دكتر علي رفيعي همزمان با اكران جديدترين ساختهي سينمايياش «آقايوسف» از شرايط ساخت و اكران اين فيلم سخن گفت و نگرانيها و دغدغههايش را مطرح كرد. اين كارگردان سينما و تئاتر با اشاره به پروسه دشوار پيشتوليد «آقايوسف» يادآور شد: اين فيلم از آغاز با مشكل روبهرو بود. بعد از 8 ماه پيش توليد دروغين، در شرايطي براي ساخت فيلم پشت دوربين رفتم كه 10 درصد انرژيام باقي مانده بود. تمامهيجانها، انگيزهها و عشق خود را به ساخت اين فيلم از دست داده بودم.
براي فيلمسازي بايد پوستي به كلفتي كرگدن داشته باشي
وي اظهار تاسف كرد: در اينجا براي ساخت فيلم يا اجراي تئاتر بايد پوستي به كلفتي كرگدن داشته باشي و همه اينها به دليل تقسيمبندي و ردهبنديهاي نادرست مسئولان است. آنها امثال مرا در ردهاي قرار ميدهند كه از هيچ حمايتي برخوردار نميشويم. سانسور همواره كه سانسور سياسي نيست. همين كه از فيلمي حمايت نشود، شرايط پخش مناسبي برايش در نظر گرفته نشود، همين كه فيلمي دير پخش شود يا در گروه نامناسبي اكران شود، همه اينها نوعي سانسور است. چرا كه سانسور در يك نوع بخصوص خلاصه نميشود.
كارگردان فيلم «ماهيها عاشق ميشوند» با اشاره به پخش تيزر رايگان براي فيلمهايي كه در جشنواره فجر با استقبال بيشتر تماشاگران روبهرو بودهاند خاطرنشان كرد: همزمان با برگزاري جشنواره و پس از آن در برنامه تلويزيوني هفت اعلام شد، سه فيلمي كه به لحاظ جذب تماشاگر در بالاترين رده قرار بگيرند، صد نوبت تيزر رايگان تلويزيوني خواهند داشت. فيلم «آقايوسف» در رتبه دوم بود. اما آنها اين قانون را درباره فيلم من اعمال نكردند. حق تيزر را از من گرفتند و به فيلم ديگري دادند و حالا براي پخش تيزر تلويزيوني بايد هزينه كنم. اينجاست تبعيضها ديده ميشود.
علي رفيعي كه براي ساخت دو فيلمش با مشكلات بسياري روبهرو شده است، اضافه كرد: اين شرايط است كه من را به ياد سخنان يكي از مديران مياندازم كه به من گفت؛ شما دگرانديش و غير خودي هستي. بنابراين پروانه ساخت فيلم «آقايوسف» را نميتوانيد بگيريد. تصورش را بكنيد بعد از شنيدن اين حرف ديگر آدم انتظار چه حمايتي ميتواند داشته باشد. در اين شرايط بود كه با كمك مرد بزرگي به نام تقي عليقليزاده كه بدون چشمداشت پا پيش گذاشت، توانستم پروانه ساخت فيلمم را بگيرم. اما بعد از آن هيچ حمايتي از اين فيلم نشد.
رفيعي گفت: خود را به در و ديوار زدم اما هيچ حمايتي نكردند. حمايت نكنند اما دست كم اجازه بدهند فيلم با روالي كه بتوان آن را روال عادي تلقي كرد، پخش شود. اين طريق پخش كردن فيلم يعني زمين زدن اين فيلم. نميدانم در اين ماجرا پخش كننده چقدر سهم دارد اما معتقدم بخش اصلي مشكل به شوراي صنفي نمايش برميگردد كه حتي نميدانم چه كساني عضو آن هستند.
وي با اشاره به اينكه بخش زيادي از فصل اكران اين فيلم در ماه رمضان قرار ميگيرد، ادامه داد: آرزو داشتم دست كم فيلم با تبليغات معقولي معرفي ميشد. آيا بايد براي تبليغ فيلمم به فيسبوك متوسل شوم؟ اين است پرسش بزرگ من.
اين كارگردان تئاتر ادامه داد: بعد از اين ماجراهاست كه فهميدم چرا بين ساخت فيلم اول و دومم 6 سال فاصله افتاد. بعد از اينكه فيلم «ماهيها عاشق ميشوند»، در 53 جشنواره خارجي خوش درخشيد، انتظار ميرفت ارشاد و فارابي براي ساخت فيلم بعديام پيگيري كنند اما كسي چنين نكرد. خودم پيگيري كردم، پاسخي ندادند. درخواست حمايت كردم. حمايتي نشد. گفتند اگر ميخواهي اين فيلم را بسازي، شرطش اين است ساكنان خانههايي كه آقايوسف براي نظافت به آنها ميرود، آدمهاي خوشبختي باشند. يعني ميخواستند مسير فيلمنامه را عوض كنند. نميدانستند با چه كسي طرف هستند. اگر من چنين فردي بودم، براي ساخت فيلمم تا 70 سالگي صبر نميكردم.
وي همچنين درباره پخش فيلمش توسط «هدايت فيلم» اضافه كرد: خودم آنها را انتخاب كردهام. از بابت پخش «ماهيها...» كه پخش ديگري بود خيلي لطمه خوردم. تمام سرمايهگذاري آن فيلم با من بود. تمام پسانداز زندگيام را صرف آن فيلم كردم. اما حقم را به من ندادند.
رفيعي گفت: بعد از اينكه فيلم تا به حال اكران نشد، به پخش كننده گفتم اجازه بدهيد مهر و آبان اكران شود. اما اين اتفاق هم نيفتاد.
او با اشاره به مشكلات فراوانش براي ساخت فيلم سينمايي اظهار داشت: بعد از فيلم «ماهيها...»، هفت فيلمنامه ديگر نوشتم و هنوز هم دوست دارم آنها را بسازم اما شرايط فراهم نشد. نميدانم چرا اين شهرت را پيدا كردهام كه ميلياردم. همه فكر ميكنند بسيار ثروتمندم. بعد از «ماهيها...» هر بار كه فيلمنامهاي را به كسي ارائه كردم، گفتند بسيار عاليست. چقدر سرمايهگذاري ميكنيد؟
رفيعي كه فيلمنامههاي گوناگوني دارد اضافه كرد: فيلمنامههايي دارم كه ساخت آنها بسيار كمهزينه است. فيلمنامهاي دارم با دو شخصيت و يك لوكيشن. فيلمنامهاي دارم بر اساس يك اثر خارجي كه اقتباس كردهام. فيلمنامهاي دارم كه بايد در بوشهر ساخته شود. دو فيلمنامه به قول دوستان فاخر دارم كه هيچ وقت سراغشان نرفتهام؛چرا كه به من 60 ـ 70 ميليارد تومان بودجه نميدهند. بنابراين با اين فيلمنامههاي زيادي كه دارم اما هيچ تهيه كنندهاي ندارم.
خودم تلخي «آقايوسف» را كم كردم
رفيعي در بخش ديگري از اين گفتوگو درباره تلخي فيلم «آقايوسف» گفت: فيلمنامه اوليه بسيار تلختر از اين بود. خودم تلخياش را كم كردم. بدون اينكه كسي چنين چيزي را تحميل كرده باشد. آن كميسيون هم همين اندازه از تغييرات راضي بود، اما من نميتوانستم اجازه دهم كسي از بيرون چيزي را به من ديكته كند و خودم بايد به اين نتيجه ميرسيدم. در گفتوگوهايي كه با دوستان داشتيم فكر كرديم فيلم نبايد اين همه تلخ و غمانگيز باشد.
هيچ يك از آدمهاي فيلم به خودي خود تلخ نيستند
وي در عين حال اظهار داشت: با وجود اينكه فيلم نيمه تلخي است اما نوعي انرژي در آن وجود دارد. هيچ يك از آدمهاي فيلم به خودي خود تلخ نيستند. آنها همه خواهان زندگي هستند. چه چيزي براي آقايوسف زيباتر از آنكه صبحانه دخترش را آماده كند يا به زن النگو به دست از لاي در نان بدهد؟ او آدم مثبت و پر از جوششي است. در اين فيلم هيچ شخصيت تلخي نيست كه به زندگي منفي نگاه كند. اما تلخي به دليل شرايط جامعه است.
شيفته تصويرم
دكتر رفيعي درباره علاقه بسيارش به سينما افزود: تماشاگر با ديدن تئاترهاي من ميتواند دريابد شيفته تصويرم. همين حالا هم كه مشغول تمرين تئاتر جديدم هستم، هميشه به بازيگرانم ميگويم، تئاتر براي ديدن است نه براي شنيدن. همواره وجه زيباشناسي و بصري صحنه من را جذب ميكند. در اين شرايط حتي زيباترين متن و فاخرترين ادبيات اگر مابهازاي تصويري نداشته باشد، براي من جذاب نيست. از سوي ديگر تئاتر ميرا است. آنچه بعد از اجراي يك نمايش باقي ميماند چندين عكس است اما سينما ماندگار است.
اين كارگردان تئاتر كه تحصيلات هنري را در فرانسه به انجام رسانده، يادآور شد: در فرانسه كار هنري را از سينما شروع كردم. سينما موجب شد به تئاتر راه پيدا كنم. در آغاز به عنوان بازيگر وارد كار شدم اما علاقهاي به بازيگري نداشتم و با اينكه از كارهايم استقبال ميشد، خود را بازيگر خوبي نميدانستم. بازيگري نبودم كه حس بازيگري همه وجودش را تسخير كرده باشد. اما كارگرداني برايم بسيار مهم بود. سالها در تئاتر ماندم و ديگر از آن بيرون نيامدم. اما هميشه دنبال فرصتي بودم براي ساخت فيلم.
دكتر علي رفيعي كه نخستين نمايشش را اوايل دهه 50 در ايران اجرا كرده است، متذكر شد: بعد از اجراي اولين نمايشم زندهياد مهرداد فخيمي گفت ما در سينما دنبال كارگردانهايي مثل شما هستيم. بعدها آقاي بهشتي كه رييس وقت فارابي بود، پيشنهاد ساخت فيلم را مطرح كرد. اما آن زمان فيلمنامه نداشتم. «خاك بكر» اولين فيلمنامه سينماييام بود كه 15 سال پيش آن را نوشتم. قصهاش بينظير بود. اما تهيه كنندهها علاقهاي به ساخت آن نداشتند چرا كه ماجراهاي آن در لوكيشنهاي روستايي ميگذشت و من نميدانستم تهيهكنندهها علاقهاي به فيلمهاي روستايي در آن مقطع ندارند.
شرايط امروز من مانند دوندهاي است
رفيعي اضافه كرد: شرايط امروز من مانند دوندهاي است كه تا زماني كه ميدود و توقف نكرده ميتواند كار كند. اما اگر متوقف شود، بدنش سرد ميشود و ديگر خشك ميشود. يكي از دلايل اينكه كار تئاترم را آغاز كردم، همين بود. ميدانستم كه اگر متوقف شوم، ديگر كار نخواهم كرد. بنابراين با اينكه بسيار خسته و فرسوده شده بودم، تئاترم را آغاز كردم. فكر ميكنم اگر همه چيز با همين ريتم جلو برود، زندگيام براي ساخت فيلم سومم كفاف نميدهد.
او با اشاره به اينكه نمايش جديدش پاييز به صحنه ميرود، ادامه داد: ميتوانم همان فصل پاييز پيشتوليد فيلم را آغاز كنم. چرا كه فيلمنامه زمستاني هم دارم. فيلمنامه «دختر كاپيتان» كه فيلمنامهي ارزاني است و در بوشهر ساخته ميشود. دو بازيگر دارد و تمام لوكيشنهايش را پيدا كردهام.
از حضور مهدي هاشمي در فيلم بينهايت خوشحالم
وي در پاسخ به پرسشي درباره تغيير عوامل فيلم «آقايوسف» به دليل پروسه پيشتوليد طولاني آن توضيح داد: بسياري از عوامل تغيير كردهاند. تنها خوبي همه اين زيانهاي مالي، روحي و رواني، اين بود كه كار مهدي هاشمي در كردستان عراق تمام شد و توانست در فيلم بازي كند. از حضور او بينهايت خوشحالم. درخشانترين بازيگري است كه ميتوانست اين نقش را بازي كند.
رفيعي درباره پايانبندي فيلم هم گفت: از 5 سال پيش تاكنون هر كس فيلمنامه را خواندگفت هرچه عوض كردي عوض كن، ولي پايانش را تغيير نده.
او همچنين درباره گروه مخاطبان اين فيلم توضيح داد: در جشنواره فجر اين فيلم در نوبتها و سينماهاي متعددي پخش داشت. مردم به خوبي استقبال كردند. همان اندازه كه مخاطب خاص دارد، مخاطب عام هم دارد. هم جوانپسند است هم خانوادگي بدون اينكه اين را به عنوان نوعي ويژگي مثبت تلقي كنم. همان اندازه كه جوانها مخاطب فيلم هستند پدر و مادرها هم ميتوانند با آن ارتباط برقرار كنند.
وي درباره حضور بينالمللي اين فيلم يادآور شد: فكر نميكنم بتواند مثل «ماهيها» حضور بينالمللي داشته باشد اگر بنا بود در جشنوارههاي خارجي اكران شود، زودتر از اين بايد اقداماتش انجام ميشد. من ماهها روي تخت بيمارستان بودم و نتوانستم فيلم را براي جشنوارهها بفرستم.
دكتر رفيعي معتقد است:اصولا در سينماي ايران باندبازيهاي كثيفي وجود دارد. به خوبي ميدانم چگونه جلوي ارائه خوب فيلم را در جشنواره شهر گرفتند. اتفاق مهمي نبود اما مهم اين بود كه چگونه يك فيلم را فيد ميكنند. در اين شرايط هر شب به خودم ميگويم بروم دنبال سينماي مستند، يك دوربين حرفهاي كه خروجياش قابل قبول باشد دستم بگيرم و بروم دنبال مستند. بعد از اين تئاتر بايد تصميم بگيرم. اگر تا آن زمان نتوانم تهيه كننده پيدا كنم ميروم سراغ مستند.
او كه همواره در آثار هنرياش رنگآميزيهاي بسياري دارد در اين باره گفت: اين سليقه و نگاه خوشبين و مثبت من به زندگي است. پاسخي به همه افسردگيها و سياهيهايي كه در جامعه وجود دارد. من هميشه عاشق دو رنگ قرمز و آبي هستم و با آنها بازي ميكنم. چندين و چند طيف از آبيها و قرمزها را كنار هم ميگذارم. اين دو رنگ وقتي خوب و درست كنار هم قرار بگيرند، جادويي را در نگاه تماشاگر جاري ميكنند.
علي رفيعي همچنين مطرح كرد: حالا كه نشستهام آرزو دارم وقتي صبح سرم را برميدارم و چشم باز ميكنم، به فكر بدهيهاي اين فيلم نباشم. در جايگاه امروزم نه به عنوان يك فيلمساز كه به عنوان يك فرد بدهكار نگران اين فيلمم.
«آقا يوسف» بايد زودتر اكران ميشد
اين كارگردان در بخش ديگري از گفتوگو از شرايط اكران فيلم «آقايوسف» گلايه و مطرح كرد: در نهايت حيرتزدگي دو روز پيش از اكران فيلمم متوجه شدم، فيلم «آقا يوسف» از امروز به نمايش در ميآيد. اين فيلم بايد خيلي زودتر از اين اكران ميشد. اما حالا هم كه اكران شده، بدون هر گونه اطلاعرساني و در سكوت اكران شده است.
رفيعي اضافه كرد: هر فيلمي، حتي فيلمهاي نازلي كه در سينما اكران ميشود، پيش از اكرانشان پوستر، تراكت، آنونس، تيزر و... دارند. بنابراين رفتاري كه با فيلمم انجام شده به جز توطئه به هيچ چيز ديگري شبيه نميدانم. گويي ميخواهند بگويند بنشين كنج خانهات و فيلم نساز. اگر دستشان ميرسيد لابد ميگفتند تئاتر هم نساز. اما من ميخواهم فيلم بسازم و شايد چون ديدهاند با قرض و سماجت و بدهكاري فيلم ساختهام، دوست ندارند چنين اتفاقي بيفتد.
دكتر رفيعي شرايط اكران «آقايوسف» را فاجعه توصيف كرد و افزود: اين فيلم نابود شد. براي ساخت آن ريالي حمايت نكردند. به جز پرداخت يك وام كه حتما آن را پس ميگيرند، هيچ گونه حمايت مالي از اين فيلم انجام نشد. تا جايي كه ناچار شدم فيلم را با وامهاي 24 درصد سود بسازم و حالا نميدانم چگونه ميتوانم هزينه بالاي 500 ميليون توماني فيلم را جبران و تامين كنم.
اين كارگردان سينما با اشاره به اينكه پخش فيلمش بر عهده هدايت فيلم است، اضافه كرد: من كارگردان فيلمم. هرچند در عمل تهيه كننده هم هستم. اما اقدامات مربوط به پخش بايد از جانب سرمايهگذار فيلم انجام شود.
او ادامه داد: آقاي متولي كه سرمايهگذار فيلم ماست، 20 درصد هزينههاي فيلم را تامين كرد. البته ايشان خيلي خوب كار كرد. اما مشكل در پخش ماست. اگر قرار بوده اين فيلم امروز اكران شود، بايد با برنامهريزي اين اتفاق ميافتاد. چگونه ميشود «آقايوسف» كه در جشنواره بسيار موفق بوده و با برخوردهاي مثبت روبهرو بوده، بدون اطلاعرساني اكران شود. دست كم ميتوانستند برايش بيلبورد بزنند.
رفيعي متذكر شد: دوستاني در شهرداري پيشنهاد كردند كه در حوزه تبليغات شهري كمك كنند. همه اين موارد را به اطلاع پخش كننده رسانديم و حالا نميدانم در اين شرايط بايد از چه كسي گلهمند باشم. در طول اين دو سه هفته چندين بار با پخشكننده تماس گرفتهام و ايشان اطمينان داد كه همه چيز را فراهم ميكند اما نميدانم مشكل از كجاست؟ به مسائل اداري سينما و هزارپيچ ماجراهاي اينچنيني آشنايي ندارم. البته معتقدم سرمايهگذار فيلم آنچه را از دستش برآمده انجام داده اما نميدانم مشكل از كجاست؟ ساعت 2 و نيم عصر روز دوشنبه چند طرح پوستر به من نشان دادند و دو روز پيش از پخش فيلم من را در جريان اكران آن قرار دادند.