به بهانه اكران «اسب حيوان نجيبي است» ساخته عبدالرضا کاهانی
اینا در میاد، ریش می‌شه...!

سینماي ما - پیام نیک‌فرد: سرانجام فيلم جنجالي عبدالرضا كاهاني با اما و اگرهاي فراوان و حرف و حديث‌هاي متفاوت به نمايش عمومي رسيد و به رغم محدوديت تبليغات، فروش قابل توجهي هم داشته است.

1_ بهمن ماه سال 87 بود که در میان آن همه آثار صاحب نامی که در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر شرکت کرده بودند، زمزمه ای از تعاریف و تمجیدها برای فیلم «بیست» فضای رسانه ای و مطوبوعات مرتبط با سینما را پر کرده بود. آن سال شناخت چندانی از عبدالرضا کاهانی نداشتم و تا روزهای آخر جشنواره فیلم را هم ندیده بودم ولی حجم بالای نقدها و نظرهای مثبتی که متوجه چند فیلم خاص از جمله «بیست» شده بود باعث شد دو روز قبل از آئین اختتامیه در سانس های بامدادی به تماشای این فیلم بروم. چطور می شود تنهایی آدم ها انقدر زیبا به تصویر کشیده شود؟ چگونه می شود درون انسان ها، درونی که بدون نمود عینی است این چنین با ویژگی های بصری همراه شود و با ریتمی آرام بر روی پرده به دیده ی ما بیاید؟ بی شک کاهانی آن سال بعد از دو فیلم اکران نشده اش به نام های «آدم» و «آنجا» نمره ی بیست را گرفت و علاوه بر آن علاقه مندانی برای خودش دست و پا کرد تا از آن پس منتظر فیلم های بعدی اش بمانند.

2_ خیلی از کارگردان های جوان سینما بودند و هستند که فیلم اولشان سر و صدایی ایجاد می کند ولی می بینیم که در ادامه مسیر پیش رو یا رو به افول می روند و یا به ورطه ی تکرار می افتند. تکراری بدون خلاقیت که ناشی از عدم شناخت کافی از خود و جنس بیان و سینمای مورد علاقه خود است. «هیچ» اتفاق بزرگی برای عبدالرضا کاهانی بود. اتفاقی که باعث شد حساب این کارگردان را از آن دست فیلمسازان جدا کنیم. نمایش این فیلم در جشنواره سال 88 نه تنها کاهانی را با یک سینماي خاص به ما معرفی کرد بلکه فیلم های او در مباحثی چون بازیگری هم عامل مثال ها و نقدهایی مثبت شدند. به عنوان نمونه مهدی هاشمی را به یاد بیاورید که بعد از هفت سال دوری از سینما چگونه یک نقش ماندگار در این فیلم از خود به یادگار گذاشت. (ویژه نامه بازیگری مجله فیلم شماره 431 که شهریور امسال به چاپ رسید به طور مفصل تری به این مبحث پرداخته و کاهانی را در کنار چند فیلمساز دیگر به عنوان کارگردانی موفق در زمینه بازیِ بازیگران فیلم هایش معرفی کرده) سبک و سیاقی که کاهانی در فیلمسازی پیش گرفته دارای جنسی تلخ و طنزی سیاه است. خودش می گوید بعد از «هیچ» سبکی که دوست دارد را پیدا کرده که این امر باعث شده فیلم های بعدی او در ادامه همان مسیر و سبکی باشد که قبلا شناخته و انتخاب کرده است. او سال گذشته «اسب حیوان نجیبی است»، پر حاشیه ترین فیلم کارنامه خود را ساخت. فیلمی که برخی از آن به عنوان یک ابزورد یاد می کنند و آن را اتفاقی نادر در سینما می دانند و قشر دیگری هم آن را مروج بی اخلاقی دانسته و محتوایش را در تضاد با خانواده ایرانی می دانند! از صحبت های کاهانی در این مورد تنها یک چیز یادم می آید که گفته بود این من نیستم که فحش می دهم بلکه آدم های فیلم هایم این گونه اند. چرا این روزها کاهانی به حاشیه سازی برای فروش فیلم هایش متهم می شود؟ مگر حاشیه تا چه حد برای فروش یک فیلم موثر است؟ کاهانی زبان تندی دارد، رفتار و منش ذاتی اش به گونه ای است که نمی تواند در جواب جفاهایی که در حقش می شود ساکت بماند. اگر این کارگردان در قبال این همه نامهربانی سکوت می کرد فیلمش فروش نمی رفت؟ در این وضعیت سینمای ایران همین یک جمله برای فروش هر فیلم کافی است که «این فیلم محدودیت تبلیغات دارد!» یادمان رفته که همواره در این گونه موارد نتایجی که به بار آوردیم معکوس بوده است.

3_ رابطه مسئولین سینمایی ارشاد و کاهانی از سال 88 تیره شد، سالی که «هیچ» را در بخش مسابقه راه ندادند و در جشنواره ای که برای رونق بخشیدن به آن رو به آثار توقیفی آورده بودند، بخش های جنبی راه انداختند تا «هیچ» بتواند در سانس هایی محدود نمایش داده شود. از اکران محدود این فیلم در فروردین سال بعدش که بگذریم می رسیم به بحث سیاه نمایی که علیرضا سجادپور برای این فیلم مطرح کرد تا بهانه ای باشد برای عدم نمایشش در جشنواره های خارجی. قانون صدور مجوز برای نمایش فیلم ها در جشنواره های برون مرزی جزء همان قانون هایی است که کاهانی معتقد است از بعد از فیلم های او به وجود آورده اند. «اسب...» که ساخته شد جمع زیاد بازیگران صاحب نامش نیم نگاه کارگردان و تهیه کننده این فیلم به گیشه را تداعی می کرد. برای استقبال از این فیلم در همان معدود سانس های جشنواره فیلم فجر و همینطور شهر، همین بس که رضا طاران نقش پلیسی را ایفا می کند که به رشوه گیری مشغول است. این ساده ترین تعریف برای داستان فیلم در همان روزهای ابتدایی پس از تولید بود که خود نوعی خط قرمز محسوب شده و به راحتی می شد تمام ممیزی ها، اعتراض ها و حواشی را پیش بینی کرد این پیش بینی ها در حالی پررنگ تر می شد که همه می دانستند کاهانی شیوه شخصیت پردازی و دیالوگ نویسی اش در فیلمنامه به بومی ترین شکل ممکن بوده در رابطه با فضای شهری است که در آن زندگی می کند و بیشتر موقعیت ها و شخصیت هایی که ترسیم می کند همگی نمود عینی است از اتفاق هایی که در بطن جامعه جاری بوده و هست. اعمال محدودیت ها علیه کاهانی از فیلم «اسب..» سیر صعودی عجیبی به خود گرفت و بعد از تک نمایش فیلم در جشنواره فجر تیتر برخی سایت ها و وبلاگ ها تبدیل به «آقای کاهانی از ایران برو..» شد، این دسته همان هایی بودند محتویات اثر را در تضاد با فرهنگ و خانواده ایرانی می دانستند که البته نامه کاهانی به سجادپور در مورد بحث معروف تنور جشنواره هم به این گونه تیترها دامن زده بود. «اسب...» هم از شرکت در جشنواره های خارجی منع شد و تاریخ اکرانش یک سال به تاخیر افتاد. از فروردین 90 کاهانی ارسال فیلمنامه هایش را برای شروع فیلم جدیدش به ارشاد شروع کرد، نوشته های او یکی پس از دیگری مجوز نگرفتند تا اینکه بعد از ارسال فیلمنامه «سعید آراسته» و پاسخ منفی مسئولان ذی ربط، کاهانی باز هم رو به فضای رسانه ای آورد و نامه ای تند خطاب به مسئولان نوشت و از خانه سینما کمک خواست تا بتواند یکی از فیلمنامه هایش را جلوی دوربین ببرد. در بخشی از این نامه آمده بود «قبل از آن که وارد حرفه فیلمسازی شوم از مصائب آن آگاه بودم، پس تردید نکنید که باز هم فیلم خواهم ساخت» این نامه بار تبلیغاتی فراوانی برای کاهانی به همراه داشت که باعث شد بلاخره برای «بی خود و بی جهت» مجوز مشروط بگیرد و یک ماه پس از آن فیلم جدیدش را جلوی دوربین ببرد.

4_ بعد از شش ماه نخست امسال که به گفته کاهانی بدترین روزهای سپری شده ی زندگی اش بوده است، اینک حداقل در ظاهر امر، روزگار بر وفق مراد این کارگردان است. فیلم «اسب...» از 18 آذر با تمام محدودیت هایی که آگاهید اکران شد و بعد از دو هفته به فروشی 400 میلیونی رسیده، فیلمبرداری «بی خود و بی جهت» 23 آذر به پایان رسید، فیلمی که کاهانی بسیار دوستش دارد. در کل این کارگردان روزهای خوبی را از لحاظ کاری پشت سر می گذارد که امیدواریم این روزها تداوم داشته باشد و با شروع سال جدید شاهد ماجراهای تکراری و آزار دهنده گذشته نباشیم.
عبدالرضا کاهانی شخصیت عجیب و جالبی دارد، چندی پیش که با او به تماشای «اسب..» رفته بودیم به من گفت که زیاد نمی توانم در سالن بمانم، وقتی دلیلش را پرسیدم گفت این فیلم مربوط به پارسال است و به نوعی من آدمِ این فیلم نیستم. او متولد اول دی 1352 در نیشابور است، کاهانی در حالی وارد سی و نهمین سال زندگی اش می شود که خیلی زود جزء با تجربه های سینما محسوب شد و آینده ای بسیار درخشان تر از حال برای او قابل پیش بینی است. تولدش را تبریک می گویم و امیدوارم با سخت کوشی ای که ریشه ای عمیق در روحیاتش دارد به راهش ادامه دهد و افرادی هم که مسئول شناخته می شوند و سینماگران مجبورند برای انجام امور خود به آن ها مراجعه کنند، کمی راه را نه تنها برای کاهانی بلکه برای دیگر جوانان با استعداد سینما هموارتر کنند تا در آینده به خوبی از آن ها یاد شود.


منبع : سينماي ما

به روز شده در : شنبه 3 دي 1390 - 23:58

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات

مهران ک
يکشنبه 4 دي 1390 - 5:29
0
موافقم مخالفم
 

کاهانی انسان عجیبی است . . .

با خود و با جهت منتظر بی خود و بی جهتیم !

ممنون از پیام عزیز

محمد
يکشنبه 4 دي 1390 - 9:47
4
موافقم مخالفم
 

كاهاني متولد دي هست.من به عنوان يه متولد دي اونو درك مي كنم..متولدين دي اگه بخوان كاري بكنن..مي كنن.كسي جلودارشون نيست!

علي
دوشنبه 5 دي 1390 - 2:14
8
موافقم مخالفم
 

فيلم معركه اي تازه فهميدم عطاران چه بازِيگريه !!

نویسنده
چهارشنبه 7 دي 1390 - 14:49
2
موافقم مخالفم
 
ریتم

20 دقیقه اول فیلم ریتم بسیار خوبی دارد و جذاب است؛ اما در میانه، ضرباهنگ کند می شود و بیننده خسته... داستان در 45 دقیقه می تواند با بهترین تاثیر تعریف شود اما 90 دقیقه، نه.

zz
چهارشنبه 7 دي 1390 - 15:0
3
موافقم مخالفم
 

تازه 38 سالش می شود نه 39!!


دوشنبه 12 دي 1390 - 8:27
-2
موافقم مخالفم
 

همه چی بود جز نقد فیلم!خیلی باحالین به خدا!!

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���