دانلود

نگاهی به فیلم «كيفر» ساخته حسن فتحی : یک انتقام نمایشی :: سينمای ما ::

   






نگاهی به فیلم «كيفر» ساخته حسن فتحی
یک انتقام نمایشی

سینمای ما- سحر عصرآزاد: «کیفر» جدیدترین همکاری حسن فتحی با علیرضا نادری در جایگاه فیلمنامه‌نویس است، همکاری که نقطه برجسته آن را مجموعه تلویزیونی «میوه ممنوعه» به خود اختصاص داده که حضور نادری در گفت‌و‌گونویسی کار برجسته‌تر بود.  مجموعه‌های «پهلوانان نمی‌میرند»، «روشن‌تر از تاریکی» (ملاصدرا)، «شب دهم»، «مدار صفر درجه»، «میوه ممنوعه»، «اشک ها و لبخندها» و ...، فیلم‌های سینمائی «ازدواج به سبک ایرانی» و «پستچی سه بار در نمی‌زند» و چند تله‌فیلم مجموعه آثار فتحی را تشکیل می‌دهند.

فتحی در مجموعه آثار خود نشان داده علاقه خاصی به پلات‌های پیچیده، شخصیت‌های متعدد داستانی و البته پرداختن به مفاهیم فلسفی در لایه‌های درونی کار دارد. پیوند خوردن این ویژگی فتحی با ریشه‌های تئاتری نادری در نهایت به آثاری با داستان‌های دراماتیک و پیچیده منجر شده که شخصیت‌های تأثیرگذار حرف اول و آخر را می‌گویند و البته همین شخصیت‌ها بیشتر از همه در ذهن مخاطب می‌مانند.

«کیفر» در نگاه اول داستان انتقام دسته‌جمعی یک عده آدم زخم‌خورده از یک فرد فاسد است، انتقامی که ریشه در گذشته تا حال دارد و همه جزئیات آن به گونه‌ای نمایشی طراحی شده تا بتواند جوابگوی یک فیلم سینمائی با زمانی کمی بیشتر از حد متعارف باشد. ابتدا وقتی به ریشه‌ها و انگیزه‌هائی که موتور قصه را راه می‌اندازند دقت می‌کنیم این نکته خودنمائی می‌کند که نقشه‌های حساب‌شده و دقیق که مو لای درزش نمی‌رود، حرف اول را در پیشبرد کار می‌زنند. به این ترتیب تا رسیدن به فینال برگ‌ها به گونه‌ای برای مخاطب رو می‌شوند که به تدریج گزینه‌های مختلف حذف شده و در نهایت هویت اصلی پدرخوانده‌ای که پشت ماجرا است، مشخص شود.

اما نکته اینجاست که طراحی چنین انتقام حساب‌شده‌ای که ریشه در گذشته‌های دور تا حال دارد با چنین جزئیاتی که به یک تشکیلات اطلاعاتی پهلو می‌زند که همه افراد زخم‌خورده را دور هم جمع کرده، بیش از آنکه از فرهنگ و مناسبات رفتاری جاری در اجتماع ما بیاید، از یک قالب نمایشی می‌آید.

این همان چیزی است که مثلاً فیلم «قتل در قطار سریع‌السیر شرق» سیدنی لومت را باورپذیر و ارتباط مخاطب با آن را محکم می‌کند، اما به دلیل مابه ازاء نداشتن در رفتارهای گذشته و حال مردمان ما، به دیدن نمایشی از دور و با فاصله بر روی صحنه می‌ماند، چراکه ما مردمانی هستیم که روحیه عمومی ما نقشه، طراحی و ... را برنمی‌تابد و همه حس‌های ما در لحظه و طبیعتاً کنش و واکنش‌های‌مان هم در لحظه شکل می‌گیرد. از عشق و نفرت و اقدام به قتل و ضرب و شتم تا بذل و بخشش و ... نگاهی به پرونده‌های جرم و جنایت و قتل‌های فردی و جمعی و خانوادگی و ... می‌تواند این روحیه عمومی را برجسته کند.

به این ترتیب در همین اولین گام طراحی اولیه چنین موقعیت داستانی به جهت اینکه فاصله خود را با مخاطب حفظ می‌کند، به صحنه نمایش پهلو می‌زند و در این صحنه چه دریغ از اینکه عالم و آدم نمایشی حرف بزنند، از جملات قصار و نغز استفاده کنند و در هر موقعیت و جایگاهی دچار خودآگاهی افراطی نسبت به خود و اطرافیانشان باشند و از همه مهمتر اینکه فرصت دفاع و اعتراف و افشای انگیزه‌های خود را داشته باشند که با واقعیت فاصله دارد.

فیلم با سکانسی آغاز می‌شود که برزو پشت میله‌های زندان درخواست می‌کند پول دیه جوانی را که عامداً نکشته فراهم کنند تا از چوبه دار خلاص شود. این سکانس در کنار صحنه اعدام، تنها سکانس‌هائی هستند که برزو را آن هم در لباس زندان و دست بسته می‌بینم و باقی لحظات فیلم تأثیر مخرب اعمال او را بر دیگران می‌بینم که از همسر و برادر و دوست و آشنا در ژاپن تا جوانی که در شهر بازی به او چاقو زده، به طور مستقیم و غیر مستقیم از او زخم خورده‌اند و در واقع این مسیر بازشناسائی شخصیت برزو برای برادرش سیامک است که برزو عشق‌اش یعنی سپیده را از او گرفته است.

طبیعتاً همراهی مخاطب با کاراکتر سیامک که می‌خواهد دشمنان برادرش را بشناسد باید انگیزه‌های محکمتری داشته باشد و این پتانسیل را مرگ زودهنگام برزو فراهم می‌کند. هر چند سکانس اعدام برزو به گونه‌ای طراحی شده که به توهم یا کابوس او تعبیر شود، اما واقعی بودن آن از ضد کلیشه‌هائی است که کمک می‌کند مخاطب بخواهد همراه با سیامک شخصیتی را که فقط دو سکانس دیده و شناختی شکسته بسته از او دارد، بیشتر بشناسد و این مسیر بازشناسائی را همراهی کند.

در کنار برزو که بیش از واقعی بودن به یک نماد و سمبل از شر می‌ماند و محض بودن سیاهی او از ابتدا تا انتها می‌تواند شاهدی بر این مدعا باشد، شخصیت‌های متعددی در فیلم حضور دارند که هر یک به مثابه حلقه‌ای هستند که زنجیره رسیدن به شناخت پایانی را فراهم می‌کنند. شناختی که منجر به کشف هویت واقعی جمال (امیر جعفری) به عنوان ابی بن‌بست می شود.

در این مسیر بازشناسائی هر چقدر سیامک به چهره سیاه برادرش نزدیک می‌شود، در واقع غبار را از کاراکتر نمایشی جمال کنار می‌زند تا او با خود واقعی‌اش یعنی ابی بن‌بست روبرو شود و از یک رفیق آوازه‌خوان و دلسوز به یک نارفیق انتقامجو بدل شود. شخصیتی که با زخم‌خوردگی در عشق می‌تواند تا حدی تعدیل و خاکستری شود و با فراهم کردن زمینه اعدام برزو گذشته تیره و تار خود را جبران کند. در حالیکه تصویر برزو از یک برادر دلسوز که از ژاپن خانواده‌اش را اداره می‌کرده به یک دزد عشق، خلافکار، آدمکش و در پایان هم اولین وارد‌کننده شیشه به ایران تبدیل می‌شود!


منبع : خبرآنلاین

به روز شده در : شنبه 29 خرداد 1389 - 15:25

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

نظرات

پوريا
يکشنبه 30 خرداد 1389 - 8:35
-2
موافقم مخالفم
 

هيچ جاي دنيا وقتي نقد مي نويسن گره هاي داستاني رو لو نمي دن تا فيلم براي مخاطبي كه فيلمو نديده جذاب بمونه....چرا تو نقد هاي ما ابن نكته رعايت نميشه؟‌خوب شد من فيلمو ديده بودم


يکشنبه 30 خرداد 1389 - 19:57
4
موافقم مخالفم
 

سلام

به نظر من فیلم خیلی خوبی بود با فیلمنامه ای که واقعا داستانی داشت فکر شده و چینش شده.منو یاد فیلمنامه های شمال به شمال غربی و توطئه خانوادگی ارنست لیمن و کارگردانی هیچکاک اندخت گرچه غافلگیری آخرش مثل سگ کشی خیلی کوبنده نبود ولی باز خیلی خیلی خوب بود مخصوصا بازی آقای زمانی

زهرا
سه‌شنبه 1 تير 1389 - 10:14
7
موافقم مخالفم
 
نظر شخصي درباره فيلم كيفر

واقعاً فيلم خوبي بود. از اول تا آخر فيلم نمي شد فهميد پشت پرده چيست! قاتل كيست ! و چه اتفاقي خواهد افتاد. بسيار بسيار زيبا و خوب بود.

درضمن شما كه تمام ماجراي فيلم را توي بحث نقد به همه گفتي مخصوصاً كشف هويت جمال را ، ديگه ضرورتي ندارد مردم با دقت فيلم رو ببينن. مگه نه ؟

محسن
پنجشنبه 3 تير 1389 - 13:31
5
موافقم مخالفم
 

سلام ودرود بی پایان به جناب اقای فتحی افتخار سینمای ایران :فیلم کیفر را علاوه بر جشنواره برای سومین بار دیدم ....بسیار تحسین برانگیز بود ....فیلمی با ابرو ....انتخاب بجای بازیگران محبوب ....از پیر ترین انها تا جوان ترینها مخصوصا اقای مصطفی زمانی که جذابیت فیلم را هزاران برابر افزون کرده بود.. .جدا دست مریزاد .....خسته نباشید.

عاطفه
پنجشنبه 3 تير 1389 - 19:26
4
موافقم مخالفم
 

این نقد بود یا خلاصه فیلم؟؟؟؟؟؟ واقعاً که!!!!!!!!!!!!!!!!

FARNAZ
دوشنبه 14 تير 1389 - 20:41
1
موافقم مخالفم
 

برخلاف نظر بقیه ی دوستان و با تمام علاقه ای که به اثار اقای فتحی دارم باید بگم واقعا فیلم ضعیفی بود و بیشتر به یک فیلمی تلویزیونی شبیه بود....امیدوارم اقای فتحی با اثاری شبیه میوه ی ممنوعه که به نظرم فوق العاده بود بازم مارو شگفت زده کنن

kianoosh
سه‌شنبه 5 مرداد 1389 - 13:13
7
موافقم مخالفم
 
جرم

جرم مسعود کیمیایی در راه است.درود بر او که فیلم های درست و درجه یک میسازد و یک مشت مزخرف بیهوده که تو سینما پر شده نیست.اولین چیزی که در فیلم های کیمیایی باید دقت کرد کلام فیلم نامه است.پیشنهاد میکنم به همه دیالوگ های داریوش ارجمند اخر فیلم رئیس گوش بدید.

بهناز
دوشنبه 22 شهريور 1389 - 23:44
4
موافقم مخالفم
 

به نظر من چیزی که فیلم و قوی کرده بود دیالوگ فیلم بود دیالوگ های قوی و مفهومی

مثلا سکانسی که خ.مریلا زارعی با مصطفی زمانی (در هنگام اسبابکشی ) در حین صحبت بودن واقعا دیالوگ های فوق العاده ی داشت البته برای کسایی که فقط داستان فیلم مهمه نه صحبت هایی که بین کاراکترا رد و بدل میشه شاید یه فیلم خوب به نظر بیاد

ولی توصیه من اینه اگه فیلمو دیدین ولی به دیالوگاش توجه نکردین 100% یه بار دیگه فیلم و ببنین

هر صحبتش یه کنایه ایه به ما ادما و حرکات پستمون

و موضوع تازه و جالبی داشت من که واقعا خوشم اومد از این فیلم


شنبه 10 ارديبهشت 1390 - 10:51
3
موافقم مخالفم
 

سلام

پس از چندين فيلم ايراني جديدمجددا شاهد فيلم خوبي بودم كه مرا پاي تلويزيون ميخكوب كرد.به آقاي تحي عزيز خسته نباشي مي گويم.فيلم نامه بسيار حرفه اي بود.بازيگران نقشهاي خود را عالي ايفا كردند.در پايان فيلم سكانس بدون ديالوگ در فرودگاه مي توانست جور ديگري باشد.متشكرم


دوشنبه 16 خرداد 1390 - 11:29
0
موافقم مخالفم
 

چرا كسي به فراماسونري بودن طرح اشاره‌اي نمي‌كنه؟

در اين فيلم امير جعفري نقش يك فراماسونر رو بازي مي‌كنه

1. در ابتداي فيلم جايي كه آقاي مشايخي روتشويق مي‌كنه با دستانش علامت فراماسونري ميده

2.اسمال چارلي درباره‌ي ويژگي ابي بنست ميگه كه اون مثل يك شخصيت پشت پرده است كه اين ويژگي در تمام فيلم هم ديده ميشه

3. مراسم ماسك گذاري كه در آداب فراماسونرهاست

کبری
يکشنبه 5 تير 1390 - 13:12
-20
موافقم مخالفم
 
کیفر

بد نبود...

محمد
شنبه 26 آذر 1390 - 20:27
6
موافقم مخالفم
 

به نظر من فیلم عالی بود به خصوص سکانسی که مریلا زارعی و مصطفی زمانی با هم دعوا کردن

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���