نگاه هفته: چهارشنبه ها با ایمان زینعلی
پایانِ خیابان های یک طرفه!

سینمای ما- ایمان زینعلی: رابطه ی سینما و تئاتر و تعاملاتشان به دیروز و امروز محدود نمی شود که حالا وقتی درباره اش به مباحثه می نشینیم، انگار که با پدیده ای تازه مواجه بوده باشیم، آه و فغان سر می دهیم و بیانیه های عجیب و غریب جفت و جور می کنیم که:« بشتابید، مُلک خویش را باد بُردـ» این رابطه ی ناگسستنی هم بیش از آن که به سیاست گذاری های فرهنگی مرتبط باشد، به ذات این دو هنر بر می گردد. به حلقه ای ضخیم که با تمام تفاوت های ساختاری شان، تئاتر و سینما را کنار هم می نشاند: درام. با این وجود خیلی دور از ذهن نیست که دو هم نشین قدیمی گاهی هم کلام شوند و چیزهایی هر چند اندک مبادله کنند تا نتیجه اش مثلا شاهکار تاریخِ سینما، راشومونِ کوراساوا باشد: میزانسن های منحصر به فرد و بازی های استلیزه که تنها بخشی از تاثیر گذاری تئاتر بر آثارِ استاد سینمای شرق را به نمایش می گذارند. تازه اگر اقتباس سینمایی الیا کازان از نمایشنامه اتوبوسی به نام هوس را پای رابطه ی سینما و ادبیات می نویسم. اگر نه باید اینگونه اقتباس های سینمایی از نمایشنامه های بزرگ را تا نا کجا ادامه داد.
در ایران اما خیابان تئاتر به سینما از ازل یک طرفه بود و تنها به آمد و شدِ هنرپیشه های صحنه به تصویر خلاصه می شد که البته نتایج درخشانی هم به بار آورد. نمونه اش را می توان در فیلم گاوِ مهرجویی و بازیگران نه چندان چهره اش پی گرفت که بعد ها هرکدام به قله های بازیگری در سینمای ایران رسیدند. وزنه هایی تکرار ناشدنی که خاستگاهشان تئاتر بود: عزت الله انتظامی، علی نصیریان و  جمشید مشایخی و ... . جلوتر هم که بیاییم به پدیده هایی هم چون خسرو شکیبایی و مهدی فتحی و امروز، صابر ابَر بر می خوریم که مسیر مشابه تئاتر تا سینما را طی کردند.
در دهه ی هشتاد اما دیگر تنها «آمد و شدِ هنرپیشه های تئاتر به سینما»، حاصل این هم نشینی نبود. در این دوره نسل تازه ای از تحصیل کرده های رشته ی نمایش پا به عرصه ی فیلمسازی گذاشتند و سطح کیفی سینمای ایران را چندین پله ارتقا بخشیدند. رضا کاهانی یکی از دست آورد های تئاتر برای سینمای ایران بود. این را می شود در نورپردازی ها و اتمسفرِ فیلم درخشان بیست به وضوح یافت. یکی دیگر از آن ها اصغر فرهادی ست که این روزها افتخار آفرینی هایش برای سینمای ایران، تیتر یک مطبوعات و خبرگزاری های داخلی و خارجی می شود و منتقدان مجله ی سایت اند ساوند اثرش را بعد از درخت زندگیِ ترنس مالیک به عنوان برترین فیلم سالِ سینمای جهان بر می گزینند. از طرفی مِتد های تلفیقی بازیگردانی اش زبانزدِ خاص و عام  است. درباره اش یادداشت ها می نویسند و پرونده ها در می آورند. تنها یک فرهادی از میان این همه اسم، برای اینکه تئاتر رسم هم نشینی را به جا آورده باشد، کافیست. چه رسد به ارتقای سطح کیفی بازیگری در سینمای ایران.

اما اسفندماه سال گذشته وقتی درسِ مهرجویی در تماشاخانه ی ایرانشهر بر روی صحنه رفت، برخی از جمله ماهنامه ی فیلم از جریان جدیدی خبر دادند که روابط تئاتر-سینمای ایران را متحول خواهد کرد: موجِ حضور سینماگران در صحنه ی تئاتر. جریانی که با نمایش پور احمد و حضور برخی از ستاره های سینما روی صحنه، قوت گرفت و حالا از انهدام خیابانی یک طرفه خبر می دهد. درست آن چه که باید در یک هم نشینی سالم اتفاق بیفتد: مبادله به مفهوم واقعی اش. این وسط اما عده ای را آنقدر آزرده خاطر کرد که از سرِ دلسوزی بیانیه ها بافتند و موج نو پای حضور سوپر استارهای سینما در تئاتر را محکوم کردند. پشت بندش درددلها به میان آمد: گلایه از وضعیت نمایش، میزان دستمزد و ممیزی ها که بیشتر به مدیریت دولتی تئاتر مربوط است تا سینماگر علاقه مند به صحنه ی نمایش. غافل از آنکه دیگر عصر مصرف گرایی صِرف برای سینما به سر آمده و باید به شکل جدیدتری از این تعامل، تن داد. به همان نگاهی که می گوید با موج جدید می شود مخاطبان جدی سینما و دور افتاده از سالن های تئاتر را برای تماشای آثار نمایشیِ فیلمساز محبوب شان به تماشاخانه های شهر دعوت کرد و این بار نگاه و پرداختی جدید به میزانسن و شیوه ی روایت از راهِ صحنه را پیشنهاد داد. خودِ این یک شروع تازه برای خلاقیت است. اینکه فیلمساز با جهان بینی تصویری اش مثلا نمایشنامه ی یونسکو را روی صحنه ی تئاتر اجرا کند. شاید در وهله ی اول ناخودآگاه اما در ادامه موجب خلق رویکردهای جدید و آگاهانه خواهد شد. از همان جنس تعامل ها که محمد علی رفیعی با دو فیلم آقا یوسف و ماهی ها عاشق می شوند در حوزه ی طراحی صحنه و لباس در سینما تجربه اش کرد.
تنها نگرانی جدی و به حق اهالی تئاتر درباره ی حضور سینماگران یا مهناز افشارها بر صحنه، خطر گرایش این هنر به گیشه است که پیش از طرح مسئله خود به خود منتفی خواهد شد: آخر مگر اقتصاد سرمایه داری سینمای ایران را می توان با اقتصادِ دولتی تئاتر در یک ترازو قرار داد که حالا گروه های تئاتری به راه های مشابه برای تامین هزینه هایشان متوسل شوند؟ و اصلا مگر سرمایه دار فیلمِ ایرانی برای تامین گیشه از ستاره هایش بهره ی چندانی می برد که حالا همان ستاره ها ضامن فروش یک نمایش خاص شوند؟





منبع : سینمای ما

به روز شده در : چهارشنبه 16 آذر 1390 - 12:38

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات

هانی
چهارشنبه 16 آذر 1390 - 12:43
3
موافقم مخالفم
 

از کدوم اقتصاد سرمایه داری تو سینما حرف می زنی آقای زینعلی؟توضیح لطفا

سامان مهندسی
چهارشنبه 16 آذر 1390 - 14:37
17
موافقم مخالفم
 

چه عجب کامنت هاتون رو زود تائید می کنید!!

s.k.b
چهارشنبه 16 آذر 1390 - 15:31
2
موافقم مخالفم
 

تئاتر همیشه به سینما خدمت کرده ولی سینما هیچ وقت به تئاتر خدمتی نکرده. علتش اینه که کلا همه چیز تو سینما آسون تره و همه چی درخشان تر و جذاب تره پول خوبی هم گیر سازندگانش میاد.

بامداد
چهارشنبه 16 آذر 1390 - 16:1
0
موافقم مخالفم
 

نفهمیدم چی نوشتین

امیر
چهارشنبه 16 آذر 1390 - 16:3
-6
موافقم مخالفم
 

پایان تمام این راه های یک طرفه بن بست! نداشتن متولی متخصص و عدم تعریف درست از سینما و تأتر و جزء نگر شدن بدون در نظر گرفتن ماهیت موضوع و محصول آن تشتت آرای بی نتیجه!

هانی
چهارشنبه 16 آذر 1390 - 17:46
-4
موافقم مخالفم
 

جنس تعامل رفیعی با ماهی ها و آقا یوسف؟ شما به اون میگی تعامل؟

ریاحی
چهارشنبه 16 آذر 1390 - 18:26
18
موافقم مخالفم
 

سلام

فرش قرمز نمی ذارید؟

لطفا جواب بدید

نگارنده
پنجشنبه 17 آذر 1390 - 10:52
5
موافقم مخالفم
 
پاسخ به کامنت خانم«هانی»

به نظرتون پرداختن به بحث گسترده ای هم چون اقتصاد سرمایه داری(در سینمای ایران) در حوصله ی این یادداشت بود؟ و به نظرتون آیا در مدیومی مثل یادداشت های هفتگی که تنها قراره واکنشی به مباحث روز باشه، پرداختن به این موضوع کار عاقلانه ایه که حالا انتظار دارید در کامنت پاسخ بشنوید؟

برای اثبات بدیهیات این چنینی باید رفت سراغ ماهنامه های سینمایی و اتفاقا پرسید که چرا تا به امروز به این بحث پرداختی نداشتند؟ نه در یک سایت که صرفن کارش خبررسانی و ریویو و تحلیل های کوتاه است. با این وجود اگر باز به تعریف اقتصاد سرمایه داری و درآمدزایی و جریان های سلیقه ای در سینمای ایران برگردیم، به پاسختون خواهی رسید.

در تعریف ساده و یک خطی «سرمایه داری» آمده:«سرمایه‌داری یک نظام اقتصادی است که در آن مالکیت ابزارهای تولید در دست مالکان خصوصی است و از این ابزار(عموما) برای کسب سود در بازارهای رقابتی استفاده می‌شود.» و حالا میتونیم همین تعریف رو به گردش مالی در سینمای ایران تعمیم دهیم. به تهیه کنندگان و دفاتر سینمایی که در سینما اغلب نقش بورژوازی را ایفا می کنند و سینماگرانی که به مثابه کارگر در این سیستم آثارشون رو خلق می کنند. اقتصاد سرمایه داری، اقتصادی به مراتب تک قطبیست که تنها سرمایه داران سردمدارانش هستند و از اتفاق دولت نیز یکی از همان سرمایه داران است با این تفاوت که رویکرد دولت، رویکردی کاملا ایدئولوژیک است و نگاه چندانی به سود حاصل از سرمایه گذاری ندارد. بقیه اش باشد برای نشست های تخصصی تر با کارشناسان اقتصادی و صاحب نظران سینما. به هرحال ممنون از توجه تان.

نگارنده
پنجشنبه 17 آذر 1390 - 11:14
-10
موافقم مخالفم
 
در پاسخ به خانم«هانی» درباره ی تعامل

البته.. یک تعامل کاملا تکنیکال.نمونه ی غیر ایرانی اش را در راشومون کوراساوا مثال زدم و در میانه ی یادداشت هم اشاره ای به مِتُد بازیگردانی فرهادی داشتم که حاصل یک رویکرد تماما تلفیقی ست. حاصل تعامل ناشی از هم نشینی که کاملا به ماهیت این دو هنر بر می گردد و در ابتدای یادداشت درباره اش توضیح مختصری دادم. شما در دو فیلم آقای رفیعی هم می تونید نشانه هایی از این تعامل رو پیدا کنید.

عرفان
پنجشنبه 17 آذر 1390 - 12:30
7
موافقم مخالفم
 

این بحث اصلا موضوعیت ندارد زیرا قانون اساسی به صراحت میگوید هر کس در انتخاب شغل اگر مغایر قانون و ارزش نظام نباشد آزاد است. سیستم اقتصاد هم میگوید هر کس هر کاری میتواند بکند یا هز چیزی تولید کند و مهم این است که مشتری آن را بپسندد و بخرد یا نه. همین

مگر بازیگر سینما و تئاتر دو موجود متفاوت است؟ مگر کسی حق دارد بگوید کسی کجا بازی کند و کجا نه؟ این خودی و غیر خودی کردن را در سیاست محکوم میکنند و در کار خودشان میخونهد اعمال کنند تا دست زیاد نشود و سفره بی مهمان بماند و غذا (هر چند اندک) به خودی ها برسد

هانیه
پنجشنبه 17 آذر 1390 - 12:34
-6
موافقم مخالفم
 

همین آقای بهزاد فراهانی مگر وقتی به سینما دعوت شد، گفت من بازیگر تئاترم و نمیام فیلم بازی کنم؟ مگر این همه فیلم درپیت بازی کرده یا سریال مختلف کسی معترض شده که حالا سه تا ستاره سینما در تئاتر این همه جنجال راه انداخته و رگ گردنشون زده بیرون و بیانیه میدن؟

اصلن چرا بازیگراهای سینما بیانیه نمیدن که چرا از هنرپیشه های روی صحنه توی فیلم استفاده شده====

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���