درباره قیاس تطبیقی مخاطب سريال «مختارنامه» با مجموعه «قهوه تلخ»
رایحه قهوه تلخ در مختارنامه!

سينماي ما- عباس کریمی: بازخورد مهمترین بخش هر تولید فرهنگی و در واقع دغدغه اصلی هنرمندان درباره اثر هنری شان است. رسم است که این بازخوردها توسط آمار به دست آمده از روش های علمی سنجیده می شوند و حاصل به دست آمده در معرض نگاه عمومی قرار می گیرد و توسط کارشناسان نقد می شود.

متاسفانه بارها مشاهده شده که این آمارگیری ها یا علمی نیست یا اگر مبنای درستی دارند تشریح و تحلیل خوبی روی آنها صورت نمی گیرد و به قول استاد ابراهیم صهبا "گاه ز جیغ بنفش، گاه ز هذیان سبز/ پرت و پلایی عجیب وصل به هم ساختن" انجام می شود تا فقط نوآوری انجام شده باشد.

نمونه های زیادی از این تحلیل ها وجود دارد و متاسفانه بسیاری از آنها رسانه ای است. برای نمونه می توان به یکی از تازه ترین آنها که این هفته در روزنامه هفت صبح ارائه شد اشاره کرد که قیاس تطبیقی مخاطب بین مجموعه تلویزیونی مختارنامه با مجموعه ویدئویی قهوه تلخ بود و با کاریکاتور بابااتی در کنار کاریکاتور مختار بر جلد این روزنامه سعی در جذب مخاطب داشت.

نکته اول کنار هم قرار دادن این دو شخصیت است که اشتباهی مشهود است چرا که در یک قیاس علمی اینچنینی باید دو شخصیت هم وزن را که از منظر تاثیرگذاری، جایگاه در فیلمنامه، تشابهات شخصیتی یا هر مورد مشترک دیگری تناسب دارند کنار هم قرار داد. در حالی که بابااتی شخصیت فرعی است و مختار شخصیت اصلی. بابااتی خیالی است و مختار حقیقی. و بسیاری از موارد دیگر که از حوصله بحث خارج است.

از منظر عرفی نیز این کار بازی با احساسات و باورهای قلبی مردم است که به سریال مختارنامه نه به عنوان یک مجموعه تلویزیونی صرف، که از منظر واقعه مهمی در تاریخ تشیع و ادامه سیر مظلومیت همیشگی ائمه علیها سلام نگاه می کنند. کاری غیر حرفه ای و نادرست که مختارنامه را تا حد یک کار معمولی تصویری پایین تصور می کند و به دلیل اصلی توجه مردم به سریال به خاطر وجوه مذهبی آن توجه ندارد؛ اتفاقی که در مجموعه های دیگر اینچنینی و از قضا سریال دیگر میرباقری یعنی امام علی(ع) روی داد.

همین قیاس درباره دو مجموعه هم وجود دارد. یکی طنز است و دیگری تاریخی. یکی از تلویزیون پخش می شود و دیگری از شبکه خانگی. یکی با باورهای هزاران ساله مردم ایران و شیعیان دنیا ارتباط دارد و یکی برای خنداندن مردم و دادن روحیه به آنهاست(آنطور که مدیری در مراسم قرعه کشی چند روز پیش گفت). جنس کارها عین هم نیست. انگار که بخواهیم سانست بلوار بیلی وایلدر را با زینهای شعله ور مل بروکس مقایسه کنیم. چگونه می شود یک اثری با لانگ شات های زیاد و صحنه های خارجی فراوان را با یک اثر استودیویی صرف مقایسه کرد و درباره مخاطب پذیری این دو به یک اندازه به قضاوت نشست.

نویسنده محترم و بی نام این مطلب باید توجه داشته باشد که در امر مقایسه بسیاری از موارد ریز و پنهان وجود دارند و نمی شود همین طوری دو جنس ناهمگون را در کنار هم قیاس کرد.

نه این که اینها، دلیل قوت و ضعف این سریال ها باشد. هر کدام به جای خود ارزش خود را دارند و در جذب مخاطب موفق بوده اند. اما همین نقطه اشتراک آنهاست و بر این اساس نمی شود آنها را قیاس تطبیقی کرد. در این زمینه حتی مواردی چون میزان بودجه و نوع تبلیغات و شیوه های آن مورد توجه قرار می گیرند.

مطلب مذکور هفت صبح مشتی از خروارها نوشته مختلف رسانه هاست که متاسفانه در ارائه آنها توجه نمی شود و اگر نگوییم که غرضی از ارائه آنها وجود دارد حداقل این است که برای پر کردن و جلب توجه خوانندگان به هر قیمتی انجام می شود. درج کاریکاتورهای مختار و بابااتی روی جلد این روزنامه در کنار هم نیز به خودی خود تضادی ایجاد می کند که توجه را جلب می کند و منظور نظر مسئولان روزنامه برای فروش را تا حدی تامین می کند. با این حال باید واقعا پرسید که جلب مخاطب به چه قیمتی؟ آیا نمی توان با روش های دیگری که باورهای مردم را زیر سوال نمی برد پا در دنیای امروز رسانه های ایران گذاشت؟


منبع : خبرگزاري سينماي ايران

به روز شده در : شنبه 14 خرداد 1390 - 0:12

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���