با تشکر از سایت خوب سینمای ما... درسته فیلم هانکه کارگردان آلمانی اسمش روبان سفید هست و اگه یک کم درباره او بخوانیم و تحقیق کنیم میفهمیم که او اکثر فیلمهای مهمش را مثل همین روبان سفید برای سینمای آلمان و به نماینگی از سینمای آلمان و حمایت رسانه های آلمان میسازد و این فیلمش هم درباره روستایی آلمانی در خلل جنگ جهانی هست که نماینده سینمای آلمان برای اسکار هم انتخاب شده و برنده جایزه جشنواره کن که افتخاری باز برای سینمای آلمان شد. عجیبه سینمای کلاسیک براندو نیست؟ پس براندو کیه؟ مال موج نوی سینمای اروپاست؟! اگه منظور تو از کلاسیک اون کارگردانهای مهجور هست درسته چون اونا اینقدر زمانشان باستانی هست که خواسته نخواسته اون ها هم کلاسیک و قدیمی خطاب میشوند اما اوج سینمای کلاسیک دوران مارلون براندو و همفری بوگارت و دارو دسته اشان هست که اوج فیلمسازی و شاهکار سازی بود نه اون فیلمهای صامت مصوت ابتدایی! اتفاقا محدود فیلمهای وایلدر و اون وسترنهای مزخرف و سطحی را دیدم و یاد فریدون گله مرحوم به خیر چه اردتی بهش داشت! اما نمیدونم تو چرا عادت داری ندونسته حرف بزنی؟ مطمینم اتفاقا تو وایلدر و والش و نوآر و امثالهم را اصلا نمیشناسی و احتمالا فقط مثل همیشه فکر میکنی داری پز میدی و اسمشون را احتمالا صرفا در یه برنامه سینمایی ویژه شاید صدای آمریکا شنیدی و الان ازشون داری الکی صحبت میکنی! و مطمینا اعتراف میکنم و همیشه هم میگم اوج فیلم دیدنم با شوق و علاقه اسکورسیزی هست که بیشترین لذت و عشق سینما را اون زمان میبرم(حرف غیب زدی مگه؟) و خوشحالم تو هم اعتراف میکنی نهایت اوج شناختت از سینما و درکت و دیدن فیلماش(البته همونم فقط ادعا) سینمای دهه 20 و 30 هست و فیلمهای صامت مصوت سطحیش! بابا برو فیلمهای اواخر دهه 40 و دهه 50 و دهه 60 و 70 و 80 و 90 هالیوود را بیبن حتی دهه 2000! را ببین تا بفهمی سینما یعنی چی! سینمای هالیوود و آمریکا فقط سینمای کلاسیک دهه 20 و 30 نیست. تو هیچکاک و فلمینگ و کورتیز و کارازان را نمیشناسی. راستی بیلی وایلدر و جان هیوستون را میشناسی؟ در مورد لینچ هم اون چنان سبکی را به وجود آورد و خودش خبره کرد که همه او را به نام سبک لینچی میشناسند نه اون مهجوری که تو میگی در ضمن لینچ سیک کاریش کاملا بسیاری جاها تحت تاثیر استاد هیچکاک قرار میگیره که خودش هم بعضا بعضی جاها در مصاحبه هاش اشاره کرد و مطمینا لینچ کارگردان سینمای آمریکاست و در اوجا فیلم میسازه و در مراسمهای آمریکا من جمله اسکار حاضر میشه حالا مستقل کار میکنه تصمیم خودش هست آیا این باعث میشه بگیم اون کارگردان سینمای ایران هست!؟ نخیر کارگردان سینمای آمریکاست چه هالیوودی باشه و تحت تاثیر هالیوود و چه غیر هالیوودی و مستقل! مهم آمریکایی بودن سینماش هست که به عنوان یک سینما گر آمریکایی او را نام میبرند اگر چه تو باز نخوای مثل هانکه تحریف واقعیت کنی و ملیت هانکه آلمانی را که تغییر میدی لینچ را هم تغییر بدی و این را مثلا فرانسوی خطاب کنی! در مورد برگمان و دارو دسته اش دیگه مطمین شدم یه فیلم هم ازشون ندیدی و نمیشناسی و فقط بی خود اسمشون را میاری! اون داستان آلن و کیتن هم داستان و سناریو و فیلمنامه خنده دار و قشنگی بود برای خودت! بده برگمان و امثالهم یه فیلم مزخرف دیگه واسه خودشون بسازند! نه بده وودی آلن مثل ده ها فیلم زرد و آبکیش اش فیلمنامه اش را دستکاری کنه و یه فیلم جدید زرد بسازه! همه جا مشخص هست جمله معروف وودی آلن که گفت:(اون هم نه زمان مرگ بلکه الان و درباره یک کارگردان هم دوره ای و حتی کوچکتر از خودش!!!) امروز از هر 3 فیلم خوبی که در سینما ساخته میشه یک یا دوتاش را انگاری قبلا دیدیم و مال اسکورسیزی بوده که کاملا تاثیر و تقلید و رد مارتی در فیلمهای جدید مشخص هست! مارتین اسکورسیزی از همه تعریف میکنه جدیدترین تعریفش هم از یه کارگردان زن جوان آرژانتینی بود که فیلم مستقلش را دید و گفت در این سالهای اخیر یه فیلم متفاوت با نگاه تازه بود و این تواضع و ارادت او هست که همین زن را به مدد همین فیلمش به عنوان دستیار خودش در فیلم آخرش استاد شاتر آیلند قرار میده تا افتخار همنشینی با مارتین را پشت دوربین این زن داشته باشه. و یا یه فیلم از سینمای مالی و آفریقا دیده این آخریها و گفته این فیلم این کارگردان تو 20 یا 30 سال اخیر من را اینقدر تحت تاثیر قرار داد که جرقه ساخت فیلم جدید خود مارتی واسه انگیزه و تحرک شد! پس تعریف از فلینی و برگمان هم چیز غریبی نیست! که گفتم بگردی استاد و دایره المعارف سینما از تارانتینو و اسپایک لی و خیلیهای دیگه هم به نیکی سخن گفت. پس سو استفاده نکن باریکللا. مخصوصا که استاد به ممد همین شناختش و تحلیلهاش از بزرگان سینما به یک دایره المعراف و فرهنگ لغات جاندار و متحرک شهره هست. و بارها هم گفتم موج دلقکایی مثل برگمان و آنتونیونی و فلینی و این امثالهم ذره ای ارزش نداره در برابر موج انقلابگر سینمای جهان که سینمای برتر و معظم هالیوود و آمریکا و به تبع دنیا را دردهه 70 با اساتیدی چون اسکورسیزی و کوپولا و اسپیلبرگ و لوکاس و دی پالما و شرایدر و... تغییر داد و از اون فیلمهای ضعیف و آبکی دهه 60 سینما را نجات دادند که سبب شد فیلمهای جاودانه با اسمهای ماندگاری چون راننده تاکسی پدرخوانده گاو خشمگین اینک آخر زمان و فهرست شیندلر و... ساخته بشه. در مورد راننده تاکسی و آنتونیونی هم واللا اگه آنتونونی برای خودش لالایی بلد بود کاری واسه خودش انجام میداد! آنتونیونی چی داره که مارتی فیلمش را از اون بگیره! باز میگفتی هیچکاک که راننده تاکسی شاید یه تریلر دهه 70 هم وزن تریلرهای هیچکاک دهه 50 با اون تشابه به خصوص موسیقیش بود میشد یک کم بحث کرد! که البته متاسفانه اینقدر سواد نداری. که البته اون هم استادی هر دو استاد بزرگ مسلم تاریخ سینما اسکورسیزی و هیچکاک هست که برتین فیلمهای تاریخ را ساختند و این تربلر هم که میگم از منظر سینمایی حرف زدم نه اینکه از روی اون ساخته شد که تو نخواهی فهمید! که مطمینا راننده تاکسی تاثیر و عظمت بیشتری از اکثر کارهای دلهره آور و تریلر هیچکاک داره. خواهشا آنتونیونی را کنار اسکورسیزی نیار که همون اسم فقط یکی از فیلمهای مارتی یعنی راننده تاکسی ارزشی چند برابر از لحاظ بزرگی و شهرت در برابر آنتونیونی داره. البته اینکه گفتم این دلقکاری موج مزخرف فرانسه از کارهای کلاسیک هالیوود تقلید میکردند و کپی هیچ شکی نیست. و اینقدر دنبال این نباش کی از کی بیشتر تاثیر گرفت و من نمیدونم چه جوری این تاثیر را و با چه خط کشی متر میکنی!؟ و خلاصه به جای این حرفای خاله زنکی برو بیبن کی با سواد و استعداد و خلاقیتهاش فیلم بزرگتر و ماندگار تر و شاهکار تر ساخت. هیمن الان هم تمام دنیا گفتم به قول وودی آلن دارند از اسکورسیزی تقلید میکنند و کپی پیست! اما اگه یه شاهکاری ساختند دم خودشون گرم که باز شاید منبع الهام و تاثیر اسکورسیزی بود اما خودشون به هر حال شاهکار ساختند. در مورد اون نقدهای تخیلیت هم احتمالا مثل لیستهای خالی بندیت و یا ملیتهای واهی کارگردانهاست! و یا شاید هم نقدهات ماله کشورهای جهان سوم هست که از همه لحاظ با هالیوود و آمریکا سر دشمنی و جنگ چه سیاسی چه فرهنگی سینمایی دارند هست که به هر حال یه جوری مثل خود فرانسوی ها عقده هاشون را نسبت به سینمای آمریکا باید نشون بدند دیگه! البته این که ما کلی نقد از اروپایی ها خوندیم که اونها اسکورسیزی و تاثیر موج دهه 70 او را که پا به اروپا گذاشت که به یک باره با راننده تاکسی و خیابانهای پایین شهر و سلطان کمدی و گاو خشمگین دنیا را از جمله اروپا زیر و رو کرد به کنار! که البته هیچوقت نتونستند به عمق درک آثار و یا ساخت فیلمهای مثل اسکورسیزی برسند و به صورت سطحی موندند! پس چی که همه اسکورسیزی را میشناسند؟! مگه قرار نبود بشناسند؟ من یه چیز میگم 100 درصد پشت حرفم هستم عین اینه که دنیا آلپاچینو و رابرت دنیرو و مارلون براندو را نشناسه!؟ طرف(اسکورسیزی) بهترین و تاثیر گزارترین کارگردان دنیاست بعد نشناسنش؟ یا مارلون براندو بهترین و با استعداد ترین بازیگر دنیا بود نشناسنش؟ حرفهای خنده دار باز میزنی؟ مطمینا فیلم دیدن خوب یعنی نگاه آثار مهم سینما مثل سینمای دهه 40 و 50 هالیوود و یا شاهکارهای اسکورسیزی و اسپیلبرگ و کوپولا و... از راننده تاکسی تا پدر خوانده ها... که همه این راتایید میکنند. تو هنوز فیلم ندیدی و ما به اون چیزایی که تو میبینی فیلم دیدن نمیگیم که چون اون بنجل و مزخرف دیدنه که خودت و وقتت را صرف دیدنش کردی نا بین بنجلها و کارهای حال به هم زن بگی من اینا رو دیدم که هیچکی ندید! خب معلومه هیچکس جز خودت و یه مشت انگشت شمار اقلیت حوصله دیدن بنجل و مزخرف نداره(منظور به خصوص بینندگان جدی سینما) همین بالا نوشتم تو اون آشغالها و بنجلهایی که میبینی فیلم و سینما نیست سینمای آلمان الان سینمای بزرگ و قابل تحسینی شده که هر ساله فقط چند فیلم شاهکار در حد و استاندارها و برابری و حتی بزرگتر از سینمای آمریکا و هالیوود میسازه. این که بخواد هالیوود دوم باشه و مثل هالیوود شاهکار بسازه و یا فیلمهای پر خرج و با استاندارد و با کیفیت اکشن و یا تخیلی هالیوودی بسازه مشکل نداره که دنیا هر کاری کنه سینمای برتر سینمای آمریکاست که تاثیر هالیوود در دنیا یه چیز وصف نشدنی هست! و سینمای آلمان این اواخر با شاهکارهای هنریش مثل زندگی دیگران که یکی از 5 فیلم برتر دهه 2000 بنا بر گفته خیلی از منتقدان شده و چه فیلمهای بزرگ تخیلی و اکشن اش راه درست را نشونه گرفته که در دنیا و به خصوص حداقل اروپا این دهه 2000 نامبر وان شده با تلفیق سینمای هنری خاص استعدادهای خودش و سینمای پر خرج هالیوودی اش. اتفاقا این که خودت اعتراف میکنی سینمای فرانسه ضعیف شده خب خدا را شکر اعتراف میکنی بالاخره. که البته باید بگم ضعیف نشده بلکه آبکی شده و اون زمان ها هم چیز خیلی مالی نبود و سینماهای دیگه اروپا از جمله ایتالیا مثل خود فرانسه در اون غالب و فرمت فیلم میساختند و یا بعضی سینماها مثل سینمای آلمان حرفی خیلی در گذشته نداشتند که اون زمانهای گذشته آلمان به ساخت فیلمهای ضعیف و سطحی و آبکی(به جز تک و توک استثناها و شاهکارهاشون) معروف بود اما الان که در دهه 2000 سینمای آلمان با انقلاب نوین و جدید خودش که به سینمای نوین دنیا مشهور شده این فیلمهای با کلاس و سطح بالا و شاهکار را هر ساله را در حد بزرگی سینمای هالیوود و آمریکا میسازه و وقتی هم در کنار سینمای ضعیف و تکراری و فرسوده فرانسه قرار بدی خب معلومه خنده دار میشه مقایسشون! و سینمای آلمان را انتخاب میکنند. در ضمن سینمای فرانسه خیلی وقته جایزه خیلی نگرفته و یا آمارش نزولی عجیب کرده و نمونش همون فقط جشنواره کن خودشون که نمیدونم 20 یا 30 سال بود جایزه نگرفتند!(بر عکس فیلمهای جور واجور آمریکایی که طی این سالها از راننده تاکسی تا قصه های عامه پسند جایزه بردند!(چشم حسود کور بشه) و این اواخر هم که سینمای آلمان به خصوص امسال با روبان سفید هانکه در حال برد جایزه جشنواره کن هست! برای اولین بار محدود حرف درستی زدی! و واقعا کسی به کسی میگه پز میدی که خودش واقعا سواد و اطلاعاتش بالا باشه و از طرف مقابل چیز بیشتری حالیش باشه وچند تا فیلم خوب و واقعا شاهکار هم دیده باشه نه البته بنجل! که من به همین خاطر دارم این نصیحت را بهت میکنم که دیگه جلوی من یکی که مطمیمنا هم از باب سینمای درست و خوبش از تو اطلاعاتم بیشتره و هم مدرک تحصیلی شخصی که مطمینم از تو بالاترم پس دیگه پز نده! باشه بچه خوب!(چون تو هنوز گفتم که بچه ای و مدرک سیکل هم نگرفتی!) در ضمن اعتراف میکنم یه حرفم را باید پس بگیرم اون هم اینکه شما اول دبیرستان نیستی بلکه احتمالا مهد کودکی!(و شاید هم هنوز البته مهد کودکت را شروع نکردی!) در ضمن خودت هم به نوشته هات یه نگاه بنداز واقعا مثل بچه ها هم نه(باز دم بچه کوچیکا گرم!)که در واقع مثل نینی کوچولوهایی که پستونکشون را از دهنوشن میگیرند داری گریه زاری میکنی و اصرار که همه سینما هیچ و ولز و اوزون بورونها که میمیریم براشون و کبابشون میکنم و احتمالا ایشاللاه میخورمشون همه چیز!(با احترام به جامعه نینی ها!) در ضمن کی میگه کلاسیک دیدم فقط پل نیومن!؟ باز از خودت در میاری؟! اتفاقا سینمای کلاسیک دهه 40 و 50 هالیوود خیلی بیشتر از پل نیومن ها ارزش داره اما خب به علت بازیگری پل نیومن و نوستالژی اش خیلی از فلیمهای نیومن را دارم!(مغلطه میکنی ها؟!) واقعا یاد بوچ کسیدی و بیلیارد باز و نیش و رنگ پول و... به خیر که بازی و فیلمای نیومن می ارزید به سینمای اروپا!(ایراد داره به جای بنجلها این فیلمهای خاطره انگیز را در آرشیوم داشته باشم!)؟ اون بقیه ای که میگی که البته نه فقط من بلکه خیل عظمیی اونا رو ندیدند( واتفاقا باز من بعضی هاش را دیدم تا واقعا بفهمم چه قدر بنجل و حال به هم زن و ضعیف هستند در قیاس با سینمای دهه 40 و 50 هالیوود) اون فیلمها و کارگردانهای مزخرف و بنجل و مهجور و اقلیت پسندی هست که شما تحت موج دلقکا نام میبرید! اتفاقا اکثر فیلمهای هیچکاک از ربه کا تا سرگیجه و روانی و پرنده و یا فیلم با پل نیومنش و حتی آخرین فیلم ساخته شده اش و خیلی از فیلمهای دیگرش را باز جدا از دیدن فقط دارم چون کار من فیلم بازی و عشق فیلمهای کلاسیک سینمای برتر یعنی آمریکاست و مطمین باش سواد و اطلاعاتم در این زمینه ده ها برابر توست! اتفاقا هیچکاک خیلی هم بزرگه به خصوص در برابر و قیاس با دلقکایی مثل گدار و تروفوآ و این امثالهم اقلیت پسند مهجور! ولی خب در قیاس با اساتیدی مثل اسکورسیزی مطمین باش خیلی دندان گیر نیست. البته تو که برای مقایسه با اسکورسیزی نمیتونی به اورزون بورون و گودار دل ببندی باید هم از هیچکاک که علی الرغم میلت کارگردان سینمای آمریکا و هالیوودی هست مایه بزاری باز اون خدا راشکر(هیچکاک را میگم) ارزش بحث کردن داره. در ضمن آها رفتی فیلمنامه نویسی! گفتم خودم تو دلم! چون و اللا حتی هیچکاکم با تمام بزرگیش در قیاس با اسکورسیزی نباید در کارگردانی خیلی قرار داد که اسکورسیزی خدای تکنتیک و خلاقیت های کارگردانی هست که یه چیزی فراتر از یک تکنیسین در این عرصه هست! در بحث کارگردانی که نتونستی حرفی بزنی رفتی جای دیگه. اما خیلی راحت یه جمله بهت میگم. یادم نمیاد جایی گفته باشم مارتین اسکورسیزی بزرگترین فیلمنامه نویس دنیاست که از فیلمنامه میحرفی؟! من همیشه گفتم و بازم میگم به مانند بسیاری از مقالات و رده بندی های معتبر دنیا که مارتین اسکورسیزی بهترین و بزرگترین کارگردان زنده معاصر و پس از جنگ جهانی دوم و البته یکی از 3 کارگردان برتر تاریخ بشریت هست نه فیلمنامه نویسی. پس بیخود از بحثی به بحث که ربطی نداره نپر اگر چه همین اسکورسیزی بزرگ در کارگردانی البته نه فیلمنامه نویسی! خودش در اقتباس از کتابها فیلمنامه های شاهکار رفقای خوب و کازینو و البته قبلتر ها عصر معصومیت و یکی از فیلمهای موج اندازش خیابانهای پایین شهر را خودش نوشته و یا سال بعد فیلم سکوت. و اتفاقا نگو که چه جایزه ها و کاندیدهایی بابت همین فیلمنامه های اقتباسی که نوشت برنده و نامزد نشد! از اسکار آمریکا تا بافتا اروپا در کنار جوایز فراوان و گوناگون رنگی کارگردانیش که تحسین همگان را در این زمینه هم بر انگیخت! فکر کنم مارتین اسکورسیزی رکوردار کسب جایزه در یک سال برای جشنواره بافتای انگلیس که ارزش جهانی زیادی همچون اسکار آمریکا پیدا کرده میباشد. یعنی مارتی در سال 1990 برای فیلم رفقای خوب در 3 رشته اصلی جوایز رکورد زد و توامان تمام جوایز را درو کرد یعنی اون سال هم بهترین فیلم سال هم بهترین کارگردان سال و هم بهترین فیلمنامه اقتباسی سال را برای رفقای خوب برنده شد! حالا فرق اسکورسیزی با دیگر هنرمندان سینما را اینجا متوجه شو! لاز نیست بگم که اون سال اسکورسیزی با رفقای خوب جشنواره ونیز ایتالیا را هم زیر و رو کرد و برنده اصلی جشنواره ایتالیا با اون فیلم بود. تو جشنواره کن و فرانسه هم شرکت نکرد و اللا اون جا هم راحت برنده میشد. اگر چه تا همونجاش هم در اروپا با یه فیلم آمریکایی به اندازه کافی خاک بلند کرد و همه جا را زیر رو کرد با شاهکار گالنگستریش و یکی از 3 فیلم برتر دهه 90 یعنی رفقای خوب. اگر چه همین جا میگم پدر سینما و دایره المعارف متحرک سینما استاد مارتین اسکورسیزی کبیر تخصص و استادیش در کارگردانیست نه فیلمنا مه نویسی. و قیاس مع الفارغ نکن که بخوای کارگردان را رو در روی فیلمنامه نویس قرار بدی نینی جان! کارگردان با کارگردان فیلمنامه نویس با فیلمنامه نویس! اریک راث را با پل شرایدر مقایسه کنی به عنوان دو فیلمناامه نویس بزرگ و تحسین شده از دو سبک و دو دوره مختلف باز یه چیز. اگر چه فکر نکنم اونا رو اصلا بشناسی؟ راستی در جواب سوالت بگم که راننده تاکسی را پل شرایدر نوشت و اتفاقا فیلمنامه بسیار قوی و جونداری بود که انقلاب و تحولی در سینما به مدد کارگردانی محشر مارتی و بازی عالی باب(دنیرو) به وجود آورد. و اتفاقا یکی از نقدهایی که به اسکورسیزی میشه اینه که شاهکار کارگردانی و استعداد مارتی همین هست که اگر فیلمنامه یه فیلمش هم مثلا ضعیف یا متوسط باشه این هنر اسکورسیزی هست که از اون فیلمنامه متوسط با جادوی کارگردانیش یه فیلم شاهکار و عالی و یا حداقل خوب و خیلی خوب میسازه! لیست هالیودی غیر هالیوودی نداریم که؟(مگه اینکه همین باشه و کارگردانهای اروپایی در لیست هایی که فقط مخصوص کارگردانهای خودشون (یعنی اروپایی) و غیر آمریکایی ها و غیر هالیودی هاهست در صدر یا حتی در جدول رویت شوند!) (خنده) یه لیست میدهند و حقیقتا کارگرداناهای هالیوودی طبیعتا و مطمینا همیشه در صدر هستند و بعد از این که از کارگردانهای بزرگ و شاهکار هالیوودی و آمریکایی مثل اسکورسیزی و هیچکاک و ... رد شدیم اون آخرا شاید یه چند مهجور اروپایی در این لیست 100 تایی تا رتبه های آخر شاهد باشم! در مورد سینمای آلمان هم به اندازه کافی گفتم که اگه این سینما افتخار آمیز و برتر دهه 2000 آلمان موسوم به سینمای نوین نبود معلوم نبود تکلیف سینماهای اروپا چی میشد؟! و در تناقضت یه جا میگی سینمای آلمان شده هالیووده دوم بعد میگی چرا کارگردانش رفته سینمای هالیوود! خب خودت میگی هالیووده دیگه و خب میره اونجا! در ضمن آلمانی ها دعا نمیکردند نره تو احتمالا دعا میکردی نره و این گله توست! مثل کارگردانهای فرانسوی که با اون همه پز و ادعا آخر سر از هالیوود در آوردند!(همه آرزوها و آرمانهای خودشون را در هالیود و سینمای آمریکا میبینند) حالا بدبخت شدند یا خوشبخت با خودشونه و فیلماشون. مهم همون ساخته های خودشون در غالب سینمای کشور خودشون در آلمان یا فرانسه و در چهارچوب سینمای اروپا هست. و اللا تو هالیوود و آمریکا تا اسکورسیزی و بزرگان دیگر از برادران کوین و یا فینچر و... هستند به همین راحتی یه اروپایی نمیتونه فیلم عالی و یا خوب و شاهکار در حد سینمای آمریکا و دنیا بسازه و شاید باید برگرده همون سینمای خودش در اروپا حالا هر جا هست فرانسه یا ایتالیا و یا آلمان و... سینمای هالیوود دنبال کارگردانهای اروپایی نیست بلکه کارگردانهای اروپایی و کلا تمام دنیا عقده و آرزوی کار در سینمای آمریکا و هالیوود را کلا دارند و منتظر یه پیشنهاد از اونجا هستند! مطمین باش سینمای فرانسه و یا اروپا از اون گودار و تروفوآ که عاشق هیچکاک و فیلمهای او بودند وقتی قلم میزدند! تحت تاثیر کازان و هیچکاک از همون گذشته بودند تا دهه 70 که تحت تاثیر رانده تاکسی و فیلمای اسکورسیزی و غولهای کارگردانی چون اسپیلبرگ و کوپولا و ... موج دهه 70 امریکا شدند و همین الان هم که ساخته هاشون جدا از تاثیر و تقلید و کپی کاری کارهای اسکورسیزی الهام و تاثیر گرفته از برادران کوین و فینچز و ترانتینو و فیلمهای معروف و حتی ریزو کوچیک هالیوودی حتی جونو هست که یکی از فیلمهای مطرح پارسال اروپا از روی جونو ساخته شد!!!(باز سازی مظورم نیست و یا کپی تمام نه که اشتباه نگیری) یه فیلم به اصطلاح مستقل و شاهکارشون را ببینی میفهمی همش همون جونوی خودمونه! در مورد کازان و به خصوص نیکلاس ری هم خیلی جالب بود به خصوص وقتی میگی اول خوششون می اومد بعد یه دفعه منصرف شدند( خیلی خنده داره اینجوری حرف میزنی!) (فقط منصرف شدنشون احتمالا بعد 1000 تا فیلمی که از روی فیلماشون ساختند بود!) (قضیه هیچکاک بود قبولش داشتند بعد هیچکاک تحویلشون نگرفت گفتند دیگه از این به بعد هیچکاک کارگردان نیست و عشق هست گودار و تروفواآ واین دست مهجورین! که تو همون مجلات خودمون ابتدا قلم میزند و خودی هستند بیایید بزرگشون کنیم!!!) در باره موج نوی فرانسه هم گفتم بهتره فیلمهای کازان و هیچکاک و حتی بیلی وایلدر و...را ببینی بعد ببینی چه تاثیری به اروپا و فرانسه گذاشت. مخصوصا سرگیجه هیچکاک و اوتوبسی به نام هوس کازان و سانست بلوار و آپارتمان وایلدر که این دومی موجی از این دست فیلما در سینمای فرانسه راه انداخت که از روی آپارتمان ساخته شد! در ضمن آره گفتم تاثیر راننده تاکسی را دیدم مخصوصا موجی که در سینمای آمریکا و جهان این فیلم و فیلمنامه عالیش راه انداخت و اون داستان عجیب ترور واقعی ی ریگان را تحت تاثیر این فیلم راه انداخت! چیه برتولوچی هم تحت تاثیر راننده تاکسی فیلم ساخت مگه؟ دمش گرم! همه میکردند این که چیزی غریب نیست. حداقل یک تا دو نسل از فیلمسازان الان از اسکورسیزی و راننده تاکسی که هیچ خیابان های پایین شهر اسکورسیزی تاثیر و الهام میگیرند و فیلم مورد علاقشونه. پس چی سینمای آلمان جوایزش را از جشنواره های معتبر اروپا برد(اگه بگیم ونیز و و برلین و کن) و در کنارش مطمینا دو جایزه بسیار مهم دیگر بافتا و اروپا اواردز(همون بهترین فیلم اروپا) و البته اسکار خارجی که معلومه فقط به غیر انگلیسی ها میدند کی بهت کمک کرد اینو گفتی؟... آلمان جایزه هاش را از این جشنواره ها و جایزه های بزرگ برد اون هم نه فقط با یک یا دو کارگردان بلکه فیلمهای مختلف با کارگردانهای مختلف آلمانی. ضمن اینکه آلمان جایزه هاش همونطور که گفتم تو جشنواره های معلوم الحال و اقلیت پسند و حتی سیاسی که مختص به خصوص بردن جوایز ایرانیها مخملباف و کیارستمی و حتی مجیدی اینا هست و البته فرانسوی ها و فیلماشون هم که ید طولانی در بردن این جوایز که پشیزی ارزش نداره در جشنواره های درجه 10 و 20! که واسه خودشون درست کردند نبرد( همون درست حسابی ها که نام بردم برد و اینکه جدیدا و دهه 2000 هم داره پشت سر هم این جایزه ها را میگیره نه قرون وسطا و عصر حجر) ایکاش به مستندی که در باب درخشش و بهترین بودن سینمای نوین آلمان در دهه 2000 و برتری آن به سینماهای دیگر اروپا مثل فرانسه و ایتالیا در این دهه اتفاقا شبکه خود یورو نیوز فرانسه درست کرد و نشون داد توجه میکردی که بعد دویچه ووله آلمان هم تکرار و دوبله آلمانی اش را دو بار پخش کرد! خود فرانسوی ها و اروپایی ها میگن آلمان کولاک کرده سینماش و این دهه بهرتین بوده در دنیا! حالا یه نینی کوچولوی بنجل فقط ببین میگه نه!ایراد نداره نینیه دیگه و عادت داره بنجل ببینه مثل نینی های دیگه که عادت دارند با وسایل اسباب بازی هر چند مزخرف الکی ور برند و سرشون را گرم کنند! مطمینا اسکار اوج جایزه هست مگه غیر اینه؟ بزرگترین و معروفترین جایزه سینمایی جهان که دنیا و یه بچه کوچیک 2 ساله هم میدونه که تو هم با اقتضای سنت(که نینی هستی!) پس باید طبیعتا بدونی که احتمالا البته اعترافش میکنی. هیچ جایزه ای مثل اسکارسینمایی و نوبل ادبی در جهان ارزش و شهرت نداره. اتفاقا کارگردانهایی که نام بردی جدا از اینکه جز بین خودتون مهجورین و اقلیت پسندها خیلی تایید شده نیستند اصلا خیلی هم جایزه ندارند! (خنده) به خصوص در قیاس با اسکورسیزی؟! چه جایزه ای دارند!؟ برو یه سرچ و تحقیقی تو IMDB یا Wickipedia کن ببین اسکورسیزی کبیر چه تعداد جایزه برده و کاندید شده و بالعکس اونایی که تو میگی چه جوایزی بردند!(البته اگه برده باشند و بیشتر همون نهایت فقط کاندید نباشه!) و البته ارزش جوایز و جشنواره هایی که اسکورسیزی و تعدد آن و گوناگونی آن از منتقدین های مختلف جهان تا فستیوالها که جایزه برده کجاست اون مهجورین تو کجاست!؟ اسکورسیزی ارزش و تعداد جوایزش طلاست اونایی که تو نام بردی مس هم نیست! اتفاقا برگمان فقط 3 بار کاندید اسکار شد نه 9 بار بچه جان! اون 6 تا دیگش هم مال فیلمنامه نویسی بود نه کارگردانی(آها بگو چرا خواستی فیلمنامه نویسی را به کارگردانی بچسبونی!) و اللا وودی آلن هم فکر کنم نزدیک به 20 کاندیدی اسکار داره با فیلمنامه نویسی!(woooaaaa) کسی که معروفترین فیلماش چشمه باکرگی و توت فرنگی های وحشی باشه!!! معلومه فقط راننده تاکسی اسکورسیزی محبوبیت و عظمت و شهرتی به عظمت تمام فیلمای برگمان خواهد داشت! اگر چه برگمان بیچاره و بدبخت آخر همون اسکارش را هم چه کارگردانی که فقط 3 بار کاندید شد و چه فیلمنامه نویسی نبرد! (خنده) و مجبور شد فیلماش را هر ساله در جشنواره برلین و کن و جشنواره های دره پیت دیگه و خلاصه همون اروپا و بین یه مشت گر گوری رقابت بده و شرکت کنه تا اونجا حداقل جوایز را درو کنه! کاری که اسکورسیزی وقتی با دو یا سه فیلم اولش چند بار برنده و کاندید نخل طلای کن و سایر جشنواره ها و جوایز اروپایی شد و کولاک کرد دیگه بیخیال شد و دیگه اصلا شرکت هم نکرد و تحویل نگرفت! حساب کن تو جشنواره کن و امثالهم اسکورسیزی با فیلمهای کمتر معروفش مثل سلطان کمدی و دیر وقت و آلیس دیگر اینجا زندگی نمیکند تمام جوایز اروپا را میبرد بعد می اومد شاهکارهاش مثل گاو خشمگین و رفقای خوب و... دیگر فیلمهاش را هم شرکت میداد چه میشد؟! اون وقت هر سال فقط به مارتی باید جایزه میدادند! در ضمن مارتین اسکورسیزی فقط 20 تا فیلم ساخته این همه جایزه و کاندیدا و ارزش پیدا کرده حساب کن اگه مثل برگمان این همه فیلم نمیدونم از دستم در رفت چه قدر بود دقیقا ؟ تا40 یا 50 تا شاید هم یک کم کمتر یا بیشتر فیلم میساخت چی میشد! البته بعضی ها میگن برگمان 60 یا 70 تا هم ساخته! البته خیلی مهم نیست مثل اسکورسیزی که فیلماش ارزش نداره و هر فیلمش مهم نیست که هر فیلمش را با دقت و کنکاش بررسی کرد و احترام قایل شد. و 90 درصد فیلمای برگمان مزخرف هستند اینقدر زیادند که خیلیهاشون برای خیلی ها اهمیت نداره حتی طرفدرااشون! و کسی هم یادش نیست و نمیدونه این را هم ساخته یا نه!(خنده) هیچ کارگردانی مثل اسکورسیزی نتونست 5 دهه در صدر و بزرگ و قابل احترام باشه که هر فیلم جدیدی که میسازه را میگن یه اتفاقا مهم سینمایی هست. مارتی این کار را در دهه 70 و 80 و 90 و 2000 کرد و حالا به دهه دوم دهه 2000 رفته 2010 که برای فیلمهای جدیدش در هالیوود سر و دست میشکونند و دعواست مثل پروژه سیناترا که حتما شنیدید. نهایت عزیزم برگمان وقتی مرد و یا حتی زمانی که زنده بود همه جا گفتند کارگردان بزرگ و معروف سوید و نهایت اروپا مرد نه بیشتر(حالا با یک کم آب و تاب و یه چیزهای اضافی) و احتذام و بزرگیش در همین حد بود. اما وقتی اسکورسیزی هنوز زنده هم هست میگن بزرگترین و معروفترین و بهترین کارگردان زنده جهان و اگه متاسفانه بمیره همین الان هم که میگن یکی از سه کارگردان برتر تاریخ و مطمین باش اون زمان که خدای ناکرده بمیره میگن شاید بهترین کارگردان تاریخ خدای نکرده مرد! یه کارگردان و بازیگری اونجا میتونه ادعا کنه که همه جا تایید شده هست و همه جور جایزه داره که شهرت و عظمیت و بزرگی و مقبولیت و محبوبیتش در همه جا و جوایز و افتخاراتش یه چیزی مثل اسکورسیزی و یا مارلون براندو و آلپاچینو باشه. نه یکی مثل اون مهجورینی که تو میگی حتی خیلی ها اسمشون را هم نشنیدند! درباره پز روشنفکری هم که آره بازم میگم تو پزش هستی و یا دقیقتر روشنفکرنما هستی! در مورد اسکورسیزی هم که واللا همه و اونایی که هنر و سینما را دوست دارند و درک میکنند اسکورسیزی را میبیند و میشناسند و اگه نشناسند تعجبه و درکشون از سینما ناقص! و در مورد لینچ هم واللا همون لینچ دنیاش و فیلم بلوار مایلهلندش می ارزه به تمام کارگردانهای مهجور و اقلیت پسند تو که اینقدر دنبال فکری فکر کردن را یاد میده به ببیننده! که چه طور فیلم بسازه و سبک لینچی به وجود اورد. و کسی اتفاقا پز روشنفکری میده که حتما اسکورسیزی و هیچکاک و سینمای لینجچ و این امثالهم را دیده باشه و به عنوان یک بزرگ و اسطوره به خصوص در بیان اسکورسیزی ازشون نام میبره و البته این روشنفکران کسانی هستند که جدا از مهجورین و اقلیت پسندهای تو مطمینا سینمای کازان و بیلی وایلدر و مایکل کورتیز و جان فورد هیوستون و فلمینگ و... اسطوره های کلاسیک سینمای دهه40 و 50 و حتی 60 هالیوود و آمریکا را نه هر از گاهی که حتما و همیشه میبینند و تحسین میکنند نه مثل تو که با این تفاسیر تمام مردم دنیا از تو جلوترند که اصلا این بزرگان را ندیده و نمیشناسی نفی هم میکنی! و بعد در کمال تعجب پز هم میدی که یه مشت مهجور و بنجل را به عوض دیدی! که البته برای شما که هنوز بچه و نینی هستی خیلی تعجب نداره. راستی یاد کلیشوفسکی و فیلم سه رنگش به خیر که البته همون معدود فیلمش هم مارتی در بزرگ کردنش در بین سینما دوستان خیلی نقش داشت!(میفهمی منظورم را که چرا؟) کوبریک هم که از خودمونه بابا. دم فیلم پرتغال کوکی و آخرین غلاف تمام فلزی و اسپارتاکوس و درخشش و ... گرم. اگر چه آخرین فیلمش که همزمان مردش یعنی چشمان کاملا بسته مزخرف بود و پایان خوشی نداشت دوران کم نوسان و کم کاری فیلمسازی اش. و با تمام گلایه ها و فشارهایی که همیشه میگفت در هالیوود تحمل میکنه ولی باز در سینمای آمریکا فیلم میساخت! اگر چه فکر نکنم همون کوبریک هم بشناسی یا فیلماش را دیده باشی حتی اودیسه فضایی! از تو بعید بود این کارگردان محبوب سینمای آمریکا و هالیوود را اسمش را بیاری! توبورو همون مهجورهای خودت را ببین. در آخر امیدوارم بری سینمای معظم آمریکا و شاهکارهای چه هالیوودیش و چه مستقلش را ببینی که بفهمی اصل لذت فیلم و سینما و دیدن سکانس های ناب و دیالوگهای فراموش نشدنی و کارگردانی و پشت صحنه حرفه ای آن یعنی چی؟ و بازی های جاودانه از بازیگران و و و و... هزاران چیز دیگر. من نمیدونم اون یه مشت فیلم مهجور و بنجلی که میبینی چه طوری بدون یک عوامل حرفه ای و کارگردان و بازیگران خبره و ماندگار جهانی بدون خلق شاه سکانسها و دیالوگهای محشر لذت میبری؟! یعنی آدم پدر خوانده را میبینه درکنار کارگردانی به یک اندازه از سکانسها و دیالوگهای محشر مثل یه پیشنهادی میکنم که نتونه رد کنه و... و بازی اعجوبه های بازیگری مارلون براندو و آلپاچینو لذت میبره و تا ابد تحسین میکنه و یا راننده تاکسی میبینه و دیالوگ فراموش نشدنی رابرت دنیرو با من صحبت میکنی؟ یا با منی؟ با بازی خیره کنندش که تا ابد جاودانه شده هست. و همیشه این بازی های بازیگران و این دیالوگ های فراموش نشدنی هالیوود هستند که همچون خود فیلمها و کارگرداناشون در صدر بهترین لیستهای رده بندی تاریخ سینما قرار میگیرند. هالیوود یعنی همین پر از بازیگر و کارگردان و سکانس و دیالوگ و فیلمهای شاهکار تاریخ و پشت صحنه و عوامل حرفه ای از تدوین تا فیلمبردار که دنیا در حسرتشه و همه میاند در هالیوود و سینمای آمریکا کار میکنند! اصلا از همون اول مقایسه کارگردانهای بزرگ آمریکایی و یا هالیوودی مثل اسکورسیزی و هیچکاک با یه مشت مهجور اروپایی مقایسه خنده داره مثل اینکه بازیگران بزرگ هالیوودی حالا چه اصالتا آمریکایی و یا غیر آمریکایی که در هالیوود کار میکنند مثل بزرگانی چون بوگارت و پل نیومن و براندو و پاچینو و دنیرو را با بازیگرانی که در سینمای اروپا کار میکنند و اونها هم البته تا معروف میشوند میاند تا در هالیوود چهره و جاودانه بشوند مقایسه کنی! شما برید آلن دلونتون را ببینید بهتره یا مونیکا بلوچی!؟ که اونام آخر میاند هالیوود و در خدمت سینمای آمریکا کار کنند! شما را چه به دیدن مارلون براندوی جاودانه و آلپاچینو و رابرت دنیرو و جک نیکلسون و فیلمای این بزرگان!؟ یا کارگردانان بزرگ مثل اسکورسیزی و هیچکاک و کازان و ... راستی یه خبر تاسف آور جدید برای تو که سینمای مهجور اروپا را دوست داری و به خصوص سینمای دره پیت حال حاضر ایتالیا... سهم فروش فیلمهای آمریکایی و هالیوودی از سینمای ایتالیا امسال بیشتر از سال قبل 65 درصد شد پارسال 61 درصد بود اما سهم خود فیلمهای ایتالیایی از سینماهای خودشون 20 درصد بود!!!!(خنده داره) واقعا تاسف داره کشورهای اروپایی مردمشون خودشون فیلمای خودشون را نمیبینند و فقط 20 درصد فروش سینماهاشون از فیلمای کشور خودشون هست و هر سال هم بدتر! و ما بقی اکثرش از فروش فیلمای آمریکاییست! مردم اروپا میرند دنبال فیلمهای آمریکایی و هالیوودی که اگه این فیلمهای هالیوودی و آمریکایی نبودند فیلم و سینما در ایتالیا و فرانسه و کشورهای اروپایی به کلی تعطیل میشد! عزیز از هالیوود و آمریکا تشکر کن حداقل باعث شده چیزی به نام سینما در اروپا با فروش فیلماش زنده باشه که یه چند تا فیلم مهجور و بنجل که فقط خودت و یه مشت اقلیت دوست داره این سینماگرهای مورد علاقت بسازند و تو هم گول بخوری و فقط این مزخرفات رو ببینی و وقت و زندگیت را تلف شده ببینی و مطمین باش که ضرر میکنی! باز هم با تشکر از سایت خوب سینمای ما...
|