يکشنبه 30 آبان 1389 - 21:59



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 



يکشنبه 13 مرداد 1387 - 12:47

بيا اداي ديوونه‌ها را دربياريم..!


بعيد است كه كتاب خوان باشيد و از خواندن نوول تازه جعفر مدرس صادقي – با نام عجيب "بيژن و منيژه" – حظ كافي و وافي را نبريد.داستان تازه مدرس صادقي همان چيزي است كه از او انتظار داريد.يك قصه ساده و به ظاهر معمولي كه نثر عجيب نويسنده هم عجيبش مي‌كند و هم رنگي از گيجي و متوهم بودن به آن مي‌زند.نثر نشئه طور مدرس صادقي كه تشكيل شده از جمله‌هاي طولاني، اين جا بيشتر از هر وقت ديگري مجنون‌ مي‌نمايد و نكته اصلي هم در اين‌جا است كه داستان "بيژن و منيزه"(به مانند "آب و خاك") در ميان داستان‌هاي نويسنده‌اش از بقيه ساده‌تر به نظر مي‌رسد و مثلا خبري از رو دست‌هاي غافلگير كننده سه گانه كسرا – سفر كسرا، كله اسب، شريك جرم – "شاه كليد" و "گاو‌خوني" نيست.اما خب اين‌جا هم لحظاتي وجود دارد كه واقعيت و زندگي واقعي را تحت تاثير خود قرار مي‌دهد و معنا و شكل تازه‌اي به داستان مي‌دهد.نكته‌اي كه در داستان تازه مدرس صادقي وجود دارد و مي‌شود مفصل به آن پرداخت شباهت بسيار زيادش با داستان حالا ديگر كالت شده‌ي او يعني "گاوخوني" است.در هر دو داستان راوي وجود دارد كه نسبت به همه چيز و همه كس بي‌ اعتماد است و يك بند حرف مي‌زند.در هر دو داستان راوي مشكلي اساسي با پدرش دارد و خوشحال مي‌شود كه پدر ايرادگيرش را از دست بدهد.در هر دو داستان شهر اهميتي اساسي دارد و راوي از رنگ عوض كردن شهر حسابي شاكي است و سر آن گير اساسي دارد.در هر دو داستان رودخانه‌اي وجود دارد كه به عنوان مركز قصه همه چيز حول و حوش آن مي‌چرخد و معنا پيدا مي‌كند.و در نهايت اين بستر رودخانه است كه پايان هر دو داستان را رقم مي‌زند.رودخانه‌اي كه در "گاوخوني" به باتلاق منتهي مي‌شود و در "بيژن و منيژه" به دريا مي‌ريزد...داستاني كه در آن هما/بنفشه/منيژه در يكي از درخشان‌ترين قسمت‌هايش اين‌گونه با سعيد/راوي صحبت مي‌كند را مگر مي‌شود دوست نداشت..؟
((:موافقي؟ درست مثل ماجراهايي كه توي داستان‌هاي عاشقانه اتفاق مي‌افته.بيا اداي ديوونه‌ها را در بياريم! دو تا عاشق و معشوق سوار قايق مي‌شن و مي‌رن ته رودخونه.اون قدر مي‌رن و مي‌رن، تا تبديل بشن به يك نقطه‌ي خيلي ريز.اگه موافق باشي، قايقو به جاي اين‌كه كرايه كنيم، بخريم.پولش هم با من))
........................................................................................................
مدرس صادقي در دل داستان‌هاي رئاليستي، موقعيت‌هايي را به وجود مي‌آورد كه واقعيت را وارد فاز جديدي مي‌كند.الزاما نام اين موقعيت‌هاي تازه، ذهنيت يا رويا نيست.اين‌ها واقعيت‌هايي هستند كه شكل متفاوت و كمتر ديده‌ شده‌اي دارند.خيلي در معرض ديدمان نبوده‌اند و دستمالي نشده‌اند(به همين خاطر عادي به نظر نمي‌رسند و مي شود از لفظ غير عادي براي توصيف‌شان استفاده كرد).و اين موقعيت‌هاي واقعي و متفاوت، سرگرم كنندگي داستان را به حد اعلا مي‌رسانند.تا به حال دقت كرده‌ايد كه داستان‌هاي مدرس صادقي چه قدر سرگرم كننده هستند..؟ او كسي است كه خود را يك داستان‌گو مي‌داند – درستي اين حرف 100 درصد است – و در مقام يك داستان‌گو، سرگرم كردن خواننده براي‌اش اهميت ويژه‌اي دارد.مدرس صادقي مثل خيلي از نويسنده‌هاي بزرگ ديگر، منتظر واكنش خواننده‌اش در قبال موقعيت‌هاي ويژه/سرگرم كننده‌اي است كه در هر داستان خلق مي‌كند.موقعيت‌هاي واقعي، متفاوت و كمتر ديده‌ شده‌اي كه حالا تبديل به مولفه ثابت كارهاي‌اش شده و دنيا/سبك خاص او را به وجود آورده كه در تاريخ ادبيات داستاني معاصر ايران يكه و يگانه است.
......................................................................................................
جعفر مدرس صادقي هم به استفن كينگ داستان نويس شبيه است و هم به ديويد لينچ فيلمساز.مي‌شود درباره اين موضوع صحبت كرد.پايه بحث هستيد..؟

بازگشت به روزنوشت هاي پويان عسگري

نظرات

مانا(مهتاب)
پنجشنبه 17 مرداد 1387 - 13:37
8
موافقم مخالفم
 

(زنده باد داستان کوتاه!)

هنوز هم اگه کسی ازم بخواد یک مجموعه داستان کوتاه عالی بهش معرفی کنم ،بی درنگ (لاتاری،چخوف و داستان های دیگر )اولین انتخاب منه.چاپ دوم کتاب رو موقعی خریدم که هنوز چند ماهی به اکران (گاو خونی مونده بود.)مدرس صادقی رو نمی شناختم و کتاب رو به صرف تبلیغ یکی از همکلاسیهام خریدم.این اولین باری بود که داستانی از کارور،آن بیتی ،ایشی گورو و جکسن و... می خوندم و هنوز که هنوزه حسودیم می شه به هر کسی که برای اولین بار داستانهای کتاب و خصوصاًشام خانوادگی،ذوق زبان و لاتاری و می خونه....اسم مدرس صادقی یک جایی توی ذهنم به عنوان یک مترجم خوب!و خوش سلیقه حک شد.کسی که قبل از همه ایشی گورو و کارورو...رو به ما معرفی کرد!

(موقع ساخت گاوخونی یاد چی می افتادید؟افخمی:خیلی ها بودند.البته هیچکاک اول از همه بود .از جدیدترها تارانتینو و دیوید لینچ هم بودند.)

هنوز که هنوزه برام سواله چرا من با دیدن صحنه ی پایانی بزرگراه گم شده می زنم زیر گریه،چرا انقدر مرعوب و مجذوب فضا سازی فوق العاده ی فیلمی می شم که همچنان از داستانش سر در نمی یارم ؟!...گاو خونی و که دیدم حس تقریباً مشابهی داشتم.می دونستم این از اون دست کارهاییکه فقط یکبار می بینمشون،اما همون تماشای یکبار هم برام به تجربه ای ماندگار بدل می شه.راستش علی رغم تاثیرگذاری فیلم چندان تشویق نشدم برم کتابشو بخرم.اصرار داشتم که کتاب و نخونده باید این فضاسازی رویاگون و دلچسب رو به حساب کارگردان کارکشته ای به نام افخمی ثبت کرد.

(مدرس صادقی:فرم در حین کار به دست می آید .آن چیزی که اول از همه بهش فکر می کنم پلات است،یعنی قصه ای که قرار است تعریف کنم.برای من همه چی با قصه شروع می شود.)

وقتی تو کتابفروشی پکا دستم بی اختیار رفت طرف آب و خاک نمی دونم چرا اصرار داشتم یک دلیل درست و حسابی برای خریدنش پیدا کنم.شاید بخاطر اینکه اسم مدرس صادقی یک جایی اون ته توهای مغزم حک شده بود،شایدم چون از طرح جلد کتاب خوشم اومد،یا نه شاید چون از سطرهای آغازین توضیح واضحات کتاب:این یک داستان عاشقانه است و هیچ پیام پنهانی در پس آن و در لا به لای سطرهای آن وجود ندارد.خوشم اومد.

به هر حال وقتی بعد از دو روز بی خوابی داشتم با ذوق و شوق از تجربه ی لذت بخش خوندن کتابی که بطور مشخص تو فصل چهارم نفسم و بند اورد برای دوستم حرف می زدم ،دیگه خیلی دلیل خریدن کتاب مهم نبود!

حالا دیگه از یک چیز مطمئن بودم ،اینکه مدرس صادقی یک قصه گوی بی نظیره.من بدجوری عاشق همون جمله های طولانی و یکبندی شدم که بدون آنکه محسوس باشه از زوایای مختلف همه کاراکترهای داستان و زیر نظر گرفته بودو به ما معرفی می کرد و در عین حال هیچ قضاوتی درباره ی هیچ کدام نداشت.و این تو دوره و زمونه ی ما کم چیزی نیست.پاش بیفته دوست دارم بیشتر درباره ی این ویژگی ،این استعداد ناب صادقی حرف بزنیم.داستان گوی خوب بودن کم کاری نیست.کم تخصصی نیست.این خیلی حرفه که در بین نویسندگان ادبیات معاصر این مملکت یکی باشه که براش قصه گفتن دغدغه ی مهم تری از فرم باشه! و صد البته که همین آقای نویسنده خودش می گوید که در حین کار به فرم مورد نظرش می رسه که تا الان همیشه مورد تائید بوده.

(هیچ کدام از کاراکترهای داستان های من اصلاً قهرمان نیستند .هیچ آدم خوب خوب یا بد بدی توی دنیا وجود ندارد ....)

این از اون ویژگی هایی نیست که تو هر فیلم یا نوشته ای ازش خوشم بیاد ،نه.از اتفاق اگر آمار بگیرم فکر می کنم تعداد آثار مورد علاقه ام که بطور مشخص یک قهرمان خوب و یک آدم بد داره بیشتره!اما درباره ی کارهای صادقی این از اون ویژگی هاییکه خیلی دوستش دارم.اینکه نمی تونی درباره ی هیچ کدوم از شخصیت های کارهاش قضاوت قاطعی داشته باشی ،حتی درباره ی هر سه تا پدر این کار آخری(بیژن و منیژه) ،هیچ کدام آدم های بد مطلقی نیستند،کما اینکه شخصیت های اصلی هم آدم های قهرمان و کاملاً پاکی نیستند!

....اين‌ها واقعيت‌هايي هستند كه شكل متفاوت و كمتر ديده‌ شده‌اي دارند.خيلي در معرض ديدمان نبوده‌اند و دستمالي نشده‌اند(به همين خاطر عادي به نظر نمي‌رسند و مي شود از لفظ غير عادي براي توصيف‌شان استفاده كرد).

و این هم یکی دیگه از همون ویژگی های نابیست که من در سه چهار کاری که از صادقی خوندم(با احتساب داستان های کوتاهش!)بسیار دوست دارم و ستایش می کنم.

پ.ن:متاسفانه سه گانه ی مشهور صادقی رو نخوندم و باید ر اولین فرصت برم سراغش اما باید اعتراف کنم خیلی از داستان کوتاهاش خوشم نمی یاد.

پ.ن:ای کاش خودت یا دوستانی که واردتر هستند بیشتر به شباهت کینگ و لینچ و صادقی اشاره می کردند،برام جالبه.راستش من خیلی مدرس صادقی رو نمی شناسم.

پ.ن:در آخر راستش باید این رو هم اعتراف کنم که صادقی از اون دست آدم هایی که کلاً جذابند.با وجودیکه از نزدیک ندیدمش اما راستش آدمی که جیپ و دوچرخه داره وتو هر عکسی که ازش چاپ می شه با چشم های نافذ و باهوشش به مخاطب این طوری نگاه می کنه و به قول سروش صحت توی کتابخونه ش هم کتابهای جیبی پلیسی از ژرژسیمنون تا جیمز باند پیدا می شه و هم تاریخ طبری آدم جذابیه دیگه!

علی
سه‌شنبه 29 بهمن 1387 - 18:1
15
موافقم مخالفم
 
بيا اداي ديوونه‌ها را دربياريم..!

سلام مطلبی در همین باره نوشتم بخوانید خوشحال می شوم

http://alitoon.persianblog.ir/post/37/

امیر
يکشنبه 6 ارديبهشت 1388 - 16:28
-27
موافقم مخالفم
 
بيا اداي ديوونه‌ها را دربياريم..!

مدرس صادقی در بیژن ومنیژه عوض نشده ,پوست انداخته است

نداشتن طرح منسجم که در بغضی قسمتها به شلختگی طعنه میزد در همه کارهای او دیده می شود گاوخونی به کنار

به کار بردن جمله های طو لانی واستفاده بیش از حد از واو ربط در جمله هایش خیلی جا ها خسته کننده می شد

بعضی داستانهایش مثلن(به سیاق خودش)سفر کسرا یا کله اسب ایده داستان تحمیلی است ومنطقش برای خواننده جا نمی افتد

بس است

اما در بیژن ومنیژه طرح داریم آن هم بصورت کلا سیکش شخصیت ها کم ترند نسبت به کار های دیگرش هر کدام به موقع می آیند کار شان را می کنند و می روند بیش از لیا قتشان در داستان حضور ندارندنمونه بدش را می توانید در داستان عرض حال بجویید

فکر کنم مدرس صادقی در بازنویسی کارهایش خسیس است یادست ودلباز در داستانهایش کم نیستند قسمت هایی که می توانستند نباشند این یعنی دست ودلبازی اکثر کارهایش اگر بار دیگر بازنویسی می شد نتیجه بهتری حاصل می شد این هم یعنی.... اما در بیژن ومنیژه این نقیصه را نمی بینیم از جمله های بی مورد خبری نیست استفاده دلی یا بی منطق از جمله های نیم صفحه ای که خواننده را از اصل مطلب دور کند جایی در داستان ندارد

بیژن و منیژه روایتی ست از یک داستان اصیل یک مثلث عشقی عشق دوران کودکی وحکایت رقابت های مردان داستان خودش بحث جدایی ست

مدرس صادقی اگر دل به تغییر بدهد داستا نهایش برای همیشه هم خواندنی خواهد بود هم ماندگار پرکاری او امیدوارکننده است با عنایت به کیفیت کار هایش اما نویسنده حرفه ای به یک ویراستا هم نیاز دارد

.ندارد؟

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 1.59984493256 seconds.