تحلیل نیما حسنینسب از پرسونای بازیگری لیلا حاتمی با نگاهی به «سعادتآباد» آرامش قبل از توفان
سینمای ما- نیما حسنی نسب: نام لیلا حاتمی چه تصویری را به ذهن مخاطب سینمادوست ایرانی می آورد؟ تصویر بهترین بازیگر زن این دوران سینمای ایران را؟ خب بله, تصویر درستی است. منتها منظورم این بود که با شنیدن این نام معتبر، چه پرسونایی از او در اذهان نقش می بندد؟ بی شک جواب ها ترکیبی از صفات معصومیت، سادگی، آرامش، غم پنهان و بغض فروخورده است.
لیلا حاتمی در دو دهه حضور موفق و درخشش در چندین فیلم مهم و معتبر سینمای ایران، همواره با شمایلی ساده و آشنا روی پرده ظاهر شده است. این سادگی و آرامش، این طمانینه و وقاری که تقریباً همیشه (حتی در موارد استثنایی عجیبی مانند نقش زن خیابانی در آب و آتش ساخته فریدون جیرانی) در رفتار و سکنات و مهمتر از همه در چهره پر از آرامش و سکون وجود دارد، گاهی در بهترین فیلم هایش و در موفق ترین بازی هایش زمینه ساز و موتور محرک درام فیلم بوده است.
تناقض ذاتی این صفات و ویژگی ها با تنش و آشوب لازمه درام، نقطه مرکزی این پرسونا و تضمین کیفیت بازی های متنوع لیلا حاتمی بوده است. آرامش او خبر از آرام بودن شرایط دارد و بیننده ناخودآگاه در این آرامش شریک و سهیم می شود. اتفاق تاثیرگزار درست آنجایی رخ می دهد که رفته رفته متوجه می شویم تلقی و تصور ما از آرام بودن شرایط و فضا توهمی بیش نیست و تغییرات جزئی و زیرپوستی در میمیک و بیان حاتمی هر لحظه به یاری افزایش این بحران و خلق تنش مورد نظر فیلمساز می آید. از اولین حضور جدی اش در شاه نقش بی مانند و فراموش نشدنی لیلا در لیلای مهرجویی تا اجرای شخصیت یاسی در همین سعادت آباد، به عنوان تماشاگر فریب همین ارامش قبل از توفان را خورده ایم و شگفت اینکه هنوز هم این چهره و این سکوت و سکون ابتدایی قدرت گول زدن ما و پرت کردن حواسمان را دارد. حتی وقتی در جدایی نادر از سیمین ساخته اصغر فرهادی با سکانس شلوغ و آشوبنده دادگاه و فریاد و پرخاش های حاتمی به نقش سیمین مواجه می شویم، چندان جدی اش نمی گیریم؛ درست همانطور که نادر و ترمه و دیگران این توفان پیش رو را از رفتار و گفتار او حدس نمی زنند.
چنین ویژگی منحصر به فردی برای کارگردانان هوشمند که درک درست و جدی و مدرنی از بازیگری امروزی در سینما دارند، موهبتی است که از دست نمی دهند. مازیار میری هم با پختگی حاصل از ساخت چند فیلم، در سعادت آباد نشان می دهد که توانایی خلق یک درام ملتهب و پر مشغله از دل یک میهمانی تولد ساده ی دوستانه پیدا کرده است. یاسی شخصیت مرکزی فیلم و گردآورنده ی همه ی این جمع پر تنش و شلوغ است. همان طور که درام فیلم صحنه به صحنه و دیالوگ به دیالوگ (به کمک فیلمنامه دقیق و کار شده امیر عربی و دکوپاژ مازیار میری و تدوین درجه یک محمدرضا موئینی) اوج میگیرد و دیوار سخت و مقاوم این فضای پر سوتفاهم و افشاگرانه ی نهایی دارد آجر به آجر چیده می شود، باید به عنوان قطب نمای کم و زیاد شدن ماجرا و قبض و بسط روایت به چهره ی لیلا حاتمی دقیق شویم و لابلای تغییرات ریز صورت و بیان و حرکات بدنش نمودار واقعی و دقیقی از فراز و فرودهای بحران جامعه شهری به دست می دهد.
لیلا حاتمی هنوز هم می تواند در آغاز هر فیلم نوید دهنده ی فضای ارام و بی دغدغه ای را برای خودش و کاراکترهای دیگر فیلم باشد، اما از من می شوید دیگر گول این ظاهر و این آرامش را نخورید؛ مطمئن باشید توفان سختی در راه است.