دانلود

يادداشت پر احساس و تلخ مهران مديري درباره زنده‌ياد خسرو شكيبايي : هيچ وقت حالش خوب نبود؛ مطمئنم در بهشت روزي با او كار خواهم كرد :: سينمای ما ::

   






يادداشت پر احساس و تلخ مهران مديري درباره زنده‌ياد خسرو شكيبايي
هيچ وقت حالش خوب نبود؛ مطمئنم در بهشت روزي با او كار خواهم كرد

سينماي ما- محمد تاجیک: مهران مدیری در یادداشتی که در کتاب مرحوم خسرو شکیبایی منتشر شده به تمجید از مرحوم شکیبایی پرداخته است . مدیری دراین یادداشت نوشته است : از روزي كه او را شناختم و از اولين باري كه او را ديدم ، حالش خوب نبود . اصولا هيچ وقت حالش خوب نبود . منظورم بدحالي جسماني اش نيست . احساس خوشبختي دروني نداشت . از آن آدم هاي غمگيني بود كه ذاتا اندوه را در خود داشت . اين در صدايش بود . در لحن گفتارش بود ، در چشمانش بود و در حركت دستانش . شايد با همين اندوه درون ، احساس شادي داشت و با همين دلمشغولي هاي درون ، خودش را زنده نگه مي داشت . دوست داشت تنها باشد . دوست داشت خلوت باشد . ديگران را به خود راه نمي داد . هرگز نفهميدم چه چيزي خوشحالش مي كند و چه زماني حالش خوب است .
براي بازي در پاورچين به او تلفن زدم . رفتم خانه اش و نشستيم به درد دل . در همه جاي خانه بود . مجسمه اش ، عكس هايش ، نقاشي هايي كه از چهره او كشيده بودند ، جوايزي كه گرفته بود . تصوير آدم هاي مهمي كه با او كار كرده بودند . و نقطه درخشان كارنامه اش ، هامون . همه جا پر از او بود و او غمگين ، مثل كودكي بود كه توسط خداوند تنبيه شده باشد . يك بغض نهفته كه در گلوي او بود و نمي دانم چرا . گفت كه مي آيد و در پاورچين بازي مي كند . فردا به محل فيلمبرداري ما آمد و حرف زديم . مي دانستم كه نمي آيد . حوصله نداشت ، حقيقت را نمي گفت كه دل مرا نشكند . حوصله نداشت و رفت . چند سال گذشت . براي بازي در مرد هزار چهره به او تلفن زدم و در يك روز برفي دوباره به محل فيلمبرداري ما آمد . غمگين تر ، شكسته تر و بي حوصله تر .

مدیری در ادامه یادداشت خود نوشته است : باز هم مي دانستم كه نمي آيد . با هم حرف زديم . حوصله نداشت . باز هم نمي خواست كه دل مرا بشكند . بهانه آورد و باز هم حوصله نداشت و رفت . نزديك درب خروجي برگشت ، مرا بوسيد و گفت : من هميشه يك بازي به تو بدهكارم ، و رفت ، براي هميشه رفت . روزي كه براي خاكسپاري رفتم ، و هزاران نفر آمده بودند تا اين پيكر غمگين را به خاك بسپارند و مردم فراواني كه دوستش داشتند و مي گريستند . و مردم فراوان ديگري كه آمده بودند با هنرمندان مورد علاقه شان عكس بگيرند و عده فراوان هنرمنداني كه سعي داشتند به ديگران بفهمانند كه ما بيشتر از شما با ايشان دوست بوديم ، و در اين هياهوي عظيم ، آخرين جمله او را دوباره شنيدم كه مي گفت : من هميشه يك بازي به تو بدهكارم ......... مطمئنم در بهشت ، روزي با او كار خواهم كرد . احتمالا در يك تئاتر مشترك كه آنجا ديگر ، حوصله دارد، حالش خوب است و غمگين نيست .

به نقل از  کتاب خسرو شکیبایی . به كوشش الهام قره‌خانی 



منبع : وبلاگ atipic

به روز شده در : سه‌شنبه 23 آذر 1389 - 14:58

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

نظرات


پنجشنبه 25 آذر 1389 - 12:43
1
موافقم مخالفم
 

یادش گرامی ... بحر هنر از شیوه او سخت فقیر است


شنبه 27 آذر 1389 - 7:30
7
موافقم مخالفم
 

اميدوارم ديدن آن تئاتر بهشتي نصيب ما هم بشود. روح خسرو نازنين شاد.

امید
چهارشنبه 8 دي 1389 - 20:18
24
موافقم مخالفم
 
درود بر عمو خسرو

بزرگی بود که با رفتنش داغ به دل همه دوستدارانش گذاشت

و من از همه سینما گرا خواهش میکنم میراث عمو خسرو و عمو خسروها رو با داشتن حس مسئولیت ازش استفاده کنند

mandanakouros
يکشنبه 17 بهمن 1389 - 23:12
0
موافقم مخالفم
 
salam

afarin be ehsas gashang to mehran modiri yadash bekher marde bozorgi bod

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���