دانلود

 گفت‌وگویی چالشی با تهمينه ميلاني کارگردان "تسویه حساب" : شما عینک بدبینی دارید :: سينمای ما ::

   






گفت‌وگویی چالشی با تهمينه ميلاني کارگردان "تسویه حساب"
شما عینک بدبینی دارید

سینمای ما- گیسو فغفوری: تسویه حساب حرف امروز تهمینه میلانی نیست ، زنگار زمان بر آن نشسته. عبور ازخوان مدیران در این راه چندساله غبار بر گرده فیلم نشانده است . کارگردان هر بار اعتراض خود را با صدای بلند به گوش همه رساند. اینک فیلمی بر پرده است که کارگردانش سال پیش گفت :« اگر اکران شود رکورد اخراجی های دو را هم می شکند ». اما چرخ روزگار به شکل دیگری چرخید مدیرانی امکان تماشای فیلمی را فراهم کردند که در چند سال گذشته همتایشان جلوی آن را گرفته بود و مردم طور دیگری به فیلم های روی پرده نگاه می کنند و ما با خصوصیات خالق اثر آشنا هستیم . هر چند او ما متهم به داشتن عينك بدبيني مي كند. او معمولا بیانیه ای دارد که جزییات هنری یک اثر سینمایی را پنهان می کند. فیلم هایش برگرفته از ایدئولوژی اوهستند واین بار برای تراپی آمده، برای روحیه دادن به زنانی که حقشان پایمال شده.
*مثل اينكه نمي‌شود زياد روي قول مسوولان ارشاد حساب كرد. چند روز مانده به عيد مي‌خواستند ملك سليمان را به جاي تسويه‌حساب اكران كنند.
بله، مي‌گفتند مي‌خواهيم براي نوروز تيپ‌هاي مختلف فيلم اكران شود. تا دو سه روز مانده به اكران مدام در رفت و آمد بوديم. دليل مي‌آورديم كه تسويه‌حساب شبيه كدام فيلم است كه شما مي‌خواهيد مانع نمايش آن در شب عيد شويد.
*چطور شد كه موفق شديد؟
كپي‌هاي فيلم را چاپ كرده بوديم و با سينماها قرارداد داشتيم. گفتيم اگر فيلم «تسويه‌‌حساب» در شب عيد اكران نشود به معني آن خواهد بود كه فيلم مجدداً توقيف شده است.
*پس بايد خوشحال باشيد كه فيلم اكران شده است و به سرنوشت فيلم‌هايي مثل صد سال به اين سال‌ها و... دچار نشد؟
آنقدر خسته هستم كه اگر قرارداد ساخت فيلم جديدم «پرنسيب» را نبسته بوديم فيلمبرداري را شروع نمي‌كردم. نمي‌دانم چه افكاري در ذهن برخي از آدم‌ها است كه با بدبيني و چه‌بسا تنگ‌نظري سعي مي‌كنند انگيزه آدم را از بين ببرند. انگار قرار نيست آدم‌ها با شور و شوق كارها را پيش ببرند. نمي‌دانم چه كسي در اين جامعه سود مي‌برد، اگر آدم‌هايي مثل من با فشار رواني فيلم بسازند و اكران كنند؟ واقعاً نمي‌دانم لبخند روي لب آدم‌هايي مثل من به ضرر چه كسي است؟ خلاصه انگار عده‌اي نشسته‌اند و با سياه‌‌دلي نقشه مي‌كشند تا به هر كس كه با عشق و شور به كارش فكر مي‌كند، صدمه بزنند، حتي مسوولان نمايشي را تحت فشار بگذارند تا مانع از فعاليت ما شوند. به هر حال نمي‌توانم بگويم از اكران و فروش تسويه‌حساب خوشحال نيستم. الان از 500 ميليون هم عبور كرده است. البته اگر در شرايطي غير از عيد اكران مي‌شد توانايي جذب مخاطب بيشتر را داشت. ما تا آخرين لحظه مضطرب بوديم. نمي‌خواستيم فرصت را از دست بدهيم يا نظرشان عوض شود. مي‌دانستيم الان فصل مناسبي نيست. بعد از خرداد و تعطيلي مدارس بهتر است، اما اضطراب توقيف مجدد را داشتيم.
* فيلم شما كه برچسب بالاي 13 سال دارد. دانش‌آموزان كه نمي‌توانند فيلم را ببينند.
من كاملاً مخالف اين نظر هستم. به نظر من مسائلي كه در فيلم مطرح مي‌شود از تجاوز در خانواده تا نكته‌هاي ديگر كاملاً براي كودك مناسب است. كودك بايد بداند اگر به او تعرض شود جامعه با او همدردي مي‌كند. بايد باخبر باشد تا مشكلش را پنهان نكند. فيلم تسويه‌حساب نوعي آگاهي اجتماعي است و نبايد با زدن برچسب، محدوديت اكران براي آن قائل شد. خانواده‌هاي بسياري با من تماس گرفتند و گفتند براي ديدن فيلم‌ام با بچه‌هايشان به سينما رفته‌اند و با ديدن محدوديت نمايش براي 13 سال به تماشاي فيلم ديگري نشسته‌اند، حال آنكه بچه‌ها و نوجوانان اگر اين فيلم را ببينند، درمي‌يابند آدم‌هايي در اين جامعه هستند كه با بچه‌ها و زنان آسيب‌ديده همدلي مي‌كنند.
*اما اين جامعه‌اي كه در فيلم تصوير كرديد همراه اين پستي مي‌شود.
بخشي از جامعه بله. ولي نه همدلي آن و به هر جهت قصد من اين است كه در عين همدردي با زنان آسيب‌‌ديده به آن نيمه ديگر جامعه كه نسبت به افراد آسيب‌ديده قضاوت غلطي دارد، بگويم بسيار خوب حق با شما است اين زنان گناهكارند و به هر دليلي بزهكار شده و در سنين پايين مرتكب خطا شده‌اند، حالا كه دوران محكوميت خود را گذرانده‌اند و به نوعي تنبيه شده‌اند، حالا شما چه برنامه‌اي براي اين آدم‌ها داريد؟ آيا خود شما حاضريد به زني كه سابقه‌دار است، شغلي بدهيد، حتي به عنوان كارگر خانه‌تان؟ پس اين زنان تنبيه‌شده چگونه به زندگي شرافتمندانه ادامه دهند، در حالي كه حتي برخي از مردان تحصيلكرده هم به آنان به عنوان شيء نگاه مي‌كنند.
*ولي همه چيز در جامعه اينقدر سياه و سفيد نيست.
بله، حق با شما است، همه چيز اينقدر سياه و سفيد نيست. ولي ما به دليل حفظ برخي از محدوديت‌هاي اجتماعي و البته گاه قوانين دست ‌و پاگير نمايش نمي‌توانيم واقعيت‌هاي اجتماعي را آن طور كه هستند، به نمايش دربياوريم. به عنوان مثال زنان بزهكار از فروشنده مواد مخدر تا زن روسپي يا حتي دختران فراري كه يك پايشان به زندان باز شود بسيار بددهن، هتاك و بي‌پروا مي‌شوند. حتي براي پاسخ يك سلام ساده ما را هم با چند فحش آبدار چاشني مي‌كنند، اغلب رفتارهاي تند كه من تصوير كوچكي از آنان را به شما در تسويه‌حساب نشان مي‌دهم. آنها در سنين پايين به زور شوهر داده شده بودند و به سادگي آب خوردن مي‌توانستند قمه خود را در شكم مرداني كه مقابل آنها مقاومت مي‌كردند فرو كنند.
*آيا اين تلقي شما از واقعيت نيست؟ آيا يك چيزهايي را حذف و يك چيزهايي را اضافه نكرديد؟
تا آنجايي كه ضوابط اجازه مي‌داد به واقعيت وفادار ماندم و قصه را با واقعيت انطباق دادم اما خودتان بهتر مي‌دانيد كه دست ما براي نشان دادن واقعيت‌ها باز نيست.
*پس اين افراد را مي‌شناسيد؟
سرگروهشان را در زندان اوين ملاقات كرده بودم. يك جمله از همان زني كه نام جعلي‌اش مهناز بود در فيلم (زن زيادي) هم گذاشته بودم؛ وقتي السا فيروزآذر مي‌گفت: «وقتي بعد از مرگ پدرم با فشار عمويم به عقد يك مرد حيوان‌صفت درآمدم و در شب زفافم دست و پا مي‌زدم كسي صداي منو شنيد كه حالا من دلم براي كسي بسوزه؟» اينها همه نشانه كينه و نفرت آنها از جامعه است.
*همان موقع كه براي فيلم «نيمه پنهان» زندان رفتيد همان جا بودند؟
بله. سرگروه كه نامش زيور بود از شخصيت واقعي همان زن الهام گرفته شده بود. او واقعي است. در بند ما بود. مي‌ترسيد اعدامش كنند. ما خيلي با هم حرف مي‌زديم. او اصرار داشت من فيلم زندگي او را بسازم. عين اين اتفاق‌ها برايش افتاده بود. بخشي از ماجراها هم بر اساس تحقيقات ميداني است. يا مثل همان ماجراي گل بهار كه در روزنامه‌ها خيلي سر و صدا شد. هر كدام را از جايي برداشتيم. چهار تا قصه را برداشتم و شخصيت‌ها را ساختم و در باند آن دختر قرار دادم.
*بر چه اساسي اينها را دستچين كرديد؟ به نظرتان كامل هستند يا تنها به يك بعد از وجودشان پرداختيد؟
من هدفمند آنها را انتخاب كردم، مي‌خواستم از هر تيپ يكي باشد. اين شخصيت‌ها را بر اساس حرفي كه مي‌خواهم بگويم كامل كردم. «تسويه حساب» همان موضوعي است كه مي‌خواستم درباره‌اش حرف بزنم. اينكه اگر اين آدم‌ها را نبينيد، آدم‌هايي كه نسبت به شما كينه دارند با شما تسويه‌حساب مي‌كنند. قبول كنيد كه زندگي هر يك از اين چهار زن مي‌توانست يك سريال بلند 52قسمتي شود، بنابراين بخش‌هايي را انتخاب كردم و نوشتم كه به موضوع فيلم مي‌خورد، يعني تسويه‌حساب و انتقام افرادي كه ما آنها را در جامعه ناديده مي‌گيريم.
*مي‌توان داناي كل بود. مي‌شود راوي بي‌طرف بود.
خيلي‌ها با اين زاويه ديد فيلم مي‌سازند و موفقند. من با محتواي كلي فيلم‌هايم قالب انتخاب مي‌كنم. هدف دارم، ايدئولوژي دارم. من واقعيت‌ها را به صورت سينمايي نشان مي‌دهم. مردم به چيزهايي مي‌خندند كه عين واقعيت است. همين اكبر عبدي مگر چه مي‌گويد كه مردم مي‌خندند. از اين زن‌ها بپرسيد مگر همين جمله را نمي‌گويد. مي‌خواهند يك لحظه طلايي براي خودشان داشته باشند. مردم به اين واقعيت‌ها مي‌خندند. با همين مخالف و موافق بودن است كه بحث ايجاد مي‌شود. اينكه مثبت و منفي باشد. اين طوري درباره مسائل فكر مي‌شود.
*حالا بعد از نمايش فيلم، تهمينه ميلاني از جايي كه در آن ايستاده خوشحال است؟
جامعه افسرده است و من هم عضوي از اين جامعه‌ام. نمي‌دانم از جايي كه هستم خوشحالم يا نه، اما اين را مي‌دانم كه نبايد به اين افسردگي ميدان داد. سعي مي‌كنم حال و هواي تازه‌اي بيابم و باز هم فيلم بسازم؛ فيلم‌هايي كه موافقان و مخالفان بسياري داشته باشد. اگر منظورتان اكران فيلم تسويه‌حساب است، بايد بگويم از اينكه اكران شد و از انبار خارج شد و با وجود محدوديت‌هاي بسياري كه براي آن قائل شدند (از جمله اكران نشدن در بسياري از شهرهاي تهران) در اكران موفق است، خوشحالم. همين كه شما هم به جاي سوال‌هاي مرسوم سينمايي در مورد نحوه بازيگري، انتخاب بازيگران و نحوه كار با مدير فيلمبرداري سوال نمي‌كنيد، به معني آن است كه فيلم به لحاظ اجتماعي چالش‌برانگيز بوده است.
*شايد به خاطر اين چنين سوال‌هايي نمي‌كنم كه قبل‌تر جواب داده‌ايد و براي من هم بعد و تاثير اجتماعي اين فيلم مهم‌تر است. اما به نظر مي‌آيد انتظار ديگري از شما بود.
انتظار از چه كسي؟ من براي گروه خاصي فيلم نمي‌سازم. براي مردم فيلم مي‌سازم و مي‌بينيد كه آنها هم مرا تنها نمي‌گذارند. من براي اين فيلم هر وزيري آمد حرف زدم. در شوراهاي مختلف ساعت‌ها شركت كردم. ما تمام ضوابط را رعايت كرده بودم هيچ دليلي نمي‌ديدم كه فيلم توقيف شود. حتي صفارهرندي كسي را مسوول كرد كه فيلم را با فيلمنامه مقايسه كند. هيچ نكته‌اي پيدا نكرد. شوراي پروانه ساخت مي‌گفتند ما اشتباه كرديم كه مجوز داديم.
*«تنهايي پرهياهو» را بر اساس كتاب «دا» نوشتيد و گفته‌ايد بارها موقع خواندن آن گريه كرديد اما نساختيد. سراغ «پرنسيب» رفتيد كه مي‌گويند بازگشت به فضاي «آتش‌بس» است؟
نه، فيلم پرنسيب ربطي به آتش‌بس ندارد و قالب آن جدي است. تنهايي پرهياهو را هم يك روز مي‌سازم. قصه زيبايي دارد.
*زناني كه از تمام مردان اطراف‌شان آسيب ديده‌‌‌اند. بي‌هيچ استثنايي، زماني كه قرار است همراه‌شان شويم منفعل هستند و زماني كه قرار است كاري انجام دهند واكنش عصبي دارند.
بله، ولي صدمات آنها با هم متفاوت است. مثلاً مريم كه نقش او را السا فيروزآذر بازي كرد زني ضدمرد نيست و حتي از پدر متعصبش كه او را از تحصيل باز داشته متنفر نيست و اگر دقت كنيد حتي مردان قرباني را اغلب شبيه پدرش مي‌بيند و با آنها همدلي دارد. از پنجره خانه پسر جوان همسايه را هم با علاقه نگاه مي‌كند. نيت و قصد او از فرار از خانه خواندن درس و كمك به خواهري است كه از فقر رنج مي‌برد. اگر دقت كنيد وقتي بحث بزهكاري زنان پيش مي‌آيد، به ويژه در سريال‌هاي تلويزيوني، اغلب ايشان زناني اغواگر، نقشه‌كش و شيطان كامل معرفي مي‌شوند اما من چهره ديگري از برخي از ايشان داده‌ام و در فيلم تسويه‌حساب مي‌گويم اغلب ايشان چاره ديگري جز ادامه بزهكاري ندارند. زنان اين گروه و بسياري گروه‌هاي ديگر كه نه تحصيلات درست و حسابي دارند و نه خانواده حمايتگر و نه شغل مناسب، چاره ديگري جز ادامه بزهكاري ندارند و به قول زيور كه لادن مستوفي نقشش را بازي كرد يا بايد گوشه خيابان بايستند يا النگوي بچه‌هاي كوچك را بدزدند؛‌ بنابراين راه سوم را برمي‌گزينند، ‌بدون آنكه به فحشا تن در دهند.
*يعني تماشاگر اين آدم‌ها را همين‌طوري مي‌پذيرد؟
تماشاگر ارتباط برقرار مي‌كند. راضي مي‌آيد بيرون. حتي فيلم، تماشاگر تكراري دارد. ما سعي كرديم در فيلم تماشاگر را در موقعيت قضاوت قرار دهيم تا هر بار با كامل شدن اطلاعات، او دريابد كه چقدر سريع و بدون داشتن آگاهي قضاوت‌هاي اشتباه و غلطي كرده است و در نهايت بپذيرد كه اين‌گونه زنان معلول يك جامعه هستند، نه علت آن.
*هدف شما از ساخت اين فيلم، همين تماشاگران بودند؟
در كنار اهداف فرعي دو هدف عمده براي ما مهم بود؛ در مرحله اول يك تراپي اجتماعي با انسان‌هاي آسيب‌ديده به ويژه زنان آسيب‌ديده تا با ديدن فيلم دريابند كه تنها نيستند و كساني هستند كه به آنها فكر مي‌كنند و آنها و شرايط‌شان را درك مي‌كنند. در مرحله دوم يك اخطار جدي اجتماعي به جامعه‌اي كه اغلب به عمد و گاه به سهو چشم خود را روي واقعيت‌هاي تلخ بسته است و نشان دادن اين مساله كه اگر به افراد آسيب‌ديده توجه نكنيد يا حتي عميق‌تر از آن دليل آسيب را از بين نبريد اين افراد آسيب‌ديده تسويه‌حساب تلخ و تندي با شما خواهند كرد.
*اما جامعه زياد هم بد صدمه نمي‌بيند چون دونفرشان تصادف مي‌كنند، دو نفر هم تغيير مسير مي‌دهند. يعني به هر حال يك ‌جوري ماجرا حل مي‌شود. انگار زياد احتياج به تلاش نيست.
‌دو نفري كه تصادف مي‌كنند، زناني هستند كه قطعاً راه نجاتي ندارند. يكي از آنها ليلا (بهاره افشاري) معتاد است و از بچگي اعتياد پيدا كرده و نمي‌تواند آن را ترك كند و ديگري زيور زني نااميد و ويران است كه به قول خودش زندگي مي‌كند تا زندگي نكبتش يك‌جوري تمام شود. اما در مورد دو نفر ديگر يعني سارا (مهناز افشار) كه مورد تجاوز ناپدري قرار گرفته و حالا با مرگ ناپدري شانس يك زندگي تازه يافته است و مريم كه مورد حمايت سارا است، قضيه فرق مي‌كند.
*چند زن خوب در برابر همه مردان كه بايد بپذيريم خيلي بد هستند، صف‌آرايي مي‌كنند. مگر مي‌شود همه مردها بد باشند غير از يكي.
اساساً چرا وقتي يك فيلم در ايران ساخته مي‌شود، فوري آن را به كل تعميم مي‌دهند؟ يعني اگر من در مورد يك پدر زورگو فيلم بسازم، معني آن اين مي‌شود كه همه پدرها بد هستند؟ خب اين نوع زنان خبره‌اند و كاركشته و به طور طبيعي تنها سراغ مردهايي مي‌روند كه بتوانند آنها را تلكه كنند. بنابراين چرا شما چنين سوالي از من مي‌كنيد. من فكر مي‌كنم شما هم تحت تاثير انديشه شوراي پروانه نمايش قرار گرفته‌ايد. اين نوع زن‌ها به دنبال مردان بد مي‌روند. آنان باهوشند. شكارشان را مي‌شناسند. اين زنان بزهكارانند. مردان نجيب سوارشان نمي‌كنند. آنها هدفمند كارشان را انجام مي‌دهند با جوان‌ها كاري ندارند. مردان سن‌بالايي را پيدا مي‌كنند كه خانواده دارند و از ترس آبرو از آنها شكايت نخواهند كرد. تنها دو مرد يك پليس كه مريم سوار ماشينش مي‌شود و ديگري مهندس كه سارا- مهناز افشار- خودش را به ماشينش مي‌زند، خوب هستند. اين مردان مشتري آنها نيستند و براي اين زنان هم مردهاي خوب ارزشي ندارند، هرچند تحت تاثير قرار مي‌گيرند.
*اين نكته‌اي است كه نظر جمعي از منتقدان سينما است. اين مشكل شخصيت‌پردازي است، هيچ پيچيدگي ندارند، تخت و ساده و مطلق‌اند.
وقتي قرار باشد فيلمي را با عينك بدبيني ببينيد جواب‌هاي من چه اهميتي دارد؟ شخصيت‌هاي اين قصه پر از ظرافت رفتاري هستند، فقط گل‌درشت نيستند. مثلاً سارا كه مورد تجاوز واقع شده وسواسي است هر شب حمام مي‌كند. شب با چراغ روشن مي‌خوابد حتي وقتي يك زن كنار او مي‌نشيند بدنش را جمع مي‌كند. دستكش دست مي‌كند و... ليلا به دليل محروميت اقتصادي سيگارش را روي فرش خانه يك غريبه خاموش مي‌كند. همه شمع‌هاي خانه را روشن مي‌كند، ‌به راحتي از لاك و لباس‌هاي خانم غايب خانه بهره مي‌گيرد، ‌بددهن است و... زيور به دليل نااميدي لباس‌هاي ساده مي‌پوشد و نسبت به ظاهر خود بي‌توجه است و...
*اين ظرافت‌ها و نكته‌ها زير سايه قرار گرفته است. مثلاً همين مردها در جيب‌شان شناسنامه است، داماد با لباس دامادي، با ماشين در خيابان سرگردان است.
عرض كردم وقتي عينك بدبيني داريد ميل به ديدن و شنيدن نداريد. همان دامادي كه مي‌فرماييد با كارت عروسي در جيبش شناسايي مي‌شود، نه شناسنامه و... فقط دو نفر شناسنامه داشتند.
*يك جور قرار است همه خطابه بخوانند. اين مردها نصيحت مي‌كنند و زن‌ها هم سخنراني مي‌كنند.
عينك خود را برداريد تا خطابه نشنويد به هر حال اگر خطابه هم مي‌خوانند خطابه بدي نمي‌خوانند. لازم است جامعه كمي به خود بيايد.
*ببينيد بارها گفته‌ايد فمينيست نيستيد و زندگي شما با اين مشكلات متفاوت است. اما فيلم‌تان بيانيه عليه مردان است.
نه من گفته‌ام اگر فيلم ساختن در مورد مشكلات زنان ايران كه كمك كند جامعه به تعادل برسد فمينيسم است، ‌من فمينيست هستم. اما اگر مفهوم اين كلمه به معني ضديت با مردان است نه چنين نيست. براي من تفكر مهم است نه جنسيت. چه بسيار مرداني كه بسيار انساني‌تر از زنان مي‌انديشند و عمل مي‌كنند و همين طور بالعكس. آنچه براي من مهم است اين است كه فيلمي بسازم تا جامعه را به چالش وادارم و خوشبختانه فيلم‌هاي من اين كار را مي‌كند.
*اذيت مي‌شوند! شما حتي از هم‌صنفان خودتان هم نمونه آورديد. در سوپراستار هم همين كار را كرديد.
اذيت شوند اشكالي ندارد. اما سوپراستار و تسويه‌حساب دو كانسپت (زمينه) جداگانه دارند. سوپراستار درباره آدم مشهور و خودخواهي است كه به ته هر چيزي رسيده، خسته از خود و خشمگين است. مي‌تواند هركسي باشد، هر آدمي كه مشهور باشد. مي‌تواند يك سياستمدار باشد يا ستاره‌هاي ورزشي. در مورد تسويه‌حساب هم همين طور من در فيلم حتي هنرمنداني را نشان داده‌ام كه ظاهراً هنرمند و روشنفكرند اما در باطن بسيار غريزي عمل مي‌كنند ولي اين به آن معني نيست كه سهراب سپهري هم جزء ايشان است.
*نه نكته اين است كه چرا هميشه فيلم‌هايتان سمت و سو دارد؟ بي‌طرف نيست؟
از فيلم خنثي ساختن بدم مي‌آيد. شايد علت عمده آن اين است كه جامعه ما به صورت يك طرف سمت و سو دارد. انسان‌هاي صدمه‌ديده نابود مي‌شوند و كسي اهميتي به آنها نمي‌دهد و انسان‌هايي كه صدمه زده‌اند راست‌راست براي خودشان مي‌گردند و صدمه مي‌زنند. به هرحال ساختن فيلم خنثي برايم راضي‌كننده نيست.
*اگر از دورتر ماجرا را ببينيد بيشتر همدلي ايجاد نمي‌شود؟
هر يك از فيلم‌هاي من كانسپت مشخصي دارد كه نحوه بيان و ساختار آن را معلوم مي‌كند. به عنوان مثال نيمه پنهان يك فيلم سياسي است و قهرمان آن يك زن سياسي خردمند. بنابراين لحن فيلم متناسب با شخصيت آن زن كه راوي قصه است آرام‌تر از فيلم تسويه‌حساب است كه قهرمانان آن زنان آسيب‌ديده و عصبي‌‌‌اند. ساختار فيلم به آنها و احساس‌شان نزديك مي‌شود. يا مثلاً فيلم آتش‌بس كه به دليل موضوع آن (كودك درون) ظاهري فانتزي دارد و...


منبع : شرق

به روز شده در : چهارشنبه 1 ارديبهشت 1389 - 9:49

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

نظرات

افشار زاده
چهارشنبه 1 ارديبهشت 1389 - 22:14
0
موافقم مخالفم
 

ببخشید یه سوال؟؟

این تهمینه میلانی را کسی مجبور میکنه فیلم بسازه؟؟

خب نمیتونی نساز خانم.نساز

فیلم های دانش آموزی والا به خدا بهتره.

این دیالوگش که منو کشت.

زیبا:...ما هم فریادمون به هیج جا نمیرسه.

واااای دیالوگااااااااااااااااااااااااااا.نچ نچ نچ

نکن خانم با بودجه مملکت نکن این کارارو

مردی
جمعه 3 ارديبهشت 1389 - 10:38
11
موافقم مخالفم
 

حالا ایشون تا آخر جلسه نشسته یا نه وسطش پاشده رفته.

سحر
جمعه 3 ارديبهشت 1389 - 12:10
14
موافقم مخالفم
 

جدا اگه یک خانم خبرنگار اینطور از خانم میلانی بازجویی کردن و در حالی که از کلمه ی فمنیسم چیزی نمیدونند واقعا جای تاسف برای ما زنان داره که برخی به جای تشکر از کارگردانی به این واقع بینی انتقاد میکننند و بدتر اینکه مونث باشند.

كورش
چهارشنبه 8 ارديبهشت 1389 - 6:58
5
موافقم مخالفم
 

هركسي به فيلم هاي تهمينه ميلاني انتقاد داشته باشه اصولا" انساني منحرف، بدبين، زن ستيز و جاهل هستش !!!!!!!!!!!!!

خانم ميلاني شما داريد با سوء استفاده از هنر «سينما» تجارت و كاسبي مي كنيد !

انصافا" «نيمه پنهان» و «دوزن» فيلم هاي بسيار بهتري بودند ...

آثار اخير شما اصلا" «فيلم سينمايي» نيستند !!

ثنا
پنجشنبه 9 ارديبهشت 1389 - 11:33
-6
موافقم مخالفم
 

به نظرم دیالوگ ها همگی استفراغ کلمات بود. نمی دانم زنان و دخترانی که در سالن بودند درد مشترک داشتند چه حسی به ان ها دست داده ! فقط امید وارم فیلم بعدی خانم میلانی نبرد تن به تن مرد ها و زن ها نباشد.

mary
چهارشنبه 22 ارديبهشت 1389 - 9:22
3
موافقم مخالفم
 

nazare man in hast ke agar har kasi ba nahveye film sakhtane in kargardane khebre moshkel dare mitoone ba didane esme tahmine milani nare sinama va on filmo nabine zooriiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii ke nisttttttttttttttt enghadar az vagheyatha farar nakonidddddddddd

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���