پاسخ علی رفیعی به ادعای سرقت فیلمنامه «آقا یوسف» : تا کی قرار است از یک نمایشنامه مهجور که نه به اجرا درآمده و نه به چاپ رسیده، مستمسکی برای سردادن فریادهای به ظاهر مظلومانه ساخت؟ :: سينمای ما ::
سینمای ما- در حالیکه شکایت محمدامیر یاراحمدی درباره اقتباس بدون مجوز از نمایشنامهاش در فیلمنامه «آقا یوسف» در خانه تئاتر و سینما مطرح شده، علی رفیعی نویسنده و کارگردان این فیلم، مدعی شد: «اظهارات این نمایشنامهنویس صحت ندارد.» این کارگردان تئاتر و سینما ضمن بیان این مطلب گفت: «ایشان مدعی است که بارها به ملاقات من آمده است، در صورتی که بیش از یک بار به دیدار من نیامده است. گفتوگوهایی که مدعی است میان ما رد و بدل شده، از اساس نادرست است.»
او افزود: «ایشان ـ به گفته خودش ـ آمده بود تا درباره طرح فیلمنامهای با من صحبت کند. ضمن همان گفتوگو بود که او از نمایشنامهاش با من حرف زد و خلاصهای از آن تعریف کرد. از سوی دیگر خلاصهی ذکر شده توسط ایشان در آن هنگام با آنچه به عنوان خلاصه به ایسنا ارائه کرده به شدت متفاوت است. در خلاصهای که این آقا برای من تعریف کرد صحبت از پرستاری بود که به قصد پرستاری از یک مرد ـ در حال اغماء ـ به منزل او میرود. زن پرستار، طی تلفنی که به منزل بیمار زده میشود، کشف میکند که مرد در حال اغماء، قبلا شکنجهگر او بوده است، اما آقای یاراحمدی اکنون شغل زن را نظافتچی معرفی میکند.»
کارگردان نمایشهای «شکار روباه»، «عروسی خون» و «کلفتها» اظهار کرد: «اگر من اشتیاقم را برای ساخت فیلم مطرح کردم، چرا ایشان نسخهای از اثرشان را به من ندادند؟ بلکه در تمام این مدت ایشان بودند که از فرستادن متنشان پا پس کشیدند و آن را نفرستادند.»
او سپس با اشاره به نگارش فیلمنامه «آقایوسف» یادآور شد: «من بجز یک گفتوگوی بسیار کوتاه و یک ملاقات حضوری، ملاقات دیگری با ایشان نداشتم و بعد از نگارش فیلمنامه «آقا یوسف» یک بار به طور تصادفی ایشان را در خیابان دیدم. شتابان به طرفشان رفتم و گفتم من متنم را بر اساس زاویه دید و قصه خودم نوشتهام که هیچ ارتباطی به داستان شما ندارد.»
علی رفیعی با بیان این که صرف وجود یک عنصر مشترک در دو داستان نمیتوان چنین ادعایی را مطرح کرد. یادآور شد: «در مرحله پیش تولید «آقا یوسف» بودم که دوستی مرا در جریان ادعاهای این آقا گذاشت، بلافاصله به ایشان زنگ زدم و پرسیدم آیا نمایشنامهتان جائی ثبت شده یا به چاپ رسیده است؟ وقتی جواب منفی ایشان را شنیدم، تنها خواهش کردم که در اسرع وقت اثرشان را برایم ارسال کنند که هرگز چیزی فرستاده نشد. بارها تماس گرفتم، اشکال فنی کامپیوترش را بهانه کرد. من نمیدانم تا کی قرار است از یک نمایشنامه مهجور که نه به اجرا درآمده و نه به چاپ رسیده، مستمسکی برای سردادن فریادهای به ظاهر مظلومانه ساخت و دائم از محاق ممیزی سخن راند؟»
او با بیان اینکه هرگز نمایشنامه یاراحمدی را در اختیار نداشته، افزود: «ایشان نخست باید ثابت کند زمان نگارش نمایشنامهاش پیش از ثبت فیلمنامه من است. علاوه بر این، همانطور که فیلمنامه من در اختیار همگان است، ایشان هم باید نمایشنامهاش را علنی کند. نسخهای از متن ایشان هرگز جایی نبوده که من در اختیار بگیرم.»
کارگردان فیلمهای «آقا یوسف» و «ماهیها عاشق میشوند» با اشاره به رسانهای شدن اظهارات یاراحمدی و علنی کردن شکایتش یادآور شد: «چرا ایشان به همان شکایت قانونیشان که به خانه سینما و خانه تئاتر ارجاع دادهاند، اکتفا نکردند. ایشان باید شکایتشان را ادامه میدادند و بعد از اینکه به نتیجه میرسیدند آن را مطبوعاتی میکردند نه اینکه پیش از اعلام نتیجه، مسئله را مطبوعاتی کنند چرا که شکایت قانونی از طریق مجاری قانونی و داوری به نتیجه میرسد و احقاق حقوق قانونی که نمیتواند از طریق مطبوعات انجام شود.»
علی رفیعی متذکر شد: «شکایت ایشان قابل پیگیری نبود چرا که میان بنده و نماینده شورای داوری خانه تئاتر ملاقاتی صورت گرفت، اما این دیدارها به نتیجهای نرسید و از آنجا که ایشان از این طریق پاسخی نگرفتند، مسئله را مطبوعاتی کردهاند.»
او تاکید کرد: «زمانی شکایت ایشان موجه است که نسخهای از نمایشنامهشان در اختیار من یا مراجع قانونی یا ایسنا قرار بگیرد بنابراین بار دیگر اعلام میکنم که اظهارات ایشان را ادعایی عبث میدانم.»
علی رفیعی در پایان متذکر شد: «آیا ایشان نمیداند که تنها سرمایه دستاندرکاران سینما و تئاتر، چشم و گوششان است و مدام از دیدنیها و شنیدنیهای پیرامون خویش الهام یا بهره میگیرند. هر صفحه حوادث روزنامهها پر هستند از مطالب تکاندهندهای که خلاصه نمایشنامهی ایشان در مقابل آنها رنگ میبازد. روشن است یک فیلمنامه تنها با شنیدن خلاصه یک قصه یا یک نمایشنامه خلق نمیشود. یک فیلمنامه ساختار میخواهد، شخصیت پردازی میطلبد، آغاز و فراز و فرود و پایان دارد. «آقا یوسف» یازده بار نوشته شد که آخرش هم کم نقصان نداشت. من به این آقا توصیه میکنم حال که بر این باورند که نمایشنامههایشان الهام بخش دیگران هستند، بنشینند بنویسند و کار کنند و تا آخر عمر نان نمایشنامهای را که به قول خودشان در محاق سانسور قرار گرفته است، نخورند.»
نمایشنامه یاراحمدی که خودش کپی مرگ و دوشیزهی آریل دروفمنه.
م.ک
جمعه 21 مرداد 1390 - 21:40
1
از اول هم که ادعای آن آقا را شنیدم گفتم از هنرمندی مثل آقای رفیعی چنین کاری بعید است. حالا که هم فیلم را دیده ام هم حرفهای آقای رفیعی را شنیده ام میدانم که حق با ایشان است