دانلود

حرف‌هاي خواندني اكبر عبدي درباره بازي خودش و برندگان سيمرغ بازيگري جشنواره فجر : گفتم من عمه همسر آقای عبدی هستم!/ از فرهاد اصلانی دلخورم كه با نقشه آقای شریفی‌نیا جای من صحبت کرد :: سينمای ما ::

   






حرف‌هاي خواندني اكبر عبدي درباره بازي خودش و برندگان سيمرغ بازيگري جشنواره فجر
گفتم من عمه همسر آقای عبدی هستم!/ از فرهاد اصلانی دلخورم كه با نقشه آقای شریفی‌نیا جای من صحبت کرد

سينماي ما- اکبر عبدی با بازی درخشانی که در اولین ساخته سینمایی رضا عطاران یعنی «خوابم می‌آد» از خود به نمایش گذاشت هیات داوران بخش سینمای ایران این دوره از جشنواره را مجاب کرد که بدون هیچ شک و تردیدی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به او اهدا کنند، سیمرغی که به گفته عبدی حکم زنگوله پای تابوت را برایش دارد و او باید خیلی زودتر از این‌ها و برای فیلم‌هایی مثل «ای ایران» به کسب سیمرغ نائل می‌شد. اکبر عبدی در گفت‌وگویی  اعلام کرده که این سیمرغ را به همراه جایزه مالی جشنواره به تنها فرزندش المیرا، اهدا کرده است. بخش‌های برگزیده این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

گفتم من عمه همسر آقای عبدی هستم
از ابتدا هم قدرت ریسک بالایی که رضا عطاران داشت باعث شد این اتفاق بیافتد. روزی که رضا به خانه ما آمد به من گفت که می‌خواهم بشوی مادر من! دوست دارم طوری نقش را در بیاوری که اگر اسمت را به عنوان بازیگر این نقش نزنیم، تماشاگر متوجه نشود یک مرد نقش مادرم را بازی کرده است. ما رفتیم و آقای امیدواری و دوستانشان خیلی زحمت کشیدند و تست گریم من را اجرا کردند. من آن روز با همان چادر نمازی که در فیلم دیدید و گریم ایمان امیدواری به خیابان آمدم و هیچکس حتی شک هم نکرد که من زن باشم. با همان لباس و گریم به منزلم رفتم و نگهبان ساختمان از من پرسید با کی کار دارید؟ گفتم با آقای عبدی، گفت شما؟ گفتم من عمه همسر آقای عبدی هستم اما نمی‌دانم منزل ایشان کدام طبقه است. نگهبان ساختمان من را تا دم در خانه همراهی کرد(خنده) به نظر من رضا خیلی خوب استانداردهای کمدی را می‌شناسد.

مادر رضا به خانم ودادیان و البته مادر خودم شباهت‌هایی داشت
ما نمی‌خواستیم اما در نهایت این اتفاق افتاد که مادر رضا به خانم ودادیان و البته مادر خودم شباهت‌هایی داشت.

گیتی‌جاه کارمند بانک بود و من در بازار تهران شاگردی می‌کردم
من اینقدر که به جایزه گرفتن ایشان(گیتی‌جاه) خوشحال شدم برای خودم شاد نشدم.آقای گیتی‌جاه بیش از سی سال کارمند بانک بودند. آن زمان من در بازار تهران شاگردی می‌کردم و سریال مراد برقی هم پخش می‌شد و ناصر یکی از نقش‌های محوری آن را به عهده داشت. من آن ایام هر روز به بانک سپه می‌رفتم و ایشان را از دور نگاه می‌کردم و با خودم می‌گفتم خدایا یعنی می‌شود من هم مثل ایشان روزی در تلویزیون باشم.

قاضیانی یک هنرمند تمام عیار است
بازی خانم قاضیانی را در «روزهای زندگی» دیدم و فکر می‌کنم ایشان سزاوار سزاوار کسب سیمرغ بودند. خانم قاضیانی در هر کاری که حضور داشتند بازی خوبی از خودشان به نمایش گذاشتند. نکته‌ای که فکر می‌کنم از ویژگی‌های این خانم هست این است که خانم قاضیانی خیلی باشعور و فکر بالا کارهایشان را انتخاب می‌کنند. نه من با ایشان فامیل هستم و نه برخورد زیادی با ایشان داشتم اما به نظرم واقعا یک هنرمند تمام عیار است.

از فرهاد(اصلانی) دلخور هستم
بازی فرهاد(اصلانی) را ندیده بودم چون یک مقدار از سر سریال «امام علی(ع)» دلخور هستم چون ایشان با نقشه آقای شریفی‌نیا رفتند و جای من صحبت کردند، اگر یک گوینده حرفه‌ای بود من دلخور نمی‌شدم اما حرف زدن فرهاد اصلانی به جای نقش من نه تنها کمکی به من نکرد بلکه شاید به من لطمه هم زد. آقای اصلانی شما باید با من هماهنگ می‌شدید و از من سوال می‌کردید که چرا نقش را خودتان دوبله نکردید؟ بازی خانم یکتا ناصر را  هم متاسفانه ندیدم و نمی‌توانم نظری در مورد ایشان داشته باشم.

عذاب وجدان گرفتم که خودم را جای بازیگر امیرو جا زده بودم
 نقش امیرو در «ساز دهنی» امیر نادری نقش بود که دوست داشتم بازی‌اش کنم! حتی با شیطنت چند جا گفتم که بازیگر آن نقش من هستم. البته بعد از مدتی که بزرگتر و بالغ‌تر شدم دیدم بازیگری که این نقش را بازی کرده بود عالی و شاهکار نقش را در آورده بود و شاید اگر من این نقش را بازی می‌کردم این اثر را روی مخاطب نمی‌گذاشت و بعد عذاب وجدان گرفتم که خودم را جای بازیگر امیرو جا زده بودم.

در فیلم جیرانی نقش یک شخصیت دوجنسه را بازی خواهم کرد
من دوست دارم نقش یک شخصیت دوجنسه را بازی کنم که فکر می‌کنم یک نوع کمدی تلخ و سیاه هم هست. انشالله آقای جیرانی این طرح را خواهند نوشت و کارگردانی‌اش خواهند کرد و من هم در آن بازی خواهم کرد. یک طرح قصه هم دارم که انشالله تا چند وقت دیگر یکی از دوستان زحمت نوشتن‌اش را خواهد کشید. این طرح داستان یک پسر است که یک‌جورهایی دچار عقب ماندگی ذهنی است و در ویلایی در شمال سرایدار است و اتفاقاتی بین او و دختر صاحب ویلا می‌افتد که خط اصلی داستان را تشکیل می‌دهد. دوست دارم این قصه را در سینما کارگردانی کنم.



منبع : شبكه ايران به نقل از نسل امروز

به روز شده در : يکشنبه 7 اسفند 1390 - 0:20

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���