كورش
شنبه 17 مرداد 1388 - 16:28
-3 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
دوست عزيز نگران نباش من هم بدوبيراه هاي زيادي بابت نقد "درباره الي" شنيدم ! فيلمي كه از لحاظي به نظرم قابل توجه بود و ارزش نقد شدن را داشت. ( البته نقد منصفانه ). اما متاسفانه بسياري از دوستان متعصب و واقع گريز كه اساسا" هيچگونه نقدي را بر فيلم مورد علاقه شان بر نمي تابيدند و اصلا" تحمل هيچگونه نقدي را نداشتند ! غافل از اينكه همه آثار قابل نقد و بررسي منصفانه هستند... بر كسي پوشيده نيست كه آثار هنري براي رمزگشايي و تجزيه و تحليل بيشتر نيازمند نقد ريزبينانه و منصفانه هستند تا زوايا و نكات موجود در ]آن ها بيشتر و بهتر مورد ارزيابي قرار گيرد ... نه اينكه صرفا" با بيان تعريف و تمجيد هاي گاه مبالغه آميز فيلم را در اندازه هاي يك افسانه يا امر قدسي (!) ارتقاء درجه دهند كه بدين ترتيب هيچ كمكي هم به فهم بهتر يا ارزيابي دقيق تر فيلم نكرده اند ! نمي دانم دوستاني كه اينگونه متعصبانه امكان هر نوع نقدي را بر يك اثر هنري مردود و غير قابل انجام مي دانند در كدام آكادمي يا دانشكده درس سينما آموخته اند كه اينچنين از يك فيلم اسطوره سازي و مقدس سازي مي كنند تا امكان بيان هرگونه نظر مخالف نظر خودشان را سلب نمايند !! حال اينكه به نظرم تمام آثار هنري حتي مهمترين شاهكارهاي سينمايي هم شامل نقد و بررسي هستند ...
|
N.S
شنبه 17 مرداد 1388 - 17:4
3 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
؟؟؟ يه ليوان آب بديد به آقاي كاظمي! من نقد آقاي پوريا رو خوندم...شايد بعضي جاها ايشون تند رفته باشن اما كل مطلبشون چيزه درستي بود! اين فيلم انقدر خوب ساخته شده كه شنيدن همون يكي دو تا نقد هم به نظرمون بي معني مياد...و گاهي اوقات بعضي از نقداي مخالف خنده آوره(البته منظورم شما نيستيد آقاي كاظمي!عصباني نشويد!) وقتي بعد از مدتها يه فيلم خوش ساخت كه نظر همه رو اعم از مردم عادي و منتقدا و جشنواره هارو به خودش جلب كرده بهتره وارد حاشيه نكنيم....لطــــفـــــــا....! اينكه امير پوريا در مورد نقد شما مطلبي رو بگه و شماهم يه نامه ي بلند بالا يبنويسيد و جواب ايشون و بديد و بعد آقاي قادري هم بخوان جواب بدن و دوباره آقاي كاظمي جواب بده و....؟؟؟؟؟ قدري بچه گانه نيست...؟؟ شماها كه ادعاي منتقد بودن رو دارين خواهش ميكنم همون نقدتو رو بكنيد...چه موافق و چه مخالف... فكر ميكنيم من نوعي انقدر شعور دارم كه نقد درست رو تشخيص بدم آقاي كاظمي و آقاي پوريا... و نيازي ندارم كه نقدهاي همو براي من تحليل كنيد........ انگار يه زخم كهنه كه آقاي كاظمي داشتن الان و درست سر اين فيلم سر باز كرده و اين درست نيست كه وسط دعواها و اختلاف ديدگاه ها فيلم رو تخريب كنيم....فيلم اگه به حاشيه بره بدجوري خراب ميشه... و اميدوارم آقاي قادري شما ديگه درگير جواب دادن ها نشيد...جدا اميدوارم...
|
کیانا
شنبه 17 مرداد 1388 - 20:5
4 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
بزرگی گفته تصور کن اگر قرار باشد هر کس به اندازه دانشش حرف بزند چه سکوتی بر جهان حاکم میشود... اگر قراره هر کس حرف آخرشو بزنه این حرف آخر من در جواب موافقان و مخالفان الی بود...
|
كاووس
شنبه 17 مرداد 1388 - 20:11
-18 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
آقاي قادري چرا سهم عمده شاهكارهايي مثل پسرتهروني رو ناديده ميگيريد.آخه حيفه نگاه هنري و غير كاسبكارانه و لطيف آقايان با بي توجهي منتقدان عزيز مواجه شود.چسبيده ايد به الي و خاك غريبه آشنا و اين صور تجاري.رها كنيد كه نان در پسرتهروني و خلف صالحشه!
|
شنبه 17 مرداد 1388 - 20:58
-6 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
جناب آقا یا خانم NS با فرمایش شما موافقم که نقد یک فیلم به هیچ وجه نباید عرصه تاخت و تاز تسویه حساب های شخصی منتقدان باشد ... اما چرا فکر می کنید فیلمی که بنا به دلایل مختلف در چند جشنواره تحسین شده و جوایزی هم گرفته دیگر از معرض نقد و بررسی باید به دور باشد ؟؟ چرا برای دیگران این حق را قائل نیستیم که فیلم مورد علاقه ما را نقد کنند و احتمالا" نکات ظاهرا" منفی ( اما منصفانه ) هم درباره آن بگویند ؟!! شاید بدین دلیل باشد که ما فکر می کنیم هرکس فیلمی را نقد کرد حتما" دارد کلیه ارزش های آن فیلم را به به عمد زیر سوال می برد و یا الزاما" با سازنده آن دشمنی و خصومتی دارد !!
|
شنبه 17 مرداد 1388 - 21:16
18 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
در اين كه درباره الي خيلي خوب ساخته شده شك ندارم اما خب حق بدين همه مجبور نيستن دوستش داشته باشن، بياين اين ديكتاتور دروني مون رو كنار بذاريم و به آدما حق بديم نظر خودشون رو داشته باشن و آدم ها رو به خاطر نظرشون تحقير نكنيم...من واقعاً درباره الي رو دوست نداشتم اما به آقاي فرهادي تبريك ميگم فيلم خوبي ساختن
|
سعیده
شنبه 17 مرداد 1388 - 22:13
1 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
امیر پوریا با فیلم ها کاری ندارد با اشخاض کار دارد. مریص است طفلک. ممنون آقای دکتر کاظمی
|
احمد
شنبه 17 مرداد 1388 - 23:3
-6 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
آقای کاظمی هر صفات و اخلاقی که به آقای پوریا نسبت دادن کاملاً از طرز نوشتنش مشخصه که خودش دارای این صفات و اخلاقه. به نظر من هم درباره الی...در مقایسه با سینمای جهان قطعاً شاهکار نیست اما بهتره ملاک رو سینمای ایران بگیرید در ضمن مطمئناً این فیلم(به غیر از بعضی شباهت های سطحی) شباهتی به فیلم "ماجرا" نداره
|
هانیه
يکشنبه 18 مرداد 1388 - 0:9
-3 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
فیلم خوبی بود دیگه ! چرا اینقدر بامبول دستک در میارید از خودتون؟! مثلا میخواهید بگید خیلی خاص هستید؟ سینمایی که سر و ته اش پر شده از اخراجی ها و پسر تهرونی و چشمک حضور یه فیلمی مثل درباره الی توش مثل موهبت الهی میمونه
|
يکشنبه 18 مرداد 1388 - 1:1
3 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
امير پوريا اصلا فكر نكنم فيلم نگاه كنه .همه نقد هاش سياسيه. در باره الي فيلم قشنگي بود ولي در حد شاهكار نبود به نظر من خاك اشنا خيلي قوي تر و شاهكارتر بود
|
آرش
يکشنبه 18 مرداد 1388 - 1:30
-1 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
آقای کاظمی در نقدتون به عدم ایجاز در فیلم اشاره کردین کاش در یادداشتتون همین ایجاز رو رعایت می کردید!.. البته من چند نقد منصنفانه درباره فیلم خوندم و قبولشون دارم با اینحال درباره الی رو جز بهترین آثار تاریخ سینمای ایران می دونم
|
پدرام آذرشیب
يکشنبه 18 مرداد 1388 - 1:34
-2 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
باید به آقایون منتقد گفت که " درباره الی ... " یک مجال برای تسویه حساب های شخصی نیست و البته اینکه بنظر من برخی از ایراداتی که از فیلم میگیرند هم درست است چون حتی شاهکارهای هنری هم بی عیب نیستند و اثر هنری آقای فرهادی هم این ویژگی را داراست! "درباره الی ..." اثرش را گذاشته است و به ماندگاری اش می توان اطمینان داشت حالا دو سه تا ایراد هم بگیرند خیلی هم خوب است آقای امیر پوریا! در مورد شباهت با " ماجرا " ی آنتونیونی هم حتی اگر الهام و یا به تعبیر آقایان مخالف تقلید صورت گرفته باشد هیچ تأثیری در شاهکار بودنش ندارد چون توانسته الهاماتی از یکی از بهترین های سینمای دنیا در قدیم بگیرد و ضمنا ً خودش هم یک شاهکار بشود و درجا نزند و حرف جدیدی هم بزند!! بیخودی سعی در کوبیدن یک هنر ناب و ماندگار نکنید چون مثل جنگیدن با نیروهای متافیزیکی و نیروانایی است و بازنده در آخر خودتانید و نه فیلم فلسفی ای به نام " درباره الی ... " !!
|
KONFECIOS
يکشنبه 18 مرداد 1388 - 2:5
11 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
ba salam khedmate saideh khanoum/mikhastam begam ke aghaye pourya aslan mariz nist,khode shoma marizi ke nemitooni naghdhaye ishoono dark koni va matlabesho befahmi/agar kami darke cinemai dashty motevajeh mishodi ke naghdi ke darbareie darbareie eli neveshtand shahkar bood va kelishenevisihaye montaghedini chon kazemiro fash kardand/zendebad AMIR POURYA.
|
طلا خانم
يکشنبه 18 مرداد 1388 - 2:51
0 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
به خدا همین که بهمون انگ جهان سومی میزنن . درباره ی الی ساخته شد ، با دردسرهاش پخش شد و تموم شد و رفت . هنوز گیر دادیم بهش . یکی میگه خوبه ، یکی میگه بده . فقط بلدیم بهم دهن کجی کنیم البته در این که مستر پوریا خیلی سنگ این فیلم رو به سینه می زد و می زنن ، شکی نیست :-)
|
امین
يکشنبه 18 مرداد 1388 - 6:46
-7 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
در تیتراژ اول فیلم درباره الی می بینیم که فیلمنامه فیلم با تشکر از آزاد جعفریان نوشته شده است. کنجکاوم بدونم که آیا ایشان با حسین جعفریان فیلمبردار فیلم نسبتی دارند؟ چرا کسی تا حالا با ایشان در مورد چگونگی نوشته شدن سناریو فیلم مصاحبه نکرده است؟
|
علیرضا
يکشنبه 18 مرداد 1388 - 6:56
-25 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
سلام آقای رضا کاظمی. به لطف حق تعالی، احوالتان که خوب است؟ خب خدا را شکر. بنده هرگاه نام شما را در پیش مطلبی در باب درباره الی می بینم، شدیدا مظطرب و پریشان می شوم و مدام با خودم می گویم خدا کند موقع نگارش مطلب، کسی بوده باشد که آب قند به دست این بزرگوار بدهد و زیر بغلش را پس از اتمام نگارش مطلب، بگیرد! جناب کاظمی! خیلی از کسانی که الان دارند مطلب شما را می خوانند، در جریان حقایق و اتفاقاتی که روی داده نیستند و شاید فقط حدس بزنند و گمان ببرند. اما خیلی ها هستند که می دانند چه خبر است! جناب کاظمی! به منتقدان دیگر حمله می کنید و می گویید تحمل نقد مخالفان فیلم محبوبشان را ندارند و خودتان را همچون یک مظلوم بینوا نشان می دهید که کل باندهای مخوف(!!) سینمایی احاطه تان کرده اند؟! اما قبلش خوب است برای دیگر کاربران بزرگوار این سایت روشن کنید که در گذشته چه اقدامات بی شرمانه ای انجام داده اید! آقای کاظمی! آیا یادتان می آید که به خاطر آن یادداشتی که اینجانب در صفحه ی فیلم درباره الی نوشته بودم و در 3 خط از آن، اندکی از نقد شما بر درباره الی انتقاد کرده بودم، آمدید و لجن نامه ای در سایت شخصیتان نوشتید و با همان شگرد نخ نمای مظلوم نمایی و توهم توطئه تان، بنده را به آلت دست استکبار(!!) سینمایی متهم نمودید که به صورت کاملا سازماندهی شده، با خط گیری از امیر پوریا و حمایت معنوی امیر قادری، ماموریت دارم که در این سایت بر علیه شما(به عنوان یکی از اندک مخالفان درباره الی) جو منفی ایجاد کنم و تخریبتان نمایم؟ و ظاهرا چند شب قبلش هم با ایرانسل با شما تماس گرفته ام و فحش و بد و بیراه نثارتان کرده ام؟! آیا آنهمه توهین و افترا و فحاشیتان را یادتان رفته؟ وقتی به امیر قادری موضوع را در میان گذاشتم، بنده ی خدا با آنکه می دید چگونه به خود او نیز در مطلبتان اتهام وارد کرده و توهین نموده اید، اما بدون هیچگونه عصبانیتی، بنده را به آرامش و عدم جدی گرفتن ماجرا دعوت کرد. امیر قادری با شما چه کرده که اینقدر در هر مطلبتان برای درباره الی، گاه و بیگاه پای او را به وسط می کشید؟! همان امیر پوریا به جز مخالفت با نقد شما در یادداشت اخیرش، چه توهینی به شما کرده که سایتتان و یادداشتهایتان(به خصوص به بهانه ی درباره الی) پر است از فحاشی و افترا و توهین به او؟ جناب کاظمی! بهتر است اول بروید سر اصل ماجرا! چه خبر است؟ این مسخره بازیها چیست که به راه انداخته اید؟ می گویید منتقدان جو راه انداخته اند و مخالفان فیلم را تحقیر می کنند و شما از این ناراحتید؟ اما بنده می گویم نخیر! مشکل شما با این فیلم، از همان فردای دیدنش در جشنواره شروع شد. یادتان می آید آن یادداشت کذایی در آن سایت را(که در آن یادداشتم هم اشاره کردم!)؟ ناگهان چه شد که کار شما به یک توهم توطئه رسید و با یک بهانه ی واهی، خود را همچون گلادیاتوری نشان دادید که مامورید با کل سینمای ایران برای احقاق ارزش های از دست رفته، مبارزه کنید؟! چه شد که سرنوشتتان به آنجا رسید که می آیید و از دیکتاتوری برخی منتقدان انتقاد می کنید، ولی خودتان حتی تحمل یک انتقاد ساده ی بنده را هم نداشتید و به این خاطر رفتید طبق همان هدف برنامه ریزی شده تان، صغری کبری های امنیتی و جنایی چیدید و مرغ پخته را هم به خنده انداختید؟! بنده شخصا هیچگاه از شما به خاطر توهینها و تهمت هایتان به خودم، به خاطر آن مطلب نخواهم گذاشت. امیدوارم شما که انقدر راحت شخصیت و حرمت انسانها را با حقیرترین تهمت ها خرد می کنید، روزی چنان پاسخی از طرف خداوند دریافت کنید که صدای آه در تمام نوشته هایتان هویدا شود. اینرا هیچ وقت یادتان نرود که همین فیلم درباره الی که چند ماه است آنرا دستمایه ی یک هدف برنامه ریزی شده قرار داده اید برای بزرگنمایی و مظلوم نمایی و تسویه حسابهای شخصی خود، حرفش این بود که در مورد انسانها زود قضاوت و برداشت نکنیم و حرمت شخصیت انسانی را حفظ کنیم. چیزی که شما فرسنگ ها با آن فاصله دارید و به همین دلیل، پر واضح است که باید هم کل کار و زندگی و انرژیتان را صرف تخریب و تخطئه این فیلم کنید و به عمد و کاملا برنامه ریزی شده، هر چند هفته یکبار با نگارش یک مطلب و نوشتن از یک موضوع پیرامون این فیلم، زمینه را برای تداوم خودنمایی خود مهیا کنید! جناب کاظمی! مشکلتان چیست؟ میخواهید من بگویم؟ شوخی می فرمایید که به خاطر درباره الی از دست امیر پوریا ناراحتید! یادش بخیر یکجایی خاطره ای تعریف نمودید و گفتید [...]! یادتان است؟ خب شما مردم را چه فرض کردی؟ گمان بردی با یک مشت احمق چشم و گوش بسته طرفید که بیایید با بهانه کردن درباره الی، هر بار یک طومار بنویسید [...] فقط برای آنکه بروید سر اصل مطلب، یعنی همان امیر پوریا؟! خب شما اگر مردی، برو حرفهایت را در مقابل چشمان خودش بزن. این مسخره بازیها دیگر چیست؟ او بعد از بوقی می آید مودبانه با یک نقدتان مخالفت می کند، اما شما هر هفته برایش فحشنامه می نویسی؟! کمی حقیرانه نیست؟! به خصوص وقتی او حتی پاسختان را هم نمی دهد! جناب کاظمی! می دانید چرا می گویم و می گوییم اندک مخالفان این فیلم، حرفشان حرف حساب نیست و حتی بعضی هایشان از سر حب و بعض، یاوه گویی می کنند؟ ماجرای آن جمله ی " انتخاب ویژه : صابر ابر که با ماشین نمره چالوس، مثلا از تهران آمده در درباره الی!!!" را با آنهمه علامت تعجب در مقابلش که یادتان نرفته؟ اینهمه برای این فیلم نوشتید، اما همین جمله تان، بهترین انتقادتان بود! شما سطحت همین است برادر. در همین حد که از کل یک فیلم، بشینی پلاک خودروهای ماشینها را نقد کنی! چرا نمی خواهی بپذیری؟ شما آن زمان که آن به اصطلاح گاف را با حرص و ولع نوشتی، یادت نبود که این مسئله، برای مخاطبان خارجی اصلا قابل تشخیص نیست و مخاطبان داخلی هم به جز شمالی ها، آن را متوجه نخواهند شد و از بین شمالی ها هم عده ای که خیلی برایشان این چیزها مهم باشد، به آن اشاره می کنند! خب کلش می شود چند درصد از مخاطبان این فیلم؟! حتی اینرا هم از یاد بردید که درباره الی هم همچون سایر آثار بزرگ، باید در گذر زمان مورد سنجش قرار بگیرد. آیا 10 سال دیگر، 20 سال دیگر، همان مخاطبان شمالی هم همچین چیزی که شما گفتید را درک می کنند؟ آیا ده سال دیگر، کسی می داند که ده سال قبل نمره ی پلاک اتوموبیل های چالوس و تهران چه بوده؟! دیدید آقای کاظمی؟ به گمانم همین نقد ظریفتان(!!) که اولین انتقادتان از این فیلم بود، در میان یادداشتهای اخیرتان، با اختلاف فاحشی بهترینش هم باشد! پس چگونه انتظار دارید که ما جدیتان بگیریم؟ خیلی به امیر قادری اشاره می کنید. نقد اخیر او را خواندید؟ می دانید فرق او با شما چیست؟ فرق او با شما اینست که چه یک فیلم را دوست داشته باشد و چه نداشته باشد، سعی می کند یک دلیل جامع و عمیق از عمق فیلم برایش بیان کند، نه اینکه برود دنبال راکورد و پلاک و مزخرفات دیگر! امیر پوریا در آن یادداشتش، پاسخ پرویز نوری را هم داده بود. او هم یکی از اندک مخالفان این فیلم است. پوریا با تیز هوشی، جایی از نوری و نقدش بر درباره الی نقل قول کرد : "سپیده دوست دیرینه ی الی..." و پوریا نیز جمله ی "دوست دیرینه" را در تاکید قرار داد تا بدون توهین و با زیرکی، به نوری بفهماند که حتی ساده ترین نکات فیلم را هم نفهمیده! پرویز نوری در جوابیه ی سراسر مبتذل و وقیح و چرک و کثیفش به پوریا، باز هم تو گویی مغزش دچار عیب شده، نه تنها متوجه کنایه ی پوریا نشد، بلکه مجددا گفت : چطور می شود که سپیده دوست "دیرینه ی " الی، نام کامل او را نمی داند؟! او به جای آننکه پاسخ حرفهای مستدل پوریا را بدهد، سعی کرد تا او و فرهادی را تحقیر کند. خب جناب کاظمی! خودت حکم. به نظرت همچین نقدهایی ارزش پاسخ دادن را دارند؟ وقتی جناب نوری حتی نمی فهمد چرا سپیده، الی را برای آشنایی با احمد به شمال دعوت کرده(و می گوید خب دعوتش میکرد خانه اش!) و حتی داده های ابتدایی خود فیلم را هم در حد تماشاگران چیپس و پفکی نیز متوجه نمی شود و فقط می آید و با "ماجرا" قیاس می کند و فرهادی عزیز و امیر پوریا را لجن مال و تحقیر می کند و می رود، دیگر چه انتظاری از شماییست که هنوز در عالم این هستید که چه بنویسید که بیشتر جلب توجه کنید! ما اگر می گوییم امیر پوریا دارد درست از درباره الی دفاع می کند، برای اینست که درست می نویسد. به عمق فیلم می رود. نگاه کنید به آنجا که در نقدش می گوید : "سپیده وقتی می خواهد ماجرای نامزد داشتن الی را به احمد بگوید، در رو به روی یک زمین فوتبال که عده ای در آن مشغول بازیند ایستاده و سپس اتوموبیلی از کنارشان می گذرد که ساکنانش در حال جیغ کشیدن هستند. همان کارهایی که افراد این گروه نیز پیش از غرق شدن الی می کردند". خب همچین نکته ی طریفی را کمتر کسی در فیلم متوجه شده بود. اما امیر پوریا آن را فهمید. پس کاملا حقش است که هر چقدر می خواهد از فیلم ستایش کند و بنویسد. چون اثبات کرده که برای ستایش هایش دلیل و استدلال دارد. اما شما حق ندارید. چون هیچ چیزی برای ارائه ندارید. کل استدلال هایتان در حد همان پلاک خودرو و قیاس علمی - تخیلی با زیر شن و ماجراست برای ارضای توهمات ذهنی خود! می گویید امیر پوریا گاه و بیگاه برای تمجید از درباره الی می نویسد؟ من می گویم خب ایشان این فیلم را خیلی دوست دارد. اما شما که از این فیلم بیزارید، چرا انقدر زحمت می کشید و گاه و بیگاه برای تخریب آن و تسویه حساب با امیر پوریا و یکی دو نفر دیگر می نویسید؟ کاربران این سایت حکم. بروند سایت شما و مجلات و روزنامه ها را مرور کنند و ببینید تا حالا چند یادداشت رسمی و غیر رسمی برای این فیلم و آن افراد نوشته اید! برادر! شما فعلا خودت در جایگاه متهمی. چگونه به خودت جرات می دهی که به دیگران تهمت هم بزنی؟! من بارها گفته ام که بیش از نود درصد مطالب امیر پوریا را نمی پسندم. با خیلی از مواضع امیر قادری هم مواق نیستم. اما حالا که دوست دارید، می گویم که [...] هنوز خیلی عقب هستید. می آیید و همچون دلقک ها هر بار بی دلیل به امیر قادری اهانت می کنید، اما او [...] شما هنوز خیلی مانده تا بفهمید عمق این چیزها را. شما آن زمان که بخواهید، جوایز جشنواره های خارجی معتبر می شود و هر وقت که نخواهید، نامعتبر می شود. هر وقت که بخواهید، نقد منتقدان خارجی معتبر می شود و هر وقت هم که نخواهید، نامعتبر می گردد! می گویید گرفتن خرس نقره ای برلین، به نشانه ی تایید کارگردانی و ضعف فیلمنامه و فیلم، طبق ادعای من بوده! اما کسی نیست تا به شما بگوید شما که می گویی فیلم فقط کارگردانیش خوب است، اما زمان جشنواره ی فجر که آمدی و با همان حرص آشکارایت، پرویز شهبازی را بهترین کارگردان جشنواره معرفی کردی!! یا اصلا مگر ندادن جایزه به فیلمنامه ی فیلم، نشانه ی ضعیف بودن آنست؟ چه بسا اگر خرس نقره ای بهترین فیلمنامه به فیلم برنده اش داده نمی شد، گزینه ی بعدی هیئت داوران، درباره الی بود! اصلا شما تکلیفت را مشخص کن. بلاخره جایزه برلین ارزش دارد یا نه؟ اگر ندارد که خب چرا می گویی مهم آنست که جایزه بهترین فیلم و فیلمنامه را نبرده؟! یا جایی دیگر همچون تازه مقلدان می نویسید محمد حقیقت گفته منتقدان فرانسوی می گویند این فیلم زیر متوسط است(برای اثبات ادعای خودتان)! جالب است که اینجور مواقع نظرات منتقدان خارجی برایتان ارزشمند می شود. پس چطور آنگاه که دیوید بوردول، بزرگ منتقدان که خیلی از منتقدان ما هم نقد را از او آموختند، این فیلم را شاهکاری جهانی می داند، شما دارید سوت بلبلی می زنید؟ چطور آن زمان که منتقدان ورایتی و... فیلم را ستایش می کنند، شما حرفی برای گفتن ندارید، اما اگر فلان منتقد فیلم را نپسندد، آنگاه می شود حکم؟! نه دیگر برادر! تکلیف خودت را مشخص کن! [...] آنگاه که اعضای آکادمی اسکار می آیند به تهران و می گویند از دیدن این فیلم حیرت زده شدیم و این فیلم از شانس بالایی برای دریافت اسکار برخوردار است، کاظمی ما خبری ازش نیست. اما حالا که آمده توهمنامه ی جدیدش را بنویسید، لنگ به گردن برای چند منتقد فرانوسوی دارد! نه دیگر برادر! آبروی منتقدان وطنی را حفظ کن! سخنم را به انتها می برم. جناب کاظمی که آمده این یادداشت سراسر توهم و با اهداف قبلی خود را نوشته، دیگر گاوی پیشانی سفید در قبال این فیلم است. می نویسد تا به امیر پوریا و قادری بد و بیراه بگوید. چون [...] و هم بتواند از فیلم های محبوبش خوب دفاع کند و منفورهایش را خوب به نقد بکشد. او اوج کار و تواناییش همین است که بیاید از آب گل آلود ماهی بگیرد و ببیند برای کدام فیلم رکورد نقدهای مثبت شکسته شده، تا آنگاه بیاید بگوید وا مصیبتا! وا اخلاقا! یک باند مخوف دارد به خاطر نقد موشکافانه و بزرگ من بر این فیلم، بر علیه من توطئه می کند! وا مصیبتا! دائی جان ناپلئون گفته بود که اینها همش زیر سر امیر پوریا و قادری لعنتی است که خیلی این فیلم را دوست دارند! هدف؟ خیلی کوچک و ترحم انگیر ؛ بدست آوردن شهرت از طریق کاذب و کثیف و یک تسویه حساب شخصی با چند نفر! همچنین تخلیه فشار درونی! هیچ کس فراموش نخواهد کرد که تمامی حامیان بیشمار این فیلم(که از منتقد - سینماگرانی چون احمدرضا معتمدی و ایرج کریمی و شهرام مکری و... آغاز می شود و با گذر از منتقدان جوان، به منتقدان پیشکسوتی چون هوشنگ گلمکانی و جواد طوسی و... می رسد) چقدر مستدل و مودبانه در ستایش این فیلم نوشته اند، به طوریکه جناب کاظمی برای اثبات حرفش(توهینهای دوستداران درباره الی)، تنها امیر پوریا را مثال می زند، که اینهم به خاطره عقده و دشمنی شخصیشان با این فرد است! اما اندک مخالفان این فیلم، که رضا کاظمی نماینده جوانهایش و پرویز نوری نماینده قشر مسنش است، به جای گفتن از اصل مطلب، به کلکل و فحاشی روی آوردند و با توهین و تحقیر و سفسطه، سعی در اثبات نظر خود داشتند و ساحت نقد را لجن مال نمودند. خود تاریخ قضاوت خواهد کرد که چه کسانی به درستی رسالت نقدنویسی را انجام داده اند. تاریخ قضاوت خواهد کرد که نقد پلاک خودرو در حافظه ی سینما ماندگارتر خواهد شد یا تراژدی سپیده و...! زمانیکه بزرگترین منتقدان ما می آیند و نظری مخالف نظر ما در مورد یک فیلم می دهند، به جز یکسری بحثهای همیشگی، مخالفتی با آن منتقدان صورت نمی گیرد. آنها که تازه منتقدان بزرگ و صاحب نام ما هستند. اما حالا فردی چون رضا کاظمی، گمان برده که چه کسی هست، می آید و هفته ای یک یادداشت برای یک فیلم مهم می نویسد تا هر بار ثابت کند همه می خواهند من را نابود کنند از بس بزرگ می نویسم! [...] بدیهیست که او با علم به این موضوع، سعی در مشهور نمودن خود با استفاده از شهرت و محبوبیت درباره الی داشته. یادداشتهای ایشان از حیث دروغپردازی و دشنام و توهمات توطئه و دشمنی و انکار حقایق، بیشتر شبیه همان خبرهای صدا و سیما و تحلیل های آن روزنامه های خاص است! یادداشت هایی که اگر برای یک مرغ پخته در دیس بخوانی، حتما به زیر خنده خواهد زد! ضمن آنکه مجددا تاکید می کنم به دلیل فحاشی ها و تهمت های حیرت آور و بی سابقه ی اخیر ایشان، ازشان نخواهم گذشت و امیدوارم [...] او روزی تاوان اینهمه حرمت شکنی و انسانیت گریزیش را بدهد( همیشه هم حق گرفتنی نیست. گاهی هم دادنیست و خداوند حتما اینکار را روزی خواهد کرد)، برای ایشان آرزوی بهبودی و پیشرفت را دارم و امیدوارم بتوانند از راه هایی سالم و پاک، به نقطه هایی که آرزویش را دارند برسند و لازم نباشد به خاطر این مسئله، مراسم خیمه شب بازی راه بیندازند! شاهکار فرهادی نازنین هم آنقدر بزرگ هست که ما از الان بنشینیم و با خیال راحت از بابت حضور آن در لیست فیلم های راه یافته به بخش نهایی اسکار، در باب احتمال اسکار گرفتنش بحث کنیم. ما با درباره الی به اسکار فکر می کنیم. پس چنین فیلمی، با حرفهای عده ی قلیلی و آنهم با نقدهای وهم آلود و درخشانی در حد "پلاک خودرو" و "سپیده دوست دیرینه ی الی" و... از ارشش کاسته نخواهد شد. درباره الی ساخته شده است برای تاریخ. پس بحث بی دلیل است. آنرا بسپارید به دست تاریخ و بگذارید و بگذرید و فقط خوشحال باشید که پس از سالها فیلمی ساخته شده که می توانیم مدتها در موردش بحث کنیم(چه موافق و چه مخالف) و عرصه را به برخی مخالفان مغرضش(نه همه) آنقدر تنگ کرده که برای یافتن یک ضعف و ایراد اساسی در آن، ماه هاست که به هر دری می زنند اما نتیجه ی چندان مثبتی نگرفته اند(به جز همان یکی دو مورد راکورد و دیالوگ). چه فیلم را دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم، باید خوشحال باشیم که فیلمی پس از سالها در این سینما ساخته شده که ارزش های والا و متعددش را همه می فهمند و ستایش می کنند، اما برای ایرادگیری، کار سختی پیش رو دارند. این باید تمام ما را بدون استثنا خوشحال کند. با هر تفکری. اگر منتقد این فیلم هم هستیم، باید خوشحال باشیم که فیلمی ساخته شده که کار و دقت و زمان و سواد بیشتری برای نقد و انتقاد دقیق از آن لازم داریم.(نه اینکه همچون اکثر تولیدات سینمایمان، در یک نگاه، به راحتی ابوه ضعف ها را بیرون بکشیم و لذتی برایمان نداشته باشد) اینها خیلی ارزشمند است و باعث رشد خود ما می شود. همین ها کافیست. قدرش را بدانید.
|
كورش
يکشنبه 18 مرداد 1388 - 10:3
2 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
واقعا" جاي تاسف دارد عده اي گويا فقط منتظرند بحثي درباره يك فيلم در بگيرد تا بتوانند تمام عقده ها و تسويه حساب هاي شخصي و گروهي شان را وارد بحث كنند و از آن نتيجه گيري كنند !! عده اي ديگر هم فيلمي را در اندازه نيروانا و نيروهاي متافيزيكي در نظر مي گيرند !!!!! دوستمان حق دارد مي گويد كه شايد فقط بتوان صفت "جهان سومي" به اين شكل از بحث ها داد !! در تفكر اين دوستان گويا بايد يا فيلمي را به سطل زباله پرتاب كرد و تمام زواياي آن را لگد مال و بلكه لجن مال كرد يا آنرا مانند يك امر مقدس از هر نقدو بررسي به دور دانست !! واقعا" متاسفم ...
|
فرزاد
يکشنبه 18 مرداد 1388 - 13:11
8 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
اين نقدي بر امير پوريا بود البته نه درباره ي الي ! البته چرا چرا ! نقدر درباره ي الي هم بود , گفت پانتوميم طولاني بود :))
|
شبنم
يکشنبه 18 مرداد 1388 - 13:19
-7 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
از اقای قادری تقاضا می کنم داز منتقدین مطرح و شناخته شده در سایتشان نقد بگذارند این اقای کاظمی کی هست تا حالا کجا بوده.کلاس سایتتون داره حسابی می اد پایین.
|
توانا
يکشنبه 18 مرداد 1388 - 13:23
0 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
آقای امین , آزاد جعفریان همکار فیلمنامه نویس فرهادی پسر حسین جعفریان است مطابق مصاحبه جعفریان در مجله فیلم مرداد ماه .
|
علی طهرانی صفا
يکشنبه 18 مرداد 1388 - 14:5
-27 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
چه عجب یکی پیدا شد و کمی جسارت نشان داد. درباره الی نه شاهکار است و نه حتی یک فیلم خوب. حرف حساب را منتقدان فرانسوی زده اند که آن را اثری زیر متوسط ارزیابی کرده اند. فیلمی که نه شخصیت پردازی دقیقی دارد، نه فیلم نامه قرص و محکمی، نه دیالوگی به یادماندنی، نه ریتم درست و حسابی و نه حتی صحنه ای خلاقانه و جاندار، آخر چطور می تواند شاهکار باشد؟
|
امین
يکشنبه 18 مرداد 1388 - 15:33
-3 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
سلام 1. اعتقاد دارم درباره الی فیلم خوبی است اما بیشتر از اون اعتقاد دارم می تونست فیلم بهتری باشه و اصلا موافق این نیستم که بهترین فیلم دهه اخیره اما خوب می شه گفت جزو بهترین هاست. 2. یه خصوصیتی امیر قادری داره که شبیه اون رو قبلا در جهانبخش نورایی دیدم و اون هم اینه که خدا نکنه از فیلم یا کارگردانی خوشش بیاد آسمون و ریسمون رو به هم می بافه تا از اون دفاع کنه. من از این شیوه اصلا خوشم نمی آد اما نکته اینجاست که این مساله شخصیه و کاراکتر یه سری منتقدها اینطوریه دلیلی نداره بخواهیم اونها رو به توطئه و مسایل دیگه متهم کنیم. 3. آقای کاظمی شما مطمئنی حالت خوبه؟ شماکه اینقدر روحیه ظریفی داری که کژاندیش برات هتاکی به حساب می آد چه جوری بین مردم ایران که مثل نقل و نبات فحش از دهنشون می باره زندگی می کنی. خداییش یه جوری گفتی هتاکی فکر کردم بهت فحش ... دادند. 4. آقای کاظمی احیاناً شما نسبتی با آقای مسعود فراستی نداری؟ من هیچ وقت ندیدم این آقای به اصطلاح منتقد نمونه های کلاسیک رو توی سر فیلم های جدید نزنه و همه رو ضعیف نشمره.ایشون معتقده تمام آثار ژانر تعلیق امروزی ضعیفند چون به پای کارهای هیچکاک نمی رسند، اصلاً کوبریک کارگردان نیست چون برگمن توی همون حیطه از اون بهتره، همین طور کیشلوفسکی ضعیفه چون آنتونیونی همون حرفها رو بهتر زده. آخه مرد حسابی این رسم نقد کردنه. آقا درباره الی فیلم خوبیه هیچ ربطی هم نداره به اینکه شبیه ماجرا هست یا نیست. اصلا مگه آدریان لاین خود فیلم لولیتا رو نیومد بازسازی کنه؟ ببین چند نفر فیلمش رو قبول دارن؟ بعضی ها که حتی معتقدند از فیلم کوبریک هم بهتره. یه جمله معروف هست که من نمی دونم مال کیه اما می گه 300 تا داستان بیشتر وجود نداره این نحوه نگاه نویسنده هاست که داستانهای جدید از توش بیرون می آد. حالا گیریم که توی ماجرا هم یه دختری بود که کنار دریا ناپدید شد، بقیه قضیه چی؟ اون هم شبیهشه؟ آقا اینها دلیل نمی شه برای اینکه برای فیلم ضعف بتراشیم. 5. این رو نمی خواستم بگم اما باز دلم نیومد اصلا از این محمد حقیقت خوشم نمی آد چون اگه نگاه شخصی این آدم نبود الان به جای کیارستمی می شد مهرجویی و بیضایی اینقدر توی دنیا معروف بودن و یه جنبه درست و حسابی از سینمای ایران توی جشنواره های دنیا مطرح بود. نه فیلم های درب و داغونی که مثلا ساختار رو فدای محتوا کردن
|
sany
يکشنبه 18 مرداد 1388 - 16:39
-8 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
آقاي علي طهراني صفا! اتفاقا ضعفهايي كه شما براي فيلم برشمرديد به گفته اكثر منتقدان و مردم قوتهاي فيلم هستند: يعني ديالوگهاي ماندني(پايان تلخ بهتر از تلخي بي پايانه....حال من ديگه از اين بدتر نميشه....) - ريتم بسيار خوب كار و صحنه هاي بسيار واقعي و جاندار كه بيننده را تحت تاثير قرار ميدهندو بهتره الكي فيلم را نكوبيد و منصفانه به آن نگاه كنيد
|
من
يکشنبه 18 مرداد 1388 - 17:27
4 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
دمت گرم عليرضا...
|
Reza
يکشنبه 18 مرداد 1388 - 21:5
1 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
"درباره الی" رو یه فیلم خوب می دونم ولی اینکه شاهکار جهانی و یا حتی شاهکاری در سطح سینمای ایران باشه رو قبول ندارم . در همین جشنواره سال گذشته فیلم های "تردید" و "وقتی همه خوابیم" به نظرم خیلی بهتر از این فیلم اومدند . اونموقع "درباره الی" رو ندیده بودم و وقتی نظر منتقدین رو خوندم منتظر یه فیلم فوق العاده بودم که با دیدنش حسابی تو ذوقم خورد . نه اینکه فیلم بدی باشه ولی به نظرم ارزش اینهمه توجه رو نداشت . امتیاز 6.8 برای این فیلم تو imdb قبل از اینکه جریان امتیاز دادن بهش شروع بشه خیلی طبیعی به نظر میومد و من خودم هم بهش 7 دادم . من هم میگم باید قضاوت رو به زمان بسپاریم و ببینیم آیا در آینده هم "درباره الی" می تونه اینقدر مورد توجه واقع بشه یا نه . من که بعید می دونم .
|
داش ممد
يکشنبه 18 مرداد 1388 - 22:33
-1 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
ببین آقای کاظمی عزیز من هم با شما موافقم که امیرپوریا در تمجید از درباره الی زیاده روی کرده و این را می گذارم به پای این که درباره الی سینمای مورد علاقشه اما شما به چه حقی حرف از انتشار یادداشتی سرسری و گرفتن حق تالیف می زنی؟ (حتی اگر صحت داشته باشه) درباره فیلم هم باید بگم من هنوز چارشنبه سوری رو ترجیه می دم.
|
دوشنبه 19 مرداد 1388 - 0:3
-5 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
یه گروهی از منتقدا اصولا کار به کار هم دارن ... دعوا معوا می کنن ملت هم وای میسن دعوا تماشا می کنن و بدینگونه اسم در می کنن !
|
فرهاد رادمان(farhad سابق)
دوشنبه 19 مرداد 1388 - 0:42
19 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
آقای علی طهرانی صفا بت پیشنهاد میکنم واسه دیالوگای مثلا به یاد موندنی و بی سر و ته و هندی ... فیلمای کیمیایی رو ملاحظه کنید!!! به خصوص رییس و حکم !!!
|
دوشنبه 19 مرداد 1388 - 1:15
4 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
اصلا بحث اصلی آقای کاظمی، درباره ی الی نیست. بحث او، بی ادبی و توهین و فحاشی های مستقیم و غیرمستقیم جناب پوریاست که در تمام نقدهایش این چند اصل به همراه تمسخر دیده می شود. او دائما ترور شخصیتی می کند و اگر از یک فیلمی خوشش بیاید، چشمهایش را به روی همه ی عیوب آن می بندد و اگر از فیلمی خوشش نیاید، از کارگردانش گرفته تا بازیگرانش را به مسخره می گیرد. هیچگاه نقد مبتذل او برای فیلم تحسین شده ی دوزن را فراموش نمی کنم. تقریبا 90% منتقدین آن را تحسین و تمجید کردند و این به اصطلاح آقا نقدی توهین آمیز و مزخرف و بی مایه برای آن نوشت. طوری که انگار ما داریم در یک جامعه ی کاملا «زن سالار!» زندگی می کنیم! درباره ی نیمه ی پنهان_شاهکار سینمای ایران_نوشت: فیلمی ضد چپ! حتم دارم که اصلا معنای چپ را نمی داند! آقای پوریا! دستت برای ما رو شده!
|
مرجان
دوشنبه 19 مرداد 1388 - 2:53
2 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
با نظر دوستانی که گفته اند "یک فیلم را صحنه تسویه حسابهای شخصی نکنید" موافقم. من به عنوان یک مخاطب کاملا عام! در سینمای ایران یه نقدی دارم به نقد آقای کاظمی: برادر محترم اگه شما این نقد رو نوشتین که مخاطب عام هم اون رو بخونه و هضمش کنه خب لااقل کمی سهل تر می نوشتین! نمی دونم چرا ما فکر می کنیم هرچی ثقیلتر صحبت کنیم به نظر متفکر تر و با سوادتر می رسیم؟! واقعا قرار نیست اینطور سرسختانه فیلم درباره الی رو با شاهکارهای هنری جهانی مقایسه کنیم چون واقعا شرایط سینمای ایران از هیچ جهتی جهانی نیست! به قول دوستمون این فیلم در کنار فیلمهای ایرانی در دو دهه اخیر(بنده به اندازه ای که سنم قد میده میگم) فیلم بسیار خوبی اگرچه احتمالا کاستیهایی هم دارد که می توان منصفانه و نه مغرضانه آن را نقد کرد. فیلم را نقد کنیم فقط به صرف اینکه کسی از این فیلم تعریف کرده که ما دوستش نداریم یا احتمالا دشمن ماست به نظر من خیلی درست و مطابق اصول حرفه ای نیست.
|
سارا
دوشنبه 19 مرداد 1388 - 7:30
-4 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
خدای من ! آقای کاظمی! محض اطلاع تان باید عرض کنم آن دعایی که احتمالا مد نظر شما بوده و تصورکرده اید که علیرضا (صابر ابر) در سکانس ِ آخرش آن را زمزمه می کند و همین را دلیلی دانسته اید بر زنده بودن الی ، احتمالا دعای : عم یجیب مضطر اذا دعا و یکشف سو بوده!!!! حال آنکه شما نوشته ای : ان من یجیب !!!! (پلاک نمره چالوس و اینا رو یادته؟ این به اون در !!!!) خب! اشتباه لپی و غلط تایپی را رد می کنیم و میرسیم به اصل موضوع: شما می خواهی بگویی اگر اصرار دارند که الی مرده ، پس چرا علیرضا این دعا را زمزمه می کند که همه می دانند مضمون آن شفای بیمار است! برادر من ! چطور این قدر با اطمینان حرف میزنی؟ حرکت لب های صابر کجا یادآور این دعا بود که شما از لفظ " بسیار واضح " هم استفاده می کنی؟ محض اطلاع ت باید بگم علیرضا قطعا در اون سکانس میگه: بهت گفتم الی! یا بهت گفتم نری(این نروی منظور نرفتن به شمال نبوده. همه میدانیم که نامزد الی از این سفر بی خبر بوده اما چه میدانیم چه گذشته در اتود زدن های ترانه و صابر و جمله هایی که اصلا در فیلمنامه نبوده؟) خلاصه برادر من...حق با شماست که میگی مقدس سازی نکنیم اما دیگه خیلی داری تند میره ... اوهوم؟!
|
دوشنبه 19 مرداد 1388 - 22:41
4 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
شخصیت امیر پوریا منو یاد استالین می ندازه! البته نه از نظر کشتن جسم انسانها! بلکه از نظر ترور شخصیتها و زبون درازی و بی ادبی!
|
سعید
پنجشنبه 22 مرداد 1388 - 3:38
-3 |
|
|
|
و حالا برنامه تازه باشگاه فیلم «سینمای ما»؛ شنبه 24 مرداد - نمایش «خاک آشنا» و دیدار و گفتگو با سازندگان فیلم
رضا کاظمی ؟ ......!!!!
|
فرهاد
شنبه 24 مرداد 1388 - 21:52
-2 |
|
|
|
درباره بازی بازیگران «درباره الی...» / همه آدمهای توی قاب
من ميخواستم به اين آقا بگم چطور منتقدان فرانسوي فيلمو زير متوسط ارزيابي كردند در حالي كه الان در كشور فرانسه اكران گسترده داره
|
پارسا پرهیز
يکشنبه 25 مرداد 1388 - 9:45
-1 |
|
|
|
درباره بازی بازیگران «درباره الی...» / همه آدمهای توی قاب
سلام پس از مدتها وسواس و وسوسه فکری وپس از خواندن انواع نقد های رنگارنگ و بویژه دو نوشته ارزشمند امیر قادری و امیر پوریا و اشاره گزنده ایشان به نقدهای سرپایی و شفاهی و پس از مراجعه به شماره قبل ماهنامه فیلم و مصاحبه جناب فرهادی تصمیم گرفتم اینبار بنده نماینده آن نقد های سر پایی باشم به صورت مکتوب.! همه چیز از آنجا آغاز می شود که نباید می اندیشدیم الی زنده مانده؛ با دیدن تصویر ناواضح آن نعش در سرد خانه و عکس العمل های علیرضا و اینکه فقط او جسد را می بیند و خواندن نقد رضا کاظمی نباید پایان بازی برای این قصه می اندیشیدیم زیرا ضعف های روایی و کمبود شخصیت پردازی در پس پایان بازپنهان می شوند. من هم با جناب پوریا موافقم که این فیلم بی جا می کرد که واقعیت روی داده را صریح بیان نکند اگر قصدش نشان دادن قضاوت های عجولانه و فرصت طلبانه و مسئولیت ناپذیری و دروغ های مصلحت آمیز و بری دانستن دامان خود از گناهان و عواقب آن بود. فیلم در این باره است به قول جمله درخشان امیر قادری درباره راستگو های درغگو است و دروغگو هایی که راستگویند ؛ درباره اختلاط مرز راست و دروغ و پیچیده بودن تشخیص اینکه حد ومرز صحت و کذب کجاست . با قصه به آب زدن و مرگ الی خیلی خوب اهداف و افق های فیلم محقق می شود و جمع دچار اضطراب و وحشت حقیقت و ذات سست عهد وبد پیمان درونی شان بروز می کند، اصلا این فیلم از آنجا آزارنده و تلخ است که خود ما جای امیر یا پیمان یا احمد یا نازی یا شهره... به نوبت خودمان را حس می کنیم و موضع می گیریم و اعلام برائت می کنیم و پایش بیفتد دروغ های مصلحت آمیز می گوییم و شهادت های کذب می دهیم و برای قضاوت های سطحی مان ادله جور می کنیم سطحی تر! اما حالا که خوشبختانه همان راستش را بگوییم کافی است،فقط همه راست ها را نمی گوییم!چقدر لجمان می گیرد از اینکه سپیده از اینکه درباره الی چه فکری می کنند اینجور به هم ریخته مدیریت بحرانش چقدر ضعیف است! حالا بیایید فکر کنیم الی نمرده است نه تنها برای نجات آرش به آب نزده خود کشی هم نکرده است. الی فقط به این فکر می کرده که یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی پایان است الی به مادرش دروغ می گوید ، الی مادرش را نیز وا می دارد که به دروغ به کسی از جمله علیرضا نگوید او به شمال آمده الی شخصیت و مخلوقی ساخته سپیده نیست از جایی که در دلش به او پوزخند می زند و راهش را جدا می کند و نقشه خود را می کشد؛ او فقط یک روز می ماند و التماس و اصرار سپیده بیهوده است او در کنار جمع خوش نمی گذراند به بچه ها می پردازد تا مجبور به این رویارویی دروغین ونخ نما نشود به آشپزخانه می رود با کوچکترین بهانه ای از جمع خارج می شود اما این جدا از حس پشیمانی و گناه خیانت به علیرضا (اگر باشد) حس تردید و دودلی است بخاطر تصمیمی که گرفته، احمد بیچاره تنها یک بازیچه است تنها یک بهانه است تا نقشه نهایی اش را عملی کند ؛ تا برای تنبیه علیرضا برای تنبیه سپیده برای تنبیه مادرش برای تنبیه همه اطرافیانی که حق انتخاب او را گرفته اند دست به سخت ترین و عجیب ترین انتخاب بزندگم و گور شود درست مثل بادبادکش بی خیال و رها، حتی ساک دستی و موبایل هم لازم نیست باید علیرضا و همه کسانی که شئون انسانی ات را رعایت نمی کنند داغدار یک رابطه از دست رفته کرد علیرضا دوست داشتنی بود و دوستش می داشتی اما "وسواس پرسیدن"ش و داستان تلقی او از عشق کلافه ات کرده بود مگر نه؟ باید داغش می کردی باید می رفتی چنان بی مقدمه که دست بدامان جسد های سرد خانه بشوند برای سلب مسئولیت. باید این جمع دوستان جدید را که حق انتخاب تو را رعایت نکردند که هیچ وقت نخواستند به حرفهای تو هم گوش دهند نهیبی می زدی، بیچاره احمد، بیچاره احمد که فکر می کرد تو 24 ساعته تصمیم می گیری که نفهمید سکوتت از رضایت نیست، که هیچ وقت نظر تو را نخواست... الی بدلایل من یا به هر دلیلی از علیرضا و رابطه شان با او بریده و این سفر را مقدمه ای برای ختم این نامزدی یافته اما قصد ندارد از چاله در آمده در چاه بیفتد، احمد با وجودی که پسر خوب وبا انصافی است (شهاب حسینی نمی تواندبا بازی اش به من القا کند که در آلمان زیسته و از آنجا برگشته) آنقدر باهوش نیست که الی آمده باشد عاشق اش بشود؛ حتی آنقدر با هوش نیست که بفهمد الی نیامده عاشق اش بشود. الی می خواهد علیرضا را تنبیه یا شاید مایوس کندو خودخواهی و کوتاه نظری این جمع و زیر لب خندیدنشان سر سفره نیز او را مصمم تر می کند که طبق منطق خشن اش عمل کند هر چند بعدا درباره او بگویند که خیلی آدم بی منطقی باید باشه که.... "آخه مامان الی که مثه ممان تو نیست خاله جون.." سئوال اینجاست که آیا با زنده بودن الی دیگر ایرادی بر قضاوت های این جمع وارد است و دیگر می توان به نقد طبقه ای که ازان بر خواسته اند پرداخت؟ اگر یک درصد فرض کنیم الی زنده است دیالوگی که به عمد چند بار در فیلم تکرار می شود آیا بار و مسئولیت گناه از دوش جمع همسفر برداشته می شود؟ مگر پیمان نمی گفت" او دیگه مرده تو داری غصه چی رو میخوری" حالا که الی ما زنده است و آگاهانه به سفر" هاچ زنبورعسلی" اش رفته است آیا می توان شهره و نازی و احمد و پیمان و ... را بخشید که فقط نتوانسته اند جلوی خندیدنشان را بگیرند یا مراسم نامزد بازی راه انداخته اندیا بعضی حرفهایشان کنایه آمیز بوده است؟ شاید اینها راببخشیم اما نمی توانیم آنها را بخاطر پنهان کاری آخر داستان ببخشیم حداقل الی نمی تواند ببخشد چون هنوز زنده است و می تواند در مورد تصمیمات و اعمالش توضیح بدهدیا شاید هم خوشحال است که جماعت به این سادگی مرگش را باور به آن اقرار و دستاویز هایی برای توجیه بی تقصیری خود می جویند شاید علیرضا هم قانع شود دیگر دنبال او نگردد یا ساکش را با خود نبرد. در این فیلم سپیده والی هر دو به رستگاری می رسند والی زودتر انجا که حتی از خیر ساک و موبایل هم می گذرد و مانند بادبادکی رها می شود ساک میتواند بعدا کلید رستگاری علیرضا هم بشود. علیرضا می گوید" نترسین من حالم بد تر از این نمیشه" ؛ او از صورت نشسته سپیده و درخواستش برای نشستن ودرخواست او از علیرضا برای اینکه بنشیند و حالت چهره اش زمانیکه میگوید "نه! نگفت " کد های لازم را میگیرد بخشی را هم از ساک الی بر می دارد و بخشی را از جسدی که الی برایش در سرد خانه به یادگار گذاشته است حالا می توان ندامت و امید به رستگاری را در چهره او دید چهره ای که پس از شنیدن "نه نگفت" عکس العمل حادی نشان نمی دهد. الی با بد جنسی و مکر فراوان همه همسفران و همه ما را سر کار می گذارد تا ادله سست بیابیم تا شهادت های دروغین یدهیم تا مرثیه سر بدهیم بر مصیبتی که اتفاق نیفتاده آنگاه که مصیبت اصلی تعطیلی محکمه وجدانی است که همگی در آن محکوم بودیم. او حتی برای مجازات علیرضا خبر از پیش نمی دهد و حکمش را نمی خواند و از جنس عذاب های الهی بناگاه و نا آگاه است. حرفم زیادی طولانی شد بحث را با ذکر 4 نکته که 3 تاش در مورد بازیگری است به پایان می برم: داستان حریم گرم ومومنانه عشق در نوشته امیر قادری بزرگوار اذیتم می کند؛ اینکه عشق چنان تعریفی بیابد: مزاحم و مانع حق انتخاب های چند گانه . بنظرم این حریم گرم و مومنانه و مقدس اگر شکل گرفته باشد شکستنش را هرگز نمی توان بخشید اگر رابطه ای دو سویه و متقابل باشد حریمی که کسی دل وجان و جسم و آبرویش را به پایش ریخته چطور و با چه عنوانی می توان آنرا خدشه دار کرد آنچه من فرار از آنرا مستحق و بجا می دانم نه فرار از قیود و پا بست های لاجرم و ناچار تعهد به دیگری بل قیود تحمیلی و فرم های نامتوازن رابطه است فرار از زندانتفکر طبقه خاصی از جنس مذکر که همسرش را در نهایت بیش از ضعیفه ای نمی داند والا الی یا هر کس دیگری چطور می خواست جواب 2 سالی را که علیرضا پای این نامزدی و آینده ای موهوم گذاشته بود بدهد. بازی گلشیفته فراهانی در نقش سپیده نقش کلیدی و حساس فیلم پر از اغراق و زوائد است اتفاقی که در بسیاری از دیگر فیلم های اخیر ایشان نیز افتاده است.آیا حقیقتا برای خلق یک شخصیت یاغی و متعارض با شاخک های حساس وجدانی و حساس نسبت به انتخاب های اخلاقی این حجم از اغراق در بازی و میمیک و کلام (با توجه به نحوه خاص بیانی گلشیفته که معصومیت ظاهری آن به نقطه ضعف کار های اخیرش بدل شده) و داستان تکراری بهم ریختن گریم صورت او دادن وضعیت و حالت اضطراب و اضطرار و پریشانی که باز هم نقطه ضعف مکرر اوست لازم بود؟ بازی ایشان ضعیف ترین بازی فیلم است. بازی مانی حقیقی در نقش امیر خارق العاده است که بخشی اش نیز به خاطر جذابیت های خود نقش است؛ من همانقدر که تحکم علیرضا آزارم می دهد نا فرمانی و خودسری و بی اعتنایی سپیده به همسرش و اینکه سر او برای دردسر درد میکند و کار را تا آنجا پیش می برد که امیر دست رویش بلند کند آزارم می دهد، سپیده فرماندهی است که سربازانش را به میدان جنگی خطیر می کشاند- بی آنکه خود راضی به این همراهی باشند -تنها به خاطرفرو نشاندن آتش جاه طلبی اش (او حتی تا آخرین لحظات حاضر به عقب نشینی نیست و مسئولیت شکست را نیز به تنهایی به عهده می گیرد) هر چند از جاه طلب دیگری چون الی بازی می خورد وبه گریه می افتد یا از جاه طلب دیگری کتک! امیر آنجا که بخاطر رفتار سپیده موءاخذه اش می کند یا آنجا که دروغ هایش درباره پیدا شدن موبایل را تاب نمی آورد یا آنجا که بخاطر درگیر شدن با الی کم مانده با احمد نیز درگیر شود حداقل برای من یک شخصیت سمپاتیک است؛ هیچ چیز آزارنده تر ازین برای یک مرد ایرانی نیست که مرد دیگری که هیچ دل خوشی هم ازو ندارد بخواهد واسطه دعوای زن وشوهریشان بشود. اوج بازی حقیقی را من صحنه ای می دانم که ازوشب هنگام زمان کشیدن قلیان در مورد الی می پرسند واو هنگام شکستن تخمه با کلام ومیمیکش بهتریت و گویا ترین بازی را می کند : خوبه...من چی بگم...خوببه.. یکی دیگر از عجایب بازیگری این فیلم لحظه ایست که خرد سال ترین کودک فیلم می خواهد خبراز غرق شدن آرش بدهد بازی و کلام و گریه کودک که به شکل وحشتناکی طبیعی است و همانقدر غیر قابل اعتنا از طرف بزرگترها که در بهترین حالت تنها به پس گردنی خوردن پدرش می انجامد همین الان هم مو بر تن من سیخ می کند.
|