دانلود

ترین‌های افتتاحیه امیر قادری + یادداشتی بر تازه‌ترین فیلم بهرام بیضایی؛ : اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم :: سينمای ما ::

   






ترین‌های افتتاحیه امیر قادری + یادداشتی بر تازه‌ترین فیلم بهرام بیضایی؛
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

سینمای ما - امیر قادری:  بعد از آتش سبز، حالا این وقتی همه خوابیم بهرام بیضایی است که فرصت کم نظیری برای ما فراهم کرده، تا به بهانه اش خیلی حرف ها بزنیم. وقتی همه خوابیم، فیلم افشاگرانه ای است، نه در آن زمینه ای که خود فیلم و سازنده اش ادعایش را دارند. فیلم افشاگرانه ای است نه اتفاقا درباره پشت پرده سینما و فرهنگ این سال های این سرزمین، و این که سینما را فساد برداشته و گلوی هنرمندان واقعی را می فشارند. وقتی همه خوابیم فیلم افشاگرانه ای است از منظری دیگر. درباره این نوع فیلمسازی و از این قبیل روشنفکری و جهان بینی و طبعا سبک سازنده اش. اصل ماجرا واقعا این نیست که کارگردانی که اغلب فیلم های دیگرش، فیلم های مورد علاقه ام نیستند، فیلم ضعیفی ساخته و این فرصتی است برای ما تا به اش بتازیم و بیخ دیوار قرارش دهیم. اولا که به اعتقاد بسیاری از علاقه مندان بیضایی، وقتی همه خوابیم فیلم خیلی خوبی است. بعد هم این که به نظرم آن چه قرار است به اش اشاره کنیم، نه فقط مربوط به این فیلم که در آثار دیگر این سازنده اش هم می شود ردش را گرفت. فقط این آخری – همان طور که انتظارش را داشتم – روشن تر و واضح تر همه آن کمبودها و زیگزاگ رفتن ها و مهم جلوه کردن (نه مهم بودن) ها را زیر نور می آورد و مشخص می کند.
من البته این قدر کج سلیقه نیستم که بخواهم همه قابلیت ها و ارزش های فیلم های بهرام بیضایی را انکار کنم. همین وقتی همه خوابیم، پر است از حرکات دوربین و قطع هایی که به بهترین شکل صحنه را پیش می برند و ریتمی که تماشاگر را درگیر خودش می کند. چند دقیقه ابتدای فیلم که اصلا نیم خیزم کرد. استارت درجه یکی بود و در دوره و زمانه فیلم های دست به دیوار، سرحال و رو به راه از کار درآمده بود. اما همان طور که فیلم پیش رفت، کم کم سایه فیلمسازی بر سرمان گسترده شد که می خواست تماشاگرش را آزار دهد. که مرعوب اش کند. که مدام حضور خودش و بازیگران فیلم را به رخ اش بکشد. که کمبودها و مشکلات ای را که بسیاری از آن ها به خودش برمی گردد، به دوش مردم این مملکت و مسئولان و سیستم بگذارد. بحث سر این نیست که کمبودی وجود ندارد و مشکلی نیست. اما قطعا بسیاری از مشکلات و مسئولیت ها به خود فیلمساز برمی گردد و مدام دارد بقیه را متهم می کند. در این فیلم آخر که اصلا هسته مرکزی داستان از چنین نوع نگاه و بینشی سرچشمه گرفته است. درست مثل کودکی که مدام همه تقصیرها را گردن پدر و مادرش می اندازد و کم کم مجموع تمام این انتظارها و درخواست ها تبدیل به عقده های وحشتناکی می شود و دایره اتهام را همه، به جز خود فیلمساز و گروه اش را در برمی گیرد. یک جور خود مقدس پنداری و دیگر گریزی در فیلم وقتی همه خوابیم وجود دارد که به هیچ عنوان نمی تواند مرکز و منشا خیر برای جامعه و فرهنگ امروز ایران باشد. این فیلمی است که تماشاگران اش هم متهم اند. پس باید تحقیر و آزار فیلمساز را تحمل کنند. چه از طریق کاربرد صدا، چه روایت داستان و چه جلوه های تصویری. فیلمی است که مثلا در چهل دقیقه ابتدایی فیلم تماشاگرش را مدت ها سردرگم نگه می دارد، و این البته با تعلیق فرق می کند. به همین خاطر است که به جز انگ ها و نشانه ها، صحنه های مربوط به فیلمفارسی آقای بیضایی چندان تفاوتی با صحنه های اصلی همین فیلم ندارد. و به اعتقاد بعضی ها حتی بهتر هم هست. این دامی است که بیضایی برای خودش پهن کرده. یعنی اجازه داده تا آن چه از ان متنفر است را با آن چه تایید می کند، کنار هم بگذاریم و با هم مقایسه کنیم و به نتیجه ای معکوس آن چه مورد نظر فیلمساز است برسیم. به همین خاطر است که فیلم آخر بیضایی، گفتم که به شکل ناآگاهانه ای، خود افشاگرانه است. فرصتی که نباید از دست اش داد.
ادامه حرف ها درباره وقتی همه خوابیم بماند برای ستون ها و شماره های بعد، که خیلی حرف ها درباره اش داریم. نکته اش اما این است که قرار است دیگر مرعوب این نوع فیلمسازی خودنمایانه، این جور خودمقدس پنداری و دشمن سازی و در موضع قربانی قرار گرفتن استادان قدیمی نشویم. نان این چیزها را خوردن، مال دورانی بود که همه خواب بودیم. وظیفه روشنفکر امروز برعکس آن چه بیضایی با این فیلم انجام داده، این است که به مخاطب اش یاد بدهد مسئولیت کارش را خودش برعهده بگیرد. نه به دوش جامعه بیندازد و نه سیستم. که آن هم به جای خود؛ اما پس از این که اول خودمان را بیدار کردیم. خودمان را محاکمه کردیم.

امیر قادری


 

شاکی‌ترین آدم: محمدرضا فروتن که معلوم نبود چرا قبول کرده مجری این مراسم باشد. وقت گوش دادن به حرف هایش (حالا همان دو کلمه‌ای هم که گفت) به عنوان یک نفر حاضر در مراسم، احساس مهمان ناخوانده‌ای را داشتم که به زور بلند شده رفته خانه کسی و میزبان همه جوره می‌خواهد به‌ش بفهماند آقا بلند شو برو پی کارت.

خوش تیپ‌ترین آدم حاضر روی سن: باز محمدرضا فروتن. هم لباس خوبی پوشیده بود و هم اندازه ایستادن پشت چنین تریبونی بود. فقط اخلاقش... می‌گویند قبلش اعلام کرده که این جوری اجرا می‌کند، چون سبکش است. خب، سبک خوبی نیست. 

بدترین اتفاق: پخش نشدن کلیپ‌های مراسم به علت نقص فنی و همچنین پایین آمدن ناگهانی پرده و پاره شدنش که موجب مدتی وقفه در مراسم شد. 

عجیب‌ترین دلیل: می‌گویند همه این‌ها به خاطر نوسان سیستم برق بوده که دستگاه‌ها را از کار انداخته و همچنین باعث آویزان شدن پرده و پاره شدنش شده. این دومین فاجعه‌ای است که نوسان برق در مراسم رسمی ایجاد می‌کند. از جمله وقتی در مراسم افتتاحیه «آواز گنجشک‌ها» همین نوسان سیستم برق بلندگوها را از کار انداخت. این دفعه البته بلندگوها سالم و سرحال ماندند. حالا خوشبختانه یا متأسفانه. مشکل اصلی شاید این باشد که سینمای ایران و جشنواره‌اش همچنان مستاجرند. کاخ جشنواره‌ای در کار نیست و مسئولان و اهالی سینما از این سالن به آن سالن سرگردان. یکی آستین بالا بزند. 

بهترین کلیپ افتتاحیه: کلیپ خسرو شکیبایی که میثم مولایی ساخته بود، می‌توانست طولانی تر باشد (حواستان هست که این جمله اخری در این مملکت خیلی کم کاربرد پیدا می‌کند) اما قطع‌های فکر شده‌ای داشت و تأثیرگذار بود. ابراهیم حاتمی‌کیا هم که بهترین سوژه برای یک کارگردان یا ژورنالیست است و مجید برزگر این فرصت را حرام نکرده بود. به لحن و ریتم حرف زدن حاتمی کیا اگر به دقت گوش کنید، می‌فهمید چرا او بهترین ملودرام‌ساز چند دهه اخیر سینمای ایران است. 

قابل پیش‌بینی‌ترین لحظه: وقتی حاتمی‌کیا رفت روی سن،  می‌دانستیم بهترین اجرای صحنه مراسم افتتاحیه متعلق به او خواهد بود. با ریتم درست و مؤثر. به خصوص وقتی از رئیس‌جمهور خواست بعد از سی سال فعالیت فرهنگی، مشکل «به رنگ ارغوان» را، مثل «درباره الی»، حل کند. 

مهم‌ترین نتیجه: اینکه فیلم‌سازی می‌تواند فیلم مؤثر و دلپذیر بسازد که بتواند حداقل در یک مهمانی، جمعی را تحت تأثیر قرار دهد. این‌طوری می‌شود در یک نشست فهمید که چرا اغلب سینماگران ایرانی فیلم‌ساز بشو نیستند. 

بهترین پیام: رسول صدرعاملی که حل مشکل «درباره الی» را نتیجه چند هفته تلاش هنرمندان و سیاستمداران دانست. همانند همه آن همکاری‌های گروه‌های مختلف در روزهای انقلاب و جنگ. و اینکه گفت کاش نتیجه تلاش بعدی، بازگرداندن دختر با استعداد سینمای ایران از برلین باشد. 

بهترین آغاز: معمولاً انتظار داریم روز‌های اول جشنواره را به عیش حرف زدن پشت سر فیلم‌ها و سازندگان‌شان و غر زدن و عیب‌جویی بگذرانیم. این‌بار اما  «هر شب تنهایی» شروع خوبی بود. با یک لیلا حاتمی که اجرایش می‌تواند در ردیف بهترین بازی‌های امسال سینمای ایران باشد. اگر داستان فیلم کم دارد، دلیل نمی‌شود که اجرای حاتمی را نبینیم و فیلم‌برداری فرج حیدری و فرم و بافت سینمایی که صدرعاملی به تصاویر فیلمش بخشیده است. 

بهترین سالن: این سالن همایش‌های برج میلاد را از دست ندهید. منظره فضای بیرونش چشم نواز است. مایکل مان بزرگ اگر ایران بود و چنین چشم اندازی از تهران داشت، لحظه‌ای از دستش نمی‌داد. خود سالن و تاسیسات اطرافش هم جوری است که آدم احساس می‌کند به‌ش احترام گذاشته‌اند. در این کمبود سالن خوب برای اجرای چنین مراسمی، انتخاب خوبی از طرف برگزار کنندگان جشنواره است. 

بدترین سرخوردگی: اینکه افتتاحیه امسال آتشبازی نداشت! فکرش را بکنید بر بام تهران و آن وقت شب، چه صفایی داشت. باشد برای اختتامیه.

یک تشکر اساسی: همین که برای یک روز هم شده، فیلم‌ها طبق برنامه و در لحظه موعود به نمایش درآمدند. هنوز که جشنواره شروع نشده ولی تشویق کردیم تا همین روند ادامه پیدا کند.

 مهم‌ترین چیزی که دلم می‌خواهد می‌توانستیم بر آن غلبه کنیم: اینکه کاش می‌توانستیم شاد باشیم بی اینکه عذاب وجدان داشته باشیم. افتتاحیه جشنواره امسال را که می‌دیدید، مناسبت‌ها و مراسم ویژه به جای خود، متوجه می‌شدید که در ناخودآگاه‌مان انگار دنبال مجازات خودمان برای لحظه‌ای شادی کردن هستیم. رنج کشیدن برای مباح ساختن لحظه‌ای تقدیر کردن و ستاره ساختن و دور هم بودن و خوش شدن. گفتم که این در ناخودآگاه ما جا افتاده و ربطی ندارد به این مراسم خاص یا مدیریت فعلی یا قبلی یا آینده.یک مراسم خصوصی معمولی را هم که نگاه کنید، اوضاع به همین منوال است. 

و بالاخره آخرین وعده: این ستون و قالب‌اش را امیدوارم دوست داشته باشید. صبر کنید جشنواره رونق پیدا کند و نمایش فیلم‌های ایرانی روی روال بیفتد، خواهید دید که چه اتفاق‌هایی اینجا می‌افتد... امروز هم بیضایی در سینما مطبوعات فیلم دارد و هم امیرخان، هنرپیشه هندی محبوب من.




به روز شده در : شنبه 12 بهمن 1387 - 23:34

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

نظرات

بوق
يکشنبه 13 بهمن 1387 - 1:26
7
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

امير قادری با بی شرمی تمام و به بهانه کوبيدن بيضايی از سانسور دارد دفاع می کند.

آذر
يکشنبه 13 بهمن 1387 - 5:45
-3
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

جناب قادري شما به جاي نقد بيضايي بهتره همون بچسبي به استاد کيميايي. دلم نمي خواد اينو بگم اما هنوز خيلي کوچيک تر از اوني که بيضايي رو نقد کني...

مسافران
يکشنبه 13 بهمن 1387 - 6:14
-1
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

آقای قادری شما که شیفته ی فیلمی مثل بنجامین باتنی !!!!!مشخصا نمی تونی با این سبک و سیاق ارتباط بر قرار کنی

متاسفانه به جای نقد گله کردی

سر بزنید خوشحال می شوم

behnam
يکشنبه 13 بهمن 1387 - 6:22
-7
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

aghaye ghaderi shoma behtar ast hamoon filmhaye shovaliye tariki ro bebiny va dar morede ostad beyzayi nazar nadi.to ke hamon aval eteraf mikony az filmaye beyzayi khoshet nemiyad va ba pishzamine filmy ro mibiny hagh nadary dar morede bozorgmardy ke che dar teather va che dar namayeshnameha va che dar filmash yeky az roshngartarinha bode nazar bedy.

to ke enghadr shoor nadary ke ehterame ostad ro negah dary behtare khafe shy.

مژده خواجه
يکشنبه 13 بهمن 1387 - 6:55
-6
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

منم دلم میخواد ببینم.

من بغض کردم که نمیتونم به این زودیها ببینم و نظر خودم رو بکم.

اگه مثل سگ کشی باشه که ده بار خواهم دید!

گلشیفته & رادان
يکشنبه 13 بهمن 1387 - 7:25
-19
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

مرسی اقای صدر عاملی ....

واقعا بهترین پیام بود

Red Ribbon
يکشنبه 13 بهمن 1387 - 8:4
16
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

عالی بود مخصوصا مطلب اول درباره "فیلمسازی خودنمایانه "و "خودمقدس پنداری" .

حسین
يکشنبه 13 بهمن 1387 - 8:18
13
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

باز هم شما آقای قادری؟!

رضا
يکشنبه 13 بهمن 1387 - 8:54
7
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

آفرین امیر قادری.تو کل عمر بی حاصلت یک حرف درست زده باشی همینه.

سيامك
يکشنبه 13 بهمن 1387 - 9:42
0
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

جناب آقاي قادري مثل اينكه خوش نداري كسي باهات سطح بالا صحبت بكونه............


يکشنبه 13 بهمن 1387 - 10:42
11
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

eeeeeeeeeey val manam amir khana dus daram amir khanhads mizadam in filme beyzae kar dastesh mide

va dar hade bagheye karash nis


يکشنبه 13 بهمن 1387 - 12:48
1
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

شما امیر خان برو همان فیلمهای کیمیایی را تحسین کن.

sahand
يکشنبه 13 بهمن 1387 - 18:54
-6
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

man az aghaye ghaderyi mikham dar naghdeshoon ehterame

ostad ro negah darand

؟
يکشنبه 13 بهمن 1387 - 23:57
14
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

و این هم شاهکار وقتی همه خواب بودند و بیضایی و مژده شمسایی و مخصوصا نواب صفوی که همه ازش صحبت میکردید و منتظرش بودید...

این بود....

همه منتقدین و همه سایتها دارند میکوبن این فیلم را!

بگو چرا بیضایی تو این 40 سال فقط 10 فیلم ساخت!

نوآموز
دوشنبه 14 بهمن 1387 - 0:59
-9
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

با این نقد ماهیت خودتو بیشتر افشا کردی قاذری عزیز !!

پیشنهادم برات اینه که بشینی سربازهای جمعه را ببینی !!

ریحانه
سه‌شنبه 15 بهمن 1387 - 5:41
4
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

من هنوز این فیلم را ندیدم و متاسفانه فکر هم نمی کنم به این زودیها ببینم . . .اما اقای قادری نوشته شما نقد نبود بلکه سرریز شدن همان عقده هایی است که خودت نوشتی . نوشته ات اقای قادری متاسفانه بوی چرک می دهد .بوی تعفن زخم کهنه ای که هنوز هم کامل سر باز نکرده .!!


سه‌شنبه 15 بهمن 1387 - 14:55
9
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

آقای صدر عاملی! اون وطن فروش رفته که دیگه برنگرده!

sepehr
سه‌شنبه 15 بهمن 1387 - 16:54
-5
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

vaghan taajob mikonam ke ahgye ghaderi chetori enghadr nokte mosbat dar film peyda kardand!!!

film vaghean eftezah!!! bod.

ریحانه
سه‌شنبه 15 بهمن 1387 - 20:49
-14
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

متاسفانه هنوز این فیام را ندیده ام وفکر هم نمی کنم به این زودی موفق به دیدنش شوم . . .نوشته شما اما اقای قادری نقد نبود بلکه بیشتر از جنس همان عقده هایی است که خودت گفتی ! متاسفم که می بینم نوشته یک منتقد قدیمی بوی چرک می دهد ! بوی تعفن یک زخم کهنه که هنوز هم کامل سر باز نکرده ! کاش خیلی روشن توضیح می دادی که این همه کینه و بغض نسبت به استاد از کجاست؟

ماني
سه‌شنبه 15 بهمن 1387 - 20:56
-5
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

من اين فيلم رو نديدم اما يادداشت هاي شما رو خوندم همين طور يادداشت هاي دوستاتون رو درباره اين فيلم يا بهتر بگم درباره بهرام بيضايي.

و به سهم خودم مي تونم اظهار تاسف كنم از اينكه بر و بچه هايي كه ادعاي روشنفكري(!؟) دارن و دستي به قلم و داعيه به دوش كشيدن يه بخشي از بار فرهنگ امروز و فرداي اين مملكت رو قلمشون حكم چاقوي ضامن دار و پيدا كرده ... اونم براي كسي كه يه عمر حالا با هر عقيده و باوري و علاقه اي كه داشته بدون اينكه بخواد مدام ژست يا مثل شما ادعاي روشنفكري داشته باشه خونده و تحقيق كرده و نوشته از تاريخ سرزميني كه مال شماست و پاي مسابقه هاي تيم ملي فوتبالش حنجره اتون رو پاره مي كنين گفته از زندگي آدمهايي كه شما بهش افتخار مي كنين گفته از اسطوره هاي كم گفته شده اين سرزمين گفته و از اتفاقات و يا حس هايي كه از آدمها و دنياي اطرافش بهش رسيده ... من از طرفداراي سينه چاك آقاي بيضايي نيستم و اعتقاد هم ندارم كه تمام كارهاش درست و بي نقص و قابل تحسينه اما براش احترام قائلم و عليرغم شما احترام زيادي هم براش قائلم. توي اين دور و زمونه كه همه فقط ادعاي كار كردن مي كنن دست كم همه ما ها كه سن بچه ها و نوه هاي آقاي بيضايي رو داريم از وقتي خودمون رو شناختيم ديديم و شنيديم كه ايشون داره كار مي كنه و قلم مي زنه اونم تو اين مملكت با روابط و ضوابطي كه بهش حاكمه و دست كم توي اين عالم سينماش ديديم كه خودي و غير خوديش از دست اين روابط و داستانهاش صداشون به هواست.

آقاي قادري من از كسايي هستم كه از خيلي وقت پيش با نوشته هاي شما آشنام و از كسايي هستم كه اون ابتدا كه نقد فيلم مي نوشتيد براي مجله فيلم نقدهاتونو با علاقه مي خوندم و كارهات رو دنبال مي كردم اما به مرور متاسفانه به جاي اون شور و درك و حس خوبي كه از پشت نوشته هات حس مي كردم به مرور يك چيز رو بيشتر و بيشتر از هر چيز ديگه حس كردم و ميكنم: غرور.

و متاسفانه اين جور كه دورادور ديدم و مي بينم اين غرور داره روز به روز بيشتر و بيشتر ميشه البته شما روابط گسترده اي داريد و دستتون هم توي مطبوعات بازه و قطعا زبان و تريبون هاي رسايي در اختيار داريد اما اينها مهم نيست... زمان حال... هميشه زمان هياهوست اما گذشت زمان و تاريخ درباره قضاوت ها ؛ نوشته ها (كه هم من مي دونم و هم شما مي دونيد روي بعضي ها تاثير داره ) و وجود شما قضاوت خواهد كرد همونطور كه درباره بهرام بيضايي قضاوت خواهد كرد.

متاسفام كه توي اين يادداشتي كه نوشتي حتي روي يكي از بديهي ترين مسئله هاي اين مملكت (نبودن آزادي) چشم بستي اون هم فقط و فقط براي اينكه از يه نفر انتقام بگيري. اما از چه كسي؟ و چرا؟ اين ذوق و شور و شادماني شما از اينكه دست آويز مناسبي رو براي انتقام گيري و كوبيدن و توهين كردن به بيضايي پيدا كرديد رو چه جور ميشه تعريف كرد؟ اين كار چه نفعي براي شما و دوستاتون و حتي ماي خواننده شما خواهد داشت ؟ آيا كوبيدن كسي مثل بيضايي شما و دوستاتون رو با اعتبار مي كنه؟ و يا كمكي به فرهنگ و هنر اين مملكت مي كنه؟ و يا اينكه شان و اسم بيضايي رو از بين مي بره؟ آقاي قادري شما وظيفه مهمي رو به دوش دارين اي كاش اهميت و قدر اين جايگاه رو بدونيد و كاري كنيد كه نسل بچه هاي بعد و بعدتر شما كه صفهاي جشنواره و جشنواره هاي اين روز و سالها رو پر مي كنه ياد بگيره كه چجور بايد با اونچه داره برخورد كنه به دور از بغض و تنگ نظري و خشم و در يك كلام عادل باشه .... از خوبي هاي اونچه داره استفاده كنه و از كمبودا و اشتباهاتش درس بگيره و قدر داشته هاشو بدونه و پيش بره ...

متاسفم كه تا اين درجه خشم و نفرت و بغض و حقارت رو توي بچه هاي حيطه ي فرهنگ و هم نسلاي خودم مي بينم. به كجا مي خوايم برسيم با اين آداب و خلق و خوهاي زشت؟ اي كاش شما و دوستانتون عادل باشيد و منصفانه قضاوت كنيد همه چيز را آن طور كه بوده و هست ببينيد و قضاوت كنيد قبل از اونكه زمان بخواد درباره شما قضاوتش رو براي هميشه ثبت كنه.

عطیه
چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 3:52
-2
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

فیلم وقتی همه خوابیم رو ندیدم ولی به خاطر علاقه ای که به بهرام بیضایی دارم فکر می کنم انقدر مثبت نگاه کنم که خواه ناخواه ازش خوشم بیاد. نقد تند شما رو خوندم می خواستم ناراحت شم از این همه بد گویی ولی چون یه جور عجیب غریبی ازجسارت منتقدان خوشم میاد و حسودیم میشه به این همه راحت گفتن و نوشتن و برخورد کردن، هیچی دیگه ناراحت نشدم از نقدتون.

حامد
چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 14:35
22
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

قادری

تو خیلی کوچکتر از آنی که با کوبیدن بیضایی و خالی کردن عقده هایت خودت را بالا ببری

ستاري
چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 23:5
33
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

يكي از ويژگي هاي بهرام بيضايي در تمام طول دوران فيلمسازي اش اين بوده كه نه تنها از نوچه پروري متنف بوده بلكه دوران نوچه پروري را به نوشتن كتاب اختصاص داده و بهمين خاطر كتابهاي بسياري براي ادبيات نمايشي ما نوشته است ! بيض

هادی
جمعه 18 بهمن 1387 - 8:21
4
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

قادری

از تو آخرش یه منتقد نمی‌تونه در بیاد...

بکش بیرون از سینمای فکستنی...

آدم مغرض به درد سینما نمی‌خوره...

تو خود خود عقب گردی ...

مخاطب
جمعه 18 بهمن 1387 - 21:18
-2
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

این نقد شرم آور بود !

مرتضی
جمعه 18 بهمن 1387 - 22:23
-15
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

خیلی جالبه نمیدونم این فرهنگ از کجا سرچشمه میگیره که ما ها همیشه دنبال یه بت میگردیم تا بهش سجده کنیم این درست که آقای بیضایی یک هنرمند هستند و برای فرهنگ وهنر این مرز و بوم زحمات زیادی کشیدن ولی چرا تا یک نفر پیدا میشه کمی این تقدس رو بشکنه هممون سینه سپر میکنیم و احساس میکنیم به مقدسات توهین شده به نظر من همون قدری که آقای بیضایی حق داشتند صنوف مختلف در سینما رو تخریب کنند یک منتقد هم میتونه نقد بی پرده و صریح از ایشون داشته باشه به نظر من این یعنی دمکراسی و از آنروست که ما اینجاییم و دمکراسی آنجا.

شيما مشهدي
شنبه 19 بهمن 1387 - 10:23
-4
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

امير قادري

واقعا نااميدكننده و اعصاب خوردكن شده اي. اتفاقا "وقتي همه خوابيم" يكي از بهترينهاي جشنواره امساله. چرا حرف بيخود مي زني؟ تو فقط دست به سينه كيميايي هستي و فقط تعرف و تمجيد آقاي كيميايي رو ميگي . حالا با بيضايي هم مشكل پيدا كردي؟ اصلا چرا خودت يك فيلم درست نمي سازي و به بقيه هم كمي فيلمسازي ياد نميدي؟ فرانسوا تروفو و گدار چكار كردن تو هم همون كارها رو بكن.

amir
شنبه 19 بهمن 1387 - 16:6
-4
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

به کوری چشم قادری این فیلم ، فیلم منتخب تماشاگران در بخش بین الملل شد و قادری بیش از پیش فهمید که هیچی نمیفهمه و فهمید که مردم و مخاطب نظر دیگه ای دارن دیگه اون دوران گذشته که با نقد بزرگان و کوبیدن بزرگان بشه بزرگ شد مثل اینکه یک مورچه بخواد در مورد گوشهای یک فیل حرف بزنه خوب همینجوری مسخره و خنده دار میشه دیگه

ava
يکشنبه 20 بهمن 1387 - 1:17
8
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

اين آسمان به زمين آيد يا اين زمين به آسمان رود، امروز روز ميلاد سگ كشي است

محمد الف
دوشنبه 21 بهمن 1387 - 13:35
3
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

دمت گرم امیر خان

آی حال کردیم آی حال کردیم

خوب زدی تو برجکشون

این آقای استاد!!! هر ده سال یه فیلم میسازه اونم که تو زرد از آب در میاد که !!!

نيما
دوشنبه 21 بهمن 1387 - 14:56
1
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

چند نقل قول جالب از اين نقد تاريخي جناب قادري رو با هم مرور كنيم :

".....نه فقط مربوط به این فیلم که در آثار دیگر این سازنده اش هم می شود ردش را گرفت. فقط این آخری – همان طور که انتظارش را داشتم – روشن تر و واضح تر همه آن کمبودها و زیگزاگ رفتن ها و مهم جلوه کردن (نه مهم بودن) ها را زیر نور می آورد و مشخص می کند..."

"اما همان طور که فیلم پیش رفت، کم کم سایه فیلمسازی بر سرمان گسترده شد که می خواست تماشاگرش را آزار دهد..."

"...این فیلمی است که تماشاگران اش هم متهم اند. پس باید تحقیر و آزار فیلمساز را تحمل کنند. چه از طریق کاربرد صدا، چه روایت داستان و چه جلوه های تصویری."

و بعد ......... فيلم وقتي همه خوابيم جايزه ويژه تماشاگران بخش بين المللي رو دريافت كرد !

قضاوت به عهده كساني كه گوشه چشمي به عقل سليم و كلاهي هر چند كج براي عدالت دارند ........


دوشنبه 28 بهمن 1387 - 16:14
-6
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

بخشي از شعر " با چشم ها " سروده ي " احمد شاملو :

" ...هر گاو گند چاله دهاني

آتشفشان روشن خشمي شد... " .

از قرار تير " بهرام بيضائي " درست به هدف نشسته كه

اين چنين خشم " قلم كشان " ( مترادف " چاقو كشان " ) حامي سرمايه داران نوكيسه را برانگيخته است.

تقديم شد به آقاي " امير قادري " و نوچه هاي ريز و درشت اش.

مزدک
دوشنبه 28 بهمن 1387 - 22:22
-1
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

با پیام قبلی موافقم.

دوستان انچه خاطر امثال قادری را اشفته کرده است همان تفکر عمیق و عدالت طلبانه و اصیل امثال بیضایی هاست کسی چون مهرجویی هم البته کمتر از استاد بیضایی در فیلمهایش این تفکر ریشه ای را بازتاب می دهد .

خدمت همه ی دوستان عرض می کنیم که ما به شدت حامی نقد هستیم و معتقدیم هنرمند بزرگی چون بیضایی را هم به نقد احتیاج است اما چه نقدی . نقدی که بی پایه و اساس و از روی تفکری سطحی باشد یا نقدی که از تفکری عمیق و عدالت طلبانه بروز کرده باشد.


شنبه 3 اسفند 1387 - 18:36
5
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

وقتی همه خوابیم از این نظر جنجال شد که یک عمری میرزا بنویس های منتقد و بیسواد درباره اش گفته اند و می گویند که کارگردانش استاد و غول سینمای ایران و این و آن است و کلی قبلش اهن و تلپ بود که آی جماعت بیایید ببینید که بیضایی "کلید زده" و تخم دوزرده ای کرده ای کرده که نگو و نپرس! این "کلید زدن" فیلمسازهای ایرانی هم کشته مارو!

خب کارگردانی که هر سال در جمهوری اسلامی مراسم تجلیل و جشن تولد دارد و در سایتهای دولتی و نیمه دولتی و "مثلن مستقل" نامش تبلیغ می شود، یک آروغ کوچولو هم بزند می شود خبر ساز! اینها از هنرهای مطبوعات و تبلیغات است نه از هنر آقای کارگردان.

فیلمهای این آقا بهترینهاش مشکل و ایراد داره طوری که اگر تماشاگر ش یه کمی دید داشته باشه، یه کمی اهل فن باشه، متعصب و باند باز و لابی باز نباشه، باید راحت بتونه این ضعف ها رو تشخیص بده، اما ضعف و ضایعات سینمای ایران فقط در کارهای بیضایی دیده نمی شه، ما شاء الله از این نظر ما یک آرشیو غنی داریم.

مزدک
دوشنبه 5 اسفند 1387 - 23:6
-6
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

فکر کنم که دوست قبلی بیضایی را با حاتمی کیا اشتباه گرفته اند . لطفن پیام ایشان را اصلاح کنید

علیرضا
دوشنبه 12 اسفند 1387 - 9:16
-9
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

من فقط در عجبم این آقایون و خانوم ها که فکر می کنند چون داره نظرشون نمایش داده میشه پس حق میگند و هر جور اظهارات

توهین آمیز که به زبانشون میاد رو مینویسند چی از فیلمهای بیضایی

می فهمند که اینطور پیراهن پاره می کنند .و جالب اینکه اکثرشون

فیلم رو ندیدن . الفاظی مثل بکش بیرون .خوش نداری و........

واقعا خیلی برام جالبه که با این سطح ادبی از بیضایی چی درک می کنند این دوستان .لطفا بجای توهین به آقای قادری حرف بدرد خوری بزنید که یه چیزی یاد بگیریم.

در مورد فیلم بنظرم فیلم بسیار ضعیغی است و دارای یکجور تکرار سبک همیشگی آقای بیضایی است . البته در مورد خود افشاگرانه بودنش که امیر قادری معتقده که فیلم نشان میده اگر دست

بیضایی باز بود مثلا فیلمی که می ساخت خیلی چیز درخشانی نمی شد

فکر می کنم قضاوت عجولانه و بیرحمانه ای کرده و موافق نیستم.

مزدک
چهارشنبه 14 اسفند 1387 - 23:55
-2
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

علیرضا ی گرامی سعی کرده ای جوری صحبت کنی که مثلن چیزی از سینما می فهمی اما بعد خودت را لو داده ای و ابرویت را برده ای . کدام اده عادل فیلم بیضایی را فیلم بسیار ضعیفی می داند !!!!

علیرضا
پنجشنبه 15 اسفند 1387 - 6:20
9
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

مزدک گرامی

چیزی که من بعد از این سال ها فیلم دیدن بهش رسیدم اونه که سینما اتفاقا بر عکس هنر های دیگر خیلی دقیق و کامل بازتاب دهنده نیت و شعور و توان سازنده و خالق اثره و امکان نداره بتونی پنهان کنی در چه درجه از سواد و توان سینمایی هستی و چه جهان بینی داری و هدفت از ساختن فیلم چی بوده .

این موضوع اتفاقا با گذشت زمان نیز میتونه اتفاق بیوفته یعنی فیلمسازانی که دوره ای دارای آثار بسیار پیشرو و مهمی درکشورشان

بوده اند پس از گذشت سالها هنوز به اعتبار آن پیشینه و بدون توجه به

تغییرات و اتفاقات دور و برشان ویا مثلا فیلمها و آثار خلق شده در دنیا

هنوز با علم آن زمان سعی در مرعوب کردن مخاطب دارند مثلا آقای بیضایی هنوز فکر می کنند با این میزانسن های ترکیبی و حرکات دوربین میتوانند مثلا اثر زمان فیلم مسافران را بر تماشاگر بگذارند.

این فاصله بدلیل گسستی که آنها داشته اند و حصاری که دور خود کشیده اند بسیار زیاد میشود و وقتی پس از سالها دوباره بر میگردند

این هنر فوق العاده پیچیده اما ساده نما عیار آنها را عیان می کند.

اگر شما هم مثل خیل دوستانی که هنوز فیلم را ندیده اند اما برایش هورا می کشند نباشید حتما تایید می کنید سبک بکار رفته در فیلم آخر استاد بیضایی دقیقا همان فرم روایی است که مثلا در مسافران یا سگ کشی و یا شاید وقتی دیگر داشته .سبکی مبتنی بر تکنیکهای

تئاتری در بازی (لطفا یکی فرق مژده شمسایی این فیلم با مسافران و

سگ کشی رو بمن بگه) و میزانسن هایی کاملا خود نما و کارگردانی گل درشت که در تمام طول فیلم میخواد داد بزنه این بیضاییه که داره برای شما حرف میزنه و اینجا دیگه با یه فیلم مستقل که بتونه خودش از خودش دفاع کنه روبرو نیستیم.

این جور فیلمسازی همون زمان مسافران در دهه 70 جواب میداد اما حالا دیگه به مدد تکنولوژی همه دنیا از هم خبر دارند و میتونن بهترین ها رو پیدا کنند .

متاسفانه آقای بیضایی بنظرم خودش رو فریز کرده در دهه 60 و 70

و اشکالی نداره یا نخواستن یا نتونستن با زمانه جلو بیایند اما دلیل

نمیشه ما هم چشم ببندیم بگیم به به و چه چه .

مزدک عزیز من سعی می کنم از سینما یاد بگیرم و الان سینما رو در مرتبه ای می دونم که معتقدم باید در کنار همه علوم و تجربیات بشر

که لازمه تا بیاموزیم باید از خودشم یاد بگیریم چیزی که فیلمسازان ما

عیب میدونند که فیلم ببینند.

درک و فهم هر کدام ما از سینما نسبی و تابعی از شرایطمونه و به سادگی نمیشه سطح و level کسی رو اونهم با دو خط فهمید اما

همیشه سعی میکنم ببینم و بیاموزم چون همیشه نیاز دارم به آموختن.

موفق باشی

علیرضا

مزدک
جمعه 16 اسفند 1387 - 23:5
3
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

علیرضای گرامی درود بر تو

دوست گرامی هنرمند درابتدا باید اندیشه ای عمیق و دیالکتیکی داشته باشد و سپس این اندیشه را در قالبی هنری عرضه نماید و تکنیک های سینمایی هم باید در خدمت این اندشه قرار گیرند. مثلن فیلمی مثل ارباب حلقه ها یا ماتریکس و یا خیلی دیگر از فیلمهای هالیوودی و غیر هالیودی اگر چه از تکنیک های جدید استفاده می کنند اما به خاطر عدم وجود اندیشه ای دیالکتیکی در فیلم دارای ارزش چندانی نیستن و فیلم های بیضایی بسیار ارزشمندترند. در جهان هم کارگردانان بزرگی چون برتولوچی و دسیکا و برادران تاویانی و کمی جدیدتر تورناتوره را داریم که دارای اندیشه ای عمیق بوده و با موضوعات برخوردی ریشه ای دارند.

نظر کاملترم را بزودی در همین جا برایت می نویسم.

با تشکر

علیرضا
شنبه 17 اسفند 1387 - 6:29
4
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

آقای مزدک عزیز

بسیار خوبه که توضیح j کاملتر شما رو اینجا بخونیم چون این گفته شما مبنی بر اینکه فیلم بیضایی عمیق است و ماتریکس و ارباب حلقه ها سطحی یه حرف کلی یه که اصلا قبول ندارم.و خوبه دلایل بیشتری بابت این مقایسه عجیب و نتایج عجیب تری که شما بهش رسیدید رو بشنویم.

با تشکر

مزدک
يکشنبه 18 اسفند 1387 - 22:50
-3
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

علیرضای گرامی درود بر تو

دوست گرامی به نظر می رسد که مطالعه چندانی در فلسفه و اندیشه های بشری نداشته ای . اصلن هیچ اطلاعی در مورد اندیشه ی دیالکتیکی داری ؟

دوست گرامی برای من اندیشه ی مطرح در فیلم مهمتر از تکنیک های سینمایی است. می توانی فیلم پستچی اثر مایکل رادفورد و یا کل فیلمهای نو رعالیسم ایتالیا را ببینی تا کمی بیشتر با این جریان اشنا شوی ( البته اگر تا کنون ندیده ای )

در اخر باید بگویم اگر فکر کردی که در سخنم غرور بی جایی بود مرا ببخش . من هرگز خود را بالاتر از کسی نمی بینم و می دانم در بسیاری از موضوعات ممکن است که تو از من بسیار جلوتر باشی.


شنبه 24 اسفند 1387 - 10:44
-2
موافقم مخالفم
 
اتفاقا حالا دیگر بیدار شده‌ایم

حیف که منتقد معتبر ترین سایت سینمایی ما(البته مثلا منتقد)جناب ایشان هستند!!فکر مینکم فیلم های استاد بیضایی در حد همه نیست.از جمله ایشون.اگر در مورد شلوغ بودن فضای فیلم سگ کشی کمی تامل میکردین دلیلش رو میفهمیدین!

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���