
| |
سینمای ما- ستاره جاويد: سيد جمال ساداتيان تهيهكننده فرهنگي و موفق سينماي ايران اين روزها «انتهاي خيابان هشتم» را در حال اكران دارد و «برف روي كاجها» را هم در نوبت. وي كه در انتظار صدور پروانه ساخت فيلم «جامهدران» است، درباره شرايط سينماي ايران و اكران سينماها حرفهاي جالبي دارد.
«انتهای خیابان هشتم» مخاطب خود را یافته است «اگر حمایت مردم و مخاطب نباشد تولید فیلمهای مستقل متوقف میشود». این را «سیدجمال ساداتیان» تهیهکننده سینما که خود را فرد مستقلی میداند میگوید. ساداتیان «برف روی کاجها» به کارگردانی پیمان معادی را در جشنواره فیلم فجر ۹۰ ارایه داده و نوروز ۹۱ هم «انتهای خیابان هشتم» را بعد از ۱۴ ماه توقیف روی پرده برده است. ساداتیان فعالیت سینمایی خود را از بشرا فیلم در سال ۷۸ آغاز کرده و تهیهکنندگی فیلمهایی چون سریال خواب و بیدار، چهارشنبه سوری، دایره زنگی، به رنگ ارغوان، شبانه روز، هفت دقیقه تا پاییز، برف روی کاجها و انتهای خیابان هشتم را در کارنامه حرفهای خود دارد. علارغم اکران نوروزی فیلم انتهای خیابان هشتم در سکوت خبری؛ فیلم با بازخوردهای مثبتی از سوی مردم و مخاطبان مواجه شده و کم کم به جایگاهی که باید دست مییابد. در پردیس سینمایی قلهک میهمان ساداتیان بودیم تا از چند و چون اکران نوروزی «انتهای خیابان هشتم» و چرایی سکوت خبری آن بپرسیم:
چرایی اکران نوروزی فیلم «انتهای خیابان هشتم» در سکوت خبری اکران نوروزی «انتهای خیابان هشتم» در سکوت خبری انجام شد و برای دو هفته هیچ گونه ابزار تبلیغاتی در اختیار نداشت؛ ولی به مرور زمان استقبال از این فیلم روز به روز بیشتر شد و جایگاه اجتماعی خود را پیدا کرد. ما تبلیغات را بعد از دو هفته شروع کردیم. در ازای سکوت خبری که اکران این فیلم را مواجه کرد، فیلم دیگری بود که با اینکه تیزر تلویزیونی باید ۱۵ ثانیه باشد در هر یک از شبکههای تلویزیونی به مدت دو دقیقه تیزر در اختیار داشت. ما این امکانات را نداشتیم. «انتهای خیابان هشتم» که در حال اکران است فیلم قابل اعتنایی است. نه از این جهت که چون من تهیهکننده آن هستم. خیر. بلکه موضوع فیلم قابل تامل است. فیلمهایی که میسازم چون فیلمهای مستقلی بوده وعموما به جایی متکی نیستند خیلی هم مورد توجه مدیریتهای اجرایی سینمایی کشور قرار نمیگیرند چرا که با بودجههای شخصی ساخته میشوند. خب این فیلمها بالاخره گاهی حرفهای قلمبه سلمبه میزنند و ممکن است به مذاق برخی خوش نیاید.
حمایت مردمی نباشد فیلمهای مستقل تولید نمیشوند این فیلمها اگر مورد حمایت مردم قرار نگیرد و موقعیت اجتماعی خود را از دست بدهند یقینا دیگر تولید نمیشوند. برای تولید فیلمهای مستقل و حفظ این تولید نیاز به حمایت مردم دارند. اثر هنری هم به مخاطب زنده است. از طرفی اقتصاد سینما، اقتصاد بسیار گرانی دارد و اگر حمایت مردمی بالای سر فیلمهای مستقل نباشد این فیلمها نمیتوانند به حیات خود ادامه دهند. درباره فیلم «انتهای خیابان هشتم» تبلیغات دهان به دهان مردم که فیلم را دیده بودند و به دیگران توصیه کردند کمک کرد که فیلم جایگاه اجتماعی خود را روز به روز پررنگتر کرده و مخاطب بیشتری جذب کند. امروزهم جایگاه فیلم بد نیست و با توجه به شرایط و محدودیتهایی که ساخت فیلم در ایران دارد این فیلم جزو فیلمهای قابل اعتنایی است که باید به راحتی از کنار آن نگذشت.
نگران واکنشها بودیم/ در سکوت خبری اکران کردیم بعضی فیلمها که سفارشی هستند و پول دولتی دارند به وفور ابزار تبلیغاتی را در اختیار دارند و هیچ گونه محدودیت یا دغدغهای ندارند. به دلیل برخی واکنشها و محدودیتها این فیلم از حضور در جشنواره فیلم فجر ۸۹ بازماند. مسوولان هم در طول یک سال گذشته مدام نوید این را میدادند که فیلم قراراست اکران شود اما باز اکران آن به دلایلی به تعویق میافتاد. نهایتا وقتی در نوروز فیلم را اکران کردم نگران واکنشهایی بودم که ممکن است نسبت به فیلم ایجاد شود و موقعیت اجتماعی آن به خطر بیفتد. به همین دلیل اکران را در سکوت خبری انجام دادیم. واکنشهایی که برای دو فیلم اتفاق افتاد ممکن بود برای این فیلم هم اتفاق بیفتد یا ممکن بود عدهای بروند آنتریک کنند. یک بخشی از سکوت خبری ملاحظات خودمان بود. خودسانسوری گریبان عوامل این فیلم را هم گرفت واقعا خودسانسوری داشتیم. برای اکران این فیلم قدم به قدم جامعه را ارزیابی میکردیم بعد قدم بعدی را برمیداشتیم. مثل زمانی که آدم در میدان مین راه میرود و مدام باید جای پایش را سفت کند بعد قدم بعدی را بردارد. درباره این فیلم هم این نگرانیها بود و هم اینکه چون همه سینماها تصمیم گرفته بودند بر اساس دستوری که دریافت کرده بودند فیلم خاصی را اکران کنند خیلی هم سالن به ما نرسیده بود. در تهران ۷ سالن سینما در اختیار داشتیم در شهرستانها هم سالنهای چندانی در اختیار نداشتیم. از طرف دیگر چون اکران فیلم ۱۴ ماه به تعویق افتاده بود نگران برخی فضاسازیها از جانب برخی بودیم. اما الحمدلله فیلم دیده شد و آن حساسیتها مرتفع شد و هم اکنون در شرایط نرمالی قرار گرفته و دارد زندگی طبیعی خود را پی میگیرد.
تابع شرایطیم خیر. ببینید ما چندان شرایط ایدهالی در کشور نداریم. ۲۷۰ سالن سینما در کشورهست که ۱۵۰ تای آن دولتی است. ۹۰ سالن در اختیار حوزه هنریست که در ظاهر سازمان مستقلی است اما نهایتا بودجه دولتی دارد و تابع فرامین دولتی است. ببینید سالی صد فیلم ساخته میشود که در طول سال در بهترین شرایط ۴۰ فیلم اکران میشود. پس شرایط مطلوبی ندارم که هر وقت من میخواهم، اکران کنم. بنابراین تلاش میکنیم هر وقت فضای اکران فراهم میشود خودمان را وارد میکنیم و بهترین نتیجه را از آن اکران بگیریم؛ اگر اینقدر وفور سالن در کشور داشتیم که هر وقت دلخواهمان بود یا فکر میکردیم شرایط اکران در فلان فصل برای فیلم خوب است میرفتیم دقیقا همان فصل اکران میکردیم! هیچ یک از این اِلِمانها دست ما نیست. دیدید برای دو فیلم «گشت ارشاد» و «زندگی خصوصی» چه فضایی درست کردند. عواملی ناشناخته به ناگهان جریانی درست میکنند هیچ وقت هم اجازه نمیدهند عوامل فیلم بروند از خودشان دفاع کنند. فیلم هم مثل انسان حقوق اجتماعی دارد و باید بتواند از خودش دفاع کند. شرایط مطلوبی نداریم و ما هر شرایطی برایمان فراهم شود فیلم را اکران میکنیم فقط باید تلاش کنیم در زمان اکران بازدهی و راندمان کارمان خوب شود.
این فیلم مخاطب را با سینما آشتی میدهد شرایط فیلم شرایط بدی نیست عموم افرادی که فیلم را دیدند با آن ارتباط برقرار کردند. آنچه مهم است اینکه بتوانیم اطلاعرسانی کنیم مردم با اطلاعات و موضوع فیلم آشنا شوند. ممکن است علارغم اینکه بخشی از مردم فیلم را دیدند بخش دیگر حتی اسم فیلم را نشنیده باشند. یا اگر شنیدند نمیدانند موضوع آن چیست. اعتماد سازی برای قشر مخاطب هم اهمیت دارد. اینکه فیلمی نظر مخاطب را جلب کند و به دیگران توصیه کند و بعد از دیدن فیلم به سینما جذب شود نشان میدهد فیلم موفق بوده است، برخلاف فیلمهای بسیاری که منجر به قهر مخاطب با سینما میشوند درباره «انتهای خیابان هشتم» اگر مخاطب با عقبه فیلم آشنا نباشد فکر میکند فیلمیست مانند بقیه فیلمها. این فیلم در مقایسه با فیلمهای دیگر خیلی متفاوت است و قطع به یقین اعتماد کسانی که برای دیدن این فیلم به سینما میروند بعد از دیدن فیلم، به سینما و فیلم دیدن خیلی بیشتر میشود و ترغیب میشوند اگر سینمای ایران دارد به این سمت و سو میرود مرتب فیلمهای ایرانی را ببینند. من به کرّات میشنوم.
ممیزیها به سینمای ایران آسیب زده است هر تکنولوژی که وارد زندگی میشود ادبیاتی را با خود میآورد. سینما صدوده ساله است و هنوز در حال کسب تجربه است و تکامل مییابد. تکنولوژی در رفتارهای اجتماعی مردم تاثیر میگذارد؛ سینما هم یک تکنولوژی است و به تنهایی معنا ندارد. ظرفی است که مظروف آن اندیشه و فکری است که در آن ریخته میشود و با مظروف معنا مییابد. زبان سینما زبانی جدید است، برخی هنوز نتوانستند خودشان را با این زبان تطبیق دهند و فکر میکنند باید آن را با حوزه منبر مقایسه کنند. سینما یک جنس حرف میزند منابر جنسی دیگر. سینما آنقدر هنر جذابی است که همه حوزهها سینما را به خدمت گرفتند و سعی کردند با این ابزار و امکانات آن خودشان را عرضه کنند. حوزه سینمای ایران مثل حوزه علوم انسانیمان متغیراست و تعریف دیگری دارد. به جز چارچوب استاندارد اولیه که در تمام دنیا ثابت است، باید بیاییم آن را در ایران بومیسازی کنیم و با فرهنگ خودمان عجین سازیم. اما اینطور نیست که صورت مساله را پاک کنیم! حوزه سینما دیکته نیست زاییده خلاقیت و اندیشه یک آدم باشد که باید صفر تا صدی را که او درست کرده و بر مبنای خلاقیت کنار هم چیده، دید. بعد از نوشتن یک کتاب ویراستار آن را ویرایش میکند. اثرهای سینمایی هم همینطوراست. وقتی ساخته میشود نباید با اعمال سلیقهها دستکاری شود وگرنه بیسروته میشود. ممیزیها و بلایی که سر فیلمهای ایرانی میآید باعث شده سینمای ایران اعتماد مخاطب را از دست دهد. بخش دیگر از بین رفتن اعتماد مخاطبان هم به فیلمهایی برمیگردد که سازنده خودش هم نمیداند در پی چیست! اینها به مخاطب لطمه میزند.
اعمال سلیقه، قضاوت افکار عمومی نیست قطعا همینطور است. مردم سینمای بومی و وطنی را دوست دارند. دوست دارند بییننده فیلمهایی باشند که با فضای فرهنگی آن آشنا هستند، میخواهند قصههایی که برایشان ملموس است را ببینند. باید تلاش کنیم تولیدهای بومیمان با استاندارد قابل قبولتری ارایه شود که برای جذب مخاطب به سینما موفقتر است. سینما زاییده فکر بشراست و قطعا ضعفهایی دارد اما اجازه دهیم تولیدهای ایرانی انجام شود و در معرض قضاوت عموم قرار گیرد تا سازندگان بتوانند قضاوت جامعه را دریافت کنند و از قضاوت جامعه بفهمند نقص کار در کجا بوده و آن را رفع کنند. اینکه به فیلمساز دیکته کنند چه کند چه نکند دیگر قضاوت افکارعمومی نام ندارد. انتهای خیابان هشتم موضوع قابل تاملی دارد که در جامعه با آن درگیرهستیم؛ سعی کردیم این مساله را به تصویر بکشیم که این تصویر بتواند تاثیر اجتماعی خود را داشته باشد.
فیلم در کش و قوس ممیزی از جشنواره ۸۹ بازماند قصه فیلم چون نقد ساده اجتماعی بود برای مسوولان اجرایی شبهه ایجاد شد که اگر این فیلم در معرض قضاوت افکارعمومی قرار بگیرد ممکن است عدهای در کشور نسبت به اکران آن واکنش نشان دهند مثل واکنشی که به دو فیلم «گشت ارشاد» و «زندگی خصوصی» نشان دادند و علارغم اینکه هر دو فیلم سیکل اداری را گذرانده و مجوز داشتند واکنشها و فشار افکار عمومی باعث شد از اکران پایین کشیده شوند. میگفتند شبهههایی که ایجاد شده ممکن است برای انتها هم محدودیتهایی ایجاد کند اما امروز که فیلم اکران شده میبینم افراد موافق و مخالف درباره فیلم حرف میزنند. اتفاقا ویژگی یک جامعه پویا و خلاق این است که یک اثر یا یک اندیشه خودش را بروز بدهد و همه درباره آن حرف بزنند و اثر نقاط ضعف و قوت خود را نشان دهد. ممکن است این اظهارنظرهای مختلف در نتیجه ضعف اندیشه فیلم باشد یا تنوع سلیقه که طبیعی هم هست. نه اینکه تا میخواهیم حرفی بزنیم یا چیزی بپرسیم یا شبههای مطرح کنیم با چکش خودسانسوری اندیشه مطرح شده را نابود کنیم! اینجامعه پویا و خلاق نیست.
تنها ۱۳ سالن در اختیار داریم «انتهای خیابان هشتم» تا زمانی که توقع اقتصادی صاحب سینما را تامین کند اکران میشود. در تهران ۱۳ سالن در اختیار داریم. میتوانست در تعداد بیشتری اکران شود اما متاسفانه محدود است. جامعه ما ملتهب است عموما هر فیلمی ساختم سعی کردم نقد اجتماعی داشته باشد. اتفاقهای زیادی پیرامون ما رخ میدهد. مردم صفحه حوادث روزنامهها را میخوانند. آمار پروندههای دادگستری التهاب جامعه ما را نشان میدهد. جامعه ما آتشهای زیر خاکستری دارد که رسالت جامعه هنر است که باید درباره آن حرف بزند. در سینما این معضلهایی که با عجله از کنار آنها میگذریم هایلایت و بولد میشود و باعث میشود ببینیم. نقد اجتماعی موجود در این فیلم خیلی ترغیبم کرد. خواستیم عواقب یک عمل را نمایش دهیم و این شیوه موثر است. دستمایه فیلم قرار گرفتن در دوراهی است و وجدان عمومی جامعه را به چالش میکشد. فیلم را میتوان هم با عینک بدبینی دید هم عینک خوشبینی. من قصه فیلم را با این عینک دیدم و حس کردم میتواند فیلم تاثیرگذاری باشد. هر مخاطب بنا بر بضاعت درک خود از این فیلم برداشت میکند بعد از دیدن فیلم «انتهای خیابان هشتم» هر کس بر اساس دادههای ذهنی خود و اندیشههای تجربی یا اکتسابی خود برداشتی از فیلم دارد. فیلم را باید بر اساس تضارب آرا و تنوع سلیقهها و اندیشهها بررسی و ارزیابی کرد. در حوزه سینما خیلی میتوان حرف زد. با اینکه کار کردن سخت است اما همین بخش را دوست دارم. فکر میکنم اگر آدم کار کند میتواند کار تاثیرگذاری داشته باشد. عموما دوست دارم وقتی فیلم تمام میشود تازه فیلم دیدن مردم شروع شود یعنی فیلم آنقدر درگیرشان کند که بعد ا خروج از سینما به آن فکر کنند. درباره این فیلم هم همین که مخاطب را به فکر وامیدارد به نظرم کار درستی بود.
«برف روی کاجها» فیلم قابل اعتنایی است در جشنواره فیلم فجر ۹۰ «برف روی کاجها» را داشتم. این فیلم هم نقد اجتماعی به یک زندگی است. در جایگاه خود فیلم قابل اعتنایی است. پیمان معادی کارگردان آن خوشآتیه است. مطالعه دارد و سینما را میشناسد. با اینکه در دو فیلم بازی کرده اما خوش درخشیده و یک چهره بینالمللی شده. مهنازافشارهم خیلی خوب توانسته از پس نقشش برآید. حضور مردم در جشنواره و انتخاب مردم باعث شد فیلم سیمرغ هم بگیرد. امیدوارم اکران شد دیده شود. با صد دقیقه که نمیتوان معجزه کرد فقط میتوان صورت مساله را درست مطرح کرد. اگر صورت مساله درست مطرح شود راحتتر میتوان راه حل آن را پیدا کرد. یک اثر اجتماعی میتواند از زوایای مختلف مورد نقد و بررسی قرار بگیرد. پروژه بعدی که دارم فیلم بعدی «جامه دران» با اقتباس از رمان «جامه دران» ناهید طباطبایی است که خیلی خوب اقتباس شده و قرار است «حمیدرضا قطبی» کارگردان کار اولی آن را بسازد اما بازیگران حرفهای زیادی در فیلم حضور دارند. این فیلم هم حامل پیامهای اجتماعی است و فکر میکنم مردم خوششان بیاید.
حمایت از کارگردانان کار اولی به عنوان یک سلیقه حرفهای در کار اولیها افراد بااستعدادی پیدا میشود. توصیه دینی هم این است که از تجربههای افراد مسن استفاده کنید اما کار را به جوانان بسپارید. خلاقیت و انگیزه در جوانان فراوان است. جوانان توانایی اولیه و انگیزه را دارند فقط کافیست فرصت را فراهم کنیم و شاهد آثارخوبی باشیم که تولید میشود. از طرفی اقتصاد سینما، اقتصاد گرانی است و ظرایف بسیاری دارد. وقتی فیلمی فریم به فریم خوب درآید و خوب هم کنارهم چیده شود فیلم تاثیرگذاری تولید میشود.
|