اين نظر شماست آقاي كارگردان محترم. جنبه سرگرمي براي فيلمها با جنبه تفريحي تفاوت داره و خيلي ها به سينما نمي روند تا بخندند يا درس بگيرند. همه فيلمهاي درام همين جوري اند و به همين دليل هم هست كه اين همه سال گذشته مردم در پي داستانهاي درامي هستند كه اتفاقا دردناك و حتي سوزناك هم بوده اند. اصلا خيليا براي همين ميرن سينما مثل بربادرفته، تايتانيك كه هر دوتا از پرفروشترين فيلمها تاريخ سينما بودند و هر دوشون هم سوزناك. جنبه رئال بودن اين فيلم هم به سبك كارگردان برميگرده كه اون هم سليقه ايه، فيلم رو باورپذيرتر ميكنه و از اغراق و تخيل و فانتزي دور نگه ميداره. چه اشكالي داره من كه دوست دارم و مطمئنا خيليا هم مثل من دوسش دارن. -------------------------------------- اين فيلم به غير از شباهت عنوانش و همچنين شروع داستانش چه وجه تشابه ديگه اي با جدايي نادر از سيمين داره؟ آيا صرفا كارگردان خواسته از معروفيت فيلم ايراني استفاده كنه تا خودش رو مطرح كنه؟ يا داستان چيز ديگه ايه؟ ميشه بيشتر توضيح بديد.
|