سامان 5
يکشنبه 24 ارديبهشت 1391 - 13:15
-1 |
 |
 |
|
با سلام خیلی خوب است که مطرح کردید که هنرمند باید به جامعه خویش متعهد باشد و واقعیت های آن را بیان کند اما بحث شما بیشتر شبیه دانشجوهای ترم اول رشته هنر است که تا درباره اجتماع و هنر صحبت می شود می گویند هنرمند باید مشکلات اجتماع را بیان کند!! شما چند نکته را مد نظر قرار ندادید: اولا این واقعیت خیانتی که شما از ان صحبت می کنید گربیان گیر چند درصد از مردم جامعه است؟!! یه راستی غیر از تعداد معدودی از افراد جامعه و این ها هم غالبا از قشر خاصی از جامعه هستند چند نفر به این درد مبتلا هستند؟!! مگر ایران فقط تهران است و تهران هم فقط از ونک به بالا؟؟!! واقعیت این است که اصلا موضوع خیانت به عنوان مشکل در بسیاری از خانواده های اصیل ایرانی به عنوان یک موضوع هم حتی مطرح نیست چه برسد به مشکل!!! نکته دیگر در باره پارگراف آخر یادداشت شماست . این نکته به نظرم خیلی واضح هست که خیانت با موضوع صیغه و تعهد شرعی از زمین تا آسمان با یکدیگر فرق دارند . خواهشا همه چیز را با هم قاطی نکنید. خیانت و دور زدن همسر یک بحث است و صیغه کردن زن دیگر آن هم با شرایطی که دین برای آن مشخص کرده( و هر کس نمی تواند به دنبال صیغه راه بیفتد) بحث دیگر. در عجبم از این همه مغالطه در یک یادداشت یک صفحه ای!
|
علی
يکشنبه 24 ارديبهشت 1391 - 14:20
-2 |
 |
 |
|
بحث اینجاست که چرا همه فیلم ها فقط بازتابدهنده زندگی یک قشر خاصی از تهران،یعنی فقط دغدغه های زندگی چند درصد خاص از زندگی مردم شمالشهر تهران رو بازتاب می دن و بقیه مردم ایران تو سینما حضور ندارن...
|
الهام
دوشنبه 25 ارديبهشت 1391 - 9:9
11 |
 |
 |
|
بچه ها ، فکر کنم شما تو ایران زندگی نمی کنین. نمی خوام بگم همه ،ولی تقریبا ارتباط با یک یا چند نفر غیر از همسر داره تو ایران و بخصوص در تهران و کرج عادی می شه . چه زنش چه مردش . و این باید به عنوان یک ناهنجاری اجتماعی به تصویر کشیده بشه.
|
سجاد
دوشنبه 25 ارديبهشت 1391 - 11:12
4 |
 |
 |
|
به جرات میتونم بگم 90% خانواده های ایرانی با موضوع خیانت درارتباطند.9% هم با مشکل صیغه روبرو هستند.یک در صد هم بقیه.شما تو این جامعه زندگی نمی کنید مثل این که!
|
مانی
دوشنبه 25 ارديبهشت 1391 - 14:32
6 |
 |
 |
|
در جواب به سامان؛ کمی به خود زحمت دهید به جای شعار دادن؛ آمارهای رسمی طلاق ها یا جنایت های ناشی از خیانت را مرور کنید تا دریابید اوضاع چقدر وحشتناگ است . شمال شهر و جنوب شهر چه صیغه ای است؟
|
محمد
سهشنبه 26 ارديبهشت 1391 - 17:17
14 |
 |
 |
|
سامان جان من خودم تو یکی از مناطق جنوب تهران زندگی می کنم این قبیل بی اخلاقی ها اگه این جا بیشتر از شمال تهران نباشه کمتر نیست!
|
سمانه
چهارشنبه 27 ارديبهشت 1391 - 9:35
-12 |
 |
 |
|
سامان طوری صحبت کرده که انگار در این جامعه زندگی نمی کند. آقای برادر! صیغه در حال حاضر بین مردان متأهل دارد بیداد می کند. تازه این شکل شرعی است اکثریت که از راه های دیگر دنبال هوی و هوس خود هستند. در عجبم از یک کامنت و این همه مغلطه!
|
سبحان
چهارشنبه 27 ارديبهشت 1391 - 17:32
3 |
 |
 |
|
من فکر میکنم سینما گر های ما میترسند به موضوعات مهم تر توجه کنند چون دیگر سود اقتصادی و شرایط مناسب اکران دیگر برایشان تضمین شده نیست موضوع خیانت در جامعه ی ما و همه ی جوامع غیر قابل انکار است ولی نسبت فیلم هایی که در ایران به این موضوع میپردازند متناسب با آن نیست و خیلی زیاد از حد است برداشت اخر اقای دانش در مورد خیانت و صیغه هم اشتباه است و ایشان باید بیشتر در این مورد دقت کنند سینمای ما: تحلیلتان نسبتاً درست است، ولی برای گفتن حرفتان نیازی به زیر سوال بردن نظر دیگران و "اشتباه" خواندن آن نیست جناب سبحان؛ ممنون از توجه شما...
|
اکبر
پنجشنبه 28 ارديبهشت 1391 - 7:22
5 |
 |
 |
|
شما عزیزانی هم که این حرفا رو میزنین فقط دور و بری های خودتونو دارین میبینین. بعدش هم از جز نتیجه ی کل میگیرین که 90 در صد اینجری ان. سیاه نمایی لطفن نکنین. کشور ایران هم فقط تهران و کرج که نیست، این همه شهرستان و شهر و استان های دیگه هستن. مثلن چرا معضل افزایش شهرنشینی و کاهش جمعیت روستا نشین که قطب اصلی هر کشور برای ادامه ی حیات آنجاست رو به تصویر نمیکشن؟ این همه معضل اجتماعی بزرگتر از خیانت داریم چرا به اونها نمیپردازن؟
|
n
شنبه 30 ارديبهشت 1391 - 18:5
4 |
 |
 |
|
به بهانه پخش مجموعه تلویزیونی حیرانی
به بهانه پخش مجموعه تلویزیونی « حیرانی » / صمد اسماعیل پور بنده به عنوان یک مخاطب عادی آشنا با عرصه فرهنگ و هنر مجموعه تلویزیونی « حیرانی » را مجموعه ای بی سر و ته ، کند و با پرش های مبتدیانه می دانم که سعی دارد از این راه در عمق افکار بیننده رسوخ کند ، اما این کار را به نحوی کاملاً ناشیانه انجام داده است . ازسوی دیگر مضمون کار نیز طبق معمول در نهایت به مبارزات سالهای انقلاب برمی گردد . در حالیکه به نظر می رسد این موضوع به زور در ماجرای داستان گنجانده شده است . این مسأله چنانچه در مجموعه های دیگر نیز بسیار به چشم می آید می تواند به داستان اصلی صدمه نیز وارد کند . مانند مجموعه تلویزیونی « در چشم باد » که در این مجموعه نیز برای گنجاندن تمام تاریخ شروع خوب داستان آقای جوزانی با رساندن تاریخ از زمان میرزا کوچک جنگلی به زمان جنگ تحمیلی ، موجب مضحکه شدن داستان مجموعه گشت و به ناچار پیرمردی 80 ساله ( پارسا پیروزفر ) را در خط مقدم جبهه با حرکاتی فرز و محیرالعقول ! به تصویر کشید . و همچنین است مجموعه هایی دیگر چون « نابرده رنج » ... اما درباره حیرانی کار از اشتباهات تاریخی و اغراق گونه فراتر رفته است . داستان با صحبت درباره تیمساری آغاز می شود که هیچ هویت مشخصی ندارد و با آشنایی با پیشکاری که برای رفع مسوؤلیت معرفی شخصیتش ناگزیر از مرگ زودهنگام بود . شخصیتهای دیگر داستان نیز اما به همین اندازه موهوم و غیر قابل باور هستند . مثل وکیل مرد کلیشه ای داستان که تمام مدت دهانش می جنبد ، وکیل زن که طبق معمول دوست خانوادگی ای ست که بی هیچ دلیل منطقی با طرف دعوا قراردادی مخفیانه می بندد ، سرکارگر کارخانه که دلسوزی اغراق آمیزی بیشتر از صاحب آن برای محصولات کارخانه دارد و از همه بدتر خانم دکتر مجموعه که نقشی اصلی در داستان دارد ، رفتارهایی کودکانه و جنون آمیز و بی منطق دارد که با جنون همسر سابقش که به عنوان شخصیت منفی معرفی شده پهلو می زند ! از سوی دیگر پولاد ( حمیدرضا پگاه ) وارد ماجرا می شود که به دنبال خواهرانش می گردد و با یادآوری مکرر مبارزات پدر و پدربزرگش در جنگلهای تالش ، مبارزات انقلاب اسلامی 57 را از اذهان دور کرده و مبارزه میرزا کوچک جنگلی را تداعی می کند! چنانکه شخصیت اسماعیل محرابی پدرزن پولاد که مبارزی در جنگل است و همین ! میرزا کوچک و برادرزن او اسماعیل جنگلی را به یاد بیننده می آورد ! از طرفی با معرفی خواهران گمشده پولاد جذابیت دنبال کردن ماجرا برای بیننده کم شده و این یادآوری ماجراهای مبارزات بی نام و نشان از گذشته ای نامعلوم ، مخاطب را برای پی گیری جذب نمی کند . واقعا اگر شرط تعریف کردن یک داستان ( مثل جدایی فرزندی از خانواده و خواهرانش ) ، این است که داستان باید حتماً در سالهای انقلاب اسلامی یا زمان جنگ تحمیلی بگذرد ، بهتر است که این نوع داستان سرایی لااقل چفت و بستی درست داشته باشد و برای کمبود مایه قصه از تاریخ مایه نگذارد . در خاتمه باید گفت بازی بازیگران شناخته شده و هنرمند مجموعه چون « آتنه فقیه نصیری » ، « مریم بوبانی » ، « پورحسینی » ، « اسماعیل محرابی » و حتی چهره های غیر تلویزیونی چون بازیگر نقش خانم « نازلی کمالی » ، ( بدون در نظر گرفتن شخصیت غیر قابل باور و کارتونی ایشان در مجموعه ) ، دیدنی و جذاب به نظر می رسد و نکته اینجاست که این دست مجموعه های تلویزیونی پرادعا تنها با جذب مخاطب بوسیله بازی های درخشان بازیگران متبحر و کاربلد برای جلب افکار عمومی است که بیننده را به دنبال خود می کشانند و نه محتوا و داستان و یا نوع ساخت که ظاهراً اهمیتی در ساخت مجموعه های تلویزیونی ندارد .
|