فروش و جنجال اخراجیهای 2 ادامه دارد - مورد 9/پاسخ حمید داودآبادی مشاور فیلمنامه به عبدالجبار کاکایی که در اختیار سایت «سینمای ما» گذاشته است؛
"به نام خدا" سلام به همگی...... "آری حاج کاظم! ما متهمیم.....!" نمیدانم فریادم را در کجا به آسمان بلند کنم..... نمیدانم نظراتم را در کجای این قضای پر بر و بال قرار دهم تا کمی خاموش شوم..... حرفهای جدید مسعود ده نمکی را خواندید؟! جدا خواندید....؟! همان حرفهایی که گفته: "فیلم قیصر تاثیر گذاریش! و محبوبیتش! با اخراجی ها قابل قیاس نیست!!!! و این حقیقت را همه میدانند....!" گفته: "قیصر حتی نتوانست از ناموسش دفاع کند! اما قیصر های من از تمام ناموس ملت دفاع کردند!!" گفته: فیلم من شاه کاری بود تاریخی! و چون از جنسشان نیستم مرا میکوبند؟!.... گفته: در اخراجی ها کلیشه ی جنگ را نابود کردم..... ! ((حتما منظور این است آژانس شیشه ای و ... کلیشه ای بودند!)) گفته:در اخراجی ها جواب کسانی را دادم که میگویند چرا جنگ؟!((حتما در طعنه اش بنام پدر را میگوید!)).... و کلی حرفهای فاخر دیگر....! هر چه خودمان را به کوچه ی علی چپ میزنیم و میگوییم بیایید از ده نمکی حمایت کنید, انگار نمیشود.... هر چقدر سکوت میکنیم و چون حاتمی کیا خوش بین میشویم و میگوییم باید به ده نمکی فضا داد انگاری قضیه تاریکتر میشود....! هی میگوییم! اخراجی ها با همه ی ضعفهایی که داشت اما پیامهای بلندی را بر پرده ی نقره ای دمید! میگوییم برای دومین فیلم کارگردانی چون ده نمکی "اخراجی ها" شاه کار بود....!! هی ما میگوییم...... هی ده نمکی عصیان گر تر میشود.... ! هی تمجید میکنیم او جو گیر تر میشود..... و دیگر لایه اوزون هم دارد پاره میشود در مقابل سنگ پای قزوینش..... البته هم چنان هم عقیده دارم "اخرا جی ها" اثری نبود که لایق باشد در نقدش توهین بشنود و فیلمی بود, که هر چند خوب حرف نمیزند اما "حرفهای خوبی میزند" اما مثل این که کارگردان این فیلم نه خوب حرف زدن را میداند نه حرفهای خوبی میتواند بزند....ادبیاتش و مضمون ادبیاتش سراسر توهین است به بزرگان...... او نمیداند زیر پای هر انسان گلیمیست که انسان باید پایش را فقط در همان محوطه دراز کند! براستی مسعود ده نمکی یا گلیمی ندارد یا متراژ قد خود را از بر نیست.....! آخر یکی نیست به او بگوید حالا که 2-3 نفری از تو و فیلمت دهان بر تمجید گشودند لطف کن , سکوت اختیار کن تا حداقل این 2-3 نفر را فراری ندهی مرد مومن..... اگر از اخراجی ها بشود حمایت کرد براستی در مقابل سخنان ده نمکی مجالی هر چند کوتاه برای دفاع باقی نمیماند..... نه این که حرفهای بدی بزند....نه.... اما متاسفانه او حرفهایی میزند که به قول جواد طوسی:بیشتر از کوپن فیلمش است....برای خود گلیمی میسازد که که بیشتر از متراژ قدش است..... چشم خود را بر حرفهای بزرگمان پرویز پرستویی بستیم که گفته بود: "دهنمکی جزء همان موتورسوارهاییست که دود موتورشان، حاج کاظم را آزار میداد.....!" عشقمان حاج کاظم است! اما حرمت حاج کاظم را هم نگه نداشتیم و گفتیم بیاییم حامی ده نمکی باشیم....گفتیم او نشان داده پتانسیل بسیاری در پیشرفت به سوی کمال بیان حرف های تند و تیز دارد..... اما ای دل غافل که هر چه فیلمش بیشتر میفروشد او بیشتر فریاد میکشد..... به ولله ما با حاج کاظم بزرگ شدیم با عباس اشک ریختیم..... ما با قصه گفتن حاج کاظم خو گرفتیم و و فهمیدیم خیبری سوز دارد دود ندارد....! اما همه ی عشقمان به حاج کاظم با دود سیگار کنار لب مجید سوزوکی به آسمان رفت و ناپدید شد..... حالا به کجای این شب تاریک بیاویزیم عبای ژنده ی خود را؟! حاج کاظم را رها کرده ایم و پشت مجید سوزوکی ها سنگر گرفتیم.... بر بغض حاج کاظم خندیدیم و به سخره اش گرفتیم.... زیرا دود موتور سوارانی که او را میازرد اکنون برای ما آزار دهنده نیست برادر..... ما گمان کردیم احترام احترام میاورد.....اما هر چه بیشتر به ده نمکی و فیلمش احترام گذاشتیم صدای او بیشتر به آسمان بلند شد! هر چه بیشتر لی به لالایش گذاشتیم! او بیشتر لی لی و لالا هایمان را در چشممان فرو میکند...! حرفهای اکنون او, حرفهای خوب فیلمش را, که هر چند اندک بود و سطحی بیان شد!((که باز هم تراوش ذهنی خود او نبود, و "یوسف علی میر شکاک ها" فیلم نامه را تغییر دادند!)) بر باد داد..... و دیگر مجالی برای حمایت نیست.....نمیتوانیم پشت کسی سنگر بگیریم که تمجیدمان, به او بر میگردد ولی توهین او, به جامعه..... ما خسته شدیم این قدر حمایت کردیم و توهین شنیدیم.... هم از مردم و هم از کارگردانش....! همان حاج کاظم 100 میلیون تومانی مال ما! مجید سوزوکی و فرهاد کاوازاکی 5 میلیاردی برای شما.....! ما را با قصه گفتن حاج کاظم تنها بگذارید تا شاید این شهر خفه مان نکند.....آقای ده نمکی! ما حتی حرمت "نرگس" فیلم آژانس شیشه ای را به 100 تا قیصر های فیلمت ترجیح میدهیم..... نرگسی که هیچ کس او را ندید! گمان میبرد عباسش گوشت قربانیست و اکنون چه بر دل زارش میگذرد خدا میداند....بعد از شهادت عباس, نرگس تک و تنها در دهاتش بدون تراکتور چه می کند؟! ...... "بگذریم از این فسانه های تلخ.... بگذریم از این ترانه های درد.... بگذر از من ای ستاره شب گذشت..... قصه ی سیاه مردم زمین..... بسته راه خواب ناز تو...... "آری حاج کاظم, ما متهمیم" اما میخواهیم باز به آغوش تو باز گردیم حاج کاظم.... 2 باره و از نو.... حاج کاظم, دلم پر می زند برای غربت و تنهاییت..... ما را مجالی برای بازگشت هست؟! یا علی مدد
|