amet
چهارشنبه 8 مهر 1388 - 17:7
-8 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
خداوكيلي حرف دلم رو گفتي هر موقع ميومدم بگم يازيش خيلي اغراق آميزه همه شلوغ بازي ميكردن بالاخره يكي جرات كرد اين حرف رو بزنه
|
بهنوش
چهارشنبه 8 مهر 1388 - 18:21
-9 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
من کاملا نظر مجله فیلم رو تایید می کنم و زودتر از اینها منتظر واکنش منتقدین بودم .
|
مرتضی علیرضایی
چهارشنبه 8 مهر 1388 - 18:46
20 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
مثل اکثر نوشته های آقای جلالی فخر عالی بود. کاملا با نظر آقای گلمکانی و جلالی فخر موافقم..
|
مهسا
چهارشنبه 8 مهر 1388 - 18:49
1 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
بسیار بسیار ممنونم آقای جلالی فخر و آقای گلمکانی عزیز که همیشه به حق و منطقی و زیبا می نویسید. من هم کاملا با نظرات شما در رابطه با بازی های اغراق آمیز و شخصیت خود بزرگ بین و نازیبای این بازیگر جوان موافقم. به نظر من هنرمندان جوان قبل از شروع به فعالیت رسمی باید در نزد اساتیدشان درس فروتنی و تواضع بیاموزند سپس به عنوان یک هنرمند وارد اجتماع شوند.
|
tandis
چهارشنبه 8 مهر 1388 - 20:11
-1 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
کاملا موافقمممممممممم دستت درد نکنه بالاخره یکی پیدا شد حال این بهدادو بگیره . البته بنده ی خدا دچار توهمهههه . شاید اگه دست از سر مارلون براندو بر داره قابل تحمل تر بشه .
|
s
چهارشنبه 8 مهر 1388 - 20:44
4 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
آقا دروغ که نميگه, بازيگر خوبيه. بده آدم با خودش روراست باشه؟! اتفاقا رمز موفقت بهداد همين اعتماد به نفس بالاييه که داره. چرا گير دادين به اين بيچاره؟! بريد به اونايي گير بديد که بازي بلد نيستن و الکي تو سينما معروف شدن!
|
MJA
چهارشنبه 8 مهر 1388 - 23:7
-24 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
"چند سال بود میشنيدم «حامد بهداد بازيگر خوبی است»، اما هيچ وقت اين «بازی خوب» را در فيلمهايی که از او ديدهام درک نکرده بودم. اين اواخر گفتند در حس پنهان به نقش يک آدم روانی غوغا کرده، ديدم و نفهميدم. گفتند در شبانهروز باور نکردنی است، چيزی نديدم و البته موفقيت کارگردانها اين است که چيزی ديده نمیشود و توانستهاند دست و پای او و عضلات صورتش را ببندند و چهرهاش را زير گريم سنگين پنهان کنند. و گفتند که يک نقطه قوت دلخون، بازی بهداد است اما همهاش اغراق و ادا بود و جلوهگری و خودنمايی ..." ^^^ این قسمت از متن آقای گلمکانی دقیقاً اتفاقیه که برای خود من افتاده . مدام میشنوم که حامد بهداد بازیگر خوبیه و هر بار فیلم هاش رو میبینم به امید اینکه شاید دفعه ی پیش اشتباه کرده باشم و ... اما هر دفعه مثل دفعه قبل ...
|
memorialist
پنجشنبه 9 مهر 1388 - 4:49
5 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
سلام: نقد ها رو خوندم .راستش من خودم یکی از طرفداران پر و پا قرص آقای بهدادم . اما به نظرم نقدی که بهشون وارد شد کمی تند اما صحیح بود . بازی آقای بهداد در دلخون مقداری خودنمایی داشت و تن صداشون خیلی مصنوعی بود . و اینکه منتقدی بیاد و این اشکال رو بگه و با حل این مورد بازیگر بتونه خودش رو بالا بکشه به نظرم خیلی خوبه . آقای بهداد باید حرفه ای تر برخورد می کردن . این طور جواب دادن در شان یک ستاره نیست ...
|
علیرضا
پنجشنبه 9 مهر 1388 - 6:7
-1 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
آقای قادری شما اگه از بهداد بدت میاد که من مطمئنم همین طوره، خب بدت بیاد دیگه آدم با کسی پدر کشته گی هم داشته باشه این جوری سعی نمی کنه پدر یارو رو در بیاره. یه خورده حرکات شما غیر عادیه. هر کی ندونه فکر میکنه شما با بهداد دعوات شده کتک خوردی حالا داری تلافی می کنی!!
|
مهدي صفري نژاد
پنجشنبه 9 مهر 1388 - 6:26
-2 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
هوشنگ گلمکانی در حدي نيست كه بخواد در مورد استادمون فكر كنه چه برسه به اينكه بياد در مورد ايشون نظر بده ..." آقا هر كسي رو بهر كاري ساختن ... "
|
مهرانه
پنجشنبه 9 مهر 1388 - 6:30
-10 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
کاملا مشخصه که نویسنده بدون منظور ننوشته و یکسره تمام استعدادها و تواناییهای بهداد رو انکار کرده....اتفاقا لطف بازی بهداد به همین تواناییش برمیگرده که میتونه برونگرا بازی کنه...کاش نویسنده و جناب گلمکانی تئاتر سگ سکوت را دیده بودند,کاش...
|
sana
پنجشنبه 9 مهر 1388 - 7:38
-5 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
من دلخون و ندیدم ولی بازی حامد بهداد تو ی روز سوم/ یک مشت پر عقاب/ عالی بود
|
پنجشنبه 9 مهر 1388 - 9:20
-18 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
منم با این مطلب موافقم
|
m
پنجشنبه 9 مهر 1388 - 10:20
-16 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
cheghadr tohin shodeh be in bazigar khob
|
پنجشنبه 9 مهر 1388 - 11:36
-27 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
خوب گفتن آقای گلمکانی.... دمشون گرم.... بازی حامد بهداد تنها شامل یک سری ادا اطوار غیر قابل تحمله
|
پري
پنجشنبه 9 مهر 1388 - 13:31
37 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
متاسفانه ما هنوز فرق نقد ويرانگر رو با نقد سازنده نمي دونيم ! من جاي بهداد بودم افسردگي مي گرفتم بعد از اين همه نقد سازنده ! كاش بيشتر از اينها حامي جوونهاممون باشيم . بهداد در بدترين شرايط هم انقدر كه ايشون ادعا مي كنند بازيش آزاردهنده نيست . كاش وقتي بدها رو مي گيم از محسنات هم بگيم !
|
شیلا
پنجشنبه 9 مهر 1388 - 14:54
-7 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
دیگه دیدن بازیای فوق العاده ی حامد بهداد چشم بصیرت می خواد که تو از داشتنش محرومی...حامد بهداد صادق ترین شخصیتیه که کن دیدم...پس سکوت!
|
الناز
پنجشنبه 9 مهر 1388 - 23:42
1 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
واقعا برای این جماعت متاسفم با این اظهار نظرهای احمقانشون اگه اظهار نظر سردبیر مجله این باشه اگه فیلم دیدنشم این جوری باشه پس وای به حال او ن مجله حالا که بعد مدتها یه بازیگر با استعداد و خوب تو کشور ما پیدا شده در موردش این طوری صحبت می کنن آقا اول برو ببین اصلا بازیگری چیه بعد بیا اظهار نظر کن واقعا برات متاسفم
|
بهدادفنر
جمعه 10 مهر 1388 - 8:38
1 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
من نه خوندم و نه می خونم چون هیچ ارزشی نداره.حامد بهداد بیش از اینها کار درسته.با مطلب شما نمی تونه بره زیر سوال. طرفداران حامد در مشهد
|
فرهاد
جمعه 10 مهر 1388 - 12:0
-3 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
حامد بهداد بازيگر خوبيه و از خيلي ها بهتره بعضي ها عادت دارند هركس طبق ميلشان نباشد را بكوبند و هزارتا عيب روش بگذارن كه دارن با بهداد هم همين كار را ميكنن نقد سازنده خوبه اما وقتي توهين ميكني بايد منتظر جواب باشي...
|
پيمان راد
جمعه 10 مهر 1388 - 12:8
9 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
نقد بايد سازنده باشه نه به خصوصيات آدمها توهين كنه بهداد هم بازيگر خوبيه و هم محبوبه و اتفاقا من چند بار درجاهاي مختلف ديدمش و اصلا آدم مغرور يا خودشيفته اي نيست خيلي هم صميمي و خوش برخورده چرا بعضي ها فكرميكنن همه بايد يا مثل اونا باشن يا اونطوري باشن كه اونا دوست دارن؟؟؟؟؟؟ هركسي اخلاق خاصي ممكنه داشته باشه كه به خودش مربوطه
|
جمعه 10 مهر 1388 - 12:15
-1 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
نقد بايد سازنده باشه نه به آدمها توهين كنه آنوقت ميتونه موثر باشه كه اين مقاله اصلا موثر نيست بهداد بازيگر خوب و دوست داشتنيه و همين حال و هواي خاصش خوبه
|
آیدا
جمعه 10 مهر 1388 - 13:46
-5 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
روزنامه اعتماد -يكشنبه، 8 شهريور 1388-امیر پوریا http://www.etemaad.ir/Released/88-06-08/151.htm#157359 گلزار، بهداد و همه ما مرزهاي «زندگي خصوصي» کجاست؟ تقارن غريبي است که گاه وقتي ذهن مان معطوف به نکته يا پديده يي در متن و بطن زيست معاصر بشر در جوامع شهري است، ناگهان و همزمان، جلوه هاي آشکاري از همان پديده به شکلي غيرمنتظره در اطراف مان رخ مي نمايد و اطمينان تلخ ما را از شيوع و رواج خود افزون مي کند. اخيراً با لمس چندصدباره پديده «سرک کشيدن ديگران به دل زندگي خصوصي» آدمي، در اين فکرم که دوران و دور و بر ما احتمالاً بيش از هميشه و همه جا اعضاي خود را درگير اين معضل مي کند. درست در همين روزها تصادفاً خبر مشکلاتي که براي محمدرضا گلزار پديد آمده را شنيده ايم. از خودم مي پرسم واقعاً چيزي تحت عنوان حصار، ديوار، مرز، محدوده يا دايره در اطراف زندگي خصوصي افراد وجود ندارد؟ جداً چگونه مي شود باور کرد که هيچ کس وجود چنين چيزي را در اين جامعه و اين زمانه به رسميت نمي شناسد؟ يعني بايد آن دغدغه عميق و قديمي آدم هاي آثار بيضايي - از «کارنامه بندار بيدخش» تا «شايد وقتي ديگر» - را باور کنيم که نگراني مداوم «زير نگاه بودن» رهايشان نمي کند؟ يعني هر کار هر آدمي در هر حوزه شخصي و خصوصي، به هر آدم ديگري که به هر شکلي از آن باخبر مي شود يا درباره اش وراجي مي کند، واقعاً مربوط است؟ اينکه برخي خود را قيم همگان مي دانند و از اين زاويه، به کلام يا با حضور جسماني وارد حريم زندگي خصوصي افراد مي شوند، اگر نه درست، دست کم در آنچه به عادت ما تبديل شده، طبيعي به نظر مي رسد. ولي اينکه خودمان هم در دل فضا و کار فرهنگي همان رويه را در پيش بگيريم و چنان کنيم که قيم مآبان مي کنند، نه فقط باورنکردني، که حتي فاجعه آميز است. به تازگي در ماهنامه فيلم، يادداشتي کوتاه به بهانه بازي حامد بهداد در فيلم «دلخون» ساخته محمدرضا رحماني، با همراهي مقدمه سردبير مجله هوشنگ گلمکاني و انبوهي عکس، به حجم مطلوب دوصفحه يي رسيده و چاپ شده است. در اين نکته کلي که حامد بهداد گاه بيش از حد اصرار دارد در همان زمان بازي در برابر دوربين - و نه بعدتر و در مصاحبه ها و غيره- با نوع نگاه و رفتار چهره و صدا و لحنش به بيننده بگويد که ببين دارم چه خوب بازي مي کنم، با گلمکاني موافقم ولي اين موافقت اولاً و در اين ابعاد محدود اعلام موضع، اهميت تحليلي ويژه يي ندارد (همان گونه که اعلام موافقت خود او با نويسنده آن مطلب در مجله فيلم) و ثانياً نمي تواند ربطي به ويژگي هاي مثبت و اثرگذار برخي نقش آفريني هاي ديگر بهداد داشته باشد (از جمله در «بوتيک»، «اين زن حرف نمي زند»، «کافه ستاره»، «روز سوم»، «شبانه روز»). بعدتر و در بخش بازيگري خود مجله فيلم، به ارائه تحليلي از جنس و نوع کار او خواهم پرداخت. اما در اينجا مقصودم فقط اين نيست که تخريب شديد و عجيب دوستان را در خود مطالب اين دو صفحه اخيراً چاپ شده زير سوال ببرم. آنچه غرابتي باورنکردني دارد و با موضوع اين يادداشت هم قرابتي محسوس، عکس هاي بسيار بسيار عجيب صفحه دوم اين مطالب است. عکس هايي که در تمام آنها ژست ها و فيگورهايي نامعمول از بهداد به چشم مي خورد و با تعمد و خوش طينتي محض، به تناسب ماهيت تخريبي خود مطلب انتخاب شده اند. عکسي از بهداد که در ميانه جلسه پرسش و پاسخ تئاتر «سگ- سکوت» به روي ميز پريده، با بخشي از مطلب ارتباط دارد که نويسنده همين کار او را به عنوان جلوه يي از عجيب و غريب بودن و ناروا بودن رفتارهاي بهداد در جايگاه يک بازيگر مثال مي زند. اين از همان مواردي است که واقعاً داريم رفتارهاي شخصي آدم ها و نظر دادن در باب آن را نيز به کار ظاهراً تحليلي مان اضافه مي کنيم. من هم يک بار در حين تحليل بازي آل پاچينو در يکي از همين سخنراني هاي معمول، از جايم بلند شدم و براي توضيح سرعت و زاويه و شدت چرخش او هنگام باز کردن جعبه حاوي سلاحش در «بعدازظهر نحس»، حرکتش را - هرچند ناشيانه - تقليد کردم. يا پيش آمده که در تحليل يک فيلم مهرجويي براي توضيح نوع دکوپاژ سيال و روان و غيرفولادي او جمله يي را که مي خواستم ازش نقل کنم، در حضور خودش با تقليد صداي خودش گفتم. اينها به اصل کار من ربط دارد؟ اگر کسي خودش بي طنز و پيش بيني پذير و بيش از حد قاعده مند و نامنعطف است، مي تواند از اين کار من يا بهداد جا بخورد. ولي نمي تواند - و حق ندارد- اين را به دليلي براي بي قدر دانستن تحليل من يا بازي بهداد بدل کند. اين دو به هم بي ربطند و ملاک قرار دادن يکي براي اظهارنظر در حيطه ديگري، درست مثل همان کاري است که افراد دور از عرصه هنر و فرهنگ مي کنند و در قضاوت درباره هنرمندان، تنها چند نکته اخلاقي را که از آنها مي دانند، به عنوان جايگزين معيارهاي تحليلي ً نداشته و نخوانده خود به کار مي برند. اما باز عجيب تر و خصوصي تر از اين، عکسي است که بهداد را در حالي که عکس بازيگر محبوب خودش و ما و بسياري ديگر يعني مارلون براندو را به دست دارد، نشان مي دهد. بديهي است که عکس ربطي به هيچ فيلم و جلسه سينمايي و غيره ندارد و فقط براي اثبات اينکه به تعبير دوستان، بهداد دوست دارد شبيه براندو و متديست ها تلقي شود (از شون پن تا ادوارد نورتون، چه کسي دوست ندارد؟،)، کنار مطلب آمده است. در واقع اين عکسي کاملاً خصوصي و شخصي محسوب مي شود که به شکلي حيرت آور، براي تزيين مطلبي که داعيه تحليل بازيگري دارد، آمده است. کاري که در تاريخ نزديک به 400 شماره يي ماهنامه فيلم بي سابقه بوده و هيچ گاه عکس هاي پرتره افراد، خارج از تصاوير يک فيلم، به اين شکل گزيده و هدفمند و تعمدي و همسو با تخريب يا تحسين جاري در يک مطلب، کنار هم چيده نشده اند. جز مثلاً در مورد مطلب خود گلمکاني در شماره ويژه بيست سالگي مجله که در انتخاب و تصميمي شخصي و خودهجوگرانه، چنين اتفاقي افتاده. وقتي کسي چنين کاري را در مورد خودش مي کند از همان نمونه هاي طنزآميز دلپذيري است که در غيرمستقيم بودن اشاراتش، ظرافتي نهفته است. ولي وقتي در مورد کسي ديگر به اين ابزار حاشيه يي متوسل شويم، به شکلي از کار مطبوعاتي (بخوانيد ژورناليستي) دست زده ايم که شايسته شأن مجله قديمي و خاطره انگيز همه ما نيست و بيشتر، از جنس همان رخنه در زيست خصوصي آدم هاست که پيشتر گفتم.
|
شیرین
جمعه 10 مهر 1388 - 22:1
35 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
کاملا موافقم. بازی های حامد بهداد به شدت اغراق شده است، ایشون خیلی هم اهل تعریف کردن از خودشون هستن که برای یک بازیگر اصلا صحیح نیست. کاشکی اینقدر خودشون رو بامارلون براندو مقایسه نکنن!
|
siavash
جمعه 10 مهر 1388 - 23:29
9 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
be nazare man hamed behdad yeki az ostorehaye javone cinemaye irane va be nazaram agar bad bod hich moghe safe tavili poshte dare talar baraye didane namayeshe sag sokot keshide nemishod ta baziee hamed behdado bebinan . ya inke hichvaght filmha foroshe khobi nadasht . pas hala ke injori nis be nazare man natije migirim ke hamed behdad ye bazigare tavana va ghabele etemade baraye bazi dar filmaye cinamaye iraanne azad . albate ina hamash faghat nazare man bod .
|
شیرین
شنبه 11 مهر 1388 - 7:14
16 |
|
|
|
شيرجه در فنجان
سلام از جسارت شما متشکرم- خیلی خوبه که واقع بین باشیم و کمی تامل در ایرادهای وارده را بپذیریم. کسانی که با این انتقاد مخالفند فقط طرفدار هستند و چیزی از بازیگری نمی دونند. فقط احساسی برخورد می کنند. آقای بهداد بازیگر توانایی است در صورتی که علم بازیگری را بخوبی بیاموزد. صرف چند حرکت حسی قوی کسی بازیگر خوبی نخواهد بود. چیزی که من همیشه در مورد بهداد میگم اینه که رفتارهاش در همه نقش ها مثل یک تیک عصبی است و همه شبیه هم. خیلی دوست دارم روزی در مقابل آقای بهداد بازی کنم چون عاشق انرژی فوق العاده این بازیگر هستم. فقط از ایشان تقاضا دارم قدر خودشان را بدانند و به تجربه های بزرگترها توجه کنند تا یک سوپراستار واقعی باشند موفق باشید آقای بهداد
|
مهدی
شنبه 11 مهر 1388 - 11:44
2 |
|
|
|
کمی تا قسمتی موافقم که در بعضی جاها بازی بهداد کاملا غلو شده و اغراق امیزه ولی نه اینطوری که ایشون گفت ......در ضمن بهداد واقعا بازیگر خوبیه و به همین خاطر هم هست که میگن خوبه... میشه از این نقد یه نتیجه ی متعادل گرفت !
|
میثم
شنبه 11 مهر 1388 - 18:19
8 |
|
|
|
آقا توهین تا چه حد اونم به این بازیگر جوان و قوی سینما
|
مجتبي
يکشنبه 12 مهر 1388 - 8:8
3 |
|
|
|
به نظرتون بهداد يه نكته مثبت قابل ذكر نداشت؟ همينه كه سوپراستار سينمامون ميشه عشق دختر دبيرستاني ها و اهل سينما 10 دقيقه هم نمي تونن فيلمشو تحمل كنن! يه كم از دنيا بستتون بياين بيرون اقاي منتقد كار بلد!!!!!!!!
|
مهرداد
يکشنبه 12 مهر 1388 - 8:38
-4 |
|
|
|
بابا تو رو به خدا الکی از کسی بت نسازین ... همه قبول دارن که بهداد بازیگر با استعدادیه ولی قبول کنین افه های اغراق آمیزش جلوی این استعدادو گرفته (چه در فیلم ها و چه در واقعیت)... یکم واقع بین و نقد پذیر باشین لطفا...
|
محمد شریعتی
يکشنبه 12 مهر 1388 - 11:38
1 |
|
|
|
کاملا با اقایان جلالی فخر و گلمکانی موافقم. بازیهای اخیر حامد بهداد اعصاب ادمو خرد میکنه .به نظر من حامد بهداد مشکل عصبی داره .شما مصاحبشو با اقای پاکدل حدودا یکسال پیش توی جام جم ببینید.
|
سیاوش
شنبه 18 مهر 1388 - 13:17
9 |
|
|
|
اینکه بهداد اگزجره بازی می کنه مگه اشکال محسوب میشه؟ اصلاً همین هنر اونه... فقط سه نفر توی دنیا می تونن لگزجره بازی کنن: مارلون براندو، بهروز وثوقی و حامد بهداد. جمع کنین این به اصطلاح منتقد بازیهاتونو لطفا.
|
سیاوش
شنبه 18 مهر 1388 - 13:20
-4 |
|
|
|
تصحیح می کنم: رابرت دنیرو، بهروز وثوقی و حامد بهداد
|
ب.ه
چهارشنبه 22 مهر 1388 - 21:23
0 |
|
|
|
بدیهیه وقتی تو موقعیتی قرار میگیریم که کارمون در سطحی عمومی عرضه میشه باید منتظر نقد هم باشیم.از ساندویچ فروشی گرفته تا هنرهای تجسمی و بازیگری.کسی که تحت عنوان یک بازیگر فعالیت میکنه باید قبل ها در خودش ظرفیت سازیه نقد رو کرده باشه و متوجه باشه کاری که میکنه فرا تر از مسایل شخصیه و نمیشه با روحیه:همینه که هست!یا دلم می خواد!!!جواب گوی انتقاد ها بود.شدنش میشه....اما نتیجه ای رقت انگیز و غیر حرفه ای خواهد داشت. نقد اقای جلالی فخر و یادداشت اقای گلمکانی که هر کسی با اندکی شناخت از سینمای ایران متوجه جایگاهشون در این عرصه هست خیلی متین و منطقی بود. به شخصه هیچ وقت نتونستم "جنقولک" بازی های بهداد رو درک کنم و معتقدم در این زمانه که سطح کیفیت سینمای ایران به خصوص در بخش بازیگری افولی نگران کننده داشته/منتقد ها نقش اساسی در کنترل این هرج و مرج دارن و دستشون درد نکنه.سینمای ما و عناصرش در حدی افول کردن که بازیگرانی از راه نرسیده و بی تجربه به خودشون اجازه میدن در مطبوعات و رسانه های عمومی در جواب به نقد و انتقاد به عربده کشی و برخوردهایی بکنن که یاداور کودک 5 ساله بی ادب همسایست. اقای بهداد/ جناب جلالی فخر و گلمکانی 2 نفر بودن که نظر مخالفشونو در رابطه با سبک بی سبک بازیگری شما اعلام کردن.مسلما در بین تماشا گران سینما تعداد کسانی که بازیتونو دوست ندارن خیلی بیشتره/ایا وقتی با دو منتقد محترم صاحب نام چنین برخوردی داشتین ما تماشاگران بی دفاع باید منتظر ضرب و شتم از ناحیه شما باشیم؟! و ایا فکر میکنین این واکنش های تب زده ی غیر حرفه ای باعث محبوبیت خواهد شد؟ خیلی خوشحالم که مردم عادی با سطح اگاهی عادی توانایی این رو پیدا کردن که بتونن حرف های کوچیک دلشون رو در سطحی بزرگ"سایت سینمای ما" بزنن/اما مردم عزیز کمی مطالعه قبل از در فشانی خیلی کارامد واقع میشه!اون عزیز نازنینی که استاد گلمکانی رو شاگردی جویای نام تصور کرده و جوانی نو پا"بهداد" رو استاد.... کسانی که وقاحت رو جسارت میدونن....کسانی که مثل مادر بزرگی بی منطق از بی ادبی نوه ی لوسشون دفاع میکنن و تقصیر رو به گردن بقیه میندازن...کسایی که نمیدونن استاد گلمکانی کسیه که در عرصه های معتبر بین المللی به عنوان داور حضور پیدا میکنه......بدونین.بد نیست.
|
علی
شنبه 25 مهر 1388 - 10:57
-2 |
|
|
|
ب.ه چرا الکی تهمت میزنی کی عربده کشی کرده ! اگه تا قبل این ماجرا آقای دکتر آدم محترمی بودن با وبسایت و کامنت دونی پر از توهینشون جایگاهشون رو نشون دادن میتونی بری سایتش معلوم میشه کی کم ظرفیته! اینم بدون که بهداد عقلش رو ازدست نداده فرمان آرا و کیانیان و پرستویی و سمندریان و کیارستمی و... رو ول کنه بچسبه به نقدگلمکانی ،یکم دقت کنی اسم نوشته گلمکانی نقدنیست یک یادداشته که شیطنت آمیز نوشته شده ،ضمناً ایشون قبلاً ازین کارا هم نمیکردن که بگیم همیشه اینجوری مینوشتن ، کسی که یک اپسیلون ارزش تو بازی بهداد در شبانهروز و حس پنهان و حتی بوتیک ندیده باید نوشتش رو طنزدونست و بهش اهمیت نداد ، .بهداد هم اشتباه کرده جواب داده این نوشته ها که آخرش میرسه به"چیزی ندیدم ادا اطوار بود " ارزش جوابدادن نداره حالا هرکی میخواد نوشته باشه
|
ساحره
پنجشنبه 21 آبان 1388 - 12:28
5 |
|
|
|
آقای جلالی محترم!اولا بهتره راجع به مسائلی که درموردش اطلاعات نداری حرف نزنی.بازی حامد بهداد در حس پنهان بهترین بود.درضمن ایشون نقش آدم روان نژند روبازی میکرد نه روان پریش!بهتره مطالعه داشته باشید یکم!این هم بگم که بازی ایشون درحس پنهان برای من که یک پزشک هستم کلاس درس روانپزشکی بود.حاضرم بارها این فیلم رو ببینم وخسته نشم. آقای بهدادجزوبهترینهای سینماست وبک بازیگری منحصر بفرد خودش روداره.میدونم درکش برای مغزهای کوچک دشواره. حامدعزیز!توهمیشه در اوجی!
|
پس کی؟
چهارشنبه 11 آذر 1388 - 15:34
0 |
|
|
|
حامد دوست داریم حامد دوست داریم مجبورتون نکردن فیلماشو ببینین برید خاله نرگسو عمو پورنگو نگاه کنید هاهاها
|
آزاده
جمعه 11 دي 1388 - 14:43
-4 |
|
|
|
به نظر من شما برو كشكتو بساب.ديدن موفقيت ديگران شعور مي خواد كه شما نداريد.كاش منتقدان ما هم به جاي غرض ورزي يه كم به درد سينما مي خوردند.آقا همينه كه هست مي خواي بخواه نمي خوا بازم بخواه.حامد گلم تو بهتريني.
|
شادی
يکشنبه 8 اسفند 1389 - 23:19
4 |
|
|
|
من که نقد نخواندم بهتر نبود اسمش را می گذاشتید ایرادنامه
|
النا
پنجشنبه 12 آبان 1390 - 14:20
-1 |
|
|
|
من با نظر اقایان گلمکانی و جلالی فخر کاملا موافقم.
|