نگاه هفته؛ پنج‌شنبه‌ها با علیرضا خوانساری
تهمت به جای مخالفت‌، توهین به جای نقد

سينماي ما - عليرضا خوانساري: آن ستایش‌نامه / اتهام‌نامهٔ ابراهیم حاتمي‌كيا بر یه حبه قند/ اصغر فرهادی دیگر داشت با تمام جدل‌ها و حرف‌های گفته و ناگفتهٔ پیرامونش نقش خاطره می‌بست که نگارنده‌اش در مصاحبهٔ اخیرشان‌ در یک نبش قبر، جملاتی را طرح کردند که حاوی نکاتی مهم‌تر از خودِ آن یادداشت است كه کار را از انگشتِ حیرت جلوتر برده و کم از بمبی دودزا نخواهد داشت. حال که گویا آقای حاتمي‌كيا قصد پایان بخشیدن به این رشتهٔ تکراری و بی‌پایان را ندارند و از آن جا که با توجه به ‌شناختی هم که از روحیاتِ ایشان داریم، احتمالا تا آینده‌ای نامشخص ذکر و مرثیه‌سرایی پیرامونِ این مظلوم واقع‌شدن‌ در جملگیِ مصاحبه‌هایشان جزء جدایی‌ناپذیرِ برنامه‌شان خواهد بود، بد نیست اگر در میان مطالبی طرح شود. حرف‌هایی که البته بعید است شخص آقای حاتمي‌كيا از فرط روشن‌بودن بر‌ا آن واقف نباشد، اما گفتن‌شان محض ثبت در تاریخ، نمی‌تواند خالی از لطف باشد.

۱- آقای حاتمي‌كيا در مصاحبهٔ اخیرشان بر این تاکید داشته‌اند که ایشان تنها «نظر»شان را دربارهٔ فیلم اصغر فرهادی گفته‌اند (و به قول آقای ميركريمي، مودبانه؛ آن هم تنها دربارهٔ خودِ فیلم) و تنها عده‌ای به نام پیاده نظام (پیاده نظامِ که؟ پیاده نظامِ چه؟) از روی خوی احتمالا توتالیتاریستی و شوونیستي، بر او تاخته‌اند تا حرمتش را بشکنند! حالا اما این‌که ارتباطِ مقولهٔ ساده، قابل تشخیص و همه‌فهمی همچون دوست‌داشتن و نداشتنِ یک فیلم (و هر پدیده‌ای) و جهانِ فیلمسازش، با صراحتاً تاختن بر شخصیت و زندگیِ یک فیلمساز و او را بی‌هیچ مدرک و ادله‌ای خائن و خوابیده در پشتِ در‌ سفارتخانه‌‌های غربی و ضدمردم نامیدن (اتهام‌زنی بی‌هیچ پشتوانه‌ای به یک شخصیتِ حقیقی، که می‌تواند مصداقِ نشر اکاذیب باشد، که هم عملی ست خلافِ قانون و هم خلافِ اخلاق) چیست، این دیگر آن چیزی ست که خودِ گوینده‌اش باید پاسخگویش باشد. این وسط اما نمی‌دانم چرا مدام مسعود ده‌نمکی برایم تداعی می‌شود؟ شاید چون مسعود ده‌نمکی همواره در مقابلِ انتقاداتِ برخی از منتقدانش از کوره در می‌رفت (و می‌رود) که چرا آن‌ها تنگ نظرند؟ چرا شخصیت‌های فیلمش را تعمیم به کل می‌دهند؟ چرا جهانِ فیلم را تفسیر به میل می‌کنند؟ اما خب چندی نگذشت که خودش نیز همین بلا را بر سر فیلمی دیگر - دموکراسی تو روز روشن - آورد. وااسفا سر داد که ببینید در این فیلم نشان داده‌اند که رزمنده‌ها از رانت برای فرزندانشان استفاده می‌کنند، به جبهه و رزمندگان هتاکی شده و...! ناگهان به‌‌‌ همان مرام و شیوهٔ کسانی اقتدا می‌کند که تا چندی پیش‌اش ازشان می‌نالید. فیلمساز عقاید خودش را قیچی می‌کند، از بی‌ایمانی‌اش بر آن جملات و اسلوب‌ها و صرفِ کاربردی بودن‌شان می‌گوید، معنابخشِ «مرگ خوب است، اما برای همسایه» می‌شود. او بجای آن که برای دفاع از خود و فیلمش مومنانه بر روی عقایدش بایستد، به ترفندِ‌‌‌ همان منتقدانش متوسل می‌شود و فیلمی دیگر را بر نیزه قرار می‌دهد و داد و فغان به راه می‌اندازد که آی ببینید این‌‌‌ همان فیلمی‌ست که باید به جای فیلم من بکوبید چون خیرخواه جنگ و جبهه و رزمندگان نیست تا به اين ترتيب فشار روی خودش را کمتر کند و یا از دیگرانی انتقام بگیرد که چرا این فشار رویشان نیست!

حاتمی‌کیا هم از دردِ تنگ‌نظری و تحجرهای برخی و اتهام‌زنی به اندیشهٔ فیلمساز و مرتبط ساختنِ جهانِ فرضیِ ذهن خودشان به جهانِ فیلم می‌گوید، اما او که خود از این بابت برای فیلم آخرش نیز داغ‌دار است، به جای آن‌که با ایمان و ایستادگی روی اعتقاداتش علیه آن تحجر‌ها و متحجران صادقانه مبارزه کند، ناگهان فیلمی دیگر را علم می‌کند و با‌‌‌ همان شیوهٔ مورد نکوهشِ خودش - و خیانت به خودش -، و با تحجر، تهمت و بیراه گویی به فیلمساز و ربط دادنِ جهانی بی‌ربط به جهانِ فیلم، در تلویزیون و مطبوعات (به طور ملال‌انگیزی مکرر) با‌‌‌ همان ذهن‌های ایدئولوژیک همگام و همبسته می‌شود و مدام فریاد می‌زند که این‌‌‌ همان فیلمی‌ست که باید به عنوانِ سیاه‌نما و خائن و ضد منافع ملی و بیگانه پرست بکوبیدش! او فیلمساز بدهٔ خائن است و من فیلمساز خوبهٔ خیرخواه هستم. من مصداقِ غلطم، مصداقِ واقعی را دریابید که برای منفعتِ لحظه‌ای، فروشِ بخشی از مرام و اعتقاد‌ مجاز می‌شود. که خودش با دستانِ خودش مرام و اندیشهٔ آن طیف را مورد تایید و حمایت قرار می‌دهد و سپس انتظار هم دارد که لابد آن‌ها بعد از چنین همصدایی‌هایی، از چنین برخوردهایی در مقابلِ فیلم‌های خودش دست هم بردارند.
به نظر می‌رسد که ایشان با تاکید بر روی این که «این فیلمی‌ست که از ایران تا آفریقا و اروپا و آمریکا همه جوره دارد ستایش می‌شود و چرا این وسط باید به یک مخالفتِ کوچک این گونه تاخته شود»، بیش‌تر قصد مظلوم‌نمایی و گریز دادنِ اذهان از اصل ماجرا را دارند. نکتهٔ شگرف آن جاست که بر طبق بیاناتِ آقای حاتمی‌کیا، از آن جا که این فیلم در ایران و بیرون از کشور موردِ همه جور ستایش و هورایی از همه جور طیفی قرار گرفته، پس هر مخالفی، به این بهانه که در اقلیت است و باید آزادیِ بیان برای او نیز حفظ شود، حق دارد و آزاد است که به آن فیلمساز هر تهمت و توهینی که خواست نثار کند و محدودیتی در به کارگیریِ کلمات ندارد! یعنی مثلا اگر یک ورزشکار چون تمام رکوردهای جهانی را شکسته و قهرمانِ جهان و المپیک است و مورد ستایش دنیاست، ما دیگر این حق را داریم که چون او این همه ستایش شده، بیاییم و بی‌هیچ مدرک و سندی، در رسانه‌های عمومی بگوییم او دوپینگی‌ست! چه کسی چنین مجوزی را برای این‌گونه زیر پا گذاشتن اخلاق و شخصیتِ دیگران صادر می‌کند؟ واقعیتش تحولی که آقای حاتمي‌كيا اخیراً در معیارهای اخلاقی - انسانی ایجاد کرده‌اند، آن‌قدر گسترده و غافل‌گیرانه است و آن‌قدر هم با اعتماد به نفسِ غریبی پشتِ این تحولِ خودساخته می‌ایستند که می‌توان نگرانِ این بود که مبادا بخواهد روزی این مرام، تبدیل به منشِ تمام فیلمسازان و منتقدان و مخاطبانِ ایرانی شود. از بس که خودحق پندارانه به اجرا درمی‌آید.

۲ - یکی از دل‌‍خوری‌های آقای حاتمي‌كيا و حامیانِ گفته‌های اخیر ایشان آن‌ست که چرا در قبالِ ایشان نیت‌خوانی شده (و چه کسی‌ست که از حقیقتِ درونِ فردی دیگر باخبر باشد؟) و به ایشان تهمتِِ حسرت و حسادت زده می‌شود، و صراحتاً از یکی از کاریکاتور‌ها نیز مصداق می‌آید. خب بله درست است، اما نیت‌خوانی اگر بد است، برای همه بد است. حقیقتِ امر آن‌ست که این فضای نیت‌خوانی در نقد و قضاوت اگر ترویج و فراگیر شود، خود زایندهٔ نوعی کمونیسم و یک نوع زندانِ عقاید است. دادگاهی ست که همه پیش از آنکه بخواهیم و بتوانیم حرفی بزنیم، درش محکومیم. از آن به بعد همه؛ از فیلمساز تا نویسنده و مخاطب، از گفتن و نوشتن خواهند ترسید. چون به جای آن که اثر و گفته و نوشته‌شان قضاوت شود، ممکن است بر اساس درونیاتِ ناپیدای خداوند آگاه‌شان، که مورد حدس و افسانه سرایی قرار گرفته، نیت خوانی و در نتیجه قضاوت و سرآخر محکوم شوند. در چنین شرایطی‌ست که امنیتِ ذهن‌ها از بین می‌رود و همه از هم خواهند ترسید. همه خودشان را محدود می‌کنند، استعداد و بنیهٔ ذهن‌ها کشته می‌شود و اين یک بازیِ دو سر باخت است، حتی برای آن‌ها که از حامیانش هستند. ‌‌‌ همان حکایتِ آشنای كسي‌ که در کشتی نشسته و قسمتِ خودش را سوراخ می‌کند. آنانی که از آن یادداشت و آن ادبیات و اتهام‌زنی‌های حاتمي‌كيا استقبال کرده و بابتش در رسانه‌های‌شان هورا کشیده‌اند، خود از بزرگترینِ نیت‌خوانانند. مانند خودِ ایشان که تعاریف‌شان از «یه حبه قند» تنها بهانه‌ای‌ست برای چماق‌سازی از آن به منظور تهاجم و اهانت به فیلم و فیلمسازی دیگر (که این بزرگ‌ترین توهین و ظلم به یک فیلمساز می‌تواند باشد که فیلم او در نقشِ آلتِ دست قرار گیرد)، آن‌ها نیز سینه سپر کردنشان برای بسیاری از فیلم‌ها، صرفا بهانه‌ای ست برای طعنه و کنایه زدن‌های مبتذل به فیلم و فیلمسازی دیگر و بسطِ ایدئولوژیک. که زیر لب خدا خداست که بزند و فیلمسازِ ما اعلام مهاجرت به اروپا را کند، تا نیت‌خوانی‌های آن‌ها از فیلم درست دربیاید. و از آن به بعد، منتقد، پیشگو و ... بخوانندشان. پس، از هیچ چیزی در راه دستیابی به این هدف فروگذار نیستند و در راهش حتی از خیر رویدادِ ساده‌ای چون ساختِ یک فیلم بین المللی توسط فیلمساز - مانند هر فیلمساز بزرگِ دیگری در دنیا - نیز نمی‌گذرند. تاسف‌آور است که آقای حاتمي‌كيا این روز‌ها فیلمساز محبوبِ این عدهٔ قلیل است.

۳- همان زمانِ نمایش گزارش یک جشن در جشنوارهٔ فجر، برایم این پرسش به وجود آمد که چگونه است فیلمسازی که هم به گواه تصاویری که روی پرده انداخته و هم به اذعانِ خودش از جوانانِ کشورش ندارد، اینهمه اصرار در به تصویر کشیدنِ آن‌ها دارد؟ اویی که جوانِ ایرانی را نه بسانِ حتی یک توریست، که مانند یک توریستِ پیر (و نه یک توریستِ جوان يا میان‌سال مثلا) می‌بیند اما برایشان یقه هم می‌دراند و با بازی با احساساتِ آنان، برای فیلمش فرصت و موقعیت می‌خرد و سپس اگر آن جوان به فیلمش انتقادی کند، پاسخش به او این‌ست که «بچه بشین سر جات».
و یا در مورد آخر، پاسخ ایشان به این انتقاد‌ها در فضای ذاتاًش بیشتر جوانانهٔ مجازی به نامهٔ اخیرشان، تشبیه سازیِ این افراد به «ماهی گلی» و ایفای نقشِ پیاده نظام برای افرادی ست که دارند از آن‌ها در راه مقاصدشان استفاده می‌کنند. تو گویی که فرد، از خودش هیچ قدرتِ فکر و اراده‌ای ندارد. اینجا هم آقای حاتمي‌كيا به نوعی سرنوشتش به مسعود ده‌نمکی گره خورده. چه آن که ایشان هم مثلا همواره دم از همبستگی ملی بین تمام مردم می‌زنند، اما تقریبا هر مخالفی از ایشان یک انگ و برچسبِ ایدئولوژیک می‌خورد، فیلمسازی برای مردم را افتخار خود می‌دانند و بر فروش فیلمشان می‌نازند، و‌‌‌ همان مردم را در فیلمشان مشتی عامهٔ کودن و عقل نارس می‌دانند
. ده‌نمکی و حاتمي‌كيا در ظاهر دو فیلمساز با دو جهانِ متفاوتند فیلم‌هایشان ربطی به هم ندارند، اما واقعیتش هر دو از یک جهانِ فکری می‌آیند. هر جا باشند و بروند و بسازند، باز به هم خواهند رسید. با مردم بودن، دوست داشتنِ جوانان، شعار ننگ و تفو بر متحجر و نیت‌خوان و چه و چه سر دادن، همچنان درشان نه ایمانی ست و نه اعتقادی. تنها در شمایلِ شعاریِ باسمه‌شان می‌مانند، که هر موقع در راستای منافعمان کاربرد داشتند، می‌توان علم‌شان کرد و هر موقع که نداشتند، می‌توان ‌‌ روی کشتی‌شان بر دیگران تاخت.

نگران‌کننده است که کار (و شاید اعتقاد) آقای حاتمي‌كيا در روزهای پس از توقیفِ فیلم‌شان، متلک‌پرانی و اتهام‌زنی به سایر فیلمسازانِ ایرانی شود، تا جايي‌كه حتي جهانِ شخصیِ فیلمسازی چون داریوش مهرجویی را نیز تنها بابتِ یک جمله (جشنوارهٔ فجر محفلی برای جایزه‌دادنِ عده‌ای خودی به یکدیگر است – یک‌ماه بعدش حاتمي‌كيا سیمرغ‌های اصلی را با «به رنگ ارغوان» درو کرد)، تا به امروز این چنین خستگی‌ناپذیر مورد تهمت و توهین قرار می‌دهد (بی‌آنکه مهرجویی حتی از آن آگاه باشد و یا برایش مهم باشد. ).
به هر حال همه امیدوار هستند که فیلم آخر آقای حاتمي‌كيا (بی‌تفاوت به آن که کیفیتش چگونه است) بتواند راهیِ اکران شود، اما اگر هم خدایی ناخواسته چنین نشد، امیدوارم ایشان دل‌سرد و گوشه‌گزین نشده و همچنان مانند گذشته به فیلمسازیشان ادامه دهند و بتوانند از این سردرگمیِ پیچیدهٔ نشأت یافته از عدم آگاهی بر جایگاه و نقش خود در سیستم و معادلهٔ حاضر رهایی یابند. نشستن و در خود رفتن و فکر و خیالِ مکرر، هر انسانی را با هر درجه و مقامی، به مرور اسیرِ آن ورِ قمرخانومیِ ذهن خواهد کرد. تاریخ گواهی می‌دهد که توجه بیش از اندازه به راه رفتن و مسیر دیگران، جدای از نتیجهٔ معکوس‌داشتن علیه خودِ آن فرد در منظرِ مردم، هر فردی را نیز از پیشرفت در راه خودش بازمی‌دارد. آب که راکد بماند، سرنوشتش ناگفته پیداست.

اگر مخالفت با رایج‌سازیِ تهمت به جای مخالفت و توهین به جای نقد، اگر جلوگیری از ترویج فضای سورئالیسم و ادبیاتِ وهم به جای استقرار بر زمین، اگر انزجار از همه‌گیر شدنِ سیستم و روشِ غیراخلاقی و قرون وسطایيِ یورش بر فیلمی به بهانهٔ ستایش فیلمی دیگر و اگر مبارزه با به راه افتادنِ بساط نیت‌خوانی و رمالی و کف‌بینی، از جانبِ برخی و از جمله سواره نظامِ پیشین اسمش «استبداد» و اجرای نقش پیاده نظام در جبههٔ تخریبِ حرمت‌هاست (و چیست این حرمت‌ها؟ کی و چگونه شکسته می‌شوند؟)، خیلی‌ها می‌توانند با سری بالا به اینکه در چنین فضای پر از مه‌ای جزئی از این پیاده نظامان هستند، به خود ببالند.




  • منبع : سينماي ما

    به روز شده در : پنجشنبه 24 آذر 1390 - 8:13

    نظرات

    مهدي
    پنجشنبه 24 آذر 1390 - 8:43
    4
    موافقم مخالفم
     
    بازگشت به سرچشمه

    نمي دانم مربوط كردن حاتمي كيا به ده نمكي و اين همه اصرار بر آن در اين مقاله چه محلي از اعراب داشته كه نويسنده اين همه بر آن تأكيد داشته است. عالم اين دو كاملا از هم جداست و هرگونه تلاش در راستاي ربط دادن اين دو به هم جفاست. به عنوان كسي كه به معناي واقعي كلمه طرفدار فيلمسازي ايشان است عنوان مي كنم كه من هم از فيلم هاي اخير او سرخورده شده ام. در واقع از زمان به نام پدر. يادم هست حاتمي كيا يك بار گفته بود من اگر مي خواستم حرف بزنم ديگر فيلم نمي ساختم و بهترين فيلم هايش هم محصول همين دوران كم حرفي است. شايد جفاي جامعه سينمايي ما كه با وجود تشخيص استعداد بالاي او هرگز از او به عنوان فيلمسازي بزرگ ياد نكرد، او را چنين به دام تكنيك انداخته كه ديگر فيلم هايش قصه گو نيستند بلكه سراسر تكنيك و منظور شده اند. مثلا همان نماي اول فيلم دعوت كه شريفي نيا با آن لباس شمايلي دلقك بار و در عين حال تهديد كننده پيدا كرده كجا ممكن بود در فيلم هاي پيش از ارتفاع پست او محلي از اعراب داشته باشد؟

    ولي اخوي، برادر يا هرچه دوست داري صدايت كنند با وجود سختي محيط كار، اثري بر دل مي نشيند كه از دل برآمده باشد. اين ها دنياي تو نيست. خودشناسي بهترين و پر منفعت ترين دانش هاست. تو نيازي به اثبات توانايي هايت نداري! تو نياز به فيلمنامه اي داري كه واقعا داستان گو باشد و شخصيت اولش را بشناسي. آن وقت خود به خود شاهكار مي سازي. از خاكستر اين خودسوزي ها ققنوسي برنمي خيزد فقط خاطره خوش دوست دارانت را مي سوزاني.

    یاسمین
    پنجشنبه 24 آذر 1390 - 9:47
    8
    موافقم مخالفم
     

    عکس آخر منو از دادن نظر منصرف کرد!!!

    پری
    پنجشنبه 24 آذر 1390 - 11:14
    3
    موافقم مخالفم
     

    تا کی قراره هیزم بیار این معرکه باشید ؟

    بس کنید دیگه


    پنجشنبه 24 آذر 1390 - 12:57
    -86
    موافقم مخالفم
     

    برای نویسنده کوته فکر واقعن متاسفم !! بااین عکس بی ربط تر ازخودمتن

    مرسده مقیمی
    پنجشنبه 24 آذر 1390 - 15:59
    135
    موافقم مخالفم
     
    حال آقای حاتمی کیا خوب نیست

    راستش مدت هاست قصد دارم از حاتمی کیا و اتفاقات رخ داده بنویسم اما آخر هم ننوشتم! چون هر چه فکر کردم دیدم حاتمی کیا چنان راه گم کرده که دیگر با سخن نمی توان او را به مسیر باز گرداند! اما خب چند خطی اینجا می نویسم تا در آرشیو نظرات "سینمای ما" بماند...

    حاتمی کیا مدت هاست از کارگردانی که روزی محبوبم بود فاصله گرفته البته نه با سینمایی دعوت بلکه از زمان انتشار همان متن در مدح یه حبه قند! به بعد. پس از خواندن آن متن چنان بهت زده بودم که مدتی طول کشید تا باور کنم آنچه را خواندم نوشته ی کارگردان آژانس شیشه ای بوده است و شوک حاصل از آن نوشته هرگز از بین نرفت چون آن نامه اینقدر بد بود، آنقدر کینه توزانه و صراحتا آنقدر از روی حسد بود که هیچ گاه نتوانم فراموشش کنم اما صحبت های آخر حاتمی کیا، او را در ذهنم خاک کرد؛ حلوایش را هم دادم و تمام!

    همه می گویند این سلیقه است و می شود جدایی نادر از سیمن را دوست نداشت، اما من می گویم نه! اصلا امکان ندارد، اصلا مقدور نیست که جدایی نادر از سیمین را دوست نداشته باشی! و مقایسه ی یه حبه قند با آن هر چه قدر هم که یه حبه قند خوب باشد به مقایسه ی بارسلونا می ماند با استقلال تهران (هر دو خوب هستند شکی نیست اما مقایسه شان کمی غیر ممکن است حداقل برای من!) حالا فرض بگیریم که دوستان روزنامه نگار و منتقد درست می گویند و می شود جناب حاتمی کیا بر خلاف تمامی منتقدان دنیا جدایی نادر از سیمین را دوست نداشته باشد اما حتی بچه ای دو ساله می فهمد که اگر چیزی را دوست ندارد نباید صاحبش را به باد توهین و تهمت بگیرد! آقای حاتمی کیا که زمان بسیاری ست دو سالگی را سپری کردند!

    جای اصغر فرهادی بودم اعاده ی حیثیت می کردم و کارگردان مذکور را وادار به عذرخواهی می کردم! اما خب ظاهرا منش فرهادی بالاتر از این حرف هاست و خیال دارد از کنار این بی حرمتی ها بگذرد. اما بد نیست آقای حاتمی کیا که انگار به کلی فراموش کرده که پیش تر چه منشی داشته بداند ما ایرانی ها به واسطه ی این که اصغر فرهادی نام کشورمان را در سراسر جهان بر سر زبان ها انداخته است او را دوست داریم و اجازه نمی دهیم کارگردانی که سن و سالش را از یاد برده به سبب رشکی که بر موقعیت فرهادی می برد او را به باد توهین بگیرد البته قطعا همه حال آقای حاتمی کیا را می فهمیم کارگردانی که همیشه آثاری شایسته ی تحسین ساخته اما به یک باره چنان افول کرده که خودش هم جا خورده! حال آقای حاتمی کیا خوب نیست و من این را می فهمم اما به عنوان هوادار سابق ایشان توصیه می کنم انرژی ای را که دارند مصروف خراب کردن وجهه شان نزد اصحاب رسانه و سینما می کنند را صرف فعالیت های سینمایی شان کنند شاید باز هم به روزهای اوج شان برگردند تا دیگر نیاز نباشد برای آرام کردن خودشان پست ترین و نازل ترین روش را انتخاب کنند.

    e.e
    پنجشنبه 24 آذر 1390 - 16:58
    42
    موافقم مخالفم
     

    نامه آقای حاتمی کیا به هر چیزی شبیه بود جز نقد .

    حسين عباسي
    پنجشنبه 24 آذر 1390 - 20:7
    0
    موافقم مخالفم
     

    به دنبال تخريب حاتمي كيا نباشيد!

    حرفش يه جورايي درسته اما...

    بايد دركش كرد توي شرايط بدي قرار داره

    اما به ابراهيم عزيز ميگم كه فيلم فرهادي درسته شايد سياه نما باشه اما اين هوشمندي اونه بالاخره همه كه نبايد توي ژانر دفاع مقدس اجتماعي و ... فيلم بسازن!

    فرهادي هم فيلمساز جهاني ايرانه حضور فرهادي با فيلم هاي خاكستري در ايران بهتر از پناه آوردنش به غرب و ساختن فيلم هاي سياهه

    اسم فرهادي براي ايران افتخار تو صحنه هاي بين الملليه پس بايد حمايتش كرد نه بهش حمله كرد

    ضمنا سياه نمايي جدايي نادر از سيمين اصلا در حدي نيست كه جلوش موضع بگيريم كاملا هوشمندانست و از نظر من اين يه حسنه نه ضعف و خود فروختگي

    به اميد روزي كه دوباره فيلم هاي خوبي از ابراهيم حاتمي كيا ببينيم

    صنوبر
    پنجشنبه 24 آذر 1390 - 21:6
    -5
    موافقم مخالفم
     

    برادر من مگه خودت تو هوای ابری خرس اباد فیلم نساختی؟مگه کلی خودتو به در و دیوار نزدی که فیلم جشنواهای بسازی ولی نشد!اقای حاتمی کیا خوت بهتر از هر کس دیگه می دونی ارزو داشتی جای فرهادی باشی ـولی این تکنیک قدیمی تو نخ نما شده اونجا که زورت به کیارستمی هم نرسید یه عینک مشکی زدی چشم بازیگرت و اوردیش تو فیلمت که تخریبش کنی ولی حریف دلربا تر از تو بود .

    اشتباه رو تکرار نکن واست حرف در می یارن ها!

    اسماعیل
    پنجشنبه 24 آذر 1390 - 21:6
    -3
    موافقم مخالفم
     

    مرسی آقای خوانساری بابت این مقاله.واقعا" که حرف دل خیلی ها رو زدی.خیلی غم انگیزه که فیلمسازی مثل حاتمی کیا به خاطر «به تعویق افتادن»اکران فیلمش چنین بی محابا به همکارانش نه یک بار که چندین بار -معذرت میخوام- بپره و اونا رو به چیزایی محکوم کنه که همونطور که به خوبی توی بند 2 نوشته بالا توضیح داده شده مربوط به فضای هنری نیست....همون قضیه کمونیسم و زندان عقاید و....نمیدونم چرا ولی با خواندن پاراگراف دوم یاد رمان« بار هستی» کوندرا افتادم که با حال و روز امروز ما رسیدن به اون خفقان فرهنگی و اجتماعی حتمیه

    محمد
    پنجشنبه 24 آذر 1390 - 21:57
    -3
    موافقم مخالفم
     

    سلام ،البته صحبت های حاتمی کیای عزیز شاید کمی ناراحت کننده بود "ولی" جمله هایی از این متن ، مخصوصا مقایسه و عکس آخرش حقیقتا آزار دهنده است.

    پیروز باشید

    سورنا
    پنجشنبه 24 آذر 1390 - 22:39
    -100
    موافقم مخالفم
     

    میدونم که نظرم رو نمیزارید اما همین که میخونید برام بسه سایت شما بشدت سایت بیخودیه شما معلوم نیست که دارین اخبار سینما رو بعنوان خبرنگار منتشر میکنید یا اخبار اون طور که دوست دارین منتشر و ازش بهربرداری میکنید مثل بی بی سی

    آدم تو کارتون میمونه انقدر فیلم اصغر فرهادی رو به سینه میزنید یک ذره هم واقع بین باشین فیلم اصغر فرهادی شاید تو اسکار هم مقام بیاره شایدم نیاره ولی به هر حال چیزی از ضعفها فیلم پوشیده نمیشه

    فیلم فیلم بود درست خوب بود اما ایراداتی هم داشت هم فیلم هم دنیایی که اصغر فرهادی نشون داده بود بنام ایران و ایرانی چه تو فیلم قبلی چه این فیلم دروغ عوام فریبی وتزویر به هر قیمتی شمایل جامعه ایرانی که همه شخصیت ها بدمن وشخصیت خوب داستان تو گمه انگار تو جامعه ما آدم خوب نیست چرا ایشون که فیلم میسازن برا جشنواره درمورد ایران نمیسازن چرا همش باید تو سر خودمون بزنیم تا جایزه بگیریم شدیم مثل دلقک سیرک باید خودمونو بزنیم تا بخندد یه چیزی بریزن کف دستمون مقداری عزت نفس داشته باشین متوجه میشین که همیشه مرغ کشورهای غربی غاز نیست اینها با سینماشون ملتشون رو رشد دادن تو همون زمان جنگ جهانی دوم اما ما با سینما مون داریم به هم پشت میکنیم بعد هم میزنیم تو سر هم که رشد نکنیم اونا تو فکر فرهنگ هستن اما تو سینما ما همه دنبال چیز دیگن

    مهرداد
    جمعه 25 آذر 1390 - 2:12
    130
    موافقم مخالفم
     

    جناب سورنا فکرکنم سندرم توهم توطئه داری پیش یه دکتربر ی شفات میده ان وقت شماتوسیرک کارمیکنی این هاتجربیات شخصی خودت بود؟مرد حسابی این فیلم یه تنه داره اسم وپرچم ایران رو درسراسردنیابالامیبره وهمه ازتکنیک فوق العادش ودرام نفس گیر وپیچیده اش حرف میزنن وتصویر مدرنی که ازایران ارائه میده بعد یه عده خیلی کمی که معلومه سرکردشون کیه میان اینجاحرفهایی میزنن که خودشون هم قبول ندارن


    جمعه 25 آذر 1390 - 9:49
    3
    موافقم مخالفم
     

    تازه يادتون افتاده؟

    زدن كسي كه همه دارن ميزننش كاري نداره سوار موج شدي ده برو كه رفتيم

    فوش بده كوچولو و به فوشت هم افتخار كن

    اصلا خودتو معرفي كن كه كي هستي و سوابقت چيه؟ اسمت رو تا حالا در هيچ نشريه و روزنامه سايت معتبري نديدم

    فقط اينو بدون كه سوار هر موج شدني افتخار نمي آفرينه

    یاسمین
    جمعه 25 آذر 1390 - 10:36
    3
    موافقم مخالفم
     

    با نظر مهرداد موافق نیستم و راستش با ماهیت اون!! قراره اینجا ما در مورد متن اصلی نظر بدیم نه نظرات همدیگه! گویی که خودم هم لاجرم مجبور به این کار شدم! اگر نظر موافق یا مخالفی هست در قسمت مربوطه میشه اعلام کرد این خلاف اصل دموکراسی و آزادی بیانه و بد نیست قدرت پذیرش عقیده مخالف رو داشت کما اینکه من هم با نظر سورنا عمیقا مخالفم.


    جمعه 25 آذر 1390 - 11:33
    3
    موافقم مخالفم
     

    نابغه ی محجوب سینمای ایران با موفقیتی که به دست آورد و بیشتر هم خواهد آورد پاسخ زیبایی به منتقدهای بد خواه میدهد

    ناشناس
    جمعه 25 آذر 1390 - 12:50
    -1
    موافقم مخالفم
     
    دردفاع ازاندیشه پاک حاتمی کیا

    واقعا متاسفم ازاینکه همه چیز رو درباره اصغر فرهادی ومضمون خوش پسند فیلمش که مخصوص ذایقه اونوریاست که بسیار زیرکانه درعمیق ترین لایه های فیلم که اگردارایه همان اندازه زیرکی وفهم نباشی نمیبینی وفقط وارد وجودت میشه واندیشه تو اندیشه سیاه فیلمساز وحتی نه فیلمساز بلکه اون بدخواهان زیرک تر ازما که با نشر اثارشون طی سالیان سال اندیشه صاحبان اندیشه ما رو همسو وهمرنگ با فکر الوده خودشون کردند میشه کسی ببینه وبگه و دلسوزانه قصد اگاه کردن داشته باشه

    ولی همه دست برقضا اون رو نه تنها یاری نمیکنند بلکه قصد دارن مهر داغ واتشین بردهان وپیکرش بزنند.

    بهارنوروز
    جمعه 25 آذر 1390 - 14:39
    2
    موافقم مخالفم
     

    جناب خوانساری مطلبتان فوق العاده خوب وبه حق بود خسته نباشید و سپاس.

    برتراندراسل میگه: مشکل دنیا این است که احمق هاکاملابه خود یقین دارند،درحالی که دانایان سرشاراز رشک و تردیدند.

    مرسده مقیمی
    جمعه 25 آذر 1390 - 14:59
    0
    موافقم مخالفم
     
    ما در سینما مان داریم به هم پشت می کنیم؟!!

    آقای سورنا متأسفانه این توهم توطئه مربوط به حالا نیست از همان زمان "دایی جان ناپلئون" می گفتند "کار، کارِ انگلیساست" الان فقط دایره توهم گسترده تر شده و طبعا بحثی پیرامون این توهمات که گویی تمامی ندارد، ندارم! اما شما را ضمن دعوت به آرامش، به افزایش مطالعات سینمایی توصیه می کنم! متنی که حضرت عالی خواندید یک متن خبری نبود که حالا بخواهند آن طور که هست منعکس کنند یا آن طور که دوست دارند؛ نوشته ای که ظاهرا شما با دقت آن را نخواندید متنی تحلیلی است از اتفاقات رخ داده نه تکست خبری!! و این بدیهی است که شخص نگارنده تحلیل خودش را از اتفاقات رخ داده نوشته است. این را گفتم چون ظاهرا شما هنوز نمی دانید تفاوت میان خبر و تحلیل را.

    در مورد فیلم فرهادی هم از آن جا که هر را عیان است حاجت به بیان نیست چیزی از زیبایی هایش نمی گویم اما فکر می کنم نظر مثبت منتقدین سراسر دنیا برای اثبات توانایی فرهادی و بی نظیر بودن فیلمش کافی باشد اما در مورد این که ما داریم در سینما مان به هم پشت می کنیم ادعای خیلی بزرگی است! به نظر نمی رسد چنین تسلطی بر سینمای ایران و جهان داشته باشید! فیلم فرهادی فیلم شایسته ی ستاشی است که هم زیبایی های جامعه ی ایرانی را به تصویر می کشد هم بدی هایش را نگوهش می کند اما ظاهرا جناب عالی با همان دقتی که متن فوق را خواندید فیلم "جدایی نادر از سیمین" را هم دیده اید بنابراین حرفی نیست...

    كربلائي
    جمعه 25 آذر 1390 - 19:39
    -38
    موافقم مخالفم
     

    بنام خدا

    جانوركثيفي را مي شناسم كه در كشتن مردم دنيا اشتهاي كشتن صدهزارتا و دويست هزار تا و ... را يكجادارد (باور نداري يه سفر برو ناكازاكي در سرزمين آفتاب تابان يا برو گوانتانامو يا بحرين يا عراق يا افغانستان يا ليبي يا يمن يا فلسطين يا ...)

    اطلاع دارم اين جانور كثيف در خانه و خارج از خانه اش همه چيز را از سينما تا اقتصاد و تكنولوژي و شوراي امنيت و حقوق بشر و ... تحت پنجه خون چكان خود داشته به مسيرهائي كه منافعش در آن است هدايت ميكند

    كسي را ميشناسم كه بال بال ميزند از اين خانه و اربابش يا طفيلي هايش در ديگر سرزمين ها تحفه و متاع و پشت گرمي بگيرد . و ميگيرد و دم نمي زند

    او كلي كيف و افتخار ميكند به اين روند خجالت آور

    با چه دست آويز و بر اثر چه عملكردي ؟با اين جايش كار ندارد !

    به چه قيمتي ؟او مهم نميداند يا نميخواهد بداند !

    و من همواره اين را مينويسم .

    سانسور ميكنند ؟عيبي ندارد جائي ثبت ميشود

    فحش ميدهند ؟عيبي ندارد جائي ثبت ميشود

    دشمن ميپندارند ؟عيبي ندارد جائي ثبت ميشود

    مرا مخالف و حسود و مغرض و .... مي نامند ؟عيبي ندارد جائي ثبت ميشود

    اين جانور كثيف را بيشتر كار دارم تا كس و كساني را كه براي جوايزش و سوت و كف هايش بال بال ميزنند .

    بيشتر از آنچه كه به متاع و تحفه هاي سخاوتمندانه اش به فرهادي بينديشم و بپردازم به تحفه پرنده اش كه چند روز پيش بر فراز خاك وطنم براي جاسوسي بال بال ميزد مي انديشم .

    ساعتي كه هم خونان و هم انديشانم بال هاي تحفه جاسوس را شكسته به خاك خفت كشاندند به ياد فرهادي افتادم و دانستم هموطنان متفاوتي دارم .و از شما چه پنهان قطره اي اشك ريختم .

    دوستانم براي شكستن بال هاي دشمن بيشتر بال بال ميزنند تا متاع گرفتن از او !

    شما بيشتر به چه چيز مي انديشيد و بيشتر براي چه چيز بال بال ميزنيد؟

    mahmood
    جمعه 25 آذر 1390 - 20:55
    -8
    موافقم مخالفم
     

    درود بر حاتمی کیا بخاطر تک تک جملاتی که خطاب به اجنبی پرستان عاشق خری و خروس گفت

    YAS
    جمعه 25 آذر 1390 - 21:13
    15
    موافقم مخالفم
     

    سورنای عزیز اونکه دنبال چیز دیگست امثال شماهایین

    من حاتمی کیا روهم دوست دارم ولی اول از حرفاش ناراحت شدمو الان از اصرار ورزیدنش

    آخه برادر من این درست نیست که هرچی دوست داشتی گفتی که هیچ حالا هم هر چی طرفت -فرهادی- نجابت می کنه شما فکر می کنی حتما حرفات به حق بوده

    مطمئن باشید اگر فرهادی می خواست جواب بده انقدر کارنامه اش خوب و پر بار بود که.....

    آقای حاتمی کیا از صمیم قلب می خوام که به اوج بر گردید، آمین

    حسين
    شنبه 26 آذر 1390 - 8:15
    -1
    موافقم مخالفم
     

    من فقط تو كف اين قياستم. كشته منو!

    " نکتهٔ شگرف آن جاست که بر طبق بیاناتِ آقای حاتمی‌کیا، از آن جا که این فیلم در ایران و بیرون از کشور موردِ همه جور ستایش و هورایی از همه جور طیفی قرار گرفته، پس هر مخالفی، به این بهانه که در اقلیت است و باید آزادیِ بیان برای او نیز حفظ شود، حق دارد و آزاد است که به آن فیلمساز هر تهمت و توهینی که خواست نثار کند و محدودیتی در به کارگیریِ کلمات ندارد! یعنی مثلا اگر یک ورزشکار چون تمام رکوردهای جهانی را شکسته و قهرمانِ جهان و المپیک است و مورد ستایش دنیاست، ما دیگر این حق را داریم که چون او این همه ستایش شده، بیاییم و بی‌هیچ مدرک و سندی، در رسانه‌های عمومی بگوییم او دوپینگی‌ست! "

    هر چي فكر ميكنم چه ربطي به هم داره نميفهمم!!!!

    امیر
    شنبه 26 آذر 1390 - 8:31
    7
    موافقم مخالفم
     

    یادداشتی پر از عقده و کینه بود. خفه کردیم خودتونو با فرهادی...

    حاتمی کیا جوان این مملکت رو نمی شناسه؟! آقای نویسنده بی سواد! که با آسمون ریسمون بافی های بی ربط حاتمی کیا رو به ده نمکی ربط دادی، ایشون اگه جوانان (و به کل مردم سرزمین اش) رو نمی شناخت، ارتفاع پست رو نمی ساخت که خروجی آن نجات جان یک انسان و متهم ردیف اول آن پرونده نمیشد.

    مهدی
    شنبه 26 آذر 1390 - 9:15
    0
    موافقم مخالفم
     

    خجالت بکشین. می دونین حاتمی کیا کیه که همچین مطالبی در موردش می نویسید؟ کار جماعت مثلا سینمایی نویس ما به جایی رسیده که هر کسی به خودش اجازه می ده که هر چی دلش می خواد به فیلمسازی با سابقه و اهمیت حاتمی کیا بگه. اهالی سینمای ما و آقای علیرضا خوانساری خواهش می کنم کیفیت یکی از فیلمهای حاتمی کیا (خاکستر سبز که احتمال می دم اصلا اونو ندیده باشید) را با همین فیلمی که مدام شما و رفقای منتقدتون سنگش رو به سینه می زنید مقایسه کنید ببینید کدام سرتر است بعد اگر رویتان می شود به سازنده چنین فیلمی توهین کنید. برای سینمای ما، نیما حسنی نسب، علیرضا خوانساری و... عمیقا متاسفم. این نگاه هفته نبود. این فحش نامه بود.

    پری
    شنبه 26 آذر 1390 - 9:58
    4
    موافقم مخالفم
     

    جناب سورنا!!! خدایی اسم پرشکوه سردار هخامنشی رو دارید یا اسم مستعاره!!

    بگذریم... اولا که شما همین شبکه ی خبر خودمون رو ببینید و ایرادهای غیر قابل شمارشش و تفصیر به رای های خارق العاده اش رو بعد به شبکه های دیگه گیر بدید! دوم اینکه جدایی نادر از سیمین حتی اگر فیلم خیلی درخشانی نباشه دست کم ایرانی جماعت رو مشتی گدا و عقب مانده از تکنولوژی معرفی نمیکنه و تا به امروز باعث افتخار ما ایرانی ها بوده به امید خدا و به کوری چشم عده ای خواص!! که سرکرده شون هم معلومه چه جریاناتی هستن! اسکار رو هم میگیره و بیشتر باعث افتخار نام وطن میشه .انشاالله

    تینا
    شنبه 26 آذر 1390 - 11:2
    7
    موافقم مخالفم
     

    حاتمی کیا یه دونست. هیچوقت هم کسی نمی تونه چه با عکس و چه با نقد چه با متلک و توهین هیچکی نمی تونه اونو از سینمای ایران پاک کنه. فیلمهای جنگیش شناسنامه دارن.سینمای حاتمی کیا رو هیچکی نمی تونه تکرار کنه.

    سینمای فرهادی رو هم خیلی دوست دارم. اما دارین کاری میکنید که این بادکنک اونقدر باد شه که بترکه. اگه اندکی به خود فیلمهای فرهادی علاقه داشتید اینجوری با پرستش الهه گونه فرهادی این فیلساز خوب رو خراب نمی کنید. شهر زیبا و درباره الی فیلمهای مورد علاقه من هستن.

    امیدوارم فرهادی زیر این همه سنگهایی که به سینه میزنید له نشه.

    امین
    شنبه 26 آذر 1390 - 11:24
    12
    موافقم مخالفم
     

    اولین باره مطلبی از این نویسنده-جناب خوانساری - می خونم.. فوق العاده هوشمندانه، متین و با استدلال بود.. دست مریزاد..

    شخصا حاتمی کیا و کارهاش رو بسیار دوست دارم و نمی تونم انکار کنم ته دلم حیفم اومد همچون هنرمندی کنار بزن بهادرهای دیروز نشونده شده تو مقاله.. اما متاسفانه قلم تلخ حاتمی در تیغ کشیدن به صورت دیگران و اصرار بر او کاررو به اینجا کشونده..


    شنبه 26 آذر 1390 - 11:29
    5
    موافقم مخالفم
     

    salam,chishod pas dirooz nazaram ro email kardam baratoon vali engar shoma harchi be zaeghatoon khosh biyad hamoono mizarid

    سینا
    شنبه 26 آذر 1390 - 21:31
    -3
    موافقم مخالفم
     

    من فکر می کنم هنوز تو گرفتن منظور فیلم جدایی نادر از سیمین

    درگیریم.فیلم در مورد ایران و ایرانی نیست در مورد آدم هاست.

    تعمیم دادن فیلم به ایران یک کج فهمی است.

    محمد
    يکشنبه 27 آذر 1390 - 7:42
    5
    موافقم مخالفم
     

    بزرگترين ايراد حاتمي كيا اينه كه موضعش رو مشخص نمي كنه.البته مشخص كردن موضع به اين معني نيست كه بگه من سبزم يا .... . من در حال حاضر نمي دونم افكار آقاي حاتمي كيا چيه؟؟/ حرفهاش با فيلمهاش تناقض داره.

    اما هنچنان به عنوان يك كارگردان صاحب سبك دوستش دارم و با به رنگ ارغوانش هم شديدا حال كردم

    عرفان
    يکشنبه 27 آذر 1390 - 9:42
    1
    موافقم مخالفم
     

    آنچه از عليرضا خوانساري خواندم معلوم ميشود دل پري دارد اما به نظر مي رسد پيازداغش آنقدر زياد باشد كه خودش هم از بوي آن خفه شود :عين عبارت خودش « ده‌نمکی و حاتمي‌كيا در ظاهر دو فیلمساز با دو جهانِ متفاوتند فیلم‌هایشان ربطی به هم ندارند، اما واقعیتش هر دو از یک جهانِ فکری می‌آیند. هر جا باشند و بروند و بسازند، باز به هم خواهند رسید. با مردم بودن، دوست داشتنِ جوانان، شعار ننگ و تفو بر متحجر و نیت‌خوان و چه و چه سر دادن، همچنان درشان نه ایمانی ست و نه اعتقادی. تنها در شمایلِ شعاریِ باسمه‌شان می‌مانند، » در اين عبارت آيا بويي از انسانيت مي بينيد.

    بنابراين از نوشته هايش به من اين حس مي رسد كه ديوانه اي به ناداني ديگران مي خندد بدون آنكه به هدفي فكر كند.


    يکشنبه 27 آذر 1390 - 10:24
    -3
    موافقم مخالفم
     

    حالا اگه اونم ول كنه ، تو ول كن نيستي، يك حرفي در دفاع از خودش ابراهيم حاتمب كيا گفت كه هر كسي حق داره از خودشدفاع كنه، تو مگه وكيل وصيه منتقده هستي كه جواب مي دي.حالا تو چرا قضيه رو كش مي دي. مي خواي بدبخت حاتمي كيا رو خراب كنب اون حكه خودش خراب هست.بي خيال بابا. اصغر فرهادي هم وكيل و وصي نمي خواد.

    سورنا
    يکشنبه 27 آذر 1390 - 13:44
    -35
    موافقم مخالفم
     

    جناب مهرداد که فرمودی ایشون با فیلمشون پرچم ایران رو در دنیا بالا برده

    میشه بفرمایید کدوم ایران ایرانی که بقول شما مدرنیته و انسانهاش کوچکترین موارد اخلاقی و وجدان رو رعایت نمیکنند

    شما از تصویری که از ایران نشان داده شد رو قبول دارید البته من نفهیدم مدرن بودن رو از کجا فیلم فهمیدی یا تعریف شما از ایران مدرن چیست و مدرن بودن در مقابل کی الگو مدرنیته ات چی بوده

    اما با تعاریفی که شما فرمودی پس فیلم 300 هم خوبه چرا که هم درام داره از نوع جنگی هم تکنیکش هالیوودی 100 برابر فیلم فرهادی که دوربین رو دست فیلم گرفت هم شخصیت اصلی داستانش یه قهرمان تمام عیاره نه مثل نادر یا سیمین

    شما بهتر بجای چشم رو همچی بستن و تکنیک و درام بقول شما پیچیده اش ببینی یه ذره ببین فیلم چی میگه و چطور میگه

    سینما کشور ما قدم به عرصه ها جهانی میذاره خوب عالیه و ما باید از این فرصت استفاده کنیم تا خودمون و کشورمون رو به دنیا معرفی کنیم و فرهنگ غنی که داریم و انو زنده کنیم نه هم صدا با رسانه های که از ایران بد میگن و مارو وحشی ویا بی تمدن میخونن شیم نمونش هم فیلم 300

    اضافه کردن نظر جدید
    :             
    :        
    :  
    :       




    mobile view
    ...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


    cinemaema web awards



    Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
    استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
    کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

    مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

     




    close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���