سينماي ما- فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر  فرهادي دوشنبه صبح در هشتاد و چهارمین دوره جوایز اسکارنامزد دو جايزه بهترين فيلمنامه و بهترين فيلم خارجي‌زبان سال 2012 بود. نماينده سينماي ايران اسكاربهترین فیلم خارجی‌زبان را گرفت وهمه ايران لب به تحسين و تقدير و تبريك گشودند.
.................................................

احمد مسجدجامعي

يك‌بار در جمع دولت، رييس وقت بانك مركزي دكترشيباني با ذوق و شوق بسيار به سويم آمد. او درباره فيلمي از مجيد مجيدي پرس‌وجو مي‌كرد و دنبال اطلاعات بود. طبيعي بود كه بپرسم، رييس بانك مركزي چرا بايد چنين پرسش‌هايي داشته باشد، اما منتظر نماند و خودش گفت كه در اجلاس روساي بانك‌هاي مركزي جهان چند نفر از مقام‌هاي اقتصادي كشورها به او مراجعه كرده و موفقيت سينماي ايران را تبريك گفته‌اند. شب قبل فيلم برگزيده‌اي از مجيد مجيدي در مهم‌ترين شبكه‌هاي تلويزيوني كشور ميزبان به نمايش درآمده بود. گروهي در كشورمان موفقيت‌هاي هنر ايراني را در جهان به نگاه سياسي نسبت مي‌دهند و معتقدند كه اين آثار به دليل ارايه چهره سياه از ايران جايزه مي‌گيرند. اين نگرش كم و بيش در همه دوره‌ها هواداراني داشته است، اما به نظر مي‌رسد كساني كه چنين نگاهي را ترويج مي‌كنند نسبت چنداني با هنر ندارند و اعتماد و شناخت‌شان از فرهنگ و هنر ايران بسيار اندك است. چند سال پيش به مناسبت 25 سالگي انقلاب اسلامي مي‌خواستيم از هنرمندان برگزيده‌اي كه بيش‌ترين موفقيت‌ها را داشته‌اند، تقدير كنيم.
دو نفر بيشترين جوايز را از جشنواره‌هاي جهاني گرفته بودند: عباس كيارستمي و مجيد مجيدي. مجيدي بيشترين جوايز داخلي را نيز از آن خود كرده بود. جدا از اينكه چنين نسبت‌هايي را به چنين شخصيت‌هايي نمي‌توان داد، اين پرسش را نيز مي‌توان مطرح كرد كه چگونه ممكن است كساني كه جوايز ملي‌شان نيز اينقدر بالاست، در جشنواره‌هاي خارجي به دليل سياه‌نمايي جايزه گرفته باشند؟ در سال‌هاي اخير اين نگاه كمابيش اصلاح و از جهاتي منزوي شده است. واكنش عمومي به موفقيت اخير فيلم اصغر فرهادي نشان داد كساني كه موفقيت هنر ايراني در دنيا را به حساب سياه‌نمايي مي‌گذارند، اندكند. البته برخورد هنرمندان ايراني در واكنش به موفقيت‌شان نيز در اين امر تاثير زيادي دارد. هنرمندان ايراني به‌رغم اينكه با محدوديت‌هاي زيادي روبه‌رو هستند، وقتي در چنين جايگاهي قرار مي‌گيرند، خود را در نقش سفيران ملت مي‌بينند. آن چند جمله كوتاه اصغر فرهادي هنگام گرفتن جايزه اسکار، در زمانه‌اي كه عده‌اي بر طبل جنگ مي‌كوبند، در اصلاح تصوير ايرانيان به مراتب از بسياري اقدامات سياسي و ديپلماتيك موثرتر و كارسازتر بود. نكته جالب درباره فيلم «جدايي نادر از سيمين» اين است كه اين فيلم نه تنها در ايران با استقبال مردم و حتي جشنواره‌هاي دولتي و غيردولتي روبه‌رو شد كه در جهان نيز با استقبال مردمي مواجه گرديد. اين فيلم پيش از اينكه در جشنواره‌ها كشف و ديده شود، در سينماهاي كشورهاي مختلف تماشاگران فراواني يافت. جالب است عده‌اي كه در ماجراي «اشغال وال‌استريت» از صداي مردم حرف مي‌زنند، اين همه تماشاگري را كه فيلم «جدايي نادر از سيمين» را پسنديده‌اند، مردم نمي‌دانند و آن را به سياست نسبت مي‌دهند. اگر مردم جهان بيش از حكومت‌هايشان براي ما اهميت داشته باشند، قطعا موفقيت‌هايي از اين دست نيز برايمان ارزش و اعتبار بيشتري خواهد يافت. پيش از اين در عرصه هنرهاي ديگر نيز موفقيت‌هايي نصيب ايرانيان شده است. در هنرهاي تجسمي يا تئاتر نيز هنرمندان ايراني به موفقيت‌هايي دست يافته‌اند. اين هنرمندان در واقع بيشتر كوتاهي‌هاي مسوولان را در اين زمينه جبران كرده‌اند. به‌رغم تفاوت دولت‌ها، حضور در عرصه‌هاي جهاني كمابيش يكي از دغدغه‌هاي مديريت‌هاي فرهنگي در دوره‌هاي مختلف بوده است. حضور در اين عرصه‌ها به اشكال مختلفي براي فرهنگ و هنر ايران ممكن است؛ مشاركت در عرصه مديريت سازمان‌هاي جهاني، مانند يونسكو، آيسسكو و كنفرانس اسلامي و... حضور موثر در جشنواره‌ها و نمايشگاه‌هاي جهاني و شركت در بازار فرهنگ و هنر كه در سطح جهاني شتابي فزاينده گرفته و مي‌رود، از بازيگران اول صحنه تجارت جهان شود. بسياري از سياست‌ها و راهكارهاي اين مهم در سند برنامه چهارم توسعه فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي گنجانده شده است، هرچند كمتر به اجراي آن انديشيده‌اند. افزون بر همه اينها بايد توان و ظرفيت تعامل، گفت‌وگو و مبادله داشته باشيم. بخشي از ظرفيت گفت‌وگو، تعامل و مبادله به توانايي ما در توليد آثار هنري ارزشمند و مورد توجه برمي‌گردد، اما بخشي از آن منوط است به اصلاح نگرش و درك ما نسبت به هنر، شناخت‌مان از هنر تنومند و پرشاخ‌وبرگ ايران زمين و همچنين شناخت‌مان از روابط جهاني، تا بتوانيم با حضور در ايوان و پيشخوان فرهنگ و هنر جهان نقش‌آفريني داشته باشيم. ايران به دليل قرار گرفتن در موقعيت ممتاز و ويژه‌اي كه از آن مي‌توانيم به چهار راه تمدن‌ها ياد كنيم در شرايط و احوالي است كه محل تلاقي چند تمدن مهم جهاني است. قرار گرفتن در چنين موقعيتي خودبه‌خود امكاني را در اختيارمان قرار مي‌دهد كه شايد در نگاه نخست بر ما آشكار نباشد، اما بسيار تاثيرگذار است. ماهاتير محمد معمار مالزي جديد در جلسه‌اي مي‌گفت: «ايران مي‌تواند نقش، جايگاه و اهميتي كه در جاده ابريشم تاريخي داشت در جاده ابريشم جديد كه مبتني بر فرهنگ و فناوري اطلاعات است، داشته باشد» تجربه‌ها نشان داده است كه ما هرجا با تكيه بر اين ظرفيت‌ها و سرمايه‌هاي انساني‌ها به عرصه آمده‌ايم، موفقيت‌ها كسب كرده‌ايم. براي موفقيت نيازي به هزينه‌هاي هنگفت نيست. بسياري از آثاري كه موفق شده‌اند، اتفاقا آثاري هستند كه در چارچوب سرمايه‌گذاري‌هاي معمولي داخل كشور و با تكيه بر همين عوامل، سامان‌گرفته‌اند. به هر حال ما نسبت به بسياري از كشورهاي جهان مزيت‌هایی داريم كه به‌رغم محدوديت‌ها و موانع، ما را در نقش‌آفريني در فرهنگ جهان ياري مي‌كند. اين مزيت‌هاي نسبي آگاهانه يا ناخودآگاه در توليد و آفرينش هنري ما نقش دارد. «تئو آنجلو پولوس» كارگردان بزرگ يونان كه چندي پيش درگذشت، سال‌هاي پيش به ايران سفر كرد، ديداري با او داشتم. او در اين ديدار موفقيت سينماي ايران را به پشتوانه تاريخي فرهنگ و هنر شكوهمند اين سرزمين مرتبط مي‌دانست. با نگاهي به فيلم‌هاي ايراني، شايد در نگاه اول چندان با حرف او موافق نباشيم، اما اگر دقيق‌تر فكر كنيم، آيا جايگاه فعلي ما، طرز فكر امروز ما و نگاه ما به انسان، اخلاق و جهان بدون گذشته‌اي كه از سر گذرانده‌ايم، مي‌توانست شكل بگيرد؟

.............................................

سيد محمد بهشتي

در زمانه‌ای که قحطی خبر خوب است و گروهی هر چند کوچک و پرهیاهو بر طبل‌های جنگ و جدایی می‌کوبند، خبر خوب پیروزی سینمای نجیب ایران با دریافت مهم‌ترین جایزه جهانی سینما توسط هنرمند گرانمایه جناب آقای اصغر فرهادی برای فیلم تحسین‌برانگیز جدایی نادر از سیمین، دل آنهایی را که از این هیاهوی نخراشیده معذب‌اند شاد و امیدوار کرد.
فرهادی در چنین بساطی در نی وجود خویش دمید و زمزمه شکایت از جدایی سر داد و عجب آنکه پژواک این ندای آهسته و شریف بر این ظلمت تودرتو و فراگیر غالب آمد:
بشنو این نی چون حکایت می‌کند/ از جدایی‌ها شکایت می‌کند.
فرهادی کیمیاگری کرد و جدایی را بدل به پیوند کرد و طعم شیرین این پیوند را به ملتی چشانید و آنان را از «فصل» به «وصل» رسانید. تبریک به ملتی که چنین سینمایی دارد؛ تبریک به ملتی که چنین هنرمندانی دارد؛ و تبریک به هنرمندانی که به یاد ایرانیان می‌آورند که کیستند.

.................................................

حميدرضا آصفي

در ابتدا من اين موفقيت را به آقاي فرهادي و تمامي عوامل فيلم و همچنين اهالي سينما تبريك مي‌گويم. اين موفقيت باعث شادي هنردوستان شده و به طور حتم سينماي ايران را در يك جايگاه والاتري قرار خواهد داد. خوشحالي ديگر از موفقيت اين فيلم اين است كه برعكس برخي فيلم‌هاي ديگر كه در جشنواره‌ها به دليل سياه‌نمايي جايزه مي‌گرفتند، ‌اين فيلم به دليل بار هنري‌اش، برنده جايزه شده است. از منظر ديگر پرداختن به حضور ايران در چنين جشنواره‌اي و برنده شدن ديپلماسي عمومي است. ديپلماسي عمومي اجزاي مختلفي دارد از جمله، رسانه - كه مهم‌ترين آنهاست- سينما، ورزش، كتاب و مسايلي از اين دست. فرهنگ از اركان جدي ديپلماسي عمومي است و همه كشورها براي تبليغ سياست‌هاي رسمي خودشان از ديپلماسي عمومي يا ديپلماسي فرهنگي كه روي پنهان ديپلماسي علني است، ‌استفاده مي‌كنند. وقتي كشوري تيراژ روزنامه‌هايش‌ ميليوني بوده و به زبان‌هاي مختلفي منتشر مي‌شود، طبيعي است كه مي‌تواند مخاطبان بسياري را در دنيا جذب كند. حال فيلم و سينما نيز چنين كاركردي دارد و حتي پيشتر از اين پيدا كرده است. در پاره‌اي مواقع يك فيلم خوب سينمايي مي‌تواند از چندين جلد كتاب و سخنراني اثرگذارتر باشد. از اين رو ديپلماسي عمومي نقطه قوتي است كه جمهوري اسلامي از آن بهره‌مند است زيرا ما براي دنيا پيام و حرف داريم. اين به دنبال دارا بودن فرهنگ غني است كه ريشه در ارزش‌هاي اسلامي- ايراني ما دارد. به همين دليل بايد بيش از گذشته به ديپلماسي عمومي روي بياوريم. يكي از راه‌هايي كه ايران مي‌تواند پيام خود را اعلام كند، سينماست. شايد ما با موضع‌گيري‌هاي سياسي نتوانيم پيام خود را بيان كنيم. اين نشان مي‌دهد كه ايران با سينما و هنر مخالف نبوده بلكه آن را تبليغ مي‌كند كه نمونه آن جدايي نادر از سيمين است. اين بيانگر جايگاه والاي هنر و سينما در ايران است. باز اعتقاد من بر اين است كه بايد با ابزار ديپلماسي عمومي بتوانيم سياست‌هاي رسمي كشور را پيش ببريم، به اين دليل كه ديپلماسي عمومي، مكمل ديپلماسي رسمي است. چنين رويدادهايي مي‌تواند اين پيام را داشته باشد كه ما كشوري حامي صلح و گريزان از جنگ هستيم. در نهايت اينكه بايد چنين توفيقي را براي ايران به فال نيك گرفت كه بتوانيم از اين‌گونه ظرفيت‌ها در عرصه بين‌المللي بهره ببريم.

..................................................

هادي خانيكي

اعطاي جايزه اسكار، درخشش فيلم فراموش‌نشدني «جدايي نادر از سيمين» را بيشتر كرد و نشان داد كه «اصغر فرهادي» به عنوان پديده‌اي نو در سينماي ايران مي‌تواند همچنان گستره‌هاي ديگري را پشت‌سر نهد و با اين فيلم نشان داد كه نه تنها براي مردمش در ايران، بلكه براي اصحاب فن و هنر در همه جهان نيز حرف‌هاي تازه‌اي دارد و مي‌تواند در صدر حادثه‌هاي مهم سينمايي قرار گيرد. پيش از اين، فيلم او از زاويه‌هاي مختلف فلسفي، فرهنگي، جامعه‌شناختي و سياسي به‌خوبي در ايران واكاويده شده بود، من تنها مي‌توانم از منظري ارتباطي به اين مجموعه، اين سخن را اضافه كنم كه اثر ماندگار «فرهادي» تصوير واقعي وضعيت ارتباطي و انسداد گفت‌وگو در جامعه ماست. گويا همه از هم جدا شده‌اند و نمي‌توانند به درستي تا پايان كار با يكديگر گفت‌وگو كنند. اگر اين تصوير تيره است، اشكال در واقعيت آن است نه در قدرت هنرمندانه تصويرگري او. وقتي آينه، نقشي راستين را به نمايش گذاشت، جاي شكستن آينه نيست. اكنون مساله فراتر از شناخت، نقد و بررسي فيلم «جدايي نادر از سيمين» رفته است. مساله امروز اين است كه انديشه، هنر و كار «اصغر فرهادي» زباني جهاني يافته و اين در امتداد فرآيندي است كه بالندگي او را در متن سينماي ايران و ويژگي‌هاي ممتاز سينماي خود او قابل فهم كرده است. فرهادي از يك‌سو مشتركاتي با نسل نورسته سينماگر ما دارد و از سوي ديگر توانمندي‌ها و خلاقيت‌هاي ويژه‌اش او را از ديگران متمايز كرده است. اين يعني «هويتمندي» او، زيرا هويت داشتن يعني برخورداري از ويژگي‌هاي مشترك از يك‌سو و وجوه تمايز از سوي ديگر. به اين اعتبار است كه «فرهادي» به هرجا كه رفته، موفق بوده است و اين كمتر از اسكار نيست. كدام جشنواره معتبر بين‌المللي و كدام صاحب‌نظر و صاحب فن و هنرمند جهاني در طول اين يك سال گذشته جز زبان تحسين و تقدير براي اين اثر ماندگار گشوده‌اند؟ نمي‌توان براي اين موفقيت تفسيري غير از روييدن از متن و شكوفايي طبيعي قايل شد. توفيق فيلم «جدايي نادر از سيمين» نشاني از قدرت انديشه و زبان هنري «فرهادي» است و اين يعني توانايي و اثربخشي هنر كه سال‌ها پيش از اين تحت عنوان «قدرت فرهنگ» و پيش‌افتادگي آن بر سياست محافل آكادميك و نهادهاي معتبر علمي و فرهنگي جهان مثل يونسكو سخن به ميان آمده بود. بر اين پايه مي‌توان اميدوار بود كه شكفتگي كار فرهادي جلوه‌اي از امكان گفت‌وگو ميان فرهنگ‌ها و زبان‌آوري هنر به‌ويژه هنر سينما در اين دوران باشد

................................................

حمیدرضا جلايي‌پور

موفقيت فيلم «جدايي نادر از سيمين» باعث خوشحالي همه ايرانيان شد؛ براي اينكه فيلمي بتواند در فهرست نامزدهاي اسكار قرار بگيرد، بايد شش هزار نفر كار را بپسندند و نظر دهند. در نتيجه اين جايزه با جوايزي كه به ضرب و زور پول نفت به دست مي‌آيد، متفاوت است. جايزه اسكار، جايزه‌اي هنري است كه باعث افتخار همه هنردوستان است. از سوي ديگر فيلم «جدايي نادر از سيمين» فيلمي بسيار تاثير‌گذار است. من كه خود جامعه‌شناسم به شيوه نمايش طبقات اجتماعي در اين فيلم غبطه خوردم؛ فرهادي توانسته به صورت غيراغراق‌آميزي و در عين حال نافذ دو زندگي گوناگون در ايران را به تصوير بكشد. سبك زندگي روزمره و تفاوت كنش‌هاي دو طبقه متوسط و تهيدست در اين فيلم خيلي خوب نمايش داده شده است. از سوي ديگر فرهادي روي موضوعي جهاني تمركز كرده است و همين امر باعث شده فيلم مورد توجه انسان‌هاي جوامع مختلف قرار بگيرد. مساله اخلاقي و روابط انساني بين پدر و پسر، زن و شوهر و نسل جديد كه با بازي سارينا فرهادي به خوبي در فيلم نشان داده شده از نقاط قوت فيلم است. به نظر من نقش پدر در اين فيلم نشان‌دهنده ايران امروز است، پدر در اوج هيبت ولي از كار افتاده است، ايران هم امروز همين شرايط را دارد. بعد اخلاقي كه اصغر فرهادي در اين فيلم نمايش داده است همه دنيا را تحت تاثير قرار داده، آموزه‌هاي اخلاقي و فرهنگي امروز در تمام دنيا موضوعات مطرحي است و اين فيلم به زيبايي توانسته اين موضوعات را به تصوير بكشاند. در شرايطي كه تندروها كوسِ جنگ مي‌نوازند، در قلب آمريكا يك فيلم ايراني اكران شده، توسط عده زيادي از مردم عادي ديده شده و در نهايت توانسته جايزه اسكار را دريافت كند. اين موفقيتي است كه افكار عمومي را متوجه مردم ايران مي‌كند و در حقيقت دنيا متوجه طبقه تحصيلكرده و بافرهنگ ايراني شده كه اين خود يك عامل ضدجنگ است

......................................

زهرا اشراقي

برخلاف همه تنگ‌نظري‌ها و پيش‌گويي‌هاي برخي از دوستان، فرهادي محبوب اسكار را هم برد. او جايزه‌اش را نه به دليل فعاليت عليه نقض حقوق بشر در ايران گرفت و نه براي تصوير كردن چهره‌اي سياه از وطنش؛ فيلم و غناي هنري فرهادي اسكار را از آن خود كرد. حالا نه به دليل لج بازي و سياست و نه چالش‌هايي كه با آن روبه‌روست بلكه به دلیل چهره نويني كه از سرزمين و مردم ميهنش نمايان كرده، شايسته قدرداني است؛ مردمي كه به گفته وي: مخالف خشونت هستند و با تمدن‌ها و فرهنگ‌هاي ديگر سر سازگاري دارند


منبع : شرق - اعتماد - ايسنا - خبر آنلاين - پارس توريسم

به روز شده در : چهارشنبه 10 اسفند 1390 - 3:52

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���