یادداشت کاربر سایت سینمای ما درباره "جدایی نادر از سیمین"
با پیری بی‌عزت با جوانی ‌بی‌لذت

سینمای ما- نیاز اسماعیل پور: جدایی نادر از سیمین؛ قصه‌ی روزگار ما تقابل و تداخل آشنای ادعای آزادی رأی در عین انعطاف‌ناپذیری آمرانه‌ی منفعت‌گرایانه؛ با روشنفکری آسیب‌پذیر، تنها ومنفعل؛ با کار بی‌پشتوانه‌ی بی‌آینده‌ی بخور و نمیر؛ با اعتقادی وسواس‌گونه که به جای آرامش، ترس و نگرانی در دل ایجاد می‌کند؛ با پیری بی‌عزت و با جوانی ‌بی‌لذت، بی‌دورنما و بی‌‌امید....

در «جدایی نادر از سیمین» ظاهراً این سیمین است که تقاضای جدایی دارد - او در حال رفتن و تلاش برای نرفتن است، در اضطراب آینده و در معرض اتهام فرار و ترس از موقعیت است، و تصمیم خود را گرفته و بر آن پای می‌فشارد؛ اما گویی همه می‌دانند که او بدون دخترش نخواهد رفت، چون دلیل انتخاب او، آینده‌ای است که می‌خواهد برای دختر نوجوانش همان سرنوشت محتوم نسلش نباشد- اما نادر است که در حال جدایی از سیمین است، اوست که دارد دور و دورتر می‌شود و اوست که تصمیم نهایی با اوست.

سیمین نماد روشنفکری و حساسیت سیمگونه‌ی قشری است که نه جنگ می‌داند و نه اهل تسلیم و رضاست، و به همین دلیل در گرداب بی‌تصمیمی و اضطراب غوطه‌ور است و نادر، نماد بلندپروازی خودمحق‌بین و مطمئنی است که در تصمیمات خود خللی وارد نمی‌بیند، توان حمایت و پشتگرمی دارد، اما به صورت مشروط از توان خود استفاده می‌کند و بار سنگین تصمیم‌گیری را بر دوش همانهایی می‌گذارد که در سکوت از او انتظار حمایتی بی‌دریغ دارند. نادر، که تنها در نام فیلم به نام او اشاره شده، مسؤولیت‌پذیر و معتقد و درستکار است، اما حق به جانب و دارای اعتماد به نفسی که او را بر آن می‌دارد تصمیماتش را یکسویه بگیرد و در انتظار تابعیت باشد؛ کارمند بانک است و اهل حساب و کتاب وحاضر نیست پول زور بدهد، تمام انرژی و وقتش را شهیدوار در مواظبت از پدر و رسیدگی به دختر نوجوانش می‌گذراند و می‌خواهد دخترش باور داشته باشد که حرف نهایی را در زندگی پدر، دختر می‌زند، اما خود به حرفهایی که می‌زند پایبند نیست، قولش را با عذرخواهی می‌شکند، از دخترش نمی‌خواهد که دروغ بگوید، اما او را به همان سمت سوق می‌دهد و بار سنگین تصمیم‌های دشوار سرنوشت‌ساز را بر دوش نوجوانی بحران‌زده می‌گذارد؛ دلش نمی‌خواهد دختر نوجوانش حرف معلمش را دربست و بدون به چالش کشیدن بپذیرد، اما خود از ایجاد تعادل بین احساس مسؤولیت و دلبستگی نسبت به گذشته - پدری فاقد حافظه‌ی تاریخی- و آینده – دختر نوجوانی در تب و تاب بحران هویت و چشمان قضاوتگر او – ناتوان است و در نهایت گذشته را برمی‌گزیند. نادر در لحظه‌ای دشوار که گذشته‌ی در حال زوال خویش را در آستانه‌ی مرگ می‌بیند، به گفته‌ی خود فراموش می‌کند که نوزادی در راه است و این تعریف و تمامیت اوست. روی دیگر همین سکه، حجت است، او نیز آینده‌ی خود را از دست داده و بهای آن را می‌طلبد تا بدهی‌اش به گذشته را پاک کند؛ و راضیه، زنی قضا و قدری و متکلف است که حتی در لحظه‌های حساس نیز خود را مجاز به تشخیص شرایط اضطراری نمی‌بیند و با تلفن در جستجوی حکمی شرعی است که سنگینی انتخاب را از دوش او بردارد، و او نیز آینده‌ای را در بهای تلاش برای نجات گذشته‌ی ارباب خویش از کف داده است. و چیزی که دارای کمترین اهمیت در تصمیم‌گیری‌ها و سوگیری‌هاست – کما اینکه در سکانس اول فیلم، در همان جایی که فیلم موقعیت تاریخی خود را مشخص و معرفی می کند، قاضی نیز مشکل نادر و سیمین را «کوچک» تشخیص می‌دهد – نسل نویی است در قالب نوزادی که هنوز به بار ننشسته محکوم به فناست، دخترکی خردسال از طبقه‌ی پایین که در حال آموختن زندگی به سبک والدین خویش، فراگیرنده‌ی دروغ و انعطاف و رضایت از وضع موجود در راستای کسب روزی است، و دختر نوجوانی از طبقه‌ی متوسط، متحمل تغییرات اجتماعی تاریخی دوران خویش که بر خانواده‌ی او نیز به عنوان مینیاتور جامعه‌اش سایه افکنده است.

* * *
جمله‌ی نافرجامی که اصغر فرهادی به تبع آن در جشن سینما حرفهایی زد که کم مانده بود تاریخ سینمای ما را از دیدن «جدایی نادر از سیمین» محروم کند، این بود که فیلم خوب فیلمی است که شوق فیلمسازی را در دل بیدار کند و آخرین کار فرهادی برای من به عنوان یک مخاطب حرفه‌ای سینما چنین بود. هرچند متن کار «جدایی نادر از سیمین» بعضی اوقات دارای سئوالات بی‌جواب منطقی‌ست که در ابتدا و انتهای کار ذهن را آزار می‌دهد، مثل این که با وجود تأکید بر شاغل بودن سیمین، پیش از این که او خانه‌ی نادر را ترک کند، چه کسی از پدر او نگهداری می‌کرده، و یا این که راضیه که تا این اندازه متعهد به اعتقادات خویش است، چگونه فقط در لحظه‌ی آخر به یاد تصادف خویش می‌افتد و از ابتدای ماجرای شکایت اشاره‌ای به این موضوع نمی‌کند، با این وجود این کاستی‌های منطقی در جریان و مسیر داستان غالب نیست و تنها پس از روشن شدن چراغهای سینماست که در ذهن غلبه می‌یابد. با این همه به راستی باید خوشحال بود که فیلمی چنین ساخته شده که فرزند زمان خویشتن است.


به روز شده در : چهارشنبه 7 ارديبهشت 1390 - 16:42

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات


پنجشنبه 8 ارديبهشت 1390 - 8:10
-1
موافقم مخالفم
 

پیام هر فیلم اعتقاد سازنده اش است و اعتقاد ما آدمها اعمالمان است به اعمال آقای فرهادی بنگریم تا به اعتقاداتش و به تبع آن به پیام فیلمش پی ببریم

امین
پنجشنبه 8 ارديبهشت 1390 - 8:18
-7
موافقم مخالفم
 

به عنوان یک شیفته ی «جدایی نادر از سیمین» اذعان می کنم که یکی از خلأهای مذکور ( چگونگی نگهداری از پدر نادر با وجود تأکید بر شاغل بودن سیمین ) وارد است اما خلأ دیگر وارد شده بر داستان ( چرایی تشویش ذهن راضیه در لحظه ی آخر ) به کلی مردود است. چون اولاً راضیه حتی به هنگام حضور در دادگاه از جلسه خارج می شود تا با تماس تلفنی تکلیف شرعی خود را جست و جو کند؛ پس این تشویش صرفاً مربوط به آخرین لحظات داستان نیست. ثانیاً راضیه علت اصلی به دادگاه کشاندن نادر را خودش در فیلم ذکر می کند: نسبت دروغ دزدی و نه سقط جنین. ثالثاً اگر خودمان را جای شخصیت راضیه قرار بدهیم می توانیم بیم و امید او را دریابیم. به کسب دیه بی میل نیست چرا که پایه های اقتصادی زندگی اش فرو ریخته. از سوی دیگر اما حقیقت برایش بیم آفرین است: یکی بخاطر هراس از نوع واکنش حجت و دیگر به خاطر ترس از حرام بودن پول دیه. اتفاقاً باید عرض کنم که نحوه ی کشمکش درونی این شخصیت بین این بیم و امید با اینکه در صحنه های کمی نمایش داده شده اما به نحو احسن و در کمال هنرمندی نمایش داده شده. لحظه ی آخر لحظه ی تشویش راضیه نیست. لحظه ی فائق آمدن او بر این تشویش هاست و انتخابی که ذهنش به آن می رسد -هرچند باز این تصمیم هم برخاسته از پرسش تلفنی ست و نه چیزی که مستقلاً به آن رسیده باشد.

مینا
پنجشنبه 8 ارديبهشت 1390 - 10:14
3
موافقم مخالفم
 
در مورد یادداشت های کاربر سایت سینمای ما

سلام

بی مقدمه من با تمام حرفهای شما مخالفم

اصلا مهم نیست که این فیلم تو کدوم جشنواره جایزه گرفته و فکر نمی کنم این هم برای آقای فرهادی مهم باشه

این فیلم برای مردم و بس و برداشتی از این فیلم گرفتم این که به ما بگه ما آدما می تونیم چقدر به همدیگه اسیب برسونیم نادر با تمام عشقی که به دخترش داشت سیمین هم همیطور

احتیاجی به یک روانشناسی پیچیده نیست این ماییم خوب نگاه کنید

راضیه تمام مدت کشمکشی که با خودش داشت که در ست کدومه و آخرش یک وجدان راحت رو به همه چیز ترجیح داد و این یعنی خود انسانیت

این فیلم فقط خواست بگه که همه ی ما اداعای درستی می کنیم و بدون اینکه فکر کنیم به همدیگه آسیب هم میرسونیم و فکر می کنیم کار درست رو خودمون انجام میدیم

در مورد پدرش میتونه قبل از اون کسی دیگه ازش مراقبت می کرده و احتیاج به توضیح نیست

فقط همین یک اعلام خطری برای انسانیت ما

باران
پنجشنبه 8 ارديبهشت 1390 - 14:32
-7
موافقم مخالفم
 

به نظر من مطلب بالا برداشت نویسنده مطلب است، در پی رد یا تایید این مطلب نیستم فقط می خواستم بگم که این مطلب در مورد فیلم ممکن است درست باشد یا نباشد.

در مورد سوالاتی که برای نویسنده مطلب بالا پیش آمده:

1. احتمالا قبل از اینکه سیمین خانه را ترک کند، خود سیمین می توانسته از پدر نادر مراقبت کند. به دلیل اینکه شغل سیمین معلمی زبان در آموزشگاه است (تقریبا در دو صحنه از فیلم او را در آموزشگاه می بینیم) و معمولا در آموزشگاه های زبان معلم با توجه به ساعت های خالی اش کلاس بر می دارد. بنابراین احتمالا سیمین موقعی که نادر سر کار می رفته از پدر شوهرش مراقبت می کرده و در بقیه ی ساعات سر کار می رفته.

2. راضیه در اواسط ماجرای شکایت (وقتی نادر به بازپرس می گوید که راضیه پدرش را به تخت بسته و بیرون رفته) تصادفش را در آن روز به یاد می آورد. اما چون شک دارد که سقط جنین در اثر آن تصادف بوده یا نه، از بازپرس اجازه می گیرد تا بیرون برود. بعد ما او را در راهرو دادگاه در کنار تلفن عمومی (با چهره ای نگران حاکی از شک) می بینیم که در دفترچه ای به دنبال شماره تلفن است (احتمالا شماره تلفن دکترش). اما قبل از اینکه تلفن بزند حجت می آید و با او حرف میزند. یادم نمی آید که بعد از این دقیقا چه اتفاقی می افتد اما به هر حال راضیه این شک و راز را با خود تا موقعی که حقیقت را به سیمین می گوید، به همراه دارد. حتی موقع صحبت با سیمین (چیزی مشابه این را) می گوید: "پرسیدم گفتن اگر شک داری این پول حرومه".

شاید او حقیقت را دیر می گوید اما شاید این دیر گفتن به دلیل شک اوست و او هنگامی وارد عمل می شود و شکش را بازگو می کند که قرار است پول دیه را بدهند(یعنی پول حرام وارد زندگی اش شود)

باران
پنجشنبه 8 ارديبهشت 1390 - 14:42
3
موافقم مخالفم
 

به نظر من مطلب بالا برداشت نویسنده مطلب است، در پی رد یا تایید این مطلب نیستم فقط می خواستم بگم که این مطلب در مورد فیلم ممکن است درست باشد یا نباشد.

در مورد سوالاتی که برای نویسنده مطلب بالا پیش آمده:

1. احتمالا قبل از اینکه سیمین خانه را ترک کند، خود سیمین می توانسته از پدر نادر مراقبت کند. به دلیل اینکه شغل سیمین معلمی زبان در آموزشگاه است (تقریبا در دو صحنه از فیلم او را در آموزشگاه می بینیم) و معمولا در آموزشگاه های زبان معلم با توجه به ساعت های خالی اش کلاس بر می دارد. بنابراین احتمالا سیمین موقعی که نادر سر کار می رفته از پدر شوهرش مراقبت می کرده و در بقیه ی ساعات سر کار می رفته.

2. راضیه در اواسط ماجرای شکایت (وقتی نادر به بازپرس می گوید که راضیه پدرش را به تخت بسته و بیرون رفته) تصادفش را در آن روز به یاد می آورد. اما چون شک دارد که سقط جنین در اثر آن تصادف بوده یا نه، از بازپرس اجازه می گیرد تا بیرون برود. بعد ما او را در راهرو دادگاه در کنار تلفن عمومی (با چهره ای نگران حاکی از شک) می بینیم که در دفترچه ای به دنبال شماره تلفن است (احتمالا شماره تلفن دکترش). اما قبل از اینکه تلفن بزند حجت می آید و با او حرف میزند. یادم نمی آید که بعد از این دقیقا چه اتفاقی می افتد اما به هر حال راضیه این شک و راز را با خود تا موقعی که حقیقت را به سیمین می گوید، به همراه دارد. حتی موقع صحبت با سیمین (چیزی مشابه این را) می گوید: "پرسیدم گفتن اگر شک داری این پول حرومه".

شاید او حقیقت را دیر می گوید اما شاید این دیر گفتن به دلیل شک اوست و او هنگامی وارد عمل می شود و شکش را بازگو می کند که قرار است پول دیه را بدهند(یعنی پول حرام وارد زندگی اش شود)

سهیل
پنجشنبه 8 ارديبهشت 1390 - 15:3
0
موافقم مخالفم
 

جدایی نادر از سیمین یکی از بهترین فیلم های چند سال اخیر است. فیلمی که به مخاطبش احترام می گذارد و برای وقتی که او در سینما صرف می کند ارزش می گذارد

اصغر فرهادی اکنون تبدیل به یکی از شاخص ترین کارگردان های سینمای کشورمان شده است. او روند رو به رشدش را به خوبی ادامه می دهد و در دو فیلم آخرش یعنی درباره الی و جدایی نادر از سیمین این پیشرفت کاملاً مشخص است امیدواریم که در آینده نیز شاهد ساخته شدن چنین فیلم هایی باشیم

فروش بالای جدایی نادر از سیمین نشان می دهد که هنوز هم مخاطبان سینما از فیلم های خوب استقبال می کنند و می توان به آینده سینمای کشورمان امیدوار بود.

مرجان
پنجشنبه 8 ارديبهشت 1390 - 17:37
-25
موافقم مخالفم
 

با تشکر از یادداشت خوبتان. من هم در جریان فیلم تعجب کردم که سیمین که ظاهرا تدریس میکند پس چگونه از پدر شوهرش مراقبت میکرده؟.......

ولی در کل فیلم بسیار خوبی بود

گ. ر
جمعه 9 ارديبهشت 1390 - 15:2
-23
موافقم مخالفم
 
به بهانۀ نقد نیاز اسماعیل پور از جدائی نادر از سیمین

منتقد نگاه تیز و قلم توانائی دارد.

تحلیل روانشناختی و جامعه شناختی او از متنی که سراسر لنگ است و در یک گسترۀ زمانی نامتناسب به مخاطب ارائه می شود به مراتب زیباتر از اثر اصلی است.

تایماز رضوانی
جمعه 9 ارديبهشت 1390 - 23:38
6
موافقم مخالفم
 

پس از نیمه شب چهارشنبه ـ واپسین مرتبه ی تماشای "جدایی نادر از سیمین" ـ ذهنم٬بیش از پیش٬درگیرِ فرزندانِ این دو خانواده شده است:"ترمه"٬که با همه کم سن و سالی اش٬زور می زند. زور می زند برای قوام دوباره ی روابط. ماندن مادرش. مجاب کردنِ گاه و بی گاهِ پدرش٬چه در قالب تمنا و چه٬هنگامی که او را ـ به واسطه ی عدم صداقت و راست گویی اش ـ به شیوه ای کودکانه بازخواست می کند(کودکانه از آن رو ٬که دروغ٬چنان در گفتارِ انسانِ بالغ٬"نهادینه" شده که دیگر جای چنین گلایه هایی نمی ماند!). "سمیه" اما٬ ـ چه بسا به دلیل سن کم اش ـ بیش تر ناظر است. ناظرِ "دنیا"ی بزرگ ترها. تنها٬منتظر است تا برادر/خواهر ش به دنیا بیاید و "باهاش٬بازی" کند. در مواجهه با مادر ـ زمانی که می خواهد به نظافت پیرمرد برسد ـ یا خانم قهرایی ـ در فصل دادگاه ـ٬انگار در تلاش است ـ چه به فعل و چه در کلام ـ "بچه گی" نکند. هول می شود. هول...

*

مسئله ی مهم تر٬رابطه ی ترمه و سمیه است. با وجود فاصله ی سنی٬زود اخت می شوند. حینِ بازی با فوتبال دستی٬پا به پای هم ذوق می کنند. آن هم چه ذوقی!...حتا پس از رخ دادنِ آن همه حوادثِ پی در پی٬انگار از جهانِ والدین شان٬برائت جسته اند. در فصل منزل "حجت"٬هم چنان صمیمی اند...تا بدان لحظه که زن٬حاضر به سوگندخوردن نمی شود و حجت٬می آشوبد و...آن جاست که تلاقیِ ـ گویی ناشی از استیصالِ ـ نگاه های این دو٬بس کشنده و غریب است! چه قدر حرف٬در همان زمان کوتاه٬میان چشم های شان ردوبدل می شود! و چه تلخ است٬ندیدن و نفهمیدن شان!...

امیر قربانی
شنبه 10 ارديبهشت 1390 - 12:43
5
موافقم مخالفم
 

درود بر شما . بسیار لذت بردم . به عقیده ی من ، این تقابل بین ایده آلیسم بسیار بسیار غلیظ و مخربی که در جامعه ی ما همیشه بوده و افکار پوچ گرایانه و به ظاهر البته سیاه بینانه است که اتفاقا فرهادی قصد داره با ترکیبی از انواع اینگونه رفتارها و عقاید فضایی رو درست کنه که قضاوت رو کمی ساده تر کنه نه اینکه اینهمه در اینکه حرف جدایی نادر از سیمین چیه جنگ باشه و در آخر هم باز هرکس بدنبال به کرسی نشاندن حرف خودشه . اما خوشحالم . این جریان جریانه خوبی بود برای اینکه راهی رو برای اندیشه ی بیشتر در اظهار نظراتی که درمورد فیلمهایی از این دست میشه باز کرد تا نوع حرف زدن ، نوع نگاه و نوع درونبینی مخاطب رو تغییر بده . باز هم تشکر از یادداشت بسیار زیبای دوست عزیزم ...

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���