یادداشت فرشته طائرپور به بهانه فضای تازه در حوزه فرهنگ و هنر
سينماي ايران بدهي‌اش را به آدم‌هاي درجه سه و چهار خود پرداخته است

سینمای ما-



فرشته طائرپور:
اهالي سينماي ايران، امروز بيش از هر زمان ديگري مي دانند که از وزير خود، چه مي خواهند و چه نمي خواهند. به مدد تجربيات زيانبار چهارسال اخير، قد و قواره مطلوب وزارت و مديريت هاي تابعه آن، شفاف تر از هميشه، براي سينماگران الگو دارد.حتي اگر تمايلي به بردن اسامي چهره ها هم نداشته باشيم، از اشتراک نظر سينماگران در مورد مقياس هاي اين الگو، نبايد آسان گذشت. هيچ وزيري قرار نيست به تنهايي در اين آشفته بازار قدم بگذارد و شق القمر کند. کافيست کسي بيايد که تيمي از مديران قابل در معيت وي باشند؛ مديراني مطلع به دانش سينما، علاقمند به خود سينما، داراي آرمان هايي براي ارتقا سينما، صاحب فهم و درک از ارزش هاي ملي و جهاني سينما، داراي سوابق عبور از بحران هاي اجتماعي و اقتصادي و برخوردار از شجاعت کافي براي دفاع از استقلال و آبروي سينما و سينماگران، که خود آبروي چهره فرهنگي اين نظام نزد خودي و بيگانه اند.

کافيست وزير منتخب و معاونان و مديرانش ، سفله پرور، تملق جو و ترسو نباشند. کافيست از ورود اصحاب ِکينه و عقده به تشکل هاي مديريتي سينما در دولت و صنف، جلوگيري کنند. کافيست فرق لعل و خزف را بشناسند. کافيست ضعف هاي طبيعي خود را با دانايي و توانايي ديگران بپوشاند و سعي نکنند که با به کار گماردن کساني که از خودشان نادان تر و ناتوان ترند، برتري خود را حفظ کنند. کافيست براي امنيت و رضايت سينماگران و مخاطبان سينما، بيش از تاييدات گرايش هاي منقبض سياسي ارزش قائل باشند و تلاش خود را براي تصحيح کج فهمي هاي موجود نسبت به سينما و خانواده آن، به کار برند و کافيست اسناد تهديد و تحديد سينما را نزد اصحاب مجلس و محفل، بعنوان مدارک اثبات ديانت خود، رونمايي نکنند.

وزير آتي ارشاد بايد چهره اي باشد که خود و معاونينش به انواع سليقه ها و مسائل، در حوزه هاي هنر و ادبيات و رسانه ها، اشراف داشته باشند. براي تقويت يک جريان، انواع جريان هاي ديگر را قرباني نکنند. اگر يک مويز از بودجه در اختيار دارند، چهل قلندر را در مورد نحوه تقسيم آن مجاب کنند.

سينماي مستقل ايران و اصحاب واقعي آن، در چند سال اخير بيش از ساير حوزه هاي هنر، توسط حقيرترين گروهبان هاي پادگان سياست و فرصت طلبان ميدان منفعت، با تهمت هاي ناواردي چون سياسي کاري،غرب زدگي، بيگانه پرستي، روشنفکري (با کاربرد دشنام از عنوان) متهم شدند تا با رنجش کنار کشند و عرصه را به نورچشمي ها واگذار کنند؛ نورچشمي هايي که پي در پي پروژه هاي ميلياردي و دلاري تهيه کردند و با سهم هاي ويژه از فرصت هاي تبليغاتي و نمايش، توليداتشان را اکران کردند و هنوز اولي و دومي را به اکران نرسانده، توليد سومي و چهارمي را آغاز کردند. اين کناره نشيني بهترين فرصت براي کم کاران و دست از کار کشيدگان سينماي ايران بود تا از جايگاه نظاره گراني دلسوز، اوضاع را با صبوري رصد کنند و براي روزهاي بهتر، الگوهاي مطلوب در ذهن خود بسازند. امروز نزد اين نظاره گران، ده ها نقشه راهبردي و چندين الگوي مديريتي وجود دارد که با توسل به هرکدام مي توان اين فضاي مسموم شده را ضد عفوني کرد و صحنه فهم و فعاليت را از ريل هايي که همه را به ترکستان برده، پاکسازي نمود.

شک نداريم که هر وزيري بر سر کار بيايد، بساط اين بد انديشي ها، بي کفايتي ها، فرصت طلبي ها، تفرقه افکني ها، حسادت ها، اجحاف ها و سردرگمي ها را برخواهد چيد؛ چرا که دوست و دشمن، هر کدام به زباني، ندايِ پريشاني عرصه فرهنگ را در اين سالها سر داده اند. اما مهم تر آنست که اين وزير با چه فاصله اي از نقطه صفر آغاز خواهد کرد و با چه سرعتي در مسير احياي آنچه که ويران شده و بايد بازسازي شود، گام بر خواهد داشت.

مديريت هنري، مديريتي زودبازده نيست...اما تنها مديريتي است که مي تواند به مدد روحيه کارگزارانش، کار خود را با شتابي مطلوب آغاز کند. وزير ارشاد آتي، بيش از هر سرمايه اي، اميد، همدلي و همراهي اهالي فرهنگ را در توشه خود خواهد داشت. اين بزرگترين سرمايه ايست که تا کنون مديران فرهنگي کشور داشته اند؛ آنهايي که آگاه بودند، از آن بعنوان بادي موافق براي کشتي بادباني شان استفاده کرده و از تلاطم هاي اين دريا، به سلامت گذر کرده اند و آنهايي که قدر اين مهم نداسته اند، خود و ديگران را به زحمت انداخته اند، بي آنکه جز فرصت هاي سوخته، چيزي نصيبشان شده باشد.

سينماي ايران امروز ديگر دوست و دشمن خود را خوب مي شناسد. البته که طبيعتش ايجاب مي کند که در پي حذف هيچ دشمن و مخالفي نباشد، اما طلب معوق اوست که پس از چند سال تحمل خسارت و خنجرهاي از پشت، ببيند کساني زمام امورش را به دست مي گيرند که درک و احترام و دلسوزي شان نسبت به سينماي ملي و جايگاه والاي آن، انکار ناپذير است.

سينماي مستقل ايران، يک دوره مديريت به آدم هاي درجه سه و چهار خود بدهکار بود؛ کساني که در ميدان شايسته سالاري، منزلتي کسب نکرده بودند و پيوسته ضعف هاي هنري و سينمايي خود را به گردن مسئولان وقت و ساير همکارانشان انداخته بودند...اين بدهي در دوره وزارت وزيري که از همين افراد خط مي گرفت و از سينما و سينماگران کمتر از آنچه که لازم بود مي دانست، تسويه شد.

اکنون ديگر آقايان امتحان خود را براي مديريت بر جامعه سينمايي کشور از هر لحاظ پس داده‌اند و سازي را که فکر مي‌کردند خود بهتر مي‌نوازند، ستانده‌اند و زده‌اند.

يکي از نت‌هاي ناموزوني که نواختند اين بود که کلمه «فاخر» را مانند بسياري عبارات ديگر، با تقلب يا اغماض و با عنايت به خود و رفقايشان، معنا کنند. خانواده سينما، به اندازه کافي تحت لواي شعارهاي ارزشي و انقلابي، شاهد برداشت هاي حيرت آور، استدلال هاي خنده آور، رفتارهاي خجالت آور و تصميم هاي خسارت آور بوده است... وقت آنست که با وزيري فاخر، مديراني فاخر، آثاري فاخر و فضايي در خور يک مجموعه فاخر، معناي اين کلمه به صاحبان اصلي آن بازگردانده شود و براي نسل بعدي نيز با مصاديق متناسب معنا شود.

يا حفيظ و يا امين


منبع : بانیفیلم

به روز شده در : سه‌شنبه 11 تير 1392 - 23:22

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���