| |
سینمای ما- مهناز اسماعیلی: میتوانید به آن پارتیبازی بگویید یا عامل ژنتیکی؛ در طول تاریخ سینما کارگردانهای پدر و پسر بیشماری وجود داشتهاند: ایوان و جیسن ریتمن، مارتین شین و امیلیو استوز، جان و نیک کاساوتیس، لارنس کاسدان و پسرانش جیک و جان، ریدلی و جیک اسکات، براندن و دیوید کراننبرگ، ملوین وماریو ون پیپلز. پدر و دختر مشهوری هم هستند: فرانسیس فورد کاپولا و سوفیا کاپولا. بزرگترین پسر الیور استون، شان 27 ساله با کارگردانی فیلم ترسناكي به نام «گریستون پارک» که مستقیم وارد شبکه ویدیویی شده رسما وارد جرگه فیلمسازان شده است.،. این فیلم درباره فیلمسازانی است که به سراغ یک آسایشگاه روانی دوره ویکتوریایی و متروک میروند. در گفتوگو با شان ، پدرش الیوراستون نیز او را همراهی و خاطرات جذابی را بازگو میکند.
-شما از دورانی که «شان» کودک بود، با «جوخه» همکاری را آغاز کردید. شان نقش جیم موریسن کودک را در «The Doors» و جیمی کوویچ کودک را در «قاتلین بالفطره» نیز ایفا کرد.
شان استون: هرقدر که نقش کوتاه در فیلمهای پدرم بازی کردم، اما این یک همکاری نبوده است. در حقیقت تصمیمی آگاهانه در آن دوران نبود. اما اینها بخشی از آموزشم شد. وقتی نقش جیم موریسن را ایفا میکردم نمیدانستم او کیست.
-اما بعدها سرصحنه یکی از فیلمهای پدرتان مستند پشت صحنه ساختید.
شان: زمانی که نوزده ساله و دانشجوی دانشگاه پریستون بودم، برای نسخه دی. وی. دی فیلم «اسکندر»، مستند پشت صحنه ساختم.
الیور: وقتی که فرزند آدم کوچک باشد تنها کاری که میتوان انجام داد قرار دادن او در فیلمهای خود است. «سالوادور» نخستین تجربه بازیگری «شان» بود. من جیغ بچه میخواستم و مادرش هم مدام سرم داد و بیداد میکرد! در آن دوران، سالهای ۱۹۸۰ عادت داشتم در اتاق سیگار بکشم و مادر «شان» از آن تیپ زنان مدرن و طرفدار اکوسیستم بود که اعتقاد داشت نمیتوان در خانه سیگار کشید. کار «شان» مقابل دوربین خوب بود و تصاویر بهتری از او به عنوان یک بچه فیلمبرداری کردیم. بعدها در دوران تولید «اسکندر» او درگیر کارهای پشت صحنه شد. مستند جالبی را تدوین کرد که هنوز تازگیاش را حفظ کرده است. او «w» را هم تدوین کرد. «W» فیلم سخت و دردناکی بود ،چون هیچ کس در آمریکا حاضر نبود روی آن سرمایه گذاری کند. بخاطر «شان» به سراغ ساختن «وال استریت: پول هرگز نمیخوابد» رفتم.
شان: تقریبا یک سال روی مجموعهٔ مستند «تاریخ ناگفتهٔ ایالات متحده آمریکا» پدرم کار کردم.
الیور: راست میگوید. او یکی از تدوینگران این مجموعه مستند بود. حدود یک سال به صورت متناوب همکاری داشت.
-و حالا «شان» نخستین فیلم بلند خود را ساخته است. از آنجایی که شما در این فیلم نقش افرینی کردید، از «شان» دستمزد گرفتید!
شان: پدرم نقش کوتاهی در فیلم دارد. شبی با آلکساندر (وایت) شام میخوردیم که الکساندر از تیمارستانی در شهر نیو جرسی سخن ميگويد که شبیه هتل «تلالو» ساخته استنلی کوبریک بود.
-و این گفتوگوی دور میز شام با داستانهای پدرت در دورانی که سرباز جنگ ویتنام بود به بخشی از فیلم نهایی تبدیل شد.
شان: بله براساس گفتوگویمان من و آلکساندر (تهیه کننده شریک و یکی از بازیگران گریستون پارک) به تیمارستان سر زدیم. چون میخواستم نقش خودم را بازی کنم، طبیعی بود که پدرم هم نقشآفرینی کند... پدر داستانگوی بینظیری است.
به نظرتان ریسک نمیآمد که از فرمت نگاتیوهای پیدا شده/ Found footage در ساختن فیلم استفاده کردید؟
شان: باید احساسس کنی که نیاز به روایت داستانی داری. پدرم همیشه در مقام نویسنده و کارگردان خوب بوده. او نقطه نظر دارد. دلم نمیخواهد مانند یک تفنگ اجاره شده عمل کنم! «گریستون پارک» شبیه یک فیلم عادی ژانر هراس از نوع «نگاتیوهای پیدا شده» نیست و به نظر هم نمیآید. تدوینش بیشتر شبیه «قاتلین بالفطره» است تا فیلمهای ترساكي چون «فعالیتهای فراطبيعي». به لحاظ سبکشناختی میخواستیم «گریستون پارک» را به هم ریخته، منحصر بفرد و جدا از یک فیلم هراس نوع «نگاتیو پیدا شده» بسازیم که این روزها بازار کاملا از انها اشباع شده است.
الیور، چگونه «شان» را برای نقش جدیدش «کارگردانی» آماده کردید؟
الیور: هرگز درباره «شان» فکرش را هم نمیکردم. سر صحنه خوشحال بودم که یکی از اعضای خانوادهام پسرم، بزرگترین پسرم درکنارم است. سرصحنه اتفاقات زیادی میافتد. او به مکالماتی که ردوبدل میشد خیلی خوب گوش میداد. یادم میاید چندباری گوشی در دست پسرم دیدم او میخواست حس گفتوگوهای خصوصی را تداوم ببخشد. صدها جفت چشم سرصحنه آدم را میپاید. زمانی وجود نداشت که بشینم و به پسرم بگویم که خوب پسرجان و.... باید حواست جمع باشد. به نظرم خیلی مهم است که شان راه خودش را میرود. کارگردانی فرآیند دشواری است که تعداد کمی به موفقیت میرسند. برای خانوادهٔ ما سالها است که بحث پارتی بازی منتفی شده. شما هرگز نمی توانید زندگی دیگری را بسازید. شان باید نگاه خاص خودش را در زندگی داشته باشد. او به من فیلمنامهای داد كه بخوانم. من هم تلاش کردم جوابهای سخت و واقعی به «شان» بدهم، اما نصیحت ابدا.
شان یکی از خاطرات محبوب خود در دورانی که سر صحنه فیلمهای پدرتان بودید تعریف کنید. -یکی از بامزهترین خاطراتی که دارم در دوران فیلمبرداری «قاتلین باالفطره» است. من نقش پسر رادنی دنجرفیلد را بازی میکردم. مالروی (جولیت لوئیس) خواهرم بود و والدینم به قتل رسیده بودند. نه سالم بود. اِشراف کامل به تعابیر دیالوگهایی که سرصحنه بیان میشد نداشتم. دیالوگهایی را که میگفتم، خیلی درک نمیکردم. شوخی میکردیم که من باید همراه میکی (وودی هارلسن) و مالروی (جولیت لوئیس) در سفرشان و یورش وحشتناکشان باشم. پدرم از این ایده خوشش آمد و به مادرم شوک وارد کرد، به ویژه که در آن دوران داشتند از هم طلاق میگرفتند. دوران فیلمبرداری خوبی بود.
الیور: مطئنم مادرت باید این صحنهها را دوست داشته باشد!
|