یادداشت نویسنده «سینمای ما»‌ بر «مرد 2هزار چهره»؛
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

سینمای ما - آرمین ابراهیمی: شوخی چیست؟‌ معیارهای درجه یک بودن و اصیل بودن و دوام آوردن یک شوخی چه چیزهایی هستند؟ یک شوخی خوب شوخی ای ست که ما را در جا می ‌خنداند و بعد رهایمان می‌ کند یا شوخی ای که وا می داردمان در تنفس ها و سکوت‌ ها به سویش برگردیم و به مفهوم احتمالی نهفته اش یا نقطه ی شروع اش فکر کنیم؟ اصلا یک شوخی از کجا آغاز می شود؟ از وضعیت یک شخصیت در یک موقعیت؟ پرسش‌ های این چنینی در مورد ماهیت و کارکرد شوخی فراوان اند. این که یک شوخی به صرف بامزه ‌گی اش می تواند صرف نظر از خاصیت پایداری و منفک از کلیت یک مقصود ارزیابی شود یا وقتی معنا و رسالت اصیل تری می یابد که در کنار خنداندن مخاطب او را درگیر مسائلی مهم تر کند و از طریق همین بی اعتنایی و دست انداختن سوژه اش خیلی موثر تر از یک رویارویی جدی و عاری از طنز و لبخند به آن نزدیک بشود و فکر بیننده یا خواننده اش را به واکنش بطلبد. خوشبختانه بسیاری از این سوال ها بی پاسخ نمانده اند؛ «وودی آلن» نویسنده و فیلم‌ساز آمریکایی در آثار متعددش از طرق گوناگون به اغلب این پرسش ها جواب داده است. نگارنده در این مورد از فیلم محبوب فیلمساز محبوب اش، «منهتن»، ساخت سال 1979 مثال می آورد. منهتن فیلمی سرگرم کننده و مفرح است. سرشار از شوخی و متلک و موقعیت ها و آدم هایی که همه حتا بیست و چند سال پس از اولین اکران ها لحظه ای –به رغم سیاه و سفید بودن فیلم- خسته کننده و کسل کننده نمی شوند. این اثر، در عین حفظ تمام جذابیت های ظاهر سر حال و زنده اش مکاشفه ای ست بسیار عمیق در عشق و روابط پیچیده ی انسان ها در دنیای تنگ و تاریک معاصر، فیلمی درباره ی اعتماد و تعهد و ناپایداری و در نهایت تعجب –و به روش باقی آثار خالق اش- درباره ی مرگ. سایه ی تنفس مرگ را در گوشه گوشه اش حس می کنید و از نوستالژی غریب آن احساس خفه گی می کنید اما به شوخی ها می خندید. این خندیدن، تنها یک قه قه یا لبخند آنی و گذری نیست. شما همراه با کیف کردن از شنیدن جوک یا تماشای موقعیتی بامزه به حرف پشت آن صحنه و آن شوخی فکر می کنید؛ اینجاست که کمدین متفکر، آلن، همانطور که خنده می آفریند به پوچی و پیچیده گی دنیا و آدم ها و نابه سامانی حقایق اشاره می کند. چه روش دیگری این چنین تاثیری دارد؟ از چه راه دیگری می توان به نتیجه ای که آلن در پایان این اثر می گیرد، و صد البته میزان باور پذیری و نفوذ آن در مخاطب، رسید؟ برای این که مطمئن باشیم این اتفاق تنها در همین یک اثر یا چند اثر محدود استاد نیفتاده و محصول یک بینش و توانایی دائمی است مثال های بسیاری، حتی در بین فیلم های یک سر کمدی و شوخ و شنگ نخستین آلن که ظاهرا خنداندن مخاطب اولین و آخرین مقصد سازنده شان بوده، حاضر و آماده هستند. حتی در دومین فیلم آلن، «پول رو بردار و فرار کن!»، همه ی حوادث، شکل روایت ها، اپیزودها، جوک ها، و تمام ساختار داستانی و بصری اثر، همانطور که بیینده را از خنده روده بر می کنند در پس خود مسائل و مفاهیمی ریشه ای و اساسی پنهان کرده اند و در خدمت بینش خالق حرکت می کنند. این شیوه، این سبک منحصر به فرد، تا همین حالا هم، مثلا در «خبر داغ» که محصول سال 2006 است، به روشنی در کار استاد بزرگ رویت می شوند. رسیدن به یک اصل مخوف و هولناک و به شدت خطرناک و امروزی، از طریق شوخی و جوک و متلک و دست انداختن و بی اهمیت جلوه دادن همه چیز.

«مهران مدیری»، نه تنها در گذشته که کلیت طنز در ایران در حصار و بن بست گرفتار بود، بلکه همین اواخر هم که او در مسیرش به پخته گی و باتجربه گی رسیده، هیچ گاه کمدین خوبی نبوده و هیچ گاه کمدی های دلچسبی نساخته است. جدا از موقتی بودن بامزه گی های نهفته در آثارش، که گاه البته می توان نه بامزه گی و شیطنت که «لوده گی» و تلاش های غمگنانه و تکرار زشت یک موقعیت لوس برای خنداندن بیینده نامیدشان، او هیچ وقت یک شوخی مستعد متنی را به نحو دل انگیز و جذاب و در خورد به یک شوخی تصویری کامل تبدیل نکرده است. یا همه ی شوخی ها را تحت محوریت جذابیت پرسونای خودش ناکار می کند یا آنقدر در اجرای آنها بی سلیقه گی به خرج می دهد که کاملا از دهن می افتند و هیچ خنده یی پشت شان باقی نمی ماند.

اتفاقا ایده ی اصلی «مرد دو هزار چهره» (و به طبع آن قسمت نخست، «مرد هزار چهره») خیلی واضح و روشن از روی «زلیگ» ساخته ی سال 1983 وودی آلن آمده است؛ «لئونارد زلیگ» مردی ست که وقتی با کسی در یک جا قرار می گیرد کاملا شبیه او می شود. با یک سیاه پوست، با یک یهودی و با هر نوع آدم دیگری که برخورد می کند تمام رفتار و افکار او را به خود می گیرد و به کل می شود آدمی دیگر که هیچ کس نمی تواند او را از آدم اصلی تمیز بدهد. جُدا از ساختار تنگاتنگ تصویری و مفهومی فیلم، و طعن و اشاره ی تند آن به جامعه ی بی ثبات زمانه اش، همین خط داستانی که آلن آن را به استادی تمام و در بهترین حالت ممکن روایت کرده بود در دستان مدیری و نویسنده گانش تبدیل به ملغمه ی عجیبی می شود که از هر نوع بار معنایی و اعتبار مفهومی ساقط شده و، تا سطح لوده گی و دست انداختن و مسخره گی پایین می آید. و بعد هم اسم اش می شود شوخی با قشرها و طبقه ها برای سرگرمی و اعلام نارضایتی و معصومیت از این که چرا اقشار و طبقه ها شوخی و متلک را بر نمی تابند. و بعد هم اسم اش می شود طنز اجتماعی از زاویه ی نقد نمادها. چه ربطی دارد؟ آیا یک اثر طنز، یک اثر کمدی، اول نباید شوخی های قوی و محکمی داشته باشد که تا مدتها بتوان با برگشتن به سویشان خندید و بعد، به مقصود پنهان پشت شان اندیشید؟ یا خنده ی آنی صرف نتیجه ی رضایت بخشی ست؟ این اصلا مهم نیست که آثار مُدیری تنها بخشی از یک مجموعه ی عظیم تولیدی است که همه هم سان و یک نوع اند و در بی مزه گی و زشتی با هم برابراند (که بعد تعبیر می شود به دشمنی با اشخاص و اسامی)، بلکه این مهم است که خیلی از اصحاب قلم او را، جنس کمدی و ساختار آثار او را، بی دلیل برجسته می کنند و در آن نکات مهم و حیاتی می یابند و بعد پُزِ کشف این گوهر را می کوبند تو سر دیگران. در حالی که مُدیری نه تنها کُمدین نیست، بلکه به طرزی غریب موقعیت های مستعد و مناسبی را که بعضا نویسنده گانش برایش دست و پا می کنند (یعنی محصول خالق نخست است نه قوه ی اجرای او) تباه می کند. حالا انگار با پخش چند قسمت از «مرد دو هزار چهره» این چیزها کم کم دارند رو می شوند. این که موفقیت های پیشین حاصل توانایی بوده یا اتفاق. این که شوخی چیست. این که معیارهای درجه یک بودن و اصیل بودن و دوام آوردن یک شوخی چه چیزهایی هستند. این که یک شوخی خوب شوخی ای ست که ما را در جا می ‌خنداند و بعد رهایمان می‌ کند یا شوخی ای که وا می داردمان در تنفس ها و سکوت‌ ها به سویش برگردیم و به مفهوم احتمالی نهفته اش یا نقطه ی شروع اش فکر کنیم. این که یک شوخی اصلا از کجا آغاز می شود...

وودی آلن در «دوباره بزن سم!»، یک شوخی ساده و معمولی و نه چندان خنده دار را آنقدر تکرار می کند که در یک موقعیت عجیب به طرزی باور نکردنی خنده دار جلوه می کند؛ «دیک» که در یک شرکت کار می کند و سخت به کارش وابسته است به هر جایی که می رود، به خانه ی یک دوست یا به یک رستوران، با دفترش تماس می گیرد و شماره ی تلفن موقت و فعلی اش را می گوید. این قضیه آنقدر تکرار می شود که در پایان فیلم وقتی «آلن» تصور می کند که او به جنگل های آمازون پرواز کرده، در تصور آلن، دیک شماره تماس اش در جنگل های آمازون را به او می گوید! این ممکن است تکرار یک شوخی باشد و ممکن است مشابه آن را در کارهای مُدیری و امثالهم دیده باشید و ممکن است به آنها خندیده باشید، اما آیا وقتی دوباره به آن ها بر می گردید و به شان فکر می کنید خنده تان می گیرد؟ این که دیگر موضوع «اجرا»ی کمدی است و به درون مایه و مفهوم ربطی ندارد. چرا نتیجه ی مشابه در جنس بُنجُلِ ایرانی به دست نمی آید؟

به قول «مُحسن آزرم»؛ سوال خوبی ست.


منبع : سینمای ما

به روز شده در : سه‌شنبه 11 فروردين 1388 - 13:25

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

نظرات

پرستو
سه‌شنبه 11 فروردين 1388 - 13:44
7
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

این نقد نبود حمله به یه آدم دوست داشتنی بود می دونی چراآقای ابراهیمی ؟؟

چون بوی تهوع آور حسادت می داد چون مثلا این جمله یعنی چی که مدیری گاهی شوخی های متن نویسنده ها رو هم تباه می کنه در حالی که بارها و بارها پیمان قاسمخانی و بقیه نویسنده ها تو مصاحبه ها تاکید کردن که اگه ما به بامزه و جذاب بودن نوشته خودمون اطمینان نداشته باشیم به کار مهران سر صحنه ایمان داری.

این مقایسه مدیری با وودی آلن هم خیلی بی ربط بود .

اما شما سینمای مایی ها می تونید از همدیگه دفاع کنید و ما مردم هم از آقای خنده .


سه‌شنبه 11 فروردين 1388 - 14:48
3
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

جنس بنجل ایرانی. واقعا حرف درستیه. مثلا همین نقد، خب جنس ایرانیه دیگه. از فرنگ که نیومده. یا آرمین ابراهیمی، یه جنس کاملا ایرانیه و گفتن از وودی آلن، تبدیلش به یه آمریکایی نمی‌کنه. آرمین ابراهیمی هم جنس بنجل ایرانیه. این مقایسه آلن و مدیری واقعا خنده‌داره. این کار رو پارسال مجید اسلامی هم انجام داد. اینطور مایه گذاشتن از یک ابر کارگردان-نویسنده-بازیگر مثل آلن فقط برای مرعوب کردن مخاطبه. جنس ایرانی باید با جنس ایرانی مقایسه بشه. مدیری باید با مظلومی و عطاران و غفوریان و صالحی و ... مقایسه کرد. وقتی منتقدان ما امثال قادری و اسلامی هستن چطور توقع دارین که کمدین ما کسی مثل آلن باشه؟

به قول آرمین ابراهیمی که از محسن آزرم نقل آورده «سوال خوبی‌ست، » واقعا این جمله ساده هم کپی رایت داره که می‌نویسید به قول فلانی؟. «سوال خوبی‌ست،»

عماد سالکی
سه‌شنبه 11 فروردين 1388 - 15:6
2
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

ما همیشه عادت داریم که بی خودی انتقاد کنیم و

هیچ وقت جنبه خودمان را نقد نمیکنیم .

و چون بی جنبه هستیم به دیگران ایراد میگیریم .

آنهایی که نقد تخریبی میکنند آیا خود می توانند بهترش را بسازند ؟


سه‌شنبه 11 فروردين 1388 - 16:3
-2
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

تو که ار اول با مدیر مشل داشتی و دیدی عطارانخراب کرده داری میسوزی نمیدونی چی بی

اه اه حالم بد شد

فواد
سه‌شنبه 11 فروردين 1388 - 16:5
3
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

عجب آم کینه ای هستی تو

متاسفم برای سایت سینمای ما که همچین مزخرفاتی رو در باره مرداول کمدی تلویزیون و سینما به عنوان نقد روی سایت قرار میده

واقا متاسفم

صابر
سه‌شنبه 11 فروردين 1388 - 16:6
-8
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

همتو ن داین میسوزین که مدیر حالتونو گرفته

ما هم میخدیم

alireza m
سه‌شنبه 11 فروردين 1388 - 16:7
0
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

این یادداشت کاملا از روی غرض ورزی نوشته شده بود و در طول یادداشت نویسنده به طور کاملا حرفه ای به خالی کردن عقده هایش مشغول بود .

دوستدار سینمای ما
سه‌شنبه 11 فروردين 1388 - 16:21
-3
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

کلا شما سینمای مایی ها از از وقتی دیدید مدیری بعضی از واقعیت هایی رو نشون داد که به مذاقتون زیاد خوش نیومد سعی کردید اونو یدون دلیل و منطق زیر سوال ببرید وگرنه نو این آشفتگی بی حد و حصر طنز در سینما و تلویزیون ایران طنزهای ایشون نعمتیه والا! و به نظر من سری دوم این مچموعه اگه هم جیزی بیشتر از سری اول نداشته باشه مطمئا کمتر هم نداره و در جای خودش قابل تقدیره...بهتون پیشنهاد می کنم واقغت ها رو بیشتر و بهتر ببینید تا یک "سینمای ما"یی حقیقی باشید...یا علی

ali
سه‌شنبه 11 فروردين 1388 - 16:33
4
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

نویسنده ی این نقد کی بود؟خیلی منابع خوبی بودند ولی مقایسه تون یک مشکل اساسی داشت ! شما استاد بزرگ وودی آلن رو با مهران مدیری مقایسه می کنید؟اولا که هرکس حق دارد هر سبک و روشی که دوست دارد کار بسازد ثانیا آیا این دو در سطح هم هستند؟فقط کافیست یک مصاحبه از آلن و یک مصاحبه از مدیری بخوانید.خودتان به اشتباه مقایستان پی می برید!مدیری رو باید با نمایش های رو حوضی مقایسه کرد ! با دلقک بازی های توی سیرک...


سه‌شنبه 11 فروردين 1388 - 16:54
-1
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

خدا شفات بده

اصلا مهران مدیری به کنار من جدا واسه خودت نگرانم ...............

خدا مهران مدیریو حفظ کنه که در این شرایط که کمدی های به درد نخوری چه در سینما(اخراجی ها) چه در تلوزیون(عید امسال) وجود داره بازم داره با قدرت به کارش ادامه میده . خیالتونم راحت کنم هر چقدر ازش بد بگید مهم نیست . مدیری همیشه پر طرفدار بوده و هست

مریم...
سه‌شنبه 11 فروردين 1388 - 18:33
-1
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

خیلی جالبه من هر وقت مصاحبه ای از نویسنده های مدیری میخونم اونها معتقد اند که مدیری شوخی رو خوب میشناسه و شوخیهای اونهارو نابود نمیکنه حالا چطور تو شدی کاسه ی داغ تر از آش خدا میدونه؟؟؟؟؟ جالب تر اینکه تو شوخی های مدیری رو لودگی میدونی یعنی مردم ما 15ساله به لودگیهای مدیری میخندن ؟من نمیدونم شما منتقدها چه اصراری دارید بی سلیقگی هاتون رو به عنوان نقد بنویسید وبه خورد مردم بدید ادعا هم داشته باشید؟در مورد دشمن بودن یا نبودنت با مدیری هم قبلا برای ما مشخص شده نمی خواد توضیح بدهی. در جواب سوال آخرتم باید خدمتتون عرض کنم از اونجایی که توی نوشته های منتقد های بنجل ایرانی مخصوصا نسل جوانش یک نقد خوب پیدا نمیشه

بازدید کننده
سه‌شنبه 11 فروردين 1388 - 19:56
8
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

سلام.خسته نباشید .

خیلی ممنون که تو این روزهای تعطیل سایت سینمای ما تعطیل نشده.

من ولی مهران مدیری رو به هرحال خیلی بیشتر از سایر کمدین ها دوست دارم و همچنین سریالهاشون رو نسبت به بقیه کار ها.

اینم لینک اعتراض رئیس انمن نویسندگان و خبرنگاران ورزشی به سریال مرد دوهزار چهره.

موفق باشید.مثل همیشه.

http://www5.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=412142

مرجان
سه‌شنبه 11 فروردين 1388 - 21:28
-3
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

آقاي آرمين ابراهيمي مشكل شما با مديري چيه؟ چرا دوست داريد مديري سر به تنش نباشه؟ اين چيزهايي كه به عنوان مثلا نقد نوشته اي چقدرش مربوط به كار مديري ست؟؟ تا جايي كه ما مي دانيم نقد يعني بحث ونظر دادن درباره يك اثر مشخص ..درباره خود اثر...مثل فيلمنامه بازي ها وكارگرداني و... انصافا اين كه شما نوشته اي چيست؟! يه مشت كلمات قلنبه سلنبه كنارهم چيده اي كه اگر ده بارهم بادقت اون روبخوني شباهتي به نقد يك مجموعه تلويزيوني ندارد...شما فقط از كليت گفته ايد...گفته اي مديري كمدين نيست و يه عده بي خود و بي جهت بزرگش كرده اند!! اين كجايش نقد مرد دو هزارچهره است؟!؟!!مرد حسابي اگر مديري هيچي نيست و بي استعداد است تمام اين ملت ومنتقدين و..... عقل وهوش دركله ندارند كه اين رو بفهمند؟!؟! شما فقط مي فهمي و مي ايي با آب وتاب برايشان شرح مي دهي؟؟؟ وفقط شما اين رو فهميده اي كه مديري رو الكي گنده ش مي كنند؟!؟! اصلا براي چه بايد يك ملت بيايند بي خود كسي را بزرگ كنند؟! چرا همين مردم ومتقدين مهران غفوريان و سعيد آقا خاني و محمدرضا گلزار رو ازلحاظ حرفه اي گنده نمي كنند؟! چرا از استعدادهاي بي نظير گلزار در بازيگري نمي گويند؟!؟!!!

آقاي آرمين ابراهيمي ! اين رو بدون كه شما چيزي روكه عامه مردم ومنتقدين مي فهمند نمي دانيد واين اشكال ازشماست كه هميشه ساز مخالف مي زني...

اگرهم هنوز معناي نقد كردن رونمي دوني بهت پيشنهاد مي كنم يه كمي مطالعه ت روبالا ببري تا حداقل بعد ازاين اگه خواستي ازاين قبيل متن ها بنويسي اول تكليف خودت و خواننده رومشخص كني..مثلا براي اين متنت بايد تيتر مي زدي متني برعليه مديري و اثبات بي استعدادي او!!

درآخر اقاي محترم اين شما نيستي كه بايد بگي مديري كمدين هست يا نيست؟ اين رو سالهاست كه خيلي ازشما با سوادتر ومنصف تر فهميده اند.نظرشما براي خودت محترمه !

سعید
سه‌شنبه 11 فروردين 1388 - 21:41
9
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

متاسفانه من اصلاً با نوشته ی این دوستمان موافق نیستم.

ایشان به این مسئله اشاره کرده اند که آقای مدیری هرگز کمدی های دلچسبی نیافریده اند. سوال من این است که معیار ایشان برای تعیین دلچسب بودن یا نبودن یک اثر چیست؟ آیا صرفاً سلیقه ی شخصی خودشان را در نظر می گیرند یا بر اساس گفته ی یک جامعه ی آماری این نظر را ارائه می دهند. حتماً می دانید که طبق آمار رسمی صدا و سیما، مجموعه ی مرد هزار چهره با 90 درصد بیننده، پرتماشاگرترین سریال سیمای بعد از انقلاب بود. حالا این دوست ما چگونه می گوید مدیری هرگز طنز دلچسبی نساخته است؟ آیا ایشان ساعت خوش، جنگ 77 و پاورچین را کمدی دلچسبی نمی داند؟

ایشان گفته مدیری همیشه شوخی های مستعد متنی را با بی سلیقگی در اجرا از بین می برد. خب دوست من. چند نمونه از این بی سلیقگی ها را بگویید تا بفهمیم در کجای کار، اجرای مدیری ضعیف تر از شوخی مستعد متنی بوده است!

ایده ی مرد هزار و دوهزار چهره ایده ی بسیار کهنه و دست مالی شده ای است. هیچ دلیلی وجود ندارد که حتماً از روی فیلم کارگردان محبوب شما ساخته شده باشد. همان طور که پارسال گفته می شد ایده ی مرد هزار چهره از داستانی از عزیز نسین ترک برداشته شده. در کل فکر می کنم این دوست ما به جای این که نقدی بر کار مدیری داشته باشد، بیشتر تجلیلی کرده از وودی آلن. بدون اغراق تقریباً نیمی از نوشته ی ایشان تقدیر از وودی آلن است!

این دوست عزیز گفته که شوخی های مدیری ماندگار نیست. من تعدادی از قسمت های پلاک 14 و 90 شب را (که تازه از برنامه های خیلی خوب مدیری هم به شمار نمی روند) ضبط کرده ام و هنوز که هر چند وقت یک بار به آن ها نگاهی می اندازم، لذت می برم و در بعضی قسمت هایش واقعاً می خندم. به اندازه ی روز اول برایم گیرا نیستند و مقداری کهنه به نظر می رسند، ولی هنوز جذابند.

در ضمن دوست عزیز. با گذشت چند قسمت از مرد هزارچهره، چه چیزی دارد رو می شود؟!! شما مثل این که خصومت شخصی با آقای مدیری داری که چشم بسته به همه ی اجزاء کار ایشان ایراد گرفته اید!

تیتر نوشته هم بسیار زشت و تحقیرآمیز است. یعنی به نظر شما مهران مدیری که 15 سال در رده ی اول طنز تلویزیونی کشور ایستاده، ماندگار نیست؟

در آخر این که این نویسنده ی عزیز ظاهراً خیلی سعی کرده به سبک امیر قادری بنویسد. ولی این کجا و آن کجا؟!

داراب
سه‌شنبه 11 فروردين 1388 - 22:18
13
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

انقدر با حسادت نقد ننویسید ،باور کنید که مهران مدیری اگه لایق نبود به این رتبه از طنز نمیرسید

حسن حق حقیقی از بابل
سه‌شنبه 11 فروردين 1388 - 23:20
2
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

سلام

به وبلاگ من سر بزنید http://hassa.blogfa.com/

دانلود آنونس فیلمهای :

اخراجی های 2 / سوپراستار / وقتی همه خوابیم / بیست

نگاه نو : http://hassa.blogfa.com/

ممنون


چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 1:29
2
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

باز این آدم مریض نقد ! نوشت که همه بهش بد و بیراه بگن ؟

چرا سینمای ما نمیخواد قبول کنه که نوشته های ایشون نقد نیست بلکه بروز یه سری سرخوردگی و عقده های درونیه ...

فکر نکنم ایشون تا حالا حتی یه نقد تو این سایت نوشته باشن که لااقل 2-3 نفر قبولش داشته باشن .


چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 7:5
-2
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

اقا جون چرا تو نمیری پی کار و زندگیت؟ یعنی اینقدر داری میسوزی؟! ببین شب ها برا اینکه بتونی بخوابی اولا مرد دو هزار چهره رو نبین دوما حالا اگه هم دیدی موقع خواب یه تشت اب سرد هم بزار زیرت! اره داش ارمین!


چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 7:14
-13
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

متاسفم! بیشتر به خاطر اخلاق ایرانی متاسفم! ما ایرانی ها توانایی تقدیر هر چند کوچک را نداریم! مبادا غرورمان له شود!


چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 7:26
-32
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

با این سایتتون ابروتون ریخته وسط کوچه- هر چه زودتر جمعش کنین تا گندش در نیومده!


چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 7:27
-4
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

واسه سینمای ما متاسف شدم واقعا . آقای قادری از شما بعیده. حداقل از استقبال خوب مردم از سریالم بگید که به عدالتتون شک نکنیم . مدیری انقدر بزرگ و محبوب هست که سینمای ما 1 سالم ازش بد بنویسه هیچ اتفاقی نمیوفته

این نوشتتونم کاملا بی منطقه . متاسفم .............

محمد نیک نهاد
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 7:35
-9
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

با سلام و تبریک بخاطر وبلاگ سینمایی زیبایتان.

همیشه در مورد برنامه های طنز این نتیجه را بدست آورده ایم که این طنازی ها باعث دلخوری عده ای میشود که شخصیت های آنها در برنامه طنز مورد اشاره قرار گرفته است. جالب اینجاست که تقریبا تمامی دوستان منتقد هم ضمن اشاره به این مطلب که اگر قرار است با کسی شوخی نشود پس برنامه طنز چگونه ساخته شود , اعتراف کرده اند که جامعه ما آستانه تحمل بسیار پائینی در برابر طنز دارد , حالا با این برنامه جدید مهران مدیری باید گفت که خیاط هم در کوزه افتاد . یعتی دامنه طنز و شوخی به ساحت منتقدین هم کشیده شد. و حالا واکنش دوستان منتقد هم شنیدنی , دیدنی و البته خواندنی است.

عاطفه.ر
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 8:25
1
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

وای از این مردم!

آرمین عزیز تا تارهای طنز این ملت با کارهایی چون مرد 2هزار چهره به ارتعاش درمیادنقدهایی از این قبیل حسادت و غرض ورزی شمرده میشه! این مردم مهربون و قدر شناس...!!

خدا نکنه کسی بت این مردم رقیق القلب بشه، اونوقت هر مزخرفی که تحویل این جماعت مهربون بده باز هم چشماشونو می بندن و با لذت دور دهنشونو می لیسن و به به می گن...، وای برما!

مهران جان مدیری ، اما تو گول این به به هارو نخوری ها، به خدا این طفلکی ها بس که دوستت دارن ، توی در جا زدن و واپس رفتنت به شدت دارن بهت کمک می کن!

،شما بخوانید حسادت ، اما چه خوب که گاهی یکی( ولو از روی پدر کشتگی، حسادت، خونخواهی،غرض ورزی ، قتل ،غارت ، کشور گشایی و امثالهم..!) ، به خاطر کار اشتباه آدم گوششو بتابونه !!

مهران جان گول نخوری ها، ما گفتیم. والله دوستت واریم، ببه خاطر شبایی که حسابی ما رو از ته دل می خندوندی...!!!!!

علی
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 9:53
-7
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

به نظر من که از سری اول این مجموعه خوشم اومده بود. این سری جذابیتش خیلی کمتره. ایده ها تکراری ان. خیلی از بازی ها ضعیفن. نمک کار خیلی کمتره. و 5 ، 6 قسمت اول که تقریبا خیلی ضعیف بود. باید بی تعصب حرف زد. این که بیای مشاغل رو دست بندازی هنر نیست. اصلا این که آدم پای یه مجموعه بخنده که هنر نیست. مهم اینه که حرف نویی زده بشه. نه یه مشت مساله ی تکراری. دست انداختن غلام پیروانی که هنر نیست.

شوخی های فیلم فقط سرگرم کننده س. همین. بیاین صادق باشیم...

سام
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 10:3
8
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

فوق العاده سطحی نگرانه ، کوته فکرانه و عامیانه. و نشان دهنده میزان قدرت استدلال و منطق منتقد ٍ فوق!

انگار که اثر را هنری را " لحاظ ٍ فنی" میسازد. انگار که شرایط اجتماعی ، فرهنگی، سیاسی در ساخت و شکل گیری و بالندگی یک هنرمند و یک اثر هنری کاملا بی تاثیر است. بدون اینکه به این توجه کنیم که در چه جامعه ای زندگی میکنیم ، نشریه سینمایی و فرهنگی مان کدام است ، مسئولان فرهنگی چه کسانی هستند، منتقدمان کیست فقط و فقط از هنرمند توقع داریم وودی آلن باشد.

اگر ایران ، آمریکا بود و تهران ، نیویورک و محمود دولت آبادی ، ارنست همینگوی! آن وقت میشد گوش مدیری را کشید و از او توقع وودی آلن بودن داشت. اما حالا نمیشود "لحاظ ٍ فنی" را چماق کرد و بدون توجه به اینکه وودی آلن در چه پروسه ای اثر میسازد و مدیری با چه شرایطی ، متفرعنانه و صد البته جوری که مخاطب را مرعوب سطح توقع و بینش خود کنیم ، طلبکارانه خواستار حضور وودی آلن وار مدیری آن هم بر صفحه تلویزیون بشویم.

در پرانتز( لطفا وودی آلن های تلویزیون آمریکا را نام ببرید. 2 نمره!)

فقط کافی ست به این فکر کنیم که وودی آلن در چه پروسه زمانی از فکر تا اجرا تا ساخت ، فیلم میسازد و کسی مثل مدیری در چه تایم و زمانی. آن وقت به اندازه ای شاید از حرف نسنجیده و عوامانه خود که پهلو به کرکری تماشاگران فوتبال میزند- که خوب است اما چیزی ست ورای نقد هنری- خجالت زده میشویم.

کدام فیلمساز ، بازیگر ، چهره و پدیده در فیلمفارسی را سراغ دارید که عمرش بیش از ده سال باشد؟ توجه دارید که مهران مدیری نزدیک به 13 سال مشغول برنامه سازی است و بیننده هایش نه تنها ریزش نداشته که افزایش داشته. آن هم کسی که تقریبا یک سال در میان ، نیمی از سال را روی آنتن بوده. اینجاست که برای میزان حد و قد و توانایی مدیری او را باید با هم صنف های خودش سنجید. اینکه چطور میشود مهران غفوریان بی نهایت محبوب بعد از صد و چند شب ، نفرت مخاطب را برمی انگیزد و حالا دیگر هیچ هوادار و فن و پیگیری ندارد اما مدیری هنوز مخاطبانش را حفظ کرده و به تعدادشان افزوده . اینجاست که میشود گفت موفقیت ، بدون دلیل یا تصادفی یا زودگذر نبوده.

در پایان کشوری به نام ایران هر وقت توانست مثل ایتالیایی ها یا انگلیسی ها یا ایرلندی ها یا آمریکایی ها یا ... نویسندگان ، منتقدان ، فیلمسازان و ... درجه یک و جهانی داشته باشد ، آنوقت میشود از سرگرمی ساز تلویزیون هم انتظار طنز روشنفکرانه آلنی داشت.

شما جویس ، وولف ، همینگوی ، تیم برتون ،پالین کیل ، برتولوچی ، بکت ، و ... این مملکت را به ما نشان بده تا آنوقت برسیم سروقت سریالهای تلویزیونی و توقع حضور نمایشگری وودی آلن برای هفتاد میلیون ایرانی از طریق رسانه ملی!- که پیامک و نشانی و قرارگاه مسکونی و ... پخش میکند-

مانا
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 10:5
11
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

به نظرم با هر معیاری بی‌انصافی‌ست مقایسه کردن مدیری با کسی مثل وودی آلن. مدیری برنامه‌ساز تلویزیون ایران است و باید با هم‌قطاران خودش مقایسه شود. با کسانی مثل مهران غفوریان، مهدی مظلومی، سروش صحت و البته رضا عطاران. با این حال به‌شخصه یاد ندارم برنامه‌های طنز آپارتمانی دیگر به‌لحاظ تصویری برتری خاصی به او داشته باشند؛ نورپردازی کنند و قاب و کمپوزیسیون و... برای‌شان مهم باشد.

در «زرنگی» مدیری شکی نیست. به‌شدت معتقدم که رگ خواب مردم دست‌اش است. با این حال همیشه کیفیت برنامه‌هایش ارتباطی مستقیم با متن‌هایش دارد. وقتی متن خوب است نتیجه عالی‌ست و وقتی بد است


چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 10:7
2
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

مقایسه مدیری با هم صنف هایش خود حتما کار پسندیده ایست و محل بحثی دیگر.

با توجه به احترامی که برای شما به عنوان یک هموطن قائلم , باید بگم شما حتی توانایی انتقاد ندارین , و فقط بدنبال این هستین که فردی رو که در اوج قرار گرفته بکوبید . و نظر اشتباهتون رو تحمیل کنید.جالبه که فکر میکنید این نظر درسته. مهران مدیری تصویر واقعی دنیای شما رو بهتون نشون میده . ازش فرار نکنید.

ولی دور از انصاف نباشه دلتون خیلی پر بودااااااااا ... خسته نباشین.

فرهاد
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 10:7
2
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

فکر میکنم که نظر شما در باره مهران مدیری بیشتر متکی به سلیقه است تا هر چیز دیگر؛مثل این میماند که کسی شیرین پلو دوست نداشته باشدو بگوید خلال بادام چه تناسبی با خلال پرتقال دارد.میشود درکنار اشکالات به نکات مثبت هم توجه کرد که حتما وجود دارد,برای مثال :بازی سیامک انصاری .چطور میشود کسی بدون نکته مثبت بتواند پانزده سال حضور مداوم داشته باشد؟ انهم در عرصه دشواری مثل صنعت سرگرمی.انوقت ریویو شما حالت متعادلی مثل شیرین پلو پیدا میکند که شاید کسی دوست داشته یا نداشته باشد.همین

افرا
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 10:29
8
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

مسخره گی (پاراگراف 3)

منتقد بی سواد

هدی
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 10:51
0
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

واقعا از سایت سینمای ما خیلی دوره که یه همچین نوشته (یا به قول خودشون نقدی رو اینجا گذاشتن) این که نقد نیست!!!! بیشتر به یه خصومت و دعوای شخصی شبیه!!!!!!!!!!!!!!! برای منی که هر روز به ابن سایت سر می زنم و اخبار روز سینما رو از اینجا می گیرم با خوندن این مطلب ،اعتبار سایت خیلی پایین امد.فکر می کردم نوشته ها و نقد هاتونو هوشمندانه تر انتخاب می کنید!!!!!

متاسفم!!!!!

راستی اقای اباهیمی یه سوال داشتم:شما که میگید اقای مدیری اصلا کمدین خوبی نیست و هیچوقت نبوده، میشه یه کمدین خوب تو ایران نام ببرید؟؟؟؟

البته بجز مظلومی و عطاران و سعید اقاخانی و مهران غفوریان، چون به قول خودتون اینا همش لودگی است.

جوابمو بدید دوست دارم ببینم وقتی چیزی می نویسید روش فکر هم می کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

prak
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 10:58
8
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

نقد چيست؟معیارهای درجه یک بودن و اصیل بودن و دوام آوردن یک نقدچه چیزهایی هستند؟

نقد چيزي است كه درباره يك اثر باشد به طوريكه شامل تمام نقاط مثبت و در كنار ان نقاط منفي باشد ....انچه كه شما به عنوان نقد به خورد مردم مي دهيد مجموعه اي از حسادتها و كينه ورزي ها و صد البته بيان هزار نقطه ضعف كه برخي از انها ساخته و پرداخته ذهن خود شما هستند و تجليل از انكه ....

به معيار هايي براي خوب بودن نقد نمي پردازم فقط يك جمله !

نقد را پس از اتمام مجموعه و با در نظر گرفتن تمام جنبه ها انجام بدهيد!! (اگرچه كه اين نقد هيچ ربطي به مرد2 هزار چهره نداشت!)

و القصه كه برادر من بهتر است اول ياد بگيري نقد چيست بعد دست به قلم شوي !!!

و به قول استادي كه فرمود :

شما منتقدها صبح تا شب فيلم مي بينيد ....و پول مي گيريد؟؟؟؟؟


چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 13:13
-28
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

گويا منتقدان گرامي فقط سلیقه شخصي خودشان برايشان اهميت دارد و ذره اي در نوشته هاي خود تامل نفرموده اند!!!حیف... نقد با تباه کردن يک شخصيت محبوب از زمين تا آسمان فرق دارد. تاسف برانگيز است. اين نقد ها در سايت پر طرفدار سينماي ما!! ااین آقای منتقد فقط سعی نموده نقطه ضعف های سریال را مغرضانه زیر ذره بین ببرد و به قول معروف نيمه پر ليوان را نميبينند!!پيشنهاد ميکنم کلاه خودتان رو قاضي کنيد و کمي روي نقدهاي اخير تامل کنيد. گرچه تا همین الان از نقد خود پشیمان نشده باشید!!

مدیری حق دارد.....

nora
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 13:38
-5
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

hasooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooodaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa

shoma liaghateton filmhaye ablahaneye modiri ast

taghdim be amsale aghaye ebrahimi va khodashon

az sinma ma darkhast mikonam baraye aberooye khodeshon ham ke shode az nevisandehaye motabar estefade konin

علی
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 14:13
0
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

سلام

بابا بچه ها این اقا شب خواب دیده و خوابشو برای ما هم تعریف کرده تا یه ذره بخندیم بچه ها بخندید به ریش اقای منتقد

که از صبح تا شب فیلم می بینه و ...

عشق است مهران مدیری


چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 15:27
-2
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

خدا شفات بد

تو خوب میشی

فقط یه توصیه میکنم بهت قبل از اینکه داروهاتو بخوری نقد ننویس باشه؟

آفرین کوچولو ایندفه میام جایزتو میدم

ش
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 17:28
-1
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

شما ملت ندید بدید میتوانید اسم این را حسادت و کینه ورزی بذارید.خدا رو شکر می کنم که انقدر طنز سطح بالا دیده ام که مجبور نشوم پای برنامه این شخص بنشینم و بخندم (گرچه خیلی از اوقات گریه هم کردم)حقا که از ماست که بر ماست.همین حمایت ها رو کردید که هنوز وضع طنز ما همین جور است.اگر شما مردم اعتراض می کردید وضع ما خیلی بهتر از الان بود.البته هر کسی یه سطح فکری داره و برای ملتی که 5سال یک بار به سینما میروند همین از سرشان هم زیاد است!

محمد جواد امیرآبادی
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 17:52
0
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

1 - من چون مهران مدیری را دوست دارم و با کارهاش ( حتی ضعیف ترین اون ) ارتباط برقرار می کنم ، قطعا با نوشته آرمین ابراهیمی مخالفم .

2 - وودی الن فیلمساز بزرگیست که در یک فرهنگ دیگه فیلم هایی میسازه جهان شمول که من و آقای ابراهیمی دوستشون داریم .

3 - مقایسه کردن البته کار خوبیست که امیدوارم به تخریب نرسه . نوشته آرمین چیزی در حد تخریب بود . امیدوارم از سر ( به قول داراب ) حسادت نباشه

ایتا
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 18:17
1
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

واقعا سطح فهمشون پایینه .براشون خیلی متاسفم.یکی نیست بگه اخه تو که مشکل روحی داری نباید این مثلا نقدا رو بنویسی باید بری دکتر داروهاتو به موقع بخوری تا شاید یه روزی افاقه کردو حالت بهتر شد.

شيما
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 18:22
-11
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

اقاي ابراهيمي واقعا معذرت مي خواهم شما يك ادم مريض بيش نيستي يك بار از روي متن نقدت نخوندي ...بسه ديگه وقاحت هم حدي داره ...اين سايت واقعا داره شورش را در مي ياره بعد از نقد بزنگاه و مسخره بازي هاي انجا كه باعث خنده همگان شد و اصلاحيه بعدش دو باره شروع كرديد ...اخه اين مديري به شما چه هيزم تري فروخته كه اين جوري مي كنيد ..در ضمن خيلي ناراحت هستيد براي شما سريال هاي عيد امسال و ماه عسل هست مي تونيد اون را ببينيد شما را چه به طنزي مثل مرد دو هزار چهره.........................................

روشا
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 18:46
-5
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

میگم هر موقع آمار کامنت ها پایین اومد یه نقد از این جناب ابراهیمی بذارید رو سایت چون اینقدر ماشاالله خوب مینویسن همه رو به واکنش وا میدارن!!!

علی
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 18:48
2
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

دوران عجيبي شده. اگر از يک فيلمساز انتقاد کنيم، متهم به نگاه غرض ورزانه مي شويم و اگر از او حمايت کنيم، متهم به طرفداري کورکورانه! قالبا از اين دو حالت خارج نيست و من ترجيح ميدم در اين لحظه و اين مکان، شامل حالت دوم شوم!

اصلا نمي خواهم پيرامون مهران مديري و مرد دو هزار چهره چيز زيادي بگويم. فقط يک صحبتي با جناب آرمين ابراهيمي دارم. گمان کنم جناب ابراهيمي تا کنون حدود ? يادداشت براي سايت سينماي ما نوشته باشد. از سال ?? تا همين الان. ? تاي آن در مدح و سراي رضا عطارن و سريال آخرش بزنگاه بود، که تنها علت نگارشش، فحاشي به مهران مديري بود. ? يادداشت نوشته که مستقيما در باب آثار مهران مديري است و اين آخريش مي باشد. يک يادداشت پيرامون کنسرت رضا يزداني و مهران مديري و... نوشته که در آن نيز بدون هيچ و ربطي، به مديري و آثارش فحاشي نموده. يکي ديگر پيرامون جشنواره کمدي گل آقا بود که در آن باز هم بي دليل فقط و فقط به دايره زنگي و بازيگرانش(همان مهران مديري در واقع!) فحاشي نمود! ماند يک يادداشت که در يکيشان از محمد مطيع گفت و در يکي ديگر، با ديدن تيزرهاي سريال بي گناهان، در وصف بزرگي آن نوشت!!

اين کارنامه کاري جناب آرمين ابراهيمي، پسرک بي ادب، کم خرد، حرمت شکن و البته کم سواد اين سايت است. جالب آنجاست که گويا زندگي اين جناب فقط در مهران مديري خلاصه مي شود. بارها گفته از او بدم مي آيد و آثار بدي مي سازد که ارزش ديدن ندارد، خب پس چرا هر بار آثار او را دنبال مي کند و کل يادداشتهايش مستقيم و غير مستقيم پيرامون اوست؟ آخرين يادداشت او در اين سايت، متعلق به ماه ها قبل بود و حالا بار ديگر با پحش سريال جديد مهران مديري بازگشته! گويا حرص و عقده اي دارد و مي خواهد تخليه کند. کسي که براي سينما و يا هنر بنويسد، از همه چيز مي نويسد. اما نديده ام يکنفر فقط و فقط در زندگيش از کسي که بدش مي آيد بنويسد! خب پسر خوب، آفرين. از مديري و آثارش بدت مي آيد. دمت هم گرم. پس چرا تمامش نمي کني؟ برو رد کارت. برو به چيزهايي که دوست داري فکر کن. تا آنجايي که من فهميده ام، شما دچار بيماري خاصي هستي. کل زندگيت در مهران مديري و وودي آلن خلاصه مي شود. به راحتي مي توان پي برد که شما دچار بيماري هستي. قبلا هم گفته بودم و بودند که پسرکي چون شما، فحشنامه مي نويسد به جاي نقدنامه. نقد بهانه و دستمايه ايست براي بيرون ريختن تفکرات ماليخوليايي و بيمارت که با فحش و توهين به اشخاص گوناگون همراه است.

کسي که نظري دارد، نظرش را يکبار مطرح مي کند و مي رود. به خصوص درباره چيزهايي که بدش مي آيد. اما شما آنقدر حماقب بار و "رو" کار مي کني که خودت بستر يک کمدي فانتزي و سوررئال هستي! ? يادداشت مي نويسي که در ? تايش ميخواهي بگويي مديري اخه. پيفه. بده. هربار هم ول کن نيستي! اين نشان مي دهد که خودت هم حرفهاي خودت را قبول نداري. از درون از مديري و محبوبيتش حرصت مي گيرد و اين آتشفشاني که مديري در ذهنت ساخته، مدام فوران مي کند و تمامي ندارد. دروغ و کذب نمي گويم. هر آنچه عيان است، چه حاجت به بيان است. ?? يادداشت مي نويسي که در ? تايش پاي مديري در ميان است. نديدم چون تو. شما بيماري عجيبي داري. برخي ها مي گويند منتقد! نه دوستان عزيز همچين خبري نيست. اين دوست خوبمان که تاحالا نديدم در نشريه اي مطلبي از او چاپ شود، تنها رابطه خاصي با اين سايت دارد و هنوز سواد آن را ندارد که بتواند يک فيلم و پديده را نقد کند. نگاه کنيد به همين مطالب انبوهش پيرامون مهران مديري. حتي عاجز از آنست يکبار آثار مديري را نقد کند. هر بار مي رود به سمت نقد خود مديري و فحش و حرفهاي تکراري. با کلمات بازي مي کند و از کتابچه ي لغات، درشتهايش را انتخاب مي کند.

گمان نکنم ايشان در زندگيش به جز فحش دادن به مديري و بهبه و چهجه پيرامون وودي آلن و قياس هاي مريخي، کاري کرده باشد. پسر خوب چه لزومي دارد انقدر از مديري حرص بخوري؟ البته خوشحال شدم يکم از حماقت يادداشتت کم کردي و باز هم پاي عطران را وسط نکشيدي! برو از چيزهايي که دوست داري بنويس و چيزهايي که دوست داري را ببين. بنده براي مثال، عطاران را دوست دارم. خانه به دوش و ترش و شيرين را هم دوست دارم، اما معتقدم بزنگاه تصاوير عقب افتاده اي بود که عطاران را در سه محور تکرار، ابتذال و فقدان محتوا که چند وقتيست اسيرش شده، نشان مي داد. به همين دليل بعد از چند قسمت، ديگر حتي نگاه هم به اين سريال نينداختم. اما شما اولين کسي هستي که آثار کسي را که معتقدي کمدين نازليست و درپيت مي سازد، هر بار با جديت دنبال مي کني و تمام زندگيت اوست! اين يک مقوله ي روانشناختيست. نشان مي دهد که شما خودت هم حرف خودت را جدي نمي گيري. آنها را صرفا براي کلکل کودکانه و ناشيانه و لجبازي و رفع عقده مي گويي !

سايت آدم برفيها را نمي شناختم. از طريق سينماي ما با آن آشنا شدم. به آنجا رفتم و ديدم رفته اي با يک فردي گفتگوي دو نفره انجام دادي و با اسم خودتان گذاشته ايد روي سايت! متعجبم. مخاطبي که حتي شما را نمي شناسد، چقدر بريش اهميت دارد که چه مي گويي؟ اينکار را منتقدان بزرگ هم نمي کنند! به خاطر شناختم از طريق سايت سينماي ما، کنجکاو شدم بدانم اينجا چه فحشهايي داده اي! رفتم و ديدم طبق معمول باز هم فحاشي به مديري يافت مي شود. در کنار فحاشي به يک ورزش ديگر و علاقمندانش(بدنسازي)! تصاوير و يادداشتهايت مکمل همند و نشان دهنده آنند که در تفکرات ماليخوليايي سير مي کني. بدجور در هپروتي. و من نمي دانم اين سايت چرا به شما اجازه درج مطلب مي دهد. خود مديران سايت بايد بدانند که مسئله ي اختلاف نظر نيست. که اگر بود، با کل نويسندگان مخالف بوديم. اما اين جناب يک مورد استثناست. ايشان به خاطر اعتراض هاي مکرر، بايد مدتها قبل از سايت کنار گذاشته مي شد، اما نمي دانم چه رابطه اي در پشت هست که ايشان را براي يادداشتهاي هر چند وقت و فحشهاي تکراري و خسته کننده اش، پاي ثابت اين سايت کرده اند! پس يعني باقي چيزها کشک! مهم روابط است و نه شايستگي ها!

در آخر ؛ عزیز جان برو به کار و زندگیت برس. تا قیامت هم شما می آیی و می گویی مدیری هیچگاه طنزساز خوبی نبوده و من نوعی هم می آیم و می گویم از ابتدا طنزساز بزرگی بوده. این بازی تمامی ندارد و شما هم نه فقط با هفت یادداشت، بلکه با 700 یادداشت هم به جایی نمیزرسی و فقط زندگی خودت را هدر می دهی و معده ات را مریض می کنی! از چیزهایی که دوست داری بنویس، یا از چیزهایی که بدت می آید و تاحالا در موردشان ننوشتی. نوشتن از مدیری توسط تو در این سایت، دیگر تکراری و اعصاب خرد کن شده. سایت که توجهی ندارد. خودت فکری به حال خودت کن...

royaaa
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 20:26
8
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

واقعا این نقد بود یا خراب کردن یه چهره محبوب !!!!!!!

حالا مثلا که چی؟ این رو نوشتین که چی بشه مثلا؟ که به خودتونم ثابت بشه که هر چقدر هم دلیلا و مقایسه های بی اساس بیارید باز هم تمام نظرات(همون طور که میبینید) به تمجید و تعریف از یه استاد بزرگ کمدی ایرانه!!

واقعا اگه مهران مدیری نباشه کی میخواد طنز ایرانو هر از چند گاهی از این منجلاب لودگی و شلوغ کاری ( : عید امسال!!! و خیلی های دیگه ) در بیاره.....

اگه نگاه کنید میبینید که اتفاقا مرد دو هزار چهره به مراتب خیلی هم بهتر از قسمت نخستش هست..از همه نظر (:لوکیشن.کیفیت بازی ها..فیلمنامه.. و کلا همه چی دیگه)

و واقعا متاسف شدم برای سایت سینمای ما...از مدیرای سایت واقعا بعید بود که همچین نقد!!!!! (: تخریب ارزش های هنری ) رو تو سایت بزارن .

و

خیلی خوشحال شدم که تمام نظرات علیه این نقد مسخره بود...

مهران مدیری باز هم محبوبیتشو..هنرمندیشو... بی رقیب بودنشو...ثابت کرد.

در ضمن اقای ابراهیمی این نوشته های بی اساس و حسادت وارتونو واسه خودتون نگه دارید بهتر نیست؟؟

پگاه
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 21:26
5
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

آقاي ابراهيمي شما اگر با مهران مديري مشكلي داريد چرا انقدر به خودتون زحمت ميديد و اين همه خط از كلمات قلمبه سلمبه پر مي كنيد ؟ اين حرف رو خيلي راحت در يك جمله مي تونيد بزنيد.

چرا اين شخص رو با حرفاتون مي كوبيد؟اگر حرف اصليتون رويك باره بگيد راحت تر نيستيد؟؟؟؟

"هیچ گاه کمدین خوبی نبوده و هیچ گاه کمدی های دلچسبی نساخته است" ؟؟؟؟ خيلي خيلي بي رحمانه. درسته گاهي(خيلي خيلي كم) پيش آمده كه بعضي از برنامه هاي مهران مديري مثل برنامه هاي قبليشون نگرفته ولي آيا واقعا اين حرف شما درست است؟آيا واقعا اين نظر اكثريت مردم است؟ پس اگر اينگونه بوده مردمي كه اين همه سال برنامه هاي ايشون رو ميديدند, از نظر عقلي مشكل داشتند كه پاي كمدي غير دلچسب مي نشستند ؟؟؟!!!و اين كمدي هاي غير دلچسب به دليل اشتباه حساب كردن دستگاه ها بالاترين بيننده را داشته!!

هرطور مايليد بالاخره اين نظر شماست(راجع به مهران مديري) ولي بهتر نيست به دليل اينكه جايي براي ابراز نظراتتان داريد ازاين نظر خود براي كوبيدن افرادو زحمات آنها استفاده نكنيد؟؟

rom
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 21:41
1
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

فقط مدیری،همینو بس.

>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>بترکه چشم حسود.

علی
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 21:51
13
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

سلام تقریبا اولین بار بعد از جشنواره فجره که به سایتتون سر میزنم...شوکه شدم از این حجم انتقادات به سریال مهران مدیری عزیز...و متاسف شدم که چرا هر جوجه منتقد کینه ای رو به سایتتون راه میدید؟! این کارها نه تنها ارزش مهران رو پایین نمیاره که روز بروز از ارزش سایت شما کم میکنه...این سه قسمت فوتبالی مرد 2000 چهره به قلم توانمند امیر مهدی ژوله که تک خال طنز نویسی حال حاضر ایرانه به جرات بهترین طنز 30 سال اخیر سینما و تلویزیون بود...تمام پشت پرده ها و ناگفته های این فوتبال کثیف رو به خوبی تمام نشان داد...از اشاره چشم امیر قلعه نویی ( نماد لمپنیسم در فوتبال ما) به آقای علی جهت زدن خبرنگار گرفته تا روزنامه نگاران دلال را شامل میشد...و اگر حجم اعتراضات بالا گرفته اینان همانانی هستند که تحمل واقعیات را ندارند و خود را در خطر میبینند...چشمها را باید شست...


چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 22:18
0
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

modiri behtarine hala shoma harchi mikhayn rajebesh begin mardomm one dar arseye tanz miparastan

ميراندا
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 23:49
1
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

ببين آرميني خيلي دلم برات سوخت آخه يه آدم چقدر بد بخت و حسود و حقير بايد باشه كه يه چنين نقدي رو بنويسه . خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي حسودي ،حسسسسسسسسوووووووووووووووووووووووووووووووووووووددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد.تركيدي آخ آرميني داره مي تركه ،آي واي واي تركيد مواظب باشييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييد...............................................

Ali
چهارشنبه 12 فروردين 1388 - 23:52
-5
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

داداش تو باید بری مزخرفاتی مثل اخراجی ها رو نقد کنی

تور ور چه به نقد مدیری جوجو...

مرد 2000 عقده!
پنجشنبه 13 فروردين 1388 - 1:22
-3
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

غیر از یکی دو نفر از طرفدارهای مدیری که منطقی مقایسه مدیری با وودی الن رو اشتباه دونستند میشه دید که کامنتهای بقیه طرفداران مدیری چیزی جز یک مشت دری وری فحش در حد کل کل کردن های دوران مدرسه نیست. همین یک مشت نمونه خروار طرفداران مدیری است.

آدم های متاسفانه ناآگاه یا کم بهره از سینما و تلویزیون روز دنیا، غیر سینمایی و دارای سطح شعور اجتماعی پایین (که بجای دسترسی به قمه یا تبر بر حسب اتفاق دسترسی به اینترنت نسیبشان شده است!). واقعا" تفاوتی بین طرفداری اینها و طرفداری مثلا" هواداران تیم پرسپولیس از سلطان پروین وجود دارد؟؟؟؟

فکر میکنم مثل معروف خلایق هر چه لایق در مورد مدیری و خیل طرفدارانش کاملا" صادقه.

من با نظر یکی از کاربران که مقایسه امکانات و شرایط شخصی مثل وودی الن و مدیری رو اشتباه میدونه موافق هستم.

از طرفی هم میشه دید که مدیری بعد از 15 سال کار پیشرفتی در مسائل فنی (بالاخص کارگردانی) نداشته و هنوز مسائل ابتدایی فنی کارهاش آزاردهنده هست (حتی هنوز مسئله ای مثل زاویه دوربین).

از نظر متن و تازگی کار بعنوان یک کار طنز هم کارهاش در هر سری جدید افت قابل توجهی داره و توقع مخاطب رو حتی در حد دیدن چند لودگی سرگرم کننده هم به سختی برآورده میکنه (البته دیدن ورژن دستمالی شده و با اجرای ضعیف تکه فیلم ها و سریال های خارجی مثل فرندز و فیلم های جیم کری در آثار مدیری شاید برای عده کثیری که حتی اسم اینها رو هم نشنیدند-که افراد شاخصی هم در طنز نیستند- ممکنه خیلی هم جذاب و خنده دار باشه!).

حالا این آقا فیلم سینمایی هم میخواد بسازه!

بنظر من مهران مدیری آدم خلاقی بود و الان نیست و هرچی به سنش اضافه میشه محافظه کارتر و تکراری تر میشه (و البته در کشوری مثل ایران طرفدارهاش بیشتر!).

واقعا" کاراکتر مسعود شصت چی چه جذابیتی برای تماشاگر داره؟؟ بدون هیچ ظرافتی در بازی یا شخصیت پردازی و صرفا" تکرار هزار باره چند تکه کلام و تیک رفتاری بی مزه. بنظر من مسعود شصت چی بروز کاراکتر درونی خود مدیری هست به همان اندازه محافظه کار و به همان اندازه لَخت.

در مقایسه مهران مدیری و رضا عطاران هم بنظر من در حال حاضر کارهای رضا عطاران خیلی جذاب تر، با ایده های تازه تر و در نهایت بعنوان هدف ابتدایی این نوع کار خنده دار تر از کارهای مدیری هست.

اگر رضا عطاران همین روند رو (با همه ضعف هایی که کارهاش داره ولی تحمل اونها بعلت جذابیت کارهاش بسیار ساده تر از کارهای مدیری هست) ادامه بده خیلی ماندگارتر و بیاد ماندنی تر از مهران مدیری خواهد شد.

با آرزوی کامیابی برای طرفداران سلطان و اژدها و سرور طنز تلویزیون ایران مهران مدیری!


پنجشنبه 13 فروردين 1388 - 8:36
-7
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

zende bad omid rohani

bita
پنجشنبه 13 فروردين 1388 - 11:59
17
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

baz ham zende bad mehran modiriiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii

سپیده
پنجشنبه 13 فروردين 1388 - 14:2
0
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

واقعا این نقد بود یا خراب کردن یه چهره محبوب !!!!!!!

حالا مثلا که چی؟ این رو نوشتین که چی بشه مثلا؟ که به خودتونم ثابت بشه که هر چقدر هم دلیلا و مقایسه های بی اساس بیارید باز هم تمام نظرات(همون طور که میبینید) به تمجید و تعریف از یه استاد بزرگ کمدی ایرانه!!

واقعا اگه مهران مدیری نباشه کی میخواد طنز ایرانو هر از چند گاهی از این منجلاب لودگی و شلوغ کاری ( : عید امسال!!! و خیلی های دیگه ) در بیاره.....

اگه نگاه کنید میبینید که اتفاقا مرد دو هزار چهره به مراتب خیلی هم بهتر از قسمت نخستش هست..از همه نظر (:لوکیشن.کیفیت بازی ها..فیلمنامه.. و کلا همه چی دیگه)

و واقعا متاسف شدم برای سایت سینمای ما...از مدیرای سایت واقعا بعید بود که همچین نقد!!!!! (: تخریب ارزش های هنری ) رو تو سایت بزارن .

و

خیلی خوشحال شدم که تمام نظرات علیه این نقد مسخره بود...

مهران مدیری باز هم محبوبیتشو..هنرمندیشو... بی رقیب بودنشو...ثابت کرد.

در ضمن اقای ابراهیمی این نوشته های بی اساس و حسادت وارتونو واسه خودتون نگه دارید بهتر نیست؟؟

پدرام
پنجشنبه 13 فروردين 1388 - 18:46
-6
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

ایشون تعریف خوبی از شوخی اصیل کرده اند و به نظرم اگر این نوشته یک نکته مثبت داشته همان بوده ولی اینکه در ادامه اینگونه بازی قوی مهران مدیری و کمیک او را اینچنین نادیده میگیرند و همه چیز را در سطج یک جنس بنجل ایرانی پایین می آورند.

آقای ابراهیمی آیا در مرد هزار چهره ندیدید که مهران مدیری این چالش بزرگ ما ایرانی ها را که عدم توانایی در نه گفتن را نشانه گرفته بود آیا ندیدید که او به این خاطر فورا جذب نقابی جدید برای خود میشد که هیچگاه در زندگی دیده نشده بود هیچ گاه نوانسته خودش باشد آیا خیل عظمی از افراد جامعه ما تشنه دیده شدن ندارند. البته من معتقدم دو هزار چهره ضعیف تر از هزار چهره است ولی در به سخره گرفتن فضای متعفن فوتبال ما و در همین قسمت اخیر آن به چالش کشیدن جذاب بودن خرافه ها برای خیلی از ماها ، باز هم حرقی برای گفتن دارد

آقای ابراهیمی چرا ما همیشه انتقاد های مایا سیاه سیاه است یا سفید سفید فکر کنم این سوال هم سوال خوبی است

هدی
پنجشنبه 13 فروردين 1388 - 20:1
1
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

چرا جواب نمی دید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا سایت جواب نمی ده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اقای ابراهبمی کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

جواب این همه ادم رو کی باید بده؟؟؟؟؟ من فکر کنم همون کسایی که این نوشته (یا به قول خودتون نقد) رو اینجا گذاشتید!!!!!!

من منتظر جواب شما هستم!!!!!!!


جمعه 14 فروردين 1388 - 8:2
1
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

پس از آن همه جار و جنجال و برخی واکنش¬های منفی¬ -از شکایت اداره ثبت و احوال شیراز گرفته تا اعتراض تعدادی از شاعران و هنرمندان- که سریال مرد هزار چهره در سال گذشته ایجاد کرده بود؛ خبر آمد مهران مدیری قصد ساخت مجموعه¬ای دارد که در آن شخصیت¬های داستان بدون هیچ شغل و منصب و عدم وابستگی به طبقه اجتماعی در مریخ زندگی می¬کنند. اما زمانی که چند ماه پیش خبرهایی از پیش تولید مجموعه مرد دو هزار چهره به بیرون درز کرد نشان داد مدیری می¬خواهد بار دیگر کاریکاتورهایی را به تصویر بکشد که مابه¬ازای بیرونی¬شان در جامعه پیش چشم همه ماست؛ که شاید یکی از شخصیت¬های سریال یکی از ما باشد. پس او کارش را آغاز کرد؛ با خودش.

شوخی مهران مدیری با مهران مدیری. این استارت نخستین شوخی¬های سریال تازه¬اش بود. خنده¬دار و مبتکرانه و به همین اندازه ظریف و عمیق بود. او گویی با این اقدام، همگان را به بازی¬ای دعوت کرده که در آن ممکن است هر طبقه و مقام و منصب و شغلی مورد شوخی قرار بگیرد. مدیری نشان داد که به چه میزان دارای شعور هنرمندانه است. او که شاید سال گذشته از برخی حرف و حدیث¬هایی که درباره قسمت¬هایی از سریال¬اش درباره هنرمندان و روشنفکران به وجود آمده، متعجب شده بود امسال با خودش آغاز کرد؛ خود را نشان می¬دهد که دارای بیماری افسردگی¬ست و دارای چه خانه و مکنت و مالی است- که می¬دانیم همین می¬تواند منجر به چه شایعاتی شود و نیز در جامعه¬ای که هنوز که هنوز است بسیاری نسبت به بالاشهری¬ها با چشم خشم نگاه می¬کنند. او از شهرت و محبوبیت خودش مایه می¬گذارد، به نوعی ریسک می¬کند و با مهران مدیری شوخی می¬کند؛ او هشداری را که مرتبه قبل نداده بود و بی¬جهت صدای عده¬ای درآمده بود؛ این بار در ابتدا بیان می¬کند؛ آقایان، خانم¬ها و صنوف مختلف توجه کنید! این فقط یک فیلم است؛ ببینید هیچ اتفاقی نمی¬افتد؛ شوخی کردن در فیلم و سریال با طبقه و صنفی واقعی نیست؛ تمامی¬اش کمدی است؛ فیلم است. پس لطفا به خود نگیرید.

آنچه در طول فیلم یا سریال -به¬خصوص کمدی- از شخصیتی سر می¬زند بیرون از واقعیت است و همچون خیال و رویاست اما همان¬طور که پیش از این نیز آمد به معنای عدم وجود چنین کاراکترهایی در جامعه نیست. اگر چه در نمایش کمدی سعی می¬شود با ابزارهایی چون اغراق، بزرگنمایی و کاریکاتوریزه کردن شخصیت¬ها جلوه¬ای طنز به مجموعه داده شود. همگان می¬دانیم و به عینه می¬بینیم که مثلا هستند شعرایی مانند استاد عزلت و هستند کسانی که «کُپه گِل» را اثر بی¬نظیر هنری می¬پندارند و یا هستند بازیکنان حرفه¬ای فوتبال که بیش از آن که ورزشکار باشند مانکن¬اند؛ مدیران باشگاهی که تنها سواد خواندن دارند و مدیر مسئولان جریده¬هایی -اینجا نشریات ورزشی- بیش و پیش از هر چیزی دلال¬اند. و جالب آن¬که در شب¬هایی که به گونه¬ای مدیری با رویکردی انتقادی به شرایط فوتبال و باشگاه¬یمان می¬پردازد در ورای سریال و در واقعیت، در فوتبال ملی¬مان به چه حال و روزی افتاده¬ایم! که از چنین باشگاه¬ها و شیوه¬های تیم¬داری و بازیکن سالاری چیزی به غیر از آن چه اتفاق افتاده نباید انتظار کشید. گویی باز هم مدیری درست نشانه و به هدف زده. می¬دانیم جماعتی از این دست هستند و عجیب آن¬که پشتوانه¬های مالی و غیبی بسیاری دارند. پس اگر هست چرا نباید با این دسته شوخی کرد و چنین شخصیت¬هایی را در موقعیت¬های کارتونی در سریالی نبینیم. چرا نباید از جو و شرایطی که همگان می¬دانیم مطلوب نیست و دارای معایب فراوان است در یک فضایی پر از شوخی و صحنه¬های کمیک انتقاد نکرد. چرا؟

دو مجموعه اخیر مهران مدیری نشان داده و ثابت کرده که می¬شود با خیلی چیزها شوخی کرد بی¬آن که آسمان به زمین بیاید، می¬توان از خیلی چیزها انتقاد کرد بی¬آن که تخریبی صورت بگیرد. که البته کاری از این دست از همگان برنمی¬آید و مرد کهن می¬طلبد.


جمعه 14 فروردين 1388 - 8:13
-1
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

جناب ابراهیمی ساعت رسمی یک ساعت جلو رفته داداش قرصاتو باهاش تنظیم کن بعد نقد بنویس

علی
جمعه 14 فروردين 1388 - 9:4
-24
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

آخه به کدوم از این کامنت ها بیاد جواب بده؟هان ؟ یه مشت حرف های از روی تعصب و یه مشت چرت و پرت!خود شما ها هنوز جنبه ی نقد ندارید.اون آدم نفهمی که میاد غلط املایی می گیره واقعا چی می فهمه؟یا اونی که هی میاد قحش می ده و واسه آقای ابراهیمی شاخ و شونه میکشه چی از این سینما فهمیده؟حقا که همین مرد 2000 هزار چهره(یا به قول یکی از کاربرا "مرد 2000 عقده")از سرتونم زیاده!

علی
جمعه 14 فروردين 1388 - 15:12
-1
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

سلام

در تمام طنز های چند سال گذشته با قشر متوسط و کم سواد جامعه شوخی می شد ولی در مرد 1و2 هزار چهره با اکثر قشرهای باسواد و پولدار شوخی شده و این یک نوع تازگی در طنز تلویزیون بود

به نظر من اگه مدیری طنز های محبوب و پر بیننده و به قول اقای منتقد دلچسبی رو نمی ساخت دیگه جرات طنز ساختن پیدا نمی کرد چرا مهران غفوریان دیگه برای تلویزیون طنز نمی سازه برای اینکه تکراری و کسل کننده است .

خلا صه مدیری با تمام ضعف ها و کم و کاستی ها در حال حاضر

محبوبترین طنز ساز کشور است.

فیلم های عالی عالی.

منتقد های عالی حسود.

طرفداران عالی زیاد.

علی
جمعه 14 فروردين 1388 - 15:16
-9
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

دوباره سلام

یادم رفت

ما طرفداران مدیری بی شعور شما زورو شما رابین هود

شما با فهم شما با سواد شما همه چیز

اصلا اقا یه نظر سنجی در مورد محبوبترین و بهترین طنز ساز توی سایتتون قرار دهید تا ببینیم که کی بهتره

Mehdi
شنبه 15 فروردين 1388 - 12:5
3
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

عجیبه که با یک نوشته اینطور برخورد میشه. برای آنکه دوستان فکر نکنند فقط آقای ابراهیمی از طنز مدیری خوشش نیامده با صدای اعلام میکنم که به خصوص طنز جدید ایشان، نشانه بن‌بست فکری مهران مدیری است و او با آن همه ادعا به دم دست ترین مسائل مثل فوتبال روی آورده است. در واقع، ایشان مثل کسی است که خواسته راه رفتن کبک را بیاموزد و راه رفتن خود را هم فراموش کرده. از این دیدگاه، به نظر من طنز از نوع پاورچین بسیار قویتر از امثال باغ مظفر و مرد هزارچهره است.

نکته دیگر آنکه ممکن است آقای مدیری در قیاس با دیگران بهتر باشد و اصلن بهترین طنزپرداز ایران. اما دلیل نمیشود که کارهایش خوب باشد. در بیابان، آب گل‌آلود هم برای تشنه‌ها گواراست. اما آنها که اثر خوب را دیده‌اند نمیتوانند چشم خود را بر ضعف های مفرط کارهای جدید مهرم مدیری ببندند

میثم
شنبه 15 فروردين 1388 - 20:39
0
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

جالبه آدمای ضعیف از شدت ضعف برای نشان دادن خودشون و این که بگن ما هم هستیم حاضرن چرت و پرت بهم ببافن

اشکان
چهارشنبه 19 فروردين 1388 - 20:0
-2
موافقم مخالفم
 
آن که می‌‌ماند و آن که نه...

من اگه بگم مالديو تيم ضعيفيه کسي به حرفم گوش نميده، کسي منو نميبينه. ببينم، مگه ميخواي ديده بشي؟ کاري نداره بگو برزيل تيم ضعيفيه. حتما ميبيننت. حتما اسمت سر زبونا ميفته. ميدوني فلاني کيه؟ اوني که ميگه برزيل ضعيفه. لا اقل اينه که نشان دادي نگاه متفاوتي داري و اين تفاوت داشتن خودش تحريک کنندست. نيست؟ آدم بزرگ شکني هم فرقي با ضعيف دونستن برزيل نداره. ميخواي معروفتر بشي؟ ببين یه کاري کن اول يه کم تعريف کن که نشان بدي فهميده اي بعد همه با جديت بيشتري به حرفات گوش ميدن. ميدوني چيه؟ رياضي يه قضيه عجيبي داره. ميگه هر گزاره شرطي به انتفا مقدم درسته. مثلا اگه بگيم اگه اين نوشته مال يه آدم معمولي که نميخواد ديده بشه باشه آنگاه...... بهر حال بازم به انتفا مقدم درسته.

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���