سينماي ما- اين روزها نيروي انتظامي و پليس امنيت اخلاقي در مركز خبرهاي هنري سينمايي قرار گرفته است؛ از يك سو با حضور گشت ارشاد در برج ميلاد قبل از كنسرت مازيار فلاحي كه منجر به برخورد با بدحجابان و دستگيري يك بازيگر زن سينما و تلويزيون شد، و از سوي ديگر به دليل حضور ماموران اماكن و پلمب دو پرديس سينمايي تهران به دليل پخش فوتبال به صورت مختلط.
رسانههاي مختلف هر كدام از زاويهاي به اين ماجرا نگاه كردند. تحليل دو رسانه از اين وقايع را اينجا كنار هم ميخوانيد؛ يكي فارس خبرگزاري اصولگرا و ديگري شبكه ايران به عنوان رسانه نزديك به دولت.
پس از جنجالهای اخیر درباره عملکرد نیروی انتظامی
اتفاقات پشت پرده و کاسه کوزههایی که بر سر ناجا میشکند
اتفاقات اخیر که ناجا در آن سیبل شده ما را یاد جنجالهایی میاندازد که گاهی برخی سیاسیون برای انجام بی سروصدای برخی تصمیمات به راه میاندازند و حاضرند فرهنگ و فرهنگی و حتی آبروی نظام را برای اجرای آن هزینه کنند.
چندی است در عرصه های فرهنگی کشور هر روز اخبار جنجالی درباره وضعیت هنر و هنرمندان کشور رد و بدل می شود که اغلب آنها هم درباره هنجارشکنیها و بی قانونی های برخی افراد است.
البته این ماجرا سری دراز دارد و مربوط به امروز و دیروز نیست. سالهاست که بسیاری از مردم درباره گسترش بی حجابی و به تبع آن سست شدن بنای خانواده و بی قانونی ها در این عرصه در کشور هشدار می دهند. رهبر انقلاب هم در چند نوبت نسبت به این مساله تاکید داشتند و حتی بصورت صریح از طرح امنیت اجتماعی حمایت کردند.
طرح گسترش حجاب و عفاف در جامعه طرحی بود که بالاخره بعد از فشار رسانه ای و افکار عمومی در شورای فرهنگ عمومی به تصویب رسید. در این طرح همه دستگاهها از جمله نیروی انتظامی مسئولیت گسترش فرهنگ حجاب و جلوگیری از بی حجابی را برعهده داشتند.
همان زمان هم البته مشخص بود برخی دستگاههایی که اعتقادی به این مساله ندارند آن را اجرایی نخواهند کرد و برخی دیگر هم اگرچه بی اعتقاد به این فرهنگ نیستند از «هزینه» آن خواهند ترسید.
بهرحال در این طرح فقط نیروی انتظامی باقی ماند. ناجا هم بصورت جدی وارد شد و حتی ایراد سالهای قبل خود را که عدم تدوام و پیگیری این طرح بود را برطرف کرد و بصورت مستمر آن را انجام داد. شاید تجسم فعالیت ناجا در این طرح همان «گشت ارشاد» معروف باشد. گشت ارشادی که بعد ها تبدیل به سیبلی برای زدن این نیرو از سوی برخی تریبون داران و روشنفکران و البته برخی مسئولین بالا و پایین قرار گرفت.
جالب اینجا بود که ناجا (اگرچه برخی اشکالاتی در انجام این کار داشت) تنها جایی بود که وظیفه خود را در این مورد انجام داد و علیرغم بی مهری های بسیار برای استمرار آن نیز اصرار داشت.
تبلیغات فراوان علیه گشت ارشاد، ساختن لطیفه، نمایش پر سرو صدای برخی اشتباهات نیروهای ناجا (که نسبت به کل طرح بسیار اندک بود) معطلک های مسئولان و... همه و همه پاداشی بود که ناجا برای انجام وظیفه خود دریافت کرد.
و اینها همه در حالی بود که دستگاهها هیچ کدام عملکردی در این باره ارائه ندادند و وزارت ارشاد نیز که خود متولی کار بود ماجرا را به تنها به «حرف» و گاهی «وعده» پیش برد.
حال گویا دور جدیدی از هزینه سازی ها برای کشور آغاز شده که اتفاقا باز ناجا سیبل آن است.
گویا برخی زیرکانه خود را پشت سر هنر و هنرمندان مخفی کرده اند و ناجا را تنها به دلیل اینکه به وظیفه خود عمل می کند مورد شماتت قرار می دهند.
داستان اکران بازی های فوتبال در سینما ها یکی از این موارد است. اجتماع مختلط در یک سالن آنهم با یک برنامه پر هیجانی مانند فوتبال طبیعی است که موجب موارد خلاف شرع خواهد شد. حال ناجا باید چه کند؟ آیا باید مانند دوستان ارشادی تنها به دلیل اینکه برخی آزرده نشوند بنشیند و تماشا کند؟
روز گذشته هم دبیر جشنواره ویدئویی با کنایه به ناجا از لگد زدن این نیرو به پیکر بی جان سینما! انتقاد کرد. همین برادر بزرگوار البته عنوان نکرد که چرا کار به اینجا رسیده که ناجا (بهرغم هزینه ای دارد) مجبور شده راسا وارد شود. ضمن اینکه برادر عباسی به یکباره تمام کاسه و کوزه های سالها بی تدبیری مسئولان سینمایی و بی رمقی خود فیلمها را بر گردن ناجا می اندازد.
یا در مورد دیگر دستگیری برخی هنرپیشه ها به دلیل عدم رعایت حجاب که قانون درباره آن صراحت دارد تبدیل به یک جنجال دیگر علیه نیروی انتظامی می شود و طوری در این باره نوشته و گفته می شود که گویی هنرپیشه ها باید از قانون مبرا باشند. آیا واقعا هنرپیشه یا یک فرد مشهور یا فلان مجری صرف اینکه در سینما و تلویزیون حضور دارد باید از قانون مصونیت داشته باشد؟ البته گویا اینچنین هم هست و اگر سری به دنیای مجازی و ژست های جور و واجور برخی خواهران و برادران هنرمند را ببینید و یا مطالبشان را بخوانید متوجه می شوید این قشر بسیار کوچک از جامعه خود را از قانون مبرا می دانند. البته حتما منظور نگارنده تمام قشر هنرمند نیست که اصلا چنین حرفی عقلانی هم نیست ولی بهرحال باید بدانیم که این مساله درباره عده ای وجود دارد.
بهرحال امروز در میدان مبارزه با بی حجابی و بی عفتی در جامعه که موارد بالا هم مصادیقی از آن است ناجا تنها ارگانی است که در حال انجام وظیفه خود است. حال جالب اینکه فقط ناجا هم باید پاسخگو باشد و دستگاههایی که سالهاست در انجام وظیفه قانونی خود سستی کرده اند قهرمان این میدان شده اند. دوستان ارشاد توضیح دهند که اگر برخورد سلبی ناجا در مورد فرهنگ جواب نمی دهد که گاهی نمی دهد و هزینه زیادی هم دارد خود آنها در برخورد ایجابی چه کرده اند؟ ناجا به وظیفه خود عمل می کند حال چرا آنها به وظیفه خود عمل نمی کنند؟
به نظر می رسد با نگاهی به عقب متوجه می شویم اتفاقاتی که هم اکنون در حال رخ دادن است ما را یاد جنجالهایی می اندازد که گاهی برخی سیاسیون برای انجام بی سروصدای برخی تصمیمات به راه می اندازند و حاضرند فرهنگ و فرهنگی و حتی آبروی نظام را برای اجرای آن هزینه می کنند
نگاه يك رسانه دولتی به ریشه اتفاقات اخیر شکل گرفته علیه سینما؛
نیروی انتظامی؛بازیچه دست عناصر در سایه؟!
شبكه ايران نوشت: هجمه های تندی که در روزهای اخیر از سوی سران نیروی انتظامی نسبت به سینما و سینماگران وارد شده شاید لایه ای سطحی باشد از جریانی که در عمق چنین برخوردهایی وجود دارد. مساله اینجاست که به نظر می رسد نیروی انتظامی به عنوان نهادی که یکی از مقامات اجرایی اش، از لزوم برخورد با سینمای فاسد سخن گفته و یکی از زیرمجموعه هایش چند روز بعد یک سینماگر نسبتا موجه را به علت بدپوششی دستگیر می کند بازیچه دست جریاناتی شده است که خودشان جرأت عرض اندام در فضای فرهنگی را نداشته و می کوشند اهداف خود را از طریق مهره هایی دیگر پیش ببرند.
اینکه در جریان اکران نوروزی دو فیلم مجوزدار از پرده کشیده شده و در این توقیف زودتر از همه این مسئولان سینمایی حوزه هنری و شهرداری هستند که وارد عمل می شوند(!) شاید در ابتدا برآمده از نگاه افراطی مسئولان این دو نهاد نسبت به مقوله ای به نام سینما باشد اما اندکی که غور می کنیم می بینیم نه مشکل محتوایی فیلمها که بیشتر بحث تسویه حساب شخصی گروهی، مطرح بوده که از طریق مسئولان سینمایی حوزه و شهرداری اهداف خود را پیش می برند.
اینکه حوزه هنری به صراحت اعلام می کند پانزده فیلمی که در جشنواره قبل به نمایش درآمده اند را در سینماهایش اکران نمی کند فقط و فقط به دلیل غیراخلاقی بودن این فیلمها، یک شوخی بزرگ است. مگر میشود در یک سال پانزده فیلم غیراخلاقی در یک کشور اسلامی تولید شود؟ اینکه فیلمی مانند «پس کوچه های شمرون» بدون اینکه حتی یک اکران خصوصی هم داشته باشد با داشتن پروانه نمایش اجازه نمایش در سینماهای حوزه را نمی یابد شوخی دیگری است با سینمای ایران! شوخی زشتی که باز هم نه مسئولان سینمایی حوزه هنری که تئوریسینهای در سایه آنها(!) طراحی آن را برعهده داشته اند.
اگر به دنبال این هستیم که لایه های پنهان حوادث اخیر سینمای ایران از برخوردهای حوزه گرفته تا برخوردهای تند نیروی انتظامی را کشف کنیم باید به چند ماه قبلتر برگردیم یعنی همان زمانی که خانه سینما به دلیل غیرقانونی بودن تعطیل شد و هیات مدیره این نهاد برای بازگرداندن این نهاد صنفی هر چه تلاش کردند به در بسته خوردند. با درست یا نادرست بودن تعطیلی خانه سینما کاری نداریم اما این تعطیلی یک بازتاب منفی داشت و آن هم این بود که رویکرد اعضای رده بالای این نهاد نسبت به مدیران فرهنگی کشور را خدشه دار کرد؛ این بازتاب منفی می توانست با برگزاری جلسات گفتگو میان دو طرف رفع شود اما هیات مدیره خانه سینما به جای گفتگو راهی دیگر را در پیش گرفتند؛ آنها به سراغ انتقامگیری شخصی رفتند.
شروع این انتقامگیری در جشنواره فیلم فجر بود که ابتدا حرف از تحریم آن زدند و چون این تحریم به جایی نرسید از مدیریت سازمان سینمایی در اداره جشنواره انتقاد کردند. اما این انتقادات در حواشی جشنواره گم شده تا نوبت به اکران نوروزی رسید و یکی از عناصر رده بالای خانه سینما که از مدتها قبل و بدون اینکه مجوز نمایش فیلم خود را بگیرد وعده اکران نوروزی اثرش را داده بود سعی زیادی کرد تا فیلمش را در نوروز اکران کند ولی به دلایل مختلف این امر امکانپذیر نشد تا بار دیگر اظهارنظرات تند درباره سیاستهای سینمایی در دستور کار این عنصر و رفقای وی قرار گیرد. جالب اینجاست که تهیه کننده فیلمِ این عنصر رده بالای خانه سینما،حوزه هنری بود و عدم اکران این فیلم دست حوزه هنری از اکران پرسود نوروزی را کوتاه کرده بود.
این چنین بود که شانتاژهای رسانه ای طیف نزدیک به خانه سینما آغاز شده و با برگزاری جلسات با مدیران رده بالای حوزه هنری تصمیم گرفته شد شرایطی برای زیر سوال بردن مقامات وزارت ارشاد ایجاد شود. انتقاد گروهی رسانه افراطی از دو فیلم اکران نوروزی هم جرقه ای بود برای آن که طیف در سایه خانه سینما برنامه خود را امتداد دهند. این بود که این طیف به رفقای خود در حوزه هنری و شهرداری پیغام دادند که جلوی اکران دو فیلم «گشت ارشاد» و «خصوصی» را بگیرند و مسئولان سینمایی حوزه و شهرداری هم که بدشان نمی آمد در برابر شمقدری قدعلم کنند بدون لحظه ای تردید این پیغام را عملی کردند.
تمرکز بر غیراخلاقی بودن تعدادی از فیلمهای جشنواره سال قبل هم تئوری همین گروه از روسای خانه سینما بود تا با دست گذاشتن بر خط قرمزهای جامعه اسلامی باز هم سینما را به رکود بکشانند. هجمه های مختلفی که در یکی دو ماه اخیر نسبت به اوضاع سینما و به خصوص بحث فساد در آن رواج یافته هم بیشتر از هر کسي اسباب خوشحالی همین طیف را موجب شده است که این روزها سعی می کنند با عدم واکنش نسبت به برخوردهای نیروی انتظامی با سینما و سینماگران، این باور را به مخاطب القا کنند که سیاست فرهنگی دولت است که این برخوردها را موجب شده!
اینکه وزارت ارشاد می بایست در برابر بی قانونیهای شکل گرفته در جریان اکران نوروزی قرص و محکم بایستد و پاسخی صریح به اظهارات مقامات نیروی انتظامی دهد، شکی نیست اما این مساله دلیلی بر آن نمی شود که از سکوتی که عناصر رده بالای خانه سینما در برابر زیر سوال رفتن سینما و سینماگران از خود بروز داده اند بگذریم. اگر سینما این چنین آماج حملات قرار می گیرد، هر دو طیف مقصرند.