم

اینکه الان این فیلم رو بزرگ کنیم بهتر از اینه که مثل همیشه دیر به خودمون بیایم و بعد از بیست سال بگیم وای عجب فیلمی بود

اگه لیاقت داشته باشه توی تاریخ سینما می مونه و اگر نه...

sogol
پنجشنبه 5 شهريور 1388 - 11:39
22
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

mamnoonam az amir ghaderi aziiiz be khatere naghde zibayash....... hala KHEILI behtar mifahmam darbareye eli.... yani chi

bazam mamnoon

faeze
شنبه 7 شهريور 1388 - 9:53
12
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

بی نظیر بود.

البته به نظر من اگه بخوایین دنبال آیینه ی زندگی روزانه ی دهه ی 70 بگردین به نظر من "لیلا" گزینه ی مناسب تری از آژانس شیشه ای است.

آژانس شاهکار دهه ی 70 است. اما لیلا آینه ی زندگی روزانه ی آدمها ست به آن معنا که شما می گویید...چه لباس هایی می بوشدیدم.چه آهنگ هایی گوش می کردیم و ...

کورش
چهارشنبه 11 شهريور 1388 - 10:32
-1
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

در سه فیلم اخیر اصغر فرهادی از جمله "درباره الی" کلا" هیچ شخصیتی یافت نمی ود که ذره ای هم دغدغه های مهم و جدی انسانی داشته باشد یا اصلا" بیان نوعی طرز فکر یا جهان بینی باشد !

بلکه به نظر می رسد اصغر فرهادی قصد دارد در فیلمهایش مردم را مشتی دیوانه سبک مغز عوضی و خائن به همسر و بی مسوولیت نشان دهد که بیش از هرچیز درگیر مسایل پیش پا افتاده هستند.

متاسفانه این نگاه را دوست ندارم ! ترجیح می دهم شخصیت های یک فیلم یا داستان فیلم ها کمی هم جدی تر باشند حتی اگر موضوع کمیک باشد یا مملو از شخصیت های لوده هم باشد !

چیزی مانند فیلم هایفدریکو فلینی

ronin
چهارشنبه 11 شهريور 1388 - 22:38
-3
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

کاشکی قضاوتی در کار...

1.از جشنواره فجر تا حالا که درباره الی روزهای آخر اکرانش را میگذراند خیلی ها گفتند وبعضی در نقدهایشان نوشتند که درباره الی قضاوت را به تماشاگرش واگذار میکند ویا اینکه فیلم فرهادی خودش را به کسی تحمیل نمی کند.

2.خود فرهادی در جواب سوالی که امیر پوریا مشخصا درباره نگاه بی طرفانه فیلم ودرصد

مشارکت تماشاگر در آن می پرسد میگوید: "این بستگی به توانایی مولف دارد و می تواند خیلی بیشتر از این حد باشد"

من اما تردید دارم که فیلمسازتوانا بتواند فیلم بیطرف تحویل دهد و باور دارم بی طرفی پیچیده تر از آنست که با "ایستادن بازیگران در فاصله مساوی نسبت به دوربین" حاصل شود.

آقای فرهادی! اگر شما به پیشنهاد فیلمبردارتان عمل می کردید ودوربین روی دست را در شرایط عادی فیلم وسه پایه را در سکانسهای ملتهب پس از بحران استفاده می کردید (کاری که مثلا ایناریتو در بابل کرده) ویا حتی اگر زمان کات دادن هایتان را کمی دستکاری می کردید (نمونه خوبش آتش بازی کیتانوست البته) روی قضاوت تماشاگر تاثیر میگذاشتید. خود کات دادن نقض بی طرفیست اصلا.

3.چیزی که درباره الی را از بقیه فیلمها و فرهادی را از بقیه فیلمسازان متمایز می کند اینست که به همه شخصیت ها فرصت یکسان می دهد ومهمتر آنکه هیچ کدام را سیاه و سفید نشان نمی دهد. مشکل از آنجا آغاز میشود که این ویژگی کم نظیر با ذهن تشنه عدالت ما گره میخورد.دغدغه بی طرفی رسانه چیز جدیدی نیست وریشه در سنت روزنامه نگاری دارد.روزنامه نگاران خود را متعهد به بیان حقیقت میدانستند اما در این دنیای پسا مدرن دهه هاست که بی طرفی رسانه ها بیشتر به افسانه شبیه است تا واقعیت.

اگر میپذیریم که قضاوت هرتماشاگر با نفر کناری اش متفاوت است باید این را هم بپذیریم که به هر حال او دارد درباره این فیلم قضاوت میکند با همه اطلاعاتی که فیلم به او می دهد یا نمی دهد و ساختار بصری اش و هزار چیز دیگر.پس در اینجا بی طرفی معنی ندارد.

4.مغز ما یک روش ساده ولی موثر برای درک جملات دارد.وقتی جمله ای را میخوانیم و یا میشنویم مغز ما سعی میکند کلمات بعدی را پیش بینی کند و برای این کارچند کلمه را با توجه به کلمات قبلی فهرست میکند تا ما هنگام شنیدن کلمه اصلی غافلگیر نشویم.شاید شعر خواندن به این خاطر برای ما لذتبخش است که این ساختار را در هم میشکند.

اگر یکبار دیگر به لید این مطلب نگاه کنید میبینید با اینکه فعل ندارد ولی ما آن را ذهن خود ساخته ایم.البته با توجه به کلمات قبلی!

کورش
پنجشنبه 12 شهريور 1388 - 19:56
-6
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

ببخشید

اگر کارگردان "درباره الی" ادعا نکرده شخصیت های فیلمش از طبقه متوسط هستند پس به نظر شما از کدام طبقه هستند ؟؟

اصلا" این افراد جلو دوربین در "درباره الی" صاحب کدام دغدغه و جهان بینی و یا نماینده کدام طرز فکر هستند ؟؟

آیا غیر از اینست که افراد جلوی دوربین در "درباره الی" چیزی شبیه عده ای افراد در واقعیت هستند که جز مسخره بازی و عشق و حال و جفتک چارگوش انداختن هدف و انگیزه یا تفکر قابل توجهی هم ندارند ! ( حتی اگر در عالم واقع هم به کنار دریا رفتن نیاز به همراه داشتن تفکرات مهم و عمیق نداشته باشد ).

دوستان درست است که در ظاهر و سطح رویی واقعیت افرادی را مشاهده کنیم که ظاهرا" هیچ دغدغه و فکر و جهان بینی مهمی ندارند و بطور روزمره و با الکی خوش بودن روزگار می گذرانند اما در مورد یک فیلم و روایت دراماتیک اوضاع نمی تواند درست و عینا" به همین گونه باشد !

بلکه "شخصیت" در یک فیلم و در چارچوب دراماتیک باید صاحب یک جهان بینی و لااقل یک هویت فردی متمایز از دیگران باشد.

آیا هیچکدام از افراد در "درباره الی" صاحب جهان بینی یا هویت متمایز دراماتیک قابل توجه از دیگران هستند ؟؟

یا اینکه افراد در "درباره الی" جملگی در قالب مشتی افراد بی هویت به شمار می آیند که با سایر افراد اجتماع یا حتی با خودشان هم هیچ تمایز قابل ملاحظه ای ندارند!

آیا نمی شود چند فرد دیگر به افراد حاضر در "درباره الی" اضافه یا از همان عده چند نفری را کم کرد و باز شاهد همه آن وقایع بود ؟؟!

هنردوست
جمعه 13 شهريور 1388 - 9:52
-8
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

آقای کورش من نمی فهمم شما منظورتون چیه؟؟خیلی ببخشید اما بی منطق دارین صحبت می کنین!درباره الی بهترین فیلم ایرانی است و هر چی می خواهید اشکال بگیرید..برای من و اطمینان دارم برای خیلی ها درباره الی شاهکار است.شاهکاری که من را بعد از 7 بار دیدن فیلم هنوز می لرزاند..ممنون

کورش
جمعه 13 شهريور 1388 - 11:20
-2
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

ای وای...

خانم یا آقای هنر دوست !!

ماشالله چقدر شما منطق در حرفتون زیاده !!

اینکه شما معتاد به دیدن یک فیلم شدید اصلا" دلیل نمیشه اون فیلم قابل نقد نباشه ! حتی اگر بهترین فیلم تاریخ سینما باشه !

من بارها گفتم "درباره الی" به دلایلی از جمله کشش دراماتیک و بازی گرم بازیگرهاش در برابر چیزهایی شبیه "اخراجی ها" فیلم نسبتا" قابل توجه تری هستش ! ضمن اینکه تاحدودی به واقعیت ریاکارانه برخی مردم اشاره می کند که البته به هیچ وجه معلوم نیست به کدام طبقه اجتماعی و فکری تعلق دارند.

اما نقد من به "درباره الی" این هست که بدلایل مختلف از جمله پیشینه حرفه ای کارگردانش بیش از اندازه "تئاتری" هست چون مثل صحنه تئاتر در یک میزانسن بسیار محدود مثل یک ویلا اتفاق می افته و شخصیت هاش به غیر از حرف زدن بیش از اندازه از عمق و پیشینه لازم دراماتیک برخوردار نیستند !

دوست عزیز نقد برای هر فیلمی لازمه حتی اگر درباره بهترین فیلم مورد علاقه خود من باشه ! یک کم افکارتون را باز کنید و از تعصب و طرفداری کورکورانه و احساساتی دست بردارید.

سپاس

هنردوست
شنبه 14 شهريور 1388 - 19:4
-12
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

آقای کوروش.نظر من چنین نیست.نمی دانم شما چیه درباره الی رو تئاتری می بینید.درست است که 90% فیلم یک لوکیشن ثابت دارد اما این دلیل بر تئاتری بودن بیش از اندازه نیست.در مورد شخصیت ها هم بگم که کاملا واضح است که هر کدام چه شخصیتی دارند به جز الی!در ضمن واقعا درست گفتید درباره الی من را به خودش معتاد کرده است حتی اگر فیلمی قابل توجهتری باشه نسبت به اخراجی ها که به نظرم اخراجی ها فیلم نیست یک شوخی هستش.

نمی دانم اما برای من و خیلی ها کافی است که راضی از سینما می آیم بیرون و تبریکات تیلدا سویینتن و رابرت دنیرو را به یاد می آورم.

ممنون

سهیل
شنبه 14 شهريور 1388 - 23:5
1
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

درباره ی درباره ی الی میشه حرف زیاد زد و من خیلی هم وارد نیستم اما مثل اینکه این آقای کورش خیلی سلیقه ایی با فیلم برخورد می کنن شما میگید مثل فیلمای فلینی مثلا ...خب همه ی سینما که فلینی نیست شما بگو برگمن یا شاید لومت ...خیلی شبیه فیلمای سیدنی لومته...مطمئنن هیچ فیلمی کامل و بی نقص نیست و همونطور که قبلا گفتم فرهادی چیزهایی رو رها کرده تا چیزهای بهتری بدست بیاره ...در ضمن شما می گید قشر متوسط ما آدمای بافرهنگ و با شعوری هستن ممکنه این نظر شما باشه از من بپرسین میگم...درباره ی الی فیلم خوبیه و کم نقص بهتر بود خوشی های اول فیلم اینقدر طولانی و مسخره نمی شد به هر حال بین اونا زن بود و اونطور رقصیدن زیاد جالب نبود

فیلم شاهکار بزرگی نبود اما مگه قیصر مثلا چی بود؟یا گاو و غیره

این فیلم هم فیلم خیلی خوبی بود و نشون از پیشرفت سینمای ایران میده

کورش
دوشنبه 16 شهريور 1388 - 21:21
-11
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

جناب هنردوست

به هرحال هر فیلمی در سینما قابل نقد هستش حتی اگر بهترین فیلم تاریخ سینما باشه چه برسه به "درباره الی" ...

من متاسفم که باز شما و بسیاری دیگر فکر می کنید که اگر از رابرت دونیرو یا چهارتا نام خارجی دیگه اسم بیاورید که به دلایل مختلف از فیلمی تمجید می کنند دیگر نقد کردن آن فیلم یک گناه کبیره است !

به نظر این یک فرهنگ دیکتاتور مآبانه و جهان سومی است.

اما اگر دقت کنید در "درباره الی" افراد حاضر جلوی دوربین از حداقل پیشینه و عمق برخوردارند و اصلا" و ابدا" از جهان بینی این افراد اطلاعی نداریم ! بطوریکه به جمع حاضران جلوی دوربین می توان چند نفر دیگر را هم اضافه کرد!

لازم به یادآوری است که اصغر فرهادی به دلیل پیشینه تئاتری و تلویزیونی اش بیشتر فیلمهایش به تئاتر و تلویزیون نزدیکترند تا سینما.

کورش
دوشنبه 16 شهريور 1388 - 21:29
12
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

جناب سهیل

ممنون از توجه شما به مطالب من اما متاسفم از اینکه فقط به قسمت مثال من از فیلم های فلینی اشاره کردید !

منظورم اینست که بهتر است اگر هم در فیلم ها شخصیت های لوده و سبک مغز نشان داده می شوند این مساله نشان دهنده یک واقعیت عینی تاریخی یا فرهنگی باشد که البته همه شخصیت های فیلم های یک فیلمساز را هم در بر نگیرد.

خودتان نگاه کنید به فیلم های اخیر اصغر فرهادی از جمله همین "درباره الی" که به نظر می رسد اصرار خاصی وجود دارد که همه شخصیت ها غیر جدی و بی دغدغه و به نوعی لاابالی و خائن به همسر و غیره نشان داده می شوند. گویی شخصیت های اخیر اصغر فرهادی ازجمله همین "درباره الی" دغدغه مهمتری جز این قبیل مشغولیت های خاله زنکی ندارند !

مساله اینست که در فیلم ها ی اخیر آقای فرهادی کسی یافت نمی شود که ذره ای هم دغدغه های جدی و مهم انسانی و اجتماعی یا سیاسی داشته باشد !

گویا اصغر فرهادی به عمد می خواهد همه مردم را مشتی سبک مغز بی مسوولیت لاابالی نشان دهد که انگار دغدغه ای مهمتر از جفتک چارگوش انداختن ندارند !

فرهاد ترابی
سه‌شنبه 17 شهريور 1388 - 9:48
-2
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

درباره الی طعم گس مرگ است در اوج سرمستی زندگی....احساس گرم نفس های مرگ .....سرشار از مرگ ولی لبریز از زندگی.....

کورش
سه‌شنبه 17 شهريور 1388 - 15:22
9
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

در ضمن

"درباره الی" نه فقط به دلیل لوکیشن بسیار محدود آن در یک ویلا بلکه به دلیل دیالوگ های بسیار زیاد بازیگرها بطوریکه تمام ماجرا از طریق دیالوگ به پیش می رود و دور زدن افراد در یک محیط محدود بیشتر یک پدیده تئاتری است.

آیا شما صحنه بخصوصی مشاهده می کنید که به لحاظ تصویر پردازی سینمایی از اهمیت قابل توجه برخوردار باشد ؟

سعيد
سه‌شنبه 17 شهريور 1388 - 20:24
5
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

همچين نوشته "حالا نقد مفصل اميرقادري" انگار كه همه عالم و آدم بيست و چهار ساعت چشم انتظار افاضات ايشون بودن ... كمتر برا خودتون نوشابه وا كنين بابا

سعيد تاجيك
سه‌شنبه 17 شهريور 1388 - 20:34
-4
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

فرهادي خيلي خوبه، هر دو فيلم آخرش بي عيب و نقصه و بسيار محكم و جذاب اما نمي‌دونم چرا اين فيلم‌ها برام موندگار نمي‌شه، نمي‌دونم چرا عمق كارهاي جاودانه سينماي ايران رو نداره، نمي‌دونم چرا نمي‌تونم بارها و بارها به تماشاشون بشينم.. به نظرم بعد از دو باره يا سه باره ديدن فيلم چيزي باقي‌نمي‌مونه كه به خاطرش بار ديگه فيلم رو ببينم.. اما مي‌تونم هر روز هامون رو ببينم و توش چيزاي جديد كشف كنم، يا مثلاً كاغذ بي‌خط رو، يا مسافران و باشو و غريبه و مه يا مرگ يزدگرد يا درخت گلابي رو يا حتي باغهاي كندلوس و شبهاي روشن رو، يا .. به هر حال فكر مي‌كنم اين فيلمها فرصت بيشتري به مخاطب براي مكاشفه در اثر مي‌دن و اين لذت مكاشفه به خاطر ابهام و به تعويق روندن معناي فيلم هست كه درباره الي فاقد چنين ابهامي ست.. هر چند اين اصلا معناش ضعف يا نقص در الي نيست..الي كارش رو خوب انجام مي ده و محكم اما برام جاودانه نمي‌شه.. نظر شماها چيه؟؟؟

هنردوست
سه‌شنبه 17 شهريور 1388 - 21:16
17
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

آقای کورش نقد شما از نظر من بسیار نا به جا می باشد.من حرفی برای گفتن ندارم چون اشکالاتی که شما از فیلم می گیرید بسیار خنده آور است و فکر می کنم هیچ اشکال دیگری نتوانستید بگیرید به جز چگونگی پیشینه ای افراد!فیلمی را که افراد بسیاری دوست دارند حتما فیلمی خوب بوده و حتی فیلمی بسیار خوب!البته "افراد"منظورم تنها مردم نیست.منظورم هم کارگردانان مختلف،منتقدها و هم مردم هستند!شما تنها فردی در جهان هستید که چنین خرده ای به فیلم می گیرید و این هم نظر شماست که به نظر من اشتباه محض می باشد!فیلم را بهتر ببینید....در ضمن شما سینما و تئاتر را قاطی نکنید!

شیرین
پنجشنبه 19 شهريور 1388 - 16:41
4
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

هنردوست = علیرضا

فرزاد
جمعه 20 شهريور 1388 - 18:22
13
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

کورش عزیز منم از مخالف های بعضی از نظراتت راجب فیلم هستم.

اولا ازت میخوام چند تا از فیلمهای محبوبت رو بگی.لطفا.

دوم اینکه لوکیشن یا شلوغی دیالوگ یا آدم های الکی خوش(البته به تعبیر تو) بدون هدف نبوده.

به نظر من فیلم 2 بخش داره که بخش اول چند تا آدم شاد میبینیم که واسه فرار از همون دغدغه های سیاسی و اجتماعی و انسانی اومدن جایی که آرامش فوق العاده ای داره.کنار دریا.ولی همون مسایل اجتماعی و انسانی بخش دوم رو بوجود میاره و اون آرامشی که اون آدمها بهش پناه آورده بودن از بین میبره تازه اختلاف هم بوجود میاره.همون دغدغه هایی که تو میگی توی فیلم نیست.فرهادی داره یکی از همین دغدغه های جامعه رو به زیبایی بیان میکنه.

ممکنه میزانسن تئاتری باشه ولی دوربین روی دست مقدار زیادی این مسئله رو جبران میکنه با این کار مخاطب خودشو جزئی از ماجرا حس میکرد.خودت بهتر میدونی که در تئاتر فقط ماجرا رو نظاره گریم.

فرزاد
جمعه 20 شهريور 1388 - 18:29
12
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

کورش عزیز منم از مخالف های بعضی از نظراتت راجب فیلم هستم.

اولا ازت میخوام چند تا از فیلمهای محبوبت رو بگی.لطفا.

دوم اینکه لوکیشن یا شلوغی دیالوگ یا آدم های الکی خوش(البته به تعبیر تو) بدون هدف نبوده.

به نظر من فیلم 2 بخش داره که بخش اول چند تا آدم شاد میبینیم که واسه فرار از همون دغدغه های سیاسی و اجتماعی و انسانی اومدن جایی که آرامش فوق العاده ای داره.کنار دریا.ولی همون مسایل اجتماعی و انسانی بخش دوم رو بوجود میاره و اون آرامشی که اون آدمها بهش پناه آورده بودن از بین میبره تازه اختلاف هم بوجود میاره.همون دغدغه هایی که تو میگی توی فیلم نیست.فرهادی داره یکی از همین دغدغه های جامعه رو به زیبایی بیان میکنه.

ممکنه میزانسن تئاتری باشه ولی دوربین روی دست مقدار زیادی این مسئله رو جبران میکنه با این کار مخاطب خودشو جزئی از ماجرا حس میکرد.خودت بهتر میدونی که در تئاتر فقط ماجرا رو نظاره گریم.

نظرات دنیرو و دیگران درسته که ملاک استانداردی نیست ولی نظر مثبت کسی مثل دنیرو یا مایکل مور واسه یک فیلم ایرانی میتونه قابل توجه و تحسین واسه فرهادی باشه.

افتخارش هم برای ماست.همین.

هنردوست
جمعه 20 شهريور 1388 - 18:59
7
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

اسم من علیرضا نیست.ممنون!اگر منظورتان این است که با آقای علیرضا هم عقیده هستم باید بگم درست می گویید!

کورش
شنبه 21 شهريور 1388 - 6:20
-9
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

من جواب هایی به دوستان داده بودم.

اما نمی دونم چرا جواب های من ثبت نشده !!

به نظر می رسد آقای قادری کمی جانبدارانه بحث ها را دنبال می کنند !

کورش
شنبه 21 شهريور 1388 - 10:23
0
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

جناب فرزاد عزیز

ممنون از توجهی که به مطالب من دارید.

فیلم های مورد علاقه من:

راننده تاکسی ( اسکورسزی ) - چهارصد ضربه ( تروفو )

مردم علیه لری فلینت ( میلوش فورمن ) سینما پارادیزو ( تورناتوره )

کازینو ( اسکورسزی ) جی اف کی ( الیور استون ) دوربرگردان (الیور استون ) صورت زخمی ( برایان دی پالما ) زندگی دیگران ( فلورین هنکل فون دونرسماک ) و ...

اگر بدون تعصب نگاه کنید در تمامی فیلم های فوق به اضافه بسیاری از فیلم های مهم تاریخ سینما مکان و اقلیم روی دادن داستان فیلم به لحاظ هویت مکانی و زمانی کاملا" مشخص است.

چیزی که "درباره الی" به کلی فاقد آن است و اصلا" معلوم نیست این افراد و رویداد ها در کدام مکان و زمان روی می دهند !

نمی دانم شاید فیلم اصغر فرهادی از دید شما از همه این فیلم ها چنان برتر باشد که اصلا" نیازی به تعریف و مشخص کردن زمان و مکان در آن وجود نداشته باشد !

در ضمن از لحاظ بیان و ترسیم روح زمانه و هویت اجتماعی و فرهنگی امروز در کشور ما فیلم های زیرزمینی مانند "تهران من حراج است" ساخته گراناز موسوی و نظایر آن نسبت به "درباره الی" به مراتب فیلم های جدی تر و عمیق تر و قابل توجه تری باشند.

به نظرم "درباره الی" فیلم نازپرورده ای است که احتمالا" با حمایت دولتی بیش از آنچه که هست بزرگ شده و از آن تعریف می شود.

چرا که "اگر صادقانه و بی تعصب نگاه کنیم "درباره الی" از لحاظ ترسیم هویت دقیق و روح زمانه زندگی در ایران و حتی ترسیم حال و روز دقیق و واقعی طبقه متوسط فیلمی خنثی و بی انگیزه است.

با سپاس

کورش
يکشنبه 22 شهريور 1388 - 6:40
20
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

دوستان عزیز

ممکن است انسان از دیدن یک فیلم و روایت آن بسیار هم لذت ببرد مثل لذتی که همه ما از دیدن "درباره الی" بردیم.

اما...

دلیل نمی شود آن فیلم غیر قابل نقد باشد.

سپاس

کورش
يکشنبه 22 شهريور 1388 - 7:39
-18
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

جناب فرزاد

اینکه چند نفر آدم میروند کنار دریا و به دلیل حواس پرتی و بی مسوولیتی دوستشان را ( که احتمالا" در دریا غرق شده ) گم می کنند به نظر شما خیلی دغدغه مهم انسانی و اجتماعی است ؟؟

ممکنه همین افراد در جایی خارج از فیلم یا در تصور سازنده فیلم یا حتی مخاطبان دارای دغدغه های مهمتر و جدی تر هم بوده باشند اما چیزی که ما عملا" در خود فیلم مشاهده می کنیم چیزی جز جفتک چارگوش انداختن شخصیت ها و سبک سری آن ها نیست !

به خدا قسم ترسیم جهان بینی و هویت اجتماعی و عمق شخصیت ها در یک فیلم امری لازم و ضروری است که بر خلاف ایده پردازی های منتقدان که به "درباره الی" نسبت می دهند باید در خود فیلم وجود داشته باشد .

فرزاد
يکشنبه 22 شهريور 1388 - 11:6
4
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

اما من هرگز منظورم این نیست که این فیلم نیازی به تعریف و مشخص کردن زمان و مکان در آن وجود نداره!

تو این مورد اتفاقا باهات هم عقیدم ولی مخالفم با حرفت که گفتی مسائل سیاسی و اجتماعی و انسانی توش نیست

لازم نیست همه چیز مستقیم گفته بشه.

جالبه که توی فیلم های محبوبت بسیار هم سلیقه ایم.

متشکرم.

سهیل
يکشنبه 22 شهريور 1388 - 11:22
-10
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

چه سلیقه بدی داری!! آخه صورت زخمی چیه یا اون دوربرگردان و کازینو ...

معلومه اینا رو می بینی اینطور قضاوت می کنی درباره ی الی اشکالایی داره ولی نه به اندازه ی دوربرگردان و صورت زخمی

به هر حال شما از هر شیوه ایی استفاده کردین و فکر می کنم جواب نداد به خصوص آخریش که گفتین حمایت دولتی ...

فکر کنم بیشتر بحث همون سلیقه اس به هر حال هر کسی یه سلیقه ایی داره ...

هنردوست
دوشنبه 23 شهريور 1388 - 10:20
3
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

آفرین به آقای کورش به خاطر سلیقه اش!

شما که چنین فیلم هایی نگاه می کنید لطفا فیلم ایرانی نبینید!مثل اینکه خیلی سوادتان بالاتر از ماهاست که عاشق درباره الی هستیم!پس نقدتان را ادامه بدهید و برای امثال خودتان بگویید نه ما!ممنون!

فرزاد
دوشنبه 23 شهريور 1388 - 11:3
9
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

اصلا منظورم این نیست که اصلا" نیازی به تعریف و مشخص کردن زمان و مکان در آن وجود نداره !

مشکل من با اون قسمت از صحبتته که میگی شخصیتهای فیلم هیچ دغدغه ای ندارن و الکی خوشن.

در ضمن در مورد فیلمهای محبوبت همسلیقه ایم.

متشکرم.

کورش
پنجشنبه 26 شهريور 1388 - 14:54
6
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

جناب سهیل

شاید هم شما درست بگید و بنا به سلیقه شما "درباره الی" خیلی بهتر از فیلم های مطرح تاریخ سینما مثل "صورت زخمی" باشه !!

اما اگر درست نگاه کنید هر فیلمی کارکرد خودش را دارد و انتخاب آن ها تا حدی هم سلیقه ایست.

اما اشکالاتی که من به "درباره الی" و فیلم هایی نظیر آن وارد می دانم اشکالات عمده ایست که در بسیاری از فیلم های مهم تاریخ سینما وجود ندارد.

اما جناب هنردوست یا هر اسمی که دارید

این تقصیر من نیست که سلیقه و دانش سینمایی شما محدود به "درباره الی" میشه !! چون اگر واقعا" به هنر سینما علاقه داشتید کمی هم به خودتان زحمت می دادید و فیلم های مهم تاریخ سینما که چندتایی را نام بردم تماشا می کردید !

فرزاد
شنبه 28 شهريور 1388 - 9:3
-21
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

از همگي عذر ميخوام كه حرفهاي بنده 2 دفعه چاپ شده

احتمالا واسه تاكيد 2بار گذاشتم.اصلا تقصير آقاي قادري نيست.

در ضمن جناب سهيل از انتقادي كه از صورت زخمي كرديد مشخصه كه به نكات مثبت فيلم دقت نكردي.بازيه آل پاچينو رو بذار به حساب پوشوندن عيبهاش.

كورش عزيز

من نگفتم حواس پرتي اونا يه دغدغه اجتماعيه.

منظورم پناه آوردن اونا به يه جايي مثل كنار درياست از شر هر نوع دغدغه ايه كه شما ميگي توي فيلم نيست.

وقتي ميگم مسائل اجتماعي بخش دوم رو بوجود مياره منظورم غرق شدن الي نيست.عوارضشه.اين حادثه شخصيت اصليه اونا رو كه مغشوشه(مخصوصا بين زن وشوهرها) رو نمايان ميكنه.

اونا اومده بودن 2 روز "فقط" و "فقط" خوش بگذرونن و جفتك بزنن.

در كل به نظرم هر انساني واسه اينكه به يه لحظه آرامش برسه از هر راهي كه واسه خودش و ديگران ضرري نداره بايد استفاده كنه حتي از جفتك زدن.

سهیل
شنبه 28 شهريور 1388 - 22:7
9
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

آل پاچینو ... نه آل پاچینو بازیگر خوبیه ولی نه توی صورت زخمی اتفاقن یکی از مشکلات فیلم بازی آلپاچینو بود ....

آقای کورش فکر کن همه چیزهایی که شما گفتین در فیلم مشخص می شد بعد تماشاچی میگفت نگاه کن این فقط مشکل فلان جاست یا فلان زمان این معضل بوده ...نه این مشکل در تمام دوران هست یه مثال.. یه نفر توی جنگل کشته شده و چهار تا شاهد داریم که هر کدوم یک نظری میدن و تحلیل خودشون رو می کنن اینجا زمان و مکان زیاد مهم نیست مهم تحلیل اون آدماست

شما میتونید این رو یک مشکل بدونید ولی به نظر من این مشکل نیست یک کار زیباست تماشاچی چه احتیاجی داره بدونه این اتفاق کجا می افته و در چه زمانی چه نیازی داره که خط فکری هر کسی مشخص بشه مثلن شهاب حسینی کمونیسته یا هر چیز دیگه(مثلن) ...بعضی وقتا بد نیست آدم حرف بقیه رو قبول کنه نمیگم همینطور الکی قبول کنی اما ...

در ضمن فکر نمی کنم فیلمهای مهم تاریخ سینما اینهایی باشن-به جر چند تاشون- که شما گفتید درباره ی الی هم نیست اینقدر شاهکار در سینما بوده و هست که الی و صورت زخمی توش گمن ...

كورش
دوشنبه 30 شهريور 1388 - 9:57
13
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

دوست عزيز جناب فرزاد

من هم خوشحالم كه در مورد فيلم هاي مورد علاقه مان هم سليقه هستيم.

به نظرم اين دغدغه ها بايد در "درباره الي" مشخص ميشد و فيلم نبايد فرض را بر اين مي گذاشت كه بيننده خودش بايد از دغدغه هاي شخصيت هاي فيلم آگاهي داشته باشد ! چرا كه داستان "درباره الي" درست از جايي آغاز مي شود كه ما هيچ شناختي نسبت به افكار اصلي و اساسي و جهان بيني اين افراد پيدا نمي كنيم و داستان درست از زمان شروع تفريح و خوشي آن ها كنار دريا آغاز مي شود !

من چند بار گفته ام كه ممكن است در عالم واقع چنين باشد و افراد به هنگام تفريح و خوشگذراني در كنار دريا حرفي از افكار و دغدغه هاي اصلي زندگي شان هم نزنند اما در روايت و شخصيت پردازي يك فيلم نمي تواند عينا" چنين باشد ! بدين شكل كه شما مي فرماييد يعني فرقي نمي كند ما درست عين زندگي واقعي را جلوي دوربين ببريم !

درضمن عنصر "دريا" در بسياري فيلم ها بعنوان نشاني از هوس و ميل جنسي بكار برده مي شود مانند فيلم هاي رومن پولانسكي مثل "چاقو در اب" يا "ماه تلخ" ...

اين درحاليست كه در "درباره الي" دريا فقط به عنوان يك عامل خطر و مرگ آفرين بكار رفته كه مي توانست هر عامل ديگري مثل تصادف يا پرت شدن از كوه نيز جايگزين آن گردد !

از از لحاظ نشانه شناسي سينما و دليل حضور قصه "درباره الي " در كنار دريا هيچ دليل دراماتيك و سمبليك خاصي به نظر مي رسد وجود ندارد ! با اين استدلال اگر دليل خاصي براي حضور عامل "دريا" وجود دارد لطفا" ذكر بفرماييد.

سپاس

سهیل
دوشنبه 30 شهريور 1388 - 22:7
17
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

دریا در هر فرهنگی میتونه نماد چیز دیگه ایی باشه

در پیر مرد و دریا اثر همینگوی دریا نماد زندگیست و در دریایی های یدا... رویایی نماد آرامش به عنوان مثال در فیلم دزد دوچرخه دوچرخه همه ی زندگی شخصیت فیلم هست و در گاو در کشور خودمون گاو جای دوچرخه رو گرفته

حالا هر کسی میتونه یه برداشتی داشته باشه اینکه کسی بگه فلان چیز نماد فلانه که نمیشه ما هم بگیم.

در ضمن مردم برای تفریح نمی رن توی خیابون چند روز بمونن یا برای چند روز برن توی کوه که میگی تصادف یا افتادن از کوه جایگزین گردد...

احتمالن اگه تصادف میکرد و می مرد می گفتی چه بیخود چرا توی دریا نمرد!!

شما ایرادهایی از فیلم میگیرین که کارگردان به عمد اونها رو حذف کرده برای کارگردان مهم نیست که اونها چه آدمهایی هستند مهم قضاوت اونهاست هر چند در قضاوتشون خیلی چیزا از طرز فکرشون معلوم میشه....اول ایرادهای بدی نمی گرفتیین حالا کار کشیده به اینکه چرا رفتن دریا چرا ننشستن تو خونشونو احتمالن دفعه ی بعدی میگین چرا این فیلم رو ساختن ای کاش نمی ساختنش!!

فرزاد
سه‌شنبه 31 شهريور 1388 - 12:50
-1
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

سهیل جان پس در موردش هیچ صحبتی نکنیم بهتره چون کاملا باهات مخالفم.

ولی کورش عزیز.

نمیدونم فیلم "ماجرا" ی آنتونیونی رو دیدی.

اصلا شاید درباره ی الی یه اقتباس سینمایی از "ماجرا" باشه.

توی فیلم حادثه گم شدن توی یه جزیره ست.دورتا دورشون دریاست.محل دقیقش هم معلوم نیست.تو اینجا عامل "دریا" رو به چی تعبیر میکنی؟

حتما شنیدی که انسان از ابتدا دارای ذات نیک هست اما این گذشت زمان(خیلی از مسائل اجتماعی یا سیاسی یا انسانی یا...) هست که باعث تغییر انسان میشه.

با اجازه ی اهل فن سینما.من توی این دو فیلم

"دریا" رو ذات انسان یا من درونی انسان یا همون "حقیقت" و "خشکی" رو نقطه ی مقابلش تعبیر میکنم.

البته در "ماجرا" مسئله ی هوس هم قابل تعبیره.

در "درباره ی الی"سپیده به الی کمک کرده بود که به "خود"ش برسه(بادبادک بازی).

و به قول جناب قادری کاش سپیده بود و حاصل کارشو می دید.و ببینه که الی واسه یه لحظه توی زندگیش خودشه.

من اینطور فکر می کنم.شاید به نظر تو و خیلی ها تعبیر درستی نباشه.ولی اگه واقعا جناب فرهادی توی فیلم بی هیچ دلیلی(فقط واسه تفریح) لوکیشن رو انتخاب کرده باشه(که بعید میدونم) در انتقادت در مورد لوکیشن باهات موافق هستم.کاش صحبت خود جناب فرهادی رو در این مورد میشنیدیم.

با سپاس از کورش.

کورش
سه‌شنبه 31 شهريور 1388 - 16:11
-9
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

با سپاس از فرهاد عزیز

بله دوستان منهم می دونم که دریا در هر فیلم یا فرهنگی می تونه تعریف جداگانه خودش را داشته باشه اما بشرطی که اصلا" تعریف یا دلیل مشخصی برای اون داشته باشه !

جناب سهیل

شما می گید چرا دریا نباشه ؟ من در مقابل دارم می پرسم چرا دریا باشه ؟!!

آیا دلیل دراماتیک و نمادینی در انتخاب دریا در کار بوده ؟ یا اینکه بقول شما همینجوری چون قرار بوده یک بلایی سر "الی" بیاد نویسنده و کارگردان فکر کرده خب بریم کنار دریا تا بتونیم با استفاده ابزاری از دریا یک بلایی سر شخصیت فیلممون بیاریم تا گم بشه !!

ببینید دوستان عزیز موضوع اینه که من می گم از عامل "دریا" در درباره الی فقط به عنوان یک عامل خطر زا استفاده شده که بعید به نظر می رسه بشه تفسیر نمادین خاصی ازش کرد.

فرزاد عزیز

هرچند من به تعبیر شما و تک تک تماشاچیان از دریا در این فیلم احترام می گذارم اما مشکل من اینست که این عامل "دریا" چه فرقی با عوامل دیگه داشته که انتخاب شده ؟!

با احترام به تعبیرهای شما من فکر می کنم از دریا فقط به عنوان یک عامل خطر زا استفاده شده که ارتباط چندانی با درونیات شخصیت ها نداشته !

منتها به نظر میرسه دوستداران فیلم به دلیل علاقه شون به فیلم دارند برای عناصر فیلم مثل "دریا" دلیل و تعبیر می تراشند !

کورش
سه‌شنبه 31 شهريور 1388 - 19:48
2
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

راستی

فرزاد عزیز

بله من "ماجرا" اثر آنتونیونی را دیده ام.

همانطور که می بینیم در آن فیلم شخصیت اصلی فیلم زن جوانی است که تا پیش از ناپدید شدن اطلاعات بسیار زیادی از نوع جهان بینی و پیشینه اجتماعی و روابط انسانی او در اختیار بیننده قرار می گیرد و ما او و اطرافیانش را تا میزان زیادی می شناسیم.

حال اینکه حادثه پردازی در "درباره الی" و تمرکز بر روی دلیل غرق شدن یا نشدن دختری بنام "الی" مانع از پرداختن به شخصیت پردازی دقبق افراد شده است.

نمی دونم شاید من اشتباه می کنم و شما نظری غیر از این داشته باشید.

سپاس

هنردوست
پنجشنبه 2 مهر 1388 - 11:43
-14
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

خیلی دوست داشتم بدونم آقای کورش چه تحصیلاتی در سینما و یا کلآ هنر دارند؟؟می خواهم بدانم.

سهیل
پنجشنبه 2 مهر 1388 - 20:34
4
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

کورش خان این شما بودین که گفتین کارگردان چرا الی رو در دریا کشته چرا نبرده توی خیابون یا هر جای دیگه که به خوات بلایی سرش بیاره .بعد می گی به قول تو.....

من باز مجبورم یه مثال بیارم اینبار فیلم سکوت برگمان .سه نفر توی قطار از ناکجایی می آن به ناکجای دیگری که اتفاقن درش جنگ هم هست اتفاقاتی میفته و بعدش دو تاشون به ناکجای دیگری می رن در حالی که صبح و شب به زور معلومه یکی از اونها می میره در حالی که نامه ایی به اون یکی نوشته و معلوم هم نمیشه توی این نامه چی بوده.... مهم نیست اینا کی هستن کجا میرن چه سالی بوده و...کاگردان اونها رو به عمد حذف کرده

اصلن مهم نیست دریا نماد چیه (هر چند که اگه بری دنبالش تو هر سایتی یه نقدی درباره ی نماد گرایی فیلم توش هست) واسه ی تفریح یه عده رفتن دریا (چرا دریا. چون کارگردان دوست داشته)

باز یه مثال دیگه توی فیلم یک متهم به مرگ گریخت (برسون) در حالی که مردی به اعدام محکوم شده و فردا اعدام میشه یک نفر معجزه وار به کمکش میاد و اون رو کمک میکنه تا فرار بکنه (چرا میاد چونکه کارگردان دوست داشته) ما تابع داستانیم

در پایان کتاب شهر شیشه ایی پل استر مردی در اتاق زندانی میشه و یک نفر به اون غذا میده و در پایان وقتی دنبالش می آن اون نیست و غیبش زده فکر می کنی جواب پل استر چیه

من این شخصیت رو بوجود اوردم خودمم بهش غذا می دم و آخرشم فراریش می دم

اینها تقدیره یه عده دلشون خواسته برن دریا خب رفتن و حالا یکیشون گم شده و اونا دارن دربارش قضاوت می کنن بهترین نقطه ی فیلم هم شروع فیلمه که نه عقب رفته نه جلو

حالا شما بگو دریا چرا چرا سکته نکرد

اینا یهودی ان یا مسیحی چه فرقی میکنه مهم اون چیزهایی که فیلم بهش احتیاج داره

در ضمن جناب فرزاد در کتاب رازها (هامسون)شخصیت اصلی فقط با دیدن پرچم های برافراشته تصمیم می گیره که از کشتی پیاده بشه و به شهر شومی بره که حوادث بعدی رو رقم می زنه در حالی که اگه پیاده نمی شد هیچ وقت اتفاقات بعدی نمی افتاد و اینها در حالی بود که در سال فقط یک روز اون پرچم ها بالا می رفت تفریح حتی اگه تنها دلیل هم باشه باز قانع کننده اس ...

فرزاد
جمعه 3 مهر 1388 - 13:36
-9
موافقم مخالفم
 
«درباره الی...» در چهل‌سالگی «قیصر» / تراژدی سپیده...

سهیل عزیز

من در مورد آل پاچینو(صورت زخمی) باهات مخالفم ولی در مورد کامنت آخریت تا حدود زیادی باهات موافقم.با سپاس از تو.

کورش جان

اصلا قصد اینو ندارم که صرفا به خاطر علاقه به فیلم

تعبیر تراشی کنم.اتفاقا در بیان حرفهام تمام تلاشمو کردم تا احساسی برخورد نکنم.در ضمن مخالفتهای من با "قسمتی" از صحبتهات دلیل بی نقصی فیلم یا اصرار به اشتباه بودن نقد تو(که معلومه در این خصوص مطالعه ی بیشتری از من داری) نیست.

هدف بدست آوردن یک تفکر درست از نظر فرم و محتوای فیلم برای من هست.

با سپاس

حامد
سه‌شنبه 17 خرداد 1390 - 20:49
-2
موافقم مخالفم
 

از همه لحاظ مخصوصا فیلمنامه همه ی روشن فکران سینما جدایی نادر از سیمین رو ارزنده تر و بهتر از درباره الی میدونند... درباره الی تا فروردین 1390 شاهکار بود ولی الان نه ..فقط در رتبه دوم دیده میشه همین!!

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���