دانلود

یادداشت مفصل مهرزاد دانش درباره «اخراجی‌ها 2»؛ : اخراجی‌ها: لودگی و ساحت قدسی مردم :: سينمای ما ::

   






یادداشت مفصل مهرزاد دانش درباره «اخراجی‌ها 2»؛
اخراجی‌ها: لودگی و ساحت قدسی مردم

سینمای ما - مهرزاد دانش: این روزها به دلیل فروش بالای اخراجی‌ها 2، بازار صحبت و تحلیل دراین‌باره گرم است و هر کس از زاویه دید خودش بدان می‌نگرد.

یکی از رایج‌ترین اظهارات معطوف است به میزان هوشمندی و استعداد مسعود ده‌نمکی در شناخت مردم و این‌که در مقام فرزند زمانه خویش، توانسته مختصات حسی و فکری نیازهای جامعه را درک کند و با این تحلیل اجتماعی بالا فیلمی را بسازد که از همه اقشار اعم از تحصیل‌کرده و کم سواد و فقیر و غنی و فارس و لر و ترک به خود جذب کند و در عین حال با فروش فراوان اثرش کمکی هم به پیکره نیمه جان سینمای رنجور ما کند. ضمناً او از خطوط قرمز هم عبور نکرده و با شناخت گلوگاه دشمن تهدیدهای او را هم پاسخ داده است و با تأکید بر عنصر وحدت ملی یکی از محوری‌ترین نمودهای اجتماعی - سیاسی را مطرح کرده است.

تحلیل بالا را جدا از خود ده‌نمکی و اعوان و انصارش و نیز برخی چهره‌های سیاسی حکومتی منسوب به جناح‌های مختلف، برخی از دوستان منتقد هم ابراز داشته‌اند. اما نگارنده این تحلیل را قبول ندارد و آنچه در باب هوشمندی و فرزند زمانه و مباحث متعالی‌ای همچون وحدت ملی و از این قبیل به فیلم و سازنده‌اش نسبت داده می‌شود فرسنگ‌ها از ذات اثر به دور می‌انگارد. خطاست اگر گمان برده شود که این موضع به دلیل سوابق ده‌نمکی است. نگارنده از آنچه در سال‌های گذشته توسط ایشان در خصوص بر هم‌ریزی نظم اجتماع سخنرانی‌ها و نشست‌ها و غیره انجام می‌شد طبعاً دلخوش نیست، اما این ربطی به بررسی اخراجی‌ها ندارد. از سوی دیگر، نفس این که ده‌نمکی از ساحت رادیکالیسم خیابانی به ساحت سینما گرایش یافته است بسیار خشنودکننده است، اما دلیل هم نمی‌شود که هر چه ساخت خشنودمان کند.

اخراجی‌ها فیلمی بسیار سخیف و مبتذل است. دم دست‌ترین شوخی‌های اغلب وقیح و لوده پشت سر هم در سکانس‌های پی در پی ردیف شده‌اند و از قر کمر و فحش خواهر مادر و اشاره انگشت شست و ارجاع به استفراغ گرفته تا نیشخند به جلوه‌گری‌های مهمانداری که «بله» استفهامی‌اش با «بله» ایجابی عوضی گرفته می‌شود و سایر قضایا قرار است سطحی‌ترین تمایلات تماشاگر ساده پسند را ارضا کنند. اما تا این جا هم خیلی مشکلی نیست. در مقاطع مختلف زمانی، از جمله همین زمستان پارسال، انواع و اقسام فیلم‌های مبتذل اکران شده‌اند و کم و بیش هم فروش نسبتاً بالا داشته‌اند و جماعت منتقدان با اهمیتی نه چندان درخور از کنارشان گذشته‌اند و اغلب در شأن خود و حرفه‌شان، حتی ندیدند که بخواهند نقدشان کنند. اما اخراجی‌ها یک فرق بزرگ با آن‌ها دارد و آن این که ادعای جاری در متنش فراتر از لودگی‌های درونی‌اش است. فیلمی مثل چارچنگولی ادعا نداشت و فیلمسازش هم بی‌هیچ هیاهویی خود می‌دانست چیزی ساخته که خلق الله ببیندش و با ذوق سخیف پسند خود حالش را ببرند. خبری از مانور روی ارزش‌ها و وحدت ملی و این جور چیزها نبود.

اما آن چه در اخراجی‌ها بسیار آزاردهنده است، جدا از وقاحت‌های کلامی و لودگی‌های فیزیکی‌اش که بسی غلیظ‌تر از هر فیلم مبتذلی است که در سال‌های بعد از انقلاب اسلامی ساخته شده است و تنه می‌زند به خیل آثار نازل زمانه پهلوی ، این نکته است که سعی دارد با توسل به چند شعار رسمیت یافته و گل درشت، خود را با ارزش هم جلوه دهد. این جاست که باید مرز اخراجی‌ها را با هر فیلم نازل دیگری جدا ساخت. فیلم‌های مبتذل معمولاً کم ادعایند چون سازندگانشان به ظرفیت محصول خود واقفند. اما اخراجی‌ها از این ظرفیت محدود خارج شده است. اگر در فیلمفارسی‌های زمان پهلوی، دوربین روی آن چه وقیح بود زوم می‌کرد و بعداً آب توبه روی سر روسپی و رقاصه کاباره ریخته می‌شد تا مثلاً پیام اخلاقی هم داشته باشد، در اخراجی‌ها یکی در میان لات بازی و تکان‌دادن باسن اوباش نمایش داده می‌شود و بعد هم از دهان جواد هاشمی در تقبیح آن شعار سر داده می‌شود. دوگانگی از این بدتر؟ آیا با چنین شیوه ریاکارانه‌ای می‌توان ریاکاری‌های پیرامونی را افشا کرد؟ کسی منکر این نیست که در زمانه جنگ تحمیلی از هر قشر و مسلکی در جبهه‌ها حضور داشتند اما فضایی که ده‌نمکی ترسیم کرده نه بر حسب این واقعیت، بلکه بر مبنای کیفیتی لوده‌وار است. اما آن چه ظاهراً برای سازنده و مدافعان فیلم خیلی مهیج بوده استقبال وسیع مخاطبان است تا آن حد که ارزش یک فیلم برابر با تعداد آدم‌هایی که به تماشای آن می‌روند انگاشته می‌شود.

این جاست که پای واژه «مردم» به میان کشیده می‌شود؛ واژه‌ای که متأسفانه به دلیل حرمت‌گزاری منطقی و عرفی‌ای که در زمینه‌های مختلف نسبت بدان صورت می‌گیرد، معمولاً تبدیل به ابزاری برای کوبیدن به سر استدلال گران مخالف می‌شود. اما هر چه در نسبت با تراکم مخاطب ارزشش سنجیده شود، دست کم هنر چنین نیست. خلط مبحثی که در این جا گاه صورت می‌گیرد ارجاع به این نکته است که هنر پاپیولری همچون سینما برای مردم خلق می‌شود و بدون مردم معنا ندارد. یعنی مردمی بودن سینما (که با در نظر گرفتن شرایطی کاملاً درست است)با بدسلیقگی عمومی نسبت به یک فیلم (که امری ناخوشایند است) یکی گرفته می‌شود. چه خوشمان بیاید یا نه، متأسفانه ذوق و سلیقه عمومی جامعه ما نسبت به بسیاری از جلوه‌های هنر مخصوصاً سینما در سطح بسیار نازلی است. این خیلی هم ربطی به تحصیل‌کردگی و میزان دارایی و شأن اجتماعی و این جور چیزها هم ندارد. لوده پسندی و ساده انگاری در عمق ادراک هنری جامعه ما - و بسیاری دیگر از جوامع - رخنه کرده است، حتی در بین برخی رجال سیاسی که خیلی هم فرقی نمی‌کند وابسته به کدام جناح و حزب باشند همین روال کم و بیش جاری است. نمونه‌اش گزارش چند سال پیش ماهنامه فیلم است که از بین نمایندگان و چهره‌های شاخص اصلاح‌طلبی نظرخواهی راجع به نگاه‌شان به سینما کرده بود و جواب اغلب آقایان بسیار پرت‌تر از شمایلی بود که در نظر اول می‌نمود. برای همین این نکته که اخراجی‌ها را هم راستی‌ها پسندیده‌اند و هم چپی‌ها و هم غیره و غیره، اصلاً معیار نیست چرا که اولاً بحث بر سر ارزش‌های سینمایی و فرهنگی است و نه سیاست نمایی و سیاسی بازی و ثانیاً اغلب سیاسیون ما هم در درک پایین سینما با عوام هم سطح‌اند.

استقبال از اخراجی‌ها در همان راستایی است که از سریال یوسف و مجموعه‌های تلویزیونی سهل و ساده کره‌ای استقبال به عمل می‌آید. ما دوست نداریم در حوزه هنر و خیلی چیزهای دیگر اندکی به ذهن مبارک‌مان فشار آوریم. برای همین هم اگر می‌بینیم از آثار ارزشمندی مانند روزگار قریب ، چهارشنبه سوری و. . . استقبال زیاد می‌شود خیلی هم نباید دل خوش داشت به ارتقای سطح ذائقه‌های عموم و شاید علت را در عناصر دیگری باید جست‌وجو کرد. قصد ندارم بحث از این موقعیت پوپولیستی هنری را به ساحت سیاست هم سوق دهم وگرنه می‌شود از همین زاویه مثلاً بینش عمومی‌ای را که چه به انتخاب آقای خاتمی و چه به انتخاب آقای احمدی‌نژاد منجر شد (مقصودم بینش و میزان آگاهی در آن است و نه لزوماً خود نتیجه) به چالش کشید. (یکی از همکاران محترم که در دفاع از اخراجی‌ها می‌نویسد، پوپولیسم را بی‌ربط به هنر دانسته بود و صرفاً معطوف به سیاست می‌انگاشت. در حالی که چنین نیست. پوپولیسم اصلاً مکتبی ادبی - هنری است که در سال ١٩٢٩ توسط لئون لومونیه و آندره تریو پایه‌گذاری شد و هدفش تبیین احساس و رفتار و فرهنگ عوام بود که در نقطه مقابل ادبیات بورژوایی و انتلکتوئل انگل صفت و بی‌کار قرار داشت؛ آن سان که توجه هنرمند صرفاً معطوف به فرودستان جامعه باشد. جالب آن که طرفداران این مکتب برخلاف اگزیستانسیالیست‌ها، مخالف هرگونه تعهد اخلاقی، اجتماعی و سیاسی بودند. بعدها تئودور آدورنو نیز در تحلیل‌های خودش از اصطلاح هنر پوپولیستی یاد کرد که به رفتن حاشیه نخبگان اجتماعی و فرهنگی از عوارض رشد آن است).

مقاطع افتخار آفرین منسوب به مردم در جامعه ما کم نیست، اما این دلیل نمی‌شود هر آن چه مردم پسندند صائب و با ارزش باشد. همان طور که صحت و سقم نظریه‌ای علمی ربطی به کثرت و قلت پذیرش مردم و سیاسیون و غیره ندارد، زیبایی‌شناسی هنری هم با معیارهای این چنینی ارزیابی نمی‌شود. ذائقه چشایی مردم ما الان رو به فست فود و خوراکی‌های سرطان زایی برده است که شکل و شمایلی اشتها آور دارند. آیا اگر متخصصان تغذیه به این فرهنگ نازل و سطحی غذایی ایراد گیرند و در برابرش از غذای سالم حمایت کنند، معنی‌اش روشنفکربازی و انتلکتوئلیسم برج عاجی و توهین به مردم است؟ اکثر بازدیدکنندگان ابنیه و مواریث تاریخی، جاهلانه به یادگاری نوشتن روی در و دیوار می‌پردازند. اگر به این وندالیسم فرهنگی مزمن اعتراض کنیم ، یعنی داریم فکل کراواتی بازی در می‌آوریم و به ساحت قدسی «مردم» اسائه ادب کرده‌ایم؟ در جامعه‌ای که اکثر مردم از بستن کمربند ایمنی و کلاه کاسکت موتور - یعنی چیزی که امنیت خودشان را بیش‌تر می‌کرد- رویگردان بودند و اگر الان فشار پلیس نباشد چه بسا باز هم رویگردانند، باید به تقدیس و تکریم این بی‌احتیاطی‌ها نشست؟ اگر فرهنگ منحط ترافیک جاری در جامعه ما، میدانی گسترده دارد باید زشتی‌اش را تقبیح کرد یا چون منسوب به این مردم گل و بلبل است تکریمش کرد؟ چرا نمی‌خواهیم قبول کنیم بسیاری از پدیده‌های منسوب به جماعت و توده مردم، نه فقط در این جا که در خیلی جاهای دیگر، ضد ارزش و نامطلوبند؟ همان قدر که تافتگی‌های جدا بافته متفرعنانه، ناخوشایند است، پنهان شدن در پشت سپر واژه «مردم و مردمی» هم ناگوار است.

نگارنده همان سان که روندهای متظاهرانه توخالی در برخی آثار مثلاً روشنفکرانه بر نمی‌تابد، از لودگی‌های تهوع آور اخراجی‌ها هم بیزار است. این فیلم اصلاً در جایگاهی نیست که بخواهد مثلاً در برابر روشنفکرنمایی‌های جلوه‌گرانه قرار گیرد. اخراجی‌ها خوب می‌فروشد، همان طور که اگرکسی همین امروز در میدان شهر به شکل لوده‌ای لباس بپوشد و خود را تکان دهد و جوک تعریف کند، اگر محتسب نگیردش معرکه‌ای را به پا خواهد کرد. ممکن است او در بین قر و قمیش‌هایش اندکی هم شعار علیه منافقان و بعثیون و اندر لزوم وحدت ملی هم سر دهد و آخر معرکه‌اش سرود ‌ای ایران را هم بخواند و جمعیت هم سرخوشانه همراهی‌اش کنند، اما این کارها لودگی‌های او را موجه نخواهد کرد. اخراجی‌ها چنین وضعیتی دارد و ایضاً مخاطبان وسیعش. نائب رئیس انجمن منتقدان، کیوان کثیریان، چقدر بجا و درست گفته بود زیان فرهنگی اخراجی‌ها بسی بیش‌تر از سود اقتصادی آن است. این اساسی‌ترین نکته در مخالفت با اخراجی‌ها است.


منبع : خبر آن‌لاین

به روز شده در : پنجشنبه 27 فروردين 1388 - 15:8

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات

دوست
پنجشنبه 27 فروردين 1388 - 17:37
6
موافقم مخالفم
 
یک گزارش خواندنی: فروش بالای اخراجی‌های 2 به کی می‌رسد؟ هدایت فیلم؟ مرکز گسترش؟ ده‌نمکی؟ کاسه ساز؟

جمعه 28 فروردین سالروز تولد دو تن از بزرگان سینمای ایران است:

مجید مجیدی

و

حمید فرخ نژاد

این خجسته روز را به این دو هنرمند برجسته و محبوب تبریک گفته و سلامتی و موفقیت آنان را در همه ی زمینه های زندگی خواهانم.

احسان
پنجشنبه 27 فروردين 1388 - 17:49
-5
موافقم مخالفم
 
فروش اخراجی‌های 2 در تهران از مرز دو میلیارد تومان گذشت/آخرین آمار فروش فیلم‌های اکران عید

چه عجب يك نقد منطقي خوانديم بيشتر نقد ها همه فحش بود. اخراجي ها واقعا يك فيلم حال به هم زن است. مطمئن باشيد اگر در احراجي هاي 3 لودگي اش را بيشتر كند بيشتر ازاين هم مي فروشد.

علیرضا
پنجشنبه 27 فروردين 1388 - 23:42
14
موافقم مخالفم
 
یک گزارش خواندنی: فروش بالای اخراجی‌های 2 به کی می‌رسد؟ هدایت فیلم؟ مرکز گسترش؟ ده‌نمکی؟ کاسه ساز؟

بی تردید اکثر صحبتهای آقای دانش درست است. بسیاری ضعف های فیلم خود را زیر عنوان چرب و چیلی" حمایت مردم" پنهان می کنند. مردم ما اینهمه تصمیمات و عادتهای اشتباه دارند که همه در فکر علاج آنها هستند(مانند مثالهای خود آقای دانش). حالا که متوسط کتابخوانی در کشورمان روزانه 6 دقیقه است و می دانیم مردممان از حیث فرهنگی در چه وضعی هستند، حالا باید استقبال آنها از یک فیلم را ارزش بنامیم؟! روزی که مردم از چارچنگولی استقبال کردند، من اگر یک درصد شک داشتم که شاید تصمیمات مردم، حساب شده و درست باشد، همان یک درصد را هم از معادلاتم حذف کردم.

سهند
جمعه 28 فروردين 1388 - 6:53
-6
موافقم مخالفم
 
یک گزارش خواندنی: فروش بالای اخراجی‌های 2 به کی می‌رسد؟ هدایت فیلم؟ مرکز گسترش؟ ده‌نمکی؟ کاسه ساز؟

عالی بود آقای دانش. بی نظیر...

حاجي
شنبه 29 فروردين 1388 - 5:54
-9
موافقم مخالفم
 
فروش و جنجال اخراجی‌های 2 ادامه دارد - مورد 9/پاسخ حمید داودآبادی مشاور فیلمنامه به عبدالجبار کاکایی که در اختیار سایت «سینمای ما» گذاشته است؛

آقاي دانش سلام!

بسيار وزين و زيبا نوشته ايد. اگر اين چند نقد را هم امثال شما ننويسند، ما دچار اين ترديد مي شويم كه نكند ما اشتباه مي كنيم و مسعود خان و اعوان و انصارش درست مي گويند..!

البته... البته آماده باشيد!!

آماده براي فحش خوردن و ناسزا شنيدن از مسعود خان ( ببخشيد! بايد مي گفتم ديويد خان فينچر كه يك وقت به ايشان برنخورد!!)‌

آخر شما كه از سينما هيچ چيز نمي فهميد! فقط مسعود خان و چند تاي ديگر هستند كه مي فهمند! مخصوصا كه الان با فروش اخراجي ها پولدار هم شده اند و احتمالا طبقه اجتماعيشان هم تغيير كرده و حق دارند از اندكي بالاتر به امثال من و شما نگاه كنند....!

اردلان
شنبه 29 فروردين 1388 - 7:39
-1
موافقم مخالفم
 
فروش و جنجال اخراجی‌های 2 ادامه دارد - مورد 9/پاسخ حمید داودآبادی مشاور فیلمنامه به عبدالجبار کاکایی که در اختیار سایت «سینمای ما» گذاشته است؛

خیلی نقد خوبی بود. ممنون.

hamid
يکشنبه 30 فروردين 1388 - 7:41
5
موافقم مخالفم
 
فروش و جنجال اخراجی‌های 2 ادامه دارد - مورد 9/پاسخ حمید داودآبادی مشاور فیلمنامه به عبدالجبار کاکایی که در اختیار سایت «سینمای ما» گذاشته است؛

بسیار خوب نوشته اید .ممنون.

مريم
يکشنبه 20 ارديبهشت 1388 - 12:18
-5
موافقم مخالفم
 
اخراجی‌ها: لودگی و ساحت قدسی مردم

نظرتان كاملاًدرست است به خصوص در مورد اكثر سريالهاي سطح پائين تلويزيوني،مثل جومونگ كه اصلاً ارزش بصري نداره. چقدر جاي سريال بي گناهان خاليه. كاري كه حالاحالاها از ذهنم نميره و از هر ديالوگش چيز ياد گرفتم

احسان
پنجشنبه 24 ارديبهشت 1388 - 16:47
-8
موافقم مخالفم
 
اخراجی‌ها: لودگی و ساحت قدسی مردم

هنر هر چه متعالي تر مخاطبانش كمتر. چون همگان توان درك صحيح ان را ندارند. در تلويزيون كه مخاطبانش عام هستند سريال هايي مثل حلقه سبز در سال 86 و بي گناهان در سال 87 طرفداران كمي داشتند. البته اين بمعني ان نيست اثاري كه طرفدار زيادي دارند ارزشمند نيستند.

کوهیار
جمعه 8 خرداد 1388 - 20:35
3
موافقم مخالفم
 
افخمی: سرت را بالا بگیر و به صفرهای فروش فیلم‌ات افتخار کن/ده‌نمکی: منتقدان برای «اجاره‌نشین‌ها»ی مهرجویی معنا می‌تراشند ولی وقتی به فیلم من می‌رسد...

در سرزمینی که مردم آن اینقدر هنر دوست وهنر شناس هستند جای بسی تاسف است . سالها قبل فیلم دستفروش مخملباف با4 میلیون تومان هزینه ساخت و یک و نیم میلیون تومان فروش زیان فراوانی را متحمل میشود .طبیعی است که در این سرزمین فیلمهای مزخرفی چون اخراجی های یک و دو باید اینگونه فروش کنند . آقای(نمکی) خیلی هم خوشحال نباش یک وقت جو گیر نشوی فکر کنی که واقعا کارگردان شده ای .نه عزیزم این فکر رو از سرت بیرون کن چون خارج از این مرز وبوم تره هم برایت خرد نمیکنند.

عزت الله
جمعه 12 فروردين 1390 - 19:22
-1
موافقم مخالفم
 
اخراجیها 3 ، فیلم یا لودگی

من به گذشته و شخصیت افراد نمی پردازم ، یکراست میروم سر اصل موضوع ، فیلم اخراجیهای یک را که دیدم ، در پایان فیلم به جز عصبانیت و تاسف چیزی عایدم نشد . نشان دادن رزمنده های دفاع مقدس ، که خوب یا بد ، خود یکی از آنها بودم ، در قالب آدمهای لمپن و لوده و معتاد و دزد ، دلیل این عصبانیت بود .

فیلم اخراجیهای دو ، بدتر از اولی بود ، فیلمی که قصد داشت این لمپنیسم را در میان اسرای پر افتخار جنگ تحمیلی ، آنهم در کشور عراق ، به بیننده تحمیل کند . حسرت خوردم ، ایکاش به جای آن ، فیلم لیلی با من است ، شاهکار کمال تبریزی را برای دهمین بار ، بر روی پرده تلویزیون میدیدم .

سخنی است ، از معصوم ، که مومن ، از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود ، مومن نیستم ، اما این سخن در مورد هر آدم عاقلی صادق است ، چگونه به خود اجازه دهم ، برای بار سوم گزیده شوم ؟ اگر فیلم جدید اخراجیها ، بهترین فیلم دنیا هم باشد ، آنرا نخواهم دید ، حتی کپی مجانی آن را .

عزت الله
جمعه 12 فروردين 1390 - 19:22
3
موافقم مخالفم
 
اخراجیها 3 ، فیلم یا لودگی

من به گذشته و شخصیت افراد نمی پردازم ، یکراست میروم سر اصل موضوع ، فیلم اخراجیهای یک را که دیدم ، در پایان فیلم به جز عصبانیت و تاسف چیزی عایدم نشد . نشان دادن رزمنده های دفاع مقدس ، که خوب یا بد ، خود یکی از آنها بودم ، در قالب آدمهای لمپن و لوده و معتاد و دزد ، دلیل این عصبانیت بود .

فیلم اخراجیهای دو ، بدتر از اولی بود ، فیلمی که قصد داشت این لمپنیسم را در میان اسرای پر افتخار جنگ تحمیلی ، آنهم در کشور عراق ، به بیننده تحمیل کند . حسرت خوردم ، ایکاش به جای آن ، فیلم لیلی با من است ، شاهکار کمال تبریزی را برای دهمین بار ، بر روی پرده تلویزیون میدیدم .

سخنی است ، از معصوم ، که مومن ، از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود ، مومن نیستم ، اما این سخن در مورد هر آدم عاقلی صادق است ، چگونه به خود اجازه دهم ، برای بار سوم گزیده شوم ؟ اگر فیلم جدید اخراجیها ، بهترین فیلم دنیا هم باشد ، آنرا نخواهم دید ، حتی کپی مجانی آن را .

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���