سينماي ما- رضا حسيني: اكران فيلمي از ژانر كودك در وضعيت كنوني سينماي ما واقعا جاي شكرگزاري و قدرداني دارد. خوشبختانه آمار و ارقام هم تا حدودي از استقبال مردم و جا افتادن فيلم در هفتههاي اخير خبر ميدهد. اما چرا موفقيتهاي خيرهكننده فيلمهاي كودكانهاي مانند «كلاهقرمزي و پسرخاله» و «شهر موشها» تكرارنشدني به نظر ميرسد. مهمترين دليل موفقيت آن فيلمها محبوبيت بيحدوحصر مجموعه برنامههاي تلويزيوني «كلاهقرمزي» و «شهر موشها» بود. اما اينكه چرا حالا از شخصيتها و عروسكهاي محبوبي مانند پنگول و خاله نرگس فيلمي ساخته و اكران نميشود بحث ديگري است كه در اين مقال و مجال نميگنجد.
فقط براي اطلاع بگويم كه «كلاهقرمزي و پسرخاله» در سال 1373 با بليت 80 توماني به فروش 171 ميليون تومان در تهران (بعد از تقريبا سه ماه نمايش) دست يافت. يعني چيزي بيش از 2 ميليون تماشاگر داشت كه با نرخ بليت 3 هزار توماني ميشود فروشي معادل 5/6 ميليارد تومان فقط در تهران. حالا بهتر است فارغ از اين حرفهاي حاشيهاي (كه طبيعتا سر جاي خودشان اهميت دارند) به خود فيلم بپردازيم و ارزش آن را بسنجيم.
«نخودي» فقط در ظاهر يك فيلم كودكانه است چون شخصيت اصلي آن مردي با نام سينا بزرگي است كه براي بچهها كار ميكند. بچهها در فيلم حضوري ندارند و پسربچه سينا هم چندان كاري انجام نميدهد. آيا لازم است كه بگوييم حضور كودكان، شخصيتهاي كارتوني يا عروسكي در فيلمهاي اين ژانر ضروري است؛ يا اين سوال را مطرح كنيم كه در كدام فيلم موفق ژانر كودكان (ايراني و خارجي) بزرگترها چنين حضوري داشتهاند؟ فيلم به جاي اينكه وارد دنياي كودكان شود پا به دنياي مردي ميگذارد كه نميتواند در جامعه امروز دغدغههاي هنري خود را دنبال كند. با چنين طرح داستاني از همين ابتدا به نظر ميرسد كه كارگردان فيلم شخصيتي درباره وضعيت خودش در جامعه امروز ساخته است. واقعاً هم همينطور است چون در ادامه بيانيههاي انتقادي مختلفي صادر ميشود و حرفهاي قلنبهسلنبه زيادي زده ميشود كه جايي در دنياي بچهها ندارد (جالب است كه در فصل پاياني حتي پاي نخودي ساخت چين هم به ميان ميآيد). در شروع و پايان فيلم دو نمايش عروسكي با شخصيت نخودي ديده ميشود كه به راحتي كودكان كم سنوسال را جذب ميكند ولي در ادامه سينا را ميبينيم كه با تحقير شدن به مرض «خودنخودبيني» دچار ميشود و كوچك و كوچكتر ميشود. او در قامت يك عروسك ابتدا لباسهاي زورو را ميپوشد و سپس لباسهايي مانند شازده كوچولو بر تن ميكند و راهي سفري ميشود كه عناصر اصلياش برگرفته از فيلمها و انيميشنهاي محبوب غربي است. از جمله رانندگي با ماشين اسباببازي كه از فيلمهاي «استوارت ليتل» (كه در خود فيلم هم قسمتهايي از آن را ميبينيم) گرفته شده و پرواز ماشين با بادكنكهاي رنگي كه انيميشن موفق و محبوب «بالا» را به ياد ميآورد.
«نخودي» ويژگيهاي مثبتي هم دارد. از جمله انتخاب خوب صابر ابر، رعنا آزاديور و نقشهاي مكمل، لوكيشن و فضاهاي مناسب (در عمده موارد) و جلوههاي ويژه خوب فيلم كه با دقت و حوصله كافي به خلق فضاي لازم براي داستان و باوراندن ايده فانتزي فيلم كمك كرده است. بعد از مدتها نمايندهاي از ژانر كودك به سينماها راه يافت ولي افسوس كه دغدغه زدن حرفهاي دلمان حتي در فيلمي كودكانه هم خودنمايي ميكند و باعث از دست رفتن پتانسيل اثر ميشود.