کاش کنار جواب سولات دوستان عزیز بخشی هم حرف و حدیثی شروع می کردی و توی این سرمای زمستانی کافه گرمتر میشد .

سوال خودش چیز عجیب و جادویی هست!! و جواب چیز ی است که شاید همه ی عمر ذهن برای خودش اشکال گوناگون تخیلی ان را میسازد .کاش جواب همه ی سوال ها رو میشد این جور پیدا کرد .گاهی این جور موقع ها یاد هوش مصنوعی (رباتیک) اسپیلبرگ میافتم .موقعی که پسرک دنبال نشانی فرشته ی مهربان داستان پینوکیو میگشت .یا همین نزدیکتر نعمت زاده ی قصه ی کیارستمی وقتی دنبال خانه دوست بدون خستگی پرسان پرسان کوچه های زندگی را جستجو میکرد .

یادم نیست قصه ی اینه ی شکسته رو اولین بار کجا خواندم .این که حقیقت مثل یک اینه شکسته است که هر تکه جایی افتاده یا پیش کسی هست .شاید از مولانا بود یا جای دیگه ای دیدم .هر چند مهم نیست .اصل قضیه خودش جالب و حیرت انگیزه .ما همه ی عمر دنبال تکه های شکسته می گردیم ولی این معما به این سادگی حل نمیشه.

شاید این هفته بارون بیاد .

farshid

درد دل های یک کار گردان جوان:

سلام من آرش هستم از تهران میخوام از دید خودم مشکل پاین بودن سطح سینما ایران رو بگم آیا میدونین چه جوان های با استعدادی هر سال از دانشگاه های مختلف فارغ التحصیل میشند و نمیتونند فیلمی بسازند من کسانی رو میشناسم که حتی هیچ مشکل مالی ندارند و کاملا آماده ساخت فیم هستند اما هر روز یا توی انجمن های فیلم سازی هستند که حد اقل بتونند یه فیلم کوتاه بسازند یا توی دفتر کارگردانانی که کاملا وقت دارند اما به کسی وقت نمیدهند نمونه اش خود من که بعد از گرفتن مدرک کارگردانی تو فرانسه اومدم به کشورم که به آرزوم و عشم فیلم سازی برسم اول با چند تا کار گردان قرار گذاشتم نه بزارین بگم میخواستم بزارم اما مگه وقت دارند نیست که سینمای ما از هالیوود هم بالا تره برای شش ماه بعد هم وقت نمیدن و میگن سرشون شلوغه بعد از اون آدم به این نتیجه میرسه که اینجا رسمه که اول باید فیلم کوتاه ساخته باشه خوب باید برای این کار به انجمن های سینمایی رفت دیگه نه؟ خوب اونها هم چون روزی پانصد فیلم کلید میزنند برای هفته بعدش بهتون وقت میدن که تازه باید برین فیلم نامتون رو بدین به منشی اونجا البته به همراه شماره تلفنتون بعد از اون هم برید منزل و منتظر تلفنشون بنشینید البته اگه زنگ بزنند اگه نه که هیچ.

بعد از تلفنشون هم اینقدر شروط مختلف میگذارند که خود به خود پشیمان میشید حتی اگر حاضر به جان دادن به سینما باشید و معشوقتون سینما باشه.

حالا با این حساب اگه ما به این جوونا میدان بدیم سینما عوض نمیشه، نه عوض نمیشه چرا من مطمئنم اون موقع حد اقل میشه امید داشت هر چند وقت یک بار یک فیلم خوب اکران میشه.

برای بخش پاسخ به نامه ها

آقا نیما خیلی ممنون که جواب نامه ام رو دادی . فکر میکردم این

چیزها رو ( اسم فیلمها) آماده داری .

بهر حال خیلی خوبه که سر حرفت موندی.

خوشحال باش.

باورم نميشه كه بالاخره دوباره اين كافه راه افتاده و چيزي نوشتيد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ميشه بگيد درحال حاضر رضاميركريمي درحال ساخت فيلمي هستند يانه؟؟

از اصغر فرهادي بعد درباره الي چه خبر؟؟

كيومرث پوراحمد الان چه پروژه اي دردست داره؟؟

توروخدا اين دفعه ديگه چندماه كافه را تعطيل نكنيد...

چه خوب كه بالاخره پيداتون شد!!!!!

ميشه فهرست تمام فيلمهايي راكه اين بازيگران درآن بازي كرده اند بگيد:

رضاكيانيان...پرويز پرستويي...محمدرضافروتن...حميدفرخ نژاد...عزت الله انتظامي...فاطمه معتمدآريا....ليلاحاتمي

سلام ممکنه بگید از کجا می تونم فیلمهای مطرح تاریخ سینما رو البته بدون سانسور تهیه کنم؟؟

امشب یکسره بیدار ماندم و کتاب تنهایی پر هیاهو اثر بهومیل هرابال با ترجمه ی شیوای پرویز دوایی را تمام کردم .سر شب شروع کردم و دیدم تا تمام نشود نمی شود ولش کرد .

کتاب عجیب و تکاندهنده ای است .تصویر هایش توی ذهن لحظه لحظه ساخته می شوند .انگار سینماست .شاید بیخود نبوده دوایی سراغ ترجمه اش رفته .

فصل چهارم LOST را هم چند شبی هست تمام کردم .مثل این که تا چند روز دیگه فصل پنجم شروع میشه .شک دارم وقتی دی وی دی های جدیدش بیاید ادامه بدهم .درست نمی دانم ولی حس می کنم تا همین جا که دیدم کافیست .هر چند شاید اولین نفری باشم که سری جدید را ببینم !! تا ان روز .

دیشب فیلم(( مردی که لیبرتی والانس را کشت )) می دیدم وقتی به تفاوت این فیلم با فیلم های امروزی فکر کردم .یک چیز برایم خیلی جالب بود .این جور فیلم ها مثل یک تابلوی نقاشی عظیم همیشه اصیل می مانند ولی خیلی از فیلم های امروزی شبیه فست فودهای پر از سس های قرمز و سفیدی هستند که خوردنشان فقط 10 دقیقه طول میکشد !!

یاد بی خوابی ال پاچینو افتادم .و ان سکانس درد دلش توی ان اتاق نیمه تاریک برای ان زن مستخدمه . سکانس فوق العاده ای است .یک جور شبیه اعتراف .

farshid

ميشه ليست تمام فيلمهاي بهرام رادان،خسروشكيبايي،علي مصفا،هديه تهراني،نيكي كريمي،مهتاب كرامتي و گلشيفته فراهاني را بگيد

ممنون اگه جواب بديد و خيلي ممنون اگه همينطوري به روز باشي

دنیای تصویر رفع توقیف شده.این چه جور جواب دادنیه؟

پیشنهاد: اگه سوال یا خلاصه ی هر سوالی رو قبل از جوابش نقل کنید برای دیگران هم قابل استفاده خواهد بود و چه بسا از تعداد سوال های تکراری هم کاسته بشه.

سوال من: می دونم از پشت صحنه فیلم های هامون و پری, فیلم هایی تهیه شده. سوالم اینه که چرا این فیلم ها ارائه نمی شن؟ پشت صحنه هامون که مطمئنا می ترکونه! یادمه سازنده ش (ژیلا مهرجویی؟) اون وقت ها خیلی دنبال عرضه این ها بود. حالا با وجود شبکه توزیع سی دی, خیلی راحت میشه این کارو کرد. ازت خواهش میکنم به عنوان یه هامون باز اصیل, پی این قضیه رو بگیری.

درد دل: شنیدن یا دیدن الفاظ "خدا بیامرز" و "مرحوم" و این ها پیش از اسم شکیبایی, هنوزم منو (و خیلی های دیگه رو) به شدت اذیت میکنه. شاید بی معنی باشه به نظرت ولی ممنون میشم اگه حداقل شما...

جشنواره ی فجر در مشهد هم برگذار میشود؟ کی؟

من میخواستم این سوال رو بپرسم که تائتر مانیفست چو رحمانیان هنوز صحنه هست یا با شروع شودن جشنواره تائتر اجرای اونم تمام شد؟ و اینکه بعد جشنواره چند روزی اجرا نداره ؟

یه سوال دیگه هم داشتم اینکه تائترها رو هنگام اجرا رو صحنه نشه دید دیگه به هیچ نحوی نمیشه دیدشون,هیچ نسخه ی تصویریی ازشون گرفته نمشه و یا موجود نیست؟ مثلا افرا و.......

میدونم که باید سوالم سینمایی می بود ولی ..................

سلام

اول تشکر از آقای حسنی‌نسب برای پاسخ به نامه‌هاشون. سوالی هم که دارم راجع به مجله فیلمه. برای صفحه "نقد خوانندگان" به جز آدرس پستی ایمیلی هست که نقدامونو بفرستیم؟ از آقای صلح‌جو آدرس ایمیلی ندیدم.

سلام اگر براتون امکان داره جدول پخش فیلمها درجشنواره فجر رو

قرار بدهید

دو قسمت از فصل 5 لاست به دستم رسید .فکر میکردم شاید دیدن این سریال خوش ساخت را ادامه ندهم ولی مثل این که نمیشه .هر دو قسمت جدید را پشت سر هم دیدم .دی وی دی ماجرای عجیب بنیامین باتن راهم گرفتم ولی هنوز ندیدم .من هم این جا برای خودم جشنواره دارم.بیشتر اکران سانس اخر شب هست .چراغ ها خاموش می شوند .و من با یک لیوان چایی و قند جشنواره ی کوچک خودم را بر گزار می کنم .توی جشنواره ی کوچک من کیفیت صدا و تصویر فیلمها از بهترین سینمای شهرمان هم بهتر است!! ممیزی و این جور حرفها هم نیست .نسخه ی اصلی .

چند شب قبل فراست نیکسن را هم دیدم .با وجودی که نامزد اسکارشد ولی به نظرم فیلم خوبی نیست .حوصله ام موقع دیدن سر رفت .فیلم مورد علاقه ی من نبود .وقتی چراغ ها را پا یان فیلم روشن کردم .فقط تصویر یک چیز هنوز توی ذهنم پر رنگ مانده بود سکانس تلفن نیکسون و فراست جایی که نیکسون حرفهایی میزنه که بعد یادش نیست گفته .

جشنواره من خیلی چیزها کم داره .چیزهایی مثل پرده ی عظیم و جادویی سینما .قدم زدن های بعد دیدن فیلم .همراهی تماشاگر های سینما .صدای تخمک شکستن بغل دستی !! یا دود سیگار جوانی لمیده روی صندلی جلویی .چراغ قوه ی کنترلچی .ایستادن توی صف شلوغ موقع اکران فیلمهای جشنواره .نمی دونم من جشنواره ی کوچک خانگی خودم رو دوست دارم ولی جادوی سالن سینما باز مثل اهنربای مغناطیسی جذبم میکنه

وقتی الفردوی سینما پارادیزور سر پروژکتور سینما رو چرخوند به سمت دیوار بیرون سینما تا همه ی کسانی که نتونستند وارد سینما بشوند فیلم ببینند .اتفاق مهمی افتاد .زنده باد الفردو زنده باد سینما .

farshid

این نوشته مربوط است به ستون هفتگی تان در مجله فرهنگ آشتی که در سایت گذاشته بودید.هرچه کردم نشد آنجا بگذارمش.

"و تمشک طلایی تعلق میگیرد به آل پاچینوی کبیر"

باشد.دوباره مینویسم.شک ندارم که اگر خود شما آقای حسنی نسب و دوست و همکار گرامی تان آقای قادری اینقدر سنگ فیلم "سنتوری" را به سینه می زدید به حرمت همان اعداد و ارقام تقویمی و شناسنامه ای بود و البته در این میان از احترام به موی سفید خبری نبود چرا که به قول خودتان"با مقادیر اندک رنگ مو ترمیم یافته".تا اینجایش را تند آمدم که بدانم طاقتش را دارید ادامه مطلب را هم بخوانید یا نه.البته در این میان موضوع دیگری هم دخیل بود و آن جنونی بود که از فیلم هامون گرفته بودیدو دیگر فیلم های خاطره انگیز مهرجویی عزیز.که تا اینجایش حق با شماست.هامون اگر مجنون نمیکرد از لیلی بودن هم هیچ کم نداشت.ولی اقای حسنی نسب...میرسیم به حرف ابتدایی همین نوشته تان.."کار جدی شوخی بردار نیست" حرفه شما نقد است و موضوعی را به ورطه ی نقد میکشید که خود به انجامش محکومید.جانبداری بی مورد از فیلمساز محبوبتان.امیدوارم این صحبت ها را به میان نکشید که سنتوری فیلم منتخب مردم بوده و اگر اکران میشد....که خودتان بهتر میدانید چه موضوعاتی میتوانسته دخیل باشد.این جماعت همان اند که برای بهرام رادان و گلشیفته فراهانی(فیلتر نمیشود؟) سرودست می شکانند و همین که گلشیفته را در لباسی کمی نامتعارف

(البته با توجه به عرف ایرانیها که برای رعایتش گشت ارشاد نیاز دارند) در مراسمی آمریکایی می بینند پشت سرش صفحه می گذارند و اگر روزی فیلمی از زندگی خصوصی رادان بیابند به همان سرنوشت رضا گلزار دچارش می کنند.

ادامه دارد...

میدانم که صدای طرفداران مهرجویی در می آید ولی این برمیگردد به همان عادت آشنای ما ایرانی ها که شما بهش خرده گرفتید.چندی پیش در مصاحبه ای از آیدین آغداشلو خواندم که گفته بودند از سنتوری خوششان نیامده و ...

امیدوارم که نگویید او هم بی سواد است یا ربطی به سینما ندارد ...آن وقت به همه چیزتان شک میکنم.که نکند از سواد همان معنای سیاه کردن را میدانید و سهم کاغذ سیاه هایتان میشود مجله و روزنامه و میرسد به ما مخاطبان که اتفاقا خیلی هم از همه جا بیخبر نیستیم.چه لذتی بردم وقتی مردی در این میان پیدا شد که به خاطر آشنایی با فیلمساز و خاطره هایش از فیلم های درخشانش مثل گاو و اجاره نشین ها و لیلا و هامون و...(که الحق خاطره انگیزند) جانب سنتوری را نگرفت.شما هم ای کاش حرمت قلمتان را نگه می داشتید و اعتماد را سلب نمی کردید.داریوش مهرجویی هنوز همان قدر بزرگ است ولی نه به خاطر تمجیدهای بی مورد شما.که به خاطر فیلمهای درخشان خاطره انگیزش.و بزرگتر هم شاید میشد اگر ما ایرانیها از این عادت به دور بودیم و مثلا تمشک بلورین به حیاتش ادامه میداد و در دستان او جا میگرفت.(گرچه آنقدر فیلم بد در این سرزمین ساخته میشود که نوبت به سنتوری نمیرسید ولی هر چیز در نوع خود بدترین دارد.این طور نیست؟)و خود بزرگوارش و ما هوادارانش می پذیرفتیم که آقای فیلمساز بزرگ فیلمی به درخشانی قبلی ها نساخته.چرا که همانطور که اشاره کردید کار جدی شوخی بردار نیست و پیشکسوت نمی شناسد

ادامه دارد...

شاید بهتر باشد کنایه هایتان را ظریف تر به کار برید.بیضایی و مهرجویی هردو همان قدر می ارزند که می ورزند.نه بهرام بیضایی بزرگ با حرفهای بی مورد شما کوچک میشود و نه داریوش مهرجویی بزرگ بزرگتر.و وای به حال منتقدی که قلمش بی اثر شود.

امیدوارم "وقتی همه خوابیم" را ببینید تا ببینم هنوز معتقدید سنتوری بهترین فیلم این سینماست؟حتی اگر به نظرتان فیلم خوبی نیاید امیدوارم نقد درستی بر آن بنویسید به جای آنکه پای تخت حوضی و تعزیه و شرق دور را به میان بکشید.

سلام آقای حسنی نسب

خیلی خوشحال شدم پریروز که شما در سالن سینما فلسطین دیدم شاد و راضی به نظر میرسیدید کنار دوستانتون ایستاده بودید و گپ میزدید از دور نگاهتون میکردم غول بی شاخ ودم بدجنس را دور و برتون ندیدم خدارو شکر

ازکنارم گذشتید ازتون سوالی پرسیدم و جواب کوتاهی دادید چه صدای آرومی دارید برعکس نوشته هاتون !

با لبخند به پرسشم جواب دادید و وقتی ازم دور شدید فهمیدم لاغرتر شدید شاید هم از عکس هاتون لاغرتر به نظر میرسید.

به هر حال من اولین بار بود که از نزدیک شما رو میدیدم شما رو و دوستان منتقدتون رو اتفاقا موقع نمایش فیلم «سوپراستار» دقیقا در یک ردیف نشسته بودیم شما و دوستانتون در سمتی و من هم تنها روی آخرین صندلی همون ردیف ،قبل از شروع نمایش فیلم میگفتید و میخندید و تلاش من برای فضولی و سردر آوردن از حرف هاتون بی نتیجه بود بس که میون حرف های همدیگه میپریدید!

دوست داشتم وارد بحث بشم و از شر تنهایی آزار دهنده ای که این چند روز تو سالن مطبوعات گرفتارش بودم و البته خواهم بود خلاص بشم اما نشد ...

آرزو میکنم خوش باشید نه تنها تو این چند روز جشنواره که همیشه .

تا بعد

دیشب فیلم وقتی همه خوابیم را دیدم .و متاسفانه با همه ی احترامی که برای بهرام بیضایی قائل هستم به نظرم فیلم خوبی نیست .

دو فیلم با یک بلیط اثر داریوش فرهنگ یک سر و گردن بالاتر از فیلم استاد قرار دارد ولی نکته جالب برایم این جاست که بیضایی چطور فیلمی شعاری و سطحی را در کارنامه ی موفق خودش قرار می دهد فیلمی که اگر نوعی تسویه حساب درون صنفی بیضایی با فلان تهیه کننده باشد باید متاسف بود .

تاسف از این بابت که دنیای مالیخولیایی که فیلمساز عزیز ما برایمان می سازد ان قدر کوچک است که به در گیریهای ساخت فیلم های او یا سنگ اندازی های اقای X محدود میشود و حتما دنیا را هم خواب برده تا شاهد این جور مسائل باشند.

جایی از فیلم مژده شمسایی به بازیگرانی که به نظر او نان وابستگی خودشان را برای گرفتن نقش در سینما می خورند انتقاد می کند و نکته با مزه ی کار این جاست که با وجود تواناییهای مثبت ایشان در بازیگری اگر وابستگی او به عنوان همسر با کار گردان وجود نداشت باز هم نقش اول این فیلم بود؟!!شاید بیضایی تصور کرده ما خواب هستیم .

فیلنامه ی اشفته و دو پاره ی فیلم که با هیچ وصله ای به هم دوخته نمی شود همراه با بازی های غلو امیز و شخصیت هایی که به نظرم بیشتر در حد تیپ باقی می مانند معجونی ساخته که هر گز هیچ خفته ای را از خواب بیدار نمی کند .

در تدوین سکانسی که همسر شخصیت ستاره ی زن فیلم (مژده شمسایی ) با دوربین هندی کم از دختر شان فیلم می گیرد و مونتاز نماهای نقطه نظر از نگاه دوربین هندیکم با تایم کدی که گوشه ی پایین تصویر حرکت می کند با صحنه های اصلی فیلم دچار اشتباه مونتاژی شده و تایم کد گوشه ی پایین تصویر نماهای مربوط به دوربین هندی کم در فاصله ی رفت و بر گشت به نماهای اصلی هماهنگ نیستند و حتی یک بار به عقب بر می گردد.

اگر به باور فیلمساز تماشاگر فقط کسی است که دنبال گرفتن امضا از هنرمند محبوبش است و از همه چیز خبر ندارد و راحت خوابیده پس فیلمساز فیلمش را برای چه کسی نمایش میدهد؟تصویر فکاهی و هجو امیزی که بیضایی از ان جوان که در ابتدای فیلم خودش را تماشاگر می داند و البته اخرش جای کار گردان را می گیرد نشان دهنده ی نوعی خود شیفتگی و دور ماندن از فضاهایی است که جوانان امروز به ان دست یافتند.

اقای بیضایی عزیز کاش شما که دیکته دیگران را به راحتی تصحیح می کنید و نمره ی صفر پای برگه ی انها می گذارید نگاهی به دیکته ی خودتان هم می انداختید .خدای نا کرده شاید غلطی هم توی املای شما پیدا شود!!

راستی چرا اقای کار گردان توی فیلم وقتی کارش را از دست میدهد در مواجه با سوال جوانی که متوجه اومیشود خودش را انکار میکند .این جور انفعال از کجا ریشه گرفته؟

وقتی همه خوابیم فیلم خوبی نیست و بیشتر نشانه ی نوعی توهم و غریبه شدن فیلمسازی است که با همه ی وجود برایش احترام قائل هستم و بسیاری از اثارش را دوست دارم .

farshid

امشب میلیونر زاغه نشین را دیدم .باور نمی کردم فیلم این طوری مجذوبم کند .همیشه دلم می خواست فیلمسازی پیدا شود که داستانی از هند برایمان تعریف کند که با قصه های فیلم هندی فرق داشته باشد .و میلیونر زاغه نشین درست و ظریف داستانی را به تصویر کشید در چالش همه ی ان دنیای صرف فانتزی سینمای هند .

فیلم اگر چه پایانی happy endداشت و لی به لحاظ تاثیر این پایان امیدوار کننده با پایان های ابکی فیلم هندی فرق اساسی داشت .مسیری که دنی بویل ما را با قهرمانهایش همراه کرده بود حرف اصلی میلیونر زاغه نشین بود .میلیونر زاغه نشین نگاهی نو و در عین حال روایتی سینمایی از سرزمینی است که سالهاست با سینمای بالیوود نگاهی به هوادارانش از هند القا کرده که با واقعیت های این فیلمساز انگلییسی تفاوت ریادی دارد .

farshid

سلام آقای حسنی نسب!

امیدوارم شاد و تندرست باشی!

من تهران نیستم و از فعایتهای غیر مجازی سایت سیمای ما در خلال جشنواره بی اطلاعم. قرار بود نتیجه ی نظر سنجی سایت درباره ی فیلمهای پس از انقلاب و کارگردانها و بازیگران رو موقع جشنواره اعلام کنید که فکر نمی کنم از طریق سایت اعلام شده باشه! نتایج اعلام شده؟ نتایج توی سایت هست یا خیر؟

امشب فیلم کتابخوان را دیدم .فیلم خوبی بود و تاثیر گذار .و اسکار بهترین بازیگری زن هم به حق به کیت وینسلت رسید.وقتی خواستم دی وی دی فیلم را از دستگاه بیرون بیاورم یاد یادداشت ایرج کریمی افتادم توی مجله ی فیلم اسفند ماه .

یادداشت تندی که توی بخش خشت و اینه ی فیلم چاپ شده و حسابی ایرج کریمی به خیلی ها تاخته تا دل خیلی ها را به دست اورد.

می دانم ایرج کریمی از منتقدان قدیمی و خوش فکر سینماست ولی کاش این جور به قضایا نگاه نمی کرد .این که چند منتقد جوان توی یادداشت های خودشان به اسم و رسم هم ارجاع دهند رویکرد فرقه ای (به قول ایشان) نیست .متاسفانه ما عادت کردیم شیوه های سنتی دیروز در نقد را ان قدر ستایش کنیم که امروز ی ها را مشتی جماعت بی سواد و به قول عزیزی دیگر گوگلی بدانیم !!

دوایی یا وجدانی و دیگران همه بخش جدا نشدنی از تاریخ نقد این سینما هستند ولی چرا باید نسل جوان امروز را این طور تحقیر کنیم و به راحتی از کنار هم بگذریم !!

هیچ تردیدی نیست اگر رفاقت و همکاری ایرج کریمی با احمد امینی در مجله ی فیلم نبود .کالبد شکافی یک سکانس از سریال

بی گناهان ساخته ی احمد امینی توسط ایرج کریمی نوشته و در ماهنامه ی فیلم منتشر نمی شد .همه خوب میدانند که ایرج کریمی سریال نقد نمیکند و به نوشتن کمتر از مباحث تئوریک و نقد فیلم های خاص رضایت نمی دهد .پس می توان نوشتن این کالبد شکافی فیلسوفانه روی سریال تلویزیونی احمد امینی را رویکرد فرقه ای نامید ؟!!یا چه خوب بود که این جور به مسائل نگاه نکنیم و اگر در خشت چیزی میبینیم به حساب جهالت جوانان نسل امروز نگذاریم.

جایی ایرج کریمی جماعتی که شبی 2 تا دی وی دی می بینند و صبح به قول او تفاله هایش را توی ماهنامه ها و هفته نامه ها و روزنامه ها و ...پس می دهند را به باد تمسخر می گیرد .

کاش این قدر بی رحمانه سینما را دیوار نمی کشیدیم .دنیای امروز نقد های کاغذی معتبر ترین نشریات فیلم جهان را هم دارد پشت سر می گذارد .حالا هر کسی خودش منتقد است .خودش رسانه است .خودش مجله ی تایم است !!چه ما دوست داشته باشیم یا دوست نداشته باشیم .چه ما خوشمان بیاید یا بدمان بیاید .سینما امروز ارث پدری هیچ کسی نیست .

شاید این نسل عاشقتر از نسل ایرج کریمی باشد چون ان قدر سینما را دوست دارد که تفاله هایش را هم دورنمی ریزد !!

farshid

سلام نیماخان.آقا این داستین هافمن چندتا اسکار برده ؟.فیلم رین من رو که ازش دیدم عاشقش شدم و همینطور توتسی رو.(پرسپولیس سرور استقلاله)

در مورد فیلم بسیار ارزشمند پستچی اثر مایکل رادفورد چه اطلاعات و نظراتی دارید

سال نو مبارک .چند ساعتی مانده به شروع اول فروردین و البته چند ساعتی هم از تحویل سال نو گذشته .راستی الان کجای زمان هستیم؟این طرف سال هستیم یا امدیم این طرف؟!! یک جور بازی زمانی که فصل پنجم سریال لاست بر همین اساس کار شده و جذابیت های زیادی دارد.

امیدوارم سال خوبی باشه برای همه ی عزیزانیکه در سایت سینمای ما زحمت می کشند.سال نو همه مبارک.

farshid

سلام آقای حسنی نسب سال نو مبارک هر چند ستون مربوط به آقای قادری نیست ولی به ایشان هم سلام عرض میکنم وتبریک سال نو.

آقایان عزیز سوالی از شما دارم ودریافت پاسخ از طرف شما دو عزیز برایم بسیار مهم است:من می خواهم در یکی از آموزشگاه های سینمایی که اقدام به آموزش تدوین می نمایند ثبت نام کنم البته منظورم تدوین نگاتیو است نه نرم افزارهای کامپیوتری ولی مانده ام کدام آموزشگاه ونزد چه کسی این دوره ها را بگذرانم.از شما خواهشمندم نام آموزشگاه ونام مدرسی را که صلاح می دانید وآدرس آن رالطف کرده وبرایم بنویسید .پاسختان واقعا برایم مهم است البته اگر احساس میکنید اینجا جواب دادن باعث تبلیغ میشود لطفا جواب را به ایمیلم ارسال کنید.

بسیار از لطفتان سپاسگذارم

سلام آقای حسنی نسب سال نو مبارک هر چند ستون مربوط به آقای قادری نیست ولی به ایشان هم سلام عرض میکنم وتبریک سال نو.

آقایان عزیز سوالی از شما دارم ودریافت پاسخ از طرف شما دو عزیز برایم بسیار مهم است:من می خواهم در یکی از آموزشگاه های سینمایی که اقدام به آموزش تدوین می نمایند ثبت نام کنم البته منظورم تدوین نگاتیو است نه نرم افزارهای کامپیوتری ولی مانده ام کدام آموزشگاه ونزد چه کسی این دوره ها را بگذرانم.از شما خواهشمندم نام آموزشگاه ونام مدرسی را که صلاح می دانید وآدرس آن رالطف کرده وبرایم بنویسید .پاسختان واقعا برایم مهم است البته اگر احساس میکنید اینجا جواب دادن باعث تبلیغ میشود لطفا جواب را به ایمیلم ارسال کنید.

بسیار از لطفتان سپاسگذارم

--------------------------------------------------------------------------

kheyli mamnoon ke pasokh dadid??????????

سلام به پاسخ به نامه ها.....

به نظر من بهترین و مهمترین بخش همینه و لطفا بیشتر و بهتر بهش بپردازید..

چرا ارتباط هنرمندان با اینترنت اینقدر ضعیف است؟ چرا ایمیل و وبلاگ شخصی کمتر دارند؟؟

و لطفا به برنامه های تلوزیون بیشتر بپردازید

ایا هنرمندان از سایت شما بازدید میکنند؟؟؟

سلام

بنده صحبتم هم جنبه پرسش دارد هم پیشنهاد و انتقاد

چرا مدتهاست سینمای ایران برای کودک و نوجوان گامی برنمیدارد

اینهمه فیلم اکران میشود یکیش هم به درد این گروه سنی نمیخورد چرا به این گروه سنی توجهی نمیشود

کاش در سایت پربازدید خود چنین بحثی داشتید یا در مصاحبه ها مطرح میکردید یک کودک 10 ساله برای پر کردن روز تعطیل خود باید به دیدن فیلم دعوت... زن دوم یا بیست برود؟؟؟

چرا بیشتر وقتها نظرات ثبت نمیشود و یا مینویسد مجاز به عملیات نیستید

کشتی گیر فیلم متوسطی بود که شاید می شد با این ایده یک فیلم بزرگ ساخت البته اگر ادمی مثل اسکورسیزی یا مایکل مان قرار بود ان را بسازند.خیلی افسوس خوردم که ایده ای به این خوبی این طور ضعیف و کوچک شده بود.

باران های بهاری هم حسابی کنارمان هستند .کاش همیشه بارانی بود .کاش همیشه بوی باران موقع قدم زدن های غروب حس میشد .

کاش زودتر روزنوشت به روز میشد.راستی خیلی وقت است منتظر حرفهای مفصلت هستم!!

اخطار سایت موقع کامنت فرستادن با جمله ی مجاز به اجرای عملیات نیستید زیاد روی اعصاب می رود!! گاهی یک کامنت که نیم ساعت نوشتن ان طول کشیده تایپ کردم و بعد توی چند ثانیه همه چیز رفته توی هوا!

به سایت های سینمایی دیگر که گاهی سر میزنم اگر چه گاهی سر و وضع بهتری از قبل پیدا کردند ولی هنوز به اعتلایی که سایت سینمای ما رسیده نرسیدند.البته به نظرم سایت های مطرح و جدی سینمایی باید از هم حمایت کنند .موضوع رقابت تا یک جاهایی درست است ولی چه اشکالی دارد چند سایت سینمایی قوی کنار هم کار کنند .

farshid

سلام آقای حسنی نسب.

قربان اگه بخواییم دو تا کتاب مرجع خوب از تاریخ سینما تو کتابخونه مون داشته باشیم شما چی معرفی می کنید؟

دو تا کتاب می شناسم به نام های هنر سینما و تاریخ سینما تالیف دیوید بوردول که به نظر کتابای خوبی میان.

وضع عجیب و غریبی است .نمی دانم جایی دیگر روی این کره خاکی سرعت این همه سوژه و ایده ی خلاقانه !! و گاهی بهانه برای خنده و شاید اشک !! پیدا میشود؟!!

از طلوع خورشید تا شب همین طور داریم از زندگی لذت می بریم!! می رویم سراغ خبر و جریان های فوتبال و حسابی نصیب می بریم .از رفتن این مربی و امدن ان یکی یا نه ان یکی دیگری و بعد دوباره بحث و جدل تا برویم استادیوم که فلسفه وجودیش این فصل بیشتر شبیه جنگ گلادیاتور هاشده (یک جایی ما یلی کهن هم به این موضوع گلادیاتور ها اشاره کرده !!!)بعد جنگ بیرون زمین بعد جنگ دوستان قدیمی با هم سر این که فلانی یک جایی چپکی به ما نگاه کرده یا بد گفته حالا باید حسابش را برسیم!! توی این بازار اشفته یک نفر ناسزا میشنود و بعد بازار بیانیه و دفاع کردن و بعد شب باز برنامه 90 و عادل و smsو ...و شاید ظرفیت توپ پلاستیکی داریم و خیال می کنیم لیگ برتر داریم و مثلا فوتبال حرفه ای!!

و اخرش میریسم به ((یه توپ دارم قلقلیه ... سرخ و سپید و ابیه !!!))

همان صفحه ی اول مجله ی فیلم را که می خوانم یادداشت کوتاهی با عنوان تماشاگران منتقد که تماشاگر سینما را به سخره گرفته و دست می اندازد و ناراحت است که چرا سطح سواد و معلومات تماشاگر بالا رفته و تماشاگر خودش منتقد شده!!! و بیچاره تماشاگر که باید مواظب باشد قدش از منتقدش بالاتر نرود !!

به نظرم زندگی توی این سرزمین یک جور موهبت است .چون عمرت را مثل الیس توی سرزمین عجایب می گذرانی !!جایی که اگر بخواهی از روی خط عابر پیاده ان طرف خیابان بروی باید فقط تو مواظب جان عزیزت باشی و ماشین های گرامی فقط بوق می زنند!!و دلشان می خواهد با زمین صافت کنند!!

یک روزی بحث بر سر این بود که ما توی مرحله ی گذار هستیم .توی این عبور از سنت به مدرنیته داریم دورانی را سپری می کنیم و از این حرفها...ولی امروز به نظرم نقل این حرفها نیست .به نظرم ما زیادی دلبسته شرایط سرزمین عجایب خودمان شدیم طوری که انگار عادت کردیم همین باشیم که هستیم .!!

farshid

سلام آقاي حسني نسب

يه سوال عجيب دارم كه هيچ وقت جوابشو پيدا نكردم. من به طور جدي سينماي ايران وجهان رو دنبال مي كنم اما هيچ وقت متقاعد نشدم كه كارهاي مهرجويي كار هاي خوبين و همه جا از ايشون به عنوان استاد و از برجسته ترين كارگردان هاي ايران ياد ميشه. از كارهايي كه به نظر من فاجعه هستن مثل پري و سنتوري گرفته تا كارهايي كه به عنوان كارهاي بزرگشون ياد ميشه مثل گاو وهامون منو جذب نمي كنه. واقعا مولفه هاي فيلم هاي ايشون چه توي كارگرداني و چه توي مضمون چيه؟

به علاوه اين سرگرداني رو در مورد خسرو شكيبايي هم دارم. به نظر من خيلي بازي هاش تكراري و ادايي و يكنواخته.

ممنون مي شم اطلاعاتي در اختيار من بذارين.

برگزاري دوره هاي تابستان: آموزش بازيگري تئاتر، گويندگي و فن بيان، عكاسي ديجيتال

با اخذ گواهينامه بين المللي فني و حرفه اي

آموزشگاه فرهنگ فيلم تهران

88797603 - 88665525

من کانون هواداران لیندا کیانی رو با عکس و خبر و

دل نوشـــتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه ای در مورد پیمان ابدی

آپ کردم...

از تون با تمام وجودم خواهش می کنم نه به خاطر من به خاطر پیمان از دست رفته حتما بیاین,بخونین و نظر بدین.

خواهش می کنم.

آقای قادری خیلی دوست دارم نظرتون رو بدونم در مورد این فاجعه

خواهشا بیاین.

ای وای آقای حسنی نسب اشتباه شد،معذرت...

آخه من قصد دعوت آقای قادری هم داشتم.

به هر حال من رو ببخشین،خیلی منتظر اینم که بیاین و مطلبم رو بخونین و در مورد ابدی حتما بنویسین...

تو رو خدا بیاین...

خبر مربوط به ساخت مستند فیلم های کیمیایی را چند دقیقه قبل روی یکی از خبر گزاری ها خواندم.امیدوارم مستند خوب و متفاوتی باشد هر چند این جور کارها بیشتر توی اتاق تدوین شکل می گیرند نکته جالب برایم این بود که حالا با امیر قادری یک وجه اشتراک دیگر هم پیدا کردید این که هر دو به نوعی درباره ی کیمیایی مستندی ساختید .هر چند شاید هیچ چیز اتفاقی نباشد.

میزگرد مربوط به سریال نوروزی ماه عسل (اسمش را اشتباه نگفتم؟)را دیدم (البته اواخرش را فقط موفق شدم ببینم )به نظرم اگر مجری دیگری دعوت شده بود و شما به عنوان منتقد شرکت می کردید وضعیت قابل قبولتری به وجود می امد.

farshid

آقای حسنی نسب شما فوق العاده بامزه این . می دونستین ؟

ان طرف کافه ی امیر قادری بیشتر شبیه برنامه ی منطقه ازاد تلویزیون شده یک فضای گرم انتخاباتی که البته باید مواظب باشند از شدت گرما خدای ناکرده دستشان نسوزد!!

این جور موقع ها یاد فیلم درخت گلابی اثر داریوش مهرجویی می افتم و ارامش و خلوت استاد توی ان باغ خاطره ها و شور جوانی گذشته و فکر می کنم شاید همه ی ما جوان ها هم روزی به ان درخت گلابی برسیم ولی راه رفته را باید رفت هر نسلی باید تجربه خودش را داشته باشد ازمون و خطای خودش را تجربه کند .

شنبه هم بازی مهم ایران و کره شمالی خیلی حساس شده امیدوارم ما برنده این مسابقه باشیم .

farshid

امیر قادری توی روزنوشت هایش از خبر سوگواری نیما و خانم فراهانی برای یکی از عزیزانشان خبر داده بود .این جور موقع ها درست بلد نیستم تسلیت بگویم از دست دادن تجربه ی تلخی است که همه یک جورهایی می گذرانیم .و سعی می کنیم با ان کنار بیاییم این جور وقت ها انگار ادم از خط زمان جدا میشود .گذشت دقیقه ها یک جور دیگر است ادم ها ماشین ها رفت و امد این یکی و ان یکی انگار فرق دارد مثل تبدیل ژانر یک فیلم است ان هم وسط قصه!!ولی با این وجود قصه ادامه دارد زمان را باید دوباره در دست گرفت .زندگی ادامه دارد حتی بعد خشکیدن گل های شمعدانی باغچه .

farshid

فیلم هشت چهار را دیدم . خیلی کلیشه ای و کم مایه بود

با درباره درباره الی به روزم

سلام .آقای حسنی نسب خواستم بدونم عبور از پاییز اولین فیلم است که در آن ناظر کیفی بودید؟

بجز ناظر کیفی بودن چه فعالیتی تو ساخت فیلمهای سینمایی و سریالی داشتید؟

فیلم عصر جمعه وارد شبکه خونگی شده؟